ظرفیتهاى اندیشه اسلامى در مواجهه با جهانى شدن
آرشیو
چکیده
متن
جهانى شدن هنوز از نظر ماهوى در پرده ابهام قرار دارد; زیرا فرایندى است که در حال شدن است و نه کمال . با این همه در قبال این پدیده جرح و تعدیلهاى فراوانى صورت گرفته و نقد و تاییدهاى متفاوتى ارایه گردیده است . طیف عظیمى از صاحبنظران مسایل بینالمللى ضمن نقد تئوریک آن، از نظر عینى نیز این پدیده را چالش آور تلقى کرده و اذعان نمودهاند که جهانى شدن به دلیل تمایل جدى به همسانسازى فرهنگى و اجتماعى، واکنشهاى جدى را در مقابل خود ایجاد مىکند; واکنشهایى که عمدتا در چارچوب محلىگرایى یا منطقهگرایى از آن یاد مىشود . جنبشها و حرکتهایى مغایر و متناقض جهانى شدن با هویتهاى فرهنگى - دینى، قومى - نژادى و غیره نمود مىیابد . در این میان، هویت دینى و تفکر اسلامى با دو ویژگى جاودانگى و جهانشمولى، به عنوان مهمترین محور چالشزا در قبال جهانى شدن محسوب مىگردد . مطالعه و بررسى توانمندىها و ظرفیت درونى آموزههاى اسلامى در مواجهه با جهانى شدن، مباحث مهم محافل علمى جوامع اسلامى است . این پرسش، امروزه دغدغه علمى اندیشمندان مسلمان است که: اسلام و آموزههاى دینى در مواجهه با جهانى شدن چه وضعیتى خواهد داشت؟ آیا فرهنگ اسلامى توان مقاومت و معارضه در برابر فرهنگ و گفتمان جهانى شدن را دارد؟ این معارضه با اتکاء به کدام آموزههاى دینى صورت مىگیرد و تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ و مهمتر از همه: آیا در عصر جهانىشدن که یکسانسازى فرهنگى و اجتماعى از سوى قدرتهاى مسلط بر تنوعات فکرى، فرهنگى و اجتماعى جوامع بشرى تحمیل مىگردد، مىتوان از حوزه تمدنى به نام جهان اسلام یاد کرد؟ جایگاه و موقعیت این حوزه تمدنى در عصر جهانىشدن چگونه خواهد بود؟
پرسشهاى فوق و نظایر آن، مهمترین سؤالاتى است که امروزه پژوهشگران مسلمان را به اندیشه و تفحص مىطلبد . اما در این میان، تلاش نوشتار حاضر بر آن است که امکانات و توانمندىهاى جهان اسلام را در مواجهه با جهانى شدن به بحث گذارد . مقصود از منطقهگرایى، چارچوب فکرى و غیرجغرافیایى است که بر اساس آن عدهاى از کشورها و جوامع بر اساس مشترکات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى به همگرایى و همسویى مىرسند و در سطح کلان، از الگوى واحد برخوردار مىگردند . در این راستا مفهوم «امت اسلامى» که یکى از مفاهیم کلیدى و بنیادین در اندیشه اسلامى است، به عنوان مهمترین ظرفیت و توانمندى فرهنگ و اندیشه اسلامى، براى ایجاد همسویى و همسانى جوامع اسلامى مورد توجه قرار مىگیرد . ناگفته پیداست که تحقق عینى «امت اسلامى» مکانیزم پویا و قدرتمندى است که امت اسلام و فرهنگ اسلامى را از توانمندى بالایى براى مواجهه با جهانىسازى فرهنگى برخوردار مىسازد .
از نظر تاریخى نیز اندیشمندان مسلمان، همواره این مفهوم را مورد تاکید و توجه قرار داده و از آن به عنوان محور مشترک و وحدتبخش مسلمانان نام بردهاند . احیاءگران اندیشه دینى، بازخوانى و تجدید حیات مقوله «امت اسلامى» را در محور فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى خود قرار دادهاند و از آن به عنوان عامل وحدتبخش و مکانیزم کارآمد براى شکوه و عظمت مسلمین و نفى استعمار و استثمار یاد کردهاند .
در میان احیاءگران اندیشه اسلامى، حضرت امام خمینى (ره) بیش از همه مقوله امت اسلامى را مورد توجه قرار دادهاند . اگر سایر اندیشمندان مسلمان از اهمیت این «مقوله» در حد مباحث نظرى یاد نمودهاند، حضرت امام با عنایتبه ضرورتهاى عینى زمانهاش از نابسامانى و پراکندگى جوامع اسلامى که شکوه و عظمت فرهنگ اسلامى را خدشهدار نمود، اظهار سوگمندى کرده، بیش از پیش تحقق عینى آن را مورد تاکید قرار مىدهد . در این مختصر تلاش بر آن است تا مقوله امت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام به بحث گذاشته شود . در این راستا نحوه تلقى و نگاه ایشان به این مسئله، موانع و محذورات تحقق آن و در هایتشیوهها و مکانیزم عینیت «امت اسلام» مطرح خواهد شد . امید است این گام، بستر مناسبى را براى پژوهشهاى جدى و عالمانه پژوهشگران مسلمان فراهم آورد .
این نوشتار اعتقاد دارد که حرکت جوامع اسلامى به سوى تشکیل و تحقق عینى امت اسلام و رفع موانع نژادى، فرقهاى و ملىگرایانه از راه همگرایى و اتحاد امت اسلام، استراتژى معقول و کارآمد جهان اسلام در قبال جهانى شدن مىباشد; هرچند قابل انکار نیست که تا رسیدن به این مرحله، راه دراز و صعبالعبورى در پیش است، اما دشوارى مسیر به مفهوم ممکن نبودن رسیدن به مقصد نخواهد بود .
ماهیت و مقومات «امت اسلامى»
هرچند واژه امت، همانند واژههاى رایج در علوم انسانى، هیچگاه از تعریف واحد و قابل قبول براى همگان برخوردار نبوده، اما در مجموع به لحاظ تاریخى این واژه، داراى قدمت زیادى بوده و با فراز و فرودهاى تاریخى خود نیز دچار دگرگونىهاى ماهوى و مفهومى شده است . در اینجا از کاربرد و مصادیق واژه امت در سایر امم و جوامع چشمپوشى مىشود و تنها کاربرد و مفهوم این واژگان در فرهنگ دینى سیاسى مسلمین، مورد اشاره قرار مىگیرد . امت، واژهاى است که در متون و منابع دینى، به صورت چشمگیرى به کار رفته است . در قرآن کریم ضمن آیات متعدد به واژه «امت» برمىخوریم . در نصوص و روایات پیشوایان معصوم و نبى گرامى اسلام (ص) نیز این واژه بسیار به کار گرفته شده است .
با توجه به جایگاه دینى و کاربرد مفهوم امت در منابع دینى، مىتوان گفت واژگان امت در معانى مختلفى، مانند دین، طریقت، جماعتى از مردم، انسانى که اسوه کمالات در جامعه است و جماعتى داراى مبداء، بهکار رفته است . (1) استاد علامه طباطبایى با عنایتبه معانى مختلف «امت» تلاش دارد تا معانى مختلف را در یک تعریف کوتاه، جمع نماید . ایشان معتقدند که «امت» به گروهى اطلاق مىگردد که هدف واحد، آنان را گردهم آورده است .» (2)
به هر حال صرف نظر از مباحث مفهومى، شاید عنصر اشتراک افراد را در اهداف، بتوان به عنوان محور اصلى در تحقق و قوام «امت» در نظر گرفت . در رویکرد دینى به پدیده «امت» ، عنصر اعتقاد و اشتراک افراد در عقاید و باورهاى دینى از اهمیتخاصى مىیابد; تا جایى که تحقق «امت» بر بنیان آن صورت مىگیرد .
در حالى که در تمدن غربى و برخى جوامع غیردینى، عمدتا اشتراکات نژادى و یا اشتراک در سرزمین، مورد تاکید و توجه قرار مىگیرد، اندیشه سیاسى اسلام با عنایتبه استحکام و پایدارى مشترکات اعتقادى و فکرى عمدتا بر عنصر معنویت مفاهیم «عقیده» تاکید داشته و اشتراک در عقاید را بهعنوان مبناى شکلگیرى «امت اسلامى» مطرح مىسازد; زیرا از دیدگاه اسلام، انسانیت انسان و کرامت وى، بیشتر بر تفکر و اندیشه استوار مىباشد، تا مظاهر مادى حیات انسان . به همین جهت اسلام اشتراک فکرى و اعتقادى مسلمین را، که خود عنصر مهمى براى پیوند جوامع اسلامى محسوب مىگردد، مقوم و رکن «امت اسلامى» دانسته و آنان را در قلمرو اشتراک ایمان مکتبى و باور دینى، برادران و از اعضاى یک خانواده و هر نوع امتیازات غیراعتقادى، نظیر خون، نژاد، وطن و غیره را ملغى و غیرقانونى اعلام کرده است .
ماهیت و مقومات مفهوم «امت» در یکى از فرازهاى سخنان حکیمانه و همیشه جاوید نبى گرامى اسلام چنین آمده است: هذا کتاب من محمد بن عبدالله نبى المومنین من قریش و یثرب و من تبعهم و لحق بهم و جاهد معهم انهم امة واحدة من دون الناس . «این نوشتههایى است از محمد بن عبدالله پیامبر مسلمانان و مؤمنان قریش و یثرب و کسانى که از آنان تبعیت مىکنند و به آنان ملحق شدند و همراه آنان جهاد کردند، امت واحدى هستند در مقابل دیگر مردمان .» (3)
دقت در عبارات فوق، بیانگر آن است که پدیده «امت اسلامى» بر بنیان اراده و اختیار افراد قرار داشته و اشتراک عقیدتى، مقوم و محقق آن است و این بر خلاف مفهوم غیرتوحیدى امت است که بر پیوندهاى اجبارى و قهرى نظیر اشتراک سرزمین، تاریخ، ملیت و . . . استوار مىباشد، امورى که از بدو تولد بر انسان تحمیل مىشود .
امام خمینى و امت اسلامى
موضع حضرت امام در قبال پدیده «امت اسلامى» بازتاب نگرش دینى - سیاسى ایشان در ابعاد مختلف حیات بشرى است . حضرت امام با رویکرد فقهى خاص، دینداران و پیروان اسلام را صرفنظر از تعلقات ملى، نژادى و مذهبى به اجتماع حول محور «توحید» به تحقق و عینیتخارجى امت قدرتمند اسلامى فرا مىخواند، زیرا این اندیشه تفسیر عینى تفکرى است که در متن تعالیم دینى (قرآن)، رسالت پیغمبر خاتم را چنین بازگو مىنماید: «برانگیخته شده براى راهنماى همه خلقها به سوى خیر و دعوت همه مردم به اعتقاد پیدا کردن به خداى یکتا .» (4)
دقیقا همین نگرش توحیدى و دینى حضرت امام در نظریه او راجع به امت اسلامى بازتاب پیدا مىکند . حضرت امام این موضوع را چنین بازگو مىنمایند:
اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را و عجم را، ترک را و فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امتبزرگ بهنام امت اسلامى در دنیا برقرار کند . . . . نقشههاى قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاى اسلامى این است که قشرهاى مسلم را که خداوند تبارک و تعالى بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مؤمنان را به اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا، بلکه با هم دشمن کنند و این درستبرخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است . تمام مسلمین با هم برادر و برابر و هیچیک از آنها از یکدیگر جدا نیستند و همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند . (5)
فراز فوق بیانگر آن است که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، اسلام و اصل بنیادین و اعتقادى «توحید» ، حلقه وصل مسلمین و اساس تحقق «امت اسلامى» است و در واقع چنین نگرشى است که زمینههاى بایسته و مناسبى را براى «تجمع اسلامى» و عینیت اخوت دینى، در قالب اتحاد جوامع اسلامى فراهم مىسازد .
«ما مىگوییم شماها با هم باشید، همه مسلمین با هم باشند . نه با آن یکى روابطى داریم و نه با شما روابطى داریم . با همه روابط داریم و همه شما را على السواء نگاه مىکنیم و همه مسلمین در نظر ما چنانچه به احکام اسلام عمل نمایند، عزیرند . ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از آفریقا باشد، از آمریکا باشد، از هر جا مىخواهد باشد، عزیز مىداریم .» (6)
بنابر این مفهوم، ماهیت و مقوم «امت اسلامى» در اندیشه سیاسى حضرت امام، عمدتا با خصلت اعتقادى و معنوى شکل مىگیرد . قوام «امت اسلامى» بر محور اصل اعتقادى «توحید» و اشتراک افراد در مبدا و منتهاى حرکت تکاملى انسان استوار بوده و در این میان، تعالیم دینى قرآن کریم که با رهنمودهاى علمى و نظرى نبى خاتم (ص) تفسیر مىشود، روند حرکت جوامع بشرى را از مبدا تا منتهى عهده دار مىباشد . اعتقاد و باور افراد بر این امور، آنان را در زمره امت اسلامى قرار داده، عقد اخوت دینى را که خداوند در قران آن را جارى نموده، میان آنان محقق مىسازد .
2 . تشکیل امتبزرگ اسلام
هر چند بر اساس تعالیم دینى و آموزههاى قرآن کریم، تحقق و تشکیل امت اسلامى به لحاظ نظرى کاملا آشکار و هویدا است، اما در زمینه علمى و عینیت این آرمان بلند الهى، دشوارىها و معضلات جدى وجود داشته که همواره دغدغه اساسى مصلحان اجتماعى و رهبران دینى بوده است . «بیدارگران اقالیم قبله» (7) و مصلحان اجتماعى، همواره کوشیدهاند تا نظریه امت واحده اسلام را عینیتبخشند و در این راستا، هر یک به طرح و وارسى این موضوع مبادرت نمودهاند . سید جمال و کواکبى، پیشگامان نهضت اصلاح در جهان اسلام، تحقق و عینیت «امت اسلامى» را از طریق تشکیل یک مجمع اخلاقى عالى که از هر کشور اسلامى، نمایندهاى در آن باشد، پیشنهاد مىدهند . رشید رضا و عدهاى دیگر، وحدت یکپارچه امت اسلامى را زیر پرچم یک امام عالى (رهبر واحد جهان اسلام) مطرح مىنماید . (8) اما تاکنون علىرغم این تلاشها، این آرمان عالى همچنان در مرحله یک نظریه و آیده ال باقى مانده است .
حضرت امام خمینى که توانست آمال و ایده حکومت اسلامى را در گوشهاى از سرزمین پهناور جهان اسلام عینیتبخشد، هیچگاه از دغدغه تشکیل امتبزرگ اسلام در راستاى ایجاد حکومت جهانى اسلام آرام نگرفت و همواره این موضوع را مورد تاکید و اهتمام قرار داد .
مکانیزم تحقق امت اسلامى در اندیشه حضرت امام
حضرت امام (ره) با درک عینى و همه جانبه مشکلات فکرى و اخلاقى جوامع اسلامى و دولتهاى اسلامى، براى رسیدن به وحدت امت اسلامى و تحقق امتبزرگ اسلام، قبل از همه به اصلاح باورهاى دینى و سیاسى مسلمین پرداخته و اجتماع آنان را حول محور اسلام واقعى پیشنهاد مىکند . در این راستا حضرت امام، از طبقه بندى بنیادین اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى بهر برده و نوع دوم تلقى از اسلام را ناسازگار و مانع تحقق وحدت امت اسلامى عنوان مىکند و با شدت بدان به مبارزه مىپردازد . با توجه به این نگرش، به خوبى روشن خواهد شد که اشاعه و گسترش اندیشه اسلام آمریکایى، بهجاى اسلام ناب محمدى مهمترین مانع بر سر راه و دستیابى مسلمین به وحدت جهانى و تشکیل امتبزرگ اسلامى محسوب مىگردد . دقت در شاخصها و مؤلفههاى اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى سازگارى تلقى نخستبا اندیشه شکلگیرى وحدت امت اسلامى و تعارض و ناسازگارى برداشت دوم با این پدیده را روشن مىسازد . اگر شاخصهاى اسلام ناب محمدى که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام وجود داشت، در جوامع اسلامى تحقق یابد، تشکیل امتبزرگ اسلامى در پرتو آن سهل الوصول خواهد گشت، و برعکس، تا زمانى که اندیشه اسلام آمریکایى با شاخصها و لوازم خاص خود، در میان جوامع اسلامى حضور داشته باشد، اندیشه امت اسلامى نه تنها در سطح یک آرمان نظرى باقى خواهد ماند که با گذشت زمان، از سطح یک نظریه و آیدهال نیز محو خواهد گشت .
حضرت امام (ره) در معرفى سیماى پرفروغ اسلام ناب محمدى، واژگان و اوصافى را به کار مىگیرند که در عین اینکه کاملا داراى خصلت و ماهیت دینى است، از بار سیاسى و مبارزاتى نیز برخوردار مىباشد . «اسلام ناب محمدى، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خون آشام، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایى مىباشد .» (9) بجز مفاهیم و شاخصهاى مذکور که هر یک به نحوى بیانگر ماهیت مبارزاتى و ضد استکبارى تعالیم اسلامى است، در جاى دیگر مؤلفهها و شاخصهاى اسلام ناب و واژهها و مفاهیمى مطرح مىگردد که وجود آن در جوامع اسلامى مهمترین ابزار و راهکار براى تحقق وحدت اسلامى و تشکیل امتبزرگ اسلام محسوب مىگردد . «اسلام ناب محمدى طعم فقر چشیده، مدافع پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاکطینتان عارف است .» (10) طبیعى است که ترویج و اشاعه چنین اسلامى در میان جوامع اسلامى، کمترین مجالى براى اختلاف و واگرایى در میان امت اسلامى باقى نگذاشته روحیه اخوت دینى را تحکیم مىبخشد .
در مقابل، اندیشه اسلام آمریکایى، تفکر غیر دینى و به ظاهر مکتبى است که ابزار حاکمیت و سیادت قدرتمدان تاریخ قرار گرفته، با شاخصها و مولفههایى تعریف مىگردد که کمترین مجالى را براى اخوت دینى و همگرایى امت اسلامى باقى نمىگذارد . «اسلام آمریکایى، اسلام مستکبرین، مرفهین بىدرد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و فرصت طلبان است .» (11) اسلام امریکایى، اسلام ملاهاى دربارى، قتل عامها، و تجاوزها، مقدس نماهاى بى شعور، اسلام پول و زر و اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیتسرمایه داران بر مظلومین و پابرهنگان است .» (12)
تعارض و رویارویى میان این دو نوع تفکر، به گونهاى است که حاملان هر دو برداشت را در مواجهه و ستیز دایمى قرار داده و کمترین مجالى براى وحدت اسلامى به همگرایى دینى باقى نگذارده است . زیرا حاملان اسلام ناب محمدى، علماى مبارزى هستند که قلبشان همیشه هدف تیرهاى زهرآگین جهانخواران بوده و اولین تیرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است، اما روحانى نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروج باطل و یا ثناگوى ظلم و مؤید آنان بودهاند . تا به حال یک آخوند دربارى و یک روحانى وهابى را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، به خصوص در مقابل شوروى متجاوز و امریکاى جهانخوار ایستاده باشد; همانگونه که یک روحانى وارسته و عاشق خدمتبهخدا و خلق خدا را ندیدهایم که براى یارى پابرهنگان زمین لحظهاى آرام و قرار داشته باشد . (13)
در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، تلقى ناروا و غیرواقعى از اسلام همواره به عنوان مانع جدى بر سر راه وحدت امت اسلامى و تشکیل امتبزرگ اسلام مطرح بوده است . از این رو حضرت امام، قبل از ارایه هر نوع راهبرد عینى، ابتدا اشاعه اندیشه اسلام ناب محمدى و مبارزه با تلقى اسلام امریکایى و اسلام التقاط را سرلوحه برنامهریزىهاى خویش در قبال مسئولیت جهانى خویش قرار مىدهند . در همین راستا معظمله معرفى و تبیین جامع و بالنده اسلام را در درجه اول اهمیت قرار داده، اظهار مىدارند:
. و ما مىگوییم اسلام را مىخواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر . . . اما آنکه ما مىتوانیم این است که مىتوانیم به وسیله دستگاههایى که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروههایى که در خارج مىروند، اسلام را آن طورى که هست معرفى کنیم . اگر آن طورى که هست معرفى شود، مورد قبول هم خواهد شد . بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزى را القاء بکنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىکند و قدرتمندها از همین معنى مىترسند . بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ در عهده داریم . نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها همه قشرهایى که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگى داریم و آن اینکه اسلام را آنطورى که هست، آن طورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است، آنطوریکه در قرآن و روایات هست، آن طورى که به مردم ارایه بدهیم و به دنیا ارایه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر مىتواند مؤثر باشد . (14)
بنابراین اندیشه وحدت امت اسلامى در مرحله علمى نیز از دیدگاه حضرت امام، پالایش اندیشه دینى مسلمین و اشاعه تفکر اسلام ناب محمدى نقطه عزیمت و نخستین گام در مسیر تحقق و عینیت آرمان و ایده امتبزرگ اسلام، است; زیرا مبارزه همه جانبه با اندیشه غیردینى اسلام امریکایى، موانع موجود بر سر راه تحقق این ایده را از میان برداشته و جوامع اسلامى را در این مسیر یارى مىرساند .
حضرت امام با تاکید بر بینش غیر اسلامى سردمداران جوامع اسلامى، تفکر اسلام امریکایى را مانع اصلى وحدت امت اسلامى دانسته، مىفرمایند:
«من امیدوار بودم که مسلمین و خصوصا سران مسلمین، از شعار به اسلام که یک پوششى است از براى عدم عمل به احکام اسلامى، دستبردارند و به اسلام بر حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند . تاکنون گرفتارى مسلمین و ملتهاى مظلوم اسلامى این بوده است که سران آنها به شعارهاى اسلامى اکتفاء مىکردند و در پوشش شعار مقاصد دیگرى داشتند .» (15)
بنابراین در یک جمع بندى مختصر در این محور مىتوان گفتحضرت امام (ره) با تاکید بر پیامدهاى زیانبار اندیشه اسلام آمریکایى، تلاش براى برداشتن موانع وحدت امت اسلامى را قبل از ارایه هر نوع راهکار و طرح نظرى دیگر به عنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مىدهند .
مکانیزم تحقق وحدت و تشکیل امت اسلامى تنها از طریق اجتماع جوامع اسلامى، زیر پرچم توحید اسلامى و تاسى به قرآن و اخوت اسلامى امکانپذیر است . (16) اما وحدت امت اسلامى، همواره با سه خطر جدى نژاد پرستى، فرقهگرایى مذهبى و ملىگرایى که اسلام آمریکایى مروج آن است، روبرو بوده که حضرت امام (ره) همواره تلاش نمودهاند تا اذهان تودههاى مسلمان را نسبتبه پیامدهاى ناگوار این پدیدههاى شوم، توجه داده و جوامع اسلامى را از افتادن در دام آن باز دارند .
پىنوشتها:
1 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى، سال 2 ، ش 1، بهار 1376 .
2 . همان، به نقل از محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 14، ص 322 .
3 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى سال دوم، شماره 1، ص 69 .
4 . انعام، 91 .
5 . صحیفه نور، ج 12، ص 122 .
6 . در جستجوى راه از کلام امام (دفتر نهم - ملت و امت)، ص 665 .
7 . این تعبیر از محمد رضا حکیمى است که عنوان یکى از آثارش مىباشد .
8 . اقتباس از: حامد الگار، نهضتبیدادگرى در جهان اسلام، ترجمه سید محمد مهدى جعفرى، تهران، شرکتسهامى انتشار، 1362 .
9 . صحیفه نور، ج 21، ص 3 .
10 . همانجا .
11 . صحیفه نور، ج 20، ص 194 .
12 . پیشین، ص 131 .
13 . اسلام ناب محمدى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، ص 155 .
14 . آیین انقلاب اسلامى (گزیدهاى از اندیشه و آزادى امام خمینى) مؤسسه تنظیم آثار امام خمینى، چاپ دوم، 1374، ص 416 .
15 . صحیفه نور، ج 14، ص 107 .
16 . زهرا رهنورد، امام خمینى و اندیشه دولتبزرگ اسلامى (مجموعه مقالات نقش زمان و مکان در اجتهاد) مؤسسه نشر آثار امام .
پرسشهاى فوق و نظایر آن، مهمترین سؤالاتى است که امروزه پژوهشگران مسلمان را به اندیشه و تفحص مىطلبد . اما در این میان، تلاش نوشتار حاضر بر آن است که امکانات و توانمندىهاى جهان اسلام را در مواجهه با جهانى شدن به بحث گذارد . مقصود از منطقهگرایى، چارچوب فکرى و غیرجغرافیایى است که بر اساس آن عدهاى از کشورها و جوامع بر اساس مشترکات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى به همگرایى و همسویى مىرسند و در سطح کلان، از الگوى واحد برخوردار مىگردند . در این راستا مفهوم «امت اسلامى» که یکى از مفاهیم کلیدى و بنیادین در اندیشه اسلامى است، به عنوان مهمترین ظرفیت و توانمندى فرهنگ و اندیشه اسلامى، براى ایجاد همسویى و همسانى جوامع اسلامى مورد توجه قرار مىگیرد . ناگفته پیداست که تحقق عینى «امت اسلامى» مکانیزم پویا و قدرتمندى است که امت اسلام و فرهنگ اسلامى را از توانمندى بالایى براى مواجهه با جهانىسازى فرهنگى برخوردار مىسازد .
از نظر تاریخى نیز اندیشمندان مسلمان، همواره این مفهوم را مورد تاکید و توجه قرار داده و از آن به عنوان محور مشترک و وحدتبخش مسلمانان نام بردهاند . احیاءگران اندیشه دینى، بازخوانى و تجدید حیات مقوله «امت اسلامى» را در محور فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى خود قرار دادهاند و از آن به عنوان عامل وحدتبخش و مکانیزم کارآمد براى شکوه و عظمت مسلمین و نفى استعمار و استثمار یاد کردهاند .
در میان احیاءگران اندیشه اسلامى، حضرت امام خمینى (ره) بیش از همه مقوله امت اسلامى را مورد توجه قرار دادهاند . اگر سایر اندیشمندان مسلمان از اهمیت این «مقوله» در حد مباحث نظرى یاد نمودهاند، حضرت امام با عنایتبه ضرورتهاى عینى زمانهاش از نابسامانى و پراکندگى جوامع اسلامى که شکوه و عظمت فرهنگ اسلامى را خدشهدار نمود، اظهار سوگمندى کرده، بیش از پیش تحقق عینى آن را مورد تاکید قرار مىدهد . در این مختصر تلاش بر آن است تا مقوله امت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام به بحث گذاشته شود . در این راستا نحوه تلقى و نگاه ایشان به این مسئله، موانع و محذورات تحقق آن و در هایتشیوهها و مکانیزم عینیت «امت اسلام» مطرح خواهد شد . امید است این گام، بستر مناسبى را براى پژوهشهاى جدى و عالمانه پژوهشگران مسلمان فراهم آورد .
این نوشتار اعتقاد دارد که حرکت جوامع اسلامى به سوى تشکیل و تحقق عینى امت اسلام و رفع موانع نژادى، فرقهاى و ملىگرایانه از راه همگرایى و اتحاد امت اسلام، استراتژى معقول و کارآمد جهان اسلام در قبال جهانى شدن مىباشد; هرچند قابل انکار نیست که تا رسیدن به این مرحله، راه دراز و صعبالعبورى در پیش است، اما دشوارى مسیر به مفهوم ممکن نبودن رسیدن به مقصد نخواهد بود .
ماهیت و مقومات «امت اسلامى»
هرچند واژه امت، همانند واژههاى رایج در علوم انسانى، هیچگاه از تعریف واحد و قابل قبول براى همگان برخوردار نبوده، اما در مجموع به لحاظ تاریخى این واژه، داراى قدمت زیادى بوده و با فراز و فرودهاى تاریخى خود نیز دچار دگرگونىهاى ماهوى و مفهومى شده است . در اینجا از کاربرد و مصادیق واژه امت در سایر امم و جوامع چشمپوشى مىشود و تنها کاربرد و مفهوم این واژگان در فرهنگ دینى سیاسى مسلمین، مورد اشاره قرار مىگیرد . امت، واژهاى است که در متون و منابع دینى، به صورت چشمگیرى به کار رفته است . در قرآن کریم ضمن آیات متعدد به واژه «امت» برمىخوریم . در نصوص و روایات پیشوایان معصوم و نبى گرامى اسلام (ص) نیز این واژه بسیار به کار گرفته شده است .
با توجه به جایگاه دینى و کاربرد مفهوم امت در منابع دینى، مىتوان گفت واژگان امت در معانى مختلفى، مانند دین، طریقت، جماعتى از مردم، انسانى که اسوه کمالات در جامعه است و جماعتى داراى مبداء، بهکار رفته است . (1) استاد علامه طباطبایى با عنایتبه معانى مختلف «امت» تلاش دارد تا معانى مختلف را در یک تعریف کوتاه، جمع نماید . ایشان معتقدند که «امت» به گروهى اطلاق مىگردد که هدف واحد، آنان را گردهم آورده است .» (2)
به هر حال صرف نظر از مباحث مفهومى، شاید عنصر اشتراک افراد را در اهداف، بتوان به عنوان محور اصلى در تحقق و قوام «امت» در نظر گرفت . در رویکرد دینى به پدیده «امت» ، عنصر اعتقاد و اشتراک افراد در عقاید و باورهاى دینى از اهمیتخاصى مىیابد; تا جایى که تحقق «امت» بر بنیان آن صورت مىگیرد .
در حالى که در تمدن غربى و برخى جوامع غیردینى، عمدتا اشتراکات نژادى و یا اشتراک در سرزمین، مورد تاکید و توجه قرار مىگیرد، اندیشه سیاسى اسلام با عنایتبه استحکام و پایدارى مشترکات اعتقادى و فکرى عمدتا بر عنصر معنویت مفاهیم «عقیده» تاکید داشته و اشتراک در عقاید را بهعنوان مبناى شکلگیرى «امت اسلامى» مطرح مىسازد; زیرا از دیدگاه اسلام، انسانیت انسان و کرامت وى، بیشتر بر تفکر و اندیشه استوار مىباشد، تا مظاهر مادى حیات انسان . به همین جهت اسلام اشتراک فکرى و اعتقادى مسلمین را، که خود عنصر مهمى براى پیوند جوامع اسلامى محسوب مىگردد، مقوم و رکن «امت اسلامى» دانسته و آنان را در قلمرو اشتراک ایمان مکتبى و باور دینى، برادران و از اعضاى یک خانواده و هر نوع امتیازات غیراعتقادى، نظیر خون، نژاد، وطن و غیره را ملغى و غیرقانونى اعلام کرده است .
ماهیت و مقومات مفهوم «امت» در یکى از فرازهاى سخنان حکیمانه و همیشه جاوید نبى گرامى اسلام چنین آمده است: هذا کتاب من محمد بن عبدالله نبى المومنین من قریش و یثرب و من تبعهم و لحق بهم و جاهد معهم انهم امة واحدة من دون الناس . «این نوشتههایى است از محمد بن عبدالله پیامبر مسلمانان و مؤمنان قریش و یثرب و کسانى که از آنان تبعیت مىکنند و به آنان ملحق شدند و همراه آنان جهاد کردند، امت واحدى هستند در مقابل دیگر مردمان .» (3)
دقت در عبارات فوق، بیانگر آن است که پدیده «امت اسلامى» بر بنیان اراده و اختیار افراد قرار داشته و اشتراک عقیدتى، مقوم و محقق آن است و این بر خلاف مفهوم غیرتوحیدى امت است که بر پیوندهاى اجبارى و قهرى نظیر اشتراک سرزمین، تاریخ، ملیت و . . . استوار مىباشد، امورى که از بدو تولد بر انسان تحمیل مىشود .
امام خمینى و امت اسلامى
موضع حضرت امام در قبال پدیده «امت اسلامى» بازتاب نگرش دینى - سیاسى ایشان در ابعاد مختلف حیات بشرى است . حضرت امام با رویکرد فقهى خاص، دینداران و پیروان اسلام را صرفنظر از تعلقات ملى، نژادى و مذهبى به اجتماع حول محور «توحید» به تحقق و عینیتخارجى امت قدرتمند اسلامى فرا مىخواند، زیرا این اندیشه تفسیر عینى تفکرى است که در متن تعالیم دینى (قرآن)، رسالت پیغمبر خاتم را چنین بازگو مىنماید: «برانگیخته شده براى راهنماى همه خلقها به سوى خیر و دعوت همه مردم به اعتقاد پیدا کردن به خداى یکتا .» (4)
دقیقا همین نگرش توحیدى و دینى حضرت امام در نظریه او راجع به امت اسلامى بازتاب پیدا مىکند . حضرت امام این موضوع را چنین بازگو مىنمایند:
اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، عرب را و عجم را، ترک را و فارس را، همه را با هم متحد کند و یک امتبزرگ بهنام امت اسلامى در دنیا برقرار کند . . . . نقشههاى قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها در کشورهاى اسلامى این است که قشرهاى مسلم را که خداوند تبارک و تعالى بین آنها اخوت ایجاد کرده است و مؤمنان را به اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا، بلکه با هم دشمن کنند و این درستبرخلاف مسیر اسلام و مسیر قرآن کریم است . تمام مسلمین با هم برادر و برابر و هیچیک از آنها از یکدیگر جدا نیستند و همه آنها زیر پرچم اسلام و زیر پرچم توحید باید باشند . (5)
فراز فوق بیانگر آن است که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، اسلام و اصل بنیادین و اعتقادى «توحید» ، حلقه وصل مسلمین و اساس تحقق «امت اسلامى» است و در واقع چنین نگرشى است که زمینههاى بایسته و مناسبى را براى «تجمع اسلامى» و عینیت اخوت دینى، در قالب اتحاد جوامع اسلامى فراهم مىسازد .
«ما مىگوییم شماها با هم باشید، همه مسلمین با هم باشند . نه با آن یکى روابطى داریم و نه با شما روابطى داریم . با همه روابط داریم و همه شما را على السواء نگاه مىکنیم و همه مسلمین در نظر ما چنانچه به احکام اسلام عمل نمایند، عزیرند . ملت اسلام را ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد، از آفریقا باشد، از آمریکا باشد، از هر جا مىخواهد باشد، عزیز مىداریم .» (6)
بنابر این مفهوم، ماهیت و مقوم «امت اسلامى» در اندیشه سیاسى حضرت امام، عمدتا با خصلت اعتقادى و معنوى شکل مىگیرد . قوام «امت اسلامى» بر محور اصل اعتقادى «توحید» و اشتراک افراد در مبدا و منتهاى حرکت تکاملى انسان استوار بوده و در این میان، تعالیم دینى قرآن کریم که با رهنمودهاى علمى و نظرى نبى خاتم (ص) تفسیر مىشود، روند حرکت جوامع بشرى را از مبدا تا منتهى عهده دار مىباشد . اعتقاد و باور افراد بر این امور، آنان را در زمره امت اسلامى قرار داده، عقد اخوت دینى را که خداوند در قران آن را جارى نموده، میان آنان محقق مىسازد .
2 . تشکیل امتبزرگ اسلام
هر چند بر اساس تعالیم دینى و آموزههاى قرآن کریم، تحقق و تشکیل امت اسلامى به لحاظ نظرى کاملا آشکار و هویدا است، اما در زمینه علمى و عینیت این آرمان بلند الهى، دشوارىها و معضلات جدى وجود داشته که همواره دغدغه اساسى مصلحان اجتماعى و رهبران دینى بوده است . «بیدارگران اقالیم قبله» (7) و مصلحان اجتماعى، همواره کوشیدهاند تا نظریه امت واحده اسلام را عینیتبخشند و در این راستا، هر یک به طرح و وارسى این موضوع مبادرت نمودهاند . سید جمال و کواکبى، پیشگامان نهضت اصلاح در جهان اسلام، تحقق و عینیت «امت اسلامى» را از طریق تشکیل یک مجمع اخلاقى عالى که از هر کشور اسلامى، نمایندهاى در آن باشد، پیشنهاد مىدهند . رشید رضا و عدهاى دیگر، وحدت یکپارچه امت اسلامى را زیر پرچم یک امام عالى (رهبر واحد جهان اسلام) مطرح مىنماید . (8) اما تاکنون علىرغم این تلاشها، این آرمان عالى همچنان در مرحله یک نظریه و آیده ال باقى مانده است .
حضرت امام خمینى که توانست آمال و ایده حکومت اسلامى را در گوشهاى از سرزمین پهناور جهان اسلام عینیتبخشد، هیچگاه از دغدغه تشکیل امتبزرگ اسلام در راستاى ایجاد حکومت جهانى اسلام آرام نگرفت و همواره این موضوع را مورد تاکید و اهتمام قرار داد .
مکانیزم تحقق امت اسلامى در اندیشه حضرت امام
حضرت امام (ره) با درک عینى و همه جانبه مشکلات فکرى و اخلاقى جوامع اسلامى و دولتهاى اسلامى، براى رسیدن به وحدت امت اسلامى و تحقق امتبزرگ اسلام، قبل از همه به اصلاح باورهاى دینى و سیاسى مسلمین پرداخته و اجتماع آنان را حول محور اسلام واقعى پیشنهاد مىکند . در این راستا حضرت امام، از طبقه بندى بنیادین اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى بهر برده و نوع دوم تلقى از اسلام را ناسازگار و مانع تحقق وحدت امت اسلامى عنوان مىکند و با شدت بدان به مبارزه مىپردازد . با توجه به این نگرش، به خوبى روشن خواهد شد که اشاعه و گسترش اندیشه اسلام آمریکایى، بهجاى اسلام ناب محمدى مهمترین مانع بر سر راه و دستیابى مسلمین به وحدت جهانى و تشکیل امتبزرگ اسلامى محسوب مىگردد . دقت در شاخصها و مؤلفههاى اسلام ناب محمدى و اسلام آمریکایى سازگارى تلقى نخستبا اندیشه شکلگیرى وحدت امت اسلامى و تعارض و ناسازگارى برداشت دوم با این پدیده را روشن مىسازد . اگر شاخصهاى اسلام ناب محمدى که در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام وجود داشت، در جوامع اسلامى تحقق یابد، تشکیل امتبزرگ اسلامى در پرتو آن سهل الوصول خواهد گشت، و برعکس، تا زمانى که اندیشه اسلام آمریکایى با شاخصها و لوازم خاص خود، در میان جوامع اسلامى حضور داشته باشد، اندیشه امت اسلامى نه تنها در سطح یک آرمان نظرى باقى خواهد ماند که با گذشت زمان، از سطح یک نظریه و آیدهال نیز محو خواهد گشت .
حضرت امام (ره) در معرفى سیماى پرفروغ اسلام ناب محمدى، واژگان و اوصافى را به کار مىگیرند که در عین اینکه کاملا داراى خصلت و ماهیت دینى است، از بار سیاسى و مبارزاتى نیز برخوردار مىباشد . «اسلام ناب محمدى، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت، کوبنده سرمایه دارى مدرن و کمونیسم خون آشام، نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط و اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایى مىباشد .» (9) بجز مفاهیم و شاخصهاى مذکور که هر یک به نحوى بیانگر ماهیت مبارزاتى و ضد استکبارى تعالیم اسلامى است، در جاى دیگر مؤلفهها و شاخصهاى اسلام ناب و واژهها و مفاهیمى مطرح مىگردد که وجود آن در جوامع اسلامى مهمترین ابزار و راهکار براى تحقق وحدت اسلامى و تشکیل امتبزرگ اسلام محسوب مىگردد . «اسلام ناب محمدى طعم فقر چشیده، مدافع پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاکطینتان عارف است .» (10) طبیعى است که ترویج و اشاعه چنین اسلامى در میان جوامع اسلامى، کمترین مجالى براى اختلاف و واگرایى در میان امت اسلامى باقى نگذاشته روحیه اخوت دینى را تحکیم مىبخشد .
در مقابل، اندیشه اسلام آمریکایى، تفکر غیر دینى و به ظاهر مکتبى است که ابزار حاکمیت و سیادت قدرتمدان تاریخ قرار گرفته، با شاخصها و مولفههایى تعریف مىگردد که کمترین مجالى را براى اخوت دینى و همگرایى امت اسلامى باقى نمىگذارد . «اسلام آمریکایى، اسلام مستکبرین، مرفهین بىدرد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و فرصت طلبان است .» (11) اسلام امریکایى، اسلام ملاهاى دربارى، قتل عامها، و تجاوزها، مقدس نماهاى بى شعور، اسلام پول و زر و اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیتسرمایه داران بر مظلومین و پابرهنگان است .» (12)
تعارض و رویارویى میان این دو نوع تفکر، به گونهاى است که حاملان هر دو برداشت را در مواجهه و ستیز دایمى قرار داده و کمترین مجالى براى وحدت اسلامى به همگرایى دینى باقى نگذارده است . زیرا حاملان اسلام ناب محمدى، علماى مبارزى هستند که قلبشان همیشه هدف تیرهاى زهرآگین جهانخواران بوده و اولین تیرهاى حادثه، قلب آنان را نشانه رفته است، اما روحانى نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروج باطل و یا ثناگوى ظلم و مؤید آنان بودهاند . تا به حال یک آخوند دربارى و یک روحانى وهابى را ندیدهایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، به خصوص در مقابل شوروى متجاوز و امریکاى جهانخوار ایستاده باشد; همانگونه که یک روحانى وارسته و عاشق خدمتبهخدا و خلق خدا را ندیدهایم که براى یارى پابرهنگان زمین لحظهاى آرام و قرار داشته باشد . (13)
در اندیشه سیاسى - دینى حضرت امام، تلقى ناروا و غیرواقعى از اسلام همواره به عنوان مانع جدى بر سر راه وحدت امت اسلامى و تشکیل امتبزرگ اسلام مطرح بوده است . از این رو حضرت امام، قبل از ارایه هر نوع راهبرد عینى، ابتدا اشاعه اندیشه اسلام ناب محمدى و مبارزه با تلقى اسلام امریکایى و اسلام التقاط را سرلوحه برنامهریزىهاى خویش در قبال مسئولیت جهانى خویش قرار مىدهند . در همین راستا معظمله معرفى و تبیین جامع و بالنده اسلام را در درجه اول اهمیت قرار داده، اظهار مىدارند:
. و ما مىگوییم اسلام را مىخواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر . . . اما آنکه ما مىتوانیم این است که مىتوانیم به وسیله دستگاههایى که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروههایى که در خارج مىروند، اسلام را آن طورى که هست معرفى کنیم . اگر آن طورى که هست معرفى شود، مورد قبول هم خواهد شد . بشر فطرتش یک فطرت سالم است، اگر یک چیزى را القاء بکنند، روى فطرت سالم خودش قبول مىکند و قدرتمندها از همین معنى مىترسند . بنابراین ما یک وظیفه بسیار بزرگ در عهده داریم . نه ما تنها، همه مسلمانها و نه شما تنها همه قشرهایى که در ایران و در خارج ایران هستند و متعهد به اسلام هستند، وظیفه بزرگى داریم و آن اینکه اسلام را آنطورى که هست، آن طورى که خداى تبارک و تعالى فرموده است، آنطوریکه در قرآن و روایات هست، آن طورى که به مردم ارایه بدهیم و به دنیا ارایه بدهیم و همین خودش از هزارها توپ و تانک بیشتر مىتواند مؤثر باشد . (14)
بنابراین اندیشه وحدت امت اسلامى در مرحله علمى نیز از دیدگاه حضرت امام، پالایش اندیشه دینى مسلمین و اشاعه تفکر اسلام ناب محمدى نقطه عزیمت و نخستین گام در مسیر تحقق و عینیت آرمان و ایده امتبزرگ اسلام، است; زیرا مبارزه همه جانبه با اندیشه غیردینى اسلام امریکایى، موانع موجود بر سر راه تحقق این ایده را از میان برداشته و جوامع اسلامى را در این مسیر یارى مىرساند .
حضرت امام با تاکید بر بینش غیر اسلامى سردمداران جوامع اسلامى، تفکر اسلام امریکایى را مانع اصلى وحدت امت اسلامى دانسته، مىفرمایند:
«من امیدوار بودم که مسلمین و خصوصا سران مسلمین، از شعار به اسلام که یک پوششى است از براى عدم عمل به احکام اسلامى، دستبردارند و به اسلام بر حسب آنچه که هست فکر کنند و عمل کنند . تاکنون گرفتارى مسلمین و ملتهاى مظلوم اسلامى این بوده است که سران آنها به شعارهاى اسلامى اکتفاء مىکردند و در پوشش شعار مقاصد دیگرى داشتند .» (15)
بنابراین در یک جمع بندى مختصر در این محور مىتوان گفتحضرت امام (ره) با تاکید بر پیامدهاى زیانبار اندیشه اسلام آمریکایى، تلاش براى برداشتن موانع وحدت امت اسلامى را قبل از ارایه هر نوع راهکار و طرح نظرى دیگر به عنوان یک ضرورت مورد تاکید قرار مىدهند .
مکانیزم تحقق وحدت و تشکیل امت اسلامى تنها از طریق اجتماع جوامع اسلامى، زیر پرچم توحید اسلامى و تاسى به قرآن و اخوت اسلامى امکانپذیر است . (16) اما وحدت امت اسلامى، همواره با سه خطر جدى نژاد پرستى، فرقهگرایى مذهبى و ملىگرایى که اسلام آمریکایى مروج آن است، روبرو بوده که حضرت امام (ره) همواره تلاش نمودهاند تا اذهان تودههاى مسلمان را نسبتبه پیامدهاى ناگوار این پدیدههاى شوم، توجه داده و جوامع اسلامى را از افتادن در دام آن باز دارند .
پىنوشتها:
1 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى، سال 2 ، ش 1، بهار 1376 .
2 . همان، به نقل از محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 14، ص 322 .
3 . عبدالکریم آل نجف، ابعاد جهانى نظریه سیاسى اسلام، ترجمه محمد حسن معصومى، فصلنامه حکومت اسلامى سال دوم، شماره 1، ص 69 .
4 . انعام، 91 .
5 . صحیفه نور، ج 12، ص 122 .
6 . در جستجوى راه از کلام امام (دفتر نهم - ملت و امت)، ص 665 .
7 . این تعبیر از محمد رضا حکیمى است که عنوان یکى از آثارش مىباشد .
8 . اقتباس از: حامد الگار، نهضتبیدادگرى در جهان اسلام، ترجمه سید محمد مهدى جعفرى، تهران، شرکتسهامى انتشار، 1362 .
9 . صحیفه نور، ج 21، ص 3 .
10 . همانجا .
11 . صحیفه نور، ج 20، ص 194 .
12 . پیشین، ص 131 .
13 . اسلام ناب محمدى، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، ص 155 .
14 . آیین انقلاب اسلامى (گزیدهاى از اندیشه و آزادى امام خمینى) مؤسسه تنظیم آثار امام خمینى، چاپ دوم، 1374، ص 416 .
15 . صحیفه نور، ج 14، ص 107 .
16 . زهرا رهنورد، امام خمینى و اندیشه دولتبزرگ اسلامى (مجموعه مقالات نقش زمان و مکان در اجتهاد) مؤسسه نشر آثار امام .