آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶۰

چکیده

متن

 

حجمى که مسائل زنان در نگاشته‏هاى اسلامى به خود اختصاص داده، کم نیست، اما با نقد و بررسى این آثار، حقایق و مطالبى آشکار مى‏شود; برخى از آنها بدین قرارند:
1 . بسیارى از این نوشته‏ها منفعلانه و در رد شبهات و اشکالاتى است که گروه‏ها و نگاشته‏هاى غیر اسلامى گفته‏اند . این آثار عموما در باره زن و به طور محدودتر در باره زن از نگرش اسلامى است . گر چه نقد و رد این نظریه‏ها اهمیت دارد، اما مهم‏تر آن است که به دور از حساسیت‏هاى مخالفان، اصول و قواعد اسلامى را در مسائل زنان به گونه شفاف، از نظر معرفتى و عملى بیان کرد . اگر چه در مقام دفاع و پاسخ گویى، گروه‏هاى اسلامى، به تبیین دیدگاه اسلام پرداخته‏اند، اما باید بپذیریم که به رغم تغییر اوضاع و زمانه، محتواى نگارش بسیارى از نگاشته‏هاى اسلامى دگرگون نشده است و زن بدین گونه پاسخ‏ها که در موقعیت و وضع وى تغییرى به وجود نمى‏آورد، امیدى ندارد; وى چشم به راه و نیازمند نگرش و راهکارى اسلامى است که به اصلاح وضع او بپردازد تا بتواند سلوک و کردار خود را مطابق آن وفق دهد; نه این که فقط پاسخ به اشکالات را نظاره گر باشد!
2 . بیشتر نگاشته‏هاى اسلامى در باره زنان، توسط مردان - و نه زنان - نوشته شده است . این مطلب وقتى کاملا معلوم مى‏شود که به کتاب‏شناسى آثار اسلامى منتشره در باره زنان مراجعه کنیم . استاد منیر شفیق (1) وقتى آراى اسلامگرایان در باره زن را بر مى‏شمرد، 21 نگرش را از مردان و دو نظر را از زنان مى‏داند . (2) البته هدف آن نیست که مسائل زنان را بیرون از اهتمام مردان بدانیم، بلکه مقصود آن است که به سبب‏هاى شخصى و غیر شخصى معرفت‏شناسانه و چارچوبى، زن به تشخیص حال و روز خود آگاه‏تر است و خویشتن را بهتر از مردان مى‏شناسد . از این رو براى فهم نیاز و خواسته‏هاى خود توانمندتر است .
از سوى دیگر مى‏توان به زن ایراد گرفت که چرا خود به طرح مسائلش در نوشته‏ها نمى‏پردازد; چنان که مردان پرداخته و نظریاتى عرضه کرده‏اند .
3 . بررسى نگاشته‏هاى اسلامى موجب سر خوردگى و نومیدى است; زیرا این آثار، گاه تکرارى و سنت گرایانه یا سطحى‏نگر است و نواندیشى و ژرف نگرى و نو آفرینى - جز در اندکى از آن‏ها - وجود ندارد . شیوه رایج در این نوشته‏ها آن است که نویسنده، سخن را با بیان اوضاع نابه‏سامان زن در امت‏ها و ملت‏هاى کهن و پیشین آغاز مى‏کند، سپس به وضع تحقیرآمیز زن در زمان جاهلیت مى‏پردازد، بعد به انحطاط وى در غرب . پس از آن نوبت مى‏رسد به گرامیداشت زن توسط اسلام و این که شان وى را بالا برد و حقوقش را پذیرفت . در باره این شیوه نگارش و پردازش، خانم زینب غزالى مى‏گوید: «این شیوه، بحث و پژوهش را از بین مى‏برد و هر کسى، چه دور و نزدیک با این شیوه آشنا است .» (3) دکتر قرضاوى مى‏افزاید: «برخى خواهران از سخنرانى‏هایى که در کنفراس‏هاى اسلامى امریکا و اروپا ایراد مى‏شود، به من شکایت مى‏کنند که همه‏اش در باره زن و حقوق و تکالیف و جایگاهش در اسلام است . اینها مسائلى است که آن قدر تکرار شده که براى شنونده مثل شکنجه است . (4) » زن از این گونه سخنان بسیار شنیده است، اما آیا وضعش را بهتر کرده است؟
4 . آثار اسلامى در باره زن، بر جنبه اخلاقى متمرکز است; یعنى کشف حجاب و اختلاط مرد و زن و نکوهش پیروى عملى از زن غربى .
از آن جا که رسوایى اخلاقى و فساد اجتماعى که به گونه خطرناک و ویرانگر در جوامع عربى اسلامى رو به گسترش است، تاکید بر جنبه‏هاى اخلاقى توجیه‏پذیر است; اما در کنار آن، خبرى از آثار و پژوهش‏هایى که براى رشد زن و بالا بردن سطح تربیتى و آموزشى وى، نیز عنایت‏به نقش اجتماعى و کشف داده‏ها و به فعلیت در آوردن توانایى‏هایش، نیست!
5 . نارسایى آشکار این آثار، جنبه توصیفى و آمارى آن است که از شروط اساسى پژوهش‏هاى علمى است . با نبود این شرط، آثار، فاقد عنصر اساسى پژوهش علمى است; زیرا جوانب کیفى، مبتنى بر عناصر کمى است . جبران این نارسایى جز با عرضه کارکردهاى اجتماعى، به دست آوردن اطلاعات و گزارش‏ها و آمار، نیز ذخیره و دسته‏بندى اطلاعات ممکن نیست .
ما آمار کمى و کیفى در باره وضع زنان در جوامع عربى و اسلامى که مستند حقیقى براى ارزیابى نهایى باشد، نداریم . این آمار کمک مى‏کند که از موضوع آگاهى دقیق یافته و برنامه‏هاى در خور زن اندیشیم و راه حل مشکلات رایافته، زندگى زن را بهبود بخشیم .
6 . در وادى بحث‏هاى نظرى و تطبیقى، هنوز خلا بزرگى در باره مسائل زنان وجود دارد و طرح و اندیشه اسلامى در باره زن، آن گونه که انتظار هست، راهى براى اجرا نمى‏یابد و هنوز رسوبات فکرى و سنتى چیره بوده و قوى‏تر و داراى تاثیر بیشتر از نظریه‏هاى اسلامى است .
خانم بثینه ابراهیم مکى (از نظریه‏پردازان مسلمان کویتى) اشکال موجود را چنین باز گو مى‏کند: «امروز زن یکى از قربانیان عقب ماندگى دیرینه‏اى است که ملل مسلمان بدان گرفتارند . بى تردید عرف و باورهاى اجتماعى به ویژه در نیمه نخست قرن بیستم، در عدم اهتمام به مسائل زنان و آموزش وى نقش داشته است .» (5) دکتر جمال برزنجى بر این حقیقت تاکید کرده، در مورد دستاوردهاى کنفرانس «جنبش اسلامى در پرتو تحولات بین المللى و بحران خلیج فارس (6) » مى‏گوید: تمامى گروه‏هاى جنبش اسلامى از ارائه طرحى اسلامى، مستقل و به دور از فشارهاى سنتى و اجتماعى براى بانوان ناتوان‏اند و نمى‏توانند طرح و برنامه‏اى را نشان بدهند و بگویند: این رهنمود اسلام براى نقش زن در جامعه اسلامى است . (7)
نقش و حضور زن در جنبش و گروه‏هاى اسلامى
در باره موقعیت زن در جنبش اسلامى، خانم دکتر منى یکن مى‏گوید: «جنبش و گروه‏هاى اسلامى به زن اهتمام ورزیده است و خواهران فعالیت پویایى داشته‏اند; اما باید بپذیریم که به رغم گسترش تبلیغ میان زنان، به ویژه دانشجویان، سهم بانوان به سطحى شایسته نرسیده است . (8) »
استاد بشیر موسى عقیده دارد: «در بیشتر مناطق اسلامى، اسلام‏گریان از عدم مشارکت زنان مسلمان در فعالیت‏هاى عمومى و پذیرش مسئولیت‏ها و امور مهم که بر دوش گروه‏هاى کنونى اسلامى است، رنج مى‏برند .» (9)
شیخ محمد غزالى، وضع کنونى زن را چنین توصیف مى‏کند: «اکنون زن نقش فرهنگى و سیاسى مهمى در برنامه‏هاى تربیتى و سامان‏دهى جامعه ندارد و جایى براى وى در صف‏هاى مساجد و جهاد و مبارزه نیست .» (10)
چرا نقش زن در گروه‏هاى اسلامى ضعیف است؟
دکتر قرضاوى علت را عدم حضور رهبرى زنان مى‏داند و مى‏گوید: «فعالیت‏هاى اسلامى زنان وقتى موفق مى‏شود و وجودش را به اثبات مى‏رساند که به رهبرى اسلامى زنان در میدان‏هاى تبلیغ و اندیشه و دانش و ادب و تربیت‏بینجامد . (11) »
خانم مهجت قحف (از اسلام‏گرایان ایلات متحده) در باره عدم حضور زنان فعال و راهبر مى‏گوید: «نبود شمار کافى زنان شایسته، میان بانوان و به دست آوردن برخى مهارت‏هاى لازم براى فعالیت‏سیاسى، جدایى مى‏افکند . به زنان جرات بدهید و برخى راه‏ها را مقابلشان باز نگه دارید - چنان که براى مردان کرده‏اید - تا زنان شایسته‏اى به وجود آیند . (12) »
برخى تصور مى‏کنند که مسئله مرتبط به اصول و باورهاى اجتماعى و فرهنگى گروه‏هاى مسلمان است که بیشتر آنان از طبقات فقیر و متوسطند و به این سبب است که اغلب نقش زن، محدود و درجه دو و تابع (پیرو مرد) است . (13)
خانم دکتر منى یکن معتقد است: علت، چیرگى و هیمنه مرد است . وى مى‏گوید: «در بسیارى از مواقع مرد چیرگى داشته، رهبرى را به دست مى‏گیرد; در حالى که زن مى‏تواند نقش‏آفرینى کند . (14) » وى براى گفته خود، باور دکتر قرضاوى را گواه مى‏آورد: «مشکل فعالیت اسلامى زنان این است که مردان آن را رهبرى مى‏کنند و سمت و سو مى‏دهند و همچنان مى‏خواهند زمام امور به دستشان باشد . از این رو مجال نمى‏دهند که شکوفه‏ها غنچه کند و رهبرى زنان، خود را نشان دهد . مردان خود را بر گروه‏هاى زنان تحمیل مى‏کنند و از شرم و حیاى دختران متعهد مسلمان، بهره مى‏برند و به آنان اجازه بروز و ظهور نمى‏دهند و نمى‏گذارند امور خود را به دست گیرند، تا توانایى‏هاى‏شان در اثر فعالیت و تلاش بروز کند . توانایى‏هاى نهفته با جنبش و تلاش زنده مى‏شود و تجربه و شایستگى آنها را رشد مى‏دهد و زن از مدرسه زندگى و فعالیت، خطا و صواب را یاد مى‏گیرد . (15) »
به رغم باور خانم دکتر «منى یکن‏» به چیرگى مرد، وى علت را فقط همین برنمى‏شمرد، و تن دادن زن به چنین وضعى را توجیه‏پذیر نمى‏داند و وى را نیز مسئول مى‏شمارد:
«قسمتى از گناه این وضع بر عهده بانوان است; زیرا بیشتر آنان تسلیم وضع کنونى شده، راضى به زندگى آرامى هستند و این که مردان به جاى آنان برایشان فکر کنند [و تصمیم بگیرند] ! بى تردید به سبب وضع کلى جامعه، زن با چنین ویژگى‏هاى منفى، تربیت‏شده و رشد کرده و این نوع تربیت را با خود حمل نموده است که وضع را بر وى تنگ‏تر کرده، نقشش را محدودتر مى‏کند و از بسیارى امور مربوط به خود بازش مى‏دارد و نمى‏تواند همچون انسانى داراى حقوق، در فعالیت‏ها مشارکت داشته باشد و مسئولیت‏هاى تبلیغى و دینى را بر عهده گیرد . (16) »
حقیقت آن است که تفکیک علل این وضع نابه‏سامان و ناتوانى زن، مشکل است و علت‏هاى آن از هم تاثیر مى‏پذیرد; چنان که سبب‏هاى دیگرى هم دارد که در دنباله بدان اشاره مى‏شود . شایسته ذکر است که نابه‏سامانى وضع زن، فقط در محیط اسلامى نیست، بلکه در نقاط گوناگون و گروه‏هاى مختلف، در سطح کشورها و جوامع است . گزارش سازمان ملل متحد در 1985 وضع جهانى زن را نابه‏سامان دانسته، سطح پیشرفت را اندک مى‏داند . (17)
فشرده سخن آن که: «موقعیت زن در مناطق اسلامى، ضعیف بوده، میزان رشد و پیشرفت و مشارکت وى، همچنان کند و کم است .»
انتقاد از جایگاه زن در مناطق اسلامى
انتقاد زنان از موقعیت‏خود در فعالیت‏هاى اجتماعى و مشارکت در مسئولیت‏هاى جامعه، گامى ضرورى براى بیدارى و رشد و عملى کردن نقش وى است . مى‏دانیم که بسیارى از زنان مسلمان، به وضع کنونى انتقاد دارند، اما آنان که انتقاد را به زبان آرند، کمند . با آگاهى از این انتقاد، لازم است راى و نظر بانوان در نظر گرفته شود . نمى‏توانیم اسامى زنانى خاص را که باید نظرشان دانسته شود، بر شمریم و در این باره و به نظر کسانى بسنده مى‏کنیم که نامشان بسیار برده مى‏شود .
ابعاد نقد
یک . عدم حضور زن در مرکز تصمیم‏گیرى . در بیشتر مناطق اسلامى، زن شکایت دارد که در مرکز تصمیم گیرى حضور ندارد . نمى‏توان علت عدم حضور او را موضع‏گیرى و عادت گذشته وى دانست که در فعالیت‏هاى دسته‏جمعى حاضر نمى‏شود . علت، شایستگى‏ها و توانمندى‏هاى زن در سیاست و فعالیت‏هاى اجتماعى است .
مهم‏ترین مشکل از نظر خانم دکتر منى یکن، عدم حضور زن است: «به نظرم مهم‏ترین مشکل آن است که زن در تصمیم گیرى‏هاى گروه‏هاى اسلامى نقش و حضور ندارد .» (18)
«مهجت قحف‏» تجربه جنبش «اخوان المسلمین‏» را در مصر، بیانگر این مشکل مى‏داند: «وقتى نوبت‏به تصمیم‏گیرى قطعى در مجلس شورا یا دفاتر اجرایى مى‏رسد، اعضا فقط مردانند و اینان سیاست‏هاى کلى را براى مرد و زن وضع مى‏کنند; حتى در برخى حالات، مردان برنامه‏هایى براى زنان در سطح جهانى مى‏گذارند! بى تردید این کار عجیب است، زیرا جنبش «اخوات المسلمات‏» [زنان مسلمان] توسط زینب غزالى و دیگران، به عنوان گروهى مستقل، پیش از پیوستن به گروه «حسن البنا» شکل گرفته است; در حالى که واحد زنان در گروه «اخوان المسلمین‏» به عنوان نیمه گروه معتبر نیست، بلکه به عنوان جزئى اضافى و کوچک است که به آن اجازه داده مى‏شود به مسائل زنان بپردازد، اما در مراکز تصمیم‏گیرى حق راى و نظر ندارند . همین ساختار سازمانى در گروه‏هاى اسلامى پاکستان و بیشتر گروه‏هاى اسلامى وجود دارد . (19) » به سبب چنین وضعى، خانم «مهجت قحف‏» خواهان آن است که ساختار این گروه‏ها اصلاح شود تا زن بتواند در مراکز رهبرى و تصمیم‏گیرى و برنامه‏ریزى‏هاى کلى سیاست‏شرکت کند .
دو . چیرگى و هیمنه مردان بر زنان . این وضع نتیجه منطقى عدم حضور زن در مراکز تصمیم‏گیرى است . دورى از این نقیصه، وقتى ممکن است که زن در وضع خود دگرگونى دهد و در فعالیت‏هاى اجتماعى به پیشرفت نایل آید . سیطره و چیرگى مرد - به هر شکلى - در رکود خیزش و نهضت زنان نقش خواهد داشت . اگر مى‏خواهیم شاهد تحولى در این جهت‏باشیم، مى‏بایست زن خود را از چیرگى مرد در گروه‏هاى اسلامى و میدان فعالیت‏هاى اسلاى برهاند . بر مردان واجب است که براى از بین بردن این هیمنه، به زنان کمک کنند تا آنان خود را باور کرده، رها گردند . زن وقتى مى‏تواند خود را از سیطره مرد آزاد کند که در خود تغییر و پیشرفتى به وجود آورد و داده‏هاى [الهى و طبیعى] اش را رشد دهد و سطح علمى و توان سرپرستى و اداره کردنش را بالا برد، نه این که فقط به عنوان مطالبه حقوق خود فعالیت کند . نیز نباید موقعیت و جایگاه زن در گروه‏هاى اسلامى، به سان وضع وى در جامعه باشد . لازم است دسته‏هاى اسلامى، نشان‏دهنده رشد و ترقى جامعه باشند و براى پیشرفت زن، طرح و برنامه داشته باشند .
سه: اهتمام صرف به مسائل ویژه زنان . شکى نیست که اولویت آن است که زنان به مسائل خویش بپردازند، اما نباید فقط به این مسائل اهتمام ورزند و از دیگر مسائل چشم پوشند . خانم دکتر منى یکن مى‏گوید: «نمى‏پذیرم زن مسلمان فقط به فعالیت فکرى و تبلیغى در مسائل زنان بپردازد; زیرا با این کار، جنبه‏هاى بسیارى از شخصیت انسانى خویش را وا مى‏نهد و ما او را از حق مشارکت در قضایاى سرنوشت‏ساز ملل مسلمان - که مردان تلاش دارند انحصار آن را به دست گیرند - محروم مى‏کنیم .
آیا مرد حق دارد مانعى میان زن و حق اسلامى‏اش باشد؟ ! آیا مى‏تواند کار براى اسلام را منحصر به خود کرده، زن را از فعالیت اسلامى محروم کند؟ (20) »
گواه انحصارطلبى مردان، سخن استاد خلیل احمد حامدى، یکى از رهبران گروه‏هاى اسلامى پاکستان است . وى در باره جایگاه زن در این گروه‏ها مى‏گوید:
«فعالیت‏بانوان مسلمان خلاصه مى‏شود در تنظیم دیدارهاى هفتگى; برگزارى درس و سخنرانى که زنان از نقاط مختلف براى آن گرد مى‏آیند; آموزش قرائت و تفسیر قرآن کریم براى دختران و بانوان; آموزش زبان عربى; سرپرستى مراکز نگهدارى دختران فقیر و کمک مالى به زوج‏هاى نیازمند; سرپرستى کودکان و تربیت اسلامى آنها; نیز چاپ دو مجله در هر ماه توسط زنان معلم: نشریه بتول، ویژه زنان و مجله نور، خاص کودکان . (21) »
در گروه‏هاى اسلامى، اختلاف در مورد حد و مرز مسئولیت‏ها و وظایف انقلابى، اجتماعى و سیاسى زنان وجود دارد . برخى معتقد به گستردگى مسئولیت زنان و بعضى، به محدود بودنش باور دارند . برخى راى و دلیل دسته اول را دستاویز قرار داده، بعضى، دلایل گروه دوم [محدود گرایان] را مى‏پذیرند . شیخ محمد غزالى اینان را به فقیهان و محدثان دسته‏بندى مى‏کند; چنان که شیوه‏ها و گفتمان‏ها گوناگون است .
اکنون نظر گروه‏هاى اسلامى معاصر، رو به گستردگى و افزایش مسئولیت‏هاى زنان است . بسیارى از ناظران و کسانى که تجربه اسلامى ایران را پیگیرى مى‏کنند، شاهد افق گسترده‏اى از مشارکت زنان در زمینه‏هاى گوناگون در زندگى اجتماعى بوده‏اند . در بیانیه‏اى که توسط 150 نفر از روشنفکران و متفکران مصرى، با عنوان «پیش به سوى گرایش جدید اسلامى‏» امضا شده، آمده است:
«مشارکت زنان، همگام با مردان در فعالیت‏هاى مختلف جامعه و در زمینه‏هاى گوناگون زندگى، اداى وظیفه مهم و حیاتى زن است . اسلام مرد و زن را در تنگنا و سختى قرار نداده، به سبب مشارک اجتماعى، آنان را گناهکار نمى‏داند، بلکه با رعایت آداب و سنت‏هاى شرعى، فعالیت‏هاى اجتماعى انجام مى‏شود; چنان که در دیگر فعالیت‏هاى دسته‏جمعى رعایت مى‏شود .» (22)
پى‏نوشت‏ها:
1 - الفکر الاسلامى المعاصر و التحدیات، ص 113 .
2 - همان .
3 - البلاغ (صنعا) ش 20، پنج اکتبر 1991 . از شمار سخنان گفته شده در کنفراس «وضع زن در دنیاى اسلام‏» ، قاهره، 19 - 20 اوت 1991 .
4 - اولویات الحرکة الاسلامیة فى المرحلة القادقه، یوسف القرضاوى، قاهره، مکتبة وهبة، ص 66، 1992 .
5 - الفکر الحرکى الاسلامى و سبل تجدیده، ص 304 .
6 - این هم اندیشى در واشنگتن، 19 - 21 1991 زیر نظر مؤسسه مطالعات و پژوهش‏ها و با همکارى انجمن جهانى اندیشه اسلامى واشنگتن برگزار شد .
7 - الفکر الحرکى . . . ، ص 493 .
8 - الفکر الحرکى . . . ، ص 272 .
9 - مجله العالم، ش 63، ص 46، شنبه 27 آوریل 1985، لندن .
10 - الحرکة الاسلامیة فى ظل التحولات الدولیة و ازمة الخلیج، ص 88 .
11 - اولویات الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 64 .
12 - الحرکة الاسلامیة فى ظل . . . ، ص 96 .
13 - مجله العالم .
14 - الفکر الحرکى الاسلامى . . . ص 272 .
15 - الفکر الحرکى . . . ، ص 273; اولویات الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 66 .
16 - همان، ص 274 .
17 - مجله المستقبل العربى، ش 188، ص 118، سال هفده، اکتبر 1994 .
18 - الفکر الحرکى . . . ، ص 276 .
19 - الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 91 .
20 - الفکر الحرکى . . . ، ص 272 .
21 - الجماعة اسلامیه فى باکستان، تهیه: خلیل احمد حامدى، ص 41، دارالعروبة للدعوة الاسلامیة، لاهور 1989 .
22 - رؤیة اسلامیة معاصرة - اعلان مبادى، با مقدمه دکتر احمد کمال ابولمجد، ص 62، 2، دارالشروق - قاهره، 1992 .

تبلیغات