آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

1 ـ سرمایه محورى (capitalism) را مارکسیست‏ها ،به سرمایه‏دارى ترجمه کرده‏اند به این دلیل که آنها با اصل سرمایه مخالف بوده و هر گونه سرمایه‏دارى به معناى لغوى آن را بر نمى‏تابیده و مخالفت خود را با تمامى سرمایه‏داران ابراز داشته‏اند.
2 ـ این ترجمه ناقص از این کلمه، سبب شده که معناى این کلمه خوب روشن نشده و لوازم معنایى آن به وضوح دیده نشود. در سرمایه محورى، سرمایه در مرکز واقع مى‏شود و همه اقتصاد بر خود سرمایه استوار گشته و بر محور قانون سرمایه مى‏چرخد پس تحلیل سرمایه و لوازم آن ما را به تحلیل دقیق سرمایه محورى سوق خواهد داد.
3 ـ محور در سرمایه محورى افزایش سرمایه است و اخلاق آن نیز همین است که تراکم سرمایه، هر چه بیشتر (جمله مشهور مارکس: تراکم، تراکم. این است شعار آسمانى). پس بانکدارى در این نظام یک اصل است و بانکدارى هم رشد سرمایه است و سرمایه را بر سرمایه مى‏افزاید که آن نیز ربا نام دارد.
4 ـ در هر جامعه‏اى که محور اقتصادى آن سرمایه محورى باشد، ربا در آن راه مى‏یابد مثل جامعه ایرانى بعد از جنگ که سرمایه محورى در آن محور واقع شد و امروزه ربا، تاروپود اقتصاد ایرانى را از روستاها تا شهرها و از بانک‏هاى خصوصى و عمومى تا بازارهاى سنتى طى کرده است.
5 ـ سرمایه محورى به دنبال ارزش افزوده بر سرمایه به وسیله خود سرمایه است نه با کار و عمل. به همین دلیل سرمایه محورى فقط قانون پول را مى‏شناسد و بس، قانونى که فقط پول بر پول افزاید پس اقتصاد پول بر این مبنا شکل یافته و اساس آن بر قانون بانکى قرار داده شده است. که چگونه با بالا بردن و پایین آوردن نرخ سود و ربا، به اقتصاد پولى سروسامان داد، و پول بر پول افزوده شود.
6 ـ اینجاست که ظلم و بى‏عدالتى عظیمى رخ مى‏دهد به این صورت که بانک‏ها پول را قرض مى‏دهند و بر قرض‏هاى خود، سودهایى معین مى‏کنند و از مابه التفاوت سوددهى به پول‏هاى پس انداز مشتریان خود و پول‏هاى قرض داده شده، به عنوان سرمایه افزوده بانک‏ها استفاده مى‏کند که هر روز بر آن افزوده مى‏شود چون درصد سوددهى به مشتریان همیشه از سودى که از مقروض‏هاى مشتریان خود مى‏گیرد، بسیار کمتر است و این رمز پایدارى بانکدارى امروز است که پول روى پول مى‏آید.
7 ـ کسانى که از بانک پول ربائى مى‏گیرند، مجبورند که یک نوع تلاش بى اجر و مزد و بى حدى انجام دهند که اول بتوانند اصل پول را به اضافه سود بانکى برگردانند و در همین حال بتوانند سودى هم از قبل آن پول به دست بیاورند تا فقط حمال بانکى نباشند و بتوانند آینده خود را بسازند. پس این نظام پولى ظلم زیادى را بر عاملان تحمیل مى‏کند.
8 ـ عامل اگر رئیس یک کارخانه باشد، فشار نهایى خود را بر مدیران و کارگران خواهد گذاشت تا بتواند سوددهى داشته باشد و گر نه سرمایه خود را یکجا به بانک واگذار خواهد کرد و از همین جاست که کارگزاران بانکى در واقع بر کارگران و مدیران ظلم بى حد روا مى‏دارند تا سود بانکى و سود، تأمین شود و از همین ظلم‏هاى متراتب به عنوان رشد اقتصادى و عقلانیت اقتصادى ،نام برده مى‏شود.
9 ـ اگر کارگزار بانکى نتواند سود و اصل پول را برگرداند، بانک در سرمایه او نیز شریک خواهد شد و یا حتى ملک و املاک را به نفع خود مصادره مى‏کند. به این ترتیب «غارت سرمایه‏ها» توسط بانک‏ها نیز شکل مى‏گیرد و این غارت از یک طرف بر قدرت بانک‏ها و از طرف دیگر بر کارگزاران، فقر و ندارى را خواهد افزود. که این خود از مظاهر دیگر بى‏عدالتى در جامعه است.
10 ـ از آنجا که انحصارطلبى نتیجه چنین اقتصادى است، بانک مرکزى کشورهاى سرمایه محور در اقتصاد پولى دخالت مى‏کند و با بالا و پایین بردن سوددهى بانکى و نرخ سود بانکى اجازه رکود (پول کم و کالاى بسیار) و تورم (پول بسیار و کالاى کم) را نمى‏دهد. چون در این صورت روند به سود سرمایه محور (صاحبان بانک‏ها) نبوده و رشد پولى در جامعه متوقف مى‏شود. پس با این مکانیسم نیز از عدالت خبرى نخواهد بود چون این مکانیسم به دنبال عدالت نیست بلکه به دنبال تعدیل عرضه و تقاضا است.
11 ـ جهانى سازى امریکائى به معناى ایجاد بانک مرکزى جهانى است که پول واحد جهانى (دلار) را با کم و زیاد کردن سود بانکى تنظیم خواهد کرد. به عبارتى کلّ نظام پولى جهانى تحت یک نظام پولى بانکى بودن؛ هدف اصلى نظریه و پروژه جهانى سازى است پس جهانى تحت بانک مرکزى جهانى، داراى یک «ظلم بى پایان» خواهد شد که سراسر سرزمین را خواهد پوشانید.
12 ـ شکست پول واحد اروپائى (یورو) اقتصادهاى ملى کشورها را به بنگاه‏هاى اقتصادى تحت نفوذ بانک‏هاى امریکائى و جهان را به عنوان عوامل اجرائى (صف) و امریکا را به عنوان عامل سیاست‏گزارى(ستاد) تبدیل خواهد کرد. پس آلودگى هوا و محیط زیست و آرزوى اجتماعى و.... همه و همه سهم کشورهاى دیگر خواهد شد و امریکا بعنوان یک کشور بانکى و ادارى بسیار تمیز خواهد بود و آنگاه نظام نوین جهانى تحقق پیدا کرده است.

تبلیغات