آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشان داد که اسلام با گذشت زمان،توسعه و مدرنیزاسیون در جوامع، اثرات و بازتاب های پایداری در سطوح منطقه ای ـ جهانی و بین المللی داشته است. قرآن و آیات آن در دنیای پس از انقلاب اسلامی، معنا و مفهوم جدیدی یافت. پیروزی انقلاب اسلامی موجب احیای افکار و اندیشه های اسلامی در سراسر جهان وافزایش روحیه و تقویت بنیادهای فکری گردید. به گونه ای که از حالت تدافعی در آمده و حالت تهاجمی به خود گرفته است. انقلاب اسلامی ایران گفتمان و ذهنیت جدیدی در مسلمانان به وجود آورد. از این روبررسی ابعاد منطقه ای و جهانی انقلاب اسلامی، به ویژه در جهان اسلام که محمل اصلی شعار و پیام انقلاب اسلامی است و در رابطه با دولت ها وملت ها امری مهم تلقی می گردد که از لحاظ آکادمیک نیز به توجه بیشتری نیاز دارد. در این میان، لبنان یکی از مهم ترین و جدی ترین کشورها برای بررسی است که نزدیک ترین رابطه را با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی داشته است. محدوده زمانی تحقیق از پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان حال را در بعد کلی در بر می گیرد.
    همچنین پرسش اصلی این است که جنبه ها و ابعاد تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان چه بوده و چه روندی را پیموده است ؟ این پژوهش بامفاهیمی چون صدور انقلاب، ایدئولوژی اسلامی، مقاومت و جهان شمولی ارتباط دارد.
    فرضیه تحقیق آن است که بیشترین و مؤثرترین تأثیر و باز تاب راانقلاب اسلامی در لبنان بوده است و در سه بخش سیاست، اهداف ووسایل بیشترین همخوانی و نزدیکی را با انقلاب اسلامی در لبنان شاهدیم ؛ به گونه ای که تغییرات در هر یک از این سه بخش در ایران تأثیرات قابل ملاحظه ای در صحنه سیاسی لبنان داشته است.
   
    چارچوب نظری
    در چارچوب نظری پژوهش، به صورت تلفیقی از دیدگاه های نظری وروشی مقالات کتاب (انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن) بهره گرفته شده است. اسپوزتیو معتقد است که صدور انقلاب، هدف دوم نظام بوده است (1) و به شکل مستقیم یا الهام بخش عمل کرده است. روح الله رمضانی، سه گانه سیاست، اهداف و وسایل (ابزارها) را در طرح خود به کار برده است (2) که ما نیز ذیل این سه مفهوم، در باره لبنان به بحث خواهیم پرداخت.
   
    سیاست
    صدور انقلاب به مثابه اصلی بنیادی در سیاست خارجی، بازتاب پویایی سیاسی داخلی ایران است. نیروهای مخالف شاه، هم چنان که علیه حاکمیت سرکوبگری همداستان بودند، علیه هم پیمانی عملی شاه با ایالات متحده نیز اتفاق داشتند.
    رجایی با توجه به سر مقاله ها، روزنامه و خطبه های نماز جمعه، بر آن است که در نخستین روزهای انقلاب، فکر صدور انقلاب نزد مردم زنده بود؛ اما رمضانی اجرای سیاست صدور انقلاب را پس از بر کناری بنی صدر می داند.(3) سیاست صدور انقلاب ارتباط وثیقی با ایدئولوژی حاکم بر انقلاب دارد. ایدئولوژی ای که حاوی اصول جدی، از جمله تأکید مجددبر اسلام، به مثابه شیوه تمام عیار زندگی، عدم اعتقاد به جدایی دین ازسیاست، اعتقاد به اینکه قدرت مسلمانان نیازمند حاکمیت اسلام است،معرفی دوباره شریعت به مثابه طرح اسلامی جامعه مطلوب، و تمایل به نبرد (جهاد) علیه تمام ناراستی ها، حتی اگر به شهادت منجر شود.
    به همین پایه است که بندهایی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به مقوله صدور انقلاب پرداخته است.
    در مقدمه قانون اساسی، انقلاب اسلامی مدلی برای پیروزی همه مستضعفان بر مستکبران دانسته شده و از امت واحد جهانی و نجات ملل محروم سخن می گوید. همچنین در اصل سوم بند 16، از حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان و تعهد برادری نسبت به همه مسلمانان سخن به میان آمده است. در اصول 152و 153 نیز بر حمایت از مبارزه حق طلبانه مستضعفان در برابر مستکبران تأکید شده است.(4)
    قانون اساسی ایران، نشانگر وجهه اسلامی سیاست خارجی پویا ومبارزه جویانه ای است که هدف آن اتحاد دنیای اسلام و گسترش حاکمیت خداوند بر روی زمین است.
    نکته دیگری که در راستای سیاست صدور انقلاب باید بدان توجه شود، این است که امام خمینی (ره) بر غیر فرقه ای بودن و جهانی بودن اسلام تأکید داشتند، از این رو به از بین بردن شکاف شیعه ـ سنی توجه خاصی داشتند.
    وجه دیگر، خصلت احیاگرانه انقلاب بود که نخستین نمونه انقلاب موفق و ملهم از اسلام بود.(5) انقلاب بر آن بود تا ایران را تجربه ای برای تغییر سیاسی و ایدئولوژیک امت جهانی، بر اساس اتحاد تمام مسلمانان قرار دهد. این چنین است که رجایی نیز از میان خصیصه های آرمان گرایی، جهان شمولی، مردمی بودن و ایران گرایی، جهان شمولی اسلامی را نیرومندترین و برانگیزاننده ترین عامل برای صدور انقلاب معرفی می کند.(6)
   
    اهداف
    رمضانی بر آن است که امام خمینی (ره) خواهان عدل جهانی بود واعتقاد داشت که تنها نظم جهانی اسلامی می تواند چنین عدالتی رافراهم آورد.
    همچنین امام (ره) بر انگیزه الهی انقلاب در برابر انقلاب های ملهم ازانگیزه های مادی تأکید داشت که این مسئله در نامه 1367/9/11ایشان به گورباچف نمود می یابد.(7) رمضانی بر این پایه، سه هدف اصلی صدور انقلاب را چنین بر می شمارد:
    1. در کوتاه مدت این امر وسیله ای برای دفاع از جمهوری اسلامی به رهبری یک فقیه بلند پایه است.
    2. وسیله ای برای تأمین امنیت بین المللی جمهوری اسلامی، به ویژه در خلیج فارس است.
    3. در دراز مدت، وسیله ای برای استقرار نهایی نظم جهانی زیر چترعدالت اسلامی است.(8)
   
    وسایل (ابزارها و استراتژی ها)
    رمضانی از دو مفهوم وسایل قهرآمیز و وسایل مسالمت آمیز بهره می جوید؛(9) در حالی که اسپورتیو از مفهوم تأثیر مستقیم و الهام بخش استفاده می کند که اشتراکات و اختلافاتی با هم دارند که ما از هر دومفهوم پردازی بهره خواهیم برد. رمضانی در میان راه های صدورمسالمت آمیز انقلاب، راهکارهایی را بر می شمارد که محمدی نیز به آنهااشاره دارد:
    1. الگوسازی از دو طریق اسلامی کردن نظام و حاکمیت ارزش های اسلامی، و اثبات توانمندی نظام اسلامی در دنیای مدرن.
    2. تبلیغ و آگاه سازی که از طریق گفتار، رفتار و توسط رجال،سیاستمداران، علما، محققان داخلی و خارجی و مؤمنان معتقد به انقلاب ظهور می یابد.
    3. آموزش و ترویج اعتقادات اسلامی انقلابی از طریق کلاس ها،فیلم ها، کتاب ها و...
    4. حمایت از جنبش های آزادیبخش.(10)
   
    نیم نگاهی به لبنان
    پیش از ورود به اصل بحث باید به صورت اجمالی با لبنان آشنا شویم :
    لبنان (11) کشوری کوچک، با مساحتی حدود 10/230 کیلومتر مربع است. از طوایف و فرقه های بسیار متنوعی تشکیل شده که در نتیجه سیاست آن را نیز تابع خود ساخته است و تأثیری اساسی بر مناسبات سیاسی گذاشته است. بر اساس سر شماری سال 1975 ترکیب جمعیتی این کشور را 40 درصد مسیحی، 27 درصد شیعه، 26 درصد اهل تسنن و7 درصد دروز تشکیل می دهد. لبنان 17 فرقه رسمی دارد که شامل 11فرقه مسیحی، پنج فرقه اسلامی، و یهودیان است. قانون اساسی در سال 1926 تدوین شده و تا کنون شش بار اصلاح شده است. بر اساس توافق قانون اساسی، ریاست جمهوری در دست مسیحیان مارونی،نخست وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه است.
    با توجه به عدم استقرار کامل نهادهای سیاسی، نقش احزاب در لبنان،همواره تعیین کننده بوده است. پس از توافق طائف و با افزایش نسبی قدرت سوریه در صحنه داخلی این کشور، نقش احزاب در این کشورکاهش یافت ؛ اما پس از ترور رفیق حریری، این نقش دوباره تقویت شده است.
   
    روابط ایران و لبنان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی (12)
    در زمان حکومت صفویه و در حالی که شیعیان لبنان تحت حکومت سنی مذهب و متعصب عثمانی قرار داشتند، عده ای از علمای جبل عامل به ایران آمدند. ایشان با استقبال صفویان مواجه شده و به همکاری متقابل با حکومت صفوی پرداختند. در دوران معاصر، باعزیمت امام موسی صدر (که اصالتٹ لبنانی بود)، از حوزه علمیه قم به لبنان، رابطه تنگاتنگی میان شیعیان ایران و لبنان برقرار شد. در آن زمان شیعه ضعیف ترین قشر جامعه لبنان بود؛ به گونه ای که بسیاری جوانان شیعه برای رهایی از این وضعیت، جذب احزاب چپ شده بودند.امام موسی صدر، با ایجاد مجلس اعلای شیعیان و اتحاد نسبی میان آنان، بر قدرت شیعیان در صحنه داخلی لبنان افزود. وی در سال 1972تشکیلاتی سیاسی به نام حرکه للمحرومین را به وجود آورد و در سال 1975 شاخه نظامی آن را با عنوان افواج المقاومه اللبنانیه، با نام اختصاری امل تأسیس کرد. این نخستین بار در تاریخ لبنان است که شیعه در چارچوب یک تشکیلات نظامی مستقل و غیر وابسته به دیگران، حضور خود را به اثبات می رساند.
   
    انقلاب اسلامی و صحنه سیاسی لبنان (13)
    بازتاب انقلاب اسلامی ایران در لبنان، غنی ترین و حساس ترین قسمت از تأثیرات جهانی و منطقه ای انقلاب ایران است. باید اذعان کردکه ایران در تلاش برای صدور انقلاب اسلامی و گسترش نفوذ خود،آرایش نیروها را در لبنان، از سال 1982 به این سو تغییر داده است. این امر در پهنه زمینه هایی چند رخ داده است.
    فروپاشی اقتصاد لبنان، سر خوردگی از میانه روی سیاسی و افزایش سطح عمومی فقر، تبدیل اسلام به عنوان جایگزین منحصر به فرد وبدیلی انسانی برای جنگ و پناهگاهی برای گریز از اضطراب ها. این گونه است که انقلاب اسلامی ایران توانسته است، به الگو سازی و عینی سازی نمود خود در جامعه لبنان دست زند. در این مقاله در چارچوب نظری پیش گفته، به بررسی این تأثیرات می پردازیم.
    الف. سیاست ها
    محمل تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان به طور طبیعی شیعیان این کشورند. در زمان وقوع پیروزی انقلاب، سازمان امل، مهم ترین حزب شیعیان در عرصه سیاسی لبنان بود. انقلاب اسلامی در جریان امل نقشی دوگانه ایفا کرد. طبیعتٹ پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای جنبش امل برانگیزاننده بود. چنان که ریچارد نورتون می نویسد که سقوط شاه ثابت کرد که حکومتی نا مشروع را نباید تحمل کرد.(14)
    جنبش امل به مثابه جنبش شیعی موفق، از جریان پر شور فراهم شده از طریق انقلاب سود برد. به هر حال این جنبش که جنبشی میانه رو ومحافظه کار به حساب می آمد، نمی توانست حامل اندیشه های ایدئولوژیک و پرشور انقلاب اسلامی باشد، از این رو به سرعت دچارانشقاق و ریزش نیرو گردید. هنگامی که (نبیه بری) رهبر جنبش امل،همزمان با اشغال لبنان توسط اسرائیل (1982)، در گردهمایی کمیته نجات ملی که به دعوت الیاس سرکیس، رئیس جمهور وقت لبنان شرکت کرد، سید ابراهیم امین مسئول دفتر جنبش امل در تهران، بابرگزاری کنفرانسی مطبوعاتی به کمیته نجات ملی و شرکت کنندگان درآن حمله کرد و آن را کمیته ای امریکایی نامید. سید حسین موسوی،جانشین رهبر جنبش امل نیز در این زمان به سوی منطقه بقاع به حرکت در آمد و تأسیس جنبش امل اسلامی را در آنجا اعلام کرد که بعدها به حزب الله پیوست.(15) همچنین امل کسانی چون زکریا حمزه،علی محمد الحسینی، مصطفی دیرانی، محمد عباسی، علی جابر، احمدخلیل فقیه و محمد مبارک را اخراج کرد که آنها هم بلافاصله مقاومت مؤمنه را بنیاد نهادند.(16)
    در این میان مهم ترین جنبش (جنبش حزب الله) که تبلور عینی انقلاب اسلامی در لبنان به شمار می آید. در حالی که رهبران جنبش امل، علاقه چندانی به گفتمان و ایدئولوژی اسلام گرایی با قرائت انقلاب اسلامی لبنان نشان نمی دادند، جنبش حزب الله که متشکل از اسلام گرایان مبارز بود، به پرشورترین و مطمئن ترین حامل این گفتمان تبدیل شد.(17) شاخصه جهان شمولی، از شاخصه های مطرح درچارچوب نظری بود که از ویژگی های انقلاب اسلامی است و به همان شکل در حزب الله نیز نمود یافته است. حزب الله هنگام تأسیس، دربیانیه ای با عنوان (ما که هستیم و هویت ما چیست ؟) به بروز این شاخصه پرداخته و می نویسد: ما فرزندان حزب الله هستیم که خداوندطلیعه آن را در ایران به پیروزی رساند تا دوباره هسته اولیه دولت اسلامی را در جهان بر پا کند... ما در لبنان یک حزب تشکیلاتی بسته باچارچوب سیاسی گنگ نیستیم، بلکه امتی هستیم که از طریق کمربنداعتقادی و سیاسی نیرومندی به نام اسلام، به مسلمانان سراسر جهان وابسته ایم).(18)
    خصیصه مشترک دوم انقلاب اسلامی و حزب الله، احیاگری است که سید ابراهیم الامین، سخنگوی حزب الله در دهه هشتاد میلادی، آن راچنین معنا می کند: (صدور انقلاب، به معنای تسلط نظام ایران برملت های منطقه خاورمیانه نیست، بلکه به معنای تجدید حیات اسلامی منطقه است تا آنچه بر این ملت ها مسلط می شود، اسلام باشد).(19)
    ویژگی مشترک سوم عدم تأکید بر گرایشات فرقه ای است. با توجه به تأکید حزب الله بر بنیادها و عناصر شیعی، هیچ گونه تمایلات فرقه گرایانه در اهداف آن به چشم نمی آید، بلکه بیشتر بر امت جهانی اسلام تأکید دارد. ویژگی مشترک دیگر اجرای شریعت اسلامی است.حزب الله در بیانیه تأسیس خود می گوید: (فرهنگ ما بر منابع قرآن،سنت و سیره معصومان و احکام و فتاوای صادره از سوی فقیه مرجع تقلید ما استوار است).(20)
    پای فشاری بر عدم جدایی دین از سیاست، خصیصه مشترک دیگراست. سید حسن نصر الله در این باره و الگوگیری از ایران چنین می گوید: (اسلام برای ما دین مسجد و مدرسه و خیابان و دولت ونهادهای آن است. دین قادر به برپایی انقلاب و اقامه دولت است...همان گونه که در ایران ثابت شد که اسلام قادر است، در مشکل ترین شرایط و بدترین تهدیدها، انقلاب بر پا و دولت اقامه کند).(21)
    دیگر باور مشترک اعتقاد به ولایت فقیه است. حزب الله همواره برپایبندی نظری و عملی به ولایت فقیه و رهبری مجتهد آگاه پای فشرده است که ممیزه اصلی این جنبش، از دیگر جنبش های اسلامی منطقه ای نیز محسوب می گردد. دیدگاه حزب الله در این باره چنین است که (در خصوص ولایت امر، ما خود را به ولایت مرجعیت رشیدی پایبند می دانیم. ولایت در فقیه جامع الشرایطی که عدالت، اعلمیت،کفایت، آگاهی به مسائل روز، مدیریت، تقوی و سایر صفات لازم در اوتجلی یافته است).
    حزب الله بر الگوگیری و پیوستگی با امام خمینی (ره) تأکید فراوان دارد. سید حسن نصر الله می گوید: (از نظر ما امام خمینی مرجع دینی،امام و رهبر به تمام معنای کلمه است. ایشان نماد و سمبل انقلاب علیه طاغوت ها، مستکبران و نظام های استبدادی است). سید ابراهیم الامین نیز می گوید: (ما در روند تصمیم گیری سیاسی تنها بر فقیه تکیه داریم. ما از فرامین امام پیروی کرده، به جغرافیا اعتقادی نداریم).(22)
    در بعد دیگر از این قضیه و مشابهت میان انقلاب اسلامی و حزب الله،باید به محوریت روحانیت در عمل سیاسی توجه کرد. جایگاه ویژه روحانیون در حزب الله به نفوذ روز افزون این حزب در میان شیعیان لبنان انجامید. این در حالی است که اساسٹ بخش زیادی از نفوذروحانیون شیعه در لبنان از تأثیراتی است که شیعیان لبنان از انقلاب اسلامی ایران پذیرا شدند. چنان که اسد اللهی بیان می کند، روحانیون شیعه نقش مهم در حزب الله ایفا می کنند.(23)ارتباط میان ولی فقیه وپیروان لبنانی وی و پوشش اعمال و مواضع حزب الله ضمن حفاظت وصیانت از ماهیت اسلامی آن.
    جریانات اسلامی شیعی از بعد دیگری نیز از انقلاب اسلامی تأثیرپذیرفته اند و آن بهره گیری کامل از نمادهای اسلامی است ؛ نمادهایی چون عاشورا، شهادت، امام حسین (ع)، ظهور حضرت مهدی (عج) ومساجد. از دیدگاه حزب الله، انقلاب ایران ایرانی نبود، بلکه مقدمه ای برای ظهور امام زمان (ع) بود.
    نکته مهم دیگر در زمینه تأثیرپذیری، تأثیر منطقی تحولات وتطورات انقلاب اسلامی بر حزب الله لبنان است. در این باره باید گفت که اگر چه تحولات حزب الله عمدتٹ درون زا است و همان شرایطی که تطورات انقلاب اسلامی را رقم می زند، در باره حزب الله نیز صادق است ؛ اما نمی توان از سهم بالای تحولات انقلاب اسلامی بر حزب الله لبنان فروکاست. حزب الله لبنان در خلال دهه 60 شمسی و 80 میلادی،متأثر از فضای داخلی لبنان و سیاست های ایران، رویکردی کاملا مبارزه جویانه و انقلابی داشت ؛ اما در اواخر دهه 80 میلادی با قبول قطعنامه 598 از سوی ایران و پایان جنگ عراق، و رحلت حضرت امام (ره)فضای جدیدی حاکم گشت. مجموعه تحولات ایران و اوضاع جهانی وداخلی لبنان، حزب الله را به سمت واقع گرایی سوق داد که آثاری بر جای گذاشت. حزب الله که در آغاز با پیمان طائف به شدت مخالفت ورزیده بود، به تدریج از روند مخالفت خود کاست و به همکاری با نظام سیاسی حاصل از پیمان طائف و نخست وزیر آن رفیق حریری پرداخت.(24) درهمین راستا، راهبرد سیاسی را در کنار راهبرد نظامی در دستور کار خودقرار داد که نتیجه آن اصلاح در کادر رهبری و اخراج شیخ صبحی طفیلی از شورای رهبری حزب بود که همچنان بر مواضع رادیکال پای می فشرد.(25)
    همچنین به آزادی گروگان های خارجی کمک کرد که همراه باشناسایی و به رسمیت شناخته شدن حزب الله از سوی دولت و حفظسلاح در جنوب بود. بدین ترتیب حزب الله به مشارکت در نظام سیاسی لبنان پرداخت.
    حزب الله که تا پیش از پیمان طائف از سرنگونی نظام سیاسی لبنان وپیوستن آن به یک وطن بزرگ اسلامی سخن می گفت، پس از دهه 60شمسی با توسل به قواعد فقهی اسلامی، نظیر اضطرار و اصل تزاحم، به سمت واقع بینی حرکت کرد. همچنین از ادعای ادامه جنگ پس از عقب نشینی ارتش اسرائیل از جنوب لبنان، به نحو زیرکانه ای دست کشید وآن را به صورت یک آرمان بیان کرد. از سوی دیگر، رهبران حزب الله مقاومت اسلامی را با تفاسیر وطن خواهانه و ملی پیوند دادند تا گستره بیشتری به خود بگیرد.
    محمد رعد از اعضای شورای سیاسی حزب الله لبنان می گوید:(نگرش رهبری حزب الله واقع گرایانه است و منافع ملی لبنان را مد نظرقرار می دهد... هدف از مقاومت، آزاد سازی خاک لبنان است و پس ازعقب نشینی اسرائیل، به دوران باز سازی نیاز است).
    تأثیر دیگر تغییر سیاست در ایران آن بود که حزب الله نیز همزمان باایران، سیاسیت درهای باز را به اجرا گذاشت. چنان که به ایجاد رابطه بااهل سنت، مسیحیان و دروزی ها مبادرت ورزید و به مذاکره با احزاب سیاسی مختلف لبنان پرداخت. آن گونه که تجمع از احزاب لبنانی را نیزسامان داد.(26) سید حسن نصر الله نیز پس از اخراج اسرائیل از جنوب لبنان، آن را پیروزی همگان بر شمرد و تمام مردم لبنان را در آن شریک دانست.
    در بحث نگاه به غرب، حزب الله که در ابتدا به دنبال اخراج نیروهای غربی و مقابله با آنان، حتی در قالب خبرنگار و... بود، در دور جدید به تعدیل این مواضع پرداخت و بیشتر در پی تقابل فرهنگی با غرب بر آمدو به اصلاح رابطه خود با خبرنگاران غربی پرداخت. به ایجاد پایگاه های اینترنتی پیشرفته همت گماشت و رابطه اش را با کشورهای غربی بهبودبخشید. همچنین در حالی که در سال های پیش به کشورهای عربی می تاخت، به بهبود رابطه خود با آنان پرداخت.
   
    ب. اهداف
    رمضانی در تبیین اهداف صدور انقلاب سه هدف مشخص را برشمرد:دفاع از جمهوری اسلامی به رهبری فقیه، تأمین امنیت بین المللی جمهوری اسلامی به ویژه در خلیج فارس، و استقرار نهایی نظم جهانی زیر چتر عدالت اسلامی.
    در ارزیابی تأمین این اهداف در رابطه با لبنان، به نظر می رسد که همانند بخش سیاست ها، در این عرصه نیز یکی از موفق ترین عرصه هالبنان بوده است ؛ اگر چه هزینه هایی برای ایران داشته است ؛ اما فواید آن به مراتب بیشتر بوده است.
    در زمینه تأمین هدف نخست می توان گفت که حضور حزب الله درلبنان، به مثابه ایران کوچکی در منطقه عربی است. گروهی که نظرنهایی را در چار چوب ولایت فقیه اتخاذ می کنند و خود را تابع دستورات ولی فقیه می دانند. چنان که پس از رحلت آیت الله العظمی خویی (ره)، درحالی آیت الله سید محمد حسین فضل الله از آیت الله سیستانی حمایت می کرد، حزب الله به ترویج و تبلیغ مرجعیت آیت الله خامنه ای پرداخت،از این رو موفقیت های حزب الله در عرصه سیاسی لبنان، چون اخراج اسرائیل از جنوب لبنان، پیروزی در مبارزات پارلمانی، ایفای نقش مهم در عرصه اجتماعی و سیاسی لبنان، و پیروزی در جنگ 33 روزه، همگی در بالا بردن مشروعیت مواضع نظام و تحکیم موقعیت نظام اسلامی درداخل ایران مؤثر محسوب می شود و اعتماد عمومی را نسبت به سیاست ها و آرمان های مطرح شده توسط نظام جلب می کند و به همگرایی بیشتر مردم با نظام می انجامد. به طور طبیعی ناکامی حزب الله در عرصه لبنان می تواند، اثرات نامطلوب در عرصه سیاسی ایران داشته باشد و سیاست های نظام را به خصوص در عرصه سیاست خارجی با پرسش مواجه سازد.
    در تأمین هدف دوم نیز حزب الله لبنان، یک سپر دفاعی، خارج ازمرزهای ملی برای ایران به شمار می رود. حضور حزب الله لبنان و دیگرگروه های شیعی چون امل، و گروه های مؤتلف سنی، چون جنبش توحیداسلامی، توان ایران را در پیشبرد اهداف منطقه ای و بین المللی افزایش می دهد و به تقویت مؤتلفان منطقه ای همچون سوریه می انجامد. به ویژه با تثبیت حزب الله در عرصه سیاسی لبنان، با حفظ ابزار مقاومت،عرصه بازیگری و تأثیرگذاری ایران را افزایش داده، از این منظر، موجب ارتقای امنیت، پیرامونی ایران شده است. از سوی دیگر، از آنجا که اسرائیل اساسی ترین دشمن وجودی حاکمیت در ایران محسوب می شودو رقیب ژئوپولتیک و راهبردی ایران نیز هست، مقاومت حزب الله درلبنان، در کنار گروه های مؤثر فلسطینی، و مبارزه با اسرائیل در جنوب لبنان (27) ضربه پذیری ایران را کاهش داده، در مقابل ضربه پذیری اسرائیل را افزایش می دهد. از این رو نفوذ ایران در حزب الله و گروه های شیعیان لبنان، به ابزاری در جهت رفع تهدیدات منطقه ای در خاورمیانه و خلیج فارس تبدیل شده است.
    آن گونه که باید اذعان کرد که حزب الله در لبنان، خط مقدم امنیت ملی ایران خارج از مرزهای جغرافیایی آن است و بال امنیتی ایران در منطقه به شمار می رود. این مسئله در سال های اخیر با لبنانی تر شدن حزب الله و عمیق تر شدن حضورش در صحنه سیاسی لبنان که با تشویق ایران همراه بوده است، ظهور و جریان بیشتری یافته است.
    بنابراین هدف دوم نیز به طور نسبی با تحکیم موقعیت حزب الله درلبنان به ظهور رسیده است. گر چه آسیب ها و چالش هایی فراروی آن وجود دارد که برای مقابله با آن باید از ایرانی شدن حزب الله جلوگیری کرد و بر لبنانی تر شدن آن، ضمن حفظ ارتباط آن با ایران تأکید کرد.چنان که رهبران حزب الله نیز بر لبنانی عمل کردن، ضمن تبعیت ازولایت فقیه تأکید داشته اند.
    اما هدف سوم که استقرار نظم جهانی، زیر چتر عدالت اسلامی است،آرمانی ترین هدف و سخت ترین آنهاست. این هدف با نگاه موعودگرایانه و منجی گرایانه ایدئولوژی اسلامی گره خورده است. این هدف هیچ گاه از سیاست ایران خط نخورده است ؛ گر چه نگاه به آن متفاوت بوده است. آن گونه که امام خمینی (ره) نیز از همان ابتدا به ماهیت استدراجی و تحقق تدریجی آن تأکید کرده بود. در این راستا به نظرمی آید که رائه الگوی موفق از حزب الله، به عنوان جنبش اسلامی ـمیهنی و کار آمد توانسته و می تواند بیش از پیش به دست یابی به سوی این هدف و حرکت به سوی آن تأثیر بگذارد. برای نمونه پس از پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه و با اخراج اسرائیل از جنوب، نقش آفرینی حزب الله لبنان در جهت این هدف و معطوف کردن توجه امت اسلامی وآزادی خواهان جهان بیشتر گریده است.
   
    وسایل و استراتژی
    در زمینه صدور انقلاب چنان که محمدی نیز بدان اشاره می کند، سه پارادایم در میان انقلابیون ایران وجود داشته است که در طول تاریخ دیپلماسی انقلاب اسلامی، همواره در نوسان و تطور بوده است. افزون برآنکه در هر دوره پارادایم غالبی وجود داشته است. پارادایم نخست برارزش های انقلاب در درون مرزهای ملی و عدم تعرض به محیطپیرامون باور داشته است. پارادایم دوم بر عدم تقید به مرزهای ملی وهدم این مرزها و عدم تعهد به پذیرش قوانین بین المللی تأکید داشته است. پارادایم سوم، به ساختن امت نمونه و سیاست کلی مسالمت آمیز باجهان خارج، ضمن ضربه زدن به منافع استکبار در شرایط مناسب وحفظ مصالح نظام معتقد بوده است. در سال های ابتدایی انقلاب هنگام نخست وزیری مهندس بازرگان، پارادایم نخست بر دولت حاکم بوده است. افزون بر آنکه گروه های قومی خارج از دولت، بر پارادایم دوم و سوم تأکید می کرده اند. دیپلماسی دهه دوم انقلاب، تلفیقی از پارادایم دوم وسوم است که گاه یکی بر دیگری غلبه داشته است. پارادایم سوم را نیزمی توان، به دو استراتژی حفظ محور و رشد محور تقسیم کرد که استراتژی حفظ محور در دوره سوم جنگ تحمیلی و پارادایم رشد محورپس از جنگ پی گیری شده است.
    طبیعی است که در پارادایم دوم، تمامی ابزارهای قهرآمیز به کار برده می شود. پارادایم سوم تلفیقی از ابزار قهرآمیز و مسالمت آمیز است ؛ البته استراتژی رشد محور ابزارهای مسالمت آمیز اولویت اساسی دارند.همچنین در نگاهی دیگر، همانند اسپورتیو، می توان به دو گانه تأثیرمستقیم، اعم از فعالیت های سیاسی، دیپلماتیک، مالی و نظامی، وتأثیرات الهام بخش قائل شد. به نظر می رسد که مورد لبنان تنهاموضوعی است که بازتاب انقلاب بر آن، از تمامی شیوه ها و وسایل بهره برده است ؛ بدین معنا که بازتاب انقلاب در لبنان هم مستقیم و هم الهام بخش و برانگیزاننده بوده است ؛ هم از ابزار قهرآمیز و هم از ابزار مسالمت جویانه استفاده شده است. حضور الهام بخش ایران در لبنان درسیاست ها و روش های حزب الله لبنان تبلور یافته است. همچنین انقلاب اسلامی در ایدئولوژی جنبش توحید به رهبری شیخ سعیدشعبان که یک جنبش اسلام گرای سنی است، تأثیر عمیق داشته است.چنان که بر روحانیونی چون سید محمد حسین فضل الله نیز تأثیر داشته است. حضور مستقیم ایران در صحنه لبنان به سال 1361 و هنگام اشغال لبنان توسط اسرائیل باز می گردد. این حضور نخستین نقطه تماس مستقیم میان انقلاب اسلامی ایران و یک طایفه شیعه مذهب درجهان عرب به شمار می رود. بنابر نظر یکی از پژوهشگران، ایران ازطریق حضور در لبنان، می توانست در زمینه گسترش مرزهای تنگ ژئوپولتیکی جنگ با عراق و نیز در خصوص دستیابی و اثر گذاری برگروه های بیشتری در جهان عرب امیدوارانه قدم بردارد. از جلوه های دیگر حضور مستقیم ایران، باید به کمک های آموزشی در ابعاد نظامی،فرهنگی، سیاسی، بهداشتی و فنی به نیروهای مبارز لبنانی اشاره کرد.همچنین سفارت ایران در آن سال ها، مرکز حمایت و پشتیبانی ازنیروهای مبارز ضد اسرائیلی و امریکایی بود که به حملات علیه آنهاانجامید. در بعد مالی، تورتون از متوسط ماهانه 10 میلیون دلار و سپس کاهش آن به یک میلیون دلار در سال گزارش می دهد.(28)
    حضور عمرانی ایران نیز قابل توجه است و جهاد سازندگی، فعالیت گسترده ای را در لبنان آغاز کرد که هم اکنون نیز ادامه دارد. کمیته امداد وبنیاد شهید نیز، از جمله بنیادهای فعال در عرصه لبنان به شمار می آیندکه خانواده ها را تحت پوشش گرفته اند. افزون بر آنکه نمی توان ازگزارش های مبتنی بر ارسال سلاح از سوی ایران برای حزب الله چشم پوشید.
    این گونه است که ایران از ابزار و روش های قهرآمیز و مسالمت آمیز درلبنان بهره برده است. از دیگر سو، حزب الله نیز بر پایه همان پارادایم ایران، شیوه ها و وسایل را به کار گرفته است. در دهه 80 میلادی،روش های حزب الله، روش های قهرآمیز و مبارزه جویانه و آشتی ناپذیر براساس پارادایم غالب در ایران بود؛ اما در دهه دوم انقلاب اسلامی و ازاواخر دهه 80 با تغییر پارادایم ایران، روش های حزب الله نیز به تدریج دچار تحول گشت. جناح رادیکال به رهبری شیخ صبحی طفیلی منزوی شد و گروگانگیری تکرار نشد. خشونت محکوم گردید و بر تعامل با دیگرفرقه ها و گروه ها تأکید شد. در این برهه ادبیات تبلیغات حزب الله نیزدچار تغییر گردید. تلویزیون المنار و رادیو النور تأسیس شد و به تدریج ادبیات جدیدی در آنها راه یافت که فراگیرتر بود و شعارها وجهه میهنی تری یافت.(29) مفاهیمی چون (کلنا للوطن) و (کلنامقاومه)(30) همین تلاش را نشان می دهند. در صحنه سیاسی روش اتئلاف را پیش گرفت و به ائتلاف های انتخاباتی با احزابی چون امل،حزب کمونیست و احزاب دیگر پرداخت و از همین راه، وارد مصالحه ومذاکره با آنان شد.(31) چنانچه همین ائتلاف ها به پیروزی حزب الله منجر شد.
    شیخ نعیم قاسم اعلام کرد: امکان ائتلاف با تمام احزابی که با اسرائیل ارتباط ندارند وجود دارد.(32) همچنان که حزب الله به مشارکت درفعالیت های سندیکایی شوراهای شهر و روستا وارد شد؛(33) اما وجه دیگر حضور ایران، در صحنه دیپلماتیک بوده است که در برقراری تماس میان حزب الله با دولت لبنان و دولت های عربی منطقه پایان دادن به درگیری های امل و حزب الله با همکاری سوریه، توافق میان شیخ سعید شعبان و سوریه تبلور یافته است.(34) این تلاش ها هم حضور نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی ایران را در لبنان تحکیم کرده است و هم در حمایت از نظام سیاسی لبنان بوده است.
   
    خلاصه و نتیجه گیری
    پژوهش حاضر، به ارزیابی بازتاب انقلاب اسلامی در لبنان، ذیل سه مفهوم سیاست، اهداف و وسایل می پردازد. مفهوم سیاست صدورانقلاب در جنبه های نرم افزاری را بیشتر مد نظر دارد و با ایدئولوژی پیوندیافته است. بر این اساس، شاهد حضور جدی ایدئولوژی انقلاب اسلامی در صحنه سیاسی لبنان که در جنبش حزب الله تبلور یافته هستیم.ولایت فقیه، همگرایی امت اسلامی، رهایی بخشی اسلام، جهان شمولی، وحدت، احیاگری، عدم جدایی دین از سیاست از جلوه های مشترک این ایدئولوژی در ایران و حزب الله لبنان است.
    همچنین بازتاب انقلاب اسلامی در لبنان، اهداف سه گانه ای را برای انقلاب و جمهوری اسلامی، به طور نسبی تأمین می کند. دفاع ازجمهوری اسلامی به رهبری فقیه، تأمین امنیت بین المللی جمهوری اسلامی و استقرار نهایی نظم جهانی زیر چتر عدالت اسلامی، اگر چه تأمین این اهداف، به طور طبیعی هزینه هایی را بر ایران تحمیل کرده است. ذیل مفهوم وسایل و استراتژی نیز مقاله بر آن است که تأثیر ایران در لبنان، هم الهام بخش و هم مستقیم بوده است. هم از وسایل مسالمت آمیز و هم از ابزار قهرآمیز بهره برده است. به گونه ای که شایدتنها موردی است که تمام این وسایل به نحو نسبتٹ موفقیت آمیزی تجمیع شده است و در مجموع توان سیاسی ـ امنیتی جمهوری اسلامی را افزایش داده است. نکته دیگری که مقاله، در صدد تبیین آن است،موضوع تأثیر تغییر پارادایم در ایران بر مسائل لبنان و رویکردهای جنبش حزب الله است ؛ اگر چه تغییرات در حزب الله را عمدتٹ بایددرون زا دانست ؛ اما تغییرات در ایران، به مثابه منبع الهام بخش و عامل پشتیبانی کننده و تأثیرات آن بر سیاست های حزب الله غیر قابل انکاراست. بر این پایه در دهه اول انقلاب اسلامی که سیاست خارجی ایران بسط محور و حفظ محور بوده است، در صحنه سیاسی لبنان و استراتژی حزب الله هم به صورت سیاست های مخالفت با نظم سیاسی موجودلبنان و مخالفت با دولت و استفاده از ابزارهای قهرآمیز تبلور داشته است.اما پس از سال 68 و تغییر استراتژی ایران به تدریج شاهد تأثیر این تغییر در حزب الله نیز هستیم ؛ به گونه ای که شاهد سیاست درهای بازهمگرایی بیشتر با احزاب لبنانی، پذیرش ساخت دولت، و کاهش تنش ها با آن و استفاده از وسائل مسالمت آمیز توسط جنبش حزب اللهیم.
    نکته سوم که مقاله بدان اهتمام دارد، موضوع هویت جنبش حزب الله است. مقاله بر آن است که حزب الله دارای سه ضلع هویتی است : لبنانی بودن، اسلامی بودن و الهام گیری از انقلاب اسلامی ایران و ضدصهیونیستی بودن. بنابراین حفظ هر کدام از این سه ضلع و هر کدام آن نقش تعیین کننده ای در پایداری این جنبش در آینده دارد. هنر مندی حزب الله آن است که بتواند ترکیب خوبی از این عناصر را حفظ کند تا درصحنه سیاسی لبنان، بازیگر پرقدرت و پر نفوذی به شمار آید.
   
    پی نوشت ها:
    .1 انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، جان.ال. اسپوزیتو، مترجم، محسن میرشانه چی، تهران مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382، ص 17.
    .2 همان، ص 55.
    .3 انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، رمضانی، ص 56.
    .4 انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، جان.ال. اسپوزیتو، مترجم، محسن میرشانه چی، تهران مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382، ص 48.
    .5 بازتاب انقلاب اسلامی، منوچهر محمدی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ص 81.
    .6 انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ص 86.
    .7 همان، ص 63.
    .8 همان،ص 65.
    .9 همان، ص 66ـ67.
    .10 همان، ص 72ـ69؛ بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، ص 72.
    .11 ر.ک : تاریخ لبنان، ژاک نانته، ترجمه اسد الله علوی، مشهد، بیناد پژوهش های اسلامی، 1379؛ تاریخ لبنان، فیلیت حتی، ترجمه انیس فریحه، بیرون، بی تا؛ تاریخ لبنان الحدیث، کمال الصلیبی، بیروت دارالمزمار، 1991م.
    .12 ر.ک : التأسیس لتاریخ الشیعه فی لبنان و سوریه، جعفر المهارج، بیروت، دارالملاک 1992م ؛ مسلیمن شیعه در لبنان، میرابوالفتح دعوتی، تهران، بعثت، بی تا؛ فصول من تاریخ الشیعه فی لبنان، علی المزین، بیروت، دارالفکر الحدیث، 2001م ؛ نحو تاریخ فکری سیاسی لشیعه لبنان، حسن خلیل غریب، بیروت دارالکنوز الادبیه، 2001م.
    .13 ر.ک : دفاع از حق شیعه، ایران، لبنان و جهاد، حسن الامین، مترجم جمال الدین موسوی، تهران، تفاهم، 1382ش ؛ حقیقه المقاومه، عبد المنعم شفیق، بیروت، حزب الله، 2000م.
    .14 انقلاب اسلامی و بازتاب جهانی آن، ص 130.
    .15 احزاب سیاسی لبنان، نهاد حشیشو، مترجم سید حسین موسوی، تهران، مرکزمطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1380ش، ص 44.
    .16 همان، ص 70.
    .17 از مقاومت تا پیروزی، مسعود اسد اللهی، تهران، ذکر، 1379؛ چنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، مسعود اسد اللهی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1382؛حقیقه المقاومه، عبد المنعم شفیق، بیروت، حزب الله، 2000م ؛ حزب الله من التحریرالی الردع، عبد الله بلقزیز، بیروت، مرکز الدراسات الوحده الاسلامیه، 2006م.
    .18 احزاب سیاسی لبنان، ص 47.
    .19 جنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، ص 172.
    .20 احزاب سیاسی لبنان، ص 47.
    .21 جنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، ص 172، به نقل از ضمیمه روزنامه النهار،4 اکتبر 1995م.
    .22 حنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، ص 175.
    .23 همان، ص 181.
    .24 جنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، ص 196.
    .25 همان، ص 199.
    .26 همان، ص 236.
    .27 حمله اسرائیل به لبنان، محمد رضا شمس دولت، تهران، وزارت امور خارجه،1379ش ؛ هزیمه اسرائیل فی لبنان، الیاس مسوقانی، بن دار عطیه،2001م ؛ دراسه تحلیله فی العملیات الاستشهادیه فی جنوب لبنان، سعد ابودنیه، عمان، 1986م ؛الجنوب اللبنانی فی مواجهه اسرائیل، محمود سوبد، بیروت، مؤسسه الدراسات،1998م ؛ المجهول و المهمل من تاریخ الجنوب اللبنانی، حسن الامین، بیروت، دارالحداثه، 1999م.
    .28 انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ص 141.
    .29 جنبش حزب الله لبنان، گذشته و حال، ص 217.
    .30 همان، ص 226.
    .31 همان، ص 207 - 208.
    .32 همان، ص 209، به نقل از السفیر، 20 اکتبر 1995.
    .33 همان، ص 213-215.
    .34 انقلاب ایران و باز تاب جهانی آن، ص 131.

تبلیغات