آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

به نظر نمى‏رسد افراد فراوانى پیدا شوند که از عملکرد رایزن‏هاى فرهنگى باخبر باشند و یا حتى مطلبى بدانند . وقتى اواخر مرداد گذشته، رایزنى‏هاى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران با هدف «ایجاد هماهنگى براى پیشبرد سیاست‏خارجى و تامین منافع ملى ایران‏» گردهم آمدند، این موضوع بیش از پیش به چشم آمد .
اگر مطرح شدن لزوم ایجاد هماهنگى را به منزله عدم توفیق در پیشبرد سیاست‏خارجى تلقى کنیم، نشانه‏هاى زیادى از این عدم موفقیت وجود دارد . مثلا به رغم اینکه کشورهاى آسیاى میانه و قفقاز درحوزه تمدنى ایران قرار دارند، کشور ما پس از فروپاشى شوروى سابق نتوانست در آنها نفوذ فرهنگى مورد انتظار را پیدا کند و از این نظر برد با ترکیه و عربستان بوده است . رایزنى‏هاى فرهنگى ایران در این کشورها، اگر چه بر خودروهاى مدل بالا سوار مى‏شوند، ولى تاکنون با روش‏هایى کهنه به کار تبلیغى پرداخته‏اند که به خاطر بافت غالب سنى‏مذهب این مناطق، پس زده مى‏شوند; چنان که براى تبلیغ دینى در این مناطق، وهابى‏ها عملکردى قابل توجه داشته‏اند . مبلغان دینى وهابى به شکل سازمان‏یافته با کوله بارى از اغذیه، وارد روستاهاى فقیر این کشورها مى‏شوند و به‏تدریج روستاییان را زیر نفوذ خود قرار مى‏دهند . ترک‏ها هم با استفاده از شیوه‏هاى تبلیغى مدرن و تاسیس مدارس مى‏کوشند، فرهنگ منطقه را تحت تسلط مؤلفه‏هاى فرهنگ پان ترکیسم بگیرند .
در کشور پاکستان جایى که در طول تاریخ، فرهنگ ایرانى و زبان فارسى نفوذ زیادى در آن داشته، فعالیت‏هاى فرهنگى قرین موفقیت نبوده است . فعالیت‏هاى فرهنگى ایران در این کشور که دایما عرصه درگیرى‏هاى قومى و مذهبى است، به دور از تنش باقى نماند و با شهادت رایزن فرهنگى کشورمان در پاکستان به دست گروه‏هاى افراطى مذهبى، فعالیت‏هاى فرهنگى در دفاتر ایران در ایالت‏هاى مختلف این کشور دچار شوک شد .
کارشناسان مى‏گویند به طور کلى وارد کردن نظامیان در امر رایزنى فرهنگى، عملا نتیجه مطلوبى به بار نمى‏آورد و این در حالى‏است که تاکنون نظامیان بسیارى در رایزنى‏هاى فرهنگى ایران در خارج از کشور به فعالیت پرداخته‏اند .
عمده وظایف رایزنان فرهنگى، ارتباط با مجامع فرهنگى و دانشگاه‏هاست . بنابراین یک رایزن فرهنگى باید زبان کشور محل ماموریتش را بداند و به آداب اجتماعى آنجا وارد باشد . در فهرست وظایف رایزنان فرهنگى، گسترش زبان فارسى، ارتباط با مراکز فرهنگى و دانشگاهى و ایجاد آشنایى با انقلاب ایران، ذکر شده است . منتها برخى عقیده دارند که رایزنى‏ها به خاطر فقدان ویژگى‏هاى لازم در انجام وظایف خود، چندان موفق نبوده‏اند .
دکتر ورجاوند، مى‏گوید: «وقتى رایزن فرهنگى نقش آفرین مى‏شود که قدرت ایجاد رابطه سریع با مردم سرزمینى را که در آن حضور مى‏یابد، داشته باشد و بتواند پیام فرهنگ سرزمین خود را به گویاترین شکل ممکن و با جاذبه لازم به مردم آن سرزمین منتقل کند . وى هنگامى موفق عمل مى‏کند که رسانه‏هاى همگانى و روزنامه‏هاى کشور محل ماموریتش را به سوى خود جذب کند و با برپایى نشست‏هایى در معرفى هنرهاى کشورش به سرزمین محل ماموریت توفیق به دست آورد . لازم است وى با مراکز فرهنگى و دانشگاهى پیوند نزدیکى برقرار کند و با دادن منابع مختلف، نظیر عکس، اسلاید، فیلم و . . . به کسانى که نسبت‏به ایران و فرهنگ شرق ابراز علاقه مى‏کنند، به شکل غیرمستقیم فرهنگ ایران را معرفى کند . رایزن لازم است نشست‏هاى مختلفى راجع به فرهنگ سرزمینش برگزار کند تا جایى که دانشجویان پایان نامه‏هایشان را به ایران اختصاص دهند و به دنبال آن در جلسات شرق‏شناسى دانشگاه‏ها، ایران موقعیت ویژه‏اى پیدا کند . خانه‏هاى فرهنگ ایران در کشورهایى نظیر پاکستان لازم است مرکز مراوده فرهنگى نسل جوان باشد . طبیعتا رایزن فرهنگى براى انجام تمام این کارها باید با زبان و تاریخ و فرهنگ ایران آشنایى کامل داشته باشد و کسى که به عنوان رایزن فرهنگى اعزام مى‏شود، لازم است در کشور خودش شناخته شده باشد و در کشور محل ماموریتش هم حداقل دو مقاله چاپ کرده باشد . منطقى‏ترین اعزام رایزن این است که استادان دانشگاه در دوره‏هاى حداقل یکساله در این زمینه شرکت کنند و سپس به شرط آشنایى کامل با زبان فارسى و آشنایى با زبان کشور مقصد، اعزام شوند . پس از اعزام هم آنها باید تحت آموزش‏هاى مداوم قرار داشته باشند و دو بار در سال کنگره‏اى تشکیل شود تا اطلاعاتشان تازه شود .»
به نظر فردرو دبیر شوراى فرهنگ عمومى، انجام تمام اینها در صورتى امکان‏پذیر است که یک مشکل اساسى در رابطه با رایزنى‏هاى فرهنگى حل شود; این مشکل عدم هماهنگى در امر فعالیت‏هاى فرهنگى است . مثلا اساسا هیچ کس نه در داخل و نه در خارج کشور از اصول سیاست‏هاى فرهنگى اطلاع کافى ندارد و همین کمبود، بس است تا فعالیت‏هاى رایزنان فرهنگى با ابهام و سرگشتگى همراه باشد . همچنین در حال حاضر مراکزى که در حوزه‏هاى مختلف فرهنگى در زمینه ارتباطات خارجى فعالیت مى‏کنند، اطلاعى از فعالیت‏هاى یکدیگر ندارند . ده‏ها مرکز فرهنگى دچار معضل ناهماهنگى هستند . از طرفى به نظر مى‏رسد که سازمان ارتباطات اسلامى، هنوز نتوانسته نظم و نسق مشخصى براى ارتباط با سایر تشکیلات داخلى ایجاد کند . بنابراین وحدت رویه‏اى براى پیشبرد سیاست‏هاى فرهنگى در خارج از کشور وجود ندارد .
به خاطر برخى شائبه‏ها و ناهماهنگى‏ها، مدت‏ها وزارت امور خارجه اعتقاد داشت که رایزنى فرهنگى باید زیر مجموعه این وزارتخانه باشد; چون تاکنون این طور به نظر مى‏رسیده که رایزنان فرهنگى، سفرایى با دیدگاه‏ها و رفتارها و تعلقات جناحى، جدا از خط دیپلماسى کشور و وزارت امور خارجه و سفارتخانه‏هاى ایران هستند; در حالى که به نظر کاظم جلالى، عضو کمیسیون امنیت ملى و سیاست‏خارجى مجلس که سابقه کار در وزارت خارجه را هم دارد، بخش فرهنگى مؤثرترین عنصر در دیپلماسى یک کشور است که مى‏تواند بستر ساز حضور موفق دیپلمات‏ها در عرصه کار دیپلماسى باشد . «خود ما امروز به این موضوع قایل هستیم که دلایل موفقیت دنیاى غرب در مقابل جهان سوم، استفاده مناسب از عنصر فرهنگ است و لازمه اینکه فرهنگ بتواند راه پیشبرد دیپلماسى را هموار کند، این است که یک کشور داراى فرهنگى قوى و باسابقه باشد و نیز نمایندگانى با کفایت و فرهنگ شناس و اهل فکر و ذوق و هنر، نمایندگى چنین فرهنگى را در خارج به عهده داشته باشند . کاظم جلالى نماینده مجلس معتقد است که ما از فرهنگى قوى و پرسابقه برخورداریم، منتها در مورد اعزام نمایندگان فرهنگى ضعف‏هایى داریم . مثلا به نظر نمى‏رسد که نمایندگان فرهنگى ما از شرایط لازم براى معرفى فرهنگ کهن ایران برخوردار باشند . در حد آشنایى اجمالى خودم مى‏گویم که ما در زمینه اعزام نیروهایمان موفق عمل نکردیم و اصل شایسته‏سالارى را رعایت نکردیم و در این کار روابط جاى ضوابط را گرفته . اغلب نمایندگان فرهنگى به سن پختگى نرسیده‏اند; زبان کشور محل ماموریتشان را نمى‏دانند و نمى‏توانند با صراحت فرهنگ کشورمان را مطرح و معرفى کنند . رایزن فرهنگى لازم است داراى جذابیت‏هاى شخصیتى باشد و هر جذابیتى در فرهنگ ایرانى، باید در شخصیت او نمود پیدا کرده باشد . ظاهر مناسب، علم، وقار، متانت، توانایى بحث و جدال از جمله شرایط لازم براى نماینده فرهنگى است . از طرفى هم گویا نمایندگى‏هاى مختلف اعم از سیاسى، اقتصادى و فرهنگى، جزایرى جداگانه هستند; در حالى که همه آنها باید ابزارهایى در دست دیپلماسى کشور باشند وگرنه دیپلماسى عملا آشفته و ناکارآمد خواهد بود .

در حال حاضر تصویرى که دنیا از ایران ساخته با تصویرى که افراد خارجى پس از دیدار از ایران به دست مى‏آورند، متفاوت است و علت تفاوت هم این است که رایزنان فرهنگى نتوانسته‏اند تصویر کاذبى را که از ایران ترسیم شده، تصحیح کنند . با این همه ماموریتهاى فرهنگى جذاب است . چون اساسا دریافت‏هاى خارج از کشور، نسبت‏به دریافت‏هاى داخل کشور بسیار بیشتر است و بسیار پیش مى‏آید که رایزنى که به خارج مى‏رود، به جاى انگیزه‏هاى کارى، رقم دریافتى را ملاک قرار مى‏دهد .»

به عبارتى رایزنى‏هاى فرهنگى ایران نتوانسته‏اند نقش مورد انتظار را در دیپلماسى کشور ایفا کنند . دکتر ورجاوند مى‏گوید: «غالب رایزن‏ها حتى به زبان فارسى و فرهنگ ایرانى تسلط کافى ندارند و به زبان محل ماموریت هم وارد نیستند . کار ساماندهى رایزنى‏هاى فرهنگى هم به نحو قابل قبولى صورت نمى‏گیرد . غیر قابل تصور است که رایزنها با میراث فرهنگى و حوزه‏هاى هنرى ارتباط نداشته باشند . مجالس داستانسرایى برپا نکنند و کنفرانس‏هایى در رابطه با معمارى و هنر قبل و بعد از اسلام تشکیل ندهند . حتى اگر سینماى ایران در این زمینه تاثیراتى به جا گذاشته، دلایل خاصى داشته و ربطى به فعالیت رایزنى‏هاى فرهنگى ندارد . بنابراین در حالى که انتظار مى‏رفت‏به خاطر وقوع انقلاب از نظر فرهنگى، تاثیر معقول و گسترده‏ترى در جهان بر جا بگذاریم، شاهد آنیم که شخصیت فرهنگى و تاریخى ما به نحو مطلوبى معرفى نشده . در شرایطى که ترکیه 200 مدرسه در تاجیکستان بنا کرده، ما براى مردمى که با وجود داشتن زبان فارسى نمى‏توانند خط ساده فارسى را بخوانند، کار زیادى نکردیم و به جاى آن کتاب‏هایى را معرفى کردیم که کشش ندارند و فقط واکنش منفى ایجاد مى‏کردند .»
از سال 1945 بخش فرهنگى به عنوان یکى از ستون‏هاى دیپلماسى وارد عرصه روابط بین الملل شد و حالا پس از قریب به شش دهه از تولد رایزنى‏هاى فرهنگى در جهان، لازم است از خود بپرسیم که چه اندازه توانسته‏ایم از این مؤلفه مهم سیاست‏خارجى براى پیشبرد منافع ملى‏مان بهره ببریم؟

تبلیغات