وصیّت نامه فقیه و رجال شناس وارسته محمدباقر موسوى خوانسارى
آرشیو
چکیده
متن
در مهد علم چشم به جهان گشود. جد بزرگوارش سید جعفر خوانسارى فقیه و محدّثى مسؤولیت بان بود. پدرش میرزا زین العابدین فقیهى ژرف اندیش بود. مادرش به خاندان علم و تقوى نسب مى برد.
سال تولد میرزا محمد باقر را پدر بزرگ وى پیش از ظهر دوشنبه بیستم صفر یک هزار و دویست و بیست و شش ثبت کرده است. پدر دانشورش همه تلاش را در پرورش و کمال او به کار گرفت. پدربزرگ شهد دین دارى و مسؤولیت پذیرى را در کام او ریخت. پدر افزون بر تربیت خود آموزش وى را
بر عهده گرفت دانشهاى پیش نیاز و مقدمات را به نیکى بدو بیاموزاند.
پدر پس از رحلت پدربزرگ به اصفهان هجرت کرد تا او و دیگر برادرانش ره کمال را با راهنمایى استادان فن و مردان سیر و سلوک در حوزه اصفهان بپیمایند. اصفهان آن روز هنوز رونقى درخور داشت و عالمان بزرگ و ژرف اندیشى در رشته هاى گوناگون دانش در آن در کار تربیت نسل جوان بودند. با توجه به جایگاه خانوادگى و این که جد اعلاى ایشان روزگارى شیخ الاسلام اصفهان بود نزد علما مکانتى ویژه داشت و همین بسترى شد که او از فرصتها به نیکى بهره برد و خود را به دانشهاى گوناگون مجهّز کند.1
درحوزه اصفهان از محضر محقق وارسته سید صدرالدین عاملى شیخ محمد تقى رازى اصفهانى صاحب حاشیه بر معالم سید محمدباقر شفتى حاج محمد ابراهیم کرباسى صاحب اشارات میر سید محمد شهشهانى و… بهره هاى علمى و معنوى برد.
با مرحوم سید صدرالدین صدر اُنسى ویژه داشت و اهمیت سیره و تاریخ علما و رجال را از او دریافت.2 در سال
یک هزار و دویست و پنجاه و سه به سفارش پدر به نجف اشرف رخت کشید تا در آن حوزه به دانسته ها و دانشهاى خویش ژرفا دهد و دامنه آنها را بگستراند.
در نجف اشرف از بزرگانى چون صاحب جواهر3 بهره گرفت و رفت و آمد او بیش تر با صاحب ضوابط سید ابراهیم قزوینى بود. پس از تلاشهاى بسیار به مقام والایى از اجتهاد و تقوا رسید. با این که استادش از بازگشت او به اصفهان ناخوشنود بود و ماندن در نجف را به او سفارش مى کرد روحیّه مسؤولیت شناس و خدمتگزار او انذار قوم را بر کرسى تدریس در نجف برگزید.
در اصفهان به تدریس و تربیت شاگرد بسنده نکرد به جاى زعامت حوزه و کاوش در فقه و اصول کارهاى مانده و بایسته انجام را مى جست. اقدام شایسته او در نگارش دائرة المعارف بزرگ رجال و تراجم: (روضات الجنات فى احوال العلماء والسّادات) برخاسته از همین نگاه بود.
ادیبى اریب بود هم در زبان فارسى و هم در زبان عربى. به هر دو زبان مى نوشت و به هر دو زبان شعر مى سرود. نوشته هاى او در عقاید معارف اخلاق اصول آن هم به
نظم ترجمه رساله هاى فقهى عربى به فارسى و نگارش کتابهایى چند به زبان فارسى برخاسته از همان دغدغه ارشاد و هدایت مردم و همگانى کردن دانشهاى اسلامى براى بهره بردارى توده هاى علاقه مند به اسلام بود.
اگر هیچ نگارشى از او جز (روضات الجنات) به جا نمانده بود نام او در شمار مرزبانان میراث شیعى بود. او در روز دوشنبه نهم جمادى الاولى سال هزار و سیصد و سیزده به درود حیات گفت و با تشییعى پرشکوه در بالاى سر مسجد مصلى نزدیک تکیه آقا رضى پیش روى قبر مرحوم آقا حسین جیلانى مشهور به لبنانى به خاک سپرده شد.4
چو فارغ گشت از روضات جنّات
ریاض جنّتش جولانگه آمد
براى اطلاع بیش تر از زندگى او ر.ک. روضات الجنات ج105/2; مکارم الآثار ج798/3; فوائد الرضویه403/.
مخاطب وصیت فرزند او فقیه و اصولى بنام آقا سید محمد مهدى چهارسوقى اصفهانى5 است.
سید محمد مهدى شرح استدلالى بر تبصره علامه نوشته است. وى پس از هفتاد و سه سال و سه ماه به گاه غروب
آفتاب آفتاب عمرش غروب کرد و در تخت پولاد و در بقعه پدر بزرگوارش دفن شد.مکارم الاثار ج1390/4.
وصیت نامه عربى به تعبیر دقیق تر بخش عربى وصیت نامه او که سفارشهاى اخلاقى او را در بر دارد در شماره 83 / 55 ترجمه و چاپ شده است.
این بخش از وصیت نامه فارسى است و در چهل و یک سالگى به گاه رفتن به زیارت امام هشتم(ع) در منزل و مکانى بیرون از اصفهان نوشته است. بخشى از آن سفارشهاى اخلاقى است و برخى سفارشهاى خصوصى ما تمام آن را با همه ریزه کارییها آوردیم و این با شماره ویژه نامه مجلّه سازگارتر مى نمود.
امید است خدا پاس پیروى از راه و مرام این بزرگان را بهره ما کناد. ان شاء اللّه.
عزیز من! نماز را به وقت بکن.6 اذان در خانه را بلند بگو که باعث دفع همه ناخوشیهاست.7
دعاى صبح و مساء [شب] را بخوان و به جمیع اهل خانه امر کن که بخوانند.8
با والده9 و برادران و همشیرگان خود بسیار
سلوک خوش کن و دل هر یک را به دست آور که هم خدا و هم پدر و هم استاد تو که پدر تو باشد از تو راضى باشند.
روزها را مشغول مطالعه و علم باش و بیکارکنندگان را بخود راه مده.10
از خداوند عالم مسألت کن عزّت دنیا و آخرت را که بنده گربه اى را نمى تواند عزیز کند.11
هر روز على الحساب یک حزب از قرآن تلاوت نما که باعث اصلاح امر معاش و رسیدن به مراد مى باشد.
در شبها و روزهاى جمعه اموات خود را سیّما [بویژه] أهل حقوق از ایشان را به سوره یس با الرّحمن12 یا غیر آن شاد نما که خدا تو را شاد کند.
هرساله گوسفند صحیح را قربانى کن اگر چه به قرض کردن باشد چنانچه پیغمبر صلى اللّه علیه واله امر فرمود.13
در دهه عاشورا لامحاله ده مجلس روضه و مصیبت دارى جناب سیدالشهداء علیه التحیة والثناء بر پا نما.14
پدر و مادر خود را از یاد خود بیرون مکن اگر چه در قنوت نمازت باشد.
صبح زود برخیز که وقت أذان لامحاله بیدار باشى تا خداوند وسعت به روزى تو دهد.15
تصدّق در هر ماه و هفته را ترک مکن16 و هر آرزویى که اطفال مى کنند بى تأمل برآور.17
خانه را متوجه تعمیرش باش و در وقت باران و برف ملاحظه ناودان و بامهاى آن را بنما و درها را نیکو متوجه باش و در وقت خوابیدن به خدا بسپار و آیة الکرسى را بر اطراف خانه بدم.
سائل را ناامید مکن اگر چه به چیز کمى باشد.
در حساب و کتاب فریب مخور که پیغمبر
صلّى اللّه علیه واله فرمود: (المغبون لامحمود و لامأجور.)
و بدون اتّفاق بزرگ تر از خود جائى مرو.18 معاشرت با ناجنس مکن و احترام بزرگ تر را بسیار بدار.
و وصیّت در ضمن که اصل در این باب است به یک اعتبار بعد از این که پدر تو را قضاى حق در رسید و داعى حق را لبیک اجابت گفت ربع اموال پدرت را که به تصرّف او بوده از منقول و غیر منقول و مطالبات و رقبات و اسباب و غیرها بعد از تقویم نمودن به عادله وقت صرف نما در آنچه که عمّ جلیل تو و نورچشمى ام میر محمد هاشم19 اصلح به حال این جانب بداند از صلوة و صوم و خمس و رد مظالم احتیاطى و وجوه برّ و خیرات و صدقات جاریه و ختم کلام اللّه متّصل از اشخاص عدول حسن القرائة و امثال ذلک بعد از تأمل بسیار; امّا به
شرط تعجیل که من طاقت انتظار کشیدن در قبر ندارم و از تو نخواهم راضى شد اگر طول بدهى و هر چه صرف مى کنى به نیّت قربت بى شائبه ریا و رؤیایى مرید و دوست صرف کن و باقیات و صالحات بجائى [بمورد] از همین ربع مال حلال براى پدرت باقى بگذار که چون به هم رسیدیم در عالم برزخ و آخرت خواهى دید که منفعت او بیش تر عاید خود تو خواهد گردید و حجّ میقاتى بخر. البتّه البتّه و نصیب برادران و همیشرگان خود را از سه ربع میراثى دیگر مال زیادتر و بهتر از خودت عطا کن و نورچشم من میرزا مسیح20 را برّ و صله بسیار بکن که من
او را بسیار دوست مى دارم و اگر دوست پدر را بعد از پدر دوستى نکنى عاق خواهى بود و او را اصلاً و مطلقاً مرنجان و در وقت غضب به پدرت ببخش. احمد21 و عطاء اللّه22 را که دیگر نمى دانم چه سفارش کنم و آن دو دختر
عزیزم23 را که شیره جان منند پدرى کن که از شما رنجه نباشند و از پدر و مادر خود راضى باشند. و این وصیت نامه را در مدّت عمر پیوسته مطالعه نما و آن را نسخه متعدّد کن که به مرور دهور دست به دست و نسلاً بعد نسل باقى بماند و دستورالعمل ذریه و اولاد حقیر باشد که مرا از یاد ندهند و به یکدیگر تعلیم نمایند و تا زنده باشى اگر ماهى یک دفعه اقلاً این وصیت نامه را مطالعه نکنى از تو راضى نمى شوم و اگر آن را سواد کنى: (بنویسى) و همگى بخوانند بهتر است.
ان شاء اللّه تعالى خداوند به حرمت اجداد طاهرین عاقبت ما و شما همه را به خیر و عافیت فرماید و هیچ یک از ما و شما را بر خود وامگذارد. آمین رب العالمین.
پى نوشتها:
1. (روضات الجنات) محمدباقر موسوى خوانسارى ج106/2. (قد تطفّلت فى حلال تلک الاحوال على عالى مجلس جماعة من ارباب الکمال واصحاب الفضائل والإفضال.)
2. (مکارم الآثار) ج800/3.
3. (جواهر الکلام) شیخ محمد حسن نجفى3/ مقدمه. (ثم ان صاحب الرّوضات و هو ممّن عاصر الشیخ و حضر درسه….)
4. (مکارم الآثار) ج815/3.
5. (زندگى آیت اللّه چهار سوقى)88/. (وکتب فى منزل انوشیروان عند الخروج من اصفهان الى زیارة العتبات العالیات فى یوم الجود باالخاتم من شهور سنة 1267.)
6. نماز را به وقت گذاردن نشانه عشق آفریده به آفریننده است. عاشق معبود پیش از وقت انتظار مى برد و براى سخن گفتن با محبوب لحظه شمارى مى کند. وانهادن نماز در اول وقت نشان از اهمیت دادن به کار یا حالتى است که در آن وقت انجام مى دهد و این ناسپاسى پروردگارى است که همه قدرت عزت حیات و… از او است.
(لیس عمل احبّ الى اللّه عزوجلّ من الصلاة فلایشغلنّکم عن اوقاتها بشئ من امور الدّنیا. فان اللّه عزوجل ذمّ اقواماً
فقال: (الذین عن صلواتهم ساهون) یعنى انّهم غافلون استهانوا بأوقاتها.)
جامع احادیث الشیعه ج100/4.
آن که شیعه امام است در امورى که امامان(ع) به آنها اهتمام مى ورزیده اند باید اهتمام ورزد:
امام على(ع) مى فرماید:
(علیکم بالمحافظة على اوقات الصلاة فلیس منّى مَنْ ضیّع الصلوة.)
درروایت دیگر مى فرماید:
(تو که اوّل وقت نماز نمى خوانى آیا زندگى و حیات خود را پس از آن وقت تضمین کرده اى؟)
در روایتى دیگر واپس انداختن نماز را از اوّل وقت بدون عذر مصداق گناهانى شمرده است که پشیمانى را به ارث مى گذارند:
(قوله: الذّنوب الّتى تورث الندم: قتل النفس (الى ان قال) و ترک الصلوة حتّى یخرج وقتها.)
البته فقیهان این حدیث را به قضا شدن نماز معنى کرده اند.
روایات بسیارى در سفارش به نمازگزاردن در اوّل وقت و زنهار از واپس انداختن آن رسیده است.ر.ک. جامع احادیث الشیعه
ج100/4 به بعد.
7. اذان دعوت به بار عام الهى است. دعوت مسلمانان به معراج است: (الصلوة معراج المؤمن). نمازگزار را به توحید مى خواند به نبوت و امامت فرا مى خواند. هم جانش را به مضامین اذان مى خواند و هم برادرانش را.
امام خمینى مى نویسد:
(بدان که سالک الى اللّه در اذان باید قلب که سلطان قواى ملکوتیه و ملکیّه است و دیگر جنود منتشره در جهات متشتته ملک و ملکوت را اعلان حضور در محضر دهد و چون وقت حضور و ملاقات نزدیک گردیده آنها را مهیا نماید تا اگر از مشتاقان و عاشقان است به جلوه ناگهانى دامن از دست ندهد و اگر از محجوبان است بى تهیّه اسباب و آداب وارد محضر مقدس نگردد.)
آداب الصلاة121/.
از بلال مؤذّن رسول اللّه از ثواب و اهمیّت اذان پرسش مى شود. او مؤذّن مخلص و مؤمن را هم نشین ابراهیم خلیل در بهشت مى شمارد:
(وقلت زدنى رحمک الله قال: اکتب: بسم الله الرحمن الرحیم صلّى اللّه علیه و آله یقول: من أذّن عشر سنین
اسکنه الله مع ابرهیم الخلیل فى قبته او درجته.)
پرواز در ملکوت ج5/2.
در فضیلت اذان روایات بسیارى رسیده است. ر.ک. جامع احادیث الشیعه ج82/5 ـ 111.
8. در فرهنگ اهل بیت به دعا ذکر و توجه به خدا به گاه طلوع فجر و غروب آن بسیار سفارش شده است.
گویا به سالک مى فهماند که تو روز جدیدى را شروع کرده اى و بدون نام و یاد خدا و یارى گرفتن از او و توجه به قدرت و عظمت و لطف و رحمت او توفیق چندانى نخواهى یافت. جابر از امام محمد باقر(ع) نقل مى کند که فرمود:
(قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله قال اللّه عزّوجل: (یابن آدم اذکرنى بعد الغداة ساعة و بعد العصر ساعة اکفک ما أهمّک.)
مکارم الاخلاق301/.
امام سجاد دعاهایى در صبح و شام دارند که در آنها معانى و آموزه هاى شگرفى در برخورد ما با روز جدید بیان فرموده است:
(… و هذا یوم حادث جدید و هو علینا شاهد عتید ان احسنّا ودّعْنا بحمد وان اسأنا فارقنا بذمّ.)
پس از خدا مى خواهد:
(برخوردى نیکو با امروز را به ما توفیق ده و از این که امروز را با ناخوشایندى ترک کنیم نگاه مان دار….)
9. سلوک نیکو با همه مردم نیکوست و با بستگان بویژه خویشان نزدیک نیکوتر. نیکى به مادر سر آمد نیکهاست; زیرا هستى ما از هستى اوست و تار و پود وجودمان رنج و محبت و احساسات او را فریاد مى کند. این است که غیر از خدا هیچ چیز دیگر را نباید بر او مقدم داشت:
(… إن رجلاً اتى النبى(ص) فقال یا رسول اللّه اوصنى فقال: لاتشرک باللّه وان حَرَقْت و عذّبت الا وقلبک مطمئنّ بالإیمان و والدیک فأطعهما و برّهما حیّین کانا او میّتین و ان امراک ان تخرج من اهلک ومالک فافعل فإنّ ذلک من الایمان.)
الاخلاق جواد شبر116/
10. هرز عمر بیکارگى و سوزاندن لحظه هاى عمر زیان بزرگى است که کم کسى از آن به دور ماند. مؤمن لحظه لحظه هاى عمرش یا به ذکر آباد است یا به علم. عمر بالاترین نعمت الهى است که پروردگار از آن پرسش خواهد کرد پرسشى سخت و شدید (لتسئلن یومئذ عن النّعیم).
اسلام راضى نمى شود که مؤمن جز به کار مهم پردازد:(من اشتغل
بغیر المهمّ ضیّع الاهم)
بدترین حالت انسان را وقتى مى داند که از آن وقت بهره اى نبرد و بیهوده بگذراند:(شرّ ما شغل به المرء وقتَه الفضول)میزان الحکمه ج6 / 541.
11. عزّت راه ندادن بهایى فروتر از انسان به عرصه وجود انسان است. صرف کردن خود در چیزى که فروتر از مقام و شأن انسان است ذلّت است; از این روى اگر همه دنیا از آن انسان باشد ولى گوش به فرمان حق نباشم خوارم; زیرا دنیا براى انسان آفریده شده است نه انسان براى دنیا: (العزیز بغیر اللّه ذلیل) بحارالانوار ج10/78.
و عزّت هم تنها از آن خدا و از ناحیه اوست: (العزّة لله ولرسوله وللمؤمنین.)
اگر عزت خواهى عزّت نزد اوست: (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعاً.) فاطر10/
در حدیث قدسى خداى عزیز ما را چنین خطاب مى کند: (… انا ربکم العزیز فمن اراد عز الدّارین فلیطع العزیز.) کنزالعمال.
عزت جامعه اسلامى به اجراى اوامر الهى و پیرایش آن از نافرمانیهاى خداست.
جامعه مرفه بى خدا جامعه اى خوار است; چه آن جامعه رفاه را
فداى عبودیت نکرده بلکه خود را فداى رفاه کرده است: (العزیز بغیر اللّه ذلیل) غررالحکم و دررالکلم.
امام على(ع) در بیان ویژگى دنیا مى فرماید: (وعزّ ها ذل.) نهج البلاغه خ99.
12. روایاتى در سودمندى قراءت سوره هاى قرآن و اثرهاى روحى معنوى آنها وارد شده است. گرچه این روایات سند معتبرى ندارند ولى پاره اى از آنها مورد توصیه بزرگان بوده است در فواید و آثار سوره (یس) و (واقعه) روایات بسیارى وارد شده است از جمله:
امام صادق(ع) مى فرماید:
(انّ لکل شیئا قلب و قلب القرآن: (یس)… وفى روایة: تقرء للدّنیا والآخرة و للحفظ من کل آفة وبلیة فى النّفس والاهل و الحال.)
حضرت رسول اکرم(ص) مى فرماید:
(من زار قبر والدیه او احدهما فى کل جمعة فقرأ عندهما (یس) غفر اللّه له بعدد کل حرف منها.)
بحارالانوار ج293/88.
13.امام موسى کاظم(ع) از پیامبر گرامى اسلام(ص) نقل مى فرماید:
(استفرضوا اسخیاکم فإنّها مطایاکم على الصّراط.)
در روایت دیگرى ام السلمه به رسول اکرم(ص) عرض مى کند: روز عید قربان مى رسد پول خرید قربانى ندارم پول قرض کنم و قربانى کنم؟
حضرت فرمود:
(فاستقرض فإنّه دین مقضّى.)
بحارالانوار ج297/96
14. امام باقر(ع) وصیّت فرموده: هر سال در منى ده روز به یاد سید الشهداء اقامه عزا و ماتم بشود.
امام باقر(ع) درباره گریه بر امام حسین(ع) مى فرماید:
(ایّما مؤمنٍ دَمعت عیناه لقتل الحسین علیه السلام دمعة حتى تسیل على خدّه بوأه اللّه بها غرفاً فى الجنة یسکنه احقاباً.)
ثواب الاعمال على محمد دخیّل 340/.
15. بر سحرخیزى در روایات ما بسیار سفارش شده و خواب بین الطّلوعین و یا غفلت در آن ساعتها بسیار نکوهش شده است:
(نوم الغداة مشعومة تطرد الرّزق و تصفر اللّون و تقبّحه و تغیّره وهو نوم کل مشموم إن اللّه تعالى یقسّم الأرزاق ما بین طلوع الفجر الى طلوع الشمس فإیّاکم و تلک النوّمه.)
مکارم الاخلاق305/.
16. صدقه نشانه دغدغه انسان نسبت به همنوعان است و نوع دوستى و نگرانى گرفتاریهاى مردم صفتى است خدایى. خداوند به صدقه دهندگان پاداش بسیار مى دهد از جمله هفتادگونه بلا را از وى دور مى گرداند:
(الصّدقة تسدّ سبعینّ باباً من الشرّ.)
بحار ج132/93.
درروایتى است که هر چیزى را فرشته اى مؤکل است تا ثبت کند ولى متولى صدقه خود خداوند است.
(ما من شیئ إلا وکّل به ملک إلاّ الصدقة فإنّها تقع فى یداللّه).
همان128/.
17. کودکان چونان آیینه صاف و مانند آب زلال هستند. آنان بر خورد زلال و لطیف مى طلبند و هرگونه گرفتگى فطرت پاک آنان را کدر مى کند و روح آیینه گون آنان را خراش مى اندازد. عارفان بزرگ بر محبت نسبت به کودکان سفارش کرده و آنان را به خدا نزدیک مى دانسته اند.
18. آقا سیّد محمد مهدى در زمانى که پدر این وصیت نامه را خطاب به وى تنظیم کرده شانزده ساله بوده است; از این روى پدر به وى سفارش مى کند که با عمویش در انجام کارها به رایزنى بپردازد.
در این زمان صاحب روضات چهل و یکسال داشته و پس از این وصیت نامه چهل و شش سال نزدگى کرده است.
19. عالم فرزانه میرزا هاشم چهارسوقى از مفاخر حوزه هاى علوم دینى است. او در فقه رجال اصول ادبیات شعر حکمت و فلسفه آثارى از خود به یادگار نهاده است. از محضر شیخ انصارى سید محمد باقر حاجى کرباسى میر سید حسن مدرس و… بهره برد.
مرحوم شیخ انصارى توجه ویژه اى به او داشت و به طور خصوصى براى وى درس مى گفت. با صاحب جواهر در ارتباط بود و بین آن دو نامه هایى رد و بدل مى شده است و همچنین با آقا سید ابراهیم قزوینى.
شاگردان بسیارى بپرورید از جمله شاگردان بنام وى عبارتند از: شیخ هادى تهرانى محمد تقى کاظمینى محمد کاظم یزدى سید مرتضى کشمیرى مرحوم ابوالقاسم دهکردى آقاى فشارکى سید حسن صدر شیخ اسدالله زنجانى ابوالهدى کرباسى و شیخ محمّد باقر اصطهباناتى.
ییادآور شدیم که او در رشته هاى گوناگون آثارى از خود به جاى گذاشته و اکنون به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
اصول آل الرّسول رساله اى در ذبح اهل کتاب حاشیه بر
ریاض المسائل مبانى الاصول رساله اى در احوال ابوبصیر حاشیه بر قوانین شرح لمعه شرح معالم حاشیه بر اسفار ملاصدرا به نام: تنبیه الحکماء الابرار.
او در حوزه اصفهان مورد احترام حوزه ها مردم و امراى زمان خود بود. در سفرى که به مشهد داشت ناصرالدین شاه دستور داد به گاه رسیدن آن بزرگوار به تهران استقبال باشکوهى از وى به عمل آید.
افزون بر این پاسداشت مقام عملى و علمى آن بزرگ ناصرالدین شاه از وى خواست رساله عملیه اى بنگارد و او به درخواست وى پاسخ داد و رساله اى بنگاشت.
در سفرى که به حج سوى بیت اللّه از راه عتبات داشت. وقتى به جوار مرقد مولا و سرورش على(ع) رسید در روز هفدهم ماه مبارک چشم از دنیا فرو بست.
مردم مؤمن و عالم دوست نجف دست از کسب و کار کشیدند و بازار را بستند و به بزرگداشت وى پرداختند و شاعران در سوگ او مرثیه ها سرودند و با احترام در دار السلام به خاک سپردندش و قبه با شکوهى بر مزارش بنا کردند.
ر.ک. زندگانى آیت اللّه چهار سوقى118/.
20. آقا میرزا مسیح چهارسوقى در جمعه بیست وهفتم شوال متولد و
در عرفه سال 1325 چشم از جهان فرو بست و با احترام و بزرگداشت فراوان در تخت پولاد دفن شد.
مکارم الآثار ج1497/5
21. میرزا احمد چهار سوقى از زاهدان و عابدان به نام بود. خطّى نیکو داشت و قرآنى نفیس با خط خویش نوشته است. اثرى دارد در دعا و شرحى عالمانه بر شرایع و لمعه. او از اصفهان به نجف مهاجرت کرد و در جوار جدّش امیرمؤمنان همواره به عبادت مشغول بود تا در روز تولد امام مجتبى(ع) پانزده رمضان1341قمرى در همان زمین مقدس دارفانى را وداع گفت.
همان 1704/
22. ابوالقاسم سدیدالدین میرزا عطاء اللّه چهارسوقى عالمى عامل و از بزرگان ادب اصفهان بود. کتابهایى چند در فقه اصول معقول و منقول و نیز بر کتاب روضات مفتاحى به نام (مفتاح الرّوضات) نوشته است. او به سال 1355 در ششم جمادى الاولى همان سال بدرود حیات گفت و در بقعه پدربزرگوارش به خاک سپرده شد.
23. ایشان سه دختر داشته اند به نام هاى آغابیگم و فاطمه بیگم و زهرا بیگم که سوّمى پس از نوشتن این وصیت نامه متولد شده است.