آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

حوزه : با سپاس فراوان از حضرت عالى که قبول زحمت فرمودید و مصاحبه با مجله ما را پذیرفتید خواهشمندیم به گوشه اى از خدمات و آثار آیه الله بروجردى اشاره بفرمایید.
استاد: آیه الله بروجردى خدمات گوناگونى انجام داده اند:
تهیه و چاپ کتابهاى مفید که برخى از آنها ناشناخته بودند مانند: [خلاف] شیخ طوسى [ جامع الرواه] اردبیلى [ مفتاح الکرامه] [ قرب الاسناد] [ جعفریات] و[ جامع الاحادیث شیعه] که به نظارت خود حضرت آیه الله بروجردى تهیه تنظیم و چاپ شد.
تعمیر و ساختن مسجد مدرسه حسینیه درمانگاه کتابخانه و...از جمله : مسجداعظم قم کتابخانه عظیم آن که چهار هزار جلد کتاب خطى و متجاوزاز بیست هزار جلد چاپى دارد. مدرسه علمیه خان رضویه جانى جان بیمارستان نکویى (ثلث اموال مرحوم نکویى دراختیارایشان بود. از آن ثلث بیمارستان نکویى را ساختند) قبرستان وادى السلام قم و... در شهرستانها هم مدرسه مسجد و... بنا کردند از جمله : در شهر باختران مدرسه علمیه کتابخانه و مسجد ساختند.البته دراین که چه کسانى این مدارس و مساجد را دراختیار بگیرد واداره کند دقت داشتند. لذا براى اداره مدرسه و مسجد باختران شهیداشراقى و مرحوم حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملى سده اى را فرستادند. که مرحوم جبل عاملى دوام نیاوردند ولى شهیداشراقى ماندگار شدند تا عاقبت الامر به شهادت رسیدند. در کربلا نیز حسینیه ساختند. در نجف اشرف بهترین مدرسه را در سه طبقه با کتابخانه بنا کردند. براى این کتابخانه 35 صندوق کتاب از قم فرستادند.
در سامراء ناصبیها زوارائمه اظهار( ع ) را مورد آزار و اذیت قرار مى دادند لذا حسینیه اى با تجهیزات کامل بهداشتى و رفاهى براى استفاده زوار ساختند.
راجع به حوزه علمیه قم باید بگویم : علت مبقیه حوزه علمیه قم بودند زیرا پس از فوت آیه الله حاج شیخ عبدالکریم یزدى در تمام حوزه بیش از چند صد طلبه به چشم نمى خورد. آن هم شمشیر میرغضب رضاخان بالاى سرشان. رضاخان نفسها را بریده بود.ایشان به حوزه علمیه قم رونق علمى بخشید. حوزه رااحیا کرد. به طالب علم آبرو داد.
حوزه : آیه الله بروجردى بى شک مایه عزت مسلمین بود لطفا دراین باره توضیح بفرمایید.
استاد: به نظر من آیه الله بروجردى عز مسلمین بوده و هست.
آیه الله بروجردى خوابى بود که مردم دیدند و دیگر نخواهند دید!
حوزه :ازابعاد علمى آن بزرگ صحبت بفرمایید.
استاد: عالمى به این جامعیت من ندیده ام. دراکثر علوم صاحب نظر بود. به گفته خودش : براى هر موضوع فقهى پرونده اى تهیه کرده بود و به تمام زوایاى آن رسیدگى کرده بود.از مطالعه خسته نمى شد. مى فرمود:
[من ناراحتیها و خستگیهاى خود را با مطالعه برطرف مى کنم].
در علم اصول یقینا کمتراز معاصرین خود نبود. حاشیه ایشان بر کفایه از حواشى محققانه کفایه است.
(متاسفانه این حاشیه پرارزش تاکنون چاپ نشده است ).
ایشان با مرحوم قوچانى محشى کفایه مقرر درس مرحوم آخوند بودند.
مى فرمودند: حاج میرزا کلباسى که دراصفهان مسائل را نزد ایشان خوانده بودم در نجف اشرف در جلسه تقریر من از درس آخوند شرکت مى کرد.
بااین حال فقه را مبتنى براصول نمى دانست. مى توانست تمام فقه را بدون نیاز به اصول بحث و مطرح کند. درباره مقام رتبه علمى آیه الله بروجردى نمونه اى نقل مى کنم :
مرحوم آیه الله حاج سیدجمال الدین گلپایگانى که از فقهاء و عارفان بزرگ بود از آیه الله بروجردى پرسیده بود:اعلم نجف کیست که موقوفه اى را به وسیله او به طلاب برسانیم.
آیه الله بروجردى در پاسخ نوشتند: آیه الله حاج سیدجمال الدین !
آیه الله حاج سید جمال الدین گلپایگانى براى معالجه به تهران آمده بود و در بیمارستان بازرگانان (نجمیه ) بسترى بود. وقتى به ملاقات ایشان رفتیم فرمود:
[به حاج آقا حسین سلام مرا برسانید و بگویید:اگر بنا بود سیدجمال مقلد باشداز شما تقلید مى کرد].
و فرمود: [ما تصور مى کردیم که : بعداز مرحوم حاج میرزا حسین نائینى اعلمى وجود ندارد ولى هنگامى که آیه الله حاج آقا حسین بروجردى را دیدیم از مرحوم نائینى یادمان رفت]! از آن جهت که مرحوم آیه الله حاج سیدجمال الدین گلپایگانى اهل معنى و عرفان بود به آسانى به کسى [آیه الله] نمى گفت اما نسبت به مرحوم آیه الله بروجردى چنین تعبیر مى کرد.
حوزه : لطفا درباره مهر و عطوفت آن بزگوار نسبت به طلاب و علماى بزرگ صحبت کنید.
استاد: بسیار خدوم و با محبت بود. مى فرمود:
[سحرها که بیدار مى شوم به فکر حجره هاى مدارس قم و شهرستانها هستم. به فکر پیرمردهاى حوزه قم و دیگر شهرستانها هستم. فکر مى کنم که : فلان عالم از کارافتاده چگونه اداره مى شود. بایداداره اش کرد].
توجه کنید: نمى فرمود: سحرها که بیدار مى شوم نافله شب مى خوانم و... بلکه مى فرمود:
در فکر طلاب و علما هستم که چگونه زندگى را مى گذرانند !
از آن جا که بسیار پر مهر و محبت بودند اگر در سر درس و یا محفل علمى از سخن کسى عصبانى واز روى عصبانیت آن شخص را مورد خطابه قرار مى دادند و مطلبى را مى گفتند به شدت متاثر مى شدند به نحوى که تا رضایت طرف را جلب نمى کردند و جبران آن برخورداز روى عصبانیت را نمى کردند آرام نمى گرفتند.از باب نمونه:
حضرت آیه الله بروجردى در مسجد عشقعلى اصول مباحث مى کردند. روزى یکى از فضلاء به نام آقا شیخ على چاپلقى اشکال کردند. حضرت آیه الله بروجردى جواب دادند. آقا شیخ على جواب آقا را رد کردند. آیه الله بروجردى عصبانى شدند. به نحوى آقا شیخ على متاثر شد و منقلب که مى خواست گریه کند. مباحثه تمام شد.
نماز مغرب را تمام کرده بودم که مشهدى رضا خدمتکار آقا آمد و گفت : آقااز مباحثه که برگشتند ما بنى در کتابخانه واندرون ایستاده و متاثرند و فرمودند: بروید به آقاى خوانسارى بگویید: بیاید.اینجانب با عجله نماز عشاء را خواندم و پیش آقا رفتم. دیدم ایشان با حالت ناراحتى و تاثر شدید بین در کتابخانه واندرونى ایستاده اند! تا من رسیدم به من فرمودند:
[ این چه حالتى بود که از من صدار شد؟ یک نفر عالم ربانى را رنجاندم.الان باید بروم و دست ایشان را ببوسم و حلالیت بطلبم که از من بگذرد و بعد بیایم نماز و مغرب و عشاء را بخوانم]! عرض کردم : ایشان در مسجد شاه زید امام جماعت هستند و بعد
از نماز مساله مى گویند و براى مردم موعظه مى کنند لذا تا دو - سه ساعت از شب گذشته منزل نمى آیند. من به ایشان اطلاع مى دهم که : آقا فردا صبح به منزل شما خواهند آمد.
آقا قبول فرمودند.
صبح شد من رفتم حرم.از حرم که برگشتم دیدم : آقا سوار بر درشکه در منزل ما منتظر من هستند. در خدمتشان رفتیم منزل آقا شیخ على وقتى آقا آقاى شیخ على را دیدند مى خواستند دست او را ببوسند که نگذاشت.
مى فرمودند : [از من بگذرید.از حالت طبیعى خارج شدم و به شما پرخاش کردم و]...
آقا شیخ على گفت :[ شما سرور مسلمین هستید. برخورد شما باعث افتخار من بود و]...
آقا تکرار کردند : [از من بگذرید. مرا عفو کنید].
بالاخره این برخورد موجب شد که : آقا شیخ على تا آخر عمر مورد مراحم و عطوفت آیه الله بروجردى قرار بگیرد.
روى همین مهر و عطوفت به علما فضلا و طلاب بود که به بهانه هاى مختلف در فکر نفع رسانى به آنان بود. حتى برخى را که از وضع علمى آنان آگاه بوداما به نام لجنه تحقیقى نگه مى داشت تا بهره اى ببرند. کلا ایشان نسبت به اهل علم بسیاراحترام مى کرد حتى کسانى که در گذشته نسبت به او خوشرفتارى نکرده بودند بسیار مهربان بود و همه چیز را نادیده مى گرفت.
حوزه :از توجه حضرت آیه الله بروجردى به امور معنوى بفرمایید که براى ما و طلاب عزیز سودمند خواهد بود.
استاد:او اهل تظاهر نبود. وقتى که به نماز مى ایستاد (مخصوصا اگر تنها بود) حالش دگرگون مى شد به گونه اى که قادر به اداى کلمات نبودازاین روى نمازش خیلى طول مى کشید. موردى که در درس آنچنان بلیغ بود ولى اینجا کند حرکت مى کرد. با تأنى و حضور قلب نماز مى گزارد.
حوزه : زیاد شنیده ایم که به امور معنوى طلاب توجه داشتند لطفا در این باره صحبت بفرمایید.
استاد: براى اصلاح حال طلاب خیلى مى کوشید. برخى از روزهاى چهارشنبه و آغاز تعطیلات طلاب را نصیحت مى کرد واین نصایح خیلى موثر واقع مى شد.
مى فرمود : [اى کاش کسى مثل حاج میرزا على آقاى شیرازى در قم مى بود و طلاب را موعظه مى کرد].
البته گاهى از وى دعوت مى کرد که به قم بیایند و طلاب را نصیحت کنند.
یااین که حاج میرزا على آقاى شیرازى دراصفهان شاگردش بوده است ولى خیلى به وى احترام مى کرد.
حوزه : حضرت آیه الله بروجردى بارها فرموده بودند که :[ من به غیر خداوند تبارک و تعالى به احدى اظهار حاجت نکرده ام] لطفااگر نمونه اى دراین باره دارید بفرمایید.
استاد: در یکى از سالها قبل از رمضان و مصادف با زمستان ! حضرت آیه الله بروجردى فرمودند :[دراین ماه وجوه نرسیده است لذا بنا دارم که به آقاى خلخالى در نجف بنویسم که شهریه و نان حوزه نجف را ندهند و براى شهریه طلاب حوزه علمیه قم اگر وجوه رسید خواهیم پرداخت و گرنه نخواهیم پرداخت].
عرض کردم : شما همان روش آیه الله سیدابوالحسن اصفهانى را پیش بگیرید.
فرمودند :[به چه نحو بود].
عرض کردم : آیه الله سیدابوالحسن اصفهانى به وکلاى خود در بلاد ایران مانند: مرحوم حاج آقا یحى تنکابنى در تهران و آقاى صدیقین در اصفهان و آقایان : شیخ حسین مقدس و مصباح در مشهد مقدس مى نوشتند و آن آقایان وجوه را فراهم مى کردند وارسال مى داشتند. وکلاى حضرت عالى از وکلاى آن مرحوم اقوى مى باشند. حضرت عالى وکیلى مثل آیه الله حاج سیداحمد خوانسارى را دارید.
فرمود :[من تاکنون به غیراز خداوند تبارک و تعالى به احدى اظهار حاجت نکردم واین کار را نمى کنم]. دو روز گذشت. شب بود و من در بیرونى بودم. ساعت یازده شب شخصى وارد شد و گفت : ده دقیقه اى با آقا کار دارم. توسط خدمتکار پیغام دادم. آقا این شخص را به حضور پذیرفتند. طولى نکشید که این شخص از خدمت آقا برگشت و رفت. صبح که خدمت آیه الله بروجردى رسیدم فرمودند : تا سه ماه شهریه نجف و قم و دیگر شهرهاى ایران را داریم !
حوزه : حضرت آیه الله بروجردى شدیدا با سخاوت بوده اند لطفا درباره ایشان اگر نمونه هایى به یاد دارید بفرمایید.
استاد: با آن که بسیار ساده زندگى مى کرد و با ماهى دو هزار تومان ازاجاره ملکى که در بروجرد داشت اداره مى شد ولى خیلى سخاوتمند بود.
یادم هست : یکى از روحانیون شهرستان ساوه مقدارى سهم امام آورده بود.ایشان پول را گرفتند و مقدارى هم روى آن گذاشتند به آن آقا باز گرداندند.
این وضع به نظر یکى از اصحاب ایشان سخت آمد لذا تذکر داد که : آقا این شخص قوانین مى خواند یعنى وضع علمى اش خیلى بالا نیست. همان مقدار که آورده برگردانید کافى است. آقا فرمود: آیا زن و بچه اش هم قوانین مى خوانند.
در زمان جنگ بین الملل دوم ملکى داشتند در بروجرد که به 6 هزار تومان فروخته بودند. پول این ملک در پاکتى بود.اهل علمى براى 60 تومان کرایه معوقه منزل تقاضاى کمک کرده بود.ایشان به اندازه اجاره منزل آن آقا پول در پاکتى گذاشته بود. وقتى آن شخص مراجه کرده بود اشتباها پاکت پول ملک را مى دهند. آن آقا پس ازاطلاع از داخل پاکت مراجعه مى کند و پاکت را تقدیم آقا مى کنداما آقا نمى پذیرند و پس نمى گیرند! مى فرمایند : چیزى را که داده ایم پس نمى گیریم. این وضع به نظر یکى ازاصحاب ایشان سخت آمد لذا در زمان دکتر مصدق پولها را عوض کردند. روزى ایشان مى فرمود:
[پانصد تومان از پولهاى ما باطل شده و زمانش گذشته است].
اظهار خرسندى مى کردند که : [ این مبلغ از مال شخصى (مال الاجاره ) من بود و متعلق به سهمین نیست].
یادم هست : وضع مالى ایشان چندان مناسب نبود. روحانى مراجعه کرد و قبض ده تومانى داشت که مى خواست آقاامضا کند تا آن را دریافت کند. در همین زمان کسى مراجعه کرد و مقدارى سهم داد. آقا آن سهم را با آن قبض امضاء شده به آن روحانى داد.
شخص مراجعه کننده که تحت تاثیر کرم آقا قرار گرفته بود چندین برابر پولى که داده بود پرداخت کرد. بسیارى از هدایایى را که براى ایشان مى آوردند هرگز مورداستفاده خودشان قرار نمى گرفت و همه را به دیگران مى بخشیدند.از کابل و مشهد چند عدد پوستین براى ایشان آوردند ولى همان سال زمستان خودایشان پوستین بر تن نداشتند. گاهى بخشى از عباى خودش پاره بود و به خاطر حجبى که داشت پارگى را پنهان مى کرد ولى در همان زمان اگر عباى مرغوب و بهترى براى ایشان هدیه مى آوردند به دیگرى مى بخشید.
حوزه : یکى از ویژگیهاى برجسته آیه الله بروجردى خلوص در عمل بوده است لطفااگر خاطره اى دراین باره دارید بیان کنید.
استاد: روزى خدمت آیه الله بروجردى نشسته بودم. عده اى ازاصحاب ایشان از خدمات و کارهاى آن بزرگوار تمجید مى کردند. من ساکت بودم و چیزى اظهار نمى کردم. رو کردند به من و فرمودند:
شما چرا ساکت هستید؟ یک مطلبى بگویید.
عرض کردم : در روایت دارد:
خلص العمل فان الناقد بصیر. بصیر 1
تااین عبارت را خواندم.اشگ از دیدگانششان جارى شد و حالشان دگرگون گردید. رو کردند به آقایان فرمودند:
بله اگر در قیامت شما باشید مساله حل است ولى نه.
خلص العمل فان الناقد بصیر بصیر
پس از آن هرگاه به من برخورد مى کردند مى فرمودند:
[خلص العمل فان الناقد بصیر بصیر] و حالشان دگرگون مى شد.
آیه الله بروجردى واقعا به معاد باور داشت و به آن یقین کرده بود.
حوزه : آیه الله بروجردى به گفته بسیارى از شاگردان نزدیکان آن بزرگوار پرکار و کوشا بوده اند لطفا دراین باره اگر مطلبى دارید بفرمایید.
استاد: آیه الله بروجردى همانطور که عرض کردم از کار خسته نمى شد. زندگى روزانه او از آغاز روز تا پایان شب به تلاش مى گذشت.
حدود شش ماه بین الطلوعین خدمتشان مى رفتم تا کتاب[ فهرست منتخب الدین] را حاشیه و مستدرک کنند.این کتاب مطابق فهرست شیخ طوسى پیش رفته و در واقع متمم آن است.
حوزه : رابطه آیه الله بروجردى با علماى زمان خودشان چگونه بود.
استاد:ارتباط ایشان با علماى زمان خود بسیاراحترام آمیز بود. به آیات تلاث : (آیه الله حجت آیه الله خوانسارى و آیه الله صدر) بسیار احترام مى گذاشت. و در مسائل مهم با آنان مشورت مى کرد. باامام خمینى رحمه الله علیه رابطه بسیار خوب و صمیمى داشت و در مواقع حساس باایشان مشورت مى کرد.
حوزه : در پایان اگر لطف کنید و ما و دیگر طلاب را نصیحت کنید متشکریم.
استاد:امور معنوى آیه الله بروجردى باید دنبال بشود.
بر حوزه علمیه است که طریقه آیه الله بروجردى را در فقه دنبال کنند.اگراین شیوه
دنبال شود طلبه ملا مى شود و به نتیجه مى رسد.
اساتید باید به تاریخ مساله فقهى بپردازند و همانگونه که در سند روایت اجتهاد مى کنند در متن روایت نیزاجتهاد کنند:از حیث دلالت تعارض و زمان صدور.
فقه آیه الله بروجردى از قوى ترین و مطمئن ترین فقه هاست ازاین روى باید در حوزه ها رواج پیدا بکند. بسیارى از علماء بر عروه الموثقى حاشیه زده انداما چند حاشیه بیشتر علمى نیست که یکى از آنها حاشیه آیه الله بروجردى است.ازاین حاشیه به خوبى مى توان به قدرت علمى آیه الله بروجردى پى برد.
خلاصه مطلب این است که : مرگ دنبال انسان است.امروز یا فرداانسان مى میرد. حال که این طوراست وانسان دراین دنیا نمى ماند چرا حقوق مسلمانان را پایمان کند. بله اگرانسان براى همیشه دراین دنیا مى ماند شاید جاى ن بود که چنین فکرهایى را بکند و در خدشه دار کردن شخصیت این و آن اندیشه کنداما آدمى که مى میرد و صحنه حساب را در پیش روى دارد چرا بایداشخاص را مورد هجوم زبانى و قلمى خود قرار بدهد؟البته دراین دنیا هم حساب هست ! دیدیم افرادى را که نسبت به بزرگان بى ادبى مى کردند و چوب خوردند که بسیار عبرت انگیز بود.
دنیا بى حساب نیست. هم دراین دنیا و هم در آن دنیا نظام اتم است.
خداوند همه ما رااز هواى نفس نگه دارد.
پاورقى :
1. این عبارت بخشى از حدیث قدسى است که تحت عنوان سوره 25 تورات آمده است.
یا بن آدم !اکثر من الزاد فان الطریق بعید بعید
و جددالسفینه فان البحر عمیق عمیق
و حفف العمل فان الصراط دقیق دقیق
واخلص العمل فان الناقد بصیر بصیر
واخرنومک الى القبر و فخرک الى المیزان والشهوتک الى الجنه و راحتک الى الاخره و لذتک الى الحورالعین و کن لى اکن لک و تقرب الى باستهاته الدنیا و تبعد عن النار لبغض الفجار و حب الابرار فان الله لایضیع اجرالمحسنین.
(کلمه الله تالیف سیدحسن شیراز.471)ش

تبلیغات