پرداخته است. جامعه آماری این مطالعه، صاحبنظران و کارشناسان تعلیم و تربیت و معلمان و مربیان مدارس در سطح شهر تهران بودهاند.
نمونه آماری تحقیق شامل 200 نفر معلم و مربی و 20 نفر صاحبنظر و کارشناس بود که به ترتیب با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای
(چندمرحلهای) و نمونهگیری غیرتصادفی (هدفمند) انتخاب شدند. ابزار تحقیقشاملپرسشنامه 50 سؤالی محققساختهبرایمعلمان
و مربیان و پرسشنامه 24 سؤالی محقق ساخته برای صاحبنظران و کارشناسان بود که به روش دلفی، تنظیم و به مورد اجرا گذاشته شد.
نتایج تحقیق در محورهای سهگانه مورد نظر (نقش تربیتی معلم، تأثیر جو کلی مدرسه و نقش تربیتی برنامه درسی) بهطور خلاصه چنین است: درخصوص نقش تربیتی مدرسه، آگاهی معلمان و مربیان از وظایف تربیتی خود، سرمشق و الگو بودن معلم، آشنایی معلمان با اصول و فلسفه تعلیم و تربیت و روانشناسی از راهکارهای دارای اولویت بالا بود. در زمینه جو کلی مدرسه، توجه به پرورش و تقویت تفکر خلاق، خودباوری و اعتماد به نفس در دانشآموزان، مربوط ساختن آموزشهای مدرسهای با نیازهای واقعی شاگردان و هماهنگی سیاستها و روشهای تربیتی خانه، مدرسه و جامعه و توجه به تدوین و تصریح منشور اهداف تربیتی مدارس از راهکار و راهبردهای دارای اولویت بالا بود. در مورد نقش برنامه درسی، در تعمیمپذیری تربیت تأکید بر رویکرد حل مسأله در برنامههای درسی، تدوین الگوی برنامه درسی با رویکرد تربیت برای زندگی و آموزش مهارتهای زندگی در قالب برنامههای درسی از اولویت بالایی برخوردار بود.
در پایانمقاله، الگوی پیشنهادی برای تعمیمپذیری امر تربیت در آموزش عمومی ارائه گردیده است.