آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

پرسش ما از سینما یا پرسش سینما براى ما، پرسشى اصلى و کلى است، و درک سینماى بعد از انقلاب اسلامى ایران، بدون شناخت و پاسخ به چند پرسش اساسى مقدور نیست . مسلما در تنگناهاى حاضر، پاسخى مفصل که تا چند مجلد به درازا کشد، ممکن نخواهد بود . پس با مرورى فشرده، گستره‏اى را که پیشاروى ما براى پاسخى مشروح وجود دارد، باز مى‏نگریم و پژوهش بیشتر را به خوانندگان علاقه‏مند وامى‏گذاریم و سپس براساس این مقدمه، به مسایل سینماى نوین در دو دهه اخیر توجه مى‏کنیم . شاید به این وسیله، اهمیت واقعى مسئله وضوح بیشترى یابد .

نخستین نکته مهم در شناخت موقعیت‏سینماى ما، شناختن حقیقت‏خود سینماست; سینما چیست؟
به این پرسش از زاویه‏هاى مختلف مى‏توان نگریست و به جست‏وجوى جواب برآمد .
1 . سینما به مثابه پدیده‏اى مدرن و متناسب با پدیده‏هاى علمى - تکنولوژیک جدید;
2 . سینما همچون آینه معنوى مدرنیته;
3 . سینما به عنوان صنعت مدرن در خدمت‏سرگرمى و تبلیغ;
4 . سینما به عنوان هنر عصر جدید با خصیصه تکنولوژیک و تکثیرى;
5 . سینما همچون یک نهاد اجتماعى رهبرى‏کننده در قرن اخیر . . . .
همچنین سینما به مثابه تجلى نیروى خلاقه بشرى که در مسیر رشد، پدیده‏هاى پیشرفته و نو مى‏آفریند و نیز یک ابزار تربیتى و فرهنگى که مى‏تواند درست‏یا نادرست مورد استفاده قرار گیرد، مطرح است .
.....
انبوه آثارى که در حیطه تاریخ سینما نوشته شده‏اند، تصویرى روشن از پیدایش سینما به ما ارائه مى‏دهند . در این آثار، مراحل علمى - تکنولوژیک سینما تا تولد دوربین «لومى‏یر» بنیانگذار سینما شرح داده مى‏شود و به ما کمک مى‏کند تا سینما را در متن تحولات مدرن و متناسب با پدیده‏هاى عصر جدید و اختراعات آن بررسى کنیم و رشدش را در تار و پود روابط اجتماعى - اقتصادى و فرهنگى جامعه مدرن سرمایه‏دارى غرب، در پى گیریم .
از جمله این آثار مى‏توان از:
Documentary: Ahistory of thenon - fiction film. by: erik barnovw. new york oxford university press, 1974. نام برد .
مقدم بر این اثر از:
A History of Cinema from Its Originsto 1970 Eric Rhode. First PUBlished 1976. ed. مى‏توانیم یاد کنیم و نیز از کتاب، Geschiehtedes filmw) تاریخ سینماى هنرى) نوشته اولریش گرگور - انوپاتالاس، ترجمه هوشنگ طاهرى . اخیرا تاریخ سینماى مستند را احد ضابطى جهرمى به فارسى ترجمه کرده و تاریخ سینماى «رود» نیز با بازگردان حسن افشار، قبلا در ایران انتشار یافته بود . این آثار انبوه، با ما از تاریخچه پیدایش سینما، اختراع، دوربین و اسلاف اولیه آن سخن مى‏گویند . چیزى که سبب بازاندیشى ما مى‏شود، تلاش براى کشف نسبت پیدایش سینما با شالوده‏هاى دنیاى جدید است; تا براساس آن موفقیت‏سینماى بعد از انقلاب اسلامى را بسنجیم .
قرن نوزده، قرن بسط نگاه مدرنیته به صورت یک مدنیت صنعتى، و قرن اختراعات و اکتشافاتى است که ریشه آن علم جدید و تصور تازه درباره جهان و انسان است .
واقعا عطش اختراع دستگاهى براى ثبت تصویر اشیاى متحرک چه بود و ریشه‏اش به کجا مى‏رسد؟
باید اعتراف کرد که شالوده‏ها و سرچشمه‏هاى این تمنا، تردید در آگاهى اسطوره‏اى از جهان و الگوهاى مدرسیان در قرون وسطى، برمى‏گردد . تغییر نگاه درباره عینیت و نیروهاى موجود و مناسبات محلى و توان انسان در شناخت و تولید مصنوعات، برحسب علم نوتجربى، شهامت جست‏وجوى تازه و تردید درباره درجه اعتبار و دقت گفته‏هاى نسل‏هاى پیشین، و مطالعه جزئیات عینى از همان پایان قرن پانزدهم و آغاز قرن شانزدهم، تحولات تکان‏دهنده‏اى را در جهان‏شناسى و انسان‏شناسى نوین پدیدار کرد . همه ما داستان پژوهش‏هاى علمى کوپرنیک و کپلر و تیکوبراهه و گالیله و نیوتون و زلزله‏اى را که پژوهش‏هاى علمى کیهان‏شناسى و فیزیکى‏شان در استوانه‏هاى اعتقادات سنتى قرون میانى، به وجود آورد، بیاد مى‏آوریم .
محصول نگاه نو، که به مرور، چهار قرن را پشت‏سرگذاشت و به قرن نوزدهم رسید، عطش مدنیت نو به طور کلى و در ارتباط با اختراع سینما، تمناى ضبط حرکت‏بود . یعنى کاربرد ابزار نو براى ثبت تصاویر «عینى‏» که توان ثبت‏حرکت‏شى‏ء محسوس را براى مطالعه دقیق‏تر اشیاء و رویدادها داشته باشند . پس تمرکز بر روى شناخت‏حسى اشیاى در حرکت و یافتن راهى براى تولید دستگاه ثبت تصویر، اهمیت‏یافت . مى‏بینیم که در آغاز سینما تا چه حد موضوعى جدى و علمى بود و با سرگرمى فاصله داشت . بدینسان به اولین تلاش‏هایى برمى‏خوریم که در محیط اختراعات و اکتشافات به هم پیوسته قرن نوزدهمى، امکان اختراع وسایل عکاسى را گام به گام فراهم آورد . در این زمان، همه چیز همچون بخشى از فعالیت علمى جهان متمدن جدید، ظاهر مى‏شد . منشا دستگاه‏هاى عکاسى، جز این نبود . دانش تجربى و آزمایشگاهى و شیمیایى و مکانیکى تا پایان دهه سوم قرن نوزده یعنى سال 1839، امکان اختراع «داگروتایپ‏» را به وسیله «داگر» و اختراع پوزیتیوکاغذى را به وسیله «بایار» و اختراع «کالوتایپ‏» را به وسیله «ویلیام هنرى فاکس تالبوت‏» و فناکیستوسکوپ را به‏وسیله «پلاتو» و استرویوسکوپ را به‏وسیله «اشتامفر» پدید آورده بود . پاره‏اى از این اختراعات، مستقیما توهم حرکت تصویرها را پدیدار کردند . از دهه دوم همان قرن نیز کشفیات شیمیایى «هاینریس شولتسه‏» ، «تام وجوود» و «جان هرشل‏» در مورد نیترات نقره و ثبت نور و سایه در خدمت ظهور عکس قرار گرفت . سپس «پیرژول سزار جانسن‏» منجم فرانسوى نیاز داشت تا از عبور زهره از برابر خورشید یک سند تصویرى داشته باشد . او دوربینى ویژه در سال 1874 براى ضبط حرکت مذکور، به نام تپانچه عکاسى اختراع کرد . مى‏گویند ادوارد موى بریج، با حمایت مالى لیلاند استانفورد، فرماندار سابق کالیفرنیا آزمایش‏هایى انجام داد تا تصویر اسبى را در حال تاخت ضبط کند; زیرا استانفورد پرورش دهنده اسب بود و راهى علمى و مطمئن براى بهبود راه رفتن و سرعت اسب‏هایش، جست‏وجو مى‏کرد . موى‏بریج‏سرانجام موفق شد که تصویر اسبى را در حال تاخت‏بر پرده نمایش آورد: «تجربیات مویبریج چشم خیلى‏ها را که حاصل کارش را دیدند، خیره کرد . او یک جنبه قطعى از فیلم مستند را پیشگویى کرد: توانایى آن در گشودن چشم ما به جهانى که در پیش رو داریم و به این یا آن علت درک شدنى نیست .» (سینماى مستند، ترجمه جهرمى، ص 7)
سپس نوبت اتین ژول‏مارى فیزیولوژیست فرانسوى رسید که با پیگیرى تجربه جانسن «تفنگ عکاسى‏» را اختراع کرد تا حرکت پرندگان را در حال پرواز ضبط کند . او در سال 1888، سلسله عکس‏ها را روى نوار سلولوئیدى که چهل عکس را روى خود ثبت کرده بود، ضبط کرد . ژرژ دمنى که کار خود را با دستیارى مارى آغاز کرده بود، در سال 1892، دستگاهى ساخت و شروع به فیلمبردارى از دهانى کرد که عبارات «زنده باد فرانسه‏» و «تو عشق منى‏» را تلفظ مى‏کرد تاحرف زدن را با لب‏خوانى به ناشنوایان بیاموزاند .
تا اینجا کاملا آشکار است که با تکاپوى علمى - تکنولوژیک قرن نوزده، زمینه ظهور سینما، یعنى قدرت ضبط اشیاى در حال حرکت فراهم آمد . باقى کار براى مخترعان تمام عیارى چون «توماس آلوا ادیسون‏» و «لویى لومى‏یر» باقى ماند تا به قولى گوى سبقت را از دیگر مخترعان در سراسر جهان مدرن بربایند و تجارب علمى - تکنولوژیک را به یک واقعیت صنعتى تبدیل کنند . ولى آنها تصورى از اینکه سینما به جاى خدمت‏به علم و واقعیت مستند، به ابزار سرگرمى تبدیل شود، نداشتند یا با آن موافق نبودند . ادیسون با اختراع دستگاه کینه توسکوپ در سال 1894 به موفقیتى انفجارى دست‏یافت . لومى‏یر با تبدیل اختراع بسیار سنگین ادیسون به دوربینى قابل حمل، گام نهایى را براى ایفاى نقش اساسى در تولد سینما برداشت . زمانى که او در سالن «هندو» در گراند کافه پاریس، اولین فیلم‏هاى مستندش را با فروش بلیط به نمایش گذاشت، دیگر سینما متولد شده بود; یعنى سال 1895 . از آن پس، سرمایه‏دارى به سرعت از اختراع ادیسون و لومى‏یر در جهت‏سوداگرى‏هاى خود سود جست و سینما را به یک سرگرمى پول‏ساز و خیال‏پرداز تبدیل کرد که بنا به سرشت فرهنگ لیبرالى، آزادى فراوانى در جلب مشترى داشت . استفاده از تخیل، سکس، خشونت و انواع قصه‏هاى عاطفى، راهى بود که سینماى جهان سرمایه‏دارى در پیش گرفت، و روز به روز رونق بیشترى یافت و چه از نظر داستان‏پردازى و چه صنعتى، به یک تولید عظیم تبدیل گشت . اما هنوز صداى ادیسون در گوش‏ها طنین مى‏اندازد که:
«من رؤیاى درخشانى داشتم در این باره که سینما را به چه کارها مى‏توان واداشت، و چه کارها که باید انجام دهد، تا چیزهایى را که جهان به دانستن آنها نیازمند است، بدان بیاموزد . آموختن به گونه‏اى روشن‏تر و مستقیم‏تر . . . هنگامى که صنعت‏سینما در راه تخصصى شدن به صورت یک کار تفریحى بزرگ درافتاد، من که تولیدکننده‏اى پرکار بودم، دست از بازى کشیدم .»
و لویى لومى‏یر، اولین مخترع رسمى سینماتوگراف، علنا اعلام کرد:
«کار من پژوهش علمى بوده است . من هرگز درگیر آنچه «تولید» فیلم نام گرفته است، نگشته‏ام .»
بدین ترتیب معناى نخستین سینما و پاسخ اولین به پرسش سینما چیست، ناظر است‏به پدیده‏اى علمى در متن انقلاب صنعتى غرب، و متناسب با سلسله اختراعات تکنولوژیک و ابزارهایى که پى‏درپى به‏دنبال هم تکمیل مى‏شدند و به نحو پایان‏ناپذیر، شرایط تسلط هر چه بیشتر بر طبیعت را پدیدار مى‏کردند .
سینما از این نظر، با وجه مادى تمدن جدید و با نگاه ماهوگرنوى آن، یعنى «مدرنیته‏» وابستگى ماهوى دارد . در عین حال به وسیله سرمایه‏دارى دچار تحریف هم شده است . سینماى غرب با جدا شدن از اهداف ادیسون و لومى‏یر و گرویدن به تجربه ملى یس و داستان‏گویى سرگرم‏کننده و بدل شدن به یک نهاد سودآور در مناسبات صنعتى - اقتصادى، سیرى منحرف و ویژه یافت . اما همواره بین وجه آگاهى‏بخش و متفکر و علمى سینما با چهره سرگرم‏کننده آن، چالش بوده است . سینما، چون پروژه‏اى ناتمام باقى ماند .
هرچند در هر دو حال سینما همواره از جنبه متقابل خود برخوردار بوده است - یعنى سینماى مستند، سینماى هنرى و سینماى علمى - در عین حال ناگزیر در جهان سرمایه‏دارى در بستر مناسبات عرضه و تقاضا رشد کرد و مبرا از روابط ناگزیر اقتصادى و حرفه‏اى نبود . در عین حال سینماى سرگرم‏کننده که در غرب روزبه‏روز بیشتر به صورت یک صنعت پرهزینه و پرخرج و سودآور و بزرگ جلوه‏گر شد، همواره خود را نیازمند رشد در وجه هنرى یافت تا بیشتر جذاب و دلپذیر باشد . کارگردانى و فیلمبردارى و بازیگرى و تدوین و صحنه‏پردازى و نور و صدا و لباس و طراحى صحنه و غیره و غیره به یک مهارت هنرمندانه و بزرگ تبدیل گشت و رشد عظیمى را پشت‏سرنهاد . بدینسان تاریخ صدساله سینماى غرب پدیدار شد . انواع فیلم‏ها و گونه‏هاى متفاوت که همواره تجارت و سودآورى در پیدایش آنها غلبه داشت، برابر آثارى قرار گرفت که به صورت مغلوب، نوعى دیگر از سینما را ترسیم مى‏کردند; یعنى سینمایى با مدعاى آگاهى‏بخشى، که به نام سینما - چشم، سینما - حقیقت، سینما - مدرنیته و انواع سینماى مستند . . . در غرب حضورش را حفظ کرده است .
× × ×
انقلاب اسلامى و سپس نظام دینى، یعنى جمهورى اسلامى در سال 1357 در شرایطى، با پرسش سینما مواجه شد که سینما در جهان پیشرفت‏هاى صنعتى و هنرى باورنکردنى خود را در پشت‏سر گذاشته بود و از نظر پیروزى‏هاى جلوه‏فروشانه و افسون‏زا و تولید عظیم، مسیرهاى تازه‏اى را جست‏وجو مى‏کرد . همه انواع فیلم‏ها و سبک‏هاى گوناگون سینمایى، تاریخى پرفراز و نشیب را پشت‏سر نهاده بودند . آثار به یادماندنى برروى پرده آمده و جهان را فتح کرده بود . ستارگان بزرگ، تا دورترین روستاها نفوذ کرده و به الگوى جوانان مسحور بدل شده بودند . ژانرهاى گوناگون، اعم از ملودرام، جنایى، کمدى، پلیسى، جنگى، دینى، حادثه‏اى، عشقى، تاریخى، وسترن، و سینماى تخیلى و سیاره فضایى و وحشت و سکس و . . . آثار مشهور و فراموش‏نشدنى در نوع خود آفریده بودند . و بالاخره سینماى امریکا، سینماى روشنفکرانه و سبک‏هاى اروپایى چون نئورئالیسم و موج‏نو را به فراموشى سپرد و خود یکه تاز جهان شد، و با تولید عظیم و سرمایه‏اى که آن را در رده دهم صنایع بزرگ امریکا قرار مى‏داد، دنیا را فتح کرده بود . در چنین موقعیتى انقلاب اسلامى کوشید یک سینماى متفاوت و سالم را بیافریند .

تبلیغات