آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

پاسداشت نیکان و ماندگار ساختن یاد و سیرت بزرگمردان جایگاه ویژه اى در ادیان توحیدى دارد. کتابهاى آسمانى آکنده از سرگذشت و خاطره پیامبران و فرستادگان خداوند است; سفیرانى که در طول تاریخ بشریت پا به پاى انسانها حرکت کرده و پیام خداوند را به فرزندان آدم رسانده اند.
خداوند کریم همواره از مجاهدتها و مقاومتهاى پیامبران یاد مى کند و بزرگیهاى آنان را مى ستاید و همراه با تلاوت شبان و روزان قرآن یاد آنان را بر زبان مؤمنان تازه مى دارد.
قرآن از ابراهیم خلیل گزارش داده: آن بزرگمرد براى بهره ورى بیش تر بشر و فرزندانش از تلاشهاى توان فرساى او در انتشار توحید از خداوند مى خواهد نامش را در جهان جاودانه سازد:
(واجعل لى لسان صدق فى الآخرین.)1
و بگذار تا در نسلهاى آینده نامم به راستى و بلندى یاد گردد.
و خداوند با زنده نگهداشتن توحید در میان فرزندان ابراهیم2 نام او را در تاریخ جاودانه ساخت. خداوند نام و یاد پیامبر اسلام را نیز چونان جدش ابراهیم در میان مسلمانان جاودانه کرد. و نام آن عزیز را در اذان این بزرگ ترین شعار اسلام و در نماز در ردیف نام خود بر لبان نمازگزاران جارى ساخت.
ملتهاى پاک سرشت کسانى را که براى جامعه بشرى خدمت کرده و کاروان انسانى را گامى به پیش برده اند بزرگ مى دارند و جایگاه والایى براى آنان در نظر مى گیرند و براى بهره ورى بیش تر از میراث پیشینیان و پیوند نسل امروز با نسل دیروز یادشان را گرامى مى دارند و نامشان را ماندگار مى سازند تا افزون بر ابراز حق شناسى میراث علمى و فرهنگى آنان از گزند باد و باران در امان ماند. و براى نسلهاى فردا مایه هاى تشویق و پرورش اراده ملى و مذهبى را به ودیعت نهند.
ما که وارث مکتب بزرگ اسلام هستیم و در میان ملتها تمدنى دیرین و با کرامت را در پشت سرداریم و پیشینه پرافتخار و درخشان داریم شایسته است که یاد رهبران و رادمردان تاریخمان را زنده نگهداریم تا امروز و فردامان نیز بسان گذشته بلکه بهتر و بالنده تر افتخارآمیز و درخشان شود.
ملتى سرفراز مى شود و راه سعادت و کمال را مى پوید که گذشته خود را بزرگان خود را افتخار آفرینان خود را بر تارک جامعه خود قرار دهند و از گذشته خود عبرت بگیرند و پیروزیها و شکستها را دقیق مطالعه کنند و بزرگان اهل اندیشه و ابتکار خود را بسان مشعلى فرا راه حال و آینده خویش قرار دهند.
بسیارند آنان که بر حوزه ها و امت اسلامى حق دارند و هر یک به سهم خود خشتى بر این بنیاد نهاده و کاروان امت را تا بدین منزل رهبرى کرده و به آن شکوه و عظمت بخشیده و با دستانها و دسیسه ها در افتاده اند. در این میان نقش امام خمینى بسیار برجسته و رخشان و روح افزاست و بایستگى ماندگار ساختن آن بزرگمرد براى ادامه رسالت و شفاف شدن نشانه هاى راهش بسى حیاتى است.
امام به جامعه اسلامى حیاتى دوباره بخشید و هویتهاى فراموش شده را فرا یاد آورد. با انقلاب اسلامى که او و یاران ناب اندیشش پدید آوردند موجى از دین خواهى در سرتاسر جهان شکفتن گرفت3 و در سراسر جهان نهضتهاى اسلامى با الهام از سخنان روح بخش او به حرکت درآمدند.
به برکت امام مذهب اهل بیت در دنیا شناسانده شد. مکتبى که آگاهانه و یا از سر جهالت سالها در نهانخانه فرهنگ جهان جاى داده شده بود و نامى از آن برده نمى شد4 دگربار درخشندگى خود را به دست آورد و محققان و پژوهندگان در پى آن بر آمدند که بدانند شیعه کیست و امام حسین(ع) و امام صادق(ع) کیانند و واژه هاى شهادت و انتظار و تقیه به چه معنایند.
عزّت و حرمت امت اسلامى و کرامت و سربلندى عالمان دین مرهون زحمتها و رنجهاى بى دریغ آن بزرگ مرد است. پیش از انقلاب اسلامى کشور در گردابى از فقر جهالت فحشاء فساد و الحاد غوطه ور بود. سرنوشت مردم ما بازیچه ابرقدرتهاى شرق و غرب و شرکتهاى چند ملیتى قرار گرفته بود و فریاد عالمان و روشنفکران متعهد در گلو خفه مى شد و مبارزان مسلمان اسیر شکنجه هاى قرون وسطایى ساواک بودند و ایادى استعمار و دلالان قدرتهاى بزرگ در همه جاى میهن اسلامى ما جولان مى دادند5 امام کاخ ستمکاران را بر سرشان خراب کرد و دستگاه هاى فساد را بر چید و کشور ما را از یوق استعمار غرب و امریکا آزاد ساخت.
امام چهره شرق متجاوز و غرب ریاکار را در پنهانى ترین لایه هاى آن به جهان بازشناساند و نقاب از چهره دروغین و پرمکر و تزویر آنان برافکند و پنجه در پنجه مهیب ترین قدرت ستمگر دنیا درافکند و ریشه هاى تسلط آمریکا را بر ایران از بُن درآورد و با اتکاى به خداوند داغ ننگ پستى و شکست را بر پیشانى سردمداران کاخ سفید نهاد.
امام در تمام میدانها جلودار ملت بود و در بزرگ ترین و هراس انگیزترین آوردگاه حق و باطل با پشتوانه ملت با یکى از خطرناک ترین و جرّارترین ارتشهاى مدرن جهان روبه رو شد و متجاوزان بعثى را که از پشتیبانى تبلیغاتى و تسلیحاتى همه قدرتهاى شرق و غرب و کشورهاى خاورمیانه برخوردار بودند6 از خاک میهن اسلامى بیرون راند و به خاک مذلّتشان نشاند.
اکنون ما وظیفه داریم براى همیشه و همه گاه در راه به اهتزاز درآوردن پرچم حق که با نام امام خمینى در عصر ما آذین بسته شده و نام او نقش ماندگار این پرچم پرافتخار است تلاش کنیم. باید نام خمینى بماند و پرچمى را که او افراشت همیشه برافراشته ماند. پیوند نسل نو با انقلاب اسلامى در گرو آشنایى نزدیک تر فرزندان ما با رهاوردهاى امام است. نسل اوّل انقلاب کم وبیش با راه امام مأنوس بود و پا به پاى رهبرش حرکت کرد و مقاومتها و مجاهدتهاى بزرگان دین و یاران امام را به روشنى و آشکارا دید و از نزدیک شاهد مبارزه آزادیخواهان با ایادى شاه و آمریکا بود نسل انقلاب با قهرمانانى که به خون غلطیدند و در سیاهچالها شکنجه مى شدند و مرگ را در آغوش مى گرفتند آشنا بود و در این غمها از درون مى گداخت. نسل انقلاب از پایمردى مردان مرد یلان روزگار آذرخشهاى شبهاى دیجور داستانها مى دانست.
و پس از پیروزى انقلاب این نسل تربیت شده مکتب خمینى بزرگ و شهیدان والا مقدار در حراست از دستاوردها قهرمانانه تلاش کرد. اکنون نسل دوّم که باید پرچم حق را بر دوش کشد و برافرازد از این مسائل بى خبر است و یا کم خبر و یا دستهایى تلاش مى ورزند که بى خبر بماند و از گذشته جدا ماند بى هویت و سرگردان و حیران کم کم به دامگه صیادان بى رحم نزدیک شود.
نسل نوخاسته نمى داند که روشنایى امروز چگونه به دست آمده آن شبهاى هراس انگیز و دیجور چگونه به فجر نزدیک شده اند و این نسیم دل انگیز چگونه پس از آن دوران تفت و
جهنم سان وزیدن آغازیده است:
(یرى الناس دُهنا فى الزجاجة صافیا
ولم یدر ما یجرى على رأس سمسم.)7
مردم روغن شفاف را در آبگینه مى بینند امّا نمى دانند بر سر دانه کنجد چه آمده است.
این گروه که ایمان به هدف و پیروزى در انقلاب و جنگ به پدرانشان توش و توان بخشیده بود اینک در سیطره و چنبره تهاجم فرهنگى دشمن قرار گرفته اند. زرق و برق زندگى تلاش براى مصرف بهتر و عشق به بهره وریهاى افزون تر و… جایى براى آرمان گرایى و عشق به ایثار و شهادت در آنان به جاى نمى گذارد. این حال و وضع همراه با هیاهوى تبلیغات گمراه کننده و وعده هاى دلفریب روشنفکر نمایان و سربرآوردن دوباره ایسمها و مکتبهاى پرزرق و برق الحادى و نابودى میراث گذشته توسط بدخواهان و… بیش از هر زمان دیگر ما را به آن دم مسیحایى امام نیازمند مى کند. ما امروز شدید به آن نَفَس گرم صداى دل انگیز نگاههاى نافذ و دستان پرقدرت نیازداریم که از افسردگى با آن دم مسیحایى به درآییم و در روح و جان ما دوباره ایثار و جهاد جوانه زند.
شگفت این که در این روزگار نیاز و تشنگى سخنان امام پنهان و آشکار از سوى دستان آلوده و مغزهاى علیل و
جریانهاى سیاسى تحریف مى شود که آفتى است بزرگ براى نسل دوم و همه ملت شریف ایران. امروزه افزون بر کسانى که در فضاى جدید دشمنیهاى گذشته خود را با امام آشکار کرده اند جریانهایى با ادعاى همراهى و دوستى سیره و گفته هاى امام را تحریف مى کنند یا در قالب تحلیل و تفسیر آن با آن برخورد گزینشى دارند و یا با دستاویز قراردادن سخنان متشابه و جدا کردن آن از نشانه ها و شرایط زمانى و مکانى آن را وسیله توجیه و تفسیر اصول و مبانى کلى و اساسى قرار مى دهند و حال آن که این متشابهات و سخنان مبهم است که بایستى به وسیله سخنان شفاف و اصول خدشه ناپذیر شرح گردند این کسان در قالب هوادارى از امام در اصول اساسى انقلاب بلکه گاه در ضروریات دین خدشه وارد مى سازند. در مشروعیت نظام سیاسى برگرفته از دین و احکام حقوقى و جزائى دین تردید مى افکنند. در مثل بدون توجه به گفته هاى روشن امام در باره مقوله هاى مقدسى همچون: جهاد و شهادت و مبارزات حق و باطل و جنگیدن با مفسدان و فتنه گران تا مرز نابودى آنان با آوردن سخنانى از امام درباره محبت و رحمت و صفا و مهربانى در صدد القاء این نکته اند که امام در اردوگاه اهل تسامح و تساهل جاى دارد. زهى خیال باطل. امام تنها و تنها در اردوگاه اسلام جاى دارد با تمامى امر و نهیها باید و نبایدها و احکام ریز و درشت آن.
درد و دریغ که شمارى از همراهان امام و بزرگ شدگان در خوان نعمت او در برابر این موج ویرانگر تحریف سکوت پیشه کرده اند و گاه با همنوایى با تحریف گران بدانان مدد مى رسانند و به بهانه تضارب آراء از بذل بیت المال در این راه دریغ ندارند.
غافل از آن که اگر امروز در محکمات انقلابى تردید روا داشته شود فردا اصل آن انکار خواهد شد و اگر امروز دین ویژه برخى از امور معنوى و اخلاقى قلمداد شود فردا اصل نیاز به دین و مذهب آشکارا زیر سئوال مى رود و… این کسان که امروز اصلى ترین مبانى مذهبى و
سیاسى حضرت امام را هدف قرار داده اند به این بسنده نکرده و در صورت پیروزى پشتیبانان امروز خود را به جرم همراهى با امام در روزهاى جهاد و مبارزه از میان بر خواهند داشت.
این ضرورتها و موجهاى ویرانگرى که هر آن به ما نزدیک مى شوند و کیان جامعه را تهدید مى کنند نیاز به حراست و ماندگارى راه امام را دو چندان مى سازد. و این درک و احساس را به همه کسانى که اهل درک و احساس هستند مى دهد که باید با اندیشه هاى ناب امام راه را بر ناپاکیها و آلودگیها بست.
اکنون به پاره اى از راه کارهاى ماندگار شدن اندیشه هاى حضرت امام مى پردازیم:
1. نهادینه کردن آرمانهاى امام: مهم ترین راه براى ماندگار کردن امام که گذشت روزگار آن را کهنه نمى کند عمل به اندیشه ها و نهادینه کردن سیرت امام در تار و پود نظام است. به دیگر سخن همان چیزهایى را که سبب پیروزى نهضت اسلامى گردید. در ماندگار شدن آن نیز به کار بندیم.
* امام نُماد غیرت دینى بود و حمایت از قرآن و اسلام در سرلوحه حرکت بنیادین و حماسه پرشکوه او بود. انگیزه اى که این پدیده بزرگ قرن را به وجود آورد دفاع جانانه و قهرمانانه و بى باکانه امام از جایگاه والاى قرآن و اسلام بود.
امام در برابر بى اعتنا شدن رژیم وابسته شاه به عقاید و قانونها و آیینهاى اسلامى برخروشید و کارى کرد کارستان.
او پس از انقلاب هم بر همان مواضع بود کوچک ترین بى حرمتى به دین و عقاید اسلامى را بر نمى تابید. موضع گیرى تاریخى وى که در برابر دست نشانده غرب سلمان رشدى ورق زرینى بر کارنامه آن عزیز افزود و نام خمینى را به برکت دفاع از قرآن و رسول الله بر تارک جهان به درخشش درآورد. او سلمان رشدى را مرتد شمرد و تاوان آن یعنى محاصره اقتصادى و قطع ارتباط بازار مشترک اروپا را پرداخت و
فرمود: اینها در برابر بزرگى آرمان و حمایت از مقدسات هیچ است:
(… هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دنیاى دون امروز و پایه ریزى فرهنگى جدید بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با آمریکا و شوروى فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما این راه را انتخاب کرده اند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار مى کنند.)8
این اصل بلند در همه حال و در هر برهه باید سرلوحه برنامه ها و موضع گیریهاى نظام باشد و با مصلحت سنجیهاى نابخردانه شانه از زیر این مسؤولیت سنگین و خطیر خالى نکند که دفاع از هیمنه و شکوه و مرزهاى عقیدتى اسلام دفاع از شکوه و عظمت خود است. عمل به این اصل جاودانه است که سربلندى مى آورد و ماندگارى امام را پایندان است.
* دفاع از محرومان و مستضعفان از دیگر اصول اساسى و هدفهاى بلند امام بود.
او درد فقرا را احساس مى کرد و در اندیشه یتیمان و بیوه زنان و پابرهنگان بود و آنان را صاحبان اصلى انقلاب مى شمرد و مى گفت: آن جامعه اى که در کنار توده هاى محروم و تهى دست زراندوزان و اقشار مرفه میدان دار باشند اسلامى نیست.
او چون مولایش على(ع) ساده زندگى مى کرد و براى رفاه زندگى محرومان به کارهاى اساسى و زیربنایى دست زد و بخشى از اموال سرمایه داران و غارتگران بیت المال را به سود تهى دستان مصادره کرد.
او به دولتمردان سفارش مى کرد: صلاح دنیا و آخرت شما در آن است که ساده زندگى کنید و برنامه ریزیهاى اجتماعى و اقتصادى نظام اسلامى در راستاى فقرزدایى و کمک به اقشار کم درآمد باشد.
او حمایت از پابرهنگان و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را از افتخارات روحانیت و برکتهاى انقلاب اسلامى مى شمرد و دعایش این بود:
(خدا نیاورد آن روزى را که سیاست ما و سیاست مسؤولین ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روآوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیش ترى برخوردار بشوند.)9
اگر مى خواهیم بمانیم و نام امام همیشه در آسمان جهان بدرخشد و پویا و با نشاط به سوى قلّه هاى مجد و شکوه در حرکت باشیم باید با پابرهنگان گام برداریم. جهت گیرى نظام دفاع از آنان باشد و در آوردن آنان از تنگناها و محرومیتها و بى سامانیها این نیروى بى کران و بى پایان را اگر هر نظامى در کنار خود داشته باشد هیچ گاه از پاى در نمى آید.
* استقلال سیاسى و اقتصادى ایران اسلامى همیشه وجهه نظر امام بود.
او دست آمریکا و اسرائیل را از کشور کوتاه کرد و مردم را به این نکته توجه داد که نان از عمل خویش خورند و توان و توش خود را به کار گیرند که با زحمت و تلاش و تولید و قناعت خود را از بیگانگان بى نیاز سازند. آن که استقلال اقتصادى ندارد استقلال سیاسى نخواهد داشت.
امام تأکید مى کرد: کشور ما این توان را دارد که نان خود را از سفره خود تهیه کند و با توجه جدّى ملت و دولت به کشاورزى و آباد کردن زمینهاى بائر و جلوگیرى از اسراف و نابودى زمینهاى زراعى نه تنها از واردات گندم بى نیاز بوده که خود صادر کننده آن خواهیم بود.
پدر استقلال ایران به فرزندانش اندرز مى داد: نیرو و اراده شما از ملتهایى چون ژاپن و آلمان کم تر نیست. آنان با اتکاى به نفس و قناعت و پشت کردن به مصرف گرایى و تجمل پرستى در صنعت و… به خودکفایى رسیدند و در وادى اقتصاد از دشمنانشان پیش افتادند10 و ما که رهبرمان على(ع) آن مرد کار و تلاش و زهد و قناعت بود چرا مصرف کننده بازار بیگانگان باشیم و
براى برآوردن نخستین نیاز زندگى و سیر کردن کودکانمان دست نیاز پیش دشمنان اسلام دراز کنیم. آیا این براى ما مایه شرم نیست؟ چرا شرم آور است. اگر آهنگ ما براساس این نغمه آسمانى امام باشد و از استقلال پاس بداریم و دستورهاى امام را در این باره سرلوحه برنامه ها قرار دهیم نام امام و نظام اسلامى همراه با استقلال اقتصادى و سیاسى در همیشه تاریخ خواهد درخشید وگرنه خواهیم فسرد و چراغ زندگى مان خاموش خواهد شد.
* ماندگار کردن امام در جهت گیریهاى بین المللى دفاع از حقوق محرومان و مستضعفان در سرتاسر جهان است. امام بر این باور بود که اسلام دین بشریت است و پیامبر اسلام براى همه انسانها برانگیخته شده است و انقلاب اسلامى نیز که ادامه نهضت پیامبر(ص) است رسالتى جهانى دارد و ما وظیفه داریم تجربه هایمان را به همه جهانیان صادر کنیم و نتیجه مبارزه و دفاع در برابر ستمکاران را بدون کوچک ترین چشمداشتى به مبارزان راه حق انتقال دهیم و محصول صدور تجربه هاى انقلاب جز شکوفه هاى پیروزى و استقلال و پیاده شدن احکام اسلام براى ملتهاى دربند نیست.11
امام کمک به مبارزان افریقاى جنوبى را براى به دست آوردن آزادى و کمک به مبارزان لبنان و فلسطین را تکلیفى دینى مى شمرد و آشکارا اعلان مى داشت:
( ما اعلام مى کنیم که: جمهورى اسلامى ایران براى همیشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامى و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانى عقیدتى و تربیتى اسلام و همچنین به اصول و روشهاى مبارزه علیه نظامهاى کفر و شرک آشنا مى سازد.)12
کمک به مجاهدان مسلمان در سراسر جهان افزون بر انجام تکلیف دینى خط مقاومت را استوار مى سازد و کمربند ایمنى براى انقلاب اسلامى به وجود مى آورد. مظلومان جهان سوم فرسنگها دور از ام القراى اسلامى در خط مقدم دشمن را مشغول مى کنند و نیروهاى او را پیش از رسیدن به مرزهاى جغرافیایى ما تحلیل مى برند و پراکنده مى سازند. اگر دشمن از نهضتهاى آزادى بخش فارغ شود بى محابا در پشت مرزهاى ما خیمه مى زند و محاصره اقتصادى را به حصر نظامى بدل مى سازد. نه این است که مردم غیور لبنان و مسلمانان از جان گذشته با امداد از نیروى معنوى امام و مقام معظم رهبرى بیش از دو دهه در خط مقدم با دشمن صهیونیستى درگیرند و راه لشگرکشى این دشمن سیرى ناپذیر و توسعه طلب را قهرمانانه سدّ کرده اند و ماشین نظامى آن را به گل فرو برده اند؟ کارى کرده اند کارستان. اینان در این دو دهه خیزشها و حماسه هایى داشتند که در تاریخ عرب بى سابقه و یا کم سابقه است.
اگر دشمنى با استکبار و پرورش کودکانمان با این خوى ومنش برنامه نظام ما و برنامه ریزان باشد و کمک به آنان که در خط مقدم استکبارستیزى اند هدف سیاستگذاریهاى ما باشد خورشید نام امام و انقلاب اسلامى هیچ گاه در افق تاریخ غروب نمى کند.
* توجه به ایثارگران خانواده ها و فرزندان شهداء جانبازان در سرلوحه سفارشات امام بود. آنان در روزهاى سخت مبارزه از جان و مال خود گذشتند و در سرتاسر میهن اسلامى در مرزهاى غرب و جنوب با دشمنان اسلام و گروهکهاى الحادى جنگیدند و آرامش و امنیت را براى فرزندان این مرز و بوم به ارمغان آوردند و اگر فردا نیز براى اسلام و انقلاب خطرى رخ دهد باز اینانند که پیشاپیش راه را بر دشمن خواهند بست.
ییادآورى مى شود که در این حماسه هاى خونین و پرشکوه به جز فرزندان ایرانى امام هزاران نفر از جوانان غیور شیعه عراق با پناه آوردن به امام در کنار برادران ایرانى خود در دفاع مقدس شرکت داشته اند و از خود رشادتها نشان داده اند و در کارزارهاى نفس گیر و سخت مردانه و قهرمانانه با دشمن خون آشام بعثى در افتاده و براى جبهه حق شکوه و عظمت آفریده و مظلومانه با پیکرهاى غرقه به خون به خاک افتاده اند.
سفارش امام این بود که: این برادران مجاهد و فداکار میهمان عزیز مایند و همواره باید براى خدمت به اسلام و دفاع از انقلاب عزیز بمانند و مبادا سیاستهاى غلط و یا احساس بى نیازى نسبت به این برادران و غفلت از توطئه هاى آمریکا که همواره در پى پراکنده کردن این جمع است سبب رنجاندن آنان گردد و جمهورى اسلامى از نیرویى بزرگ و کارآمد محروم شود:
(قدر این نعمتهاى بزرگ الهى را بدانند و در شرایط کنونى و آینده هاى دور اولویت را به این عزیزان و کسانى بدهند که در راه اسلام خون داده اند و مبارزه کرده اند و به شدت از بهانه جویى و سنگ اندازى و مانع تراشى و کاغذبازى که مانع رشد آنان و ملّت دلاور ایران است خوددارى ورزند.)13
2. بازتاباندن اندیشه هاى امام در حوزه ها: امام فرزند حوزه بود و بذر انقلاب اسلامى را نخست در حوزه افشاند پس از آن که ریشه دواند روئید
و به بار نشست گام بعدى را برداشت. امام تا به تربیت و اصلاح بخشى از بدنه حوزه دست نزد و شمارى از علاقه مندان و شاگردان خود را نساخت و آنان را در معنویت اوج نداد نتوانست حرکت بنیادین خود را بیاغازد. او ابتدا در حوزه دگرگونى آفرید که توانست در کل جامعه دگرگونى بیافریند.
امام رسالت حوزه را ادامه رسالت پیامبران و امامان مى دانست و با این نگاه و نگرش به پیش رفت. او ناپویایى و بى حرکتى و بى جنبشى و بى آرمانى حوزه را در دور بودن آن از قرآن مى دانست; از این روى نداى بازگشت به قرآن را سرداد. او به حوزویان یادآور شد: قرآن اساس علم و آگاهى و منبع اصلى اجتهاد و تفقه است و تربیت درست و سیادت حوزه و جامعه بستگى به صحنه درآوردن قرآن دارد. البته نه تنها با قراءت و تلاوت آن که با رویکرد دقیق و علمى و هدفمند و با برنامه به قرآن. تدریس و تفسیر به کار بستن در زندگى جمعى و فردى و قراردادن آن در رأس برنامه هاى آموزشى. در این صورت قرآن از مهجوریت به در مى آید و از شرّ جاهلان متنسّک و عالمان متهتّک نجات مى یابد.14
امام بر این باور بود که درس اخلاق و تزکیه جانها مقدم بر تعلیم دیگر دانشهاست. خود در این وادى ره پیموده بود هم تعلیم دیده بود و هم تعلیم داد. هم جان خود را تزکیه داد و هم جان دیگران را تزکیه کرد.
او به اخلاق و عرفان روحى تازه بخشید و به عرفان منادى گوشه گیرى و مردم گریزى و همسو با تصوّف خط بطلان کشید15 و سکه مقدس نمایان گریزنده از اجتماع و مردم را از رونق انداخت و عرفان و اخلاق را باجهاد و مبارزه درهم آمیخت. دست آورد آموزه هاى امام تربیت رزمندگان و مجاهدانى بود که با زمزمه دعا و نیایش در قلب دشمن فرو مى رفتند و سنگرها محراب نمازشان بود.
امام حوزه اى را شایسته انتساب به امام صادق(ع) مى دانست که پرچمدار علم و دانش و تعهد و مسئولیت پذیرى
باشد و دفاع از اسلام و پیشبرد آن را هیچ گاه از یاد نبرد.
امام از این که دشمنان اسلام حوزه را هدف گرفته و اندیشه هاى خود را در محیط حوزه ها مى پراکنند نگران بود و در برابر آن اعلان خطر کرد
دشمن در حالى که خود قدم به قدم پیش مى آمد و سنگرهاى مسلمانان را یکى پس از دیگرى تسخیر مى کرد در حوزه ها از زبان کسانى که دم و دستگاهى داشتند و نفوذ و مریدى چنین واگویه مى کردند و بر گوشها زمزمه که کارى به پیرامون خود نداشته باشید و زهد و قداست را با سیاست و اجتماع چه کار!
امام در برابر این ترفند خوش ظاهر ایستاد و اسلام بدون سیاست را اسلام اُموى و آمریکایى خواند و اسلام کسانى که در بحبوحه مبارزه على(ع) با ناکثان او را رها کردند و براى عبادت به کُنجى خزیدند به این پندار که عُزلت گزینى و زهدورزى هم دنیاى خود را آباد مى کنند و هم آخرت خود را غافل از آن که نه دنیاى خود را توانستند آباد کنند و نه آخرت خود را.
او به طلاب یاد داد به قرآن و حدیث به قراءت و تفسیر على و ابوذر و مالک اشتر بنگرند و دنیا و آخرت را همسو با یکدیگر نگاهبانى کنند.
روش اجتهادى و فقاهتى امام دگرگونى ژرفى در حوزه ها آفرید و به بحثهاى علمى گرمى خاصى بخشید. این روش حوزه را از خمودگى به درآورد و به آن شادابى داد و به عرصه یک گفت وگوى علمى و فنى وارد کرد و این حرکت برکتهایى را در پى داشت و شاگردان وى را از انزواى حاکم بر حوزه ها بیرون آورد و به عرصه اجتماع کشاند و در برابر پرسشهاى روز قرارشان داد.
امام در برهه اى اندیشه هاى اصولى بزرگانى چون: مرحوم نائینى را به بوته نقد گذاشت و جسارت نقد را به طلاب داد که در هاله اى از قداست قرار گرفته بودند و کسى جرأت نقد و بررسى آنان را در خود نمى دید. او به حوزویان شهامت نقد و انتقاد داد و به طلاب مدرسه خود آموخت: اندیشه ور باشند و گفتار بزرگان را بى چون و چرا نپذیرند.. امام خود از بزرگ ترین منتقدان اندیشه ها بود.16 و مى خواست این حالت همه حوزه را در بر بگیرد و حوزویان اندیشه هیچ بزرگى را به خاطر بزرگى نپذیرند.
امام تأکید مى کرد: اصول دانشى است ابزارى براى رسیدن به فقه و به میزان ضرورت باید آن را تحصیل کرد. در این علم مسائلى گنجانده شده که نه تنها ما را به هدف نزدیک نمى کند که راه ما را دورتر مى سازد. امام در درس اصول به یکى از شاگردان که کاوشهاى حاشیه اى را براى تقویت ذهن مفید مى شمرده گفته است:
(اگر مى خواهید فکر شما پیچیده شود ریاضیات بخوانید و با نقد و طرح مسائل فرعى و لغو با دین خدا بازى نکنید.)17
امام در جاى جاى مباحث اصول به مسائل لغو و یا مسائلى که کاربرد کم ترى دارند اشاره کرده است.18 در مقدمه بحث از مقدمات اجتهاد مى نویسد:
(مسائلى که ثمر ندارد و یا در رسیدن به مقصود نیازى به دقتها و موشکافیهاى رایج نیست بهتر است ترک و یا کوتاه شوند. گرچه به بسیارى از موضوعات دانش اصول در این زمان نیاز است و نمى توان این زمان را به دوره امامان قیاس کرد ولى بایسته است مسائل غیرضرورى رها شود و عمر و فرصت در موضوعات مورد ابتلا به کار آید و در مسائل دانش اصول به مقدار نیاز بسنده شود.)19
امام مباحث اصول را با فلسفه در نیامیخته است و از این که برخى از بزرگان این دو دانش را در هم آمیخته اند شکوه مى کند. اگر گه گاه به ضرورت و یا تناسب پاره اى از مسائل فلسفى را در بحث اصول مطرح کرده این نکته را یادآور شده و جایگاه هر یک را معیّن کرده است.
امام در فرعهاى مسائل اصولى نظریه هاى نو و ابتکارى دارد که آقاى فاضل از شاگردان برجسته و بنام امام در مقدمه عالمانه بر کتاب (مناهج الاصول) به پاره اى از نوآوریهاى ایشان اشاره کرده است.20
فقه امام نیز چونان اصول وى ژرف است و پویا و روش اجتهادى فقه پژوهى او مجتهد ساز. نگاه امام به فقه نگاه به قانونهایى بود وحیانى که براى همه زوایاى زندگى و مسائل ریز و کلان انسانها برنامه دارد و شایستگى آن را دارد که اداره پیشرفته ترین جامعه هاى بشرى را بر عهده گیرد. امام در فهم و کاربرد مسائل فقهى به معیارهایى توجه داشت که توجه به آنها در استنباط مسائل و کاربردى کردن فقه در جامعه بسیار دخیل است:
عقل و داده هاى آن در استنباط احکام روشنگرى معانى و گسترش گزاره ها و موضوعهاى شرعى و تعارض دلیلها در بینش امام جایگاه ارزنده اى داشت.21
مفاهیم و موضوعهاى شرعیه را نه دستورهایى فلسفى و ویژه خواص که آن را عرضه شده از سوى خدا براى همه مردم مى دانست و فهم آنان را در شناخت مفاهیم و ساوار کردن احکام بر موضوعها و گزاره ها دخالت مى داد.22
در دید امام فقه تئورى اداره جامعه است یعنى براى همه زوایاى زندگى دستور دارد و همه اجزاى آن از قانونى یکسان و هدفمند پیروى مى کنند. به مسائل فقهى به طور جداى از هم نگاه نمى کرد بلکه هر مسأله را در پیوند با دیگر موضوعها و در پیوند با رسالت کلى و روح حاکم بر احکام مطالعه مى کرد و با برقرارى تناسب و پیوندها مسأله را در مسیر اصلى خود هدایت مى کرد.23 اصول کلى و روح شریعت از مسائلى بود که همه شاخه ها و مسائل فرعى مى بایست با آن هماهنگ باشند. در مثل در بحث ربا امام با در نظر گرفتن روح حاکم بر نظام اقتصادى و توجه به عدالت اجتماعى و تنفر شریعت از ربا و رباخواران به این نکته دست یافت که روایات وارده در جایز بودن فرار از ربا و کلاه شرعى هر چند سند آنها بى مشکل باشد از معصوم صادر نشده اند و یا مى بایست توجیه گردند و روح شریعت با این گونه مجوزها بیگانه است.24
حقایق و واقعیتهاى خارجى را در تعیین موضوع و حکم دخیل مى شمرد و از آن روزنه اى کارگشا در راه استنباط مسائل گشود.
در مسأله خمس و سهم سادات امام از این حقیقت بیرونى: اگر یک پنجم اموال مازاد مردم به درستى دریافت شود به مراتب بیش از مقدار معیشت سادات فقیراست این را به دست آورد که خمس حق اختصاصى سادات نیست بلکه خمس از آن حکومت اسلامى است و سادات عائله و تحت تکفل حکومت هستند و نظام اسلامى باید آنان را به شیوه آبرومندى اداره کند.25
نقش زمان و مکان در استنباط احکام فقهى از مسائل مورد توجه امام بود و ایشان با دخالت دادن این دو عنصر در صدور روایات و فتاوى فقهاء باب جدیدى از معارف و دین پژوهى را به روى فقهاء گشود.26
مهم ترین کار امام در عرصه فقه سیاسى و اجتماعى وجود خارجى دادن به فقه و بر پایى نظامى بر اساس قانونها و آیینهاى اسلام بود. بدخواهان در قرنهاى اخیر چنین وانمود مى کردند که دین قدرت اداره جامعه را ندارد و بسیارى این را باور کرده بودند و روشنفکران غربزده به روشنى مى گفتند: اجراى قانونهاى اسلام در این زمان نه ممکن است و نه مفید.27 امام با به صحنه درآوردن فقه ثابت کرد اسلام تنها یک ایده نیست بلکه فکرى است قابل عمل و امام اسلام را در قالب نظامى جهانى به دنیا عرضه داشت و تأکید کرد: سعادت جامعه ما و دیگر جامعه هاى اسلامى در گرو پیاده شدن اسلام است و به جز نظام اسلامى هر حاکمیت دیگر به نفى کرامت و استثمار انسانها خواهد انجامید.
ولایت فقیه از مهم ترین تئوریهاى فقهى امام بود. او در برابر مکتبهاى لیبرالیسم عرب و کمونیزم شرق با دلیلهاى عقلانى و روایى و در عمل ثابت کرد تنها حکومتى که کرامت و آزادى انسان را پایندان است و اسلام را بدون انحراف به چپ و راست پیش مى برد ولایت اسلام شناس متدین کاردان است و در سایه زعامت انسانهاى نادان و ناپارساى دین ستیز مایه هاى خدادادى انسانها نابود مى شود و زمینه چیرگى دوباره استکبار جهانى بر مردم ما فراهم مى شود. این آموزه هاى ژرف و کاربردى امام در زمینه عقاید و اخلاق و فقه بویژه دیدگاههاى سیاسى و اجتماعى حضرتش ضرورت دارد که در متون آموزشى حوزه جاى گیرد و محققان در پیرامون آن کاوش کنند.
شیوه بهره ورى حوزه ها از اندیشه امام
آنچه مهم است ضرورت انس طلاب با تفکر و دانش و روش اجتهادى حضرت امام است; امّا این که این پیامها و تجربه ها چگونه در حوزه طرح شود باید کارشناسان خبرگان و اهل نظر نظر بدهند چه بسا کسانى بگویند نمى شود کتابهاى امام را متن درسى حوزه قرار داد; زیرا این کتابها براى تدریس نوشته نشده اند. یا این که بگویند اگر به طور طبیعى قضیه پیش برود و اندیشه هاى امام کم کم جاى خود را بیابد بهتر است و طلاب با ذوق و شوق بیش ترى دنبال مطلب را مى گیرند. و شمارى هم از استادان و اهل نظر بر این نظرند که باید اندیشه هاى فقهى اصولى کلامى تفسیرى اخلاقى و فلسفى امام در قالبهاى مناسب و در جزوه هاى درسى و به شکل متن آموزشى دقیق و فنى درآید و در حوزه ها عرضه شود.
و شمارى هم مى گویند: پاره اى از کتابهاى امام به همین شکل و هیأت شایستگى آن را دارند که متن درسى براى طلاب قرار بگیرند مانند تحریرالوسیله اربعین امام زبدة الاحکام و…. به هر حال این مهم باید به گونه اى سامان بیابد و به گونه اى از اندیشه هاى امام استفاده شود که هم جذب کننده و هم علمى و دقیق باشد. اگر اندیشه هاى امام به درستى در حوزه نشر بیابد و طلاب به آنها آشنا شوند و مرحله به مرحله با اندیشه هاى امام به پیش بروند و براى هر سطحى متنى در نظر گرفته شود روش دگرگونى آفرین و نشاط انگیز امام سرمنشأ دگرگونیهاى عمیقى درآینده حوزه ها خواهد شد. نکته دیگرى که باید یادآور شد و بسیار اهمیت دارد شایستگى کسانى است که به تفسیر و تبیین اندیشه امام در حوزه مى پردازند. اینان باید در ساخت اندیشه به اندیشه امام نزدیک باشند امام را به درستى بشناسند با مبانى کلى و دیدگاههاى سیاسى و اجتماعى او آشنایى داشته باشند و….
3. نقش شاگردان و نزدیکان: به طور معمول دانش اخلاق روش چگونگى سلوک و پیام مردان بزرگ و اندیشه ور را شاگردان و درس آموختگان و تربیت شدگان در مکتب آنان مى پراکنند. آنان براى خدمت به علم و اخلاق و پاس زحمتهاى استاد آموزه هاى او را به علاقه مندان مى آموزانند. اندیشه هاى شیخ مفید به وسیله سید مرتضى و سید رضى و شیخ طوسى به نسل بعدى رسید و در هیاهوى خشونت گریهاى مخالفان از گزند روزگار در امان ماند. افکار میرزاى شیرازى و مکتب سامرا به وسیله دانش آموختگان چون: میرزاى دوم و میرزاى نائینى در عالم تشیع منتشر شد و در دوره اخیر آن که نام مرحوم نائینى را در حوزه هاى ایران برجسته کرد شاگردان بزرگ و توانمند وى بودند. امام شاگردان بسیارى را تربیت کرد و بسیارى را در مکتب فقهى و اخلاقى خود پروراند. همه کسانى که توفیق شرکت در درسهاى اخلاق و فقه و اصول امام را در قم و نجف پیدا کرده اند و از آن کان علم و اخلاق و تهذیب نفس بهره برده اند شاگرد امام بشمارند و نیز آنانى که در دوران پرمخاطره نهضت و دوران دفاع مقدس در کنار امام بودند پرورش یافتگان مدرسه اویند. روشن است این افراد بهتر از دیگران با مبانى کلامى و فقهى استاد خود آشنایند. کسانى که در درسهاى حکومت اسلامى امام شرکت جسته و آن را درک کرده و فهمیده اند و یا در تدوین قانون اساسى حضور داشته اند و از مبانى حکومتى امام به طور دقیق از طریق خود و با شاگردان برجسته وى در مجلس خبرگان قانون اساسى آگاهى یافته اند بهتر مبانى امام را مى شناسند از کسانى که از دور دستى بر آتش داشته و با تکیه بر پیشداوریها مبانى و اندیشه هاى امام تفسیر مى کنند.
کسانى که در دوران ده ساله پس از انقلاب و دفاع مقدس در خدمت امام بوده و در متن مسائل نظامى و دفاعى و سیاست خارجى قرار داشته اند بهتر مى توانند بگویند نظر امام در رابطه با جنگ و جهاد چه بوده و در برابر امریکا و اسرائیل چه موضعى داشته است.
تأثیر گذارتر از آن تفسیر و روشنگرى اندیشه هاى امام استقامت یاران و شاگردان او بر راه امام است; چه که مسؤولیت و تعهد نزدیکان در حراست و پاسدارى از حرکت بزرگان دین مهم تر از دیگران است. مردم پیامبر را از آینه على و سلمان و ابوذر و عمار مى شناختند و على را در آینه اویس قرن و ابن عباس و مالک اشتر و صعصعه و میثم تمار.
معاویه همیشه به دنبال آن بود که از یاران نزدیک على صید کند و از زبان او بشنود که از دوستى على(ع) نه تنها سود نبرده که زیان کرده و راهى که در پى على پیموده بى فرجام بوده است.
هرکس به امام خمینى نزدیک تر بوده وظیفه و مسؤولیتى سنگین تر دارد. مردم به امام از دید و رفتار آنان مى نگرند و اگر آنان بر اثر سختیهاى راه و یا ضعفهاى نفسانى و یا برداشتهاى خام و… در ادامه مسیر دچار تردید شوند و در آرمانهاى خود تجدید نظر کنند ناآگاهان در درستى راه امام به شک مى افتند و بدخواهان از آن براى اهداف ناپاکشان محملها ساز مى کنند و این خسارتى است بزرگ.
4. نشر و حراست از آثار امام: نشر درست آثار از راههاى ماندگار شدن صاحبان اندیشه است. چه بسیار از آثار متفکران که بر اثر درست نشر نیافتن در گوشه اى بدون استفاده به جاى مانده و آفریننده اثر نیز از یاد و خاطره ها رفته است. و چه بسا آثارى که پس از قرنها از گوشه انزوا برون آمده و نویسنده آن از گمنامى بیرون آمده و نام وى در تاریخ به ثبت رسیده است.
امام خمینى آثار بسیار دارد. پس از پیروزى نهضت اسلامى براثر فروتنى و گریزى که از طرح نام خود داشت اجازه نداد نوشته هایش منتشر شود ولى پس از رحلت آن بزرگوار مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام به نشر نوشته هاى امام همت گماشت و تاکنون بسیارى از دست نوشته ها و سخنان امام ثبت و ضبط شده است.
مهم ترین رسالت این مؤسسه و نهادها و ارگانهایى که به گونه اى مسؤولیت دارند حراست از اسناد و مدارک شرح و تبیین ابهامها و راه بستن بر تحریف و برخورد با تحریف گران است. در زمان حیات امام پاره اى از جریانهاى سیاسى و افراد به تحریف سخنان امام دست زدند و پاره اى نسبتهاى نادرست به امام دادند که امام در برابر آنها موضع گیرى کرد و نقاب از چهره آنان برداشت و دروغ گویى آنها را بر همگان نمایاند. آن بزرگوار به این نیز بسنده نکرد هوشیارانه و آینده نگرانه براى راه بستن بر خطرها و تحریفهاى آینده در وصیت نامه الهى ـ سیاسى خود یادآور شد:
(من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوس و اسلام نمایى بعضى افراد ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نموده ام که بعد فهمیدم از دغل بازى آنان اغفال شده ام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى نمایاندند و نباید از آن مسائل سوء استفاده شود و میزان در هرکس حال فعلى اوست.)28
اکنون نشانه هایى از نگرانیهاى امام پدیدار شده است و تحریف گران دروغ پردازان بى محابا به تحریف اندیشه هاى امام مى پردازند تحلیلهاى غیر واقعى و نادرست ارائه مى دهند عقیده مرام و مسلک خود را با نام امام این جا و آن جا مطرح مى کنند که این وظیفه همه پیروان ناب اندیش نویسندگان و هنرمندان بالیده در سایه امام نهادها و مؤسسه هاى مسؤول را بسى سنگین مى کند. در مَثَل مؤسسه آثار امروز افزون بر تحقیق و نشر آثار امام کتابها دست نوشته ها و تقریرها مى باید هوشیارانه همه سو را بنگرد و کوچک ترین حرکت ناهنجار و تحریف گرانه در ساحت اندیشه امام را ردیابى کند تا کسى هوس این گونه بازیها را نکند.
نباید از کنار تحریفها و نسبتهاى نادرست که به امام داده مى شود که بى گمان هدفهاى شومى در پس این حرکتها وجود دارد به سادگى گذشت و آن را نوعى ابراز سلیقه دانست و غیر درخور اعتناء. بله نشر فکر و ابراز عقیده در اسلام آزاد است و نویسندگان و اهل نظر و اندیشه مى توانند از عقاید خود دفاع کنند ولى نسبت دادن رأى و اندیشه خود را به دیگران کارى است ناروا و به دور از ساحَت علم و اندیشه. بالاتر تحریف اندیشه اى بد نشان دادن و ناشایست جلوه دادن آن است نه نقد و بررسى و این ضدآزادى و ضد ارزش است.
حتى کسانى که به نقد اندیشه دیگران مى پردازند افزون بر شایستگیهایى که باید داشته باشند باید همه سویه به دیدگاههاى مورد بررسى بنگرند و مدارک ارائه شده را دقیق بنگرند آن گاه کاستیها را بنمایانند.
برخلاف این روش و سلوک عالمانه و خردمندانه گاه دیده مى شود کسانى بى آن که شایستگى نقد و بررسى و حتى قدرت فهم اندیشه هاى امام را داشته باشند با کنار هم چیدن سخنان ایشان که هر کدام شأن نزول خاصى دارد و در برهه هاى ویژه از گوینده آن صادر شده به گمان خود درصدد کشف تناقض در سخنان امام برآمده اند.
ییا شمارى از همین قماش ناشایستگان براى ضعیف و بى مبنى نشان دادن دیدگاه امام در باب ولایت و حکومت فرازهاى بسیارى از سخنان پیشینیان را ردیف کرده و آنهایى را که با ایده خود هماهنگ یابیده و در برابر دیدگاه امام پنداشته اند مهم علمى و فنى جلوه داده و دیدگاه امام را کم رنگ و غیر علمى و غیرفنى جلوه داده اند. در مجموع این را به خواننده القا مى کنند که اندیشه امام در برابر دیگر اندیشه ها کم مایه است و از مبناى قوى بهره ندارد.
در برابر این ترفندها و شگردهاى ناجوانمردانه است که باید فرهیختگان ناب اندیش پیرو امام آشنایان با مبانى ایشان نهادها و مؤسسه هاى مسؤول نگذارند این حرکت شوم امام زدایى پا بگیرد و براى ماندگار شدن اندیشه امام از جان مایه بگذارند و اندیشه امام را آن گونه که هست عرضه بدارند که این اندیشه به خاطر زلالى و نابى و برگرفته شدن از مکتب وحى جاى خود را باز مى کند و گسترش مى یابد.
5. تبلیغ رسا و سازنده: آگاهاندن مردم از راه و روش امام یادآورى تحلیل و بازجُست تاریخ گذشته و نمایاندن صحنه هاى پرشکوه و افتخارآمیز آن در ماندگار کردن راه امام نقش به سزایى دارد.
در این میان هنر اثرگذارترین است. هنر ریشه دینى دارد و همزاد با دین است. بیش تر آثار هنرى جان مایه دینى دارند و بیش تر هنرمندان در دامن دین بالیده اند.
هنر و دین خدمات متقابل داشته اند. هنرمندان دین را بر بالهاى پرقدرت احساس و زیبایى به همه کرانه هاى جهان بازتابانده اند و دین نیز نام هنرمندان دینى را ماندگار کرده است. اسلام سرچشمه جوشان هنر است. اسلام وقتى در انسان با ذوق و مستعد و پراحساسى اثر گذاشت و در اعماق ضمیر وى ریشه دوانید محال است او را آرام بگذارد و تنها به صورت احساس درونى در ژرفاى دل وى بماند بلکه او را بر
مى انگیزد تا در جهان بیرون براى تحقق عقیده خود حرکت ابداعى انجام دهد و این همان هنر راستین است.
شاعران سخن سرایان تصویرگران سینماگران مجسمه سازان معماران و… بزرگى که با اثرپذیرى از اسلام شاهکارهایى آفریده اند و از این دریچه پیام اسلام را به گوش جهانیان رسانده اند بسیارند.
امام خمینى هنرشناس بود و هنرمند و به آثار هنرى و زیبا بها مى داد. امام با جهت دادن و حمایتهاى معنوى هنرمندان را برانگیخت و چنان دگرگونى در آنان پدید آورد که در هیچ شرایطى حاضر نشدند مایه هاى خدایى خویش را به دنیا بفروشند بلکه هنر راستین خود را در راستاى ترویج اسلام ناب محمّدى(ص) و حمایت از محرومان به کار گرفتند.29
امام کاروانى بزرگ از هنرمندان متعهد را با نغمه هاى آسمانى خود به حرکت واداشت و اینان هم با شور و شوق آثارى آفریدند که در ماندگارى راه امام نقش پایدارى خواهند داشت. امروز هنرمندان بالیده در دامان انقلاب اگر به درستى میدان بیابند و از سوى نهادها و مؤسسه هاى مسؤول تشویق و تأیید شوند گامى است بزرگ و حرکتى است دگرگون ساز و در راستاى ماندگار ساختن راه و روش و آرمانهاى والاى امام.
هنرمندى که به اسلام عشق مى ورزد به امام عشق مى ورزد و شیفته و شیداى راه و روش و آرمانهاى اوست مى تواند نقش بزرگى از خود برجاى بگذارد و توان آن را دارد که این شیدایى را به همه نسلهاى پس از خود برساند و آنان را از این سرچشمه زلال و گوارا و همیشه جوشان سیراب کند. امام نُماد عشق اخلاص ایثار مقاومت و… بود; مقوله و تابلوهاى ارزشى که در هنرمند شور مى آفریند و او را بر مى انگیزد که ابداع کند بیافریند و خلقى را در این شور و احساس فرو برد.
فرزدق کمیت دعبل و ابوفراس همین شور و احساس را داشتند که شور آفریدند و پیام امام صادق و کاظم(ع) و شهیدان کربلا و فخ را در هر سو پراکندند مردمان را از راه و رسم آنان آگاهاندند و مظلومیت آنان را به زیبایى ترسیم کردند و بر حرکت شیعى شور دیگر بخشیدند.
پس روشن شد کسانى مى توانند وارد وادى مقدس هنر انقلاب بشوند که امام را به خوبى بشناسند و از آرمانهاى او آگاه باشند و وجودشان از عشق به اسلام و انقلاب لبریز باشد.
باید رمان نویس و فیلم ساز براى خلق اثرى به عمق ماجرا راه یابد و سالها و ماهها روح و جان خود را با کسان و قهرمانان مورد نظر مأنوس سازد و با قهرنان احساس یگانگى بکند.30
درباره قهرمان قرن ما نیز اگر کسى مى خواهد قلم بزند و اثر بیافریند و مدحى بگوید باید از شراب روحانى آن عارف واصل جرعه اى نوشیده باشد.
بر خلاف این اصل روشن که در نزد همه خردمندان عالم پذیرفته شده است متأسفانه مى بینیم در جمهورى اسلامى به کسانى امکانات داده مى شود که درباره انقلاب جنگ امام و… کتاب و مقاله بنگارند و فیلم بسازند و اثر هنرى خلق کنند که هیچ گونه سازوارى با پدیده هاى یاد شده و شخصیت والاى امام ندارند. در مثل به تازگیها کتابى نشر یافته به نام (سه دیدار) که هرکس با امام آشنا باشد و این اثر را بخواند به خوبى به ناآشنایى نویسنده با راه و روش و آرمانها و اندیشه هاى امام پى مى برد.31
6. نشر پیام امام در فراسوى مرزها:امام شخصیتى است جهانى و مخاطبان پیامش همه انسانهایند. او تمامى انسانها را به بیدارى و بازگشت به سرشت خدایى و مستضعفان را به اتحاد و مبارزه براى ریشه کن کردن ستم و مسلمانان را به وحدت و همدلى فرا خواند و موجى از بیدارى و معنویت در سراسر جهان پدید آورد.
چه کسى بهتر از امام عظمت و ستم ستیزى موسى(ع) را نشان داد و پرده از جنایات صهیونیسم برافکند و ثابت کرد میان دین یهود و صهیونیسم جهانى فرسنگها فاصله است؟
چه کسى بهتر از امام عیسى و مریم(ع) را به دنیا معرفى کرد و به مسیحیان گفت: عیسى(ع) حامى ستمدیدگان بود و امروز ناجوانمردانه مذهب او حربه اى براى کوبیدن مستضعفان در دست مستکبران قرار گرفته و خطاب به روحانیون مسیحى و پاپ گفت که چرا از قدرت خود استفاده نمى کنید و جنایتهاى امریکا و اسرائیل را محکوم نمى کنید:
(من به شما که روحانیین مسیح هستید به وسیله شما به ملت امریکا به روحانیین امریکا به روحانیت مسیح در تمام دنیا پیام مى فرستم که هم مظلومان را دریابید و هم حضرت عیسى را و هم مذهب مسیح را. مذهب مسیح و حضرت عیسى در معرض اتهام واقع شده است. این مذهب را دریابید. آقاى پاپ در معرض اتهام است.)32
در برابر این موضع گیریهاى انسانى و اسلامى امام تاکنون در دو جبهه خارجى و داخلى از گذشته تاکنون مخالفتها وجود داشته است. دشمنان خارجى به سرکردگى امریکا براى تحریف و محدود کردن پیامهاى روشنگرانه و بیدارگرانه امام از هیچ حرکت و ترفند و دستانى خوددارى نکرده اند. آنان این را دستاویز قرار داده اند که ایران درامور کشورهاى دیگر دخالت مى کند و تهدیدى علیه همسایگان است. از سویى القاء کرده اند: انقلاب اسلامى نتوانسته است به شعارهاى خود عمل کند و در مسیر ناکامى قرار دارد و کارایى چندانى بر گره گشایى از گرفتاریها و دشواریهاى جامعه ندارد و به آن امید نبندید از زاویه اى مى گویند: انقلاب اسلامى ویژه شیعیان ایرانى است و کارى به بهروزى دیگران ندارد و….در جبهه داخلى شمارى از کژاندیشان پیامهاى رهایى بخش امام را به جهانیان به سُخره گرفتند و این جا و آن جا در این محفل و آن محفل و روزنامه ها و تریبونها گفتند: صدور انقلاب با کوله پشتى هاى انقلابیون ایران ممکن نیست. شمارى گرفتاریها و دشواریها و گره هاى کور اقتصادى و اجتماعى را یکسر به پافشارى ایران اسلامى و انقلابى در برابر استکبار جهانى مى دانند و مبارزه با اسرائیل و پشتیبانى از شیعیان محروم لبنان را عامل نابسامانیها مى دانند و در توجیه پیامهاى امام در دفاع از مستضعفان جهان مى گویند: آن سخنان مربوط به شرایط ویژه اى بوده که اکنون وجود ندارد و مناسبتهاى کنونى دنیا این شعارهاى تند را بر نمى تابد. اینان براى این که شعارهاى ضد ارزشى و همخوان با شعارهاى دشمن را به درون لایه هاى اجتماع ببرند و افکار عمومى را بفریبند مى گویند: ما کلاه خود را نگهداریم ما را به دیگران چه کار؟
به این حال و با همه سنگ اندازیها و مخالفتها انسانهاى بسیار در سراسر جهان کم وبیش با نام خمینى آرمانها اندیشه ها منش و روش او آشنایند و کشورهاى ستمدیده و غارت شده که غارتگریهاى غرب را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس کرده اند بهتر به ژرفاى پیامهاى امام راه مى یابند. رجعت به دین در میان ملتها و گسترش الهیات رهایى بخش بخشى از نشانه هاى این پدیده مبارک است و مقاومت نهضتهایى چون: نهضت اسلامى لبنان و فلسطین و مقاومت اسلامى بوسنى و… از تجربه هاى موفق این همبستگى است.
اینک برعهده پاسداران فرهنگى انقلاب است که پیام امام را که همان پیام اسلام ناب است با استفاده از فرهنگ و زبان به ملتهاى تشنه آب گواراى این کوثر زلال برسانند و محاصره تبلیغاتى و جنگ روانى دشمن علیه اسلام و امام را بشکنند.
از دشمن انتظارى نیست که با این هدفها و شعارهاى اصلى و استراتژیک ما موافق باشد ولى دست کم دوستان از این نکته نباید غفلت کنند که دست برداشتن از کمک به مستضعفان بویژه ستمدیدگان و آوارگان لبنان و فلسطین نه تنها گرفتاریها و دشواریها و رنج و سختى ما را بر طرف نمى کند و ابر قدرتها از دشمنى خود با اسلام نمى کاهند که عقب نشینى ذلت بار دشمن را در مواضع خود جرى مى کند و مسلمانان محروم امید و اعتماد خود را به امام و انقلاب اسلامى از دست خواهند داد.
7. نشستهاى علمى: در نشستهاى علمى تجربه ها و دانشها از سینه هایى به سینه هایى انتقال مى یابند و اندیشه ها با هم برخورد مى کنند و کاستیهاى یکدیگر را بر طرف مى سازند و قوتها را مى نمایانند و در این برخورد و دادوستد علمى اندیشه هاى قوى زمینه ماندگارى و رشد مى یابند و اندیشه هاى ضعیف کم کم از دور خارج مى شوند و یا خود را به سطح مورد پذیرش مى رسانند.
این گردآییها و نشستها اگر با برنامه ریزى دقیق و به کار گرفتن محققان و نویسندگان و صاحب نظران و صاحبان اندیشه و به دور از تشریفات دست و پاگیر و هزینه هاى غیر ضرورى برگزار شوند و در واقع کسانى که اهل استفاده رساندن و یا استفاده بردن هستند زمینه حضور و ارائه مقاله و نظریه خود را بیابند کارساز و در نشر فکر و اندیشه و گشودن گره از گره هاى فکرى مفید خواهند بود.
کنگره بررسى مبانى فقهى امام خمینى (نقش زمان و مکان در اجتهاد) که در سال 1374 برگزار شد از نشستهاى علمى مفید بود که برکتهاى علمى بسیارى براى حوزه و حوزویان در برداشت. محققان و صاحب نظران با دیدگاههاى گوناگون امّا در چهارچوب و با اسلوب متین و منطقى در کنار یکدیگر نشستند و درباره این مقوله اساسى که نقش غیر در خور انکارى در استنباط احکام و در مسائل راهبردى نظام اسلامى دارد به کندوکاو پرداختند.
براى ماندگار کردن اندیشه ها و رسالتها و آرمانهاى امام چه نیکوست یاران امام به دور از وابستگیهاى جناحى همواره با نوشته ها و مقاله هاى عالمانه و دیدگاههاى جدید و کارگشا گرد هم آیند و برادرانه اندیشه هاى آن عزیز را براى تواناسازى بنیه نظام به بحث بگذارند.
این گفت وگوهاى عالمانه و فنّى رو در روى افزون بر زدودن ابهامها و شرح سخنان امام در همبستگى جناحهاى اصلى انقلاب اسلامى کارگر است و نقشه هاى بدخواهان را براى دور کردن اینان از یکدیگر نقش بر آب مى کند.
8. نگارش و نشر رساله علمى مجلّه و کتاب: از روشهاى مفید آموزشى در حوزه هاى گذشته نگارش و نشر تقریرات استادان بزرگ از سوى شاگردان برجسته آنان بوده است. طالب علمان همیشه تلاش مى ورزیده اند که آنچه را از استادان و یا با مطالعه و تلاش خود به دست مى آورند و براى دیگران مفید مى دیدند بنگارند و نشر بدهند. در این نگارش تقریرات درسى جایگاه ویژه اى داشته که هم در نشر اندیشه ها بسیار کارایى داشته و هم در شناساندن چهره هاى علمى حوزه.
پس از انقلاب این حرکت پرارزش که پیش از آن اندکى کم رنگ شده بود شتاب بیش ترى گرفت و توجه به مقوله هاى فقهى کلامى تاریخى و… فزونى یافت و آثار خوبى نیز نگارش و نشر شد. از این مهم تر که گامى است بلند در راه نشر معارف اسلامى و حضور جدّى طلاب در صحنه مطبوعات تدوین و نشر مجله هاى متین و وزین و پرمحتوا در حوزه علمیه قم و مشهد است. در این بین مجلّه ها و کتابهایى که به اندیشه هاى امام در آنها پرداخته شده و نویسندگان آنها تبیین و تفسیر اندیشه هاى امام را وجه همت خود ساخته اند رشدى چشم گیر داشته که گامى است بزرگ در ساحَت اندیشه امام شناسى.
اگر این حرکت شتاب بیش ترى بگیرد و طلاب و فضلاى بیش ترى به این جرگه بپیوندند و آنچه را امام در طول حیات علمى و سیاسى خود شایسته تحقیق و بررسى داشته به بوته بررسى و تحقیق بنهند هم حوزه در عرصه اندیشه نقش اساسى تر و ماندگارترى ایفا مى کند و هم اندیشه هاى امام را در جامعه آن گونه که باید بازتاب مى دهد.
امام در درسهاى رسمى و بیش تر در برخورد با تنگناهاى فقهى در مرحله اجراى احکام پس از انقلاب به مسائلى اشاره کردند که تفقه در آن به حلّ مشکلات اجتماعى و اداره نظام کمک مى کند و در گذشته در اثر دچار نبودن حوزه با آنها کم تر موضوع بحث و پرسش قرار گرفته است. مانند اختیارات حاکم اسلامى مالکیت مالیات بیمه بانکدارى و ربا مسائل کار و صدها مسأله مربوط به اقتصاد و هنر و…33 گرچه در سالهاى اخیر برخى از این مقوله ها در میان فضلا و محققان و حتى مراجع موضوع بحث قرار گرفته ولى در میان بزرگان و درسهاى عالى (خارج) هنوز جایگاه راستین خود را پیدا نکرده است.
شیوه اجتهادى و مبانى فقاهتى امام راحل در حل این مسائل کارگشاست و پژوهشگر با کندوکاو در دیدگاههاى کلامى و فقهى امام گوهرهاى تابناکى راه خواهد یافت.
9. نمادها: نمادها یاتاریخ مجسم در ماندگار شدن گذشته نقش مؤثرى دارند و براى یادآورى رفتگان چه چیزى بهتر از تجسم عینى آثارشان مى توان پیدا کرد.
جهانیان براى جاودان کردن نام بزرگانشان نشانه هاى کوچک و بزرک آنان را نگهدارى مى کنند تا یاد آنها با گذشت روزگار از میان نرود.
خانه هاى کوچک و بى آلایش همسران پیامبر که از گل بنا شده بود و از کوتاهى دست آدمى به سقف آن مى رسید در تجدید یاد خاطره پیامبر(ص) اثرگذارى فراتر از هر اندرز و پند داشت. این آثار با شکوه به فرمان ولید بن عبدالملک اموى خراب شد.34 آثار شکوهمند امامان و گنبد و بارگاه آنان یادمانهایى اند که خاطره آنان را تجدید مى کند و دلها را به خود مى کشاند.35
گرچه دولت فرانسه اقامتگاه کوچک امام در روستاى نوفل لوشاتو را که بزرگ ترین انقلابهاى جهان از آن هدایت شد برنتابید و ضمن حادثه اى مشکوک آن را از میان برد36 ولى خوشبختانه در گوشه و کنار میهن اسلامى هزاران یاد و خاطره از امام به یادگار مانده که درخششى زیبا و روح نواز دارند.
به واقع گلزار شهیدان جلوه اى از جلوه هاى امام هستند که او امام شهیدان بوده و دیگر جماران قبله گاه دلهاى مشتاق است. آن خانه کوچک و آن حسینیه بى آلایش که در دل کوهساران بردامنه قله ایران قرار گرفته است. جماران از امام خاطره ها دارد و گویاى بزرگیهاى مردمى که فراتر از این سپنج سرا و عالم خاک مى اندیشید. که کاخها در برابرش کوچک مى نمایند. براى نشان دادن روح بزرگ زهد و قناعت و بى توجهى امام به دنیا آیا اندرزى بالاتر از این سراى کوچک وجود دارد؟ چه فراوان افراد با دیدن آن زندگى ساده و به دور از تجمل دگرگون شده اند. یکى از اسرار پیروزى امام در جماران نهفته است. سیاحان و زوارى که به هواى شناخت اسلام و انقلاب از ایران دیدن کرده اند در پاسخ این پرسش که کدام یادگار امام در نظرتان مهم تر است خانه بى ریاى جماران را مثال زده اند. زائرى از کشور یونان از حسینیه جماران چنین گزارش مى دهد:
(این جا زیباترین مسجدى است که در عمرم دیده ام. زیبایى و تقدس آن به خاطر مادیات نیست. به خاطر این نیست که از طلا و یا نقره و یا بلور ساخته شده باشد بلکه به خاطر روح بزرگ امام خمینى است.)37
اینک حسینیه جماران و اقامتگاه امام روزانه شاهد کاروانهایى از زائران است که از سراسر ایران و جهان براى دیدار خانه امام و منبر و محرابى که از آن جا کشتى امت هدایت مى شد بدانجا مى آیند. چه مناسب است رهروان راه امام کارگزاران نظام و رهبران معنوى با نصب العین قرار دادن این بقعه با صفا و این خانه عنبرآگین سیرت امام را در خود زنده نگهدارند و با ساده زیستى و تواضع و مردمدارى پیوند خود را با توده ها استوارتر سازند و زندگى را به کام محرومان و تنگدستان شیرین تر کنند.
مزار امام در بهشت زهرا نمادى دیگر است که چون آرامگاه دیگر امام زادگان قبله دلها شده و پیوسته زائران کویش بدان جا ره مى سپارند.
در سالگرد رحلتش همواره عاشقان امام در کنار مزارش گرد مى آیند. این گردهماییهاى میلیونى افزون بر تجدید خاطره هاى افتخارآفرین وحدت و عزت و اقتدار نظام اسلامى را به نمایش مى گذارد. آستانه مقدسه اى که اثرگذارى آن در همبستگى مذهبى و ملّى و ماندگارى راه امام و شکست ترفندهاى بد اندیشان شگفت انگیز است.
پى نوشتها:
1. سوره (شعراء) آیه 84.
2. سوره (زخرف) آیه 28; (معانى القرآن) ترجمه و تفسیر محمد باقر بهبودى498/.
3. (جهان به کجا مى رود) آدام شاف ترجمه فریدون نوائى18/ نشر آگه; مجله (گلستانه) سال اول شماره 44/10 پانوشت12. مقاله على اصغر قرباغى.
4. (در آستانه قرآن) رژى بلاشر ترجمه محمود رامیار241/ دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
5. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوى) فردوست ج502/1; ج249/2 و 496 512 و… مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى.
6. درباره کمکها و پشتیبانى وسیع شرق و غرب به صدام بویژه کمکهاى آلمان ایتالیا امریکا و فرانسه ر.ک: (ما اعتراف مى کنیم) (محسن صفرى) نشر حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى; (جابه جایى در قدرت) الوین تافلر ترجمه شهیندخت خوارزمى 467/ نشر سیمرغ; روزنامه (انتخاب) 78/4/6.
7. (سیره نبوى) شهید مطهرى187/ صدرا.
8. (صحیفه نور) مجموعه رهنمودهاى امام خمینى ج108/21 وزارت ارشاد.
9. همان ج129/20.
10. مجله (حوزه) شماره 38 ـ 357/37; (رهنمودهاى امام در جهت خودکفائى).
11. (صحیفه نور) رهنمودهاى امام خمینى ج118/20.
12. همان238/.
13. همان ج297/19.
14. همان ج20/20.
15. همان ج4/17 123.
16. (امام خمینى در چشم انداز یاران) مصاحبه هاى مجله حوزه با یاران امام خمینى 160/ از مصاحبه آیت اللّه معرفت.
17. از خاطرات نگارنده از درس یکى از مدرسان در مشهد مقدس.
18. (انوار الهدایة) امام خمینى ج230/1 369 مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى.
19. (الرسائل) امام خمینى98/ اسماعیلیان قم.
20. (مناهج الاصول) امام خمینى ج1 مقدمه16/ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى.
21. (کتاب البیع) امام خمینى 15/3 اسماعیلیان.
22. همان امام خمینى ج371/1; ج119/5.
23. (صحیفه نور) ج98/21.
24. (کتاب البیع) ج403/2.
25. همان ج491/2.
26. همان مدرک ج118/5.
27. روزنامه (کیهان) مورخه 1358/3/7 سخنرانى حسن نزیه وزیر نفت در دولت موقت.
28. (صحیفه نور) ج206/21.
29. همان ج30/21.
30. درباره فیلم بوداى کوچک که در غرب افراد بسیارى را به بودیسم متمایل ساخته گفته شده است: کارگردان آن مدتها در سرزمین تبت به سر برده و با آشنایى کامل با عقاید و فرهنگ بودائیان این فیلم را ساخته است.
31. (سه دیدار) نادر ابراهیمى ج150/1 155 166 حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى.
32. (صحیفه نور) ج5/11 و 92.
33. همان مدرک ج170/20 و 172; ج34/21 41 57.
34. (الطبقات الکبرى) ابن سعد ج499/1 دار صادر.
35. (کشف الاسرار) امام خمینى67/.
36. روزنامه (کیهان) 78/9/1.
37. (خورشید بى غروب) محمد سپهرى93/ 97 98 سازمان تبلیغات اسلامى.

تبلیغات