قلمروهاى جهانى حوزه
آرشیو
چکیده
متن
رایزن فرهنگى جمهورى اسلامى ایران در جنوب شرق آسیا - اندونزى
از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید، تشکر مىکنیم . لطفا به طور اجمال بفرمایید که در منطقه جنوب شرقى آسیا و اندونزى دید مردم نسبتبه تشیع چگونه است؟
اکثریت مردم جنوب شرق آسیا، مسلمان هستند، مسلمانان ستمدیده و مستضعف که به دنبال رهایى بوده و هستند . (علىرغم پیشرفتهاى اقتصادى این منطقه) اکثر منابع اقتصادى و مناصب سیاسى در اختیار چینى تبارها که اکثرا مسیحى، بودایى و یا هندو هستند، قرار دارد .
زمینه آشنایى مردم با اهل بیت (ع) گسترده است . در اندونزى سه میلیون «سید» یا به خود آنها «حبیب» داریم که، از اولاد امام جعفر صادق (ع) که از نسل «على بن جعفر قریضى» هستند . آنها در حدود هشتصد سال پیش از یمن به شرق آسیا (عمدتا اندونزى) مهاجرت کردهاند; و بر اثر مرور زمان، فشارهاى سیاسى و اقتصادى، هویتخودشان را فراموش کرده بودند، بسیارى سنى و حتى ناصبى شده بودند اینها به تدریج در تایلند، مالزى، سنگاپور، اندونزى و فیلیپین پراکنده شدهاند .
اتفاقا به خاطر اصالتشان از استعداد و قریحه خاصى برخوردارند، و برخى از آنها در مناصب بالایى حضور داشتهاند مثل: وزیر امور خارجه اندونزى، على العطاس و دکتر على شقا .
توده مردم اندونزى به «حبایب» (سیدها) علاقه عجیبى دارند، و براى شفاى مریضان یک حبیب مىآورند که دعا کند . و اگر سیدى به یک منطقه وارد شود، همه با دید احترام به او نگاه مىکنند، مقید هستند که در انتهاى مجالسشان (عزا یا عروسى) یک حبیب دعا کند .
در این جمعیت نسبتا قابل توجه، برخى به عربى صحبت مىکنند و معمولا با بستگان خودشان ازدواج مىکنند . بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، به هر دلیل، اینها هویتخودشان را پیدا کردند . همچنین صدها هزار نفر مستبصر شدهاند و فقط در اندونزى بیش از دویست مؤسسه تاسیس و موقعیتخاصى کسب کردهاند . حزب سیاسى تشکیل دادهاند که در برخى مراحل پیشتاز هستند . آنها هویتشان را با انقلاب [اسلامى] یافتهاند ; انقلاب [اسلامى] حق حیات برگردن آنها دارد . به انقلاب، امام خمینى (ره) و مقام معظم رهبرى (دام ظله) نگاه خاصى دارند .
در جنوب شرق آسیا و اندونزى به خاطر وجود حساسیتها، کسى به اینها شیعه اطلاق نمىکند، بلکه مىگویند: «اهل البیت» ; اهل البیت، دو نوع است:
1 - اهل البیت رسالهاى (اصولى، سنتى، شیعه و ناب و . .). که زیاد هستند . (ولى نه خیلى)
2 - محب اهل البیت; آن سه میلیونى که گفته شد اکثرا از این نوع هستند . و ممکن است در فروع و برخى مسائل طبق فقه شیعه عمل نکنند . خیلى از آنها مستبصر و حامى شیعه واقعى شدند و به کارهاى فرهنگى رو آوردهاند . اینها در حدود 600 جلد کتاب مفید اسلامى را، از زبان انگلیسى، عربى و فارسى به زبان مالایى ترجمه کردند، برخى از این کتابها بیش از پنجبار، تجدید چاپ شده است و اثر عمیقى داشتهاند . (به زبان مالایى حدود چهار صد میلیون نفر گویش مىکنند در کشورهایى مانند: اندونزى، مالزى، ژاپن، جنوب تایلند و . .).
در مورد انقلاب اسلامى ایران، تا چه حدودى اطلاعات و دلبستگى دارند؟
مردم به علت فراگیر بودن وسایل ارتباط جمعى تا حدودى با انقلاب و بیشتر با امام آشنا هستند (ممکن است در تلفظ، ایران را با عراق اشتباه بگیرند (I R A N, I R A Q)
اخیرا کتابى در مورد وصیت نامه امام خمینى منتشر شد که در هتل بزرگ اندونزى از آن تجلیل کردند و مفید واقع شد . بارها کتابها و مطالبى راجع به امام خمینى توسط اهل سنت و گروههاى دیگر منتشر شده است .
علىرغم اینکه شاهد افت و خیزهایى در ایران بوده و هستیم هنوز مردم منطقه و مسلمانان خصوصا روشنفکران علاقه عجیبى نسبتبه انقلاب اسلامى احساس مىکنند .
دو سال پیش در انتخابات تقریبا آزاد اندونزى چیز عجیبى را شاهد بودم، حزب خانم «مگاواتى سوکارنو» (حزب بیدارى ملت) به علت تبلیغات زیاد در انتخابات پیروز شده بودند (در اندونزى احزاب راى مى آورند نه افراد) قاعدتا طبق قانون باید «خانم سوکارنو» رئیس جمهور مىشدند، این موضوع در مجلس مطرح شد که آیا یک خانم مىتواند رئیس جمهور بشود یا نه؟ یکى از ادله آنها براى رد این موضوع این بود که در ایران زن نمىتواند رئیس جمهور بشود پس در اسلام نیز چنین است و ایشان انتخاب نشدند . به همین جهت آقاى «وحید» رئیس جمهور شد که خراب کرد و باز به ناچار ایشان آمد .
در مالزى و اندونزى به خاطر تبلیغات گسترده وهابیون، مردم با دید منفى به کلمه «شیعه» نگاه مىکنند، کلمه «شیعه» را به خاطر اتهاماتى که به شیعه زده شده، دوست ندارند، اما اگر کسى با اسم «اهل البیت» خیلى آرام کار بکند با استقبال خوبى مواجه مىشود .
در دانشگاههاى بزرگ منطقه، بیشترین فراکسیون و تشکیلات سیاسى را جوانان هوادار انقلاب اسلامى دارند . نکته مثبت دیگر، علىرغم تشکیلات و تبلیغات وسیع وهابیت و جریانهاى جهانى (11 سپتامبر و . .). باز هم موقعیت ما تقویتشده، و بعضى از گروههاى معاند با ما به سوى ما برگشتهاند و با ما همکارى مىکنند . فرصتبسیار زیاد است و ما واقعا کارى نکردهایم . دامنه وشعاع انقلاب ناخواسته همه جا را گرفته است . و انشاء الله با این همایش، شاهد تحولى باشیم .
در اندونزى از نمایشگاههاى ما که در فصل، موقعیت و مکانى مناسب برخوردار نبوده و تبلیغات آن زیاد نبوده استبه خوبى استقبال کردهاند . مردم به مرکزى که توسط دفتر مقام معظم رهبرى، در آنجا احداث شده استبا تجلیل نگاه مىکنند (ساختمان زیبایى نیست) اما چون نمادى از اسلام دارد براى آنها جالب است .
روش و راهکارهاى اهل سنت و مسیحیت در تبلیغ چگونه است؟
یکى از اهداف مسیحیت، جنوب شرق آسیا است، و واقعا در آنجا سرمایهگذارى کردهاند، واتیکان 20 سال مستقیما در امور این کشور دخالت کرد با ترفندهاى عجیب (به رئیس جمهور مدال دادند، از او قهرمان درست کردند، و . .). بالاخره «تیمور شرقى» را از اندونزى جدا کردند که الان به یکى از پایگاههاى مسیحیت تبدیل شده است .
در گذشته کشورهایى مانند فیلیپین و سنگاپور، کشورهایى اسلامى بودهاند اما کلیساى واتیکان با فعالیتهایشان این کشورها را مسیحى کردهاند; قصد دارند در کشورهاى دیگر نیز این کار را بکنند . در اندونزى جزایر متعددى وجود دارد که پنجهزار جزیره آن مسکونى است; سعى دارند در این جزایر، تناسب جمعیت را به هم بزنند، در «جزایر مولاکو» نیز مىخواهند جمعیت مسیحى را بالاى 50 درصد ببرند، تا بتوانند در آینده مانند قضیه تیمور شرقى - جدا کردن آن از اندونزى - عمل کنند .
فعالیتهاى آنان و موفقیت آن به خاطر این امور است:
الف . یکى از کارهاى موفق آنان، نحوه آموزش آنهاست . در حال حاضر، بهترین کالج اندونزى دانشگاه ممتاز کاتولیک مسیحى است . به گفته خودشان 80 درصد دانشجویان آنجا مسلمان هستند . و نکته عجیب اینکه بیشترین شهریه را مىگیرند و از راه آموزش، جوانان مسلمان را، جذب مىکنند (مثل ما نیستند که پول نگیرند) . به اهدافشان عمل مىکنند . در اندونزى کلاسهاى آموزش زبان زیاد است و شهریه زیادى مىگیرند روش تدریس آنها نیز بسیار عجیب و جذاب است (به گونهاى که حتى اگر پیرمرد بىحوصله و مریض سر کلاس برود، حتما زبان یاد مىگیرد)، تدریس به گونهاى است که در مدت 3 تا 4 روز، او را علاقمند مىکنند .
ب . در جاهاى مختلف مهد کودک و دبستان تاسیس مىکنند .
ج . در مقابل هر مسجدى یک کلیسا وجود دارد و کلیساها را، آباد مىکنند .
د . یک کانال تلویزیونى 24 ساعته دارند تبلیغات آنها به حدى جالب است که برخى از دیپلماتهاى ما، من را به دیدن این برنامهها دعوت مىکردند . ما که نمایش کرامات را بد مىدانیم; مسیحیان کراماتى مانند دست کشیدن و نابینا را شفا دادن را با روش و شکل بسیار زیبا و جذاب نمایش مىدهند .
ه . از راه ارتباطات; پر تیراژترین روزنامه و بهترین مجله اندونزى، مسیحى است .
«آقاى حبیبى» (رئیس جمهور اسبق اندونزى» گفته بودند که من آلمان رفتم و دیدم با آنکه جمعیت مسلمانان آلمان پنج میلیون نفر است اما در پارلمان کرسى ندارند . و هیچ مقامى در کابینه ندارند به آقاى «هلموت کهل» (صدر اعظم سابق آلمان)، دوستانه اعتراض کردم، چرا در نظام شما هیچ مسلمانى حضور ندارد . گفت: معنى دموکراسى همین است، مردم نمىخواهند . (طورى تبلیغ کرده بودند که مردم، نمىخواستند) .
مسیحیان از ابتدا در امور فرهنگى آموزشى حضور داشتهاند . الان نیز بهترین کارهاى آنان، در راستاى فعالیتهاى آموزشى است و بار مالى براى آنها ندارد . (اگر به کسى بگویند 000/10 دلار براى ورود به این دانشگاه مسیحى لازم است، مىدهد، زیرا فارغ التحصیل آنجا را همه جا استخدام مىکنند . آنها مىگویند باید رابطه ما با همه خوب باشد و سعى مىکنند فعالیتهاى ما را خنثى کنند .
تبلیغات آنها زیاد است، حتى کانال تلویزیونى مسلمانان را خریدهاند . آنها حتى به جنگلهاى غیر قابل نفوذ اندونزى (که دومین جنگل بزرگ دنیا است) براى جذب مردم نفوذ کرده و از طریق هوا براى آنها چیزهایى ریختهاند و مىریزند .
اما با آن تبلیغات وسیع نتوانستهاند، در اندونزى نفوذ کنند و تعادل جمعیتبرهم بزنند (شاید در جزایر موفق شده باشند) زیرا مردم به دینشان یک علاقه باطنى دارند .
مساجد مسلمانان مانند کلیساى مسیحیان علاوه بر روز جمعه، روزهاى یکشنبه نیز، برنامههاى متنوعى دارد . در آنجا قانون خوبى وجود دارد به این صورت که اگر کسى کار فرهنگى بکند مىتواند مالیاتش را از آن حساب کند (کم کند) به همین خاطر بسیارى از ثروتمندان مؤسسات فرهنگى تاسیس کردهاند . بعضى از تجار طلاب و اساتید را به مؤسسه فرهنگىشان، دعوت مىکنند، هم از دادن مالیات معاف مىشوند و هم یک کار فرهنگى شده است .
روزهاى یکشنبه مسلمانان در خانههایشان نیز از اساتید و مبلغان دعوت مىکنند و کلاس تشکیل مىدهند . مسیحیت نیز کارهاى متعددى در آنجا انجام مىدهد و علت موفقیتشان روشهایى است که به کار مىبرند . و از وسایل ارتباطى روز مثل: اینترنت، فیلم و ... و طرحهاى دیگر به خوبى استفاده مىکنند .
«جزیره بالى» در اندونزى، یکى از جزایر مهم دنیاست که سالانه 5 میلیون توریست وارد این جزیره مىشود و پرواز مستقیم از این جزیره به خیلى از مناطق دنیا وجود دارد . در حدود 500 سال پیش حاکم متعصب مسلمان، بوداییان جاوه را از آنجا اخراج مىکند و آنها به جزیره بالى مىروند .
این بوداییان هر روز صبح سبدهاى میوه را در فاصله چند مترى دریا براى خداى دریا مىگذارند . هر شب نیز در خانههایشان در جاى مخصوص میوه و غذا براى پرندگان و خداى آسمان مىگذارند، حتى دکتر و مهندسینشان به این کار ملتزم هستند، و چون ملتزم هستند . مسیحیان و مسلمانان نمىتوانند در آنها نفوذ کنند . روحانىهایشان (مانکىها) آدمهاى خوبى هستند .
مسیحیت، در ژاپن و تایلند نیز به خاطر پایبندى آنها به دینشان نتوانسته است، نفوذ کند . در تایلند شاه آنجا که بودایى است، در واقع شاه نیست، بلکه یک رعیت استیعنى هیچ چیز ندارد .
در اندونزى اکثریت مردم مسلمان هستند، مسیحیت نتوانسته با این همه تبلیغات موفق بشود و گسترش پیدا کند . با وجود این که مردم آنجا واقعا از اسلام شناخت عمیق ندارند عقاید عجیبى وجود دارد، مسلمانان و مسیحیان با یکدیگر ازدواج مىکنند و رابطه خوبى با هم دارند . افراد مسلمانى را دیدهام که چند سال با افراد مسیحى آشنا بودهاند اما تاثیر نپذیرفتهاند (البته در برخى از مناطق که تعبدشان کمتر است و فقیر هستند، مسیحیان با تبلیغاتشان نفوذ کردهاند و تناسب جمعیت را بر هم زدهاند) . و این به دلیل عشقى است که به اسلام دارند .
علت دیگر آن این است که در جریان استقلال اندونزى، (اندونزى 300 سال مستعمره هلند بوده مسیحیت از آنها به ارث مانده استبعد از آنها انگلستان آمده است) علماى مسلمان اندونزى که در راه استقلال شهید شدهاند، خیلى خوشنام هستند و مردم با احترام به آنها نگاه مىکنند و بعضى خیابانها را به اسم برخى از آنها نامگذارى کرده و در بعضى مناطق به احترام عالمى که در آنجاست، آنجا را منطقه ویژه اعلام کردهاند . در یکى از شهرهاى اندونزى یکى از عجایب هفتگانه جهان به نام «جوب جاکارتا» وجود دارد . به علت آنکه سلطان آنجا از رهبران استقلال بوده است، آنجا را منطقه ویژه تعیین کردهاند .
برخى از افرادى که اسلام را به آنجا بردهاند ایرانى و عرب و افراد مخلصى بودهاند، الان مردم قبر محمود کاسانى (کاشانى) را مثل امامزاده زیارت مىکنند .
در مجموع مسیحیان از 100 درصدى که تلاش مىکنند فقط 10 درصد نتیجه مىگیرند .
در گذشته ایرانیانى عالم یا تاجر به اندونزى یا دیگر کشورهاى آسیاى جنوب شرقى رفتهاند آیا سوابق حضور آنان بررسى شده است که چه کسانى بودهاند و چه کردهاند و عامل موفقیت آنان چه بوده است؟
کارهاى زیادى صورت گرفته است . اخیرا دستهاى ناپاکى مىخواستند تاریخ را تحریف کنند ولى خوشبختانه آن قدر شواهد و مدارک وجود دارد که نتوانستهاند کارى از پیش ببرند . تز (پایاننامه) دکتراى سفیر سوریه در اندونزى «ورود اسلام به اندونزى» بود که ما آن را ترجمه و چاپ کردیم .
خودم در شهرى دیدم که در دروازه یک کاخ دو مجسمه ایرانى گذاشته بودند گفتم چرا اینها را اینجا نصب کردهاند؟ گفتند: مىگویند معروف است که ایرانىها امین هستند و به حرم شاه خیانت نمىکنند . حتى رییس جمهورى قبل اندونزى که به ایران آمده بود گفت: اصلیت من کاشانى (مادرم کاشانى) است . تجار ایرانى یا عرب (ایرانى تبار) به خاطر اخلاص، نجابت و پاکى که داشتهاند خیلى عجیب نفوذ کردهاند . «شیخ احمد قمى» تاجرى بوده که کارهاى خوبى انجام داده است، هر ساله شاه به زیارت مقبره او مىرود .
از تجربیات تبلیغى مواردى را بیان کنید؟
در منطقه اندونزى به هر علتسطح فکر پایین است و اختلافاتى وجود دارد . مسائل جناحى بسیار زیاد است و گاهى تاسیس مؤسسهها این اختلاف را شدت مىبخشد این تجربه ماست .
در حال حاضر شرایط بینالمللى با گذشته فرق کرده است . و افرادى که به اینجا مىآیند باید با توجه به مسائل و شرایط روز کار بکنند . و مسائل قدیمى ضمن اینکه کارایى ندارد مخرب است . جاى خوشحالى دارد که روى این مباحث از دیدگاه بینالمللى و جهانى فکر مىشود به «آقاى محمدى عراقى» پیشنهاد کردیم که همان کارى که وزارت امور خارجه مىکند در اینجا نیز به گونهاى انجام شود، در وزارت امورخارجه افرادى را بدون ماموریتحداقل براى 2 یا 3 ماه به منطقهاى براى آشنا شدن مىفرستند بعد اعزام مىکنند و براى آنها دورههاى تخصصى در نظر مىگیرند .
در حال حاضر مطالب فقهى، عرفانى، فلسفى و روانشناسى و ... کارایى دارند و همه به روز و علمى شدهاند . اینها در بحثهاى تخصصى مطرح بشود و براى تدریس زبان از روشهاى متفاوت با گذشته استفاده شود . با توجه به تجربهاى که دارم به نظرم بهترین کار، فعالیتهاى فرهنگى و آموزشى است .
در حال حاضر در اندونزى، مهد کودکى توسط دوستان ما تاسیس شده است . یکى دیگر از کارهاى ما تشکیل پنجشرکت انتشاراتى بود (در حد کمى کمک مالى کردهایم) و بیشتر به آنها خدمات مشاورهاى ارائه مىدهیم، افراد خیرى پیدا کردهایم که به آنها کمک مالى مىکنند . اینها در ماه چند کتاب منتشر مىکنند و سود مىبرند و تقابل و تضادى که میان مؤسسات بود تبدیل به رقابت فرهنگى شده است . در مدت این دو سال کتابهاى زیادى منتشر کردهاند (100 جلد کتاب) .
دومین کار ما براى افراد تحصیل کرده در ایران که بیکار بودند اشتغال آنها در مهدها و مدارس وابسته بود . بزرگترین مهد کودک جاکارتا وابسته به ما است . مساحت آن ده هکتار است، باغ وحش دارد، فرزندان ثروتمندترین افراد به آنجا مىآیند . مؤسسه شهید مطهرى نیز در حال حاضر بهترین و گرانترین دبیرستان است . در این مواردى که بیان کردم، ضمن اینکه کار اقتصادى شده، مانع از بیکارى عدهاى (تحصیل کرده) شده است . حتى بعضى از افرادى که در این زمینه با ما همکارى کردهاند به استرالیا اعزام شده و کار یاد گرفتهاند . ما در زمینه کار آموزشى براى کودکان موفق بودهایم .
تکنولوژى روز: استودیوهایى داریم که نرمافزار، نوار کاست تولید مىکنند و فروش خوبى دارند، در بیست نقطه اندونزى نمایندگى فروش داریم .
با توجه به اینکه فرصتهاى تبلیغى خوبى وجود دارد کارهایى را انجام دادهایم و تشکلهایى را فعال کردهایم که استاد از ما و کار از آنها بوده است .
در کارهاى اجتماعى براى کمک به بیماران و مستضعفین، هر مؤسسه آنچه که اضافه دارد را به مؤسسه «امداد مستضعفین» مىدهد که آن را توزیع مىکند . بدین گونه که آنچه که داریم را در یک سبد به آنها هدیه مىدهند، هزینه هر سبد در حدود 30 هزار تومان مىشود .
علاوه بر این سبدهاى فرهنگى را نیز داریم که در آن کتاب و محصولات فرهنگى قرار دادهایم، از آن خیلى استقبال شده است . حتى براى سفیر سوریه و دیگر سفارت خانهها بردهایم .
در دو دهه اخیر، برخى از مسلمانان منطقه به ایران براى تحصیلات علوم اسلامى آمدهاند، ارزیابى حضرتعالى از این حضور آموزشى چیست؟
خوشبختانه با پیروزى انقلاب اسلامى بسیارى از دانشجویان و کسانى که مایل به شناخت اسلام و اهل بیت (ع) بودند وارد حوزه شدند و منشاء خیر و برکت گردیدند . اگر ما داراى یک سیستم قوى و برنامه منظم بودیم مىتوانستیم از این نیروها بیشترین و بهترین استفاده را داشته باشیم .
متاسفانه، تقریبا 50 درصد نیروهایى که براى تحصیل به ایران آمدند، و براى ما هزینههایى داشتند . بعد از مراجعت عملا از صحنه کنار گذاشته شدند . علت آن چند چیز است:
1 . عدم وجود سیستم آموزشى متناسب با منطقه، و به همین دلیل هنگام بازگشت چیزى براى ارائه یاد نگرفته بودند .
2 . بسیارى از افرادى که در ایران تحصیل کرده بودند از طبقات و مناطق پایین جامعه بودند و وقتى بازگشتند به هر دلیل چون جایگاهى نداشتند که بتوانند از آن استفاده کنند مفید واقع نشدند (در آنجا مردم داراى طبقات مختلفى هستند و جز به سخنان هم طبقه یا هم منطقهاى خودشان گوش نمىدهند) به همین جهتبه کارهاى دون شان روحانیت مشغول شدند . حتى برخى به خاطر کثرت حملاتى که علیه آنها مىشود به ارتباط با ما علاقهاى ندارند .
البته 50 درصد آنها واقعا مفید بودند و به حق در آنجا با توجه به استعدادها و خلاقیتهایى که داشتند به خوبى درخشیدهاند و مؤسساتى تاسیس و کتابهایى منتشر کردهاند .
اگر ما با نهادهایى مثل: «دانشگاه ام القراى مدینه» و «الازهر مصر» که به فعالیتهاى فرهنگى - تبلیغى مشغول هستند، ارتباطاتى داشته باشیم و از تجارب آنها استفاده کنیم، کارهایمان خیلى پیشرفت مىکند . هر سال افراد زیادى از اندونزى به مصر مىروند و بالعکس . آنها به خاطر تجاربشان افراد مفیدى براى محیط تربیت مىکنند و هرجا هم که مىروند، مىدرخشند .
در اندونزى، زبان علما، عربى است . و هر کس که به آنجا مىرود (صرف نظر از اینکه از کجا آمده) اگر بتواند نماز، دعا و قرآن را به خوبى بخواند، استاد و عالم مملکت مىشود و اگر فضایل بیشترى داشته باشد بهتر مىتواند خدمت کند .
طلبههایى که در ایران تحصیل مىکنند عربى سلیس و روان صحبت نمىکنند و برخى مسائل مورد احتیاج مردم مثل: نماز، بعضى فروعات و ... را به خوبى یاد نگرفته بودند . مردم وقتى ببینند، آقایى که از مصر آمده خوب صحبت مىکند، خوب نماز و قرآن مىخواند، دعا حفظ است، مردم ناخواسته به طرف او جذب مىشوند اگر چه طلبههایى که از ایران برمىگردند در مطالب علمى تسلط خوبى دارند ولى چون راه ارائه آن را نمىدانند (موفق نیستند) اخیرا مشکل بدتر شده است زیرا در ایران زبان رسمى تحصیل را، فارسى قرار دادهاند افراد فارغ التحصیل به عربى، فارسى و انگلیسى هیچکدام تسلط ندارند .
برخى طلبهها که به ایران مىآیند بیشتر به فروعات توجه مىکنند . در آنجا در اصول مشکل داریم . خود آنها مىگویند: ما از اسلام پنج چیز مىدانیم نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز جمعه . آنها در مسائل اسلامى مبتدى هستند . حالا ما درباره فروعات، نجاسات، طهارت و نماز و ... اینها بحث کنیم . ما قبل از اینکه طلبهها به آنجا اعزام بشوند باید آنها را توجیه کنیم که براى ما مشکل ایجاد نکنند; چون مطالب اجتماعى، اخلاقى و ... را به آنها یاد ندادهاند .
باید سیستم آموزشى ما تغییر پیدا کند، مسائل سیاسى، شعارها و برنامههاى ما با آنجا متفاوت است . یکى از اساتید ما در آنجا مىگفتند «فلانى که برگشته، ده سال از جامعه اندونزى عقب است و نمىداند چه بگوید؟ حتى به زبان اندونزیایى که صحبت مىکند، مردم به او مىخندند» چون کشورهاى جنوب شرق آسیا و اندونزى، در حال تحول و گذار هستند . طلبههاى خارجى مقیم ایران، عملا از محیط خودشان دور مىشوند . بنابراین لازم استبراى هر کشور، اتاقى در نظر بگیریم مثلا اتاق اندونزى، اتاق مالزى و ... که طلاب آنجا با یکدیگر دیدار و گفتوگو داشته باشند .
باید به طلبههاى اعزامى از آنجا با یک دید خاص، نگاه کنیم، لزومى ندارد آنها تمام مسائل را بدانند . (بعضى از آنها اخبار دست اول ایران را مىدانند، در حالى که از مسائل کشور خودشان بىخبر هستند) .
در مسئله آموزش ما مىتوانیم کارى کنیم مطالب را به جاى شش سال در سه سال به آنها یاد دهیم و در این زمینه تجربه خوبى داریم .
طلبه را مىآورند و مسجدى را که باید در آن کار کند به او نشان مىدهند و مىگویند: شما دو سال در مصر درس مىخوانید، بعد امام جماعت این مسجد مىشوید، از او حمایت مىکنند، او را رها نمىکنند . اما ما عملا اینطور نیستیم .
با تشکر از فرصتى که براى این گفتوگو گذاشتید .
اکثریت مردم جنوب شرق آسیا، مسلمان هستند، مسلمانان ستمدیده و مستضعف که به دنبال رهایى بوده و هستند . (علىرغم پیشرفتهاى اقتصادى این منطقه) اکثر منابع اقتصادى و مناصب سیاسى در اختیار چینى تبارها که اکثرا مسیحى، بودایى و یا هندو هستند، قرار دارد .
زمینه آشنایى مردم با اهل بیت (ع) گسترده است . در اندونزى سه میلیون «سید» یا به خود آنها «حبیب» داریم که، از اولاد امام جعفر صادق (ع) که از نسل «على بن جعفر قریضى» هستند . آنها در حدود هشتصد سال پیش از یمن به شرق آسیا (عمدتا اندونزى) مهاجرت کردهاند; و بر اثر مرور زمان، فشارهاى سیاسى و اقتصادى، هویتخودشان را فراموش کرده بودند، بسیارى سنى و حتى ناصبى شده بودند اینها به تدریج در تایلند، مالزى، سنگاپور، اندونزى و فیلیپین پراکنده شدهاند .
اتفاقا به خاطر اصالتشان از استعداد و قریحه خاصى برخوردارند، و برخى از آنها در مناصب بالایى حضور داشتهاند مثل: وزیر امور خارجه اندونزى، على العطاس و دکتر على شقا .
توده مردم اندونزى به «حبایب» (سیدها) علاقه عجیبى دارند، و براى شفاى مریضان یک حبیب مىآورند که دعا کند . و اگر سیدى به یک منطقه وارد شود، همه با دید احترام به او نگاه مىکنند، مقید هستند که در انتهاى مجالسشان (عزا یا عروسى) یک حبیب دعا کند .
در این جمعیت نسبتا قابل توجه، برخى به عربى صحبت مىکنند و معمولا با بستگان خودشان ازدواج مىکنند . بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، به هر دلیل، اینها هویتخودشان را پیدا کردند . همچنین صدها هزار نفر مستبصر شدهاند و فقط در اندونزى بیش از دویست مؤسسه تاسیس و موقعیتخاصى کسب کردهاند . حزب سیاسى تشکیل دادهاند که در برخى مراحل پیشتاز هستند . آنها هویتشان را با انقلاب [اسلامى] یافتهاند ; انقلاب [اسلامى] حق حیات برگردن آنها دارد . به انقلاب، امام خمینى (ره) و مقام معظم رهبرى (دام ظله) نگاه خاصى دارند .
در جنوب شرق آسیا و اندونزى به خاطر وجود حساسیتها، کسى به اینها شیعه اطلاق نمىکند، بلکه مىگویند: «اهل البیت» ; اهل البیت، دو نوع است:
1 - اهل البیت رسالهاى (اصولى، سنتى، شیعه و ناب و . .). که زیاد هستند . (ولى نه خیلى)
2 - محب اهل البیت; آن سه میلیونى که گفته شد اکثرا از این نوع هستند . و ممکن است در فروع و برخى مسائل طبق فقه شیعه عمل نکنند . خیلى از آنها مستبصر و حامى شیعه واقعى شدند و به کارهاى فرهنگى رو آوردهاند . اینها در حدود 600 جلد کتاب مفید اسلامى را، از زبان انگلیسى، عربى و فارسى به زبان مالایى ترجمه کردند، برخى از این کتابها بیش از پنجبار، تجدید چاپ شده است و اثر عمیقى داشتهاند . (به زبان مالایى حدود چهار صد میلیون نفر گویش مىکنند در کشورهایى مانند: اندونزى، مالزى، ژاپن، جنوب تایلند و . .).
در مورد انقلاب اسلامى ایران، تا چه حدودى اطلاعات و دلبستگى دارند؟
مردم به علت فراگیر بودن وسایل ارتباط جمعى تا حدودى با انقلاب و بیشتر با امام آشنا هستند (ممکن است در تلفظ، ایران را با عراق اشتباه بگیرند (I R A N, I R A Q)
اخیرا کتابى در مورد وصیت نامه امام خمینى منتشر شد که در هتل بزرگ اندونزى از آن تجلیل کردند و مفید واقع شد . بارها کتابها و مطالبى راجع به امام خمینى توسط اهل سنت و گروههاى دیگر منتشر شده است .
علىرغم اینکه شاهد افت و خیزهایى در ایران بوده و هستیم هنوز مردم منطقه و مسلمانان خصوصا روشنفکران علاقه عجیبى نسبتبه انقلاب اسلامى احساس مىکنند .
دو سال پیش در انتخابات تقریبا آزاد اندونزى چیز عجیبى را شاهد بودم، حزب خانم «مگاواتى سوکارنو» (حزب بیدارى ملت) به علت تبلیغات زیاد در انتخابات پیروز شده بودند (در اندونزى احزاب راى مى آورند نه افراد) قاعدتا طبق قانون باید «خانم سوکارنو» رئیس جمهور مىشدند، این موضوع در مجلس مطرح شد که آیا یک خانم مىتواند رئیس جمهور بشود یا نه؟ یکى از ادله آنها براى رد این موضوع این بود که در ایران زن نمىتواند رئیس جمهور بشود پس در اسلام نیز چنین است و ایشان انتخاب نشدند . به همین جهت آقاى «وحید» رئیس جمهور شد که خراب کرد و باز به ناچار ایشان آمد .
در مالزى و اندونزى به خاطر تبلیغات گسترده وهابیون، مردم با دید منفى به کلمه «شیعه» نگاه مىکنند، کلمه «شیعه» را به خاطر اتهاماتى که به شیعه زده شده، دوست ندارند، اما اگر کسى با اسم «اهل البیت» خیلى آرام کار بکند با استقبال خوبى مواجه مىشود .
در دانشگاههاى بزرگ منطقه، بیشترین فراکسیون و تشکیلات سیاسى را جوانان هوادار انقلاب اسلامى دارند . نکته مثبت دیگر، علىرغم تشکیلات و تبلیغات وسیع وهابیت و جریانهاى جهانى (11 سپتامبر و . .). باز هم موقعیت ما تقویتشده، و بعضى از گروههاى معاند با ما به سوى ما برگشتهاند و با ما همکارى مىکنند . فرصتبسیار زیاد است و ما واقعا کارى نکردهایم . دامنه وشعاع انقلاب ناخواسته همه جا را گرفته است . و انشاء الله با این همایش، شاهد تحولى باشیم .
در اندونزى از نمایشگاههاى ما که در فصل، موقعیت و مکانى مناسب برخوردار نبوده و تبلیغات آن زیاد نبوده استبه خوبى استقبال کردهاند . مردم به مرکزى که توسط دفتر مقام معظم رهبرى، در آنجا احداث شده استبا تجلیل نگاه مىکنند (ساختمان زیبایى نیست) اما چون نمادى از اسلام دارد براى آنها جالب است .
روش و راهکارهاى اهل سنت و مسیحیت در تبلیغ چگونه است؟
یکى از اهداف مسیحیت، جنوب شرق آسیا است، و واقعا در آنجا سرمایهگذارى کردهاند، واتیکان 20 سال مستقیما در امور این کشور دخالت کرد با ترفندهاى عجیب (به رئیس جمهور مدال دادند، از او قهرمان درست کردند، و . .). بالاخره «تیمور شرقى» را از اندونزى جدا کردند که الان به یکى از پایگاههاى مسیحیت تبدیل شده است .
در گذشته کشورهایى مانند فیلیپین و سنگاپور، کشورهایى اسلامى بودهاند اما کلیساى واتیکان با فعالیتهایشان این کشورها را مسیحى کردهاند; قصد دارند در کشورهاى دیگر نیز این کار را بکنند . در اندونزى جزایر متعددى وجود دارد که پنجهزار جزیره آن مسکونى است; سعى دارند در این جزایر، تناسب جمعیت را به هم بزنند، در «جزایر مولاکو» نیز مىخواهند جمعیت مسیحى را بالاى 50 درصد ببرند، تا بتوانند در آینده مانند قضیه تیمور شرقى - جدا کردن آن از اندونزى - عمل کنند .
فعالیتهاى آنان و موفقیت آن به خاطر این امور است:
الف . یکى از کارهاى موفق آنان، نحوه آموزش آنهاست . در حال حاضر، بهترین کالج اندونزى دانشگاه ممتاز کاتولیک مسیحى است . به گفته خودشان 80 درصد دانشجویان آنجا مسلمان هستند . و نکته عجیب اینکه بیشترین شهریه را مىگیرند و از راه آموزش، جوانان مسلمان را، جذب مىکنند (مثل ما نیستند که پول نگیرند) . به اهدافشان عمل مىکنند . در اندونزى کلاسهاى آموزش زبان زیاد است و شهریه زیادى مىگیرند روش تدریس آنها نیز بسیار عجیب و جذاب است (به گونهاى که حتى اگر پیرمرد بىحوصله و مریض سر کلاس برود، حتما زبان یاد مىگیرد)، تدریس به گونهاى است که در مدت 3 تا 4 روز، او را علاقمند مىکنند .
ب . در جاهاى مختلف مهد کودک و دبستان تاسیس مىکنند .
ج . در مقابل هر مسجدى یک کلیسا وجود دارد و کلیساها را، آباد مىکنند .
د . یک کانال تلویزیونى 24 ساعته دارند تبلیغات آنها به حدى جالب است که برخى از دیپلماتهاى ما، من را به دیدن این برنامهها دعوت مىکردند . ما که نمایش کرامات را بد مىدانیم; مسیحیان کراماتى مانند دست کشیدن و نابینا را شفا دادن را با روش و شکل بسیار زیبا و جذاب نمایش مىدهند .
ه . از راه ارتباطات; پر تیراژترین روزنامه و بهترین مجله اندونزى، مسیحى است .
«آقاى حبیبى» (رئیس جمهور اسبق اندونزى» گفته بودند که من آلمان رفتم و دیدم با آنکه جمعیت مسلمانان آلمان پنج میلیون نفر است اما در پارلمان کرسى ندارند . و هیچ مقامى در کابینه ندارند به آقاى «هلموت کهل» (صدر اعظم سابق آلمان)، دوستانه اعتراض کردم، چرا در نظام شما هیچ مسلمانى حضور ندارد . گفت: معنى دموکراسى همین است، مردم نمىخواهند . (طورى تبلیغ کرده بودند که مردم، نمىخواستند) .
مسیحیان از ابتدا در امور فرهنگى آموزشى حضور داشتهاند . الان نیز بهترین کارهاى آنان، در راستاى فعالیتهاى آموزشى است و بار مالى براى آنها ندارد . (اگر به کسى بگویند 000/10 دلار براى ورود به این دانشگاه مسیحى لازم است، مىدهد، زیرا فارغ التحصیل آنجا را همه جا استخدام مىکنند . آنها مىگویند باید رابطه ما با همه خوب باشد و سعى مىکنند فعالیتهاى ما را خنثى کنند .
تبلیغات آنها زیاد است، حتى کانال تلویزیونى مسلمانان را خریدهاند . آنها حتى به جنگلهاى غیر قابل نفوذ اندونزى (که دومین جنگل بزرگ دنیا است) براى جذب مردم نفوذ کرده و از طریق هوا براى آنها چیزهایى ریختهاند و مىریزند .
اما با آن تبلیغات وسیع نتوانستهاند، در اندونزى نفوذ کنند و تعادل جمعیتبرهم بزنند (شاید در جزایر موفق شده باشند) زیرا مردم به دینشان یک علاقه باطنى دارند .
مساجد مسلمانان مانند کلیساى مسیحیان علاوه بر روز جمعه، روزهاى یکشنبه نیز، برنامههاى متنوعى دارد . در آنجا قانون خوبى وجود دارد به این صورت که اگر کسى کار فرهنگى بکند مىتواند مالیاتش را از آن حساب کند (کم کند) به همین خاطر بسیارى از ثروتمندان مؤسسات فرهنگى تاسیس کردهاند . بعضى از تجار طلاب و اساتید را به مؤسسه فرهنگىشان، دعوت مىکنند، هم از دادن مالیات معاف مىشوند و هم یک کار فرهنگى شده است .
روزهاى یکشنبه مسلمانان در خانههایشان نیز از اساتید و مبلغان دعوت مىکنند و کلاس تشکیل مىدهند . مسیحیت نیز کارهاى متعددى در آنجا انجام مىدهد و علت موفقیتشان روشهایى است که به کار مىبرند . و از وسایل ارتباطى روز مثل: اینترنت، فیلم و ... و طرحهاى دیگر به خوبى استفاده مىکنند .
«جزیره بالى» در اندونزى، یکى از جزایر مهم دنیاست که سالانه 5 میلیون توریست وارد این جزیره مىشود و پرواز مستقیم از این جزیره به خیلى از مناطق دنیا وجود دارد . در حدود 500 سال پیش حاکم متعصب مسلمان، بوداییان جاوه را از آنجا اخراج مىکند و آنها به جزیره بالى مىروند .
این بوداییان هر روز صبح سبدهاى میوه را در فاصله چند مترى دریا براى خداى دریا مىگذارند . هر شب نیز در خانههایشان در جاى مخصوص میوه و غذا براى پرندگان و خداى آسمان مىگذارند، حتى دکتر و مهندسینشان به این کار ملتزم هستند، و چون ملتزم هستند . مسیحیان و مسلمانان نمىتوانند در آنها نفوذ کنند . روحانىهایشان (مانکىها) آدمهاى خوبى هستند .
مسیحیت، در ژاپن و تایلند نیز به خاطر پایبندى آنها به دینشان نتوانسته است، نفوذ کند . در تایلند شاه آنجا که بودایى است، در واقع شاه نیست، بلکه یک رعیت استیعنى هیچ چیز ندارد .
در اندونزى اکثریت مردم مسلمان هستند، مسیحیت نتوانسته با این همه تبلیغات موفق بشود و گسترش پیدا کند . با وجود این که مردم آنجا واقعا از اسلام شناخت عمیق ندارند عقاید عجیبى وجود دارد، مسلمانان و مسیحیان با یکدیگر ازدواج مىکنند و رابطه خوبى با هم دارند . افراد مسلمانى را دیدهام که چند سال با افراد مسیحى آشنا بودهاند اما تاثیر نپذیرفتهاند (البته در برخى از مناطق که تعبدشان کمتر است و فقیر هستند، مسیحیان با تبلیغاتشان نفوذ کردهاند و تناسب جمعیت را بر هم زدهاند) . و این به دلیل عشقى است که به اسلام دارند .
علت دیگر آن این است که در جریان استقلال اندونزى، (اندونزى 300 سال مستعمره هلند بوده مسیحیت از آنها به ارث مانده استبعد از آنها انگلستان آمده است) علماى مسلمان اندونزى که در راه استقلال شهید شدهاند، خیلى خوشنام هستند و مردم با احترام به آنها نگاه مىکنند و بعضى خیابانها را به اسم برخى از آنها نامگذارى کرده و در بعضى مناطق به احترام عالمى که در آنجاست، آنجا را منطقه ویژه اعلام کردهاند . در یکى از شهرهاى اندونزى یکى از عجایب هفتگانه جهان به نام «جوب جاکارتا» وجود دارد . به علت آنکه سلطان آنجا از رهبران استقلال بوده است، آنجا را منطقه ویژه تعیین کردهاند .
برخى از افرادى که اسلام را به آنجا بردهاند ایرانى و عرب و افراد مخلصى بودهاند، الان مردم قبر محمود کاسانى (کاشانى) را مثل امامزاده زیارت مىکنند .
در مجموع مسیحیان از 100 درصدى که تلاش مىکنند فقط 10 درصد نتیجه مىگیرند .
در گذشته ایرانیانى عالم یا تاجر به اندونزى یا دیگر کشورهاى آسیاى جنوب شرقى رفتهاند آیا سوابق حضور آنان بررسى شده است که چه کسانى بودهاند و چه کردهاند و عامل موفقیت آنان چه بوده است؟
کارهاى زیادى صورت گرفته است . اخیرا دستهاى ناپاکى مىخواستند تاریخ را تحریف کنند ولى خوشبختانه آن قدر شواهد و مدارک وجود دارد که نتوانستهاند کارى از پیش ببرند . تز (پایاننامه) دکتراى سفیر سوریه در اندونزى «ورود اسلام به اندونزى» بود که ما آن را ترجمه و چاپ کردیم .
خودم در شهرى دیدم که در دروازه یک کاخ دو مجسمه ایرانى گذاشته بودند گفتم چرا اینها را اینجا نصب کردهاند؟ گفتند: مىگویند معروف است که ایرانىها امین هستند و به حرم شاه خیانت نمىکنند . حتى رییس جمهورى قبل اندونزى که به ایران آمده بود گفت: اصلیت من کاشانى (مادرم کاشانى) است . تجار ایرانى یا عرب (ایرانى تبار) به خاطر اخلاص، نجابت و پاکى که داشتهاند خیلى عجیب نفوذ کردهاند . «شیخ احمد قمى» تاجرى بوده که کارهاى خوبى انجام داده است، هر ساله شاه به زیارت مقبره او مىرود .
از تجربیات تبلیغى مواردى را بیان کنید؟
در منطقه اندونزى به هر علتسطح فکر پایین است و اختلافاتى وجود دارد . مسائل جناحى بسیار زیاد است و گاهى تاسیس مؤسسهها این اختلاف را شدت مىبخشد این تجربه ماست .
در حال حاضر شرایط بینالمللى با گذشته فرق کرده است . و افرادى که به اینجا مىآیند باید با توجه به مسائل و شرایط روز کار بکنند . و مسائل قدیمى ضمن اینکه کارایى ندارد مخرب است . جاى خوشحالى دارد که روى این مباحث از دیدگاه بینالمللى و جهانى فکر مىشود به «آقاى محمدى عراقى» پیشنهاد کردیم که همان کارى که وزارت امور خارجه مىکند در اینجا نیز به گونهاى انجام شود، در وزارت امورخارجه افرادى را بدون ماموریتحداقل براى 2 یا 3 ماه به منطقهاى براى آشنا شدن مىفرستند بعد اعزام مىکنند و براى آنها دورههاى تخصصى در نظر مىگیرند .
در حال حاضر مطالب فقهى، عرفانى، فلسفى و روانشناسى و ... کارایى دارند و همه به روز و علمى شدهاند . اینها در بحثهاى تخصصى مطرح بشود و براى تدریس زبان از روشهاى متفاوت با گذشته استفاده شود . با توجه به تجربهاى که دارم به نظرم بهترین کار، فعالیتهاى فرهنگى و آموزشى است .
در حال حاضر در اندونزى، مهد کودکى توسط دوستان ما تاسیس شده است . یکى دیگر از کارهاى ما تشکیل پنجشرکت انتشاراتى بود (در حد کمى کمک مالى کردهایم) و بیشتر به آنها خدمات مشاورهاى ارائه مىدهیم، افراد خیرى پیدا کردهایم که به آنها کمک مالى مىکنند . اینها در ماه چند کتاب منتشر مىکنند و سود مىبرند و تقابل و تضادى که میان مؤسسات بود تبدیل به رقابت فرهنگى شده است . در مدت این دو سال کتابهاى زیادى منتشر کردهاند (100 جلد کتاب) .
دومین کار ما براى افراد تحصیل کرده در ایران که بیکار بودند اشتغال آنها در مهدها و مدارس وابسته بود . بزرگترین مهد کودک جاکارتا وابسته به ما است . مساحت آن ده هکتار است، باغ وحش دارد، فرزندان ثروتمندترین افراد به آنجا مىآیند . مؤسسه شهید مطهرى نیز در حال حاضر بهترین و گرانترین دبیرستان است . در این مواردى که بیان کردم، ضمن اینکه کار اقتصادى شده، مانع از بیکارى عدهاى (تحصیل کرده) شده است . حتى بعضى از افرادى که در این زمینه با ما همکارى کردهاند به استرالیا اعزام شده و کار یاد گرفتهاند . ما در زمینه کار آموزشى براى کودکان موفق بودهایم .
تکنولوژى روز: استودیوهایى داریم که نرمافزار، نوار کاست تولید مىکنند و فروش خوبى دارند، در بیست نقطه اندونزى نمایندگى فروش داریم .
با توجه به اینکه فرصتهاى تبلیغى خوبى وجود دارد کارهایى را انجام دادهایم و تشکلهایى را فعال کردهایم که استاد از ما و کار از آنها بوده است .
در کارهاى اجتماعى براى کمک به بیماران و مستضعفین، هر مؤسسه آنچه که اضافه دارد را به مؤسسه «امداد مستضعفین» مىدهد که آن را توزیع مىکند . بدین گونه که آنچه که داریم را در یک سبد به آنها هدیه مىدهند، هزینه هر سبد در حدود 30 هزار تومان مىشود .
علاوه بر این سبدهاى فرهنگى را نیز داریم که در آن کتاب و محصولات فرهنگى قرار دادهایم، از آن خیلى استقبال شده است . حتى براى سفیر سوریه و دیگر سفارت خانهها بردهایم .
در دو دهه اخیر، برخى از مسلمانان منطقه به ایران براى تحصیلات علوم اسلامى آمدهاند، ارزیابى حضرتعالى از این حضور آموزشى چیست؟
خوشبختانه با پیروزى انقلاب اسلامى بسیارى از دانشجویان و کسانى که مایل به شناخت اسلام و اهل بیت (ع) بودند وارد حوزه شدند و منشاء خیر و برکت گردیدند . اگر ما داراى یک سیستم قوى و برنامه منظم بودیم مىتوانستیم از این نیروها بیشترین و بهترین استفاده را داشته باشیم .
متاسفانه، تقریبا 50 درصد نیروهایى که براى تحصیل به ایران آمدند، و براى ما هزینههایى داشتند . بعد از مراجعت عملا از صحنه کنار گذاشته شدند . علت آن چند چیز است:
1 . عدم وجود سیستم آموزشى متناسب با منطقه، و به همین دلیل هنگام بازگشت چیزى براى ارائه یاد نگرفته بودند .
2 . بسیارى از افرادى که در ایران تحصیل کرده بودند از طبقات و مناطق پایین جامعه بودند و وقتى بازگشتند به هر دلیل چون جایگاهى نداشتند که بتوانند از آن استفاده کنند مفید واقع نشدند (در آنجا مردم داراى طبقات مختلفى هستند و جز به سخنان هم طبقه یا هم منطقهاى خودشان گوش نمىدهند) به همین جهتبه کارهاى دون شان روحانیت مشغول شدند . حتى برخى به خاطر کثرت حملاتى که علیه آنها مىشود به ارتباط با ما علاقهاى ندارند .
البته 50 درصد آنها واقعا مفید بودند و به حق در آنجا با توجه به استعدادها و خلاقیتهایى که داشتند به خوبى درخشیدهاند و مؤسساتى تاسیس و کتابهایى منتشر کردهاند .
اگر ما با نهادهایى مثل: «دانشگاه ام القراى مدینه» و «الازهر مصر» که به فعالیتهاى فرهنگى - تبلیغى مشغول هستند، ارتباطاتى داشته باشیم و از تجارب آنها استفاده کنیم، کارهایمان خیلى پیشرفت مىکند . هر سال افراد زیادى از اندونزى به مصر مىروند و بالعکس . آنها به خاطر تجاربشان افراد مفیدى براى محیط تربیت مىکنند و هرجا هم که مىروند، مىدرخشند .
در اندونزى، زبان علما، عربى است . و هر کس که به آنجا مىرود (صرف نظر از اینکه از کجا آمده) اگر بتواند نماز، دعا و قرآن را به خوبى بخواند، استاد و عالم مملکت مىشود و اگر فضایل بیشترى داشته باشد بهتر مىتواند خدمت کند .
طلبههایى که در ایران تحصیل مىکنند عربى سلیس و روان صحبت نمىکنند و برخى مسائل مورد احتیاج مردم مثل: نماز، بعضى فروعات و ... را به خوبى یاد نگرفته بودند . مردم وقتى ببینند، آقایى که از مصر آمده خوب صحبت مىکند، خوب نماز و قرآن مىخواند، دعا حفظ است، مردم ناخواسته به طرف او جذب مىشوند اگر چه طلبههایى که از ایران برمىگردند در مطالب علمى تسلط خوبى دارند ولى چون راه ارائه آن را نمىدانند (موفق نیستند) اخیرا مشکل بدتر شده است زیرا در ایران زبان رسمى تحصیل را، فارسى قرار دادهاند افراد فارغ التحصیل به عربى، فارسى و انگلیسى هیچکدام تسلط ندارند .
برخى طلبهها که به ایران مىآیند بیشتر به فروعات توجه مىکنند . در آنجا در اصول مشکل داریم . خود آنها مىگویند: ما از اسلام پنج چیز مىدانیم نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز جمعه . آنها در مسائل اسلامى مبتدى هستند . حالا ما درباره فروعات، نجاسات، طهارت و نماز و ... اینها بحث کنیم . ما قبل از اینکه طلبهها به آنجا اعزام بشوند باید آنها را توجیه کنیم که براى ما مشکل ایجاد نکنند; چون مطالب اجتماعى، اخلاقى و ... را به آنها یاد ندادهاند .
باید سیستم آموزشى ما تغییر پیدا کند، مسائل سیاسى، شعارها و برنامههاى ما با آنجا متفاوت است . یکى از اساتید ما در آنجا مىگفتند «فلانى که برگشته، ده سال از جامعه اندونزى عقب است و نمىداند چه بگوید؟ حتى به زبان اندونزیایى که صحبت مىکند، مردم به او مىخندند» چون کشورهاى جنوب شرق آسیا و اندونزى، در حال تحول و گذار هستند . طلبههاى خارجى مقیم ایران، عملا از محیط خودشان دور مىشوند . بنابراین لازم استبراى هر کشور، اتاقى در نظر بگیریم مثلا اتاق اندونزى، اتاق مالزى و ... که طلاب آنجا با یکدیگر دیدار و گفتوگو داشته باشند .
باید به طلبههاى اعزامى از آنجا با یک دید خاص، نگاه کنیم، لزومى ندارد آنها تمام مسائل را بدانند . (بعضى از آنها اخبار دست اول ایران را مىدانند، در حالى که از مسائل کشور خودشان بىخبر هستند) .
در مسئله آموزش ما مىتوانیم کارى کنیم مطالب را به جاى شش سال در سه سال به آنها یاد دهیم و در این زمینه تجربه خوبى داریم .
طلبه را مىآورند و مسجدى را که باید در آن کار کند به او نشان مىدهند و مىگویند: شما دو سال در مصر درس مىخوانید، بعد امام جماعت این مسجد مىشوید، از او حمایت مىکنند، او را رها نمىکنند . اما ما عملا اینطور نیستیم .
با تشکر از فرصتى که براى این گفتوگو گذاشتید .