مشورت و نظارت بر حکومت
آرشیو
چکیده
متن
با نگاهى گذرا به عملکرد چهارساله شوراها، مىتوان به بخشى از علل کم رنگ شدن حضور کاندیداها دسترسى پیدا کرد . تعدادى از شوراهاى اسلامى که بیش از یکصد و سىهزار نماینده مستقیم مردم در آن حضور داشتند، در حل مشکلات اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى مردم ناموفق بودند . تجربه شوراها در تهران و غیر تهران در دو موضوع مشترک بوده است: یکى، از اهداف برگزارى انتخابات شوراها سپردن امور و اختیارات غیرحکومتى از دولتبه یک نهاد مدنى و عمومى و دیگرى تمرکز زدایى با هدف تقویت اختیارات محلى در مقابل دولت مرکزى بوده است . در این جهت تجربه شوراها تجربه موفقى نبوده است . به این سبب که دولت، حاضر نیست از اختیاراتى که مستقیما به اعمال حاکمیتبر مىگردد چشم پوشیده، شوراها را رقیب خود مىداند .
از سوى دیگر، عدم حضور نخبگان و فرهیختگان جامعه در دوره اول شوراها باعثشد که شوراها از ارائه پیشنهادهاى لازم براى فعالسازى سازمانهاى دولتى و ارگانهاى انقلابى به شوراهاى بالادستى بىبهره بمانند .
همچنین شوراهاى کشور با وارد شدن به مناقشات سیاسى و کسب وجهه سیاسى عملا از تهیه طرحها و پیشنهادهاى اصلاحى راهبرد اجتماعى و ارائه آن به شوراهاى مافوق جهت اطلاع و برنامهریزى ناموفق بودند و به مرور زمان از کار ویژه خود دور ماندند .
نکته دیگر که از اهمیت ویژه برخوردار است، این است که در جریان شکلگیرى و حرکتشوراها این نهادها فراتر از دسته و جریانهاى سیاسى نرفتند و در انحصار منافع گروهها و اشخاص قرار گرفتند . این مسئله آسیب جدى به روح شوراها وارد ساخت; زیرا شوراها برخاسته از متن جامعه بوده، به همه مردم یک محل یا منطقه تعلق دارند نه یک دسته و گروه خاص . در همین راستا عدم حضور احزاب و گروههاى سیاسى قوى و مردمى در صحنه شوراها، یکى از علتهاى مهم عدم شرکت گسترده مردم در زمان ثبت نام از داوطلبان انتخابات شوراها مىباشد .
اما شوراها دست کم یک دستاورد مثبت از خود بر جا گذاشتهاند و آن ورود حدود دویست هزار نفر به عرصههاى مدیریت عمران و مدنى در شهرها و روستاهاست که گامى مهم در جهت کادرسازى مدیریت میانى کشور به شمار مىرود . از این جهتشوراها را مىتوان به عنوان پایگاهى براى آموزش مدیران میانى کشور دانست که آنها را براى پذیرفتن مسئولیتهاى بالاتر آماده مىکند .
بدون شک، شوراها پس از یک دوره دستاورهاى مثبت و منفى، مىتواند بزرگترین تجربه دموکراسى به شمار آید . اگر به تفکر تئورى معتقد باشیم و برخى ناکارآمدىها را ناچیز بشماریم، آن وقت است که آرمان و تجربه شوراها به واقعیتى عظیم تبدیل خواهد شد .
امید حاتمى
مشورت و نظارت بر حکومت
سید عبدالقیوم سجادى
تاریخ احزاب سیاسى در ایران روند متفاوت از تاریخ احزاب در غرب و سایر کشورها را پیموده است; زیرا احزاب سیاسى به عنوان یکى از الزامات مشارکتسیاسى مردم، هیچگاه رخ ننمایانده است . زاد و ولد احزاب سیاسى و روند شکلگیرى آنها، کمتر مسیر طبیعى خود را پیموده و از دل الزامات و شرایط طبیعى و عینى جامعه سر بر آوردهاند .
نوشتار حاضر با این تلقى که دو پدیده احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى، به لحاظ محتوا و کاربردى، از نوعى تلاقى و انطباق برخوردارند، در صدد است تا رابطه عینى این دو پدیده را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد . بنابراین پرسش اصلى این گزارش چنین خواهد بود: رابطه احزاب و شوراهاى اسلامى چگونه است؟ و آیا اساسا این دو مقوله چه ارتباطى با هم دارند؟ در پاسخ به این پرسش، تلاش خواهد شد تا نحوه رابطه ایندو مقوله با نگرش کارکردى مورد بررسى قرار گیرد . در صفحات بعدى این نوشتار ما این گمانه را به آزمون خواهیم گذاشت که: هر چند به لحاظ موضوعى، هیچگونه ارتباطى میان پدیده تحزب و شوراهاى اسلامى وجود ندارد، اما با عنایتبه محتوا و کارویژههاى هر یک مىتوان نقاط و موارد انطباق و سازگارى این دو پدیده را کشف کرد . این نکته در صورت تایید بیانگر آن خواهد بود که شوراهاى اسلامى بهعنوان یک جریان نهادینه شده و قانونمند زمینههاى مناسبى را براى شکلگیرى و گسترش اندیشه تحزب در جامعه اسلامى ایران، فراهم نموده و بستر مناسبى را براى تحزب پدید خواهد آورد .
استدلال این نوشتار بر تایید فرضیه فوق در قالب یک قیاس تحلیلى به شکل زیر قابل طرح خواهد بود .
1 . شوراهاى اسلامى بهعنوان یک تشکل مردمى در راستاى مشارکتسازى مردم در امور اجرایى و ادارى کشور در ابعاد مختلف تدارک دیده شده و وظیفه مهم مشورت و نظارت بر کارگزاران نظام اسلامى را بر عهده دارد . (1)
2 . احزاب سیاسى معمولا کارویژههاى متعددى دارند . کارویژههایى مانند مشارکتسازى سیاسى، آموزش و رشد فرهنگ سیاسى جامعه، نقد و نظارت بر حکومت و دفاع از حقوق شهروندان، از مهمترین جنبههاى آن محسوب مىگردد . (2)
3 . نتیجه حاصل از دو مقدمه فوق آن خواهد بود که در جامعه اسلامى و حکومت دینى، دولت و مردم از نوعى رابطه متقابل برخوردار است . بدین ترتیب که دولتبهعنوان مجریان قانون شناخته مىشود و مردم نیز بهعنوان شهروندان مسئول، وظیفه مهم مشورت و نظارت بر حکومت را عهدهدارند، این مهم در جمهورى اسلامى ایران از طریق شوراهاى اسلامى شهر و روستا به منصه ظهور مىرسد . احزاب سیاسى نیز عمدتا وظیفه مشورت و نظارت سازمانیافته مردم را سامان داده، آن را وارد سیستم سیاسى مىکنند . بنابراین شوراهاى اسلامى شهر و روستا، بهعنوان یک جریان قانونمند، محذورات نظرى احزاب سیاسى را در جامعه دینى مورد انکار قرار داده و در سطح عینى نیز در شکل سازمان یافتهتر خود، تجلى نوعى تحزب محسوب مىگردد .
در این استدلال، مقدمه اول و دوم به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته و موارد انطباق و تداخل کارکردى احزاب و شوراهاى اسلامى استخراج خواهد شد . ضمیمه نمودن این استدلال با این مفروض که احزاب سیاسى، وظیفه مشورت و نظارت شوراهاى اسلامى را در شکل منسجم و سازمانىتر آن، وارد سیستم سیاسى و نهادهاى اجرایى نظام مىکند، نتیجه مورد انتظار این گزارش خواهد بود .
الف . احزاب سیاسى
حزب، مجموعهاى از افراد است که بر اساس پیوندهاى فکرى و اعتقادى دور هم جمع شده و براى رسیدن به هدف یا اهداف مشترک، از اصول و برنامهریزى خاصى نیز پیروى مىکنند . حزب از دیرباز، در میان جوامع مختلف وجود داشته است; اما به مفهوم جدید آن که از عناصر و مقدمات مشخصى برخوردار است، چندان قدمت تاریخى ندارد . حزب بهعنوان یک پدیده جدید، همانند سایر مقولههاى علوم اجتماعى و انسانى از تعریف مشخص و جامعى برخوردار نبوده و تعاریف مختلفى از آن ارایه شده است . (3) صرفنظر از اختلاف مفهومى، به لحاظ ماهوى، مىتوان تعاریف مختلف و متعددى را که در زمینه ارایه شده است، در چند عنصر بهعنوان پدیدههاى مقوم «حزب سیاسى» تلخیص نمود . از مجموع آنچه در تعریف این پدیده آمده است، مقولههایى چون اجتماع عدهاى از افراد، سازماندهى و تشکیلات، همسویى اهداف، عقاید و سیاستها و بالاخره تلاش براى کسب قدرت سیاسى را مىتوان از لوازم و مقومات احزاب سیاسى شمرد . البته برخى از پژوهشگران، عنصر حمایت و پشتیبانى مردمى را نیز اضافه کردهاند . (4)
در زمینه مفهوم، ماهیت، ساختار و کارویژه احزاب سیاسى مباحث و مسایل دامنهدار و مفصلى ارایه شده است; اما در اینجا به اقتضاى موضوع بحث، از مباحث جانبى صرفنظر نموده، تنها ابعاد مرتبط با بحث را طرح و مطالعه خواهیم کرد . هدف آن است که رابطه حزب و شوراهاى اسلامى و موارد انطباق و تداخل محتوایى این دو پدیده، در پرتو طرح مباحث مرتبط طرح و استخراج گردد .
کار ویژههاى حزب سیاسى
پژوهشگران سیاسى و علوم اجتماعى، اهداف، کارویژهها و کارکردهاى متفاوتى را براى احزاب سیاسى مطرح نمودهاند . البته شاید نیاز به یادآورى نباشد که «حزب» ، همانند بیشتر پدیدههاى دیگر اجتماعى یک مقوله ذووجهین است که بهصورت طبیعى، جنبههاى مثبت و منفى در آن قابل شناسایى است . اما در اینجا به دلیل آنکه کشف رابطه حزب سیاسى و شوراهاى اسلامى و سهم این پدیدهها در ایجاد بستر مناسب براى حضور و مشارکت همگانى تودهها، رسالت اصلى این نوشتار را تشکیل مىدهد، از طرح کارویژههاى منفى و یا به عبارت صحیحتر، مضرات و زیانهاى حزب سیاسى اجتناب مىشود . از سوى دیگر، به دلیل آنکه براى «احزاب سیاسى» کارویژههاى متعدد و متفاوتى بیان شده است، در اینجا صرفا مهمترین آنها که در عین حال به نحوى با کارویژهها و اهداف شوراهاى اسلامى - بهعنوان یک نهاد مردمى و مشارکت زا - انطباق دارد، بسنده خواهد شد .
مهمترین کارویژه احزاب سیاسى که به نحوى با برنامهها و اهداف شوراهاى اسلامى نیز انطباق دارد، عبارتنداز: مشارکتسیاسى مردم، آموزش و ارتقاى بینش سیاسى جامعه، نقد و نظارت بر حکومت، دفاع از حقوق شهروندان در برابر دولت، گزینش نامزدهاى انتخاباتى و تدوین سیاستهاى عمومى . (5)
1 . مشارکتسیاسى مردم
احزاب به منظور ساماندهى دستهها و گروههاى سیاسى و پارلمانى بهوجود آمدهاند . رقابت در انتخابات پارلمانى و دمکراسى، از ویژگىهاى اصلى احزاب سیاسى محسوب مىگردد . احزاب سیاسى براى کسب قدرت و بهدست آوردن بیشترین تعداد نمایندگان در پارلمان تلاش مىکنند تا افکار و نظریات تودههاى مردم را بسوى نامزدهاى انتخاباتى خویش معطوف سازند . همین امر موجب مىگردد که از یکسو احزاب به مشارکتسیاسى تودهها مبادرت ورزند و از سوى دیگر، با معرفى نامزدهاى مختلف، سرزندگى و دلگرمى را در انتخابگران و راىدهندگان پدید آوردند و زمینههاى مشارکتسیاسى گسترده آنان را بگسترند . بنابراین معرفى نامزدهاى مختلف و متعدد انتخاباتى از سوى احزاب سیاسى و تلاش احزاب براى جلب افکار تودهها و کشاندن آنان در عرصههاى سیاسى، یکى از مهمترین کارویژههاى احزاب سیاسى محسوب مىگردد .
2 . معرفى نامزدهاى انتخاباتى
در همین زمینه به یکى دیگر از کارویژههاى حزب در جامعه مىتوان اشاره کرد . حزب بعنوان یک جریان فکرى منضبط و منسجم در انتخاب اعضا و کارگزاران حکومت از جایگاه خاصى برخوردار مىباشد . احزاب با تجزیه و تحلیل شرایط اجتماعى و ارایه اطلاعات، تودههاى مردم را در گزینش کارگزاران و افراد کارآمد یارى مىرساند . (6)
در اندیشه سیاسى اسلام، بهویژه نظریه انتخابى - انتصابى در تئورى ولایت فقیه، انتخاب اصلح به عنوان یکى از کارویژههاى احزاب سیاسى، از اهمیتخاصى برخوردار است . در نظریه انتخابى - انتصابى ولى فقیه که رهبر جامعه اسلامى از یکسو با نصب عام از سوى پیشوایان معصوم معرفى شده و از سوى دیگر با انتخاب مردم در تعین مصداق و فرد جامع همراه مىباشد، به دلیل آنکه عامه مردم از تشخیص و قابلیت درک مصداق جامع رهبر منصوب از قبل معصوم ناتوان مىباشند، احزاب سیاسى در معرفى فرد اصلح و ارایه اطلاعات مفید، مىتوانند زمینههاى انتخاب اصلح را فراهم آورد . (7) بنابراین «تعداد احزاب سیاسى و سازمان آنها، چنانکه در موقع تحلیل رژیم دمکراتیک دیده شد، در انتخاب زمامداران تاثیر عمیقى دارد; اما شاید هم این تاثیر در ترکیب داخلى دستگاههاى حکومتى، بیشتر باشد .» (8)
3 . آموزش و ارتقاى بینش سیاسى جامعه
شاید نیاز به بحث نداشته باشد که رشد سیاسى و تعالى فکرى و فرهنگى جامعه، یکى از مهمترین عوامل توسعه سیاسى و اجتماعى بوده و خود زمینهساز مشارکتسیاسى مردم و حضور مداوم تودهها در عرصههاى مختلف مدیریتسیاسى - اجتماعى محسوب مىگردد . احزاب سیاسى در ابعاد و شیوههاى مختلف، این مهم را به انجام مىرسانند . صرفنظر از اینکه مبارزات انتخاباتى و رقابتهاى پارلمانى، که احزاب در آن نقش چشمگیر و جدى دارند، خود نوعى آموزش سیاسى بوده و جامعه را سبتبه تحولات سیاسى و اجتماعى و رخدادهاى زمانه خود هوشیار مىسازد . احزاب این مهم را با دو شیوه دیگر نیز تحقق مىبخشند . گاه برخى از احزاب با دایر نمودن محافل و همایشهاى سیاسى و یا برگزارى دورههاى آموزشى، به این امر مبادرت مىنمایند و گاه با جانبدارى از اشخاص و سیاستها از طریق مطبوعات، اجتماعات و تماسهاى فردى، راىدهندگان را آموزش مىدهند . (9) شاید بتوان گفت، آموزش سیاسى از طریق احزاب سیاسى، کارآمدتر و مفیدتر از هر روش دیگر باشد . حزب بىگمان کانون آموزش سیاسى مؤثر است و آموزش سیاسىاى که حزب مىتواند به اعضایش بدهد، بر هر آموزش سیاسى دیگر برترى دارد; زیرا همیشه کم و بیش با عمل همگام است . (10) به همین دلیل است که امروزه احزاب سیاسى در سراسر دنیا کم و بیش داراى آموزشگاهها و سازمانهاى پژوهشى بوده و اعضا و هوادارانش را آموزش مىدهد .
4 . نقد و نظارت بر حکومت
ثبات و هماهنگى حکومت، تعامل و روابط متقابل اجزاى درونى رژیم سیاسى و میزان پایبندى حکومت و کارگزاران نظام در جوامع توسعهیافته تا اندازهاى زیاد، تحت تاثیر موقف و سیاست احزاب سیاسى قرار دارد . در جوامع غیر حزبى که بیشتر رژیمهاى سیاسى مطلقالعنان و به دور از هر نوع نظارت به سر مىبرند و با شیوههاى دیکتاتورى و استبدادى اعمال حاکمیت مىنمایند، نهاد نظارتى و نقد کننده نظام که رژیم سیاسى را بر قانونگرایى و تصحیح مواضع سیاسى و اجتماعى وادار سازد، وجود ندارد . احزاب سیاسى با انجام وظیفه نقد و نظارت بر دستگاه تقنینى و اجرایى رژیم سیاسى، موجب مىگردد که دارندگان قدرت و حکومتکنندگان، خود را در معرض انتقاد، پرسش و بازجویى احساس نموده و جهتگیرى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خویش را در چارچوب قوانین پذیرفته شده تهیه و به مرحله اجرا بگذارد . موضع نظارت و نقد احزاب سیاسى، از یکسو موجب مىشود که هر نوع خطر و تهدید استبداد و دیکتاتورى رژیم سیاسى از میان رفته و از سوى دیگر روحیه نقد و نظارت در میان شهروندان نیز توسعه یابد و این امر در دراز مدت بهعنوان مکانیزم کنترلکننده نظام سیاسى و مهارى بر سر راه قدرت مطلقه دارندگان قدرت، خواهد بود . «حزب اکثریت، حکومت را تشکیل مىدهد و حزب اقلیت، اپوزیسیون را . وجود اقلیت نمىگذارد اکثریت از مسیر معین خارج شود .» (11)
5 . دفاع از شهروندان در برابر دولت
احزاب سیاسى، در قالب واقعى آن که به دور از نیازمندىهاى رژیم سیاسى و براساس ضرورتهاى اجتماعى از دل جامعه سر برآورده باشد، بهصورت طبیعى دفاع از هواداران خود را در سطح خاص و دفاع از کلیه شهروندان را در سطح عام، وظیفه اساسى خود دانسته و حداقل تا رسیدن به حاکمیتسیاسى، موضع حمایت از مردم را در برابر دولت و رژیم سیاسى، دنبال مىنمایند . جامعه مدنى به مفهوم مجموعه نهادها و سازمانهاى غیر حکومتى که وظیفه حمایت از حقوق شهروندان را در مقابل دولت، عهده دار مىباشد، وجود احزاب سیاسى را در کنار سایر نهادها و تجمعات غیروابسته به حکومت، بهعنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مىدهد . (12)
6 . تدوین سیاستهاى عمومى
اگر جنبههاى نظارتى احزاب سیاسى بر رژیم سیاسى را مورد توجه قرار دهیم و از سوى دیگر جنبههاى تاثیرگذارى احزاب را در ارایه شاخص و معیار گزینش و انتخاب اصلح در رقابتهاى انتخاباتى، در نظر بگیریم، خواهیم دید که احزاب سیاسى در تدوین و جهتگیرىهاى کلان رژیم سیاسى، از نقش جدى و تاثیرگذارى برخوردار خواهند بود . احزاب سیاسى با نقد سیاستهاى رژیم، زمینههاى بارورى و تصحیح سیاستهاى حکومت را فراهم نموده، نقش خود در تدوین سیاستهاى عمومى حکومت ایفاء مىکنند . (13)
ب . شوراهاى اسلامى
در این قسمتبا رویکرد تطبیقى به کارویژههاى احزاب سیاسى، تلاش مىشود تا برخى از اهداف و کارویژههاى شوراهاى اسلامى که به نوعى با کارویژه احزاب سیاسى تداخل و انطباق دارد، مورد اشاره قرار گیرد .
1 . مفهوم و ماهیتشوراهاى اسلامى
صرفنظر از مباحث مفهومى و دامنهدارى که در این زمینه وجود دارد، در یک تعریف نسبتا مناسب مىتوان گفت: «از شوراهاى اسلامى، مجموعهاى از نمایندگان منتخب مردماند که با راى مستقیم مردم انتخاب مىشوند و از صلاحیتهاى مشورتى و اجرایى رسمى، براى اداره امور عمومى حوزه انتخابى خود، برخوردارند، و به صورت رسمى به اداره بخشى از این امور مبادرت مىورزند . (14) » بنابر تعریف فوق، شوراهاى اسلامى شهر و روستا برخلاف مفهوم رایجشورا و مشورت که عمدتا در سطح تبادل افکار و ارایه نظر مشورتى منحصر مىشود، علاوه بر شرکت در فرایند تصمیمگیرى و سیاستگذارى که از طریق وارد کردن نظرات مشورتى صورت مىگیرد، از اختیارات و صلاحیت اجرایى چندى نیز برخوردارند . بنابراین جنبه عملى و اجرایى در شوراهاى اسلامى، نسبتبه ابعاد نظرى و مشورتى آن، از اهمیتبیشترى برخوردار است; چرا که شوراى شهر و روستا، داراى اختیارات اجرایى است که نصب و عزل شهردار در شهر، و نصب و عزل دهدار در روستا، از بارزترین این اختیارات است . (15)
مسئله دیگرى که در مورد ماهیتشوارهاى اسلامى وجود دارد، خاستگاه خصلت محلى آنها است که آن را از سایر تشکلهاى صنعتى، علمى، فرهنگى و . . . متمایز مىسازد .
در مجموع سه ویژگى اساسى در مورد شوراهاى اسلامى قابل شناسایى و حایز اهمیت است:
1 . انتخاب شورا توسط آراى مستقیم مردم (عنصر انتخاب) ;
2 . داشتن صلاحیتهاى ادارى و اجرایى و نه کارکرد مشورتى صرف (عنصر مشارکت ادارى و اجرایى) ;
3 . بومى بودن (عنصر مکانى).
با چنین خصایص و ویژگىهایى است که شوراهاى اسلامى، در قالب شوراى شهر، بخش، شهرک و روستا به اداره برخى از امور عمومى و اجتماعى پرداخته و در مواردى مانند تصویب بودجه شهردارى، انتخاب و عزل شهردار و دهدار، نظارت مالى و کارى بر ادارات دولتى، ساماندهى امور عمرانى و مسایل مربوط به عوارض، مالیات و غیره مبادرت مىنمایند . (16)
2 . کارویژههاى شوراهاى اسلامى
آنچه در سطور گذشته با اجمال اشاره شد، تا اندازهاى اهداف و کارویژههاى شوراهاى اسلامى را بیان مىنماید . در اینجا برخى از مهمترین کارویژهها، به تناسب بحثحاضر، مورد طرح و مطالعه تفصیلى قرار مىگیرد .
2- 1 . مشارکتسیاسى
بدون تردید، شرکت مردم در تعیین سرنوشتسیاسى خود و سهمگیرى آنان در اداره جامعه، یکى از اهداف و اصول اساسى نظام جمهورى اسلامى محسوب مىگردد . اصول متعددى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران به حاکمیت مردم بر مقررات سیاسى خویش، اختصاص داده شده و آن را مورد تاکید قرار مىدهد . (17)
قانون اساسى، ضمن تاکید بر اصل جمهوریت نظام اسلامى که حاکمیت مردم را موازى با حاکمیت الهى بر تمام هستى قرارداده و هر دو اصل را سازگار و قابل جمع عنوان نموده است، راهکارها و شیوههاى مشخصى را براى تحقق حاکمیت مردمى و عینیت جمهوریت نظام ارایه داده است . این مطلب، در قانون اساسى چنین مورد تاکید قرار گرفته است: «در جمهورى اسلامى ایران، امور کشور باید به اتکاى آراى عمومى اداره شود . از راه انتخابات، انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراهاى اسلامى و نظایر اینها یا از راه همهپرسى در مواردى که در اصول دیگر این قانون معین مىگردد .» (18)
بنابراین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران با اذعان بر اصل مشارکت همگانى، ضمن وضع حدود پنجاه اصل، حق تعیین سرنوشتسیاسى جامعه را بهوسیله مردم مورد تاکید قرار داده است . در همین راستا انتخابات را بهعنوان یکى از مهمترین مکانیزمهاى تحقق این هدف مطرح نموده که انتخابات شوراهاى اسلامى در کنار سایر انتخابات یکى از آنهاست . (19)
2- 2 . شوراهاى اسلامى، حلقه اتصال شهروندان و حکومت
نقش ارتباطى شوراهاى اسلامى که جریان حکومتگر و دارندگان قدرت را با شهروندان جامعه اسلامى مرتبط مىسازد، از دیگر کارویژهها و نقشهاى این شورا است . در واقع مردم از طریق شوراهاى اسلامى، با کارگزاران نظام اسلامى مرتبط مىگردند و نظریات مشورتى و نظارتى خویش را از این طریق، وارد سیستم سیاسى مىنمایند .
این نکته را در بیانات مقام معظم رهبرى چنین مىخوانیم: «تشکیل این شوراها یکى از موفقیتهاى بزرگ جمهورى اسلامى است; زیرا مردم مسلمان، تابع این جمهورى است; یعنى در نظام جمهورى اسلامى تصمیمگیرى، اراده و اقدام و عمل به عهده مردم است و این در بهترین وضع، آن وقتى انجام مىگیرد که روستاهاى دور و نزدیک کشور ما با یک چنین رابطه مستحکمى با یکدیگر و با مراکز، ارتباط داشته باشند .» (20)
3- 2 . کارویژه مشورت و نظارت
همانگونه که اشارت رفت، هرچند برداشت رایج از مفهوم شورا، مشارکت در سطح نظرى و رایزنى در مسایل و امور سیاسى و اجتماعى جامعه است، اما علىرغم این برداشت رایج، آنچه در مورد وظایف، اختیارات و عملکرد شوراهاى اسلامى در قانون اساسى آمده است، چیزى بیش از این امر را مطرح مىسازد . شوراهاى اسلامى بهعنوان یک تشکل مردمى نه تنها وظیفه دارد تا نظریات مشورتى خویش را وارد سیستم سیاسى و نظام اجرایى و ادارى نظام نماید، علاوه بر این، از اختیارات اجرایى و ادارى و نظارت بر عملکرد اجرایى نیز برخوردار است . وظیفه نظارت شوراهاى اسلامى، از این تشکل ابزارى کارآمد جهت تصحیح جهتگیرىهاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى نظام ساخته و آن را تا سطح مکانیزم کنترلکننده روند اجرایى و ادارى سازمانها و تشکیلات حکومتى در سطح استان، شهر، روستا و دهکدهها ارتقا مىبخشد .
خلاصه اینکه استفاده از نظریات مشورتى اعضاى شوراهاى اسلامى در امور مختلف جامعه، نظارت مستقیم مردم در درآمدها و مخارج شهردارىها و دهدارىهاى هر منطقه، ضمن اینکه دولت جمهورى اسلامى را در فرایند تصمیمگیرى و اجرا، یارى مىرساند، اعتماد عمیقى میان مسئولین و کارگزاران نظام اسلامى و مردم ایجاد نموده و مردم را در تنظیم و ساماندهى به انتظارات و خواستههاشان، به صورت معقول و منطقى، یارى مىرساند . شوراهاى اسلامى بهعنوان یکى از مکانیزمهاى مناسب توزیع قدرت در سطح کارگزاران نظام و ابزار مناسب در راستاى تحقق مشارکتسازى سیاسى و نهادینه شدن مشارکت جریانهاى مختلف، مورد توجه و تاکید قرار گرفت . (21) این امر، زمانىکه با این دقیقه جامعهشناختى تلفیق گردد که «پس از همگونگى ملى، ارتقاى سطح فرهنگ و آموزش مردم همراه با رفع نیازهاى اولیه، زمینه را براى مشارکت مردم فراهم مىآورد . مشارکتسیاسى نیز خود نیازمند وجود قوانین و راهکارهاى حقوقى از یک سو و رقابت آزاد از سوى دیگر است و در چنین فضایى آزاد است که احزاب تولد پیدا مىکند» (22) بهخوبى حوزه تداخل شوراهاى اسلامى و تحزب در جمهورى اسلامى ایران آشکار مىگردد . واضح است که شوراهاى اسلامى با ایفاى نقش مشارکتسازى سیاسى تودهها و آموزش، بسترى مناسب را براى شکلگیرى احزاب سیاسى در ایران فراهم خواهد ساخت . مهمتر از همه آنکه اگر فقدان توسعه سیاسى و اقتصادى را که در قالب فرهنگ مشارکتستیزى و نابرابرى معیشتى تودهها تجلى مىیابد، بهعنوان مانعى بر سر راه تحزب در ایران، اذعان نمائیم، (23) نقش شوراهاى اسلامى در رفع این موانع چشمگیر خواهد بود .
ج . احزاب و شوراهاى اسلامى
حزب بهعنوان یک پدیده محتوایى و کارکردى - صرف نظر از بحث مفهومى - از رابطه نزدیک و متداخل با شوراهاى اسلامى برخوردار است . گفته شد که دقت در کارویژههاى احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى، بیانگر آن است که در برخى از مهمترین کارویژههاى احزاب سیاسى با شوراهاى اسلامى، از نوعى تداخل و انطباق برخوردار است . هرچند جنبه منفى کارویژههاى احزاب سیاسى را نیز نباید از نظر دور داشت، اما در هر حال، دقت در کارویژههاى مثبت احزاب سیاسى، حداقل در سطح یک گمانه و برآورد ابتدایى، این نکته را مطرح مىسازد که آنچه بهعنوان اهداف، وظایف و کارکردهاى شوراهاى اسلامى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران و نیز قوانین مربوط به شوراهاى اسلامى آمده است، موید این نکته است که در سطح نظرى و عملى، شوراهاى اسلامى بهعنوان یک مکانیزم معقول و مناسب براى تحقق و عینیت جمهوریت نظام، که در مشارکتسیاسى مردم تبلور یافته و تحقق اندیشه نظارت و مشورت مردم در قبال کارگزاران نظام اسلامى، مورد اذعان و پذیرش قرار گرفته است . بنابراین، احزاب سیاسى در سطح ارایه این کارویژهها - که جزء کارویژه احزاب نیز مىباشد - نه تنها محذور دینى و نظرى نداشته، که در صورت اثبات این امر که احزاب سیاسى کارویژههاى مذکور را در سطح مطلوبتر و بهینه آن انجام خواهد داد، مورد توصیه نیز قرار خواهد گرفت .
براى کشف و تبیین رابطه متداخل احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى در سطح کارویژههاى ایندو نهاد، کارویژه هر یک از ایندو پدیده را به صورت مختصر مرور مىکنیم .
برخى از پژوهشگران، کارویژههاى پنجگانه زیر را براى احزاب سیاسى برشمردهاند:
1 . گزینش نامزدهاى انتخاباتى (انتخاب اصلح) ;
2 . تدوین سیاستهاى عمومى (نظارت و مشورت) ;
3 . انتقاد از حکومت;
4 . آموزش سیاسى;
5 . واسطه بودن میان فرد و حکومت . (24)
تناظر با کارویژه احزاب سیاسى، اهداف، کارکردها و وظایف نظرى و عینى شوراهاى اسلامى دراصل صدم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران چنین بیان مىشود: «براى پیش برد سریع برنامههاى اجتماعى، اقتصادى، عمرانى، بهداشتى، فرهنگى، آموزشى و سایر امور رفاهى از طریق همکارى مردم، با توجه به مقتضیات محلى، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شوراهایى بهنام شوراى ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت مىگیرد که اعضاى آن را مردم همان محل انتخاب مىکنند .» (25)
در ادامه همین مطلب، اصل صدویکم، جلوگیرى از تبعیض (توزیع نامساوى منابع اعم از اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى) و همکارى و مساعدت در برنامههاى عمرانى و رفاهى و نظارت بر روند اجرایى را به عنوان وظایف و کارویژههاى شوراهاى اسلامى مطرح مىکند . (26) بنابراین کارویژههاى شوراها را نیز مىتوان در محورهاى زیر خلاصه کرد:
1 . مشارکتسازى سیاسى;
2 . نظارت و مشورت;
3 . حلقه ارتباط میان شهروندان و دولت;
4 . همکارى و مساعدت با دولت در تدوین سیاستها و برنامههاى عمرانى و رفاهى .
مطالعه تطبیقى هر دو دسته کارویژههاى فوق، بیانگر آن است که شوراهاى اسلامى در ایران دقیقا کارویژه احزاب سیاسى در دیگر جوامع را انجام مىدهد . بنابراین نهادینه شدن و توسعه اندیشه شوراهاى اسلامى، و رشد و تکامل این تشکل مردمى، خود مىتواند زمینههاى مساعد نظرى و عملى براى احزاب سیاسى محسوب گردد . در نهایت اینکه احزاب سیاسى از نظر کارکردگرایى تا اندازه زیادى مىتوانند از مبانى نظرى شوراهاى اسلامى و تجربیات عینى آن، بهرهبردارى نمایند . به صورت طبیعى، اگر احزاب سیاسى کارویژههاى فوق را به شکل مطلوبتر و مناسبتر آن به انجام برسانند . از دل مباحث مربوط به شوراهاى اسلامى، مىتوان مؤیدات و ادله اثباتى فراوانى براى احزاب در ایران بیرون کشید .
پىنوشتها:
در دفتر مجله موجود مىباشند .
همچنین شوراهاى کشور با وارد شدن به مناقشات سیاسى و کسب وجهه سیاسى عملا از تهیه طرحها و پیشنهادهاى اصلاحى راهبرد اجتماعى و ارائه آن به شوراهاى مافوق جهت اطلاع و برنامهریزى ناموفق بودند و به مرور زمان از کار ویژه خود دور ماندند .
نکته دیگر که از اهمیت ویژه برخوردار است، این است که در جریان شکلگیرى و حرکتشوراها این نهادها فراتر از دسته و جریانهاى سیاسى نرفتند و در انحصار منافع گروهها و اشخاص قرار گرفتند . این مسئله آسیب جدى به روح شوراها وارد ساخت; زیرا شوراها برخاسته از متن جامعه بوده، به همه مردم یک محل یا منطقه تعلق دارند نه یک دسته و گروه خاص . در همین راستا عدم حضور احزاب و گروههاى سیاسى قوى و مردمى در صحنه شوراها، یکى از علتهاى مهم عدم شرکت گسترده مردم در زمان ثبت نام از داوطلبان انتخابات شوراها مىباشد .
اما شوراها دست کم یک دستاورد مثبت از خود بر جا گذاشتهاند و آن ورود حدود دویست هزار نفر به عرصههاى مدیریت عمران و مدنى در شهرها و روستاهاست که گامى مهم در جهت کادرسازى مدیریت میانى کشور به شمار مىرود . از این جهتشوراها را مىتوان به عنوان پایگاهى براى آموزش مدیران میانى کشور دانست که آنها را براى پذیرفتن مسئولیتهاى بالاتر آماده مىکند .
بدون شک، شوراها پس از یک دوره دستاورهاى مثبت و منفى، مىتواند بزرگترین تجربه دموکراسى به شمار آید . اگر به تفکر تئورى معتقد باشیم و برخى ناکارآمدىها را ناچیز بشماریم، آن وقت است که آرمان و تجربه شوراها به واقعیتى عظیم تبدیل خواهد شد .
امید حاتمى
مشورت و نظارت بر حکومت
سید عبدالقیوم سجادى
تاریخ احزاب سیاسى در ایران روند متفاوت از تاریخ احزاب در غرب و سایر کشورها را پیموده است; زیرا احزاب سیاسى به عنوان یکى از الزامات مشارکتسیاسى مردم، هیچگاه رخ ننمایانده است . زاد و ولد احزاب سیاسى و روند شکلگیرى آنها، کمتر مسیر طبیعى خود را پیموده و از دل الزامات و شرایط طبیعى و عینى جامعه سر بر آوردهاند .
نوشتار حاضر با این تلقى که دو پدیده احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى، به لحاظ محتوا و کاربردى، از نوعى تلاقى و انطباق برخوردارند، در صدد است تا رابطه عینى این دو پدیده را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد . بنابراین پرسش اصلى این گزارش چنین خواهد بود: رابطه احزاب و شوراهاى اسلامى چگونه است؟ و آیا اساسا این دو مقوله چه ارتباطى با هم دارند؟ در پاسخ به این پرسش، تلاش خواهد شد تا نحوه رابطه ایندو مقوله با نگرش کارکردى مورد بررسى قرار گیرد . در صفحات بعدى این نوشتار ما این گمانه را به آزمون خواهیم گذاشت که: هر چند به لحاظ موضوعى، هیچگونه ارتباطى میان پدیده تحزب و شوراهاى اسلامى وجود ندارد، اما با عنایتبه محتوا و کارویژههاى هر یک مىتوان نقاط و موارد انطباق و سازگارى این دو پدیده را کشف کرد . این نکته در صورت تایید بیانگر آن خواهد بود که شوراهاى اسلامى بهعنوان یک جریان نهادینه شده و قانونمند زمینههاى مناسبى را براى شکلگیرى و گسترش اندیشه تحزب در جامعه اسلامى ایران، فراهم نموده و بستر مناسبى را براى تحزب پدید خواهد آورد .
استدلال این نوشتار بر تایید فرضیه فوق در قالب یک قیاس تحلیلى به شکل زیر قابل طرح خواهد بود .
1 . شوراهاى اسلامى بهعنوان یک تشکل مردمى در راستاى مشارکتسازى مردم در امور اجرایى و ادارى کشور در ابعاد مختلف تدارک دیده شده و وظیفه مهم مشورت و نظارت بر کارگزاران نظام اسلامى را بر عهده دارد . (1)
2 . احزاب سیاسى معمولا کارویژههاى متعددى دارند . کارویژههایى مانند مشارکتسازى سیاسى، آموزش و رشد فرهنگ سیاسى جامعه، نقد و نظارت بر حکومت و دفاع از حقوق شهروندان، از مهمترین جنبههاى آن محسوب مىگردد . (2)
3 . نتیجه حاصل از دو مقدمه فوق آن خواهد بود که در جامعه اسلامى و حکومت دینى، دولت و مردم از نوعى رابطه متقابل برخوردار است . بدین ترتیب که دولتبهعنوان مجریان قانون شناخته مىشود و مردم نیز بهعنوان شهروندان مسئول، وظیفه مهم مشورت و نظارت بر حکومت را عهدهدارند، این مهم در جمهورى اسلامى ایران از طریق شوراهاى اسلامى شهر و روستا به منصه ظهور مىرسد . احزاب سیاسى نیز عمدتا وظیفه مشورت و نظارت سازمانیافته مردم را سامان داده، آن را وارد سیستم سیاسى مىکنند . بنابراین شوراهاى اسلامى شهر و روستا، بهعنوان یک جریان قانونمند، محذورات نظرى احزاب سیاسى را در جامعه دینى مورد انکار قرار داده و در سطح عینى نیز در شکل سازمان یافتهتر خود، تجلى نوعى تحزب محسوب مىگردد .
در این استدلال، مقدمه اول و دوم به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته و موارد انطباق و تداخل کارکردى احزاب و شوراهاى اسلامى استخراج خواهد شد . ضمیمه نمودن این استدلال با این مفروض که احزاب سیاسى، وظیفه مشورت و نظارت شوراهاى اسلامى را در شکل منسجم و سازمانىتر آن، وارد سیستم سیاسى و نهادهاى اجرایى نظام مىکند، نتیجه مورد انتظار این گزارش خواهد بود .
الف . احزاب سیاسى
حزب، مجموعهاى از افراد است که بر اساس پیوندهاى فکرى و اعتقادى دور هم جمع شده و براى رسیدن به هدف یا اهداف مشترک، از اصول و برنامهریزى خاصى نیز پیروى مىکنند . حزب از دیرباز، در میان جوامع مختلف وجود داشته است; اما به مفهوم جدید آن که از عناصر و مقدمات مشخصى برخوردار است، چندان قدمت تاریخى ندارد . حزب بهعنوان یک پدیده جدید، همانند سایر مقولههاى علوم اجتماعى و انسانى از تعریف مشخص و جامعى برخوردار نبوده و تعاریف مختلفى از آن ارایه شده است . (3) صرفنظر از اختلاف مفهومى، به لحاظ ماهوى، مىتوان تعاریف مختلف و متعددى را که در زمینه ارایه شده است، در چند عنصر بهعنوان پدیدههاى مقوم «حزب سیاسى» تلخیص نمود . از مجموع آنچه در تعریف این پدیده آمده است، مقولههایى چون اجتماع عدهاى از افراد، سازماندهى و تشکیلات، همسویى اهداف، عقاید و سیاستها و بالاخره تلاش براى کسب قدرت سیاسى را مىتوان از لوازم و مقومات احزاب سیاسى شمرد . البته برخى از پژوهشگران، عنصر حمایت و پشتیبانى مردمى را نیز اضافه کردهاند . (4)
در زمینه مفهوم، ماهیت، ساختار و کارویژه احزاب سیاسى مباحث و مسایل دامنهدار و مفصلى ارایه شده است; اما در اینجا به اقتضاى موضوع بحث، از مباحث جانبى صرفنظر نموده، تنها ابعاد مرتبط با بحث را طرح و مطالعه خواهیم کرد . هدف آن است که رابطه حزب و شوراهاى اسلامى و موارد انطباق و تداخل محتوایى این دو پدیده، در پرتو طرح مباحث مرتبط طرح و استخراج گردد .
کار ویژههاى حزب سیاسى
پژوهشگران سیاسى و علوم اجتماعى، اهداف، کارویژهها و کارکردهاى متفاوتى را براى احزاب سیاسى مطرح نمودهاند . البته شاید نیاز به یادآورى نباشد که «حزب» ، همانند بیشتر پدیدههاى دیگر اجتماعى یک مقوله ذووجهین است که بهصورت طبیعى، جنبههاى مثبت و منفى در آن قابل شناسایى است . اما در اینجا به دلیل آنکه کشف رابطه حزب سیاسى و شوراهاى اسلامى و سهم این پدیدهها در ایجاد بستر مناسب براى حضور و مشارکت همگانى تودهها، رسالت اصلى این نوشتار را تشکیل مىدهد، از طرح کارویژههاى منفى و یا به عبارت صحیحتر، مضرات و زیانهاى حزب سیاسى اجتناب مىشود . از سوى دیگر، به دلیل آنکه براى «احزاب سیاسى» کارویژههاى متعدد و متفاوتى بیان شده است، در اینجا صرفا مهمترین آنها که در عین حال به نحوى با کارویژهها و اهداف شوراهاى اسلامى - بهعنوان یک نهاد مردمى و مشارکت زا - انطباق دارد، بسنده خواهد شد .
مهمترین کارویژه احزاب سیاسى که به نحوى با برنامهها و اهداف شوراهاى اسلامى نیز انطباق دارد، عبارتنداز: مشارکتسیاسى مردم، آموزش و ارتقاى بینش سیاسى جامعه، نقد و نظارت بر حکومت، دفاع از حقوق شهروندان در برابر دولت، گزینش نامزدهاى انتخاباتى و تدوین سیاستهاى عمومى . (5)
1 . مشارکتسیاسى مردم
احزاب به منظور ساماندهى دستهها و گروههاى سیاسى و پارلمانى بهوجود آمدهاند . رقابت در انتخابات پارلمانى و دمکراسى، از ویژگىهاى اصلى احزاب سیاسى محسوب مىگردد . احزاب سیاسى براى کسب قدرت و بهدست آوردن بیشترین تعداد نمایندگان در پارلمان تلاش مىکنند تا افکار و نظریات تودههاى مردم را بسوى نامزدهاى انتخاباتى خویش معطوف سازند . همین امر موجب مىگردد که از یکسو احزاب به مشارکتسیاسى تودهها مبادرت ورزند و از سوى دیگر، با معرفى نامزدهاى مختلف، سرزندگى و دلگرمى را در انتخابگران و راىدهندگان پدید آوردند و زمینههاى مشارکتسیاسى گسترده آنان را بگسترند . بنابراین معرفى نامزدهاى مختلف و متعدد انتخاباتى از سوى احزاب سیاسى و تلاش احزاب براى جلب افکار تودهها و کشاندن آنان در عرصههاى سیاسى، یکى از مهمترین کارویژههاى احزاب سیاسى محسوب مىگردد .
2 . معرفى نامزدهاى انتخاباتى
در همین زمینه به یکى دیگر از کارویژههاى حزب در جامعه مىتوان اشاره کرد . حزب بعنوان یک جریان فکرى منضبط و منسجم در انتخاب اعضا و کارگزاران حکومت از جایگاه خاصى برخوردار مىباشد . احزاب با تجزیه و تحلیل شرایط اجتماعى و ارایه اطلاعات، تودههاى مردم را در گزینش کارگزاران و افراد کارآمد یارى مىرساند . (6)
در اندیشه سیاسى اسلام، بهویژه نظریه انتخابى - انتصابى در تئورى ولایت فقیه، انتخاب اصلح به عنوان یکى از کارویژههاى احزاب سیاسى، از اهمیتخاصى برخوردار است . در نظریه انتخابى - انتصابى ولى فقیه که رهبر جامعه اسلامى از یکسو با نصب عام از سوى پیشوایان معصوم معرفى شده و از سوى دیگر با انتخاب مردم در تعین مصداق و فرد جامع همراه مىباشد، به دلیل آنکه عامه مردم از تشخیص و قابلیت درک مصداق جامع رهبر منصوب از قبل معصوم ناتوان مىباشند، احزاب سیاسى در معرفى فرد اصلح و ارایه اطلاعات مفید، مىتوانند زمینههاى انتخاب اصلح را فراهم آورد . (7) بنابراین «تعداد احزاب سیاسى و سازمان آنها، چنانکه در موقع تحلیل رژیم دمکراتیک دیده شد، در انتخاب زمامداران تاثیر عمیقى دارد; اما شاید هم این تاثیر در ترکیب داخلى دستگاههاى حکومتى، بیشتر باشد .» (8)
3 . آموزش و ارتقاى بینش سیاسى جامعه
شاید نیاز به بحث نداشته باشد که رشد سیاسى و تعالى فکرى و فرهنگى جامعه، یکى از مهمترین عوامل توسعه سیاسى و اجتماعى بوده و خود زمینهساز مشارکتسیاسى مردم و حضور مداوم تودهها در عرصههاى مختلف مدیریتسیاسى - اجتماعى محسوب مىگردد . احزاب سیاسى در ابعاد و شیوههاى مختلف، این مهم را به انجام مىرسانند . صرفنظر از اینکه مبارزات انتخاباتى و رقابتهاى پارلمانى، که احزاب در آن نقش چشمگیر و جدى دارند، خود نوعى آموزش سیاسى بوده و جامعه را سبتبه تحولات سیاسى و اجتماعى و رخدادهاى زمانه خود هوشیار مىسازد . احزاب این مهم را با دو شیوه دیگر نیز تحقق مىبخشند . گاه برخى از احزاب با دایر نمودن محافل و همایشهاى سیاسى و یا برگزارى دورههاى آموزشى، به این امر مبادرت مىنمایند و گاه با جانبدارى از اشخاص و سیاستها از طریق مطبوعات، اجتماعات و تماسهاى فردى، راىدهندگان را آموزش مىدهند . (9) شاید بتوان گفت، آموزش سیاسى از طریق احزاب سیاسى، کارآمدتر و مفیدتر از هر روش دیگر باشد . حزب بىگمان کانون آموزش سیاسى مؤثر است و آموزش سیاسىاى که حزب مىتواند به اعضایش بدهد، بر هر آموزش سیاسى دیگر برترى دارد; زیرا همیشه کم و بیش با عمل همگام است . (10) به همین دلیل است که امروزه احزاب سیاسى در سراسر دنیا کم و بیش داراى آموزشگاهها و سازمانهاى پژوهشى بوده و اعضا و هوادارانش را آموزش مىدهد .
4 . نقد و نظارت بر حکومت
ثبات و هماهنگى حکومت، تعامل و روابط متقابل اجزاى درونى رژیم سیاسى و میزان پایبندى حکومت و کارگزاران نظام در جوامع توسعهیافته تا اندازهاى زیاد، تحت تاثیر موقف و سیاست احزاب سیاسى قرار دارد . در جوامع غیر حزبى که بیشتر رژیمهاى سیاسى مطلقالعنان و به دور از هر نوع نظارت به سر مىبرند و با شیوههاى دیکتاتورى و استبدادى اعمال حاکمیت مىنمایند، نهاد نظارتى و نقد کننده نظام که رژیم سیاسى را بر قانونگرایى و تصحیح مواضع سیاسى و اجتماعى وادار سازد، وجود ندارد . احزاب سیاسى با انجام وظیفه نقد و نظارت بر دستگاه تقنینى و اجرایى رژیم سیاسى، موجب مىگردد که دارندگان قدرت و حکومتکنندگان، خود را در معرض انتقاد، پرسش و بازجویى احساس نموده و جهتگیرى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خویش را در چارچوب قوانین پذیرفته شده تهیه و به مرحله اجرا بگذارد . موضع نظارت و نقد احزاب سیاسى، از یکسو موجب مىشود که هر نوع خطر و تهدید استبداد و دیکتاتورى رژیم سیاسى از میان رفته و از سوى دیگر روحیه نقد و نظارت در میان شهروندان نیز توسعه یابد و این امر در دراز مدت بهعنوان مکانیزم کنترلکننده نظام سیاسى و مهارى بر سر راه قدرت مطلقه دارندگان قدرت، خواهد بود . «حزب اکثریت، حکومت را تشکیل مىدهد و حزب اقلیت، اپوزیسیون را . وجود اقلیت نمىگذارد اکثریت از مسیر معین خارج شود .» (11)
5 . دفاع از شهروندان در برابر دولت
احزاب سیاسى، در قالب واقعى آن که به دور از نیازمندىهاى رژیم سیاسى و براساس ضرورتهاى اجتماعى از دل جامعه سر برآورده باشد، بهصورت طبیعى دفاع از هواداران خود را در سطح خاص و دفاع از کلیه شهروندان را در سطح عام، وظیفه اساسى خود دانسته و حداقل تا رسیدن به حاکمیتسیاسى، موضع حمایت از مردم را در برابر دولت و رژیم سیاسى، دنبال مىنمایند . جامعه مدنى به مفهوم مجموعه نهادها و سازمانهاى غیر حکومتى که وظیفه حمایت از حقوق شهروندان را در مقابل دولت، عهده دار مىباشد، وجود احزاب سیاسى را در کنار سایر نهادها و تجمعات غیروابسته به حکومت، بهعنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مىدهد . (12)
6 . تدوین سیاستهاى عمومى
اگر جنبههاى نظارتى احزاب سیاسى بر رژیم سیاسى را مورد توجه قرار دهیم و از سوى دیگر جنبههاى تاثیرگذارى احزاب را در ارایه شاخص و معیار گزینش و انتخاب اصلح در رقابتهاى انتخاباتى، در نظر بگیریم، خواهیم دید که احزاب سیاسى در تدوین و جهتگیرىهاى کلان رژیم سیاسى، از نقش جدى و تاثیرگذارى برخوردار خواهند بود . احزاب سیاسى با نقد سیاستهاى رژیم، زمینههاى بارورى و تصحیح سیاستهاى حکومت را فراهم نموده، نقش خود در تدوین سیاستهاى عمومى حکومت ایفاء مىکنند . (13)
ب . شوراهاى اسلامى
در این قسمتبا رویکرد تطبیقى به کارویژههاى احزاب سیاسى، تلاش مىشود تا برخى از اهداف و کارویژههاى شوراهاى اسلامى که به نوعى با کارویژه احزاب سیاسى تداخل و انطباق دارد، مورد اشاره قرار گیرد .
1 . مفهوم و ماهیتشوراهاى اسلامى
صرفنظر از مباحث مفهومى و دامنهدارى که در این زمینه وجود دارد، در یک تعریف نسبتا مناسب مىتوان گفت: «از شوراهاى اسلامى، مجموعهاى از نمایندگان منتخب مردماند که با راى مستقیم مردم انتخاب مىشوند و از صلاحیتهاى مشورتى و اجرایى رسمى، براى اداره امور عمومى حوزه انتخابى خود، برخوردارند، و به صورت رسمى به اداره بخشى از این امور مبادرت مىورزند . (14) » بنابر تعریف فوق، شوراهاى اسلامى شهر و روستا برخلاف مفهوم رایجشورا و مشورت که عمدتا در سطح تبادل افکار و ارایه نظر مشورتى منحصر مىشود، علاوه بر شرکت در فرایند تصمیمگیرى و سیاستگذارى که از طریق وارد کردن نظرات مشورتى صورت مىگیرد، از اختیارات و صلاحیت اجرایى چندى نیز برخوردارند . بنابراین جنبه عملى و اجرایى در شوراهاى اسلامى، نسبتبه ابعاد نظرى و مشورتى آن، از اهمیتبیشترى برخوردار است; چرا که شوراى شهر و روستا، داراى اختیارات اجرایى است که نصب و عزل شهردار در شهر، و نصب و عزل دهدار در روستا، از بارزترین این اختیارات است . (15)
مسئله دیگرى که در مورد ماهیتشوارهاى اسلامى وجود دارد، خاستگاه خصلت محلى آنها است که آن را از سایر تشکلهاى صنعتى، علمى، فرهنگى و . . . متمایز مىسازد .
در مجموع سه ویژگى اساسى در مورد شوراهاى اسلامى قابل شناسایى و حایز اهمیت است:
1 . انتخاب شورا توسط آراى مستقیم مردم (عنصر انتخاب) ;
2 . داشتن صلاحیتهاى ادارى و اجرایى و نه کارکرد مشورتى صرف (عنصر مشارکت ادارى و اجرایى) ;
3 . بومى بودن (عنصر مکانى).
با چنین خصایص و ویژگىهایى است که شوراهاى اسلامى، در قالب شوراى شهر، بخش، شهرک و روستا به اداره برخى از امور عمومى و اجتماعى پرداخته و در مواردى مانند تصویب بودجه شهردارى، انتخاب و عزل شهردار و دهدار، نظارت مالى و کارى بر ادارات دولتى، ساماندهى امور عمرانى و مسایل مربوط به عوارض، مالیات و غیره مبادرت مىنمایند . (16)
2 . کارویژههاى شوراهاى اسلامى
آنچه در سطور گذشته با اجمال اشاره شد، تا اندازهاى اهداف و کارویژههاى شوراهاى اسلامى را بیان مىنماید . در اینجا برخى از مهمترین کارویژهها، به تناسب بحثحاضر، مورد طرح و مطالعه تفصیلى قرار مىگیرد .
2- 1 . مشارکتسیاسى
بدون تردید، شرکت مردم در تعیین سرنوشتسیاسى خود و سهمگیرى آنان در اداره جامعه، یکى از اهداف و اصول اساسى نظام جمهورى اسلامى محسوب مىگردد . اصول متعددى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران به حاکمیت مردم بر مقررات سیاسى خویش، اختصاص داده شده و آن را مورد تاکید قرار مىدهد . (17)
قانون اساسى، ضمن تاکید بر اصل جمهوریت نظام اسلامى که حاکمیت مردم را موازى با حاکمیت الهى بر تمام هستى قرارداده و هر دو اصل را سازگار و قابل جمع عنوان نموده است، راهکارها و شیوههاى مشخصى را براى تحقق حاکمیت مردمى و عینیت جمهوریت نظام ارایه داده است . این مطلب، در قانون اساسى چنین مورد تاکید قرار گرفته است: «در جمهورى اسلامى ایران، امور کشور باید به اتکاى آراى عمومى اداره شود . از راه انتخابات، انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراهاى اسلامى و نظایر اینها یا از راه همهپرسى در مواردى که در اصول دیگر این قانون معین مىگردد .» (18)
بنابراین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران با اذعان بر اصل مشارکت همگانى، ضمن وضع حدود پنجاه اصل، حق تعیین سرنوشتسیاسى جامعه را بهوسیله مردم مورد تاکید قرار داده است . در همین راستا انتخابات را بهعنوان یکى از مهمترین مکانیزمهاى تحقق این هدف مطرح نموده که انتخابات شوراهاى اسلامى در کنار سایر انتخابات یکى از آنهاست . (19)
2- 2 . شوراهاى اسلامى، حلقه اتصال شهروندان و حکومت
نقش ارتباطى شوراهاى اسلامى که جریان حکومتگر و دارندگان قدرت را با شهروندان جامعه اسلامى مرتبط مىسازد، از دیگر کارویژهها و نقشهاى این شورا است . در واقع مردم از طریق شوراهاى اسلامى، با کارگزاران نظام اسلامى مرتبط مىگردند و نظریات مشورتى و نظارتى خویش را از این طریق، وارد سیستم سیاسى مىنمایند .
این نکته را در بیانات مقام معظم رهبرى چنین مىخوانیم: «تشکیل این شوراها یکى از موفقیتهاى بزرگ جمهورى اسلامى است; زیرا مردم مسلمان، تابع این جمهورى است; یعنى در نظام جمهورى اسلامى تصمیمگیرى، اراده و اقدام و عمل به عهده مردم است و این در بهترین وضع، آن وقتى انجام مىگیرد که روستاهاى دور و نزدیک کشور ما با یک چنین رابطه مستحکمى با یکدیگر و با مراکز، ارتباط داشته باشند .» (20)
3- 2 . کارویژه مشورت و نظارت
همانگونه که اشارت رفت، هرچند برداشت رایج از مفهوم شورا، مشارکت در سطح نظرى و رایزنى در مسایل و امور سیاسى و اجتماعى جامعه است، اما علىرغم این برداشت رایج، آنچه در مورد وظایف، اختیارات و عملکرد شوراهاى اسلامى در قانون اساسى آمده است، چیزى بیش از این امر را مطرح مىسازد . شوراهاى اسلامى بهعنوان یک تشکل مردمى نه تنها وظیفه دارد تا نظریات مشورتى خویش را وارد سیستم سیاسى و نظام اجرایى و ادارى نظام نماید، علاوه بر این، از اختیارات اجرایى و ادارى و نظارت بر عملکرد اجرایى نیز برخوردار است . وظیفه نظارت شوراهاى اسلامى، از این تشکل ابزارى کارآمد جهت تصحیح جهتگیرىهاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى نظام ساخته و آن را تا سطح مکانیزم کنترلکننده روند اجرایى و ادارى سازمانها و تشکیلات حکومتى در سطح استان، شهر، روستا و دهکدهها ارتقا مىبخشد .
خلاصه اینکه استفاده از نظریات مشورتى اعضاى شوراهاى اسلامى در امور مختلف جامعه، نظارت مستقیم مردم در درآمدها و مخارج شهردارىها و دهدارىهاى هر منطقه، ضمن اینکه دولت جمهورى اسلامى را در فرایند تصمیمگیرى و اجرا، یارى مىرساند، اعتماد عمیقى میان مسئولین و کارگزاران نظام اسلامى و مردم ایجاد نموده و مردم را در تنظیم و ساماندهى به انتظارات و خواستههاشان، به صورت معقول و منطقى، یارى مىرساند . شوراهاى اسلامى بهعنوان یکى از مکانیزمهاى مناسب توزیع قدرت در سطح کارگزاران نظام و ابزار مناسب در راستاى تحقق مشارکتسازى سیاسى و نهادینه شدن مشارکت جریانهاى مختلف، مورد توجه و تاکید قرار گرفت . (21) این امر، زمانىکه با این دقیقه جامعهشناختى تلفیق گردد که «پس از همگونگى ملى، ارتقاى سطح فرهنگ و آموزش مردم همراه با رفع نیازهاى اولیه، زمینه را براى مشارکت مردم فراهم مىآورد . مشارکتسیاسى نیز خود نیازمند وجود قوانین و راهکارهاى حقوقى از یک سو و رقابت آزاد از سوى دیگر است و در چنین فضایى آزاد است که احزاب تولد پیدا مىکند» (22) بهخوبى حوزه تداخل شوراهاى اسلامى و تحزب در جمهورى اسلامى ایران آشکار مىگردد . واضح است که شوراهاى اسلامى با ایفاى نقش مشارکتسازى سیاسى تودهها و آموزش، بسترى مناسب را براى شکلگیرى احزاب سیاسى در ایران فراهم خواهد ساخت . مهمتر از همه آنکه اگر فقدان توسعه سیاسى و اقتصادى را که در قالب فرهنگ مشارکتستیزى و نابرابرى معیشتى تودهها تجلى مىیابد، بهعنوان مانعى بر سر راه تحزب در ایران، اذعان نمائیم، (23) نقش شوراهاى اسلامى در رفع این موانع چشمگیر خواهد بود .
ج . احزاب و شوراهاى اسلامى
حزب بهعنوان یک پدیده محتوایى و کارکردى - صرف نظر از بحث مفهومى - از رابطه نزدیک و متداخل با شوراهاى اسلامى برخوردار است . گفته شد که دقت در کارویژههاى احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى، بیانگر آن است که در برخى از مهمترین کارویژههاى احزاب سیاسى با شوراهاى اسلامى، از نوعى تداخل و انطباق برخوردار است . هرچند جنبه منفى کارویژههاى احزاب سیاسى را نیز نباید از نظر دور داشت، اما در هر حال، دقت در کارویژههاى مثبت احزاب سیاسى، حداقل در سطح یک گمانه و برآورد ابتدایى، این نکته را مطرح مىسازد که آنچه بهعنوان اهداف، وظایف و کارکردهاى شوراهاى اسلامى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران و نیز قوانین مربوط به شوراهاى اسلامى آمده است، موید این نکته است که در سطح نظرى و عملى، شوراهاى اسلامى بهعنوان یک مکانیزم معقول و مناسب براى تحقق و عینیت جمهوریت نظام، که در مشارکتسیاسى مردم تبلور یافته و تحقق اندیشه نظارت و مشورت مردم در قبال کارگزاران نظام اسلامى، مورد اذعان و پذیرش قرار گرفته است . بنابراین، احزاب سیاسى در سطح ارایه این کارویژهها - که جزء کارویژه احزاب نیز مىباشد - نه تنها محذور دینى و نظرى نداشته، که در صورت اثبات این امر که احزاب سیاسى کارویژههاى مذکور را در سطح مطلوبتر و بهینه آن انجام خواهد داد، مورد توصیه نیز قرار خواهد گرفت .
براى کشف و تبیین رابطه متداخل احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى در سطح کارویژههاى ایندو نهاد، کارویژه هر یک از ایندو پدیده را به صورت مختصر مرور مىکنیم .
برخى از پژوهشگران، کارویژههاى پنجگانه زیر را براى احزاب سیاسى برشمردهاند:
1 . گزینش نامزدهاى انتخاباتى (انتخاب اصلح) ;
2 . تدوین سیاستهاى عمومى (نظارت و مشورت) ;
3 . انتقاد از حکومت;
4 . آموزش سیاسى;
5 . واسطه بودن میان فرد و حکومت . (24)
تناظر با کارویژه احزاب سیاسى، اهداف، کارکردها و وظایف نظرى و عینى شوراهاى اسلامى دراصل صدم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران چنین بیان مىشود: «براى پیش برد سریع برنامههاى اجتماعى، اقتصادى، عمرانى، بهداشتى، فرهنگى، آموزشى و سایر امور رفاهى از طریق همکارى مردم، با توجه به مقتضیات محلى، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شوراهایى بهنام شوراى ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت مىگیرد که اعضاى آن را مردم همان محل انتخاب مىکنند .» (25)
در ادامه همین مطلب، اصل صدویکم، جلوگیرى از تبعیض (توزیع نامساوى منابع اعم از اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى) و همکارى و مساعدت در برنامههاى عمرانى و رفاهى و نظارت بر روند اجرایى را به عنوان وظایف و کارویژههاى شوراهاى اسلامى مطرح مىکند . (26) بنابراین کارویژههاى شوراها را نیز مىتوان در محورهاى زیر خلاصه کرد:
1 . مشارکتسازى سیاسى;
2 . نظارت و مشورت;
3 . حلقه ارتباط میان شهروندان و دولت;
4 . همکارى و مساعدت با دولت در تدوین سیاستها و برنامههاى عمرانى و رفاهى .
مطالعه تطبیقى هر دو دسته کارویژههاى فوق، بیانگر آن است که شوراهاى اسلامى در ایران دقیقا کارویژه احزاب سیاسى در دیگر جوامع را انجام مىدهد . بنابراین نهادینه شدن و توسعه اندیشه شوراهاى اسلامى، و رشد و تکامل این تشکل مردمى، خود مىتواند زمینههاى مساعد نظرى و عملى براى احزاب سیاسى محسوب گردد . در نهایت اینکه احزاب سیاسى از نظر کارکردگرایى تا اندازه زیادى مىتوانند از مبانى نظرى شوراهاى اسلامى و تجربیات عینى آن، بهرهبردارى نمایند . به صورت طبیعى، اگر احزاب سیاسى کارویژههاى فوق را به شکل مطلوبتر و مناسبتر آن به انجام برسانند . از دل مباحث مربوط به شوراهاى اسلامى، مىتوان مؤیدات و ادله اثباتى فراوانى براى احزاب در ایران بیرون کشید .
پىنوشتها:
در دفتر مجله موجود مىباشند .