آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

در چارچوب یک نگرش نظام‏دار به پدیده‏هاى اقتصادى، مى‏توان از لایه‏بندى‏هاى اجتماعى سخن گفت که واقعا وجود دارند و خود از حیث‏بنیانى به دلیل واکنش نسبت‏به جابجایى ارزش‏هاى اقتصادى شکل گرفته‏اند . اما تحول و رشد این لایه‏ها از مسایل فرهنگى، میراث و سابقه تاریخى، امواج تبلیغاتى اخلاق حاکم اجتماعى، عامل با استحکام فشار سیاسى داخلى و دیگر عوامل، بسیار مایه گرفته است . گاه تشخیص نقش شکل‏گیرى واکنشى در برابر پدیده‏هاى اقتصادى از شکل‏گیرى ناشى از کنش‏هاى محیطى غیر اقتصادى بسیار مشکل است .

از آنجاى که در جوامع کم توسعه یافته شتاب زیاد است، گاه جریان تورم خود به تاسیس یک لایه اجتماعى مى‏پردازد و گاه این لایه اجتماعى خود به تمامى یک نسل است . در رشته جمعیت‏شناسى نسل عبارت است از یک دوره بیست و پنج‏ساله که به‏دلایل مربوط به محاسبات نرخ زاد و ولد، به صورت قراردادى رواج یافته است .
با این وصف کاربرد اصطلاح نسل در علوم اجتماعى متضمن این خطر است که لایه‏ها و طبقات اجتماعى را به نوعى در هم بیامیزد که به گمراهى در تبیین انگیزه‏ها و رفتارهاى اجتماعى آدمیان منتهى شود .
چه لایه اجتماعى و چه نسل، کار بعدى انطباق این دو مفهوم است، به موجب آن گروهى مشخص از آدمیان در یک جامعه و برهه زمانى خاص آن‏گونه به زیر ذره‏بین تحلیل قرار مى‏گیرند که نوعى از ارتباطهاى فرد - جامعه خود را بازشناساند .
اگر از اصطلاح نسل نه در مورد همه گروه‏هاى اجتماعى، بلکه در تبیین رفتارهاى اقتصادى گروهى چند استفاده کنیم، مى‏توان پذیرفت که لایه‏هایى اجتماعى در روزگار ما وجود دارند که نمى‏توان آنها را قاطعانه در جریان قطبى شدن بى‏وقفه جامعه در این طبقه یا آن طبقه جاى داد . از دیگر سو در شرایطى حساب‏گرانه، بنا به ضرورت و تشخیص تدوین‏کنندگان خط مشى اقتصادى، مى‏بایست‏یک لایه اجتماعى به نقدینگى کافى، و به جریان قابل اعتماد و با ثبات سودبرى متکى باشد .
همکارى شرایط اقتصادى با کنش‏هاى مربوط به روان‏شناختى اجتماعى موجب ارائه شرایطى هستند که به ثبت عادات ذهنى مى‏انجامند . این عادات نیز، چه به دلیل تاثیرهاى ویژه خود بر متغیرهاى اقتصادى و چه به دلیل دگرگون کردن بینش عمومى و بالاخره، چه به دلیل شکل دادن نوعى رفتار قابل تقلید و مسرى از اهمیتى شایسته تحقیق، ظریف و دقیق برخوردارند .
افزایش پایدار قیمت در دوره زمانى طولانى، گروهى از مردم را که در جریان داد و ستد قرار دارند و شمارش در شهرها به طرز بى‏سابقه‏اى بالاست‏حول خود جمع مى‏کند . اینان در مجموع آنچه را که طبقات میانه شاغل در بخش خدمات نام دارد مى‏سازند .
قشرهاى اجتماعى مورد نظر به تدریج مهارت لازم را در خریدن ارزانتر و فروختن گرانتر مى‏آموزند .
انگیزه اصلى از کسب سود، در اینجا، بالا بردن سطح مصرف است آن هم هر چه بیشتر، هر چه شخصى‏تر و در دادن پاسخ به روحیه برترى‏طلبى و ایجاد واکنش جبرانى در قبال سرکوب‏هاى گذشته است، هر چه پرتوان‏تر .
مجموعه فزاینده کارکردهاى مادى و بازتاب‏هاى آنکه خود مایه تقویت کارکردها است، در ایجاد و گردش سودهاى کلان و زودتر، لایه اجتماعى خاصى را مى‏سازد، که با کمک سایر عوامل مشوق و کمکى به تدریج در طبقه‏هاى اقتصادى معین، واکنش‏هایى معین، گاه به صورت پنهان و گاه آشکار، بروز مى‏دهد . کامیابى پولى این گروه، مفاهیمى تازه از واژه‏هاى سعادت، موفقیت و پیروزى را عرضه مى‏دارد .
معیارهاى زیبایى‏شناسى این نسل به مرور زمان با توفیق پولى در آمیخته است . در واقع شتاب زدگى در تقلید الگوهاى مصرفى و زمینه جامعه‏اى محروم است که هم از حیث فرهنگى و هم از حیث‏خودشناسى سخت دوگانه است‏به چیزى جز ابتذال و بى‏ریشگى و ناماندگارى نمى‏انجامد . عوض شدن روز به روز انتخاب‏ها و سلیقه‏ها در همین زمره است . رابطه میان اشیاء - انسان - قیمت‏ها، روز به روز استخوان‏دارتر و امکان سودبرى بیشتر و در نتیجه نوعى خودشیفتگى مى‏شود که خطرناک‏ترین حاصل آن تحریف داورى معقول است . و شیفتگى گروهى بسیار دشوارتر از خود شیفتگى فردى است .
در این میان این لایه مى‏باید در بافت زندگى اقتصادى نقش حیاتى داشته باشد . همین نقش است که آن را به سطوح بالاى هرم سیاسى رهنمون مى‏سازد و گاه نیز از آن رهبرى مخالفت‏با اصطلاحات دولتى فراهم مى‏آورد . این لایه باید بتواند از حصارهاى تنگ بیرون مانده و منافع کوتاه مدت را از منابع بلند مدت خود تمیز دهد; تا بتواند از خود الگوهایى براى موفقیت، زیرکى، خوشبختى، نافذ بودن و سپس اطلاعات قوانینى موجود بسازد .
در عین حال ما سرمایه اجتماعى را به مثابه سرمایه‏اى در نظر مى‏گیریم که فراتر از انباشت مادى است و موجد ارزش‏هایى تازه مى‏شود که در دورن محاسبات اجتماعى خاصى عمل مى‏کند و در عین حال جریان رشد و پرسش اجتماعى را هم به عهده دارد . در این صورت ناگزیر باید بپذیریم که ناهمگونى اشکال گونه آن، در جامعه‏اى که سخت لایه‏بندى شده است منشا تعارض و تضادهاى اجتماعى زیادى خواهد بود .
علت تورم واقعى همان است که نتایج آن مى‏نمایاند: تغییر در سهم لایه‏هاى اجتماعى گوناگون از کل تولید اجتماعى . تلاش براى تصاحب سهم بیشتر که در سیاست‏هاى پولى دولت‏ها یا در سیاست هزینه‏ها یا نظایر آن متبلور مى‏شود و گاهى حتى مستقیما به صحنه مى‏آید تا تورم را مهار سازد . اگر چنین باشد، تشکیل نسل کامیاب تورمى یا البته اجتماعى نو لزوما ناپایدارى لایه اجتماعى آسیب دیدگان تورمى همسازى دارد تا فشارهاى مادى، دیگرى در جامعه منتقل نشود .
بخش عمده‏اى از جوانان و تکنوکرات‏ها در این میان مى‏آموزند که چگونه باید به پیکان قیمت‏ها چشم دوخت و چگونه از برکت آن بهره‏مند شد .
در این میان سطح قوه ابتکار پدید مى‏آید، کنجکاوى در شناخت روابط على و معلولى معمولا وجود ندارد . سلطه فردى به فرهنگ رشوه مى‏انجامد، آزادى معنایى کاملا شخصى، بهره جویانه، و انگار و نامسئول پیدا مى‏کند . احساس تهدید شدن در میان مردم به‏شدت بالا و وخیم است . این احساس به نوعى دشمن خویى و تشکیل شخصیت پرخاشجویى دفاعى غیرلازم مى‏انجامد .
این لایه به زودى از هر پدیده بازدارنده انباشت‏بى‏مانع یا هر ناکامى در سر راه سودبرى و کالاپرستى و مصرف، آن‏چنان احساس ترس مى‏کند که حتى گاه مى‏تواند در فعالیت‏هاى سیاسى براندازنه شرکت نماید .

تبلیغات