آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

 

نظریات مربوط به نقش مردم در توسعه و اداره امور کشور یا منطقه خود، عمدتا زیر مجموعه نظریات برنامه‏ریزى و توسعه است . نخستین نظریات در این رابطه، سعى مى‏کنند به مشروعیت تصمیم‏گیران و دولتمردان براى تصمیم‏گیرى در امورى که مربوط به مردم یک کشور یا یک منطقه است، بپردازند . پرسش مطرح شده این است که تصمیم‏گیران و برنامه‏ریزان با چه حقى در مورد امور مربوط به مردم یک کشور یا یک منطقه تصمیم‏گیرى و یا برنامه‏ریزى نمایند؟
پاسخ قانع کننده به پرسش فوق، تنها مى‏تواند در چارچوب نظریات مربوط به دموکراسى و مشارکت مردم قرار گیرد . بر این اساس، مردم خودشان تصمیم‏گیران را با روش‏هاى دموکراتیک انتخاب مى‏کنند و به آنان اختیارات معینى را تفویض مى‏نمایند . از جمله اختیار تصمیم‏گیرى، در امور مربوط به کشور یا منطقه یا محل معینى است . تصمیم‏گیران نیز به نوبه خود برنامه‏ریزانى را انتخاب کنند تا براى کارهاى بلند مدت خود برنامه‏ریزى کنند . این دیدگاه مربوط به نظریه دموکراسى و انتخاب است .
اما دیدگاه دیگر نیز وجود دارد و آن مشارکت فعال و مستقیم مردم در تصمیم‏گیرى و برنامه‏ریزى است . براساس این دیدگاه، خود مردم به طور مستقیم یا از طریق نهادهاى مردمى محلى، در فرایند تصمیم‏گیرى و تهیه برنامه‏هاى توسعه، مشارکت مى‏کنند و در مراحل مختلف تصمیم‏گیرى و تهیه برنامه‏ها و تصویب آنها نظر مى‏دهند . در این دیدگاه، تضاد تاریخى بین مردم و دولت تا حدود زیادى حل مى‏شود. ، (Mcconnell 1981) مک کونل معتقد است که از طریق مشارکت مردم و بر عهده گرفتن نقش فعالى توسط آنان، در فرایند برنامه‏ریزى و تصمیم‏گیرى است که این تضاد حل مى‏شود . او معتقد است که از طریق مشارکت دادن گروه‏هاى مردمى محلى در فرایند برنامه‏ریزى و تصمیم‏گیرى، مسئولیت این کار از دولت مرکزى به تشکیلات محلى منتقل و یا دولت و مردم را در این مهم شریک مى‏سازد . اما روند گسترش مشارکت و زمینه‏هاى مربوط به آن، زمانى طولانى را طى کرده است تا توسط قدرتمندان پذیرفته شده است. ، (Mcconneli 1981)
در مورد نقش دولت و مردم در اداره امور کشور، دیدگاه‏هاى متنوعى تاکنون ارائه گردیده است . نخستین نظر گاه در این خصوص مربوط به آدام اسمیت و نظریه تقسیم کار او است . پس از آدام اسمیت، متفکران و اندیشمندان پیرو او، از دولت انگلستان (و سپس دیگر دولت‏ها) از اینکه در امور مربوط به اسکان و خانه‏سازى دخالت کرده است، انتقاد کرده‏اند ، (Maipass Muri 1994) و این پرسش را مطرح کرده‏اند که دولت‏ها مى‏خواهند تا چه حد در امور مربوط به مردم دخالت کنند؟
نظریه‏پردازان مشارکت اجتماعات محلى معتقدند که، مشارکت این اجتماعات در اداره امور خود هم حقیقت و هم ارزش است ، ( Dennis 1970) مشارکت مردم محلى به تدریج‏به عنوان ضرورتى مطرح شد که در امور برنامه‏ریزى و توسعه پذیرش روز افزونى یافت . نظریات امروزى تاکید مى‏کنند که مشارکت اجتماعات محلى در اداره امور مربوط به خود، هم بارهاى سنگینى از دوش دولت مرکزى برداشته و باعث تسهیل کار آنها شده و هم ضامن اجراى صحیح برنامه‏هاى ملى در سطوح منطقه‏اى و محلى گردیده و هم رضایت اجتماعات محلى را فراهم کرده است. ، (Moiawef 1996)
در سال‏هاى اخیر، مفهوم «مشارکت اجتماعات محلى‏» متحول گشته تا شامل مفاهیم پیشرفته‏ترى مانند موارد زیر گردد: 1) قدرت تصمیم‏گیرى نهایى در دست مردم محلى است که معمولا در سازمان‏هاى محلى واحدهاى همسایگى ( Neighbourhood Organisaion) متشکل شده‏اند .
2) بنگاه‏هاى مجرى طرح‏هاى توسعه و عمران و همچنین تکنسین‏ها و مهندسین، نقش مشاورین فنى و حرفه‏اى را دارند که در فرایند طراحى و اجراى طرح‏ها با در نظر گفتن خواسته‏ها و نیازهاى مردم محلى کار مى‏کنند .
3) هنگامى که این نوع مشارکت، پیشرفته‏ترین شکل مشارکت را نشان دهد، نقش تصمیم‏گیرى از برنامه‏ریزان به جوامع محلى شرکت کننده در امر برنامه‏ریزى منتقل مى‏گردد ، . (UNCHSHABITAT 1986
در فرایند تحول نظریات مربوط به نقش مردم و دولت در امر توسعه که توسط سازمان ملل متحد و کارشناسان آن سازمان نظریه‏پردازى شده است، دولت نقش تواناسازى (Enabeling Role) اجتماعات و تشکل‏هاى محلى را خواهد داشت .
آخرین نظریات بر این امر تاکید دارند که دولت و مردم شرکایى هستند که با یکدیگر تقسیم کار مى‏کنند . در سال‏هاى اخیر، محققین در زمینه مشارکت، نظریات مربوط به مشارکت‏سازمان ملل، بانک جهانى، جان ترنر و دیگران را بار دیگر آزمودند و در مورد آنها به نظریات تازه‏ترى رسیدند . هم‏چنین نظریه‏پردازان اخیر، نظریه مشارکت (Participation) را توسعه داده و متحول کردند تا به نظریه شراکت (Partnership) رسیدند .
در نظریه شراکت، هم دولت و هم مردم با هم کار مى‏کنند . دولت آنچه را که مردم نمى‏توانند فراهم کنند یا درباره آن تصمیم بگیرند، فراهم مى‏کند یا براى آن تصمیم مى‏گیرد و همزمان مردم محلى در چارچوب تشکیلات اجتماعات محلى خود هرآنچه را که مى‏توانند فراهم کرده و در مورد هر آنچه که مى‏توانند، تصمیم مى‏گیرند .، . (Moiawef 1996)
تحولات اساسى زمانى اتفاق افتاده است که اندیشمندان و متفکران برنامه‏ریزى متوجه شده‏اند مسائل و مشکلاتى که جامعه با آن مواجه مى‏شود، چنان پیچیده‏اند که یک کارشناس متخصص به تنهایى قادر به ارائه راه‏حل مناسبى براى هر یک از آنها نیست . به تدریج این امر نیز مورد پذیرش قرار گرفته است که مسائل اقتصادى را باید پدیده‏اى در یک نظام (سیستم) پیچیده دید که عناصر گوناگونى بر آن تاثیر مى‏گذارند . در نتیجه، در کشورهاى توسعه یافته، امروز براى حل مشکلات اقتصادى و اجتماعى نه تنها اقتصاددانان خبره به کار گرفته مى‏شوند، بلکه متخصصین رشته‏هاى دیگر علمى در ساختن راه حل‏ها، مشارکت داده مى‏شوند تا راه حل قابل قبول، برآیندى از جمع کل نظرات گروه متخصصین باشد . حتى اقتصاددان مشهورى چون «ویلى آندرسون‏» به این امر متقاعد شده‏اند .
بنابراین، یک نوع تمرکززدایى علمى و کارشناسى مطرح مى‏گردد که قائل به مشارکت متخصصین علوم مختلف در برنامه‏ریزى است . لذا امروزه حل هر مشکل اجتماعى و اقتصادى بدون مشارکت متخصصین و اندیشمندان رشته‏هاى علمى و کارشناسان علوم مربوطه، امکان‏پذیر نیست .
تجربه برنامه‏ریزى اقتصادى متمرکز در بیشتر کشورهاى جهان نشان داده است که برنامه‏ریزى اقتصادى، بخشى متمرکز که نگرشى از بالا به پایین دارد، پاسخگوى حرکت توسعه یک کشور نبوده است . از این رو در چند دهه اخیر، حرکت گسترده‏اى در سطح جهان آغاز شده تا امر برنامه‏ریزى توسعه محلى به مردم و نهادهاى محلى هر محل واگذار شود و تحت نظارت و مسئولیت منتخب محلى انجام گیرد . در اغلب کشورهاى جهان صنعتى، این حرکت‏به گونه‏اى مناسب با شرایط هر کشور شروع شده است . در کشورهاى سرمایه‏دارى غربى مانند انگلستان و کشورهاى اسکاندیناوى، این حرکت زودتر شروع شده و نتیجه مطلوبى داده است . حتى در کشورى مانند فرانسه که سابقه تمرکز شدید دارد، این حرکت از زمان دولت فرانسوا میتران شروع شده و هم اکنون با سرعت ادامه دارد . در کشورهاى در حال توسعه، واقع در جنوب و جنوب شرقى آسیا، مانند هند، پاکستان، بنگلادش، سرى‏لانکا، مالزى، اندونزى، تایوان، تایلند و فیلیپین، این حرکت در حال گسترش است .

تبلیغات