آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

 

جهانى شدن هنوز از نظر ماهوى در پرده ابهام قرار دارد; زیرا فرایندى است که در حال شدن است و نه کمال . با این همه در قبال این پدیده جرح و تعدیل‏هاى فراوانى صورت گرفته و نقد و تاییدهاى متفاوتى ارایه گردیده است . طیف عظیمى از صاحب‏نظران مسایل بین‏المللى ضمن نقد تئوریک آن، از نظر عینى نیز این پدیده را چالش آور تلقى کرده و اذعان نموده‏اند که جهانى شدن به دلیل تمایل جدى به همسان‏سازى فرهنگى و اجتماعى، واکنش‏هاى جدى را در مقابل خود ایجاد مى‏کند; واکنش‏هایى که عمدتا در چارچوب محلى‏گرایى یا منطقه‏گرایى از آن یاد مى‏شود . جنبش‏ها و حرکت‏هایى مغایر و متناقض جهانى شدن با هویت‏هاى فرهنگى - دینى، قومى - نژادى و غیره نمود مى‏یابد . در این میان، هویت دینى و تفکر اسلامى با دو ویژگى جاودانگى و جهان‏شمولى، به عنوان مهم‏ترین محور چالش‏زا در قبال جهانى شدن محسوب مى‏گردد . مطالعه و بررسى توانمندى‏ها و ظرفیت درونى آموزه‏هاى اسلامى در مواجهه با جهانى شدن، مباحث مهم محافل علمى جوامع اسلامى است . این پرسش، امروزه دغدغه علمى اندیشمندان مسلمان است که: اسلام و آموزه‏هاى دینى در مواجهه با جهانى شدن چه وضعیتى خواهد داشت؟ آیا فرهنگ اسلامى توان مقاومت و معارضه در برابر فرهنگ و گفتمان جهانى شدن را دارد؟ این معارضه با اتکاء به کدام آموزه‏هاى دینى صورت مى‏گیرد و تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ و مهم‏تر از همه: آیا در عصر جهانى‏شدن که یکسان‏سازى فرهنگى و اجتماعى از سوى قدرت‏هاى مسلط بر تنوعات فکرى، فرهنگى و اجتماعى جوامع بشرى تحمیل مى‏گردد، مى‏توان از حوزه تمدنى به نام جهان اسلام یاد کرد؟ جایگاه و موقعیت این حوزه تمدنى در عصر جهانى‏شدن چگونه خواهد بود؟
پرسش‏هاى فوق و نظایر آن، مهم‏ترین سؤالاتى است که امروزه پژوهشگران مسلمان را به اندیشه و تفحص مى‏طلبد . اما در این میان، تلاش نوشتار حاضر بر آن است که امکانات و توانمندى‏هاى جهان اسلام را در مواجهه با جهانى شدن به بحث گذارد . مقصود از منطقه‏گرایى، چارچوب فکرى و غیرجغرافیایى است که بر اساس آن عده‏اى از کشورها و جوامع بر اساس مشترکات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى به همگرایى و همسویى مى‏رسند و در سطح کلان، از الگوى واحد برخوردار مى‏گردند . در این راستا مفهوم «امت اسلامى‏» که یکى از مفاهیم کلیدى و بنیادین در اندیشه اسلامى است، به عنوان مهم‏ترین ظرفیت و توانمندى فرهنگ و اندیشه اسلامى، براى ایجاد همسویى و همسانى جوامع اسلامى مورد توجه قرار مى‏گیرد . ناگفته پیداست که تحقق عینى «امت اسلامى‏» مکانیزم پویا و قدرتمندى است که امت اسلام و فرهنگ اسلامى را از توانمندى بالایى براى مواجهه با جهانى‏سازى فرهنگى برخوردار مى‏سازد .
از نظر تاریخى نیز اندیشمندان مسلمان، همواره این مفهوم را مورد تاکید و توجه قرار داده و از آن به عنوان محور مشترک و وحدت‏بخش مسلمانان نام برده‏اند . احیاءگران اندیشه دینى، بازخوانى و تجدید حیات مقوله «امت اسلامى‏» را در محور فعالیت‏هاى سیاسى و اجتماعى خود قرار داده‏اند و از آن به عنوان عامل وحدت‏بخش و مکانیزم کارآمد براى شکوه و عظمت مسلمین و نفى استعمار و استثمار یاد کرده‏اند .
در میان احیاءگران اندیشه اسلامى، حضرت امام خمینى (ره) بیش از همه مقوله امت اسلامى را مورد توجه قرار داده‏اند . اگر سایر اندیشمندان مسلمان از اهمیت این «مقوله‏» در حد مباحث نظرى یاد نموده‏اند، حضرت امام با عنایت‏به ضرورت‏هاى عینى زمانه‏اش از نابسامانى و پراکندگى جوامع اسلامى که شکوه و عظمت فرهنگ اسلامى را خدشه‏دار نمود، اظهار سوگمندى کرده، بیش از پیش تحقق عینى آن را مورد تاکید قرار مى‏دهد . در این مختصر تلاش بر آن است تا مقوله امت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام به بحث گذاشته شود . در این راستا نحوه تلقى و نگاه ایشان به این مسئله، موانع و محذورات تحقق آن و در هایت‏شیوه‏ها و مکانیزم عینیت «امت اسلام‏» مطرح خواهد شد . امید است این گام، بستر مناسبى را براى پژوهش‏هاى جدى و عالمانه پژوهشگران مسلمان فراهم آورد .
این نوشتار اعتقاد دارد که حرکت جوامع اسلامى به سوى تشکیل و تحقق عینى امت اسلام و رفع موانع نژادى، فرقه‏اى و ملى‏گرایانه از راه همگرایى و اتحاد امت اسلام، استراتژى معقول و کارآمد جهان اسلام در قبال جهانى شدن مى‏باشد; هرچند قابل انکار نیست که تا رسیدن به این مرحله، راه دراز و صعب‏العبورى در پیش است، اما دشوارى مسیر به مفهوم ممکن نبودن رسیدن به مقصد نخواهد بود .
ماهیت و مقومات «امت اسلامى‏»
هرچند واژه امت، همانند واژه‏هاى رایج در علوم انسانى، هیچ‏گاه از تعریف واحد و قابل قبول براى همگان برخوردار نبوده، اما در مجموع به لحاظ تاریخى این واژه، داراى قدمت زیادى بوده و با فراز و فرودهاى تاریخى خود نیز دچار دگرگونى‏هاى ماهوى و مفهومى شده است . در اینجا از کاربرد و مصادیق واژه امت در سایر امم و جوامع چشم‏پوشى مى‏شود و تنها کاربرد و مفهوم این واژگان در فرهنگ دینى سیاسى مسلمین، مورد اشاره قرار مى‏گیرد . امت، واژه‏اى است که در متون و منابع دینى، به صورت چشمگیرى به کار رفته است . در قرآن کریم ضمن آیات متعدد به واژه «امت‏» برمى‏خوریم . در نصوص و روایات پیشوایان معصوم و نبى گرامى اسلام (ص) نیز این واژه بسیار به کار گرفته شده است .
با توجه به جایگاه دینى و کاربرد مفهوم امت در منابع دینى، مى‏توان گفت واژگان امت در معانى مختلفى، مانند دین، طریقت، جماعتى از مردم، انسانى که اسوه کمالات در جامعه است و جماعتى داراى مبداء، به‏کار رفته است . (1) استاد علامه طباطبایى با عنایت‏به معانى مختلف «امت‏» تلاش دارد تا معانى مختلف را در یک تعریف کوتاه، جمع نماید . ایشان معتقدند که «امت‏» به گروهى اطلاق مى‏گردد که هدف واحد، آنان را گردهم آورده است .» (2)
به هر حال صرف نظر از مباحث مفهومى، شاید عنصر اشتراک افراد را در اهداف، بتوان به عنوان محور اصلى در تحقق و قوام «امت‏» در نظر گرفت . در رویکرد دینى به پدیده «امت‏» ، عنصر اعتقاد و اشتراک افراد در عقاید و باورهاى دینى از اهمیت‏خاصى مى‏یابد; تا جایى که تحقق «امت‏» بر بنیان آن صورت مى‏گیرد .
در حالى که در تمدن غربى و برخى جوامع غیردینى، عمدتا اشتراکات نژادى و یا اشتراک در سرزمین، مورد تاکید و توجه قرار مى‏گیرد، اندیشه سیاسى اسلام با عنایت‏به استحکام و پایدارى مشترکات اعتقادى و فکرى عمدتا بر عنصر معنویت مفاهیم «عقیده‏» تاکید داشته و اشتراک در عقاید را به‏عنوان مبناى شکل‏گیرى «امت اسلامى‏» مطرح مى‏سازد; زیرا از دیدگاه اسلام، انسانیت انسان و کرامت وى، بیشتر بر تفکر و اندیشه استوار مى‏باشد، تا مظاهر مادى حیات انسان . به همین جهت اسلام اشتراک فکرى و اعتقادى مسلمین را، که خود عنصر مهمى براى پیوند جوامع اسلامى محسوب مى‏گردد، مقوم و رکن «امت اسلامى‏» دانسته و آنان را در قلمرو اشتراک ایمان مکتبى و باور دینى، برادران و از اعضاى یک خانواده و هر نوع امتیازات غیراعتقادى، نظیر خون، نژاد، وطن و غیره را ملغى و غیرقانونى اعلام کرده است .
ماهیت و مقومات مفهوم «امت‏» در یکى از فرازهاى سخنان حکیمانه و همیشه جاوید نبى گرامى اسلام چنین آمده است: هذا کتاب من محمد بن عبدالله نبى المومنین من قریش و یثرب و من تبعهم و لحق بهم و جاهد معهم انهم امة واحدة من دون الناس . «این نوشته‏هایى است از محمد بن عبدالله پیامبر مسلمانان و مؤمنان قریش و یثرب و کسانى که از آنان تبعیت مى‏کنند و به آنان ملحق شدند و همراه آنان جهاد کردند، امت واحدى هستند در مقابل دیگر مردمان .» (3)
دقت در عبارات فوق، بیانگر آن است که پدیده «امت اسلامى‏» بر بنیان اراده و اختیار افراد قرار داشته و اشتراک عقیدتى، مقوم و محقق آن است و این بر خلاف مفهوم غیرتوحیدى امت است که بر پیوندهاى اجبارى و قهرى نظیر اشتراک سرزمین، تاریخ، ملیت و . . . استوار مى‏باشد، امورى که از بدو تولد بر انسان تحمیل مى‏شود .
امام خمینى و امت اسلامى
موضع حضرت امام در قبال پدیده «امت اسلامى‏» بازتاب نگرش دینى - سیاسى ایشان در ابعاد مختلف حیات بشرى است . حضرت امام با رویکرد فقهى خاص، دینداران و پیروان اسلام را صرف‏نظر از تعلقات ملى، نژادى و مذهبى به اجتماع حول محور «توحید» به تحقق و عینیت‏خارجى امت قدرتمند اسلامى فرا مى‏خواند، زیرا این اندیشه تفسیر عینى تفکرى است که در متن تعالیم دینى (قرآن)، رسالت پیغمبر خاتم را چنین بازگو مى‏نماید: «برانگیخته شده براى راهنماى همه خلق‏ها به سوى خیر و دعوت همه مردم به اعتقاد پیدا کردن به خداى یکتا .» (4)
دقیقا همین نگرش توحیدى و دینى حضرت امام در نظریه او راجع به امت اسلامى بازتاب پیدا مى‏کند . حضرت امام این موضوع را چنین بازگو مى‏نمایند:
اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را و عجم را، ترک را و فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امت‏بزرگ به‏نام امت اسلامى در دنیا برقرار کند . . . . نقشه‏هاى قدرت‏هاى بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاى اسلامى این است که قشرهاى مسلم را که خداوند تبارک و تعالى بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مؤمنان را به اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا، بلکه با هم دشمن کنند و این درست‏برخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است . تمام مسلمین با هم برادر و برابر و هیچیک از آنها از یکدیگر جدا نیستند و همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند . (5)
فراز فوق بیانگر آن است که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، اسلام و اصل بنیادین و اعتقادى «توحید» ، حلقه وصل مسلمین و اساس تحقق «امت اسلامى‏» است و در واقع چنین نگرشى است که زمینه‏هاى بایسته و مناسبى را براى «تجمع اسلامى‏» و عینیت اخوت دینى، در قالب اتحاد جوامع اسلامى فراهم مى‏سازد .
«ما مى‏گوییم شماها با هم باشید، همه مسلمین با هم باشند . نه با آن یکى روابطى داریم و نه با شما روابطى داریم . با همه روابط داریم و همه شما را على السواء نگاه مى‏کنیم و همه مسلمین در نظر ما چنانچه به احکام اسلام عمل نمایند، عزیرند . ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از آفریقا باشد، از آمریکا باشد، از هر جا مى‏خواهد باشد، عزیز مى‏داریم .» (6)
بنابر این مفهوم، ماهیت و مقوم «امت اسلامى‏» در اندیشه سیاسى حضرت امام، عمدتا با خصلت اعتقادى و معنوى شکل مى‏گیرد . قوام «امت اسلامى‏» بر محور اصل اعتقادى «توحید» و اشتراک افراد در مبدا و منتهاى حرکت تکاملى انسان استوار بوده و در این میان، تعالیم دینى قرآن کریم که با رهنمودهاى علمى و نظرى نبى خاتم (ص) تفسیر مى‏شود، روند حرکت جوامع بشرى را از مبدا تا منتهى عهده دار مى‏باشد . اعتقاد و باور افراد بر این امور، آنان را در زمره امت اسلامى قرار داده، عقد اخوت دینى را که خداوند در قران آن را جارى نموده، میان آنان محقق مى‏سازد .
2 . تشکیل امت‏بزرگ اسلام
هر چند بر اساس تعالیم دینى و آموزه‏هاى قرآن کریم، تحقق و تشکیل امت اسلامى به لحاظ نظرى کاملا آشکار و هویدا است، اما در زمینه علمى و عینیت این آرمان بلند الهى، دشوارى‏ها و معضلات جدى وجود داشته که همواره دغدغه اساسى مصلحان اجتماعى و رهبران دینى بوده است . «بیدارگران اقالیم قبله‏» (7) و مصلحان اجتماعى، همواره کوشیده‏اند تا نظریه امت واحده اسلام را عینیت‏بخشند و در این راستا، هر یک به طرح و وارسى این موضوع مبادرت نموده‏اند . سید جمال و کواکبى، پیشگامان نهضت اصلاح در جهان اسلام، تحقق و عینیت «امت اسلامى‏» را از طریق تشکیل یک مجمع اخلاقى عالى که از هر کشور اسلامى، نماینده‏اى در آن باشد، پیشنهاد مى‏دهند . رشید رضا و عده‏اى دیگر، وحدت یکپارچه امت اسلامى را زیر پرچم یک امام عالى (رهبر واحد جهان اسلام) مطرح مى‏نماید . (8) اما تاکنون على‏رغم این تلاش‏ها، این آرمان عالى هم‏چنان در مرحله یک نظریه و آیده ال باقى مانده است .
حضرت امام خمینى که توانست آمال و ایده حکومت اسلامى را در گوشه‏اى از سرزمین پهناور جهان اسلام عینیت‏بخشد، هیچ‏گاه از دغدغه تشکیل امت‏بزرگ اسلام در راستاى ایجاد حکومت جهانى اسلام آرام نگرفت و همواره این موضوع را مورد تاکید و اهتمام قرار داد .
مکانیزم تحقق امت اسلامى در اندیشه حضرت امام
حضرت امام (ره) با درک عینى و همه جانبه مشکلات فکرى و اخلاقى جوامع اسلامى و دولت‏هاى اسلامى، براى رسیدن به وحدت امت اسلامى و تحقق امت‏بزرگ اسلام، قبل از همه به اصلاح باورهاى دینى و سیاسى مسلمین پرداخته و اجتماع آنان را حول محور اسلام واقعى پیشنهاد مى‏کند . در این راستا حضرت امام، از طبقه بندى بنیادین اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى بهر برده و نوع دوم تلقى از اسلام را ناسازگار و مانع تحقق وحدت امت اسلامى عنوان مى‏کند و با شدت بدان به مبارزه مى‏پردازد . با توجه به این نگرش، به خوبى روشن خواهد شد که اشاعه و گسترش اندیشه اسلام آمریکایى، به‏جاى اسلام ناب محمدى مهم‏ترین مانع بر سر راه و دستیابى مسلمین به وحدت جهانى و تشکیل امت‏بزرگ اسلامى محسوب مى‏گردد . دقت در شاخص‏ها و مؤلفه‏هاى اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى سازگارى تلقى نخست‏با اندیشه شکل‏گیرى وحدت امت اسلامى و تعارض و ناسازگارى برداشت دوم با این پدیده را روشن مى‏سازد . اگر شاخص‏هاى اسلام ناب محمدى که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام وجود داشت، در جوامع اسلامى تحقق یابد، تشکیل امت‏بزرگ اسلامى در پرتو آن سهل الوصول خواهد گشت، و برعکس، تا زمانى که اندیشه اسلام آمریکایى با شاخص‏ها و لوازم خاص خود، در میان جوامع اسلامى حضور داشته باشد، اندیشه امت اسلامى نه تنها در سطح یک آرمان نظرى باقى خواهد ماند که با گذشت زمان، از سطح یک نظریه و آیده‏ال نیز محو خواهد گشت .
حضرت امام (ره) در معرفى سیماى پرفروغ اسلام ناب محمدى، واژگان و اوصافى را به کار مى‏گیرند که در عین اینکه کاملا داراى خصلت و ماهیت دینى است، از بار سیاسى و مبارزاتى نیز برخوردار مى‏باشد . «اسلام ناب محمدى، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه‏خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خون آشام، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بى‏درد و در یک کلمه اسلام آمریکایى مى‏باشد .» (9) بجز مفاهیم و شاخص‏هاى مذکور که هر یک به نحوى بیانگر ماهیت مبارزاتى و ضد استکبارى تعالیم اسلامى است، در جاى دیگر مؤلفه‏ها و شاخص‏هاى اسلام ناب و واژه‏ها و مفاهیمى مطرح مى‏گردد که وجود آن در جوامع اسلامى مهم‏ترین ابزار و راهکار براى تحقق وحدت اسلامى و تشکیل امت‏بزرگ اسلام محسوب مى‏گردد . «اسلام ناب محمدى طعم فقر چشیده، مدافع پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه‏جو، اسلام پاک‏طینتان عارف است .» (10) طبیعى است که ترویج و اشاعه چنین اسلامى در میان جوامع اسلامى، کمترین مجالى براى اختلاف و واگرایى در میان امت اسلامى باقى نگذاشته روحیه اخوت دینى را تحکیم مى‏بخشد .
در مقابل، اندیشه اسلام آمریکایى، تفکر غیر دینى و به ظاهر مکتبى است که ابزار حاکمیت و سیادت قدرتمدان تاریخ قرار گرفته، با شاخص‏ها و مولفه‏هایى تعریف مى‏گردد که کمترین مجالى را براى اخوت دینى و همگرایى امت اسلامى باقى نمى‏گذارد . «اسلام آمریکایى، اسلام مستکبرین، مرفهین بى‏درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و فرصت طلبان است .» (11) اسلام امریکایى، اسلام ملاهاى دربارى، قتل عام‏ها، و تجاوزها، مقدس نماهاى بى شعور، اسلام پول و زر و اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت‏سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنگان است .» (12)
تعارض و رویارویى میان این دو نوع تفکر، به گونه‏اى است که حاملان هر دو برداشت را در مواجهه و ستیز دایمى قرار داده و کمترین مجالى براى وحدت اسلامى به همگرایى دینى باقى نگذارده است . زیرا حاملان اسلام ناب محمدى، علماى مبارزى هستند که قلبشان همیشه هدف تیرهاى زهرآگین جهانخواران بوده و اولین تیرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است، اما روحانى نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروج باطل و یا ثناگوى ظلم و مؤید آنان بوده‏اند . تا به حال یک آخوند دربارى و یک روحانى وهابى را ندیده‏ایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، به خصوص در مقابل شوروى متجاوز و امریکاى جهانخوار ایستاده باشد; همان‏گونه که یک روحانى وارسته و عاشق خدمت‏به‏خدا و خلق خدا را ندیده‏ایم که براى یارى پابرهنگان زمین لحظه‏اى آرام و قرار داشته باشد . (13)
در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، تلقى ناروا و غیرواقعى از اسلام همواره به عنوان مانع جدى بر سر راه وحدت امت اسلامى و تشکیل امت‏بزرگ اسلام مطرح بوده است . از این رو حضرت امام، قبل از ارایه هر نوع راهبرد عینى، ابتدا اشاعه اندیشه اسلام ناب محمدى و مبارزه با تلقى اسلام امریکایى و اسلام التقاط را سرلوحه برنامه‏ریزى‏هاى خویش در قبال مسئولیت جهانى خویش قرار مى‏دهند . در همین راستا معظم‏له معرفى و تبیین جامع و بالنده اسلام را در درجه اول اهمیت قرار داده، اظهار مى‏دارند:
. و ما مى‏گوییم اسلام را مى‏خواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر . . . اما آنکه ما مى‏توانیم این است که مى‏توانیم به وسیله دستگاه‏هایى که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروه‏هایى که در خارج مى‏روند، اسلام را آن طورى که هست معرفى کنیم . اگر آن طورى که هست معرفى شود، مورد قبول هم خواهد شد . بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزى را القاء بکنند، روى فطرت سالم خودش قبول مى‏کند و قدرتمندها از همین معنى مى‏ترسند . بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ در عهده داریم . نه ما تنها، همه مسلمان‏ها و نه شما تنها همه قشرهایى که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگى داریم و آن اینکه اسلام را آن‏طورى که هست، آن طورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است، آنطوریکه در قرآن و روایات هست، آن طورى که به مردم ارایه بدهیم و به دنیا ارایه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر مى‏تواند مؤثر باشد . (14)
بنابراین اندیشه وحدت امت اسلامى در مرحله علمى نیز از دیدگاه حضرت امام، پالایش اندیشه دینى مسلمین و اشاعه تفکر اسلام ناب محمدى نقطه عزیمت و نخستین گام در مسیر تحقق و عینیت آرمان و ایده امت‏بزرگ اسلام، است; زیرا مبارزه همه جانبه با اندیشه غیردینى اسلام امریکایى، موانع موجود بر سر راه تحقق این ایده را از میان برداشته و جوامع اسلامى را در این مسیر یارى مى‏رساند .
حضرت امام با تاکید بر بینش غیر اسلامى سردمداران جوامع اسلامى، تفکر اسلام امریکایى را مانع اصلى وحدت امت اسلامى دانسته، مى‏فرمایند:
«من امیدوار بودم که مسلمین و خصوصا سران مسلمین، از شعار به اسلام که یک پوششى است از براى عدم عمل به احکام اسلامى، دست‏بردارند و به اسلام بر حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند . تاکنون گرفتارى مسلمین و ملتهاى مظلوم اسلامى این بوده است که سران آنها به شعارهاى اسلامى اکتفاء مى‏کردند و در پوشش شعار مقاصد دیگرى داشتند .» (15)
بنابراین در یک جمع بندى مختصر در این محور مى‏توان گفت‏حضرت امام (ره) با تاکید بر پیامدهاى زیانبار اندیشه اسلام آمریکایى، تلاش براى برداشتن موانع وحدت امت اسلامى را قبل از ارایه هر نوع راهکار و طرح نظرى دیگر به عنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مى‏دهند .
مکانیزم تحقق وحدت و تشکیل امت اسلامى تنها از طریق اجتماع جوامع اسلامى، زیر پرچم توحید اسلامى و تاسى به قرآن و اخوت اسلامى امکان‏پذیر است . (16) اما وحدت امت اسلامى، همواره با سه خطر جدى نژاد پرستى، فرقه‏گرایى مذهبى و ملى‏گرایى که اسلام آمریکایى مروج آن است، روبرو بوده که حضرت امام (ره) همواره تلاش نموده‏اند تا اذهان توده‏هاى مسلمان را نسبت‏به پیامدهاى ناگوار این پدیده‏هاى شوم، توجه داده و جوامع اسلامى را از افتادن در دام آن باز دارند .
پى‏نوشت‏ها:
1 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى، سال 2 ، ش 1، بهار 1376 .
2 . همان، به نقل از محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 14، ص 322 .
3 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى سال دوم، شماره 1، ص 69 .
4 . انعام، 91 .
5 . صحیفه نور، ج 12، ص 122 .
6 . در جستجوى راه از کلام امام (دفتر نهم - ملت و امت)، ص 665 .
7 . این تعبیر از محمد رضا حکیمى است که عنوان یکى از آثارش مى‏باشد .
8 . اقتباس از: حامد الگار، نهضت‏بیدادگرى در جهان اسلام، ترجمه سید محمد مهدى جعفرى، تهران، شرکت‏سهامى انتشار، 1362 .
9 . صحیفه نور، ج 21، ص 3 .
10 . همانجا .
11 . صحیفه نور، ج 20، ص 194 .
12 . پیشین، ص 131 .
13 . اسلام ناب محمدى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، ص 155 .
14 . آیین انقلاب اسلامى (گزیده‏اى از اندیشه و آزادى امام خمینى) مؤسسه تنظیم آثار امام خمینى، چاپ دوم، 1374، ص 416 .
15 . صحیفه نور، ج 14، ص 107 .
16 . زهرا رهنورد، امام خمینى و اندیشه دولت‏بزرگ اسلامى (مجموعه مقالات نقش زمان و مکان در اجتهاد) مؤسسه نشر آثار امام .

تبلیغات