آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

من به «پایان تاریخ‏» فوکویاما باور ندارم و فکر نمى‏کنم که دیگر نباید در جست‏وجوى نظام حکومتى بهتر بود، به دلیل اینکه دموکراسى بهترین انگاره‏اى است که بشر به آن دست‏یافته است، بلکه باید به جست‏وجو و کاوش ادامه داد .

با وجود این من فکر مى‏کنم دموکراسى انسانى‏ترین نظام حکومتى است که نوع بشر تاکنون کشف کرده است . اما آیا این نظام مى‏تواند با دیگر نظام‏هاى ارزشى ترکیب شود؟ کشورهاى اسکاندیناوى، لیبرال دموکراسى را با اصول سوسیالیستى براى به‏وجود آوردن یک دموکراسى ملایم‏تر از آنچه که در ایالات وجود دارد، ترکیب کرده‏اند . انگلیسى‏ها تئوکراسى صورى را با دموکراسى عملى ادغام کرده‏اند . ملکه به طور صورى هم رییس دولت کلیساى انگلستان است . اسقف اعظم کانتربرى تا حدودى توسط نخست وزیر منصوب مى‏شود و تغییرات عمده عقیدتى در کلیساى انگلستان نیاز به تصویب پارلمان بریتانیا دارد یا مستقیما توسط هیاتى از نمایندگان صورت مى‏گیرد .
اما در سطح عملى، نظام انگلستان در سنت لیبرال دموکراسى جاى مى‏گیرد . این نظام از حیث‏باز بودن فضاى جامعه اندکى از نظام آمریکا محدودتر است، اما در مقایسه با نظام آمریکا اندکى داراى دموکراسى ملایم‏تر است .
اگر کشورهاى اسکاندیناوى مى‏توانند لیبرال دموکراسى را با اصول سوسیالیست تلفیق کنند و انگلستان مى‏تواند تئوکراسى پروتستانى صورى را با لیبرال دموکراسى عملى ادغام کند، در این صورت آیا مسلمانان مى‏توانند لیبرال دموکراسى را با اصول اسلامى ترکیب کنند؟ آیا اسلاموکراسى مى‏تواند یک دیدگاه جدید در باب حکومت‏باشد؟
این یکى از مهمترین پرسش‏هایى‏است که جهان اسلام با آن مواجه است . متفکران و تصمیم‏سازان سیاسى آمریکا حتما باید مکرر و به دقت این مسئله را مورد توجه و عنایت ویژه قرار دهند .
در واقع ما از هیچ شروع نمى‏کنیم . بسیارى از اصول دموکراتیک از ابتدا بخشى از اسلام بوده‏اند، مفاهیمى چون اجتهاد و شورا . خلفاى نخستین بعد از پیامبر اسلام از طریق یک هیات گزینشگر (سنتى قدیمى) انتخاب شدند . نخستین شاهان جهان اسلام نظام‏هاى تکثرگرایى را تعبیه مى‏کردند، نظیر نظامى که امپراتورى عثمانى براى تضمین خودمختارى اقلیت‏ها تعبیه کرده بود . اما چه تفاوتى بین اسلاموکراسى و تئوکراسى اسلامى وجود دارد، مفهوم اسلاموکراسى سنتزى است از اسلام و دموکراسى . بخش «اسلا Isla » از اسلام و بخش «وکراسى ocracy » از دموکراسى گرفته شده است . حرف «میم m » در هر دو واژه اسلام و دموکراسى وجود دارد . پدیده اسلاموکراسى قرن‏ها در حال شکل گرفتن بوده است .

امروزه جمهورى اسلامى ایران به عنوان یک نظام حکومتى از جانب متفکرین دموکراتیک کمتر از آنچه که شایسته و سزاوار است مورد توجه و دقت نظر قرار گرفته است . درست است که در این نظام عناصر تئوکراتیک هنوز نمایان‏تر و در جایگاه بالاترى قرار دارند، و قدرت روحانیون بسیار زیاد است، اما نظام جمهورى اسلامى ایران با وجود این هنوز ترکیب خاصى از تدبیر انتخاب مردمى و حکومت تئوکراتیک است . آیا تئوکراسى در ایران در حال دموکراتیک شدن است؟ آیا ایران روزى مانند انگلستان به یک نئوتئوکراسى در صورت و یک دموکراسى پویا در ماهیت‏بدل خواهد شد؟ آیا جمهورى اسلامى یک مرحله جدید اما نقص دار در تحول اسلاموکراسى است؟

در باب مسئله جنسیت جوامع اسلامى در مورد آزادى زنان بسیار عقب‏تر از ایالات متحده قرار دارند . باید دانست که مسئله آزادى زنان با به قدرت رساندن آنها یکى نیست . بسیارى از کشورهاى اسلامى در به قدرت رساندن زنان بسیار بیشتر از ایالات متحده بلندپروازى کرده‏اند .

خیلى پیشتر از اینکه ایالات متحده زنى را به عنوان رئیس جمهور یا معاون رئیس جمهور داشته باشند، امروزه در اندونزى یک زن رئیس جمهور است و در بنگلادش یک زن نخست وزیر است . در واقع بالاترین قدرت سیاسى در بنگلادش بین دو زن برجسته - خالد ضیاء و شیخ حسینه واجد - دست‏به دست مى‏شود . آیا وجود این عناصر مى‏توانند منجر به یک اسلاموکراسى جدید شوند؟

دو کشور مسلمان دیگر زنان را به عنوان رؤساى حکومت‏خود تجربه کرده‏اند . در پاکستان خانم بى‏نظیر بوتو دوبار و در ترکیه خانم چیلر یک بار نخست وزیر بوده‏اند . همه اینها در حالى است که آلمان هنوز زنى را به عنوان صدر اعظم، فرانسه به عنوان رییس جمهور، روسیه به عنوان رییس جمهور نداشته و ایالات متحده نیاز به تحولى بنیادى دارد تا اینکه بتواند زنى را به جاى یک مرد به عنوان رییس جمهور در کاخ سفید داشته باشد . روزى ایالات متحده دچار این تحول خواهد شد و زنى را به عنوان رییس جمهور خواهد دید .

هنوز کار براى دموکراسى در ایالات متحده و به میزان بیشتر در جهان اسلام وجود دارد که باید انجام بگیرد . دموکراسى امریکایى تقریبا معلوم است که داراى نواقصى است . اما نمونه‏هاى اسلامى دموکراسى به تدریج آن طور که تاریخ نشان مى‏دهد، دارند شکل مى‏گیرند .

در باب مسئله دموکراسى‏سازى جدید جهان اسلام، متفکرین در واقع باید به پرسش «چرا دموکراسى‏» توجه داشته باشند . آنها همچنین پرسش همراه آن یعنى «چرا دموکراسى اکنون‏» را نیز باید مورد بحث و بررسى قرار دهند .

آیا دموکراسى را مى‏شود برنامه‏ریزى کرد؟

آیا مسلمانان باید در مقابل دموکراسى حاضر و آماده و فورى، سیاست دموکراسى‏سازى برنامه‏ریزى شده را در پیش بگیرند؟ آیا سیاست‏هاى فضاى باز و اصلاح اقتصادى فورى گورباچف براى جهان اسلام درس بدى نداشته است؟ انقلاب گورباچف به فروپاشى اتحاد شوروى و آنارشى در حدى وسیع، همراه با ظهور مافیاى روسى، جنگ داخلى خونین در چچن، و فروپاشى ناگهانى اقتصاد روسیه انجامید . اگر گورباچف سعى مى‏کرد تا دموکراسى‏سازى برنامه‏ریزى شده‏اى را به جاى پروستوریکا و گلاسنوست فورى و آماده در پیش بگیرد، آیا به کشورش بهتر خدمت نمى‏کرد؟ آیا او به عنوان یک قهرمان در نزد طرفداران روسى خود بدل نمى‏شد، و نه فقط قهرمانى براى غربیان که دیدن روسیه هر چه ضعیف‏تر را آرزو داشتند؟

آیا باید به عراق در جهت دموکراسى‏سازى برنامه‏ریزى شده کمک کرد - با قانون اساسى‏اى که مراحل اجرایى آن را به دقت مشخص کرده باشد؟ یک طرح بدیل مى‏تواند در راس قرار گرفتن یک گروه اجرایى بسیار قوى‏تر براى مدت بیست‏سال باشد و سپس هدف‏گیرى به سمت دموکراسى پارلمانى .

طرح ذیل دیگر مى‏تواند ریاست جمهورى جمعى در عراق براى مدت سى سال باشد - گروهى سه نفرى از شیعه، سنى و کرد، رییس جمهورى مشترک و پارلمانى براساس نمایندگى نسبى . بعد از سى سال قانون اساسى عراق مورد بازنگرى و تجدید نظر قرار بگیرد تا از زیادى معیارها و ملاک‏هاى قومى و فرقه‏اى دموکراسى‏سازى کاسته شود . عراقى‏ها باید تشویق شوند تا در هر مرحله از فرآیند دموکراسى‏سازى در باب این موضوعات خودشان بحث و گفت‏وگو کنند .

در اینجا در واقع باید به پرسش «چرا دموکراسى اکنون‏» بپردازم ... طرح دموکراسى تدریجى احتمالا در برخى از کشورهاى اسلامى مورد نیاز است . ما از نیجریه و برخى جمهورى‏هاى شوروى سابق آموخته‏ایم که دموکراسى فورى و حاضر و آماده فساد مى‏آورد: دموکراسى مطلق، فساد مطلق مى‏آورد .

لرد اکتون در نامه‏اى که به بیشاپ ماندل کریگتن در سال 1886 مى‏نویسد در قاموس سیاسى ایالات متحده فرمولى جاویدان را به ارث مى‏گذارد . او مى‏نویسد: «قدرت فساد مى‏آورد و قدرت مطلق فساد مطلق مى‏آورد» .

پدران بنیان‏گذار ایالات متحده قبل از اینکه لرد اکتون به دنیا بیاید نگرانى او را پیش‏بینى کرده بودند . آنها با ابزار کنترل و ایجاد موازنه، زمینه را براى حکومت محدود فراهم کردند . اکنون مسلمانان باید از خود بپرسند که آیا چیز دیگرى هست که فساد بیاورد؟ آیا آن چیز دیگر مى‏تواند خود دموکراسى باشد؟ آیا ما در واقع از نیجریه و برخى جمهورى‏هاى شوروى سابق آموخته‏ایم که دموکراسى فورى و حاضر و آماده فساد مى‏آورد: دموکراسى مطلق مى‏تواند فساد مطلق بیاورد؟ آیا عراق مى‏تواند نمونه‏اى از دموکراسى‏سازى برنامه‏ریزى شده در جهان اسلام شود؟

در مورد خود ایالات متحده، ما نمى‏توانیم تلاش کنیم تا دموکراسى را در خارج بگسترانیم در حالى که در داخل پس روى داشته و از آن بکاهیم . ما مطمئنا مى‏توانیم زنان را در افغانستان آزاد کنیم بدون اینکه مردان مسلمان را در ایالات متحده توقیف و زندانى کنیم . ما مى‏توانیم زهرهاى سیاسى صدام حسین را بى‏اثر کنیم بدون اینکه گوانتاناماى دیگرى در کوبا به راه بیاندازیم .

اغلب پرسیده مى‏شود که آیا ایالات متحده همزمان مى‏تواند در دو جبهه بجنگد . اما پرسش واقعى این است که آیا ایالات متحده مى‏تواند در پیکار براى ترویج دموکراسى در خارج بدون شکست در پیکار براى دموکراسى در داخل پیروز شود .

خوشبختانه ما درس‏هاى زیادى از پدران بنیان‏گذار خود در اختیار داریم . «هزینه آزادى عبارت است از مراقبت و هوشیارى همیشگى‏» . براى جهان اسلام اسلاموکراسى یک سنتز است . براى جهان اسلام ما باید هنوز بپرسیم و بیاموزیم که «چرا دموکراسى‏» . اما براى ایالات متحده ما با در نظر گرفتن همه چیز باید به خودمان متذکر شویم که «چرا دموکراسى اکنون‏» . آنها که دموکراسى را بدست آورده‏اند باید با تمام ابزارهاى دموکراتیک آن را حفظ کنند . هزینه آزادى‏هاى مدنى در جهان اسلام عبارت است از تلاش و تقلاى بى وقفه، اما هزینه آزادى‏هاى مدنى در ایالات متحده در واقع عبارت است از مراقبت و هوشیارى دائمى .

تبلیغات