آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

با نگاهى گذرا به عملکرد چهارساله شوراها، مى‏توان به بخشى از علل کم رنگ شدن حضور کاندیداها دسترسى پیدا کرد . تعدادى از شوراهاى اسلامى که بیش از یکصد و سى‏هزار نماینده مستقیم مردم در آن حضور داشتند، در حل مشکلات اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى مردم ناموفق بودند . تجربه شوراها در تهران و غیر تهران در دو موضوع مشترک بوده است: یکى، از اهداف برگزارى انتخابات شوراها سپردن امور و اختیارات غیرحکومتى از دولت‏به یک نهاد مدنى و عمومى و دیگرى تمرکز زدایى با هدف تقویت اختیارات محلى در مقابل دولت مرکزى بوده است . در این جهت تجربه شوراها تجربه موفقى نبوده است . به این سبب که دولت، حاضر نیست از اختیاراتى که مستقیما به اعمال حاکمیت‏بر مى‏گردد چشم پوشیده، شوراها را رقیب خود مى‏داند .

از سوى دیگر، عدم حضور نخبگان و فرهیختگان جامعه در دوره اول شوراها باعث‏شد که شوراها از ارائه پیشنهادهاى لازم براى فعال‏سازى سازمان‏هاى دولتى و ارگان‏هاى انقلابى به شوراهاى بالادستى بى‏بهره بمانند .
همچنین شوراهاى کشور با وارد شدن به مناقشات سیاسى و کسب وجهه سیاسى عملا از تهیه طرح‏ها و پیشنهادهاى اصلاحى راهبرد اجتماعى و ارائه آن به شوراهاى مافوق جهت اطلاع و برنامه‏ریزى ناموفق بودند و به مرور زمان از کار ویژه خود دور ماندند .
نکته دیگر که از اهمیت ویژه برخوردار است، این است که در جریان شکل‏گیرى و حرکت‏شوراها این نهادها فراتر از دسته و جریان‏هاى سیاسى نرفتند و در انحصار منافع گروه‏ها و اشخاص قرار گرفتند . این مسئله آسیب جدى به روح شوراها وارد ساخت; زیرا شوراها برخاسته از متن جامعه بوده، به همه مردم یک محل یا منطقه تعلق دارند نه یک دسته و گروه خاص . در همین راستا عدم حضور احزاب و گروه‏هاى سیاسى قوى و مردمى در صحنه شوراها، یکى از علت‏هاى مهم عدم شرکت گسترده مردم در زمان ثبت نام از داوطلبان انتخابات شوراها مى‏باشد .
اما شوراها دست کم یک دستاورد مثبت از خود بر جا گذاشته‏اند و آن ورود حدود دویست هزار نفر به عرصه‏هاى مدیریت عمران و مدنى در شهرها و روستاهاست که گامى مهم در جهت کادرسازى مدیریت میانى کشور به شمار مى‏رود . از این جهت‏شوراها را مى‏توان به عنوان پایگاهى براى آموزش مدیران میانى کشور دانست که آنها را براى پذیرفتن مسئولیت‏هاى بالاتر آماده مى‏کند .
بدون شک، شوراها پس از یک دوره دستاورهاى مثبت و منفى، مى‏تواند بزرگ‏ترین تجربه دموکراسى به شمار آید . اگر به تفکر تئورى معتقد باشیم و برخى ناکارآمدى‏ها را ناچیز بشماریم، آن وقت است که آرمان و تجربه شوراها به واقعیتى عظیم تبدیل خواهد شد .
امید حاتمى
مشورت و نظارت بر حکومت
سید عبدالقیوم سجادى
تاریخ احزاب سیاسى در ایران روند متفاوت از تاریخ احزاب در غرب و سایر کشورها را پیموده است; زیرا احزاب سیاسى به عنوان یکى از الزامات مشارکت‏سیاسى مردم، هیچ‏گاه رخ ننمایانده است . زاد و ولد احزاب سیاسى و روند شکل‏گیرى آنها، کمتر مسیر طبیعى خود را پیموده و از دل الزامات و شرایط طبیعى و عینى جامعه سر بر آورده‏اند .
نوشتار حاضر با این تلقى که دو پدیده احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى، به لحاظ محتوا و کاربردى، از نوعى تلاقى و انطباق برخوردارند، در صدد است تا رابطه عینى این دو پدیده را مورد مطالعه و بررسى قرار دهد . بنابراین پرسش اصلى این گزارش چنین خواهد بود: رابطه احزاب و شوراهاى اسلامى چگونه است؟ و آیا اساسا این دو مقوله چه ارتباطى با هم دارند؟ در پاسخ به این پرسش، تلاش خواهد شد تا نحوه رابطه این‏دو مقوله با نگرش کارکردى مورد بررسى قرار گیرد . در صفحات بعدى این نوشتار ما این گمانه را به آزمون خواهیم گذاشت که: هر چند به لحاظ موضوعى، هیچ‏گونه ارتباطى میان پدیده تحزب و شوراهاى اسلامى وجود ندارد، اما با عنایت‏به محتوا و کارویژه‏هاى هر یک مى‏توان نقاط و موارد انطباق و سازگارى این دو پدیده را کشف کرد . این نکته در صورت تایید بیانگر آن خواهد بود که شوراهاى اسلامى به‏عنوان یک جریان نهادینه شده و قانونمند زمینه‏هاى مناسبى را براى شکل‏گیرى و گسترش اندیشه تحزب در جامعه اسلامى ایران، فراهم نموده و بستر مناسبى را براى تحزب پدید خواهد آورد .
استدلال این نوشتار بر تایید فرضیه فوق در قالب یک قیاس تحلیلى به شکل زیر قابل طرح خواهد بود .
1 . شوراهاى اسلامى به‏عنوان یک تشکل مردمى در راستاى مشارکت‏سازى مردم در امور اجرایى و ادارى کشور در ابعاد مختلف تدارک دیده شده و وظیفه مهم مشورت و نظارت بر کارگزاران نظام اسلامى را بر عهده دارد . (1)
2 . احزاب سیاسى معمولا کارویژه‏هاى متعددى دارند . کارویژه‏هایى مانند مشارکت‏سازى سیاسى، آموزش و رشد فرهنگ سیاسى جامعه، نقد و نظارت بر حکومت و دفاع از حقوق شهروندان، از مهم‏ترین جنبه‏هاى آن محسوب مى‏گردد . (2)
3 . نتیجه حاصل از دو مقدمه فوق آن خواهد بود که در جامعه اسلامى و حکومت دینى، دولت و مردم از نوعى رابطه متقابل برخوردار است . بدین ترتیب که دولت‏به‏عنوان مجریان قانون شناخته مى‏شود و مردم نیز به‏عنوان شهروندان مسئول، وظیفه مهم مشورت و نظارت بر حکومت را عهده‏دارند، این مهم در جمهورى اسلامى ایران از طریق شوراهاى اسلامى شهر و روستا به منصه ظهور مى‏رسد . احزاب سیاسى نیز عمدتا وظیفه مشورت و نظارت سازمان‏یافته مردم را سامان داده، آن را وارد سیستم سیاسى مى‏کنند . بنابراین شوراهاى اسلامى شهر و روستا، به‏عنوان یک جریان قانونمند، محذورات نظرى احزاب سیاسى را در جامعه دینى مورد انکار قرار داده و در سطح عینى نیز در شکل سازمان یافته‏تر خود، تجلى نوعى تحزب محسوب مى‏گردد .
در این استدلال، مقدمه اول و دوم به صورت مفصل مورد بحث قرار گرفته و موارد انطباق و تداخل کارکردى احزاب و شوراهاى اسلامى استخراج خواهد شد . ضمیمه نمودن این استدلال با این مفروض که احزاب سیاسى، وظیفه مشورت و نظارت شوراهاى اسلامى را در شکل منسجم و سازمانى‏تر آن، وارد سیستم سیاسى و نهادهاى اجرایى نظام مى‏کند، نتیجه مورد انتظار این گزارش خواهد بود .
الف . احزاب سیاسى
حزب، مجموعه‏اى از افراد است که بر اساس پیوندهاى فکرى و اعتقادى دور هم جمع شده و براى رسیدن به هدف یا اهداف مشترک، از اصول و برنامه‏ریزى خاصى نیز پیروى مى‏کنند . حزب از دیرباز، در میان جوامع مختلف وجود داشته است; اما به مفهوم جدید آن که از عناصر و مقدمات مشخصى برخوردار است، چندان قدمت تاریخى ندارد . حزب به‏عنوان یک پدیده جدید، همانند سایر مقوله‏هاى علوم اجتماعى و انسانى از تعریف مشخص و جامعى برخوردار نبوده و تعاریف مختلفى از آن ارایه شده است . (3) صرف‏نظر از اختلاف مفهومى، به لحاظ ماهوى، مى‏توان تعاریف مختلف و متعددى را که در زمینه ارایه شده است، در چند عنصر به‏عنوان پدیده‏هاى مقوم «حزب سیاسى‏» تلخیص نمود . از مجموع آنچه در تعریف این پدیده آمده است، مقوله‏هایى چون اجتماع عده‏اى از افراد، سازماندهى و تشکیلات، همسویى اهداف، عقاید و سیاست‏ها و بالاخره تلاش براى کسب قدرت سیاسى را مى‏توان از لوازم و مقومات احزاب سیاسى شمرد . البته برخى از پژوهشگران، عنصر حمایت و پشتیبانى مردمى را نیز اضافه کرده‏اند . (4)
در زمینه مفهوم، ماهیت، ساختار و کارویژه احزاب سیاسى مباحث و مسایل دامنه‏دار و مفصلى ارایه شده است; اما در اینجا به اقتضاى موضوع بحث، از مباحث جانبى صرف‏نظر نموده، تنها ابعاد مرتبط با بحث را طرح و مطالعه خواهیم کرد . هدف آن است که رابطه حزب و شوراهاى اسلامى و موارد انطباق و تداخل محتوایى این دو پدیده، در پرتو طرح مباحث مرتبط طرح و استخراج گردد .
کار ویژه‏هاى حزب سیاسى
پژوهشگران سیاسى و علوم اجتماعى، اهداف، کارویژه‏ها و کارکردهاى متفاوتى را براى احزاب سیاسى مطرح نموده‏اند . البته شاید نیاز به یادآورى نباشد که «حزب‏» ، همانند بیشتر پدیده‏هاى دیگر اجتماعى یک مقوله ذووجهین است که به‏صورت طبیعى، جنبه‏هاى مثبت و منفى در آن قابل شناسایى است . اما در اینجا به دلیل آنکه کشف رابطه حزب سیاسى و شوراهاى اسلامى و سهم این پدیده‏ها در ایجاد بستر مناسب براى حضور و مشارکت همگانى توده‏ها، رسالت اصلى این نوشتار را تشکیل مى‏دهد، از طرح کارویژه‏هاى منفى و یا به عبارت صحیح‏تر، مضرات و زیان‏هاى حزب سیاسى اجتناب مى‏شود . از سوى دیگر، به دلیل آنکه براى «احزاب سیاسى‏» کارویژه‏هاى متعدد و متفاوتى بیان شده است، در اینجا صرفا مهم‏ترین آنها که در عین حال به نحوى با کارویژه‏ها و اهداف شوراهاى اسلامى - به‏عنوان یک نهاد مردمى و مشارکت زا - انطباق دارد، بسنده خواهد شد .
مهم‏ترین کارویژه احزاب سیاسى که به نحوى با برنامه‏ها و اهداف شوراهاى اسلامى نیز انطباق دارد، عبارتنداز: مشارکت‏سیاسى مردم، آموزش و ارتقاى بینش سیاسى جامعه، نقد و نظارت بر حکومت، دفاع از حقوق شهروندان در برابر دولت، گزینش نامزدهاى انتخاباتى و تدوین سیاست‏هاى عمومى . (5)
1 . مشارکت‏سیاسى مردم
احزاب به منظور ساماندهى دسته‏ها و گروه‏هاى سیاسى و پارلمانى به‏وجود آمده‏اند . رقابت در انتخابات پارلمانى و دمکراسى، از ویژگى‏هاى اصلى احزاب سیاسى محسوب مى‏گردد . احزاب سیاسى براى کسب قدرت و به‏دست آوردن بیشترین تعداد نمایندگان در پارلمان تلاش مى‏کنند تا افکار و نظریات توده‏هاى مردم را بسوى نامزدهاى انتخاباتى خویش معطوف سازند . همین امر موجب مى‏گردد که از یکسو احزاب به مشارکت‏سیاسى توده‏ها مبادرت ورزند و از سوى دیگر، با معرفى نامزدهاى مختلف، سرزندگى و دلگرمى را در انتخاب‏گران و راى‏دهندگان پدید آوردند و زمینه‏هاى مشارکت‏سیاسى گسترده آنان را بگسترند . بنابراین معرفى نامزدهاى مختلف و متعدد انتخاباتى از سوى احزاب سیاسى و تلاش احزاب براى جلب افکار توده‏ها و کشاندن آنان در عرصه‏هاى سیاسى، یکى از مهم‏ترین کارویژه‏هاى احزاب سیاسى محسوب مى‏گردد .
2 . معرفى نامزدهاى انتخاباتى
در همین زمینه به یکى دیگر از کارویژه‏هاى حزب در جامعه مى‏توان اشاره کرد . حزب بعنوان یک جریان فکرى منضبط و منسجم در انتخاب اعضا و کارگزاران حکومت از جایگاه خاصى برخوردار مى‏باشد . احزاب با تجزیه و تحلیل شرایط اجتماعى و ارایه اطلاعات، توده‏هاى مردم را در گزینش کارگزاران و افراد کارآمد یارى مى‏رساند . (6)
در اندیشه سیاسى اسلام، به‏ویژه نظریه انتخابى - انتصابى در تئورى ولایت فقیه، انتخاب اصلح به عنوان یکى از کارویژه‏هاى احزاب سیاسى، از اهمیت‏خاصى برخوردار است . در نظریه انتخابى - انتصابى ولى فقیه که رهبر جامعه اسلامى از یکسو با نصب عام از سوى پیشوایان معصوم معرفى شده و از سوى دیگر با انتخاب مردم در تعین مصداق و فرد جامع همراه مى‏باشد، به دلیل آنکه عامه مردم از تشخیص و قابلیت درک مصداق جامع رهبر منصوب از قبل معصوم ناتوان مى‏باشند، احزاب سیاسى در معرفى فرد اصلح و ارایه اطلاعات مفید، مى‏توانند زمینه‏هاى انتخاب اصلح را فراهم آورد . (7) بنابراین «تعداد احزاب سیاسى و سازمان آنها، چنانکه در موقع تحلیل رژیم دمکراتیک دیده شد، در انتخاب زمامداران تاثیر عمیقى دارد; اما شاید هم این تاثیر در ترکیب داخلى دستگاه‏هاى حکومتى، بیشتر باشد .» (8)
3 . آموزش و ارتقاى بینش سیاسى جامعه
شاید نیاز به بحث نداشته باشد که رشد سیاسى و تعالى فکرى و فرهنگى جامعه، یکى از مهمترین عوامل توسعه سیاسى و اجتماعى بوده و خود زمینه‏ساز مشارکت‏سیاسى مردم و حضور مداوم توده‏ها در عرصه‏هاى مختلف مدیریت‏سیاسى - اجتماعى محسوب مى‏گردد . احزاب سیاسى در ابعاد و شیوه‏هاى مختلف، این مهم را به انجام مى‏رسانند . صرف‏نظر از اینکه مبارزات انتخاباتى و رقابت‏هاى پارلمانى، که احزاب در آن نقش چشمگیر و جدى دارند، خود نوعى آموزش سیاسى بوده و جامعه را سبت‏به تحولات سیاسى و اجتماعى و رخدادهاى زمانه خود هوشیار مى‏سازد . احزاب این مهم را با دو شیوه دیگر نیز تحقق مى‏بخشند . گاه برخى از احزاب با دایر نمودن محافل و همایش‏هاى سیاسى و یا برگزارى دوره‏هاى آموزشى، به این امر مبادرت مى‏نمایند و گاه با جانبدارى از اشخاص و سیاست‏ها از طریق مطبوعات، اجتماعات و تماس‏هاى فردى، راى‏دهندگان را آموزش مى‏دهند . (9) شاید بتوان گفت، آموزش سیاسى از طریق احزاب سیاسى، کارآمدتر و مفیدتر از هر روش دیگر باشد . حزب بى‏گمان کانون آموزش سیاسى مؤثر است و آموزش سیاسى‏اى که حزب مى‏تواند به اعضایش بدهد، بر هر آموزش سیاسى دیگر برترى دارد; زیرا همیشه کم و بیش با عمل همگام است . (10) به همین دلیل است که امروزه احزاب سیاسى در سراسر دنیا کم و بیش داراى آموزشگاه‏ها و سازمان‏هاى پژوهشى بوده و اعضا و هوادارانش را آموزش مى‏دهد .
4 . نقد و نظارت بر حکومت
ثبات و هماهنگى حکومت، تعامل و روابط متقابل اجزاى درونى رژیم سیاسى و میزان پایبندى حکومت و کارگزاران نظام در جوامع توسعه‏یافته تا اندازه‏اى زیاد، تحت تاثیر موقف و سیاست احزاب سیاسى قرار دارد . در جوامع غیر حزبى که بیشتر رژیم‏هاى سیاسى مطلق‏العنان و به دور از هر نوع نظارت به سر مى‏برند و با شیوه‏هاى دیکتاتورى و استبدادى اعمال حاکمیت مى‏نمایند، نهاد نظارتى و نقد کننده نظام که رژیم سیاسى را بر قانون‏گرایى و تصحیح مواضع سیاسى و اجتماعى وادار سازد، وجود ندارد . احزاب سیاسى با انجام وظیفه نقد و نظارت بر دستگاه تقنینى و اجرایى رژیم سیاسى، موجب مى‏گردد که دارندگان قدرت و حکومت‏کنندگان، خود را در معرض انتقاد، پرسش و بازجویى احساس نموده و جهت‏گیرى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خویش را در چارچوب قوانین پذیرفته شده تهیه و به مرحله اجرا بگذارد . موضع نظارت و نقد احزاب سیاسى، از یکسو موجب مى‏شود که هر نوع خطر و تهدید استبداد و دیکتاتورى رژیم سیاسى از میان رفته و از سوى دیگر روحیه نقد و نظارت در میان شهروندان نیز توسعه یابد و این امر در دراز مدت به‏عنوان مکانیزم کنترل‏کننده نظام سیاسى و مهارى بر سر راه قدرت مطلقه دارندگان قدرت، خواهد بود . «حزب اکثریت، حکومت را تشکیل مى‏دهد و حزب اقلیت، اپوزیسیون را . وجود اقلیت نمى‏گذارد اکثریت از مسیر معین خارج شود .» (11)
5 . دفاع از شهروندان در برابر دولت
احزاب سیاسى، در قالب واقعى آن که به دور از نیازمندى‏هاى رژیم سیاسى و براساس ضرورت‏هاى اجتماعى از دل جامعه سر برآورده باشد، به‏صورت طبیعى دفاع از هواداران خود را در سطح خاص و دفاع از کلیه شهروندان را در سطح عام، وظیفه اساسى خود دانسته و حداقل تا رسیدن به حاکمیت‏سیاسى، موضع حمایت از مردم را در برابر دولت و رژیم سیاسى، دنبال مى‏نمایند . جامعه مدنى به مفهوم مجموعه نهادها و سازمان‏هاى غیر حکومتى که وظیفه حمایت از حقوق شهروندان را در مقابل دولت، عهده دار مى‏باشد، وجود احزاب سیاسى را در کنار سایر نهادها و تجمعات غیروابسته به حکومت، به‏عنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مى‏دهد . (12)
6 . تدوین سیاست‏هاى عمومى
اگر جنبه‏هاى نظارتى احزاب سیاسى بر رژیم سیاسى را مورد توجه قرار دهیم و از سوى دیگر جنبه‏هاى تاثیرگذارى احزاب را در ارایه شاخص و معیار گزینش و انتخاب اصلح در رقابت‏هاى انتخاباتى، در نظر بگیریم، خواهیم دید که احزاب سیاسى در تدوین و جهت‏گیرى‏هاى کلان رژیم سیاسى، از نقش جدى و تاثیرگذارى برخوردار خواهند بود . احزاب سیاسى با نقد سیاست‏هاى رژیم، زمینه‏هاى بارورى و تصحیح سیاست‏هاى حکومت را فراهم نموده، نقش خود در تدوین سیاست‏هاى عمومى حکومت ایفاء مى‏کنند . (13)
ب . شوراهاى اسلامى
در این قسمت‏با رویکرد تطبیقى به کارویژه‏هاى احزاب سیاسى، تلاش مى‏شود تا برخى از اهداف و کارویژه‏هاى شوراهاى اسلامى که به نوعى با کارویژه احزاب سیاسى تداخل و انطباق دارد، مورد اشاره قرار گیرد .
1 . مفهوم و ماهیت‏شوراهاى اسلامى
صرف‏نظر از مباحث مفهومى و دامنه‏دارى که در این زمینه وجود دارد، در یک تعریف نسبتا مناسب مى‏توان گفت: «از شوراهاى اسلامى، مجموعه‏اى از نمایندگان منتخب مردم‏اند که با راى مستقیم مردم انتخاب مى‏شوند و از صلاحیت‏هاى مشورتى و اجرایى رسمى، براى اداره امور عمومى حوزه انتخابى خود، برخوردارند، و به صورت رسمى به اداره بخشى از این امور مبادرت مى‏ورزند . (14) » بنابر تعریف فوق، شوراهاى اسلامى شهر و روستا برخلاف مفهوم رایج‏شورا و مشورت که عمدتا در سطح تبادل افکار و ارایه نظر مشورتى منحصر مى‏شود، علاوه بر شرکت در فرایند تصمیم‏گیرى و سیاستگذارى که از طریق وارد کردن نظرات مشورتى صورت مى‏گیرد، از اختیارات و صلاحیت اجرایى چندى نیز برخوردارند . بنابراین جنبه عملى و اجرایى در شوراهاى اسلامى، نسبت‏به ابعاد نظرى و مشورتى آن، از اهمیت‏بیشترى برخوردار است; چرا که شوراى شهر و روستا، داراى اختیارات اجرایى است که نصب و عزل شهردار در شهر، و نصب و عزل دهدار در روستا، از بارزترین این اختیارات است . (15)
مسئله دیگرى که در مورد ماهیت‏شوارهاى اسلامى وجود دارد، خاستگاه خصلت محلى آنها است که آن را از سایر تشکل‏هاى صنعتى، علمى، فرهنگى و . . . متمایز مى‏سازد .
در مجموع سه ویژگى اساسى در مورد شوراهاى اسلامى قابل شناسایى و حایز اهمیت است:
1 . انتخاب شورا توسط آراى مستقیم مردم (عنصر انتخاب) ;
2 . داشتن صلاحیت‏هاى ادارى و اجرایى و نه کارکرد مشورتى صرف (عنصر مشارکت ادارى و اجرایى) ;
3 . بومى بودن (عنصر مکانى).
با چنین خصایص و ویژگى‏هایى است که شوراهاى اسلامى، در قالب شوراى شهر، بخش، شهرک و روستا به اداره برخى از امور عمومى و اجتماعى پرداخته و در مواردى مانند تصویب بودجه شهردارى، انتخاب و عزل شهردار و دهدار، نظارت مالى و کارى بر ادارات دولتى، سامان‏دهى امور عمرانى و مسایل مربوط به عوارض، مالیات و غیره مبادرت مى‏نمایند . (16)
2 . کارویژه‏هاى شوراهاى اسلامى
آنچه در سطور گذشته با اجمال اشاره شد، تا اندازه‏اى اهداف و کارویژه‏هاى شوراهاى اسلامى را بیان مى‏نماید . در اینجا برخى از مهم‏ترین کارویژه‏ها، به تناسب بحث‏حاضر، مورد طرح و مطالعه تفصیلى قرار مى‏گیرد .
2- 1 . مشارکت‏سیاسى
بدون تردید، شرکت مردم در تعیین سرنوشت‏سیاسى خود و سهم‏گیرى آنان در اداره جامعه، یکى از اهداف و اصول اساسى نظام جمهورى اسلامى محسوب مى‏گردد . اصول متعددى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران به حاکمیت مردم بر مقررات سیاسى خویش، اختصاص داده شده و آن را مورد تاکید قرار مى‏دهد . (17)
قانون اساسى، ضمن تاکید بر اصل جمهوریت نظام اسلامى که حاکمیت مردم را موازى با حاکمیت الهى بر تمام هستى قرارداده و هر دو اصل را سازگار و قابل جمع عنوان نموده است، راهکارها و شیوه‏هاى مشخصى را براى تحقق حاکمیت مردمى و عینیت جمهوریت نظام ارایه داده است . این مطلب، در قانون اساسى چنین مورد تاکید قرار گرفته است: «در جمهورى اسلامى ایران، امور کشور باید به اتکاى آراى عمومى اداره شود . از راه انتخابات، انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراهاى اسلامى و نظایر اینها یا از راه همه‏پرسى در مواردى که در اصول دیگر این قانون معین مى‏گردد .» (18)
بنابراین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران با اذعان بر اصل مشارکت همگانى، ضمن وضع حدود پنجاه اصل، حق تعیین سرنوشت‏سیاسى جامعه را به‏وسیله مردم مورد تاکید قرار داده است . در همین راستا انتخابات را به‏عنوان یکى از مهم‏ترین مکانیزم‏هاى تحقق این هدف مطرح نموده که انتخابات شوراهاى اسلامى در کنار سایر انتخابات یکى از آنهاست . (19)
2- 2 . شوراهاى اسلامى، حلقه اتصال شهروندان و حکومت
نقش ارتباطى شوراهاى اسلامى که جریان حکومت‏گر و دارندگان قدرت را با شهروندان جامعه اسلامى مرتبط مى‏سازد، از دیگر کارویژه‏ها و نقش‏هاى این شورا است . در واقع مردم از طریق شوراهاى اسلامى، با کارگزاران نظام اسلامى مرتبط مى‏گردند و نظریات مشورتى و نظارتى خویش را از این طریق، وارد سیستم سیاسى مى‏نمایند .
این نکته را در بیانات مقام معظم رهبرى چنین مى‏خوانیم: «تشکیل این شوراها یکى از موفقیت‏هاى بزرگ جمهورى اسلامى است; زیرا مردم مسلمان، تابع این جمهورى است; یعنى در نظام جمهورى اسلامى تصمیم‏گیرى، اراده و اقدام و عمل به عهده مردم است و این در بهترین وضع، آن وقتى انجام مى‏گیرد که روستاهاى دور و نزدیک کشور ما با یک چنین رابطه مستحکمى با یکدیگر و با مراکز، ارتباط داشته باشند .» (20)
3- 2 . کارویژه مشورت و نظارت
همان‏گونه که اشارت رفت، هرچند برداشت رایج از مفهوم شورا، مشارکت در سطح نظرى و رایزنى در مسایل و امور سیاسى و اجتماعى جامعه است، اما على‏رغم این برداشت رایج، آنچه در مورد وظایف، اختیارات و عملکرد شوراهاى اسلامى در قانون اساسى آمده است، چیزى بیش از این امر را مطرح مى‏سازد . شوراهاى اسلامى به‏عنوان یک تشکل مردمى نه تنها وظیفه دارد تا نظریات مشورتى خویش را وارد سیستم سیاسى و نظام اجرایى و ادارى نظام نماید، علاوه بر این، از اختیارات اجرایى و ادارى و نظارت بر عملکرد اجرایى نیز برخوردار است . وظیفه نظارت شوراهاى اسلامى، از این تشکل ابزارى کارآمد جهت تصحیح جهت‏گیرى‏هاى سیاسى، فرهنگى و اقتصادى نظام ساخته و آن را تا سطح مکانیزم کنترل‏کننده روند اجرایى و ادارى سازمان‏ها و تشکیلات حکومتى در سطح استان، شهر، روستا و دهکده‏ها ارتقا مى‏بخشد .
خلاصه اینکه استفاده از نظریات مشورتى اعضاى شوراهاى اسلامى در امور مختلف جامعه، نظارت مستقیم مردم در درآمدها و مخارج شهردارى‏ها و دهدارى‏هاى هر منطقه، ضمن اینکه دولت جمهورى اسلامى را در فرایند تصمیم‏گیرى و اجرا، یارى مى‏رساند، اعتماد عمیقى میان مسئولین و کارگزاران نظام اسلامى و مردم ایجاد نموده و مردم را در تنظیم و سامان‏دهى به انتظارات و خواسته‏هاشان، به صورت معقول و منطقى، یارى مى‏رساند . شوراهاى اسلامى به‏عنوان یکى از مکانیزم‏هاى مناسب توزیع قدرت در سطح کارگزاران نظام و ابزار مناسب در راستاى تحقق مشارکت‏سازى سیاسى و نهادینه شدن مشارکت جریان‏هاى مختلف، مورد توجه و تاکید قرار گرفت . (21) این امر، زمانى‏که با این دقیقه جامعه‏شناختى تلفیق گردد که «پس از همگونگى ملى، ارتقاى سطح فرهنگ و آموزش مردم همراه با رفع نیازهاى اولیه، زمینه را براى مشارکت مردم فراهم مى‏آورد . مشارکت‏سیاسى نیز خود نیازمند وجود قوانین و راهکارهاى حقوقى از یک سو و رقابت آزاد از سوى دیگر است و در چنین فضایى آزاد است که احزاب تولد پیدا مى‏کند» (22) به‏خوبى حوزه تداخل شوراهاى اسلامى و تحزب در جمهورى اسلامى ایران آشکار مى‏گردد . واضح است که شوراهاى اسلامى با ایفاى نقش مشارکت‏سازى سیاسى توده‏ها و آموزش، بسترى مناسب را براى شکل‏گیرى احزاب سیاسى در ایران فراهم خواهد ساخت . مهم‏تر از همه آنکه اگر فقدان توسعه سیاسى و اقتصادى را که در قالب فرهنگ مشارکت‏ستیزى و نابرابرى معیشتى توده‏ها تجلى مى‏یابد، به‏عنوان مانعى بر سر راه تحزب در ایران، اذعان نمائیم، (23) نقش شوراهاى اسلامى در رفع این موانع چشمگیر خواهد بود .
ج . احزاب و شوراهاى اسلامى
حزب به‏عنوان یک پدیده محتوایى و کارکردى - صرف نظر از بحث مفهومى - از رابطه نزدیک و متداخل با شوراهاى اسلامى برخوردار است . گفته شد که دقت در کارویژه‏هاى احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى، بیانگر آن است که در برخى از مهم‏ترین کارویژه‏هاى احزاب سیاسى با شوراهاى اسلامى، از نوعى تداخل و انطباق برخوردار است . هرچند جنبه منفى کارویژه‏هاى احزاب سیاسى را نیز نباید از نظر دور داشت، اما در هر حال، دقت در کارویژه‏هاى مثبت احزاب سیاسى، حداقل در سطح یک گمانه و برآورد ابتدایى، این نکته را مطرح مى‏سازد که آنچه به‏عنوان اهداف، وظایف و کارکردهاى شوراهاى اسلامى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران و نیز قوانین مربوط به شوراهاى اسلامى آمده است، موید این نکته است که در سطح نظرى و عملى، شوراهاى اسلامى به‏عنوان یک مکانیزم معقول و مناسب براى تحقق و عینیت جمهوریت نظام، که در مشارکت‏سیاسى مردم تبلور یافته و تحقق اندیشه نظارت و مشورت مردم در قبال کارگزاران نظام اسلامى، مورد اذعان و پذیرش قرار گرفته است . بنابراین، احزاب سیاسى در سطح ارایه این کارویژه‏ها - که جزء کارویژه احزاب نیز مى‏باشد - نه تنها محذور دینى و نظرى نداشته، که در صورت اثبات این امر که احزاب سیاسى کارویژه‏هاى مذکور را در سطح مطلوب‏تر و بهینه آن انجام خواهد داد، مورد توصیه نیز قرار خواهد گرفت .
براى کشف و تبیین رابطه متداخل احزاب سیاسى و شوراهاى اسلامى در سطح کارویژه‏هاى این‏دو نهاد، کارویژه هر یک از این‏دو پدیده را به صورت مختصر مرور مى‏کنیم .
برخى از پژوهشگران، کارویژه‏هاى پنجگانه زیر را براى احزاب سیاسى برشمرده‏اند:
1 . گزینش نامزدهاى انتخاباتى (انتخاب اصلح) ;
2 . تدوین سیاست‏هاى عمومى (نظارت و مشورت) ;
3 . انتقاد از حکومت;
4 . آموزش سیاسى;
5 . واسطه بودن میان فرد و حکومت . (24)
تناظر با کارویژه احزاب سیاسى، اهداف، کارکردها و وظایف نظرى و عینى شوراهاى اسلامى دراصل صدم قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران چنین بیان مى‏شود: «براى پیش برد سریع برنامه‏هاى اجتماعى، اقتصادى، عمرانى، بهداشتى، فرهنگى، آموزشى و سایر امور رفاهى از طریق همکارى مردم، با توجه به مقتضیات محلى، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شوراهایى به‏نام شوراى ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت مى‏گیرد که اعضاى آن را مردم همان محل انتخاب مى‏کنند .» (25)
در ادامه همین مطلب، اصل صدویکم، جلوگیرى از تبعیض (توزیع نامساوى منابع اعم از اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و اجتماعى) و همکارى و مساعدت در برنامه‏هاى عمرانى و رفاهى و نظارت بر روند اجرایى را به عنوان وظایف و کارویژه‏هاى شوراهاى اسلامى مطرح مى‏کند . (26) بنابراین کارویژه‏هاى شوراها را نیز مى‏توان در محورهاى زیر خلاصه کرد:
1 . مشارکت‏سازى سیاسى;
2 . نظارت و مشورت;
3 . حلقه ارتباط میان شهروندان و دولت;
4 . همکارى و مساعدت با دولت در تدوین سیاست‏ها و برنامه‏هاى عمرانى و رفاهى .
مطالعه تطبیقى هر دو دسته کارویژه‏هاى فوق، بیانگر آن است که شوراهاى اسلامى در ایران دقیقا کارویژه احزاب سیاسى در دیگر جوامع را انجام مى‏دهد . بنابراین نهادینه شدن و توسعه اندیشه شوراهاى اسلامى، و رشد و تکامل این تشکل مردمى، خود مى‏تواند زمینه‏هاى مساعد نظرى و عملى براى احزاب سیاسى محسوب گردد . در نهایت اینکه احزاب سیاسى از نظر کارکردگرایى تا اندازه زیادى مى‏توانند از مبانى نظرى شوراهاى اسلامى و تجربیات عینى آن، بهره‏بردارى نمایند . به صورت طبیعى، اگر احزاب سیاسى کارویژه‏هاى فوق را به شکل مطلوب‏تر و مناسب‏تر آن به انجام برسانند . از دل مباحث مربوط به شوراهاى اسلامى، مى‏توان مؤیدات و ادله اثباتى فراوانى براى احزاب در ایران بیرون کشید .
پى‏نوشت‏ها:
در دفتر مجله موجود مى‏باشند .

تبلیغات