آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

متن

اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُوَنَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ‏اللّه‏ِ حُکْما لِقَوْمٍ یُوْقِنُون.(2)
پیش از پرداختن به اصل بحث، ضرورى مى‏دانم، چند نکته‏ى قابل ملاحظه را توضیح دهم:
چند نکته
نخست آنکه: ایدئولوژى سکولاریزم با یک سلسله اصول و ارزشهاى پذیرفته شده درفرهنگ مغرب زمین مانند:
اومانیسم و انسان خداانگارى، عقل‏مدارى و خردبسندگى، سیانتیسم و علم‏گرایى، آتئیسم و اصالت ماده، لیبرالیسم، اباحى‏گرى و تساهل، پیوندى وثیق دارد، آنچنانکه بدون‏عنایت به‏تعاریف هر یک از آنها، که برخى زیر ساخت و ریشه‏ى این مرام و، برخى دیگر روساخت و رویه آن بشمار مى‏روند، فهم درست این ایدئولوژى میسور نخواهدبود.
دوم آنکه: موجبات ظهورسکولاریزم به دو دسته تقسیم مى‏شوند:
دسته‏اى، معدّات و زمینه‏هاى پیدایش این مرام محسوب مى‏شوند، این موجبات به ویژگیهاى درونى مسیحیّت رجوع مى‏کند.
دسته‏اى دیگر، علل ظهور آن بشمار مى‏روند که یا به تلقّى و تدبیر ارباب کلیسا باز مى‏گردد، یا از تحوّلات معرفتى در فرنگستان سرچشمه مى‏گیرد.
سوم آنکه: در پیدایى و پایایى سکولاریزم غربى و ترویج سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع و نهاد دین در آن دیار، ملحدان و موّحدان به تعاملى بدون تبانى آگاهانه، دست یازیده‏اند، و به نظر ما این‏یک‏همدستى ـ نه‏همدلى ـ تاریخى بى‏بدیلى است که در غرب اتفاق افتاد و پیاوردهاى زیانبارى نیز براى مدنیّت و معنویّت داشته است!
ملحدان با نیّات بدخواهانه و به قصد نجات از دین مرام سکولاریزم را طرح و ترویج کردند، موحدان با نیّتى نیکخواهانه و - به ظن خود - به قصد نجات دین به سکولاریزم تن در دادند، آنان از پایگاه تقدم خرد بر وحى و حجیّت انحصارى عقل و به نیّت کنارگذاردن دین از صحنه‏ى حیات و تثبیت اندیشه‏هاى لیبرالیستى، أُمانیستى و لائیک از سکولاریزاسیون جانبدارى کردند و اینان از جایگاه دلسوزى براى حفظ دین و حراست از قداست آن، سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع را تایید نمودند، و گفتنى است که: همین تفاوت نیات در جانبدارى از سکولاریزم نیز منشأ تهافت در تعریف این مرام و تبیین ریشه و رویه‏ى آن گردیده است. گو اینکه تطورّات تاریخى و تغییر در شرایط جوامع سکولار، نیز در ظهور نظریه‏هاى گوناگون درباره‏ى سکولاریزم و تحوّل و تفاوت در تلقّى از آن بسیار مؤثر بوده است (که باید در گفتارى دیگر بدان پرداخته شود).
نکته چهارم: در این سخن درصدد استقراء تام علل و معدّات پیدایش و پایدارى سکولاریزم نیستیم و تامین چنین غرضى، مجالى واسع و مقالى جامع مى‏طلبد که از حوصله‏ى این یادداشت بیرون است.
دلائل پیدایى و پایایى سکولاریزم
به نظر ما موارد زیر در ظهور و ماندگارى سکولاریزم فرنگى نقش اساسى ایفاء کرده‏اند(3):
الف) عدم دسترسى مسیحیّت به متن وحى و فقر کلامى کلیسا:
عهدین، روایت رفتار و گفتار حضرت موسى (ع) و حضرت عیسى (ع) و نقل حوادث روزگار آنان یا پیشینیان مى‏باشد، تورات و اناجیل موجود متون وحیانى نیستند.
فقدان متن وحیانىِ دست نخورده، سبب پیدایش باورداشتهاى نادرست و رواج عقاید خرافه‏آمیزى مانند عقیده به تثلیت و اقانیم سه گانه شد و در نتیجه باعث غیر عقلانى جلوه‏گر شدن عقاید دینى و احیانا القاء تقابل عقل و دین شد، ظهور نظریه‏هایى مبنى بر عدم امکان یا عدم ضرورت تبیین عقلانى باورداشتهاى دینى، ثمره‏ى چنین رویکردى است.(4).
ب) فقدان نظام حکومى، حقوقى، اقتصادى و ... در متون مسیحى موجود، على‏رغم داعیه‏ى حکومت دینى ارباب کلیسا:
این وضعیت خود به خود، طرح سکولاریزاسیون را موجه مى‏ساخت، زیرا دینى که فاقد نظامات اجتماعى برگرفته از وحى است باید تدبیر اجتماع را به غیر وحى واگذارد. چه آنکه در این صورت اگر دینداران نیز تأسیس حکومت کنند باید به حکم عقل و با برنامه‏ى علم، جامعه را نسق دهند.
وانگهى انتساب عملکرد بشرى و خطاپذیر سردمداران کلیسا به دین، جز بدبینى مردم و سستى عقاید آنان به بار نمى‏آورد، و چنین نیز شد، و درست بدین جهت بود که دین ورزان عاقل! همصدا با عقل‏ورزان بى‏دین، حکم به جدایى دین و دنیا کردند!
ج) تفسیر روزآمد متون مقدس و دین‏آجین‏نمودن فرضیّه‏هاى علمى:
کلیساى قرون وسطى سعى کرد نظریّه‏هاى تطورپذیر بشرى را بر متون دینى تحمیل کرده، متن مخدوش و فهم مخدوش‏تر خود را از متون، معیار درستى و نادرستى علوم و نظریه‏ها قرار داده، به همه چیز صبغه‏ى قدسى و دینى ببخشد!
و این رفتار، از سویى سبب فتور علمى غرب مسیحى در قرون وسطى - به رغم تحول شگرف و همزمان شرق اسلامى - گردید، چه آنکه به تدریج مذهب به عقال عقل و مهار مهارت بدل شد و از دیگر سو اصرار ارباب کلیسا بر حجّیّت فهمیاّت مخدوش خود، در برابر تطوّرشتابان علوم، باعث القاء تقابل علم و دین گشت و انسان غربى چاره را جز در منزوى‏ساختن دین و جداسازى حساب دین و دانش ندید.
د) نابردبارى مذهبى و استبداد دینمدارانه‏ى کلیسا:
طى ده قرن سلطه‏ى ترکتازانه‏ى آباء کلیسا در مغرب زمین، همه‏ى مذاهب رقیب حقا خرده گرایشهاى مسیحى ناساز با مشرب پاپ تحدید و تهدید شدند، هر اندیشمندى اندیشناک سرنوشت خود بود و، هر دانشورى از محاکم تفتیش عقاید در تشویش به‏سر مى‏برد، این رفتار سبب القاء تقابل دین و آزادیهاى مشروع انسانى گردید و انسان غربى رَستن و رُستن خود را در گرو رهیدن از رهن دین و اضمحلال قدرت و سلطه‏ى دینى سراغ گرفت.
ه) رقابت‏قدرت میان امپراطوران از سویى و، دانشمداران از دیگر سو با ارباب کلیسا:
طرح سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع درست به معنى خلع سلاح پاپ و تصرّف اریکه‏ى قدرت توسط جریان فردپرستى در فرنگستان بود، چنانکه پذیرش سکولاریزم از سوى سران مسیحیت و اتخاذ موضع ملایمت و مسالمت طى قرون اخیر نیز، به معنى عقب‏نشینى مسیحیّت به مواضع قابل دفاع و منطبق با شرائط جدید، جهت حفظ حداقل موجودیّت دین یعنى: دیندارى انفرادى و سازگار با جامعه سکولار، تلقى مى‏گردد.
به‏هرحال: عوامل یادشده از جمله موجبات اصلى سستى اساس دین و انزواى آن و درنتیجه ظهور سکولاریزم مغرب‏زمین بشمارمى‏روند و برخى از آنها همچنان نقش علت مبقیه را براى مرام سکولاریزم و استمرار روند سکولاریزاسیون در فرنگ ایفاءمى‏کند.
تفاوتهاى دینى فرهنگى شرق و غرب
شایسته است اینجا به نسبت سکولاریزم و مشرق و دنیاى اسلام نیز به اختصار اشاره کنیم، به نظر ما تفاوتهاى اساسى که میان اسلام و مسیحیت وجود دارد ظهور و حضور سکولاریزم بومى مطلق و عناصر سکولار ملى در دنیاى اسلام را منتفى مى‏سازد، که در ذیل به‏طور گذرا به برخى از آنها تلویح مى‏کنیم:
قرآن به عنوان متن وحى و، سنت پیامبر اسلام(ص) و روایات موثّق بسیارى که از رهبران دینى در دسترس مى‏باشد، ضامن اتقان و سلامت عقائد مسلمین و مانع خرافه‏گروى در باورداشتهاى دینى آنان است، یک برنامه‏ى رایانه‏اى در ایران، متن افزون بر نهصد هزار حدیث را به استناد 1200 عنوان کتاب تفسیرى، روایى، تاریخى، عرفانى و ... شیعه از نبى اکرم (ص) و اهل بیت او ثبت کرده است، اگر هر حدیث به طور میانگین ده بار هم تکرار در این منابع شده باشد، حداقل نود هزار روایت کلامى، احکامى و اخلاقى در اختیار شیعه مى‏باشد و، نیز دههاهزار روایت دیگر در مجامع و مواسیع اهل سنت وجوددارد که احتمالاً در مدارک شیعه ذکرى از آنها به میان نیامده است.
بدور ماندن قرآن از آفت تحریف، طولانى بودن دوره‏ى بعثت و، عصر اوصیاء (از ده سال قبل از هجرت تا 250 هجرى) مجال وسیعى را براى مسلمانان فراهم آورد تا عقائد و احکام اسلامى را از سرچشمه‏ى زلال وحى و مفسرّان آسمانى آن فرا چنگ آورند.
لزوم اجتهاد در اصول و اصالت اجتهاد در فروع، امتیاز دیگر فرهنگ اسلامى است، عقیده به ضرورت فهم اجتهادى دین مشوّق مسلمانان در پذیرش عالمانه‏ى عقائد اسلامى و، مانع جدّى رواج باورهاى سست و رکون به اعتقادات بى‏سند و رکود تفکر دینى میان آنان است، اصل اجتهاد به مثابه عاملى درون برانگیز در متن سازمان فکراسلامى تعبیه شده است که متولّیان معرفتى جامعه‏ى اسلامى را در بستر سیّال بعثتى مدام قرار داده، آنها را به نونگرى، ژرفایابى، فهم گسترى نسبت به دین وا مى‏دارد.
عقل در قاموس عقیدتى مسلمین، عِدل وحى و، پیامبر درونى خوانده مى‏شود؛ توصیه‏هاى جدى به تعقل و تدبر از سوى قرآن و، عقیده به حجّیّت عقل در اسلام، سبب ظهور مکاتب فلسفى بسیار غنى و مشارب کلامى بس استوارى گردیده که پشتوانه‏ى استدلالى رخنه ناپذیرى براى عقائد دینى شده و توّهم تقابل دین و عقل را در فرهنگ اسلامى از اذهان زدوده و، موجب نضج عقائد و قواعدى چون "حسن و قبح عقلى" در کلام و «تلازم حکم عقل و شرع» و «مستقلات عقلیه» در فقه و اصول فقه شده است. جایگاهى را که عقل و تعقل در فرهنگ دینى مسلمانان احراز کرده و کاربردهایى که خرد در کلام، فقه و، اخلاق اسلامى دارد هرگز فروتر از جایگاه وحى و تعبد نیست؛ در خور تامل است که: در روزگارانى که تقابل عقل و دین مساله‏ى غرب بود، صدرالمتالهین مکتب حکمت متعالیه را در شرق پى گذاشت که مشخصه‏ى عمده‏ى آن در آمیختن قرآن، برهان و عرفان است.
نگرش اسلام به منزلت رفیع علم و عالم نیز از امتیازات این دین نسبت به دیگر ادیان است، توجه‏اسلام‏ومسلمین به حرمت دانش‏ودانشور، مجال خطور به شبهه‏ى تقابل علم و دین نمى‏دهد، تجربه‏ى تعامل علم و الهیات در اسلام، شاهکار بى‏مثالى است که بناى تمدّنى عظیم را درانداخت و، تمدن کنونى مغرب و امدار آن مدنیت معنوى سترگ مى‏باشد.
در نگاه وحى اسلامى، شجره‏ى ممنوعه، درخت دانش نیست، بلکه این برترى علمى انسان است که مایه‏ى امتیاز او بر همه‏ى آفریدگان گردیده، تا آنجا که همه‏ى هستى باید در برابر او کرنش کنند و، حتى فرشتگان که تا آفرینش انسان، برترین باشندگان بودند او را سجده کنند، که خدا گونگى بشر مرهون دانشورى اوست.
نخستین آیات فرود آمده بر پیامبر اسلام - در متن فضاى تاریک جاهلیت کهن - از "تبیین علمى خلقت، بویژه آفرینش انسان و، کرامت او و تعلیم خط و فرادهى آنچه که وى نمى‏دانست "سخن سر مى‏دهد.
در منظرقرآن«داناتران‏خداترس‏ترند» «اِنّما یَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» و از نظر پیامبر اسلام «بر مؤمن فرض است که زگهواره تا گور دانش بجوید».
ویژگى دیگر مکتب اسلام، استعداد نظام‏پردازى در همه‏ى عرصه‏هاى اجتماعى است، پیامبر اسلام با تاسیس حکومت دینى در مدینه، الگوى حکومى دینى ارائه فرمود، اوصیاء و اصحاب آن بزرگوار و مصلحان جوامع اسلامى با تبیین، تفسیر و تطبیق تعالیم دینى بر نیازهاى اجتماعى انسان در اعصار و امصار گوناگون، نمونه‏هاى موفقى از نظامات حیاتى اسلام را پدید آوردند.
به برکت در دسترس بودن متن وحى اسلامى و، میراث عظیم بازمانده از پیشوایان دینى و، به یمن عقلانیّت اسلامى و شیوه‏ى کارساز اجتهاد، فقیهان ما چهل هزار فرع فقهى را استنباط کرده در اختیار امت اسلامى قرار داده‏اند؛ فقه غنى، ژرف و گسترده‏ى اسلامى، اکنون چون مشعلى فرا راه حیات آحاد امت، روشنگر تکالیف، حقوق و نحوه‏ى کنش و منش جمعى و فردى آنها است.
گفتنى است: ابواب هفتادگانه‏ى فقه - به استثناء چند باب - همگى بیانگر نظامات و قوانین اسلامى در مناسبات سیاسى، حقوقى، اقتصادى، تعلیم و تربیت است.
اصول فقه استوارى، و قواعد هزارگانه‏ى فقهى دقیق، استطاعت شگرفى را در فقه شیعه جهت تامین نیازهاى انسان معاصر در عرصه قانونگذارى منطبق با شرائط متطوّر بشرى فراهم ساخته است.
در فرهنگ اسلامى پاسداشت حریم کرامت انسان و تکریم آزادیهاى تعریف شده‏ى انسانى، روح بنیادى‏ترین شعار اسلام است، تاریخ گواه سماحت و مدارات مسلمین حتى با ادیان رقیب و جریانهاى فکرى معارض است، آیاتى نظیر آیات زیر، مبناى مناسبات فکرى در جامعه‏ى اسلامى است:
اِنّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِرا وَ اِمّا کَفُورا.(5)
ما انسان را به راه درست رهنمون شدیم، خواه سپاسگزار و پذیرنده باشد، خواه ناسپاس و کفر ورزنده.
لا اِکْراهَ فِى‏الدّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ‏الْغَّىِ، فَمَنْ یَکْفُرْبِالطّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّهِ فَقَدْ اِسْتَمْسَکْ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لَاانْفِصامَ لَها وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیم.(6)
اکراهى در دین نیست، چه آنکه رشد و غى و، سره و ناسره آشکار شده است، پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد به دستاویز استوارى چنگ زده است که گسست پذیر نیست، و خدا شنوا و دانا است.
فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُوَنَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ اَحْسَنَهُ.(7)
بشارت ده به بندگانم که سخنان را گوش فرا مى‏دهند، سپس از بهترین آن پیروى مى‏کنند.
قرآن کریم از یهودیان و نصرانیان به خاطر انعطاف‏ناپذیرى در روابط فکریشان انتقاد مى‏کند:
وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ، قُلْ اِنَّ هُدَى اللِّه هُوَالْهُدى...(8)
یهود و نصارا از تو خشنود نمى‏شوند، تا به آیینشان درآیى، بگو: هدایت همان هدایتى است که از سوى خدا باشد...
علاوه بر تفاوتهاى دینى میان این دو خطه، تفاوتهاى فرهنگى عمیقى مانند: اشراقگرایى در شرق و عقل گروى در غرب، وجود دارد که نقش اساسى‏اى را در ممانعت از پیدایش و پذیرش مبانى سکولاریزم و ارزشهاى سکولاریزمى در مشرق‏زمین بازى مى‏کند.
غربیان را زیرکى ساز حیات     شرقیان را، عشق راز کائنات
زیرکى از عشق گردد حق شناس     کار عشق از زیرکى محکم اساس
عشق چون با زیرکى همسر شود     نقشبند عالم دیگر شود
خیز و نقش عالم دیگر بنه     عشق را با زیرکى آمیز ده
شعله‏ى افرنگیان نم خورده‏اى است     چشمشان صاحب نظر، دل مرده‏اى است
زخمها خوردند از شمشیر خویش     بسمل افتادند چون نخجیر خویش
سوز و مستى را مجو از تاکشان     عصر دیگر نیست در افلاکشان
زندگى را سوز و ساز از نار توست     عالم نو آفریدن کار توست(9)
به هر حال: با توجه به تفاوتهاى دینى و فرهنگى که بدانها اشاره شد، نه سکولاریزم یک ایدئولوژى جهان شمولى است، و نه سکولاریزاسیون گذرگاهى محتوم که همه‏ى تاریخ و بشر و ادیان مجبور به عبور از آن باشند؛ سکولاریزم یک مرام غرب‏زاد است که در بستر فرهنگ فرنگ و در آغوش مسیحیت غربى شده ظهور کرده است، سکولاریزاسیونِ دین و تدبیر اجتماع، یک مسأله‏ى نسبى و غربى است، مشکل و مسأله‏ى جهان اسلام شرق نیست.
وَلْیَحْکُمْ اَهْلُ الأِنْجیلِ بِما اَنْزَلَ اللّهُ فیهِ، وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما اَنْزَلَ اللّهُ فَأُولئکَ هُمُ الْفاسِقُونَ(10)
انجیلیان باید به آنچه خدا در انجیل فرو فرستاده حکم کنند و هر که برابر فرستاده‏ى خدا حکم نراند از فاسقان بشمار خواهد بود.
حسن ختام را خوشه‏ى دیگرى از خرمن اقبال پیشکش مى‏کنم:
آدمیّت زار نالید از فرنگ     زندگى هنگامه بر چید از فرنگ
پس چه باید کرد اى اقوام شرق     باز روشن مى‏شود ایّام شرق
در ضمیرش انقلاب آمد پدید     شب گذشت و آفتاب آمد پدید
یورپ از شمشیر خود بسمل فتاد     زیر گردون رسم«لادینى» نهاد
گرگى اندر پوستین برّه‏اى     هر زمان اندر کمین برّه‏اى
مشکلات حضرت انسان از اوست     آدمیّت را غم پنهان از اوست
در نگاهش آدمى آب و گل است     کاروان زندگى بى‏منزل است...
علم اشیاء، خاک ما را کیمیاست     آه! در افرنگ تأثیرش جداست
عقل و فکرش بى‏عیار خوب و زشت     چشم او بى‏نم، دل او سنگ و خشت
علم از او رسواست اندر شهر و دشت     جبرئیل از صحبتش ابلیس گشت
دانش افرنگیان تیغى به دوش     در هلاک نوع انسان سخت کوش
با خسان اندر جهان خیر و شر     در نسازد مستى علم و هنر
آه از افرنگ و از آیین او     آه از اندیشه‏ى لادین او(11)
پى‏نوشتها

________________________________________
1. متن بالا، خلاصه‏ى سخنرانى جناب آقاى رشاد در« سمینار انقلاب اسلامى، فرهنگ و توسعه» مى‏باشد، که در 1374 در اسلام آباد پاکستان ایراد گردیده است.
2. قرآن کریم، سوره‏ى مائده، آیه 50
3. در زمینه‏ى علل و دلائل ظهور مسلک سکولاریزم، نظرات گوناگونى وجود دارد، حقیر مجموعه‏ى دلائلى را که در متن مسوّده آمده، اجزاء علت تامه‏ى پیدایش این پدیده مى‏دانم.
4. استاد شهید مرتضى مطهرى، در اثر گرانسنگ خود، علل گرایش به مادیگرى، بحث مشبع و متقنى در تحلیل مطلب بالا ارائه فرموده است، جزاءالله عن خیرالجزاء.
5. قرآن کریم، سوره‏ى انسان، آیه‏ى 3
6. قرآن کریم، سوره‏ى بقره، آیه‏ى 256
7. قرآن کریم، سوره‏ى زمر، آیه‏ى 18
8. قرآن کریم، سوره‏ى بقره، آیه‏ى 120
9. دیوان اقبال، چاپ اقبال آکادمى پاکستان.
10. قرآن کریم، سوره‏ى مائده، آیه‏ى 47
11. دیوان اقبال، چاپ اقبال آکادمى پاکستان ص 713.

تبلیغات