آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

مراد از تنبیه بدنی زنان در سوره­ی نساء چیست؟ چرا مردان چنین حقی دارند؟!
* برای روشن شدن مسأله ابتدا آیه­ی مربوط را می­آوریم، و پس از آن توضیح می­دهیم که جایگاه تنبیه بدنی در کجاست، در چه مرحله­ای انجام می­شود، و میزان آن تا چه حد است؟!
آیه 34 سوره­ی نساء می­فرماید:
)... فَالصّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللّهُ وَ اللاّتی تَخافُونَ نُشُوزَهُنّ فَعِظُوهُنّ وَ اهْجُرُوهُنّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنّ فَإِنْ أطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنّ سَبیلاً... (([1]) ... پس، زنانِ درستکار، فرمان­بردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ می­کنند. و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه­ها از ایشان دوری کنید و [اگر تأثیر نکرد] آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آن­ها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید، .....
دوام و اساس زندگی خانوادگی بر محبت و رحمت و گذشت است. خانواده­ای که در آن محبت و گذشت و رعایت حدود الهی نباشد از آغاز تا پایان با مشکل مواجه خواهد شد و پایه­های آن سست می­گردد.
برخی زنان نه تنها رأفت و رحمت را در روابط رعایت نمی­کنند، بلکه با بی­توجهی به نیازهای اساسی همسر و زیر پا گذاشتن حقوق وى، کانون خانواده را در معرض فروپاشی قرار می­دهند. خداوند متعال برای اصلاح این گروه از زنان و جلوگیری از نابودی خانواده، راه حل سه مرحله­ای را پشنهاد می­کند:
1. ابتدا با گفت­وگوی دلسوزانه عواقب رفتار ناپسندشان به آن­ها گوشزد شده و مسؤولیت همسرداری برای آن­ها بیان گردد تا با پذیرش این مسؤولیت زندگی رو به صلاح و سعادت پیش برود.
2. اگر مرحله­ی نخست بی­نتیجه ماند و زنان با خودخواهی و لج­بازى، خانواده را به مرز گسیختگی کشاندند، باید در بستر از آن­ها دوری گزید و بی­اعتنایی کرد.
3. در صورت کارا نبودن دو مرحله­ی قبل چاره­ای جز شدت عمل و تنبیه باقی نمی­ماند. این اقدام عملی طبیعی است و در جوامع مختلف برای کسی که تنها به خود می­اندیشد و رفتار او مفاسدی را بر اجتماع تحمیل می­کند مجازاتی در نظر گرفته می­شود؛ اگرچه برخورد فیزیکی در مرحله­ی پایانی و براساس دستورات و شرایط است. مرد نمی­تواند به هر وسیله ممکن و هر اندازه که خواست این کار را انجام دهد. براساس روایات معصومان: باید با چوب مسواک که ظریف و نازک است و به مقداری که حتی جای آن سرخ نشود، زن را بزند؛([2]) در غیر این صورت پرداخت دیه بر مرد واجب می­شود.([3])
همچنین تنبیه نباید زمینه­ی عقده­گشایی را فراهم سازد، بلکه برای توجه دادن به زن باشد تا با اصلاح رفتار و انجام وظایف خود محیط خانواده را از نابسامانی و آشفتگی نجات دهد؛ از این­رو مرد اجازه ندارد که از حد مجاز پا را فراتر بگذارد و در تنبیه، بدن او را زخمى، کبود، یا حتی قرمز کند؛ در غیر این صورت مرد به جرم خروج از حد به پرداخت دیه محکوم می­شود، پس چنین زدنی نمی­تواند دردناک و از روی کینه و دشمنی باشد.
این روش قرآنی راه حلی در برابر نشوز زن است و بقا و استمرار نظام خانواده را تضمین می­کند؛ زیرا مشکلات و بحران خانواده را باید زوجین برطرف نمایند و اجازه ندهند که ناملایمات از محیط خانواده به خارج کشیده شود؛ زیرا این امر نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه بر تداوم آن خواهد افزود. پس تنبیه مختصر به عنوان آخرین راه درمان نشوز، در واقع درمان درد است، نه زمینه­ی انتقام جویی و کینه­توزى؛ به ویژه آن­که برخی زنان مبتلا به بیماری خاص به نام مازوشیزم یا نوعی سرکشی و لج­بازی در برابر مرد هستند که راه درمان آن همان راه پیشنهادی قرآن است. ([4])
اگر اسلام دین اختیار است، چرا زن باید مطیع همسر خویش باشد؟
* انسان همیشه مختار است و با آگاهی انتخاب می­کند و هر انتخابی مسؤولیت خاص و متناسب با خود را دارد. انسان در انتخاب شغل آزاد است، اما پس از آن باید مسؤولیت­ و محدودیت­ مربوط به همین انتخاب خود را بپذیرد و در برابر آن پاسخ­گو باشد.
ازدواج از این موضوع مستثنا نیست. با انتخاب همسر مسؤولیت­هایی بر عهده هر یک از زن و مرد می­آید که اگرچه موجب محدودیت­ هر یک می­شود، اما اگر به این وظایف عمل شود؛ پیوند خانواده تحکیم می­یابد و زندگی قانون­مند می­گردد.
اطاعت زن از مرد در پرتو همین وظایف است؛ اگرچه این بدان معنا نیست که هر چه مرد گفت زن اطاعت کند، بلکه در چارچوب مسایل زناشویی و امور خانواده است. همان­گونه که مرد عهده­دار تأمین امور مالی زندگی است، اما نه بدان معنا که هر چه را زن خواست او موظف به تأمین باشد.
زن در برخی امور صاحب استقلال است؛ از آن جمله انجام واجبات، ترک محرمات، بخشش اموال متعلق به خویش که نه تنها اجازه­ی همسر لازم نیست، بلکه شوهر حق نهی او را ندارد؛ از این­رو برای اقامه­ نماز و گرفتن روزه­ی ادا و قضا، انجام حج و پرداخت خمس و زکات و حقوق واجب دیگر زن مختار است([5])، اما نسبت به انجام امور استحبابى، یا مسایلی که مربوط به مرد می­شود، زن باید مطیع همسر خویش باشد.
البته بر عهده­ی زن و مرد است که حد و مرز این اختیارات را بشناسند و بدان عمل نمایند؛ زیرا اگر شناخت نباشد زندگی زناشویی با موازین دینی همراه نخواهد شد.
وجوب اطاعت زن از مرد، در پنج مورد زیر است: 1. انجام برخی امور مستحب، مانند: روزه­ی مستحبى؛ 2. بخشش مال شوهر؛ 3. نذر و صدقه از مال شوهر؛ 4. خروج زن از منزل، یا ورود دیگران به منزل همسر؛ 5 . تمکین زن در امور زناشویى.
گاهی برخی افراد برای بر هم زدن زندگی خانوادگی دیگران از راه دعا و سحر و جادو وارد می­شوند. آیا این مسأله صحت دارد؟
* از نظر قرآن، سحر به دو بخش تقسیم می­شود:
1. گاهی مقصود از آن، فریفتن و تردستی و شعبده بازی و چشم­بندی است، که حقیقت ندارد. ([6])
2. از برخی آیات قرآن استفاده می­شود که انواعی از سحر، اثر ­گذار است: )... فَیَتَعَلّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ ...(([7])؛ ... ولی آن­ها از آن دو [فرشته] چیزهایی می­آموختند که به وسیله­ی آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند.....
و در ادامه می­فرماید: )... وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أحَدٍ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ...( ؛ ... هرچند بدون فرمان خدا نمی­توانستند به وسیله­ی آن به احدی زیان برسانند.... همه­ی قدرت­ها از قدرت پروردگار سرچشمه می­گیرد. و این خواص و آثاری است که خداوند در بعضی چیزها قرار داده؛ بعضی از آن به خوبی و بعضی به بدی استفاده می­شود. ‌آزادی و اختیار، وسیله­ای برای آزمودن و تکامل انسان­هاست.([8])
آنچه در بین مردم شایع و گفته می­شود که با دعا و سحر زندگی خانوادگی افراد را می­توان از هم گسیخت، صحت ندارد؛ زیرا سحر نوعی تصرف در قوه خیال اشخاص است و لازمه این تصرف برخورد مستقیم با ساحر است. در قصه حضرت موسی(ع) ساحران حضور داشتند و با قدرت خویش در چشم مردم به گونه­ای تصرف می­کردند که آن­ها ریسمان را همچون مار در حال حرکت می­دیدند.([9]) بنابراین باید شخص مورد نظر نزد ساحر حاضر باشد تا این اتفاق بیفتد، و در صورت غیبت زن و شوهر، ساحران قادر به انجام کار نیستند. نکته­ی دیگر آن است که؛ چه کسی ساحر است؟ از کجا فهمیده­ایم که فلان شخص ساحر است و چنین قدرتی دارد؟ آیا خود دیده­، یا تنها شنیده­ایم که فلانی ساحر است. اگرچه ما نمی­گوییم سحر وجود ندارد، اما باید به این مسأله توجه داشت که سحر به سادگی قابل انجام نیست تا هر کس اراده کند، قادر بر انجام آن باشد، بلکه نیاز به آموزش دارد و در شرایطی قابل اجراست که اشخاص نزد ساحر حاضر باشند.
باید بدانیم که دلیل بسیاری از اختلافات و بی­مهری­های خانوادگی سحر نیست، بلکه خودخواهی و اوامر نفسانی و برخوردهای غلط همسران با یکدیگر است.
چرا باید برای حل مشکلاتی که خود باعث شده­ایم متوسل به ابزارى، چون سحر و جادو که کاری عبث و بی­پایه است، برآییم؟! عاقلانه آن است که برای رفع مشکلات به اصلاح خویش و دیگران بپردازیم. توجه به خداوند و توکل بر او، صبر واستقامت در راه او و محبت و گذشت هر سحری را باطل می­کند.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خدا قطع می­گردد.([10])
ذکر این نکته نیز ضروری است، که به دعا کردن، سحر گفته نمی­شود. ([11])
پی­نوشت:
[1]. النّساء (4) : 34.
[2]. علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ذیل آیه­ی 34 سوره­ی نساء.
[3]. همان.
[4]. ر.ک؛ تفسیر نمونه، ذیل آیه­ی 34 سوره­ی نساء.
[5] . ر.ک؛ امام خمینی(ره)، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 271.
[6]. طه (20) :‌66 و الأعراف (7) : 116.
[7]. البقره (2) : 102.
[8]. تفسیر نمونه، ج 1، ص 377 و 378.
[9]. طه (20) 66 و الأعراف (7) : 116.
[10]. شیخ حر عاملى، وسایل الشیعه، ج 17، ص 147.
[11]. ر.ک؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، ج 2، ص 899 و تفسیر نمونه، ج 1، ص 382 ـ 376.

تبلیغات