آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

1 . اگر سکولاریسم به معناى عرضى آن مقصود باشد، به این مفهوم است که در مسائل روزمره زندگى، به جاى اتکا بر اعتقادات و ایمان باید بر عرف و مسائل مربوط به آن تکیه شود . یعنى ارزش‏ها و بایدها، زندگى روزمره را تعیین نمى‏کند که فرد به ایمان و عقیده - به عنوان پایه ارزش‏ها - تکیه کند; بلکه بایستى به عرف - به عنوان اقتضائات زندگى روزمره - نگاه کرد .

2 . این تعریف از سکولاریسم، شامل قسمت‏هایى از فقه مى‏شود; در معاملات و عقود که عرف بر آن حاکم است، موضوع خارجى . و شرع متاثر از عرف ما قبل ظهور دین مى‏شود و آن را امضا مى‏کند و . . .
در احکام عبادى نیز اگر موضوع ماخوذ از شرع و به اختراع شارع نباشد، باز تابع عرف است، وعرف بر بسیارى از جنبه‏هاى آن حاکم است .
3 . جاهایى هست که فقه از سکولاریسم جدایى پیشه مى‏کند و آن زمانى است که حکم دیگر تابع زمان و مکان و ضرورت نمى‏شود; مثل کشتن انسان دیگر بدون گناه مستوجب مرگ و یا همجنس‏بازى بطور مطلق . ممکن است اقتضاى عرفى بودن، کشتن انسان دیگر بدون گناه مستوجب مرگ (در صورت فرمان بالاتر از خود و یا تهدید مرگ در اثر نکشتن شخص مذکور) باشد و یا آزادى همجنس‏بازى در اثر حقوق بشر و یا آزادى فحشا در اثر فشار و بحران جنسى - اجتماعى; ولى فقه راضى به احکام فوق نمى‏شود . از اینجاست که برخورد بین فقه و سکولاریسم به‏وجود مى‏آید .
4 . برخى از فقها اصالت را بر عرف قرار مى‏دهند و احکام بالضرورة یا ثانویه و یا مصلحتى را صادر مى‏کنند . این عده را غالبا تابع قدرت‏هاى موجود و دربارى دانسته‏اند; زیرا بر آنچه جامعه و یا حکومت‏یا فضاى جهانى امروز طلب مى‏کند، به‏طور مصلحتى حکم نهى و یا وجوب جارى مى‏سازند; مانند کلیساهاى سکولار در غرب که حتى ازدواج از نوع همجنس‏بازى را مشروع شمرده، آن را در دفاتر خود ثبت کنند . یعنى به تمام معنا خودرا تابع قوانین سکولار حاکم بر جامعه مى‏دانند .
5 . برخى از فقها نیز سعى بر عوض کردن اوضاع جامعه و حتى وضع جهانى دارند و با یک حکم کلى به‏دنبال این هستند که وضعیت جهانى را از بن عوض کنند و با لقب دادن «بلاد الکفر» به بلاد حربى یا تقسیم بندى بلاد به اسلام و کفر، سعى در مبارزه جامع و خشن با دنیاى اطراف خود دارند . در این دیدگاه هیچ‏گونه مصالحه‏اى بین فقه و سکولاریسم وجود ندارد; چرا که به‏طور اساسى و کلامى و اعتقادى با هم برخورد دارند . پس صرفا یک راه را مى‏شناسند و آن جنگ فقه علیه سکولاریسم و یا در صورت حکومت فقهى، اجراى فقه بدون توجه به عرف و زندگى روزمره جهانى است . این قسم از فقه و فقها، بنیادگرایى رادیکالى را ترویج مى‏کند .
6 . برخى راهى غیر از این دو پیشه کرده، سعى مى‏کنند با انبساط کلامى راه را براى انبساط قومى در جهان امروز هموار سازند . پس سعى در تلفیق و تزریق سکولاریسم در مرتبه‏اى بالاتر از فقه یعنى کلام دارند و پس از آن، احکام فقهى متناسب با جهان امروز و غرب اجتماعى و جهانى را استنتاج مى‏کنند .
این مشى ظاهرا بسیار پیچیده‏تر از مشى‏گروه‏هاى قبلى است .
7 . برخى سعى مى‏کنند که با گفت‏وگوهاى کلامى بین فقه و مبانى سکولاریسم، راهى براى زندگى روزمره و سکولار بیابند; به طورى که نه دچار بى‏دینى شوند و نه گرفتار مسائل و مشکلات جامعه سکولار . از طرف دیگر آنها توجه دارند که دچار عقب‏ماندگى از فضا و زمان فعلى و مقتضیات زمان نیز نشوند . این راه بس مشکل و زمان‏بر و ریشه‏اى است که دانشگاه‏هاى جدید دینى در پى آن مى‏باشند . این دسته تلاش مى‏کنند در یک فرایند مطالعاتى جدید، توازن عمیق ابعاد سکولاریسم و فهم مبانى آن در تماس با سطوح و گستره زندگى بشرى، دین را بفهمند و سپس با گزینش و تلفیق جدید بتوانند الگوهایى در سطح جهان امروز ارائه دهند که این به عبارتى راه سومى در جهان امروز است .
8 . گروهى دیگر به جاى پرداختن به بحث نظرى، به یک حکم عملى و روزمره روى آورده‏اند و آن اینکه خود مکلفین و معتقدین به دین، بایستى یک حالت دوگانه عملى در پیش گیرند و در وقت ضرورت در مسائل اجتماعى و زندگى روزمره، سکولار و عرفى عمل کنند و در عوض، اعتقادات و دین خود را در قالب حب و بغض دینى مستحکم بدارند و یا به عبارتى، فقه شخصى و خصوصى را همراه با حب ورزیدن به الگوهاى دینى و انسان‏هاى برجسته در زندگى خود اجرا کنند; ولى در زندگى اجتماعى کاملا تابع زندگى روزمره اجتماعى و عرف سکولاریسم باشند . این مسئله هم در یهود و هم در مسیحیت و حتى در اسلام و شیعه داراى طرفدارانى بوده است که نمونه بارز آن در شیعه، انجمن حجتیه است . این رویکرد، به معناى پذیرفتن سکولاریسم در آراى دینى است .

تبلیغات