اکسیر العارفین
آرشیو
چکیده
متن
صدر الدین محمد الشیرازی، المعروف بملاصدرا.اکسیر العارفین، حقّقه و قدّم له و ترجمه الی اللة الیابانیه، شیجیرو کامادا، جمعیّة دراسات الفکر الاسلامی، جامعة طوکیو، طوکیو، الیابان، 1404 ه ق/1984 م.
آقای شیگر و کامادا Shigeru Camada کتاب الکسیر العارفین فی معرفة طریق الحق و الیقین، نگارش صدر الدین محمّد شیرازی(979-1050 ه ق)را همراه با ترجمه ژاپنی آن در انجمن بررسیهای اسلامی دانشگاه توکیو چاپ کرده و دیباچهای به عربی در آغاز متن و دیباچهای به ژاپنی در آغاز ترجمه گذارده است.بنیاد کار او چاپ سنگی نخستین(1302) رسائل آخوند ملا صدرا است که این رساله در صفحات 278-340 آن آمده است، و همچنین دو دستنویس دانشگاه تهران، یکی به شماره 5/2608 نوشته سال 1301 و دیگری به شماره 9/2322 از سده دوازدهم و سیزدهم.نسخه بدلهای این رساله در پای صفحات و در پایان متن عربی آن آمده است.بسیار چاپ خوبی است، افسوس که مطالب در آن درست از هم جدا نشده و در سجاوندی آن دقّتی که از ویراستار شایسته بود دیده نمیشود.
دانشمند شیر از در این دفتر چهار باب گذارده که نخستین آنها پنج فصل و سه تای دیگر هر یک ده فصل دارد، با عنوانهای شیوایی که گویا از غیاث الدین منصور دشتکی گرفته باشد.
این دانشمند اگر چه در بیشتر نوشتههای خود مانند شیخ مرتضی دزفولی انصاری روش نگارش آسان نمای دشوار یاب(السهل و الممتنع)پیش گرفته است و این روش او به ویژه از الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه که در سال 1037 ه ق بدان میپرداخته است و در المبدأ و المعاد آشکار است، در این دفتر روش رمز و پوشیدهگویی را برگزیده و بسیاری از مسائل فلسفی و عرفای خود را در آن گنجانده که چندان روشن نمینماید و به اشارت و اجمال بس کرده است.
صدرای شیرازی در این دفتر از بخشهای گوناگون دانش و شناخت و از زمان و مکان و نفس و روان و فرشته و اهریمن و خوش بختی و شوربختی(سعادت و شقاوت)و مرگ و زندگی سخن داشته است.گذشته از اینها، از یگانگی داننده و دانسته(اتحاد عاقل و معقول)، که خود در آن دفتری جداگانه دارد و در اسفار و دیگر نگارشهای خود هم از آن یاد کرده، سخن به میان آورده است.او در اینجا(ص 100 و ص 318 چاپ سنگی)میگوید که:«این موضوع، یعنی موضوع اتحاد عاقل و معقول را نخستین بار فرفوریوس پیشوای رهروان (المشاؤن)که از برترین شاگردان ارسطو به شمار است و بسیاری از دانشمندان اسلامی هم از او پیروی کردهاند...خواجه رئیس ابن سینا نیز گر چه نخست آن را نمیپذیرفته، ولی سرانجام بدان گراییده است.و امّا در این روزگار ما، جز یک تن نیست که آن را میپذیرد»و پیداست که مقصود او از این«یک تن»خود اوست.من در گفتارم در مجله راهنمای کتاب و در مقالات و بررسیهای دانشکده الهیات تهران، دفتر یکم، سال 1349(ص 116)درباره این مسأله سخن داشتهام و تاریخ آن را اندکی آوردهام.
شیرازی در این کتاب(باب 4، فصل 4)از«عنایة»(فی العنایة الالهیه للانسان)یاد می کند، همان که در اسفار نیز از آن سخن داشته است.ابن سینا در پایان شفا و نجات از آن گفتگو کرده است.در الدلایل و الاعتبار جاحظ که نگارش دیگر آن التوحید منسوب به مفضل جعفی است نیز یاد آن هست.عامری نیشابوری را درباره آن رسالهای است.شهرستانی در الملل والنحل در مسأله نهم و دهم فلسفه ارسطو از آن یاد کرده است.ابن میمون اسرائیلی در دلالة الحائرین به عنوان تدبیر که نام رساله اسکندر افرودیسی باید باشد نام برده و بررسی خوبی از آن کرده است.رواقیها هم درباره آن سخن گفتهاند.رسالهای که اسکندر افرودیسی در این باره به یونانی دارد در دست نیست، ولی از ترجمه عربی آن که ابن سینا میبایست آن را دیده باشد دو نسخه، یکی در مادرید اسپانیا و دیگری در استانبول، هست.عبد اللطیف بغدادی در فصل نوزدهم علم ما بعد الطبیعه خود آن را گذارده است.پینس و روزنتال و تیّه درباره آن گفتاری دارند؛کار ادووولویی گارده و بدوی نیز از آن یاد کردهاند.
در این دفتر، جز از«کتب الحکماء کالشفاء»یادی از کتابی دیگر ندیدم(ص 99)و بایستی آن را پیش از اسفار(1037 ه ق)پرداخته باشد، چه تاریخ نگارش آن 1031 ه ق است.
از این دفتر جز دو نسخه دانشگاه که یاد کردهام از چند نسخه دیگر آن سراغ دارم، مانند شمارههای:(1)1/592 ملک(ص 11-18)نوشته محمد بروجردی به دستور شیخ علی نوری در 1295 ه ق(فهرست آنجا 5:91)(2 و 3)358 آستان رضوی، نوشته در شعبان سال 1264 در اصفهان، و 359 همانجا نوشته در سال 1313(فهرست 4:8)(4-6)1/592 مجلس(فهرست 2:349)و 8/1720 آنجا)(5:74 و 11/1719 آنجاص 272-303(256 9:)(7).نسخه کهنی که من دیدهام شماره 1688 مجلس است که به نستعلیق است و گویا نوشته خود صدرای شیرازی باشد، با تاریخ نگارش 1031 و با عنوانهای شنگرف درشت، این نسخه از آن عبد الحسین نور بخشی بوده و از آن شیخ علی در سال 1160.من از آن در راهنمای کتاب(5:33)یاد کردهام.خوب بود که آقای شیگر و کامادا این نسخه را میدیدند و از آن هم در چاپ خود بهره میبردند.
در ذریعه(2:279)یاد این کتاب هست و بروکلم(589:52)هم از شیرازی یاد کرده است.من در راهنمای کتاب(4:927 و 5:33)و در فهرست نگارشهای صدرای شیرازی در یادنامه او و در دیباچه کسر اصنام الجاهلیه اندکی از سرگذشت او را آورده و نگارشهای او را فهرست دادهام.دانشمند هنری کربین به فرانسه و آقاین دکتر حسین نصر به انگلیسی و سید جلال الدین آشتیانی به فارسی هم درباره آنها فهرست نوشتهاند.در دیباچه ژاپنی این چاپ نیز یاد برخی از اینها هست.
از آقای شیگر و کامادا، این دانشمند خاور دور، بسیار سپاسگزاریم که با ترجمه و نشر این کتاب، اندیشه و نگارش فیلسوف و دانشمند برجسته ما را به دانشمندان کشور خود شناساندهاند، و امیدواریم که این گونه کوششها پایههای استواری باشد برای برخورد اندیشه فلسفی ایران و ژاپن که هر دو از سرزمینهای خاوری هستند.
محمد تقی دانش پژوه صدر الدین محمد بن ابراهیم الشیرازی(صدر المتألهین).مفاتیح الغیب، مع تعلیقات للمولی علی النوری، صححه و قدم له محمد خواجوی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1363.
آقای شیگر و کامادا Shigeru Camada کتاب الکسیر العارفین فی معرفة طریق الحق و الیقین، نگارش صدر الدین محمّد شیرازی(979-1050 ه ق)را همراه با ترجمه ژاپنی آن در انجمن بررسیهای اسلامی دانشگاه توکیو چاپ کرده و دیباچهای به عربی در آغاز متن و دیباچهای به ژاپنی در آغاز ترجمه گذارده است.بنیاد کار او چاپ سنگی نخستین(1302) رسائل آخوند ملا صدرا است که این رساله در صفحات 278-340 آن آمده است، و همچنین دو دستنویس دانشگاه تهران، یکی به شماره 5/2608 نوشته سال 1301 و دیگری به شماره 9/2322 از سده دوازدهم و سیزدهم.نسخه بدلهای این رساله در پای صفحات و در پایان متن عربی آن آمده است.بسیار چاپ خوبی است، افسوس که مطالب در آن درست از هم جدا نشده و در سجاوندی آن دقّتی که از ویراستار شایسته بود دیده نمیشود.
دانشمند شیر از در این دفتر چهار باب گذارده که نخستین آنها پنج فصل و سه تای دیگر هر یک ده فصل دارد، با عنوانهای شیوایی که گویا از غیاث الدین منصور دشتکی گرفته باشد.
این دانشمند اگر چه در بیشتر نوشتههای خود مانند شیخ مرتضی دزفولی انصاری روش نگارش آسان نمای دشوار یاب(السهل و الممتنع)پیش گرفته است و این روش او به ویژه از الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه که در سال 1037 ه ق بدان میپرداخته است و در المبدأ و المعاد آشکار است، در این دفتر روش رمز و پوشیدهگویی را برگزیده و بسیاری از مسائل فلسفی و عرفای خود را در آن گنجانده که چندان روشن نمینماید و به اشارت و اجمال بس کرده است.
صدرای شیرازی در این دفتر از بخشهای گوناگون دانش و شناخت و از زمان و مکان و نفس و روان و فرشته و اهریمن و خوش بختی و شوربختی(سعادت و شقاوت)و مرگ و زندگی سخن داشته است.گذشته از اینها، از یگانگی داننده و دانسته(اتحاد عاقل و معقول)، که خود در آن دفتری جداگانه دارد و در اسفار و دیگر نگارشهای خود هم از آن یاد کرده، سخن به میان آورده است.او در اینجا(ص 100 و ص 318 چاپ سنگی)میگوید که:«این موضوع، یعنی موضوع اتحاد عاقل و معقول را نخستین بار فرفوریوس پیشوای رهروان (المشاؤن)که از برترین شاگردان ارسطو به شمار است و بسیاری از دانشمندان اسلامی هم از او پیروی کردهاند...خواجه رئیس ابن سینا نیز گر چه نخست آن را نمیپذیرفته، ولی سرانجام بدان گراییده است.و امّا در این روزگار ما، جز یک تن نیست که آن را میپذیرد»و پیداست که مقصود او از این«یک تن»خود اوست.من در گفتارم در مجله راهنمای کتاب و در مقالات و بررسیهای دانشکده الهیات تهران، دفتر یکم، سال 1349(ص 116)درباره این مسأله سخن داشتهام و تاریخ آن را اندکی آوردهام.
شیرازی در این کتاب(باب 4، فصل 4)از«عنایة»(فی العنایة الالهیه للانسان)یاد می کند، همان که در اسفار نیز از آن سخن داشته است.ابن سینا در پایان شفا و نجات از آن گفتگو کرده است.در الدلایل و الاعتبار جاحظ که نگارش دیگر آن التوحید منسوب به مفضل جعفی است نیز یاد آن هست.عامری نیشابوری را درباره آن رسالهای است.شهرستانی در الملل والنحل در مسأله نهم و دهم فلسفه ارسطو از آن یاد کرده است.ابن میمون اسرائیلی در دلالة الحائرین به عنوان تدبیر که نام رساله اسکندر افرودیسی باید باشد نام برده و بررسی خوبی از آن کرده است.رواقیها هم درباره آن سخن گفتهاند.رسالهای که اسکندر افرودیسی در این باره به یونانی دارد در دست نیست، ولی از ترجمه عربی آن که ابن سینا میبایست آن را دیده باشد دو نسخه، یکی در مادرید اسپانیا و دیگری در استانبول، هست.عبد اللطیف بغدادی در فصل نوزدهم علم ما بعد الطبیعه خود آن را گذارده است.پینس و روزنتال و تیّه درباره آن گفتاری دارند؛کار ادووولویی گارده و بدوی نیز از آن یاد کردهاند.
در این دفتر، جز از«کتب الحکماء کالشفاء»یادی از کتابی دیگر ندیدم(ص 99)و بایستی آن را پیش از اسفار(1037 ه ق)پرداخته باشد، چه تاریخ نگارش آن 1031 ه ق است.
از این دفتر جز دو نسخه دانشگاه که یاد کردهام از چند نسخه دیگر آن سراغ دارم، مانند شمارههای:(1)1/592 ملک(ص 11-18)نوشته محمد بروجردی به دستور شیخ علی نوری در 1295 ه ق(فهرست آنجا 5:91)(2 و 3)358 آستان رضوی، نوشته در شعبان سال 1264 در اصفهان، و 359 همانجا نوشته در سال 1313(فهرست 4:8)(4-6)1/592 مجلس(فهرست 2:349)و 8/1720 آنجا)(5:74 و 11/1719 آنجاص 272-303(256 9:)(7).نسخه کهنی که من دیدهام شماره 1688 مجلس است که به نستعلیق است و گویا نوشته خود صدرای شیرازی باشد، با تاریخ نگارش 1031 و با عنوانهای شنگرف درشت، این نسخه از آن عبد الحسین نور بخشی بوده و از آن شیخ علی در سال 1160.من از آن در راهنمای کتاب(5:33)یاد کردهام.خوب بود که آقای شیگر و کامادا این نسخه را میدیدند و از آن هم در چاپ خود بهره میبردند.
در ذریعه(2:279)یاد این کتاب هست و بروکلم(589:52)هم از شیرازی یاد کرده است.من در راهنمای کتاب(4:927 و 5:33)و در فهرست نگارشهای صدرای شیرازی در یادنامه او و در دیباچه کسر اصنام الجاهلیه اندکی از سرگذشت او را آورده و نگارشهای او را فهرست دادهام.دانشمند هنری کربین به فرانسه و آقاین دکتر حسین نصر به انگلیسی و سید جلال الدین آشتیانی به فارسی هم درباره آنها فهرست نوشتهاند.در دیباچه ژاپنی این چاپ نیز یاد برخی از اینها هست.
از آقای شیگر و کامادا، این دانشمند خاور دور، بسیار سپاسگزاریم که با ترجمه و نشر این کتاب، اندیشه و نگارش فیلسوف و دانشمند برجسته ما را به دانشمندان کشور خود شناساندهاند، و امیدواریم که این گونه کوششها پایههای استواری باشد برای برخورد اندیشه فلسفی ایران و ژاپن که هر دو از سرزمینهای خاوری هستند.
محمد تقی دانش پژوه صدر الدین محمد بن ابراهیم الشیرازی(صدر المتألهین).مفاتیح الغیب، مع تعلیقات للمولی علی النوری، صححه و قدم له محمد خواجوی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1363.