آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

 

دیباچه
این بیانیة بین ادیانی حاصل دو سال رایزنی بیش از دویست دانشمند و متأله ـــ به‌عنوان نمایندگان جوامع ادیانی جهان ـــ است.
بیانیة دوم تا چهارم سپتامبر 1993 در گردهمایی رهبران دینی و روحانی ـــ به‌عنوان بخشی از اجلاسیة 1993 پارلمان ادیان جهان در شیکاگو ـــ مورد بحث قرار‌گرفت. این بیانیه را رهبران مشهور ادیان بزرگ جهان شخصاً امضا و آن را نشانگر نخستین تلاش و آغازی برای جهانی تلقی کردند که سخت به وفاق اخلاقی محتاج است.
شورای پارلمان ادیان جهان و کسانی که این متن را حمایت می‌کنند، آن را به‌عنوان نخستین آموزه از قواعد زندگی مقبول ادیان به جهان عرضه می‌کنند. ما هرگونه حمایت از جانب زنان و مردان جهان را به گرمی می‌پذیریم.
مقدمه
جهان در رنج و عذاب است و این رنج، چنان گسترده و فراگیر است که ما را بر آن‌می‌دارد تا برای روشن‌شدن ژرف درد آن، جلوه‌هایی از آن را برشماریم.
صلح و آرامش ما را ترک کرده است، سیاره تخریب شده است، همسایه‌ها در وحشت به‌سر می‌برند، زنان و مردان با یکدیگر بیگانگی می‌کنند و کودکان می‌میرند.
این نفرت‌انگیز است.
ما تخریب اکوسیستم زمین را محکوم می‌کنیم.
ما فقر نابودکنندة امکان حیات را محکوم می‌کنیم؛ گرسنگی که کالبد آدمی را نحیف می‌سازد و نابرابری اقتصادی که بسیاری از خانواده‌ها را به فنا و نابودی تهدیدمی‌کند.
ما آشفتگی اجتماعی ملل را محکوم می‌کنیم؛ بی‌توجهی به عدالت که شهروندان را به انزوا می‌کشاند، هرج‌ومرج حاکم بر جوامع خود و مرگ لجام‌گسیختة کودکان ـــ که ناشی از  تعدی است ـــ به‌ویژه پرخاشگری و نفرت را که به نام دین رواج دارد.
اما این رنج و عذاب می‌تواند نباشد؛ زیرا بنیان اخلاق وجود دارد. این اخلاق، امکان سامان فردی و جهانی بهتری را به میان می‌آورد و افراد را از ناامیدی و جوامع را از آشفتگی رها می‌سازد.
ما زنان و مردانی که جهان‌بینی و احکام ادیان جهان را پذیرفته‌ایم؛ تأکید می‌کنیم: مجموعه‌ای عام از ارزش‌های بنیادین برمبنای آموزه‌های ادیان وجود دارد که می‌توانند اساس اخلاق جهانی را شکل دهند.
تأکید می‌کنیم که  این حقیقت، پیشاپیش شناخته شده است؛ اما هنوز باید در دل و عمل نیز هم‌چنان زنده بماند.
تأکید می‌کنیم که هنجار، غیرقابل تغییر و نامشروط برای همة ساحت‌های زندگی، برای خانواده‌ها و جوامع، نژادها، ملت‌ها و ادیان وجود دارد. سرمشق‌های قدیمی برای رفتار آدمی وجود دارد که برآموزه‌های ادیان جهان استوارند و آن‌ها شرط نظم پایدار جهانند.
اعلام می‌کنیم:
ما به هم وابسته‌ایم و خوشبختی هر یک در گرو خوشبختی همه است؛ بدین‌سبب به همة موجودات زنده احترام می‌کنیم؛ به مردم، حیوانات، گیاهان و نیز به‌جهت حفاظت از زمین، هوا، آب و خاک دغدغه داریم. ما به سبب آن‌چه دربرابر همگان انجام‌می‌دهیم، شخصاً مسوولیم: همة تصمیم‌ها، رفتارها و حتی آن‌چه نمی‌توانیم انجام دهیم، با پیامد همراه است.
ما باید با دیگران همان‌گونه رفتار کنیم که دوست داریم با ما نیز همان‌گونه رفتار شود. ما عهد می‌بندیم که زندگی، منزلت، فردیت و تنوع را پاس داریم؛ به‌گونه‌ای که با هر فردی، بدون  استثنا، انسانی رفتار شود. باید از صبر و رضایت برخوردار باشیم. باید بتوانیم عفو کنیم و از گذشته‌ها بیاموزیم و هرگز اجازه ندهیم تا دشمنی و خاطره‌های نفرت‌انگیز ما را برده خود سازد. دل خویش را به روی دیگران بگشاییم و تفاوت‌های ناچیز خود را به‌سبب مشترکات جامعة جهانی فروگذاریم و فرهنگ یکپارچگی وارتباط را سرمشق خود قرار دهیم.
ما بشریت را خانوادة خود می‌انگاریم. ما باید درجهت مهربانی و بخشندگی بکوشیم. ما نباید صرفاً برای خود زندگی کنیم؛ بلکه باید به دیگران خدمت کنیم، کودکان، سالمندان، فقرا، رنج‌دیدگان و ناتوانان، پناهندگان و بی‌کسان را فراموش نکنیم. هیچ کسی نباید احساس کند که با وی به‌عنوان شهروند درجة دوم برخورد می‌شود و هرگز نباید از کسی بهره‌کشی شود. باید مشارکت بین زن و مرد وجود داشته باشد. باید از هرگونه عمل غیر اخلاقی جنسی اجتناب کنیم. باید از هرگونه سلطه‌گری و یا سوء‌استفاده بپرهیزیم.
ما خود را متعهد به فرهنگ خشونت‌گریزی، احترام، عدالت، صلح و آرامش می‌دانیم. ما نباید به سرکوب، صدمه‌زدن، شکنجه یا کشتن اقدام کنیم. ما باید خشونت و تجاوز را به‌عنوان وسیله‌ای برای جا انداختن تمایز کنار نهیم.
باید برای نظم عادلانة اجتماعی و اقتصادی بکوشیم، سامانی که در آن، هرکس از فرصت یکسانی برای دستیابی به همة استعداد انسانی خود برخوردار شود. باید با صداقت و مهربانی سخن بگوییم و رفتار کنیم. منصفانه بایکدیگر برخورد و از نفرت و تبعیض پرهیز کنیم. نباید دزدی کنیم و برای ساختن جهان برخوردار از صلح و اعتدال باید از حیطة طمع برای قدرت، خودنمایی، پول و مصرف فراتر رویم.
زمین بهتر از این نخواهد شد، مگرآن‌که نخست بینش افراد تغییر یابد.
متعهد می‌شویم تا آگاهی خود را با نظام دادن به افکار خود، تأملات، دعا و تفکر مثبت، افزایش دهیم. بدون خطرپذیری و آمادگی برای فداکاری، تغییر بنیادی در وضعیت ما به‌وقوع نخواهد پیوست؛ بنابراین درجهت درک یکدیگر، منافع اجتماعی، ترویج صلح و راه‌های زندگی طبیعت دوستانه، به این اخلاق جهانی متعهد می‌شویم. ما همة مردم را، اعم از دیندار و غیردیندار، به چنین اقدامی دعوت می‌کنیم.
اصول اخلاق جهانی
جهان ما، بحران بنیادی را تجربه می‌کند: بحران در اقتصاد، محیط زیست و سیاست جهانی، فقدان دیدگاه کامل، انبوهی از مسائل حل نشده، فلج سیاسی، رهبران حقیر با بینش و آینده‌نگری ناچیز و به‌طورکلی بی‌احساسی دربرابر ملت‌ها همه جا دیده‌می‌شود: پاسخ‌های بسیار کهنه برای چالش‌های نوین.
صدها میلیون انسان  در کرة زمین به شکل فزاینده‌ای، از بیکاری، فقر، گرسنگی و گسیختگی خانواده‌هایشان رنجورند. امید به صلح پایدار بین ملت‌ها رخت بربسته است. تنش بین زن و مرد و تعارض نسل‌ها هم‌چنان وجود دارد، کودکان می‌میرند، می‌کشند و کشته می‌شوند. کشورهای فراوانی با فساد سیاسی و فساد در کسب‌وکار متزلزل می‌شوند. تعارض‌های اجتماعی، نژادی و قومی و ویرانی‌های ناشی از اعتیاد، جرم‌های سازمان یافته و هرج‌ومرج در جامعه سبب شده است تا زندگی توأم با آرامش در شهرهای ما به شکل فزاینده‌ای دشواریاب باشد. همسایه‌ها در وحشت از یکدیگر زندگی می‌کنند. سیارة ما هم‌چنان به شکل ظالمانه‌ای چپاول می‌شود. تخریبِ محیط‌زیست، ما را تهدید می‌کند. بارها دید‌ه‌ایم که رهبران دینی و متدینان، خشونت، تعصب و ناآشنا هراسی را سبب می‌شوند که الهام‌بخش تجاوز و جنگ‌های خونین است و آن را مشروعیت می‌بخشند. دین، غالباً برای قدرت‌طلبی‌های صرف سیاسی (مشتمل برجنگ) مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرد؛ بنابراین از چنین وضعیتی احساس انزجار می‌کنیم.
 چنین آسیب‌هایی را محکوم می‌کنیم، با تأکید بر این‌که این آسیب‌ها می‌تواند نباشد. در آموزه‌های ادیان جهان، نوعی اخلاق وجود دارد که با رنج جهانی مقابله‌ می‌کند؛ البته چنین اخلاقی راه‌حل مستقیم برای مسائل بی‌شمار جهانی ارائه نمی‌کند؛ بلکه مبنایی اخلاقی برای سامان فردی و جهانی بهتر را تأمین می‌کند و دیدگاهی ارائه می‌کند که زنان و مردان را از ناامیدی و جامعه را از آشفتگی و آشوب می‌رهاند.
ما به جهان‌بینی واحکام ادیان جهان معتقدیم و تأکید می‌کنیم: اجماعی در میان ادیان وجود دارد که می‌تواند پایة اخلاق جهانی قرار گیرد؛ وفاق مبناییِ حداقلی، که به ارزش‌های الزام‌آور، و شاخص‌های تغییرناپذیر و نگرش‌های اخلاقی بنیادین معطوف است.
یک. نظام‌نوین جهانی، بدون اخلاق جهانی ممکن نیست
ما زنان و مردان از ادیان گوناگون و سرزمین‌های مختلف، همة مردم را ـــ اعم از دیندار و غیردیندار ـــ مورد خطاب قرار می‌دهیم و تعهدات ذیل را به‌عنوان باورهای مشترک عرضه می‌کنیم:
•    همه نسبت به نظامِ جهانی بهتر مسوولیم.
•    در آمیختگی ما با حقوق بشر، آزادی، عدالت، صلح وحفظ زمین، بدون هیچ قیدوشرطی ضروری است.
•    ادیان و سنت‌های فرهنگی گوناگون ما نباید مانع درآمیختگی همگانی ما در مقابله با همة مظاهر ضدبشری و نیز تلاش برای انسانیت کامل‌تر شود.
•     اصول بیان‌شده در «اخلاق جهانی» می‌تواند مورد تصدیق هر فرد متعهد اخلاقی باشد، چه زمینة دینی داشته باشد یا نه.
•     ما به‌عنوان دیندار و اهل معنویت، زندگی خویش را براساس واقعیتی لایتناهی بنانهاده‌ایم و با توکل، دعا، تأمل و با زبان و بی‌زبان از چنین منبعی، توانِ معنوی و امید می‌گیریم.
ما دربرابر سعادت همة بشریت و حفاظت از سیارة زمین مسوولیت ویژه‌ای داریم. ما هرگز خود را بهتر از دیگر زنان و مردان نمی‌انگاریم؛ اما مطمئنیم که خرد دیرین در ادیان می‌تواند به‌سوی آینده رهنمون کند.
پس از دو جنگ عالمگیر و در پایان جنگ سرد، با فروریختن فاشیسم و  نازیسم و تزلزل پایه‌‌های کمونیسم و استعمار، بشریت وارد مرحله نوینی از تاریخ خود شده‌است. امروزه ما از منابع اقتصادی، فرهنگی و معنوی کافی برخورداریم تا با آن بتوانیم نظام جهانی بهتری را ترسیم کنیم؛ اما تعارضات قومی، ملی، دینی، اجتماعی و اقتصادی، بنیان صلح‌آمیز جهان بهتر را تهدید می‌کند.  امروزه بیش از هر زمانی رشد فنآوری را تجربه کرده‌ایم؛ اما هنوز فقر عالمگیر، گرسنگی، مرگ ومیر کودکان، بدبختی و تخریب طبیعت از جهان کاهش نیافته، بلکه روبه فزونی است. فروپاشی اقتصادی، آشفتگی اجتماعی و انزوای سیاسی، فروپاشی ملی و فاجعة محیط زیست، بسیاری از مردم را تهدید می‌کند.
در چنین وضعیت غم‌انگیز جهانی، بشریت محتاج نمونه‌ای از انسان‌ها است تا با همدیگر زیست کنند و گروه‌های قومی و تشکل‌های اخلاقی و دینی که در مسوولیت حفاظت زمین مشارکت کنند. هر دیدگاهی بر شاخص‌ها، آرمان‌ها، اهداف و امیدهایی استوار است که در سراسر جهان، آن‌ها را از دست رفته‌می‌یابیم؛ ولی معتقدیم که به‌‌رغم تجاوزها و قصورها، این جوامع ایمانی هستند که مسوولیت ارائة چنین امید، آرمان و شاخص‌های قابل دفاع، مقبول و زنده را بر دوش می‌کشند. این امر به شکل ویژه دربارة وضعیت نوین و معاصر نیز جاری است. تضمین‌بخشیِ آزادی اندیشه ودین لازم است؛ اما آن‌ها نمی‌تواند جایگزین ارزش‌های الزام‌آور، تعهدات و هنجارهایی باشد که برای انسان‌ها، صرف‌نظر از ریشة اجتماعی، جنس، رنگ‌پوست، زبان و دین معتبر است.
ما به وحدت مبنایی خانواد‌ة بشری در زمین اعتقاد داریم. بیانیة جهانی حقوق‌بشر سازمان ملل متحد (1948) را به یاد می‌آوریم. برآنیم تا آن‌چه را به شکل رسمی در سطح حقوق بیان شده است، از دید اخلاقی با عمق بیشتری مورد تأکید قراردهیم: درک کامل کرامت ذاتی آدمی، آزادی گریز‌ناپذیر و برابری همة آدمیان در اصول، یکپارچگی ضروری و همبستگی همة انسان‌ها دربرابر  همدیگر.
از تجربه‌های  شخصی و تاریخ طاقت‌فرسای سیارة خود آموخته‌ایم:
•    نظام‌جهانی بهتر، صرفاً از راه قوانین، نسخه پیچی، قرارداد و توافق‌ها حاصل یا اعمال نمی‌شود.
•     نظام‌جهانی بهتر، صرفاً از راه قوانین، نسخه پیچی، قرارداد و توافق‌ها حاصل یا اعمال نمی‌شود.
•     تحقق صلح، عدالت و حفاظت از زمین به نگرش و آمادگی زنان و مردان درخصوص عدالت ورزی وابسته است.
•     رفتار معطوف به حقوق و آزادی به آگاهی به مسوولیت و وظایف است؛ بنابراین هم ذهن و هم‌دل زنان و مردان باید مورد خطاب قرار گیرند.
•      حقوق  منهای اخلاق، تاب مقاومت ندارد و نظام جهانی بهتر بدون اخلاق جهانی قابل تحقق نیست.
مقصود از اخلاق جهانی، ایدئولوژی جهانی یا دین جامع همة ادیان موجود نیست؛ البته مراد از آن، حاکمیت دین خاص بر همه ادیان نیز نمی‌باشد، بلکه مراد از اخلاق جهانی، اجماع بنیانی بر ارزش‌های الزام‌آور، شاخص‌های تغییرناپذیر و دیدگاه‌های شخصی است. بدون هیچ وفاق مبنایی بر اخلاق واحد، دیر یا زود همة جوامع را آشوب یا دیکتاتوری تهدید می‌کند و افراد دچار یأس می‌شوند.
دو. نیاز مبنایی: با هر کس باید به شکل انسانی رفتار کرد
همه ما، زنان و مردان جایزالخطا، ناقص و با محدودیت‌ها و عیب‌ها همراهیم. واقعیت شر و بدی را می‌دانیم  و دقیقاً برهمین‌اساس احساس ضرورت می‌کنیم که باید برای سعادت جهانی، عناصر اخلاقی را بیان کنیم: آن‌چه باید مبنای اخلاق جهانی برای افراد، جوامع، سازمان‌ها، دولت‌ها و ادیان قرار گیرد. ما اطمینان داریم که ادیان بسیار کهن و سنت‌های اخلاقی، نظام اخلاقی اقناع‌کننده و قابل عمل را برای همة زنان و مردان نیک‌خواه، چه دیندار و چه غیردیندار، ارائه می‌کنند؛ همچنین می‌دانیم  که ادیان و سنت‌های اخلاقی، غالباً پایه‌های گوناگونی برای آن‌چه به‌حال زنان و مردان مفید است یا مضر، آن‌چه درست است یا نادرست و آن‌چه خوب است یا بد ارائه می‌کند. ما بر آن نیستیم  که تفاوت‌های جدی ادیان را نادیده بگیریم؛ اما این تفاوت‌ها ما را از بیان عام آن‌چه همة ادیان به‌طور مشترک بر آن باورند یا ما به‌طور مشترک بر آن اعتقاد داریم، باز نمی‌دارد.
می‌دانیم که ادیان، مسائل زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زمین را نمی‌توانند حل کنند؛ ولی به‌هرجهت آن‌ها می‌توانند چیزی را ارائه کنند که طرح‌های اقتصادی، برنامه‌های سیاسی و قواعد حقوقی به تنهایی قادر به ارائة آن نیستند و آن تغییر در آگاهی درونی، نگرش کلی، دل‌های مردم و تحول از راه خطا به‌سوی اهداف نوین در حیات آدمی است. بشر به‌صورت فوری نیازمند اصلاح اجتماعی و محیط زیستی است؛ ولی او به همان فوریت محتاج بازسازی معنوی نیز، است. به‌عنوان دیندار یا اهل معنا، خود را متعهد چنین  امری می‌دانیم. قدرت معنوی ادیان می‌تواند مفهوم بنیادین برای توکل، زمینه‌ای برای معناداری، شاخص‌های مطلق و مأمن روحانی عرضه‌‌کند؛ البته ادیان صرفاً درخصوص این امر قابل تردیدند که بتوانند تعارضات برخاسته از خود ادیان را کنار نهند و خودخواهی، عدم اعتماد و تعصب متقابل، حتی انگاره و توهم دشمنی را از میان برچینند و از این راه توجه خود را به سنت‌ها، مکان‌های مقدس، جشن و سرور و مناسک خاص متدینان خود معطوف کنند.
همان‌گونه که بیان شد، با زنان و مردان در همة عالم به شکل غیرانسانی رفتار‌می‌شود. فرصت‌ها و آزادی آن‌‌ها سرقت، حقوقشان لگدکوب و حرمت ذاتی آن‌ها نادیده گرفته می‌شود. اما قدرت نمی‌تواند سبب حقانیت شود. در رویارویی با همة این امور غیرانسانی، ادیان و تعهدات اخلاقی از ما می‌خواهند تا با هر انسانی به شکل انسانی رفتار کنیم.
این سخن بدین معنا است که هر انسانی، صرف‌نظر از تمایز سنی، جنسی، نژادی، رنگ پوست،  توانایی جسمی یا ذهنی، زبان، دین، دیدگاه سیاسی یا ریشه‌های اجتماعی و ملی، از حرمت انفکاک‌ناپذیر و متعالی برخوردار است؛ بنابراین هر کس، اعم از افراد و دولت، متعهد است تا این حرمت را گرامی بدارد و از آن پشتیبانی کند. حقوق، برای انسان است و انسان، غایت حقوق است؛ نه صرفاً ابزار و موادی برای تجارت پیشگی و تولیدات در عرصه‌های اقتصاد، سیاست، رسانه‌های گروهی، مؤسسه‌های تحقیقاتی و بنگاه‌های صنعتی. هیچ‌کس فراتر از خوب و بد قرار نمی‌گیرد، نه انسان‌ها نه گروه‌های اجتماعی، نه گروه‌های ذی‌نفع صاحب نفوذ، نه نیروی انتظامی و نه نظامی و دولتی. برعکس، هر انسان برخوردار از عقل و آگاهی، متعهد است تا دقیقاً به راه و رسم آدمی رفتار کند؛ یعنی نیکوکار باشد و از بدی اجتناب ورزد.
هدف اخلاق جهانی این است که راهکار آن را نشان دهد. ما در [آیینة] آن، هنجارهای نامشروط و تغییرناپذیر اخلاقی را می‌یابیم؛ البته آن‌ها نباید بند و زنجیر باشند؛ بلکه یاور و پشتیبان افرادند تا در پرتو آن، بار دیگر زندگی خویش، جهت‌گیری، ارزش‌ها و معنای آن را دریافته‌ و محقق سازند.
اصلی وجود دارد که در بسیاری از ادیان و سنت‌های اخلاقی هزاران سالة بشر دیده‌می‌شود و غالباً بر آن تأکید می‌گردد: هرچه را بر خود نمی‌پسندید، برای دیگران نیز نپسندید. به بیان ایجابی، هر آن‌چه برخود می‌پسندید، برای دیگران نیز بپسندید. این می‌تواند هنجار تغییرناپذیر و نامشروط برای همة ساحت‌های زندگی باشد: خانواده‌ها، جوامع، نژادها، ملت‌ها، و ادیان.
هرگونه خودخواهی باید رد شود: ما هرگونه خودخواهی را، چه در افراد، چه در جمع، چه به‌شکل مکاتب فکری یا نژادگرایی یا ملیت‌گرایی یا جنس‌گرایی، محکوم می‌کنیم؛ زیرا ما را از این‌که به معنای واقعی کلمه انسان باشیم، دور می‌کند. خودتعیین‌گری و خودیابی تا آن‌جا  مشروعیت کامل دارد  که از مسوولیت‌پذیری آدمی دربرابر خود و مسوولیت‌پذیری وی در قبال جهان، دیگران و سیارة زمین جدا نباشد.
این اصل، شاخص‌هایی را ارائه می‌کند که باید به آن‌ها پایبند باشیم. این اصل، چهار سرمشق روشن و دیرین برای رفتار آدمی عرضه می‌کند. هرچهار سرمشق در غالب ادیان  قابل مشاهده است.
سه . رهنمون‌های تغییرناپذیر
1. تعهد به فرهنگ خشونت گریزی و احترام به زندگی
 زنان و مردان بیشمار از همة سرزمین‌ها و ادیان می‌کوشند تا زندگی را نه براساس جهت‌گیری خودخواهانه، بلکه براساس تعهدشان دربرابر دیگر انسان‌ها و جهان اطراف خود هدایت کنند. با این همه در سرتاسر جهان با نفرت پایان‌ناپذیر، حسد، غبطه و خشونت آن‌هم نه تنها در میان افراد، بلکه در میان  جوامع و گروه‌های نژادی، طبقاتی، قومی، ملیت‌ها و ادیان مواجه‌ایم. به‌کارگیری خشونت و ترویج اعتیاد و جرم‌های سازمان یافته ـــ که غالباً با امکانات فنآوری نوین تجهیز می‌شود ـــ ابعاد جهانی یافته‌است. ترور دولتی بر بسیاری از مناطق حاکم است، حکومت‌های دیکتاتور، شهروندان خود را سرکوب می‌کنند و خشونت‌های سازمانی دامنگیر شده است؛ اگرچه در برخی کشورها قوانین حمایت‌کننده از آزادی‌های فردی وجود دارد، ولی زندانیان شکنجه، مردان و زنان هلاک و گروگان‌ها کشته می‌شوند.
الف. در ادیان بزرگ باستانی و سنت‌های اخلاقی بشر، این رهنمون را می‌یابیم: شما نباید کسی را بکشید! به بیان ایجابی، شما باید زندگی را حرمت بدارید.اجازه دهید نگاهی تازه به نتایج این رهنمون داشته باشیم. هر انسانی از حق حیات سالم و آزادی فردی برخوردار است، مگر آن‌که آزادیِ دیگران را سلب کند. هیچ‌کس حق ندارد دیگری را مورد شکنجة جسمانی یا روانی قرار دهد یا بر او صدمه وارد سازد؛ چه رسد به این‌که او را بکشد. هیچ انسانی، دولتی، قومی و دینی حق ندارد دربرابر اقلیت‌های بیگانه‌ای که عقاید یا رفتارهای مختلفی دارند، نفرت، تبعیض، طرد و تبعید روا دارد؛ چه برسد به این‌که آن‌ها را سر به نیست کند.
ب. البته هرجا که انسان باشد، تعارضات نیز خواهد بود. این تعارض‌ها باید بدون خشونت و درچهارچوب عدالت رفع شود. این سخن به همان اندازه که دربارة اشخاص صدق می‌کند، درخصوص دولت‌ها نیز صادق است. صاحبان قدرت‌‌های سیاسی باید در نظام عادلانه‌ای عمل کنند و به راه‌های صلح‌آمیز و عاری از خشونت در رفع تعارضات وفادار باشند. آن‌ها باید درجهت نظام بین‌المللی صلح اقدام کنند؛ نظامی که دربرابر خشونت‌‌پیشگان، محتاج دفاع و حمایت است. اقدام مسلحانه، راه خطایی است و اقدام غیرمسلحانه، اقتضای روزگار ما است. نگذاریم کسی فریفته شود. بدون صلح جهانی برای انسان هیچ راه نجاتی وجود ندارد.
ج. جوانان باید در خانه و مدرسه بیاموزند که خشونت نمی‌تواند ابزاری برای اثبات تمایز با دیگران باشد. فقط از این راه است که فرهنگ خشونت‌گریزی آفریده می‌شود.
د. شخص آدمی بی‌نهایت ارزشمند است و باید بدون قیدوشرط مورد حمایت قرار گیرد؛ اما، به‌همین صورت هم زندگی حیوانات و گیاهانی که در این سیاره با ما می‌زیند، باید مورد حمایت، حفاظت و مراقبت قرارگیرد. استثماربی‌پایان پایه‌های طبیعی زندگی، نابودی ظالمانة فضای محیط زیست و نظامی‌سازی جهان، نفرت‌انگیز است. به‌عنوان انسان ـــ به‌ویژه با نظر به نسل‌های آینده ـــ مسوولیت خطیری دربرابر کرة زمین، طبیعت، هوا، آب و خاک داریم. ما در این طبیعت هم سرنوشتیم و همه به یکدیگر وابسته‌ایم. هر یک از ما وابسته سعادت هم هستیم؛ بنابراین سلطة بشر بر طبیعت و کیهان نباید مورد تشویق و تأکید قرار گیرد؛ به جای آن باید زندگی مسالمت‌آمیز با کیهان و طبیعت را بنا نهیم.
هـ . انسان واقعی بودن در جوهر آموزه‌های ادیان بزرگ و سنت‌های اخلاقی به‌معنای آن است که هم در زندگی شخصی، هم در زندگی جمعی، معطوف به دیگران و آمادة خدمت باشیم. هرگز نباید ظالم و بی‌رحم باشیم. هر انسان و هر نژاد و دینی باید در برابر یکدیگر تسامح و احترام و در واقع مودت و همدلی بالا نشان دهد. اقلیت‌ها، چه اقلیت نژادی باشند یا قومی یا دینی، محتاج حمایت و جانبداری‌ هستند.
2.تعهد به فرهنگ یکپارچگی و نظام عادلانة اقتصادی
زنان و مردان بیشماری از همة ادیان و سرزمین‌ها در تلاش‌‌اند تا زندگی خود را براساس وحدت بایکدیگر بنا نهند و با خرسندی واقعی به وظایف خویش عمل کنند؛ اما با این‌همه، گرسنگی بی‌پایان، کاستی و نیاز را در همة عالم می‌توان یافت. نه تنها افراد، بلکه سازمان‌ها و ارگان‌های ظالم، مسوول این وضعیت دهشتناکند. میلیون‌ها نفر بیکارند، میلیون‌ها نفر با دستمزد ناچیز استثمار و به حاشیة جامعه رانده‌می‌شوند و به‌رغم امکانات، چنین به استقبال آیندة ویران خود می‌روند. در بسیاری از سرزمین‌ها، شکاف بین فقیر و غنی، قدرتمند و فاقد قدرت بسیار عمیق است. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که دولت‌های تک حزبی، اعم از سوسیالیسم یا سرمایه‌داری لجام‌گسیخته، ارزش‌های اخلاقی ومعنوی را تهی و ویران کرده‌اند. جهان‌بینی مادی‌گرایی، طمع سود بی‌پایان وچپاول را به‌بارآورده است. چنین نیازی، منابع عمومی را هرچه بیشتر طلب‌می‌کند، بدون آن‌که افراد به یاری رساندن به آن ملزم باشند. فساد عام و سرطانی ارتشا در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه، رشد بالنده‌ای دارد.
الف. در ادیان بزرگ قدیمی و سنت‌های اخلاقی بشر، رهنمون ذیل را می‌یابیم: نباید دزدی کنید یا به عبارت ایجابی، شما باید با صداقت و شایستگی رفتار کنید.اجازه دهید تأمل نوینی در نتایج این رهنمون داشته باشیم. هیچ‌کس حق ندارد به هیچ طریقی از فرد یا ملت دیگری دزدی یا تصرف نامجاز کند. افزون‌تر از آن هیچ‌کس حق ندارد تا اموال خود را بدون توجه به نیازهای اجتماعی و زمین به کار برد.
ب. هرجا که فقر شدید حاکم  باشد، ناامیدی و بیچارگی رواج می‌یابد و دزدی برای بقا، فراوان می‌شود. هنگامی‌که قدرت و ثروت به شکل ظالمانه‌ای متمرکز شود، احساس حسد، خشم و نفرت مرگ‌آور و شورش دائمی نزد محرومان و حاشیه‌نشینان افزایش می‌یابد و این به چرخة معیوب بین خشونت و ضدخشونت می‌انجامد اجازه ندهیم کسی فریفته شود: صلح جهانی بدون عدالت جهانی ممکن نیست.
ج. جوانان باید در خانه و مدرسه بیاموزند که دارایی، هرچند ناچیز باشد، متضمن این مسوولیت است که استفاده از آن باید با سعادت‌بخشی عام همراه باشد. فقط دراین‌صورت است که نظام عادلانه اقتصادی پدید می‌آید. اگر گرفتاری میلیون‌ها نفر فقیر، به‌ویژه زنان و کودکان، هم‌چنان گسترش یابد، اقتصاد جهان ‌باید بس عادلانه‌تر بازسازی شود. رفتار افراد خیر و پروژه‌های کمک‌رسانی، هرچند بسیار لازم‌اند، اما کافی نیستند. مشارکت همة دولت‌ها و فشار سازمان‌های بین‌المللی لازم است تا سازمان‌های اقتصادی عادلانه تشکیل شود. برای بحران بدهی‌ها و فقر اضمحلال‌آور جهان دوم و نیز جهان سوم باید راه‌حل قابل حمایت ازهرجهت، جست‌وجو کرد؛ البته تعارض بین علایق، اجتناب‌ناپذیر است. درکشورهای توسعه‌یافته باید بین امور ضروری و مصرف‌گرایی بی‌حد و حصر، میان منافع اجتماعی و صَرف بی‌فایدة دارایی، بین استفادة موجه و ناموجه از منابع طبیعی و میان بازار مبتنی بر سود صٍرف و بازار معطوف به منافع اجتماعی و محیط زیست، محور تمایز نهاده شود. ملت‌های درحال توسعه نیز باید به هشیاری ملی خود دست یابند. هرگاه طبقة حاکم، افراد زیر سلطه را تهدید کند، سازمان‌ها و مؤسسات منافع افراد را به‌خطر اندازد و هرگاه قدرت، سبب حقانیت شود، خود را متعهد به مقاومت می‌یابیم؛ تا جایی‌که عدم خشونت ممکن باشد.
هـ . انسان واقعی ‌بودن در جوهر آموزه‌های ادیان بزرگ و سنت‌های اخلاقی، مستلزم پایبندی به امور ذیل است:
•    ما باید قدرت سیاسی و اقتصادی را به‌جای استفادة نابه‌جای آن در جنگ‌های ظالمانه برای سلطه، درجهت خدمت به بشریت به‌کار گیریم. ما باید روح مهربان بودن با انسان‌های رنجدیده به‌ویژه کودکان، سالمندان، فقرا، ناتوانان، پناهندگان و بی‌نوایان را رواج دهیم.
•     ما باید احترام و توجه متقابل را چندان ریشه‌دار کنیم که به‌جای دغدغة قدرت بی‌پایان وتنازع جاه‌طلبانة گریزناپذیر، به تعادل معقول در علایق دست یابیم.
•     ما باید به‌جای طمع سیری‌ناپذیر به ثروت، خودنمایی و مصرف‌گرایی؛ احسان، عدالت و فروتنی را ارزش بدانیم. آدمیان با طمع، روح خود را از دست می‌دهند و به‌این شکل، آزادی، آرامش، صلح درونزا ـــ و به‌طورکلی آن‌چه انسانیت انسان به آن است ـــ تباه می‌شود.
3. تعهد به فرهنگ تسامح و زندگی توأم با صداقت
زنان ومردان فراوانی از سرزمین‌ها و ادیان گوناگون در تلاش‌اند تا زندگی خود را براساس شرافت و صداقت به پیش برند. با این‌همه، دروغ، فریب، شیادی و ریاکاری، پندارگرایی و عوام‌فریبی را در سراسر جهان مشاهده می‌کنیم:
•    سیاستمداران و اهل کسب‌وکار، دروغ را به‌عنوان ابزاری برای موفقیت به‌کار می‌برند.
•     رسانه‌های گروهی عوأم‌فریبی مبتنی بر پندار را به‌جای گزارش‌های عینی، اطلاعات نادرست را  به‌جای اطلاع‌رسانی صادقانه و اغراض تجاری و خودخواهانه را به‌جای وفاداری به صداقت، پیشة خود کرده‌اند.
•     دانشمندان و پژوهشگران که خود را فراتر از برنامه‌های سیاسی یا ایدئولوژی، قابل‌نقد اخلاقی تلقی می‌کنند و یا پژوهش‌های مخرب ارزش‌های بنیادین اخلاقی را موجه می‌انگارند.
•     نمایندگان ادیان که ادیان دیگر را فاقد کمترین اعتبار می‌انگارند و تعصب و سخت‌گیری را به‌جای احترام و تفاهم ترویج می‌دهند.
الف. در ادیان بزرگ قدیمی و سنت‌های اخلاقی بشر، چنین رهنمونی را می‌یابیم: شما نباید دروغ بگویید! به بیان ایجابی، گفتار و کردار صادقانه‌ای داشته باشید. اجازه دهید تأمل جدیدی در نتایج این رهنمون داشته باشیم؛ هیچ زن ومردی، نهاد و دولتی، معبد یا جامعة دینی حق ندارد به دیگر انسان‌ها دروغ بگوید.
ب. این به ویژه صادق است:
•    برای کسانی که در رسانه‌های گروهی کار می‌کنند، کسانی که ما آزادی خبررسانی درجهت حقیقت را به آن‌ها اعطا کرده‌ و به آن‌ها مصونیت بخشیده‌ایم. آن‌ها فراتر از اخلاق قرار ندارند؛ بلکه در قبال احترام به منزلت اصیل آدمی، حقوق بشر و ارزش‌های بنیادی متعهدند. آن‌ها به بی‌طرفی، شایستگی و حفظ کرامت انسانیت موظفند. آن‌ها حق ورود به حریم شخصی افراد، تحریف در دیدگاه‌های عمومی یا تخریب حقیقت را ندارند.
•     برای هنرمندان، نویسندگان و دانشمندان که آزادی علمی و هنری را به آن‌ها واگذار کرده‌ایم، آن‌ها نیز از چهار‌چوب‌های عام اخلاقی جدا نیستند و باید در خدمت حقیقت باشند.
•     برای رهبران کشورها، سیاستمداران و احزاب سیاسی که آزادی خویش را به آن‌ها واگذار کرده‌ایم، وقتی آن‌ها رودرروی مردم دروغ می‌گویند، حقیقت را تحریف می‌کنند یا به امر زشت ارتشا در امور داخلی یا خارجی دست می‌زنند، اعتبار خود را از دست می‌دهند و  مستحق از دست دادن منصب‌ها و رأی دهندگان خود می‌شوند و در برابر آن، افکار عمومی از سیاستمداران حمایت می‌کند که از شهامت راستگویی برای مردم همیشه برخوردار باشند.
•     در نهایت برای نمایندگان مذاهب، وقتی آن‌ها تعصب، نفرت و دشمنی را نسبت به صاحبان باورهای دیگر شعله‌ور می‌کنند یا دست‌کم به جنگ‌های مذهبی مشروعیت می‌بخشند، آن‌ها مستحق محکومیت از طرف بشریت و از دست دادن پیروان خودند. اجازه ندهیم کسی فریفته شود: عدالت جهانی بدون صداقت و انسانیت ممکن نیست.
ج. جوانان باید در خانه و مدرسه اندیشه، گفتار و کردار نیک را بیاموزند. آن‌ها حق دارند مطلع شوند و آموزش یابند تا بتوانند درخصوص زندگی خویش تصمیم بگیرند. بدون آگاهی اخلاقی، به سختی می‌توانند مهم و غیرمهم را تشخیص دهند. درسیل روزانة اطلاعات، شاخص‌های اخلاقی به آن‌ها کمک می‌کند تا دیدگاه‌های واقع‌نما، تمایلات بدل و علایق مبالغه‌آمیز و واقعیات تحریف شده را تشخیص دهند.
د.انسان واقعی‌بودن در جوهر آموزه‌های ادیان بزرگ و سنت‌های اخلاقی، مستلزم آن است که آزادی را با لاابالی‌گری و کثرت‌گرایی را با بی‌تفاوتی نسبت به حقیقت یکسان ندانیم.
•    در همة ارتباطات خود، به جای عدم‌صداقت، وارونه‌سازی و فرصت‌طلبی، باید صداقت را ریشه‌دار کنیم.
•     همیشه باید حقیقت و صداقت تخریب‌ناپذیر را به جای حقایق آمیخته با اوهام ایدئولوژیک یا حزبی ترویج کنیم.
•     باید با شهامت در خدمت حقیقت باشیم و به جای تسلیم شدن به انطباق‌پذیری فرصت‌طلبانة زندگی، به وفاداری و حقیقت‌خواهی پایدار باشیم.
4.تعهد به فرهنگ حقوق یکسان و مشارکت زنان و مردان
زنان و مردان بیشماری از همة قلمروها و ادیان می‌کوشند تا زندگی خویش را با روح مشارکت و مسوولیت‌پذیری در عرصه‌های عشق، روابط جنسی و خانواده‌ به پیش برند. با این‌همه، شکل‌های گوناگونی از پدرسالاری قابل محکومیت، سلطة یک جنس بر دیگری، آسیب‌‌پذیری زنان، استفاده نادرست (جنسی) از کودکان و فحشای اجباری در همه‌جای عالم وجود دارد. در کشورهای توسعه یافته، فشارهای غیرمنصفانة اجتماعی، زنان و کودکان را به‌عنوان ابزاری برای بقای شخصی به فحشا می‌کشاند.
الف. در ادیان قدیمی بزرگ و سنت‌های اخلاقی بشر، این رهنمون را می‌توان دید: نباید مرتکب هرز‌گی جنسی باشید؛ به بیان ایجابی، همدیگر را حرمت نهید و دوست بدارید.  اجازه دهید تأمل جدیدی به نتایج این رهنمون داشته باشیم: هیچ کس حق ندارد دیگران را صرفاً به‌عنوان شی جنسی تلقی  کند و آن‌ها را به وابستگی جنسی سوق دهد.
ب. ما ظلم و جنایت‌های جنسی را به‌منزلة یکی از بدترین شکل‌های تباهی آدمی محکوم می‌کنیم. وظیفه داریم هنگامی که ظلم و جنایت جنسی مورد مسامحه است، افراد به روسپیگری سوق داده می‌شوند و کودکان مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند، دربرابر سلطه یک جنس بر جنس دیگر مقاومت کنیم؛ حتی اگر به نام التزامات دین باشد. نباید کسی فریفته شود: انسانیت به‌معنای واقعی کلمه قابل تحقق نیست، مگر آن‌که با مشارکت با یکدیگر زندگی کنیم.
ج. جوانان باید در خانه و مدرسه بیاموزند که جنسیت نه تنها منفی یا نیروی مخرب نیست، بلکه نیروی سازنده و مثبت است. جنسیت به‌عنوان شکل‌دهنده به زندگی اجتماعی وقتی اثربخش است که هر دو طرف، مسوولیت خوشبختی یکدیگر را تقبل کنند.
د. رابطة زن و مرد نباید براساس رفتارهای ترحم‌آمیز یا خشونت‌بار رقم خورد؛ بلکه باید براساس عشق، مشارکت و وفاداری معین شود. سعات بشر با خوشگذرانی جنسی یکسان نیست. جنسیت باید زندگی مبتنی بر رابطة عاشقانه را به شکل یکسان بر هر دو طرف ارزانی دارد.
برخی از سنت‌های دینی، خویشتنداری مختارانه در استفادة کامل از امیالی جنسی را به رسمیت شناخته‌اند. خویشتنداری اختیاری می‌تواند رضایت معنادار و یکسانی را بیان کند.
هـ. نهادهای اجتماعی ازدواج باید هرگونه تفاوت مذهبی و فرهنگی خویش را کنار نهند و صرفاً براساس عشق، وفاداری و ثبات عمل کنند. هدف ازدواج صرفاً امنیت و  حمایت دو جانبة شوهر، همسر و کودکان است و لازم است‌که چنین هدفی و حقوق همة اعضای خانواده را تضمین کند. همة سرزمین‌ها و فرهنگ‌ها در توسعة اقتصادی و روابط اجتماعی خود باید به جایی برسند که امکان ازدواج و تشکیل زندگی خانوادگی شایسته برای همة آحاد بشر به‌وجود آید. والدین و کودکان نباید در روابط متقابل، ستم روا دارند. ارتباط آن‌ها باید بازتابی از احترام متقابل، تفاهم و توجه باشد.
● و. انسان واقعی‌بودن در جوهر آموزه‌های ادیان بزرگ و سنت‌های اخلاقی بشر مستلزم   آن است ‌که ما به‌جای سلطة پدرسالارانه و تحقیرآمیز ـــ که حلقة معیوب خشونت و ضدخشونت را به بار می‌آورد ـــ محتاج احترام، مشارکت و تفاهم متقابلیم.
     ● ما به‌جای هرگونه حرص یا تمتع ناروا، محتاج احترام متقابل، تسامح، آمادگی برای   
      آشتی و عشق هستیم. تنها آن‌چه در سطح زندگی شخصی و خانوادگی تجربه شده‌است،   
       قابل اطلاق در سطح ملل و ادیان است.


چهار. تحول در بینش
تجارب تاریخی، امور ذیل را اثبات می‌کند: زمین قابل تحول به وضعیت بهتر نیست، مگر به تحول در بینش فردی و زندگی اجتماعی دست یابیم. امکان تحول در ساحت‌های گوناگونی مانند: جنگ و صلح، اقتصاد، محیط زیست ـــ که در دهه‌های اخیر جایگاه ویژة خود را یافته است ـــ قابل تصور است. این تحول باید به ساحت اخلاق و ارزش‌ها نیز دست یابد. هر فرد از کرامت اصیل و حقوق اجتناب‌ناپذیر و نیز مسوولیت‌گریزناپذیر نسبت به کرده‌ها و ناکرده‌های  خود برخوردار است. همه تصمیم‌ها، رفتارها و حتی طرد و ترک‌ها دارای نتایجی هستند.
زنده نگه‌داشتن چنین حس مسؤولیت‌پذیری، تعمیق و انتقال دادن آن به نسل‌های آینده از وظایف ویژة ادیان است. ما نسبت به آن‌چه در این اجماع حاصل کرده‌ایم، واقع‌بین هستیم؛ بنابراین بر امور ذیل تأکید داریم:
1.    اجماع عام بر سر مسائل مناقشه‌آمیز و فراوان اخلاقی (از اخلاقیات زیستی و جنسی گرفته تا اخلاقیات رسانه‌ها، دانشمندان و اخلاق سیاسی) به سختی قابل دسترسی است. بااین‌همه، بر مبنای اصول بنیادی که در این‌جا به میان آورده‌ایم، حتی برای پرسش‌های گوناگون بحث‌انگیز نیز پاسخ‌های مناسب می‌توان به‌دست آورد.
2.    در ساحت‌های فراوانی از زندگی، هوشیاری نوینی نسبت به مسوولیت‌پذیری اخلاقی درحال اوج‌گیری است؛ بنابراین باید خشنود باشیم که افراد با حرفه‌های گوناگون مانند: پزشکان، دانشمندان، اهل کسب و کار، روزنامه‌نگاران و سیاستمداران، کدهای اخلاقی را چنان ترویج می‌دهند تا برای مسائل اخلاقی خاص این حرفه‌ها پاسخ لازم ارائه شود.
3.    فراتر از همه، ما تلاش جوامع ایمانی گوناگون بر صورت‌بندی اخلاقیات خاص‌شان را مورد تأکید قرار می‌دهیم؛ برای نمونه، این‌که هر سنت  ایمانی دربارة معنای زندگی و مرگ، تحمل رنج و بخشیدن رفتار ناشایست، فداکاری، ضرورت خویشتنداری، مهربانی و خوشبختی چه می‌گویند؟ این، اخلاق جهانی را که به تازگی موردتوجه قرار می‌گیرد، عمق داده و ابعاد تخصصی آن را بیان خواهدکرد.
به‌عنوان نتیجه، ما دست  تمنا به همة ساکنان این سیاره دراز می‌کنیم: زمین نمی‌تواند به سوی وضعیت بهتر پیش رود، مگر آن‌که بینش افراد تغییر کند. ما تعهد می‌کنیم تا برای چنین تحولی در افراد و هشیاری جمعی، همچنین برای بیداری نیروی معنوی خود از راه تأمل، تدبیر، دعا یا تفکر مثبت و برای تحول در دل‌ها بکوشیم. با یکدیگر می‌توانیم کوه‌ها را برکنیم. بدون ارادة معطوف به خطرپذیری و بدون آمادگی برای فداکاری، هیچ تغییر بنیادی در وضعیت ما صورت نخواهد گرفت؛ بنابراین ما خود را دربرابر اخلاق جهانی عام، درک متقابل بهتر و به همان صورت برای منافع اجتماعی، صلح بالنده و راه‌های زمین‌دوستانة زندگی متعهد می‌دانیم.
ما همة مردان و زنان را ـــ چه دیندار، چه غیر دیندار ـــ، به شکل یکسان دعوت‌می‌کنیم.
تحلیل و نقد
متن اولیة بیانة نخست ازسوی هانس‌کونگ تدوین و با عنوان اصول اخلاق جهانی در توبیفگن انتشار یافت. کمیتة ویراستاری شورای پارلمان ادیان جهان، مقدمه‌ای بر آن افزود و به اجلاسیة 1993 ارائه کرد. این مقدمه، متضمن چکیدة بیانیه و با زبان انگیزشی و با جهت‌گیری عاطفی و تبلیغاتی نگارش شده است. آخرین صورت بیانیه، دیباچه‌ای کوتاه نیز دارد. دو عنوان «دیباچه» و «مقدمه» درصورت فعلی بیانیه وجود ندارد و آن دو افزودة مترجم است.
این بیانیه از سال 1993 تاکنون موضوع بحث‌ها و مطالعات فراوان شده است. اندیشمندان مختلف از موضع ادیان گوناگون و فرهنگ‌های مختلف به طرح دیدگاه‌های خود و ملاحظات تکمیلی، توضیحی و انتقادی درخصوص آن پرداخته‌اند. پیش از این به عمده‌ترین موارد آن اشاره کرده‌ام (تأملی در اخلاق جهانی، 1382). در این‌جا به ذکر برخی ملاحظات بسنده می‌کنم.
 یک. جهانی‌شدن تهدید جهانی است و جز از راه اخلاق جهانی قابل رفع یا تبدیل به فرصت نیست؛ بنابراین تلاش‌ برای دستیابی به اخلاق جهانی، ضرورت گریز‌ناپذیر است؛ حتی اگر در شرایط فعلی و مناسبات بین‌المللی حاکم بر روزگار ما، آن را حبابی پنداریم بر روی سرابی که بینند به خواب!
دو. اخلاق مهم‌ترین عنصر در آموزه‌های همة ادیان است. بسیاری از ادیان، به‌ویژه ادیان بزرگ ابراهیمی، داعیة نجات بخشی و رستگاری بشر را در دو گسترة تاریخی و جغرافیایی دارند. آن‌ها انسان‌های جهان را به اخلاق دعوت می‌کنند. در دین اسلام، هدف از بعثت  پیامبرگرامی‌اسلام، اتمام مکارم اخلاق اعلام شده است؛ اما تنوع ادیان می‌تواند معضل یا مانعی در اخلاق جهانی به میان آورد. بیانیة پارلمان ادیان جهان دربرابر تنوع ادیان ـــ به‌عنوان معضلی جدی بر سر راه اهداف بیانیه ـــ سکوت کرده‌‌است.
نخست آن‌ که اختلاف دیدگاه ادیان در نظام ارزش‌ها ممکن است به تعارضات اخلاقی بینجامد. در بیانیه گمان بر این است که ادیان در اصول اخلاقی بسیار عام و کلی یا اصول راهبردی، مشترکند؛ اما با توجه به فقدان تعریف راهگشا از دین، پذیرفتن این ادعا با مانع روبه‌رو می‌شود. افزون بر آن مفهوم‌سازی ادیان از هر یک از اصول اخلاقی عام مورد توجه قرار نگرفته است. آیا تلقی مسیحیت از عدالت با تلقی  اسلام از آن یکسان است؟ همچنین است مساوات و سایر اصول اخلاقی.
دو. الگوی رفتاری پیروان هر یک از ادیان با پیروان سایر ادیان ـــ به‌ویژه با کسانی که بیرون از حوزة دینداری‌اند ـــ محتاج ارزش‌ داوری است. با توجه به تنوع ادیان، ضرورتاً به نوعی از کثرت‌گرایی دینی هنجاری به‌طور نامشروط نیازمندیم. این طرز‌تلقی با مبانی نظری بسیاری از ادیان ـــ آموزه‌های رایج ـــ سازگار نیست؛ برای نمونه سنت مسیحی از چنین کثرت‌گرایی گریزان است. پایبندی عملی و استثناناپذیر به اخلاق جهانی منوط به نهادینه شدن الگوهای رفتاری خاص در متن آموزه‌های دینی  است؛ به عنوان مثال در آموزه‌های اسلامی، حرمت انسان بدون لحاظ تفکر و دین وی، امری نهادینه است. انسان‌ها یا برادر دینی‌اند و یا برادر خلقی.
کثرت‌گرایی دینی هنجاری، با دیگر ابعاد کثرت‌گرایی دینی، مانند کثرت‌گرایی دینی حقیقت شناختی، وظیفه شناختی و یا نجات شناختی بی ارتباط نیست. و دستیابی به کثرت‌گرایی دینی که در همة ابعاد آن با سازگاری نظری و تعادل عینی همراه باشد، موردتوجه بیانیة اخلاقی جهانی نیست.
سه. بیانیة اخلاق جهانی رخنه‌ای عمده دارد که عدم توجه به آن، هم به لحاظ نظری، هم به لحاظ عملی بحران‌آور است و آن توجیه اصول اخلاقی است. بیانیه از اصول راهبردی اخلاق آغاز می‌شود؛ اما کسانی که از آن‌ها توقع داریم تا پایبند این اصول باشند، انسان هستند. انسان‌ها موجودات خردورزند و خردمندی در گرو عقلانیت کردار و رفتار آن‌ها است. اگر  مخاطبان اخلاق جهانی، از عقلانیت یا معقولیت پایبندی به  اصول بپرسند، چگونه می‌توان این پرسش را پاسخ داد؟ وقتی کسی رفتار تبعیض‌آمیز انجام می‌دهد و او را از آن باز می‌داریم، حق دارد بپرسد چرا نباید این رفتار را انجام دهم. پاسخ به این پرسش براساس بیانیة اخلاق این است که تبعیض، ظلم  است و از ظلم باید پرهیز کرد؛ اما او می‌تواند از دلیل اجتناب از ظلم بپرسد؟
اخلاق در این بیانیه فاقد سرچشمه و منشأ است تا به شکل نامشروط و بی‌نیاز از توجیه، اصول اخلاقی را موجه سازد! ادیان،  در مفهومی که نگارنده آن را به‌کار می‌برد، نظام اخلاقی را به‌‌رغم تفاوت آن به ملاک نهایی پیوند می‌دهند. ملاک نهایی، هم  غایت‌قصوا و هدف نهایی اخلاق است، هم توجیه‌ کنندة هرگونه رفتار اخلاقی است. اِشکال عمدة بیانیه پارلمان ادیان جهان این است که از موضع دین، اخلاق بی‌نیاز از دین را ترویج می‌دهد: اخلاق سکولاریستی
طبیعی‌ترین توقع بشر از ادیان، اخلاق است. بحران‌ جهانی‌شدن، چنین نیازی را بیش از پیش نشان می‌دهد اما پارلمان ادیان جهان از موضع دین، اصولی را ارائه می‌کند که این اصول نه موجه به خودند و نه موجه به امر نامشروط قدسی و متعالی. سخن این نیست که در این بیانیه یادی از خدا نشده و به او امید و توکل نرفته است؛ بلکه سخن از وامداری نظام اخلاقی از خدا و معنابخشی خدا به اخلاق جهانی است.
بیانیه برای مقابله با بحران جهانی این آموزة حکیمانة کی‌یرکه‌گورد را ناشنیده می‌گیرد که اخلاق، انسانیت را معنا می‌بخشد و او را به  اصالت می‌آورد و خدا، اخلاق را معنا می‌کند و آن را از تهی‌بودن نجات می‌بخشد.
به عبارت دیگر اگر می‌خواستیم نه از موضع پارلمان ادیان جهان و نه از موضع دینی به بیان اصول اخلاقی عام و مشترک بپردازیم، آیا چیزی جز این بیانیه ارائه می‌شد؟ اگر این پرسش، منطقی به نظر می‌رسد، می‌توان از ارتباط دین با ساختار محتوایی و جهت‌گیری راهبردی بیانیه اخلاق جهانی پرسید.
چهار. اخلاق جهانی به ناچار مبتنی بر جهان شمولی اصول اخلاقی است؛ برای نمونه بر مبنای نظریه‌های نسبی‌انگاری اخلاق نمی‌توان به اخلاق جهانی دست یافت؛ بنابراین بیانیة اخلاق جهانی محتاج مطلق‌انگاری اصول اخلاق است؛ البته توقع از متن بیانیه این نیست که به چنین مساله‌ای به شکل فلسفی بپردازد: اما عدم توجه به پیش فرض‌های لازم، کارآیی و اثربخشی بیانیه را از بین می‌برد.
مراد از مطلق‌انگاری اصول اخلاقی در این‌جا لزوماً دیدگاه‌های طبیعت‌گرایانه یا قول به حسن و قبح ذاتی و عقلی نیست؛  اما بدون تأمین جهان شمولی اصول اخلاق نمی‌توان اخلاق جهانی را تدوین کرد. جهان شمولی اصول اخلاقی را چگونه می‌توان تأمین کرد؟
منابع:
1. فرامرز قراملکی، احد، «تأمل در اخلاق جهانی با تأکید بر بیانیه‌های هانس کونگ و سویدلر»، نامة حکمت، شماره 1، 1382.
2. همان، اخلاق حرفه‌ای، تهران، 1382.
3. Ingrid H. shafer, Philoso Phical and foundations of A Global Ethic, Berekey,1995.
4.گلنهاوزن، محمد، اسلام کثرت‌گرایی دینی، ترجمه نرگس جواندل، طه، قم، 1379.

تبلیغات