آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۳۱

چکیده

متن

حضرت آیه الله حاج شیخ محمد فاضل موحدى لنکرانى به سال 1310 دیده به جهان گشودند و بعداز تحصیلات جدید وارد حوزه علمیه شدند و در کوتاه ترین مدت ادبیات و سطوح را به پایان رسانیده و در 19 سالگى وارد درس خارج آیه الله بروجردى شدند که حاصل این بهرورى کتاب نهایه التقریرات که در دو جلد چاپ و منتشر شده است. و حدود 9 سال هم از محضر حضرت امام رضوان الله تعالى علیه بهره بردند که حاصل این بهرورى نگارش قسمت اعظم درس فقه واصول معظم له است.
برخى از تالیفات حضرت استاد عبارت است از :[ احکام التخلى و الوضوء من کتاب تفصیل الشریعه فى شرح تحریرالوسیله] [ تقیه مداراتى] [ آیین کشوردارى از دیدگاه امام على علیه السلام] [ الاجتهاد والتقلید من کتاب تفصیل الشریعه فى شرح تحریرالوسیله].
حضرت ایشان از همان اوان تحصیل به تدریس و تعلیم روى آوردند و اینک سالهاست که مشغول تدریس دروس خارج فقه واصول هستند و عده کثیرى از مشتاقان و طالبان علم از محضرشان بهره مند مى شوند.
حوزه :به نظر حضرت عالى امام به دنبال چه اهدافى بودند و آرمانهاى حضرت امام که اینک باید به تمام وجود به حفاظت آن همت گماشت چه بوده است ؟
استاد: آنچه که به نظرامام مهمترین هدف شناخته مى شد بقاءاین انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ایران است زیرا که این نظام نه تنهااثر و فوائدش ملت ایران را شامل مى شود بلکه به عنوان یک الگو در جهان مطرح است و ما مى بینیم در کثیرى از کشورهاى اسلامى مخصوصااین نهضتها و قیامها و سروصداهائى که به پا مى شوداینها همه نشات گرفته از نظام جمهورى اسلامى است. به نظر من یکى از علل مهم مبارزه ابرقدرتها بااین نظام این نیست که این نظام درایران تحقق پیدا کرده شاید براى آنهااین مساله چندان اهمیت نداشته باشداما مساله مهم این است که این نظام جنبه هایت سایر کشورها را دارد. وجوداین نظام مانع ازاین است که زمامداران کشورهاى به اصطلاح اسلامى و یا غیراسلامى بتوانند حاکمیت خودشان راادامه بدهند. به عبارت روشن تر وجوداین نظام ولو درایران براى حاکمیت آل سعود در عربستان به تمام معنى مضراست. وجوداین نظام درایران ولو در محدوده ایران براى حاکمیت افرادى دراردن و ممالک دیگراسلامى بسیار مضر و مانعیت دارد. علت این که ابرقدرتها تمام همتشان را براى از بین بردن نظام صرف کرده اند همین است که این نظام وجودش براى تمام زمامداران جهان خطراست. کجا دولت انگلیس در تاریخ انگلیس مشاده کرده بود در یک زمان دویست هزار نفر در خیابانهاى لندن راهپیمائى کنند و علیه دولت انگلیس درباره مساله سلمان رشدى راهپیمائى داشته باشند. لذا وجوداین انقلاب براى همه قدرتها مضراست وازاین جهت است که آنها کمر به از بین بردن انقلاب بسته اند و روى همین نظر هم هست که امام بزرگوار مهمترین هدفش حفظ این نظام و حفظ این انقلاب بود. براى این که این انقلاب درایران راکد نمى ماند و به عنوان الگو در جهان مطرح مى شود سرانجام همه جوامع در مقابل قدرتها قیام خواهند کرد و بالاخره قیامها نتایج ارزنده را به دنبال خواهد داشت.
حوزه : حضرت عالى یک از شاگردان حضرت امام بوده اید واز محضر آن فرزانه بهره ها برده اید لطفا درباره مبانى فقهى واصولى آن عزیز بقدرامکان صحبت بفرمایید.
استاد: یکى ازافتخارات مهم من این است که حدود ده سال از محضر امام بزرگوار در رابطه با فقه واصول استفاده کردم. یک دوره اصول ازاول مباحث الفاظ تا آخر مباحث اجتهاد و تقلید از محضرایشان استفاده کردم. در فقه هم مباحث زیادى از کتاب طهاره و بعضى از کتابهئا دیگر را حدود ده سال از محضرشان بهره برده ام. روزهائى که در محضرامام بودم واز جهات علمى ایشان استفاده مى کردم براى من به عنوان یک طلبه از شیرین ترین روزهاى زندگاین محسوب مى شد. براى این که امام بزرگوار در آن اوان و آن ایام هیچ مشغله اى غیراز مساله مطالعه و تدریس و نوشتن نداشتند و تمام وقت خود را دراین رابطه صرف مى کردند. گاهى درس ایشان مخصوصا درس فقهشان به یک ساعت و نیم مى رسید بدون این که خودشان احساس خستگى بکنند و یا شاگردان احساس خستگى داشته باشند. دقت ها و تحقیقات و نکاتى را که ذهن مستقیم و صاف ایشان آنها رااقتضا کرده بود و توجه کرده بود بقدرى شیرین و قابل قبول بود که شاید براى انسان هیچ نقطه ابهام باقى نمى ماند. مخصوصا در روش بحث ایشان یک نکته اى وجود داشت و آن این بود که ایشان مسائل را خصوصا مسائل علم اصول را ریشه اى بحث مى کردند وازاساس این مباحث را مورد بررسى و نظر قرار مى دادند. کثیرى ازاوقات براى ما روشن مى شد که این راهى که دیگران رفته اند واین پایه اى را که دیگران رفته اند واین پایه اى را که دیگران روى او بنا گذاشته اند غیرصحیح بوده و حق مطلب همان بود که امام بزرگوار مى فرمودند.
من هنوز شیرینى جلسات بحث ایشان و آن خاطره از ذهنم بیرون نمى رود. با توجه به آن یک حالت نشاط والتذاذى براى من پیدا مى شود. چه روزهاى بسیار باارزش و شیرینى بود.این یکى ازافتخاراتى بود که خدداوند نصیب من کرد که بتوانم از محضر علمى این امام بزرگوار استفاده کنم. امام بزرگوار در مرحله تالیف کتابهاى متعددى در فقه اصول فلسفه مباحث اخلاقى مباحث اعتقادى و مباحثى که مربوط به حدیث و روایت است از خود به جاى گذاشته اند.اکثر تالیفات ایشان چاپ شده و دراختیار قرار گرفته است که بسیار مورداستفاده مى باشد در فقه مکاسب محرمه و بیع و خیارات نوشته اند.این قسمت را در نجف اشرف تدریس کرده اند.این قسمت مشتمل بر تحقیقات کم نظیر و دقتهائى است که در کتابهاى دیگر و در درسهاى دیگر انسان با آن نوع تحقیقات مواجه نیست. بالاخره امام بزرگوار در مقام علمى یک فرد جامع به تمام معنا بود. فقیه کامل اصولى متبحر فیلسوف بى نظیر عارف به تمام معنى الکلمه متخصص در علم اخلاق و تربیت هاى علمى اخلاقى و همینطور جهات مختلف دیگر و حتى در شعر هم داراى یک سهم بسیار چشم گیرى بودند.
بیان استاد در تدریس بقدرى شیرین و بقدرى بیانگر بود که هیچکس خودش را نیازمند به این که از کس دیگرى بپرسد و نظرامام رااستفسار کند نبود. خودامام مستقیما با بیان روشن و شیرین خودشان تمام مطالب را دراختیار مى گذاشتند. طلبه که از درس استاد بیرون مى رفت مطلب استاد به نظراو کاملا روشن بود. ممکن بود که دراصل مطالب اشکالى داشته باشدامااز نظراین که امام چه فرموده اند و چه نظرى داشته اند هیچ نقطه ابهام براى کسى باقى نمى ماند.این یک مساله اى است که در تدریس کاملااهمیت دارد که استاد بتواند نظر خودش را دراختیار شاگردان بطور وضوح بگذارد.
در همین باره یک خاطره اى دارم : مساله اى بود که فروض مختلف و احکام متعددى داشت یکروز بنظر شاگردى از شاگردان ایشان آمده بود که امام دراین مساله از نظر حساب کان دچار خطا واشتباهى شده اند. شاگرد روى اشکال خودش اصرار داشت وامام هم در بیان خودش اصرار داشت. بالاخره آن شاگرد چاره را جزاین ندید که به قسم و سوگند متوسل بشود. ظاهرا امام بزرگوار هم در جواب از همان شیوه استفاده کردند و با سوگند مطلب خودشان رااثبات کردنداین منظره همیشه جلو چشم من تجسم دارد.
حوزه : دراین موقعیت حساس که حضرت امام رحلت کرده اند و خلاء عظیمى در جامعه بوجود آمده است وظایف حوزه هاى علمیه دراین شرایط چیست ؟
استاد:اما وظایف حوزه هاى علوم اسلامى دراین موقعیت حساس یعنى بعدازارتحال امام بزرگوار چیست ؟ باید عرض کنم که خوشبختانه امام[ ره] نه تنها وظایف رهبرى را در حال حیات انجام دادند و به تمام معنى مردم را هدایت و رهبرى کردند بلکه روى شدت علاقه ایشان به مردم واسلام و پیاده شدن احکام اسلام طبق یک وصیت نامه بسیارارزنده و بسیار مفصل که حدود 35 صفحه را تشکیل مى دهد وظایف حوزه هاى علوم اسلامى را مشخص کرده اند. مخصوصا به چند نکته دراین رابطه اشاره کرده بودند :
1. حوزه ها مورد نظراستکبار و قدرتهاى ضداسلامى است و ممکن است افراد نفوذى را دراین حوزه ها بفرستند تا آشنائى به مسائل اسلامى پیدا بکنند. چه بسا تا حد مرجعیت خودشان را برسانند و بعداز آن که مرجعیت را به دست آوردند ضربه هاى محکمى طبق نقشه هاى شوم ابرقدرتها واستکبار به اسلام بزنند لذا وظیفه مسئولین حوزه ها و همین طورافراد واعضاء حوزه این است که دراین باره پى گیرى داشته باشند و مسائل را دنبال بکنند واگر با فرد مشکوکى برخورد کردند تحقیقات کافى در رابطه بااوانجام بدهند. در مقابل افراد نفوذى باید آمادگى پیدا کرد.
2.امام بزرگوار روى فقه سنتى تاکید دارند و مى فرمایند مسائل فقهى واصولى همانگونه که در حوزه ها متداول بود باید به همین نحو متداول باشد. والبته هدف این است که طلاب خودشان را بیشتر آماده بکنند براى دو جهت : یک این که نهادها وارگانها و پستهاى زیادى را در جمهورى اسلامى باید روحانیون وافرادى که آشناى به علوم اسلامى هستنداداره کنند. اگر طلاب خودشان را آماده براى این مسائل نکنند کارها قسمت عمده اش لنگ مى شود و کمبود پیدا مى کند. بالاخره پست قضاوت باید به دست روحانى باشد. تعلیم مسائل اعتقادى باید بدست روحانى باشد.امامت جمعه تبلیغ و مسائل مختلف دیگر را باید فرزندان این حوزه اداره کنند لذا هر چه بیشتر و سریع تر باید خودشان را مجهز به جهازات علمى و تقوائى بکنند تا بتوانند مسوولیت خودشان را دراین پستهاانجام بدهند.
دوم اینکه اسلام بدنبال پیروزى انقلاب اسلامى ایران وانعکاس آن در جهان در تمام دنیا مطرح و بعنوان بزرگترین عامل موثر در پیروزى انقلاب شناخته شده واین امر اقتضا مى کند که اهل تحقیق در رابطه بااسلام بمطالعه بپردازند و دراین راستا طبعا پرسش ها واحیانا بعضى از شبهات مطرح مى شود و تنها حوزه ها هستند که مى توانند بیانگراسلام بوده و شبهات مطرح شده را بر طرف سازنده دراین صورت مسوولیت خطیرى پس از پیروزى انقلاب پیش آمده که حوزه ها در زمانهاى گذشته داراى چنین مسوولیت نبودند.
3. نکته سومى که در وصیت نامه درباره حوزه ها به آن اشاره فرموده اند علومى است که اکنون جامعه اسلامى به آنها نیاز دارد و در کنار دروس حوزه که در حوزه ها مطرح مى شود باید دراین علوم هم افراد متخصص شوند تا بتوانند نیاز جامعه اسلامى را بر طرف کنند مانند علم اقتصاد و علوم مختلف دیگر.
حوزه : درباره نقش رهبرى حضرت امام[ ره] در رهبرى امت اسلامى مطالبى را براى ما و خوانندگان بیان بفرمایید.
استاد: درباره نقش حضرت امام در رهبرى امت این دیگر یک مطلبى است که از خرد و کلام روحانى و غیر روحانى براى آنهااین مساله روشن است. تحولى را که امام بزرگوار درجامعه ایران بوجود آورد شبیه همان تحولى است که رسول گرامى اسلام[ ص] در مردم جاهلیت بوجود آورد. ما قبل از پیروزى انقلاب در دوران رژیم طاغوت به راهى مى رفتیم که عاقبت آن راه ختم اسلام واز بین رفتن اسلام در جمیع ابعاد و حتى نسبت به ظواهراسلام بود. کارهائى که رژیم طاغوت انجام مى داد حاکى ازاین معنى بود که یک برنامه تنظیم شده براى از بین بردن حتى تمام ظواهراسلام در کار بود. مساله تغییر تاریخ اسلام با این که تاریخ یک مساله اى نیست که کسى بگوید: منافات بااستکبار داشت منافات با رژیم داشت اما رژیم با تاریخ هم مبارزه برخاسته بود. هدف رژیم وابسته این بود که اثرى راازاسلام باقى نماند لذا با تاریخ اسلام به مبارزه برخاسته بود و سالها تاریخ اسلام را به تاریخ شاهنشاهى مبدل کرده بود. نقش امام در رهبرى امت این بود که به اسلام یک حیات مجددى بخشیداسلامى که مى رفت بطور کلى از جامعه ایران و حتى جوامع مختلف جهان رخت بربندد.امام با پیروزى انقلاب خود واز بین بردن رژیم طاغوت و برقرار کردن نظام جمهورى اسلامى - آن نظام اسلام و واقعى که براى اولین بار بعداز 14 قرن و بعداز حکومت رسول الله در جهان درایران بوجود آمد - مهمترین اثر رهبرى خویش را نشان داداین اثر رهبرى این بزرگ مرد و شخصیت کم نظیر بلکه بى نظیر در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ جهان بود.امام در سایه اسلام نه تنها قوانین اسلام را پیاده کرده بلکه به مردم ایران و جهان بینش داد و به مردم ایران به تمام معنى آزادى واستقلال داد.
کشورى که در تمام شوونش استعمار واستکبار حاکم بود با رهبرى امام بزرگواراین سنگینى ها واین غلها واین قیدهائى که بر دست و پاى مردم بود مردم بعدازانقلاب احساس یک نوع آرامشى کردند. دیدید که در طى سالیان دراز چه نحواستعمار بر آنها حکومت مى کرد و چه نوع خفقانى براى آنها بوجود آورده بودند که حتى جرات نفس کشیدن نداشتند. بالاخره این روزها نه تنها شخصیتهاى مکتب تشیع واسلام درباره رهبرى امام مطالبى را ذکر مى کنند وازایشان به بزرگى یاد مى کنند بلکه دشمنان این مرد را در رهبرى متخصص مى بینند واین نوع رهبرى را یک رهبرى بى نظیر مى دانند. تعبیر بعضى از رادیوهاى بیگانه این است که امام به مرحله اى رسید که میلیونها نفر مردم ایران حاضرند که خود را در راه او فدا بکنند. چنین رهبرى در تاریخ نشان داده نمى شود.
و وصیت اینجانب برهبر و شوراى رهبرى دراین عصر که عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهورى اسلامى و در حقیقت به اسلام است و در پوشش جمهورى اسلامى و در عصرهاى آینده آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهورى اسلامى و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبرى فى نفسه براى آنان تحفه اى است و مقام والایى بلکه وظیفه سنگین و خطرناکى است که لغزش در آن اگر خداى نخواسته با هواى نفس باشد ننگ ابدى دراین دنیا و آتش غضب خداى قهار در جهان در پى دارد.
از وصیت نامه سیاسى الهى امام خمینى رضوان الله تعالى علیه

تبلیغات