نقدى بر نگرش اسلامى به زن
آرشیو
چکیده
متن
حجمى که مسائل زنان در نگاشتههاى اسلامى به خود اختصاص داده، کم نیست، اما با نقد و بررسى این آثار، حقایق و مطالبى آشکار مىشود; برخى از آنها بدین قرارند:
1 . بسیارى از این نوشتهها منفعلانه و در رد شبهات و اشکالاتى است که گروهها و نگاشتههاى غیر اسلامى گفتهاند . این آثار عموما در باره زن و به طور محدودتر در باره زن از نگرش اسلامى است . گر چه نقد و رد این نظریهها اهمیت دارد، اما مهمتر آن است که به دور از حساسیتهاى مخالفان، اصول و قواعد اسلامى را در مسائل زنان به گونه شفاف، از نظر معرفتى و عملى بیان کرد . اگر چه در مقام دفاع و پاسخ گویى، گروههاى اسلامى، به تبیین دیدگاه اسلام پرداختهاند، اما باید بپذیریم که به رغم تغییر اوضاع و زمانه، محتواى نگارش بسیارى از نگاشتههاى اسلامى دگرگون نشده است و زن بدین گونه پاسخها که در موقعیت و وضع وى تغییرى به وجود نمىآورد، امیدى ندارد; وى چشم به راه و نیازمند نگرش و راهکارى اسلامى است که به اصلاح وضع او بپردازد تا بتواند سلوک و کردار خود را مطابق آن وفق دهد; نه این که فقط پاسخ به اشکالات را نظاره گر باشد!
2 . بیشتر نگاشتههاى اسلامى در باره زنان، توسط مردان - و نه زنان - نوشته شده است . این مطلب وقتى کاملا معلوم مىشود که به کتابشناسى آثار اسلامى منتشره در باره زنان مراجعه کنیم . استاد منیر شفیق (1) وقتى آراى اسلامگرایان در باره زن را بر مىشمرد، 21 نگرش را از مردان و دو نظر را از زنان مىداند . (2) البته هدف آن نیست که مسائل زنان را بیرون از اهتمام مردان بدانیم، بلکه مقصود آن است که به سببهاى شخصى و غیر شخصى معرفتشناسانه و چارچوبى، زن به تشخیص حال و روز خود آگاهتر است و خویشتن را بهتر از مردان مىشناسد . از این رو براى فهم نیاز و خواستههاى خود توانمندتر است .
از سوى دیگر مىتوان به زن ایراد گرفت که چرا خود به طرح مسائلش در نوشتهها نمىپردازد; چنان که مردان پرداخته و نظریاتى عرضه کردهاند .
3 . بررسى نگاشتههاى اسلامى موجب سر خوردگى و نومیدى است; زیرا این آثار، گاه تکرارى و سنت گرایانه یا سطحىنگر است و نواندیشى و ژرف نگرى و نو آفرینى - جز در اندکى از آنها - وجود ندارد . شیوه رایج در این نوشتهها آن است که نویسنده، سخن را با بیان اوضاع نابهسامان زن در امتها و ملتهاى کهن و پیشین آغاز مىکند، سپس به وضع تحقیرآمیز زن در زمان جاهلیت مىپردازد، بعد به انحطاط وى در غرب . پس از آن نوبت مىرسد به گرامیداشت زن توسط اسلام و این که شان وى را بالا برد و حقوقش را پذیرفت . در باره این شیوه نگارش و پردازش، خانم زینب غزالى مىگوید: «این شیوه، بحث و پژوهش را از بین مىبرد و هر کسى، چه دور و نزدیک با این شیوه آشنا است .» (3) دکتر قرضاوى مىافزاید: «برخى خواهران از سخنرانىهایى که در کنفراسهاى اسلامى امریکا و اروپا ایراد مىشود، به من شکایت مىکنند که همهاش در باره زن و حقوق و تکالیف و جایگاهش در اسلام است . اینها مسائلى است که آن قدر تکرار شده که براى شنونده مثل شکنجه است . (4) » زن از این گونه سخنان بسیار شنیده است، اما آیا وضعش را بهتر کرده است؟
4 . آثار اسلامى در باره زن، بر جنبه اخلاقى متمرکز است; یعنى کشف حجاب و اختلاط مرد و زن و نکوهش پیروى عملى از زن غربى .
از آن جا که رسوایى اخلاقى و فساد اجتماعى که به گونه خطرناک و ویرانگر در جوامع عربى اسلامى رو به گسترش است، تاکید بر جنبههاى اخلاقى توجیهپذیر است; اما در کنار آن، خبرى از آثار و پژوهشهایى که براى رشد زن و بالا بردن سطح تربیتى و آموزشى وى، نیز عنایتبه نقش اجتماعى و کشف دادهها و به فعلیت در آوردن توانایىهایش، نیست!
5 . نارسایى آشکار این آثار، جنبه توصیفى و آمارى آن است که از شروط اساسى پژوهشهاى علمى است . با نبود این شرط، آثار، فاقد عنصر اساسى پژوهش علمى است; زیرا جوانب کیفى، مبتنى بر عناصر کمى است . جبران این نارسایى جز با عرضه کارکردهاى اجتماعى، به دست آوردن اطلاعات و گزارشها و آمار، نیز ذخیره و دستهبندى اطلاعات ممکن نیست .
ما آمار کمى و کیفى در باره وضع زنان در جوامع عربى و اسلامى که مستند حقیقى براى ارزیابى نهایى باشد، نداریم . این آمار کمک مىکند که از موضوع آگاهى دقیق یافته و برنامههاى در خور زن اندیشیم و راه حل مشکلات رایافته، زندگى زن را بهبود بخشیم .
6 . در وادى بحثهاى نظرى و تطبیقى، هنوز خلا بزرگى در باره مسائل زنان وجود دارد و طرح و اندیشه اسلامى در باره زن، آن گونه که انتظار هست، راهى براى اجرا نمىیابد و هنوز رسوبات فکرى و سنتى چیره بوده و قوىتر و داراى تاثیر بیشتر از نظریههاى اسلامى است .
خانم بثینه ابراهیم مکى (از نظریهپردازان مسلمان کویتى) اشکال موجود را چنین باز گو مىکند: «امروز زن یکى از قربانیان عقب ماندگى دیرینهاى است که ملل مسلمان بدان گرفتارند . بى تردید عرف و باورهاى اجتماعى به ویژه در نیمه نخست قرن بیستم، در عدم اهتمام به مسائل زنان و آموزش وى نقش داشته است .» (5) دکتر جمال برزنجى بر این حقیقت تاکید کرده، در مورد دستاوردهاى کنفرانس «جنبش اسلامى در پرتو تحولات بین المللى و بحران خلیج فارس (6) » مىگوید: تمامى گروههاى جنبش اسلامى از ارائه طرحى اسلامى، مستقل و به دور از فشارهاى سنتى و اجتماعى براى بانوان ناتواناند و نمىتوانند طرح و برنامهاى را نشان بدهند و بگویند: این رهنمود اسلام براى نقش زن در جامعه اسلامى است . (7)
نقش و حضور زن در جنبش و گروههاى اسلامى
در باره موقعیت زن در جنبش اسلامى، خانم دکتر منى یکن مىگوید: «جنبش و گروههاى اسلامى به زن اهتمام ورزیده است و خواهران فعالیت پویایى داشتهاند; اما باید بپذیریم که به رغم گسترش تبلیغ میان زنان، به ویژه دانشجویان، سهم بانوان به سطحى شایسته نرسیده است . (8) »
استاد بشیر موسى عقیده دارد: «در بیشتر مناطق اسلامى، اسلامگریان از عدم مشارکت زنان مسلمان در فعالیتهاى عمومى و پذیرش مسئولیتها و امور مهم که بر دوش گروههاى کنونى اسلامى است، رنج مىبرند .» (9)
شیخ محمد غزالى، وضع کنونى زن را چنین توصیف مىکند: «اکنون زن نقش فرهنگى و سیاسى مهمى در برنامههاى تربیتى و ساماندهى جامعه ندارد و جایى براى وى در صفهاى مساجد و جهاد و مبارزه نیست .» (10)
چرا نقش زن در گروههاى اسلامى ضعیف است؟
دکتر قرضاوى علت را عدم حضور رهبرى زنان مىداند و مىگوید: «فعالیتهاى اسلامى زنان وقتى موفق مىشود و وجودش را به اثبات مىرساند که به رهبرى اسلامى زنان در میدانهاى تبلیغ و اندیشه و دانش و ادب و تربیتبینجامد . (11) »
خانم مهجت قحف (از اسلامگرایان ایلات متحده) در باره عدم حضور زنان فعال و راهبر مىگوید: «نبود شمار کافى زنان شایسته، میان بانوان و به دست آوردن برخى مهارتهاى لازم براى فعالیتسیاسى، جدایى مىافکند . به زنان جرات بدهید و برخى راهها را مقابلشان باز نگه دارید - چنان که براى مردان کردهاید - تا زنان شایستهاى به وجود آیند . (12) »
برخى تصور مىکنند که مسئله مرتبط به اصول و باورهاى اجتماعى و فرهنگى گروههاى مسلمان است که بیشتر آنان از طبقات فقیر و متوسطند و به این سبب است که اغلب نقش زن، محدود و درجه دو و تابع (پیرو مرد) است . (13)
خانم دکتر منى یکن معتقد است: علت، چیرگى و هیمنه مرد است . وى مىگوید: «در بسیارى از مواقع مرد چیرگى داشته، رهبرى را به دست مىگیرد; در حالى که زن مىتواند نقشآفرینى کند . (14) » وى براى گفته خود، باور دکتر قرضاوى را گواه مىآورد: «مشکل فعالیت اسلامى زنان این است که مردان آن را رهبرى مىکنند و سمت و سو مىدهند و همچنان مىخواهند زمام امور به دستشان باشد . از این رو مجال نمىدهند که شکوفهها غنچه کند و رهبرى زنان، خود را نشان دهد . مردان خود را بر گروههاى زنان تحمیل مىکنند و از شرم و حیاى دختران متعهد مسلمان، بهره مىبرند و به آنان اجازه بروز و ظهور نمىدهند و نمىگذارند امور خود را به دست گیرند، تا توانایىهاىشان در اثر فعالیت و تلاش بروز کند . توانایىهاى نهفته با جنبش و تلاش زنده مىشود و تجربه و شایستگى آنها را رشد مىدهد و زن از مدرسه زندگى و فعالیت، خطا و صواب را یاد مىگیرد . (15) »
به رغم باور خانم دکتر «منى یکن» به چیرگى مرد، وى علت را فقط همین برنمىشمرد، و تن دادن زن به چنین وضعى را توجیهپذیر نمىداند و وى را نیز مسئول مىشمارد:
«قسمتى از گناه این وضع بر عهده بانوان است; زیرا بیشتر آنان تسلیم وضع کنونى شده، راضى به زندگى آرامى هستند و این که مردان به جاى آنان برایشان فکر کنند [و تصمیم بگیرند] ! بى تردید به سبب وضع کلى جامعه، زن با چنین ویژگىهاى منفى، تربیتشده و رشد کرده و این نوع تربیت را با خود حمل نموده است که وضع را بر وى تنگتر کرده، نقشش را محدودتر مىکند و از بسیارى امور مربوط به خود بازش مىدارد و نمىتواند همچون انسانى داراى حقوق، در فعالیتها مشارکت داشته باشد و مسئولیتهاى تبلیغى و دینى را بر عهده گیرد . (16) »
حقیقت آن است که تفکیک علل این وضع نابهسامان و ناتوانى زن، مشکل است و علتهاى آن از هم تاثیر مىپذیرد; چنان که سببهاى دیگرى هم دارد که در دنباله بدان اشاره مىشود . شایسته ذکر است که نابهسامانى وضع زن، فقط در محیط اسلامى نیست، بلکه در نقاط گوناگون و گروههاى مختلف، در سطح کشورها و جوامع است . گزارش سازمان ملل متحد در 1985 وضع جهانى زن را نابهسامان دانسته، سطح پیشرفت را اندک مىداند . (17)
فشرده سخن آن که: «موقعیت زن در مناطق اسلامى، ضعیف بوده، میزان رشد و پیشرفت و مشارکت وى، همچنان کند و کم است .»
انتقاد از جایگاه زن در مناطق اسلامى
انتقاد زنان از موقعیتخود در فعالیتهاى اجتماعى و مشارکت در مسئولیتهاى جامعه، گامى ضرورى براى بیدارى و رشد و عملى کردن نقش وى است . مىدانیم که بسیارى از زنان مسلمان، به وضع کنونى انتقاد دارند، اما آنان که انتقاد را به زبان آرند، کمند . با آگاهى از این انتقاد، لازم است راى و نظر بانوان در نظر گرفته شود . نمىتوانیم اسامى زنانى خاص را که باید نظرشان دانسته شود، بر شمریم و در این باره و به نظر کسانى بسنده مىکنیم که نامشان بسیار برده مىشود .
ابعاد نقد
یک . عدم حضور زن در مرکز تصمیمگیرى . در بیشتر مناطق اسلامى، زن شکایت دارد که در مرکز تصمیم گیرى حضور ندارد . نمىتوان علت عدم حضور او را موضعگیرى و عادت گذشته وى دانست که در فعالیتهاى دستهجمعى حاضر نمىشود . علت، شایستگىها و توانمندىهاى زن در سیاست و فعالیتهاى اجتماعى است .
مهمترین مشکل از نظر خانم دکتر منى یکن، عدم حضور زن است: «به نظرم مهمترین مشکل آن است که زن در تصمیم گیرىهاى گروههاى اسلامى نقش و حضور ندارد .» (18)
«مهجت قحف» تجربه جنبش «اخوان المسلمین» را در مصر، بیانگر این مشکل مىداند: «وقتى نوبتبه تصمیمگیرى قطعى در مجلس شورا یا دفاتر اجرایى مىرسد، اعضا فقط مردانند و اینان سیاستهاى کلى را براى مرد و زن وضع مىکنند; حتى در برخى حالات، مردان برنامههایى براى زنان در سطح جهانى مىگذارند! بى تردید این کار عجیب است، زیرا جنبش «اخوات المسلمات» [زنان مسلمان] توسط زینب غزالى و دیگران، به عنوان گروهى مستقل، پیش از پیوستن به گروه «حسن البنا» شکل گرفته است; در حالى که واحد زنان در گروه «اخوان المسلمین» به عنوان نیمه گروه معتبر نیست، بلکه به عنوان جزئى اضافى و کوچک است که به آن اجازه داده مىشود به مسائل زنان بپردازد، اما در مراکز تصمیمگیرى حق راى و نظر ندارند . همین ساختار سازمانى در گروههاى اسلامى پاکستان و بیشتر گروههاى اسلامى وجود دارد . (19) » به سبب چنین وضعى، خانم «مهجت قحف» خواهان آن است که ساختار این گروهها اصلاح شود تا زن بتواند در مراکز رهبرى و تصمیمگیرى و برنامهریزىهاى کلى سیاستشرکت کند .
دو . چیرگى و هیمنه مردان بر زنان . این وضع نتیجه منطقى عدم حضور زن در مراکز تصمیمگیرى است . دورى از این نقیصه، وقتى ممکن است که زن در وضع خود دگرگونى دهد و در فعالیتهاى اجتماعى به پیشرفت نایل آید . سیطره و چیرگى مرد - به هر شکلى - در رکود خیزش و نهضت زنان نقش خواهد داشت . اگر مىخواهیم شاهد تحولى در این جهتباشیم، مىبایست زن خود را از چیرگى مرد در گروههاى اسلامى و میدان فعالیتهاى اسلاى برهاند . بر مردان واجب است که براى از بین بردن این هیمنه، به زنان کمک کنند تا آنان خود را باور کرده، رها گردند . زن وقتى مىتواند خود را از سیطره مرد آزاد کند که در خود تغییر و پیشرفتى به وجود آورد و دادههاى [الهى و طبیعى] اش را رشد دهد و سطح علمى و توان سرپرستى و اداره کردنش را بالا برد، نه این که فقط به عنوان مطالبه حقوق خود فعالیت کند . نیز نباید موقعیت و جایگاه زن در گروههاى اسلامى، به سان وضع وى در جامعه باشد . لازم است دستههاى اسلامى، نشاندهنده رشد و ترقى جامعه باشند و براى پیشرفت زن، طرح و برنامه داشته باشند .
سه: اهتمام صرف به مسائل ویژه زنان . شکى نیست که اولویت آن است که زنان به مسائل خویش بپردازند، اما نباید فقط به این مسائل اهتمام ورزند و از دیگر مسائل چشم پوشند . خانم دکتر منى یکن مىگوید: «نمىپذیرم زن مسلمان فقط به فعالیت فکرى و تبلیغى در مسائل زنان بپردازد; زیرا با این کار، جنبههاى بسیارى از شخصیت انسانى خویش را وا مىنهد و ما او را از حق مشارکت در قضایاى سرنوشتساز ملل مسلمان - که مردان تلاش دارند انحصار آن را به دست گیرند - محروم مىکنیم .
آیا مرد حق دارد مانعى میان زن و حق اسلامىاش باشد؟ ! آیا مىتواند کار براى اسلام را منحصر به خود کرده، زن را از فعالیت اسلامى محروم کند؟ (20) »
گواه انحصارطلبى مردان، سخن استاد خلیل احمد حامدى، یکى از رهبران گروههاى اسلامى پاکستان است . وى در باره جایگاه زن در این گروهها مىگوید:
«فعالیتبانوان مسلمان خلاصه مىشود در تنظیم دیدارهاى هفتگى; برگزارى درس و سخنرانى که زنان از نقاط مختلف براى آن گرد مىآیند; آموزش قرائت و تفسیر قرآن کریم براى دختران و بانوان; آموزش زبان عربى; سرپرستى مراکز نگهدارى دختران فقیر و کمک مالى به زوجهاى نیازمند; سرپرستى کودکان و تربیت اسلامى آنها; نیز چاپ دو مجله در هر ماه توسط زنان معلم: نشریه بتول، ویژه زنان و مجله نور، خاص کودکان . (21) »
در گروههاى اسلامى، اختلاف در مورد حد و مرز مسئولیتها و وظایف انقلابى، اجتماعى و سیاسى زنان وجود دارد . برخى معتقد به گستردگى مسئولیت زنان و بعضى، به محدود بودنش باور دارند . برخى راى و دلیل دسته اول را دستاویز قرار داده، بعضى، دلایل گروه دوم [محدود گرایان] را مىپذیرند . شیخ محمد غزالى اینان را به فقیهان و محدثان دستهبندى مىکند; چنان که شیوهها و گفتمانها گوناگون است .
اکنون نظر گروههاى اسلامى معاصر، رو به گستردگى و افزایش مسئولیتهاى زنان است . بسیارى از ناظران و کسانى که تجربه اسلامى ایران را پیگیرى مىکنند، شاهد افق گستردهاى از مشارکت زنان در زمینههاى گوناگون در زندگى اجتماعى بودهاند . در بیانیهاى که توسط 150 نفر از روشنفکران و متفکران مصرى، با عنوان «پیش به سوى گرایش جدید اسلامى» امضا شده، آمده است:
«مشارکت زنان، همگام با مردان در فعالیتهاى مختلف جامعه و در زمینههاى گوناگون زندگى، اداى وظیفه مهم و حیاتى زن است . اسلام مرد و زن را در تنگنا و سختى قرار نداده، به سبب مشارک اجتماعى، آنان را گناهکار نمىداند، بلکه با رعایت آداب و سنتهاى شرعى، فعالیتهاى اجتماعى انجام مىشود; چنان که در دیگر فعالیتهاى دستهجمعى رعایت مىشود .» (22)
پىنوشتها:
1 - الفکر الاسلامى المعاصر و التحدیات، ص 113 .
2 - همان .
3 - البلاغ (صنعا) ش 20، پنج اکتبر 1991 . از شمار سخنان گفته شده در کنفراس «وضع زن در دنیاى اسلام» ، قاهره، 19 - 20 اوت 1991 .
4 - اولویات الحرکة الاسلامیة فى المرحلة القادقه، یوسف القرضاوى، قاهره، مکتبة وهبة، ص 66، 1992 .
5 - الفکر الحرکى الاسلامى و سبل تجدیده، ص 304 .
6 - این هم اندیشى در واشنگتن، 19 - 21 1991 زیر نظر مؤسسه مطالعات و پژوهشها و با همکارى انجمن جهانى اندیشه اسلامى واشنگتن برگزار شد .
7 - الفکر الحرکى . . . ، ص 493 .
8 - الفکر الحرکى . . . ، ص 272 .
9 - مجله العالم، ش 63، ص 46، شنبه 27 آوریل 1985، لندن .
10 - الحرکة الاسلامیة فى ظل التحولات الدولیة و ازمة الخلیج، ص 88 .
11 - اولویات الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 64 .
12 - الحرکة الاسلامیة فى ظل . . . ، ص 96 .
13 - مجله العالم .
14 - الفکر الحرکى الاسلامى . . . ص 272 .
15 - الفکر الحرکى . . . ، ص 273; اولویات الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 66 .
16 - همان، ص 274 .
17 - مجله المستقبل العربى، ش 188، ص 118، سال هفده، اکتبر 1994 .
18 - الفکر الحرکى . . . ، ص 276 .
19 - الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 91 .
20 - الفکر الحرکى . . . ، ص 272 .
21 - الجماعة اسلامیه فى باکستان، تهیه: خلیل احمد حامدى، ص 41، دارالعروبة للدعوة الاسلامیة، لاهور 1989 .
22 - رؤیة اسلامیة معاصرة - اعلان مبادى، با مقدمه دکتر احمد کمال ابولمجد، ص 62، 2، دارالشروق - قاهره، 1992 .
1 . بسیارى از این نوشتهها منفعلانه و در رد شبهات و اشکالاتى است که گروهها و نگاشتههاى غیر اسلامى گفتهاند . این آثار عموما در باره زن و به طور محدودتر در باره زن از نگرش اسلامى است . گر چه نقد و رد این نظریهها اهمیت دارد، اما مهمتر آن است که به دور از حساسیتهاى مخالفان، اصول و قواعد اسلامى را در مسائل زنان به گونه شفاف، از نظر معرفتى و عملى بیان کرد . اگر چه در مقام دفاع و پاسخ گویى، گروههاى اسلامى، به تبیین دیدگاه اسلام پرداختهاند، اما باید بپذیریم که به رغم تغییر اوضاع و زمانه، محتواى نگارش بسیارى از نگاشتههاى اسلامى دگرگون نشده است و زن بدین گونه پاسخها که در موقعیت و وضع وى تغییرى به وجود نمىآورد، امیدى ندارد; وى چشم به راه و نیازمند نگرش و راهکارى اسلامى است که به اصلاح وضع او بپردازد تا بتواند سلوک و کردار خود را مطابق آن وفق دهد; نه این که فقط پاسخ به اشکالات را نظاره گر باشد!
2 . بیشتر نگاشتههاى اسلامى در باره زنان، توسط مردان - و نه زنان - نوشته شده است . این مطلب وقتى کاملا معلوم مىشود که به کتابشناسى آثار اسلامى منتشره در باره زنان مراجعه کنیم . استاد منیر شفیق (1) وقتى آراى اسلامگرایان در باره زن را بر مىشمرد، 21 نگرش را از مردان و دو نظر را از زنان مىداند . (2) البته هدف آن نیست که مسائل زنان را بیرون از اهتمام مردان بدانیم، بلکه مقصود آن است که به سببهاى شخصى و غیر شخصى معرفتشناسانه و چارچوبى، زن به تشخیص حال و روز خود آگاهتر است و خویشتن را بهتر از مردان مىشناسد . از این رو براى فهم نیاز و خواستههاى خود توانمندتر است .
از سوى دیگر مىتوان به زن ایراد گرفت که چرا خود به طرح مسائلش در نوشتهها نمىپردازد; چنان که مردان پرداخته و نظریاتى عرضه کردهاند .
3 . بررسى نگاشتههاى اسلامى موجب سر خوردگى و نومیدى است; زیرا این آثار، گاه تکرارى و سنت گرایانه یا سطحىنگر است و نواندیشى و ژرف نگرى و نو آفرینى - جز در اندکى از آنها - وجود ندارد . شیوه رایج در این نوشتهها آن است که نویسنده، سخن را با بیان اوضاع نابهسامان زن در امتها و ملتهاى کهن و پیشین آغاز مىکند، سپس به وضع تحقیرآمیز زن در زمان جاهلیت مىپردازد، بعد به انحطاط وى در غرب . پس از آن نوبت مىرسد به گرامیداشت زن توسط اسلام و این که شان وى را بالا برد و حقوقش را پذیرفت . در باره این شیوه نگارش و پردازش، خانم زینب غزالى مىگوید: «این شیوه، بحث و پژوهش را از بین مىبرد و هر کسى، چه دور و نزدیک با این شیوه آشنا است .» (3) دکتر قرضاوى مىافزاید: «برخى خواهران از سخنرانىهایى که در کنفراسهاى اسلامى امریکا و اروپا ایراد مىشود، به من شکایت مىکنند که همهاش در باره زن و حقوق و تکالیف و جایگاهش در اسلام است . اینها مسائلى است که آن قدر تکرار شده که براى شنونده مثل شکنجه است . (4) » زن از این گونه سخنان بسیار شنیده است، اما آیا وضعش را بهتر کرده است؟
4 . آثار اسلامى در باره زن، بر جنبه اخلاقى متمرکز است; یعنى کشف حجاب و اختلاط مرد و زن و نکوهش پیروى عملى از زن غربى .
از آن جا که رسوایى اخلاقى و فساد اجتماعى که به گونه خطرناک و ویرانگر در جوامع عربى اسلامى رو به گسترش است، تاکید بر جنبههاى اخلاقى توجیهپذیر است; اما در کنار آن، خبرى از آثار و پژوهشهایى که براى رشد زن و بالا بردن سطح تربیتى و آموزشى وى، نیز عنایتبه نقش اجتماعى و کشف دادهها و به فعلیت در آوردن توانایىهایش، نیست!
5 . نارسایى آشکار این آثار، جنبه توصیفى و آمارى آن است که از شروط اساسى پژوهشهاى علمى است . با نبود این شرط، آثار، فاقد عنصر اساسى پژوهش علمى است; زیرا جوانب کیفى، مبتنى بر عناصر کمى است . جبران این نارسایى جز با عرضه کارکردهاى اجتماعى، به دست آوردن اطلاعات و گزارشها و آمار، نیز ذخیره و دستهبندى اطلاعات ممکن نیست .
ما آمار کمى و کیفى در باره وضع زنان در جوامع عربى و اسلامى که مستند حقیقى براى ارزیابى نهایى باشد، نداریم . این آمار کمک مىکند که از موضوع آگاهى دقیق یافته و برنامههاى در خور زن اندیشیم و راه حل مشکلات رایافته، زندگى زن را بهبود بخشیم .
6 . در وادى بحثهاى نظرى و تطبیقى، هنوز خلا بزرگى در باره مسائل زنان وجود دارد و طرح و اندیشه اسلامى در باره زن، آن گونه که انتظار هست، راهى براى اجرا نمىیابد و هنوز رسوبات فکرى و سنتى چیره بوده و قوىتر و داراى تاثیر بیشتر از نظریههاى اسلامى است .
خانم بثینه ابراهیم مکى (از نظریهپردازان مسلمان کویتى) اشکال موجود را چنین باز گو مىکند: «امروز زن یکى از قربانیان عقب ماندگى دیرینهاى است که ملل مسلمان بدان گرفتارند . بى تردید عرف و باورهاى اجتماعى به ویژه در نیمه نخست قرن بیستم، در عدم اهتمام به مسائل زنان و آموزش وى نقش داشته است .» (5) دکتر جمال برزنجى بر این حقیقت تاکید کرده، در مورد دستاوردهاى کنفرانس «جنبش اسلامى در پرتو تحولات بین المللى و بحران خلیج فارس (6) » مىگوید: تمامى گروههاى جنبش اسلامى از ارائه طرحى اسلامى، مستقل و به دور از فشارهاى سنتى و اجتماعى براى بانوان ناتواناند و نمىتوانند طرح و برنامهاى را نشان بدهند و بگویند: این رهنمود اسلام براى نقش زن در جامعه اسلامى است . (7)
نقش و حضور زن در جنبش و گروههاى اسلامى
در باره موقعیت زن در جنبش اسلامى، خانم دکتر منى یکن مىگوید: «جنبش و گروههاى اسلامى به زن اهتمام ورزیده است و خواهران فعالیت پویایى داشتهاند; اما باید بپذیریم که به رغم گسترش تبلیغ میان زنان، به ویژه دانشجویان، سهم بانوان به سطحى شایسته نرسیده است . (8) »
استاد بشیر موسى عقیده دارد: «در بیشتر مناطق اسلامى، اسلامگریان از عدم مشارکت زنان مسلمان در فعالیتهاى عمومى و پذیرش مسئولیتها و امور مهم که بر دوش گروههاى کنونى اسلامى است، رنج مىبرند .» (9)
شیخ محمد غزالى، وضع کنونى زن را چنین توصیف مىکند: «اکنون زن نقش فرهنگى و سیاسى مهمى در برنامههاى تربیتى و ساماندهى جامعه ندارد و جایى براى وى در صفهاى مساجد و جهاد و مبارزه نیست .» (10)
چرا نقش زن در گروههاى اسلامى ضعیف است؟
دکتر قرضاوى علت را عدم حضور رهبرى زنان مىداند و مىگوید: «فعالیتهاى اسلامى زنان وقتى موفق مىشود و وجودش را به اثبات مىرساند که به رهبرى اسلامى زنان در میدانهاى تبلیغ و اندیشه و دانش و ادب و تربیتبینجامد . (11) »
خانم مهجت قحف (از اسلامگرایان ایلات متحده) در باره عدم حضور زنان فعال و راهبر مىگوید: «نبود شمار کافى زنان شایسته، میان بانوان و به دست آوردن برخى مهارتهاى لازم براى فعالیتسیاسى، جدایى مىافکند . به زنان جرات بدهید و برخى راهها را مقابلشان باز نگه دارید - چنان که براى مردان کردهاید - تا زنان شایستهاى به وجود آیند . (12) »
برخى تصور مىکنند که مسئله مرتبط به اصول و باورهاى اجتماعى و فرهنگى گروههاى مسلمان است که بیشتر آنان از طبقات فقیر و متوسطند و به این سبب است که اغلب نقش زن، محدود و درجه دو و تابع (پیرو مرد) است . (13)
خانم دکتر منى یکن معتقد است: علت، چیرگى و هیمنه مرد است . وى مىگوید: «در بسیارى از مواقع مرد چیرگى داشته، رهبرى را به دست مىگیرد; در حالى که زن مىتواند نقشآفرینى کند . (14) » وى براى گفته خود، باور دکتر قرضاوى را گواه مىآورد: «مشکل فعالیت اسلامى زنان این است که مردان آن را رهبرى مىکنند و سمت و سو مىدهند و همچنان مىخواهند زمام امور به دستشان باشد . از این رو مجال نمىدهند که شکوفهها غنچه کند و رهبرى زنان، خود را نشان دهد . مردان خود را بر گروههاى زنان تحمیل مىکنند و از شرم و حیاى دختران متعهد مسلمان، بهره مىبرند و به آنان اجازه بروز و ظهور نمىدهند و نمىگذارند امور خود را به دست گیرند، تا توانایىهاىشان در اثر فعالیت و تلاش بروز کند . توانایىهاى نهفته با جنبش و تلاش زنده مىشود و تجربه و شایستگى آنها را رشد مىدهد و زن از مدرسه زندگى و فعالیت، خطا و صواب را یاد مىگیرد . (15) »
به رغم باور خانم دکتر «منى یکن» به چیرگى مرد، وى علت را فقط همین برنمىشمرد، و تن دادن زن به چنین وضعى را توجیهپذیر نمىداند و وى را نیز مسئول مىشمارد:
«قسمتى از گناه این وضع بر عهده بانوان است; زیرا بیشتر آنان تسلیم وضع کنونى شده، راضى به زندگى آرامى هستند و این که مردان به جاى آنان برایشان فکر کنند [و تصمیم بگیرند] ! بى تردید به سبب وضع کلى جامعه، زن با چنین ویژگىهاى منفى، تربیتشده و رشد کرده و این نوع تربیت را با خود حمل نموده است که وضع را بر وى تنگتر کرده، نقشش را محدودتر مىکند و از بسیارى امور مربوط به خود بازش مىدارد و نمىتواند همچون انسانى داراى حقوق، در فعالیتها مشارکت داشته باشد و مسئولیتهاى تبلیغى و دینى را بر عهده گیرد . (16) »
حقیقت آن است که تفکیک علل این وضع نابهسامان و ناتوانى زن، مشکل است و علتهاى آن از هم تاثیر مىپذیرد; چنان که سببهاى دیگرى هم دارد که در دنباله بدان اشاره مىشود . شایسته ذکر است که نابهسامانى وضع زن، فقط در محیط اسلامى نیست، بلکه در نقاط گوناگون و گروههاى مختلف، در سطح کشورها و جوامع است . گزارش سازمان ملل متحد در 1985 وضع جهانى زن را نابهسامان دانسته، سطح پیشرفت را اندک مىداند . (17)
فشرده سخن آن که: «موقعیت زن در مناطق اسلامى، ضعیف بوده، میزان رشد و پیشرفت و مشارکت وى، همچنان کند و کم است .»
انتقاد از جایگاه زن در مناطق اسلامى
انتقاد زنان از موقعیتخود در فعالیتهاى اجتماعى و مشارکت در مسئولیتهاى جامعه، گامى ضرورى براى بیدارى و رشد و عملى کردن نقش وى است . مىدانیم که بسیارى از زنان مسلمان، به وضع کنونى انتقاد دارند، اما آنان که انتقاد را به زبان آرند، کمند . با آگاهى از این انتقاد، لازم است راى و نظر بانوان در نظر گرفته شود . نمىتوانیم اسامى زنانى خاص را که باید نظرشان دانسته شود، بر شمریم و در این باره و به نظر کسانى بسنده مىکنیم که نامشان بسیار برده مىشود .
ابعاد نقد
یک . عدم حضور زن در مرکز تصمیمگیرى . در بیشتر مناطق اسلامى، زن شکایت دارد که در مرکز تصمیم گیرى حضور ندارد . نمىتوان علت عدم حضور او را موضعگیرى و عادت گذشته وى دانست که در فعالیتهاى دستهجمعى حاضر نمىشود . علت، شایستگىها و توانمندىهاى زن در سیاست و فعالیتهاى اجتماعى است .
مهمترین مشکل از نظر خانم دکتر منى یکن، عدم حضور زن است: «به نظرم مهمترین مشکل آن است که زن در تصمیم گیرىهاى گروههاى اسلامى نقش و حضور ندارد .» (18)
«مهجت قحف» تجربه جنبش «اخوان المسلمین» را در مصر، بیانگر این مشکل مىداند: «وقتى نوبتبه تصمیمگیرى قطعى در مجلس شورا یا دفاتر اجرایى مىرسد، اعضا فقط مردانند و اینان سیاستهاى کلى را براى مرد و زن وضع مىکنند; حتى در برخى حالات، مردان برنامههایى براى زنان در سطح جهانى مىگذارند! بى تردید این کار عجیب است، زیرا جنبش «اخوات المسلمات» [زنان مسلمان] توسط زینب غزالى و دیگران، به عنوان گروهى مستقل، پیش از پیوستن به گروه «حسن البنا» شکل گرفته است; در حالى که واحد زنان در گروه «اخوان المسلمین» به عنوان نیمه گروه معتبر نیست، بلکه به عنوان جزئى اضافى و کوچک است که به آن اجازه داده مىشود به مسائل زنان بپردازد، اما در مراکز تصمیمگیرى حق راى و نظر ندارند . همین ساختار سازمانى در گروههاى اسلامى پاکستان و بیشتر گروههاى اسلامى وجود دارد . (19) » به سبب چنین وضعى، خانم «مهجت قحف» خواهان آن است که ساختار این گروهها اصلاح شود تا زن بتواند در مراکز رهبرى و تصمیمگیرى و برنامهریزىهاى کلى سیاستشرکت کند .
دو . چیرگى و هیمنه مردان بر زنان . این وضع نتیجه منطقى عدم حضور زن در مراکز تصمیمگیرى است . دورى از این نقیصه، وقتى ممکن است که زن در وضع خود دگرگونى دهد و در فعالیتهاى اجتماعى به پیشرفت نایل آید . سیطره و چیرگى مرد - به هر شکلى - در رکود خیزش و نهضت زنان نقش خواهد داشت . اگر مىخواهیم شاهد تحولى در این جهتباشیم، مىبایست زن خود را از چیرگى مرد در گروههاى اسلامى و میدان فعالیتهاى اسلاى برهاند . بر مردان واجب است که براى از بین بردن این هیمنه، به زنان کمک کنند تا آنان خود را باور کرده، رها گردند . زن وقتى مىتواند خود را از سیطره مرد آزاد کند که در خود تغییر و پیشرفتى به وجود آورد و دادههاى [الهى و طبیعى] اش را رشد دهد و سطح علمى و توان سرپرستى و اداره کردنش را بالا برد، نه این که فقط به عنوان مطالبه حقوق خود فعالیت کند . نیز نباید موقعیت و جایگاه زن در گروههاى اسلامى، به سان وضع وى در جامعه باشد . لازم است دستههاى اسلامى، نشاندهنده رشد و ترقى جامعه باشند و براى پیشرفت زن، طرح و برنامه داشته باشند .
سه: اهتمام صرف به مسائل ویژه زنان . شکى نیست که اولویت آن است که زنان به مسائل خویش بپردازند، اما نباید فقط به این مسائل اهتمام ورزند و از دیگر مسائل چشم پوشند . خانم دکتر منى یکن مىگوید: «نمىپذیرم زن مسلمان فقط به فعالیت فکرى و تبلیغى در مسائل زنان بپردازد; زیرا با این کار، جنبههاى بسیارى از شخصیت انسانى خویش را وا مىنهد و ما او را از حق مشارکت در قضایاى سرنوشتساز ملل مسلمان - که مردان تلاش دارند انحصار آن را به دست گیرند - محروم مىکنیم .
آیا مرد حق دارد مانعى میان زن و حق اسلامىاش باشد؟ ! آیا مىتواند کار براى اسلام را منحصر به خود کرده، زن را از فعالیت اسلامى محروم کند؟ (20) »
گواه انحصارطلبى مردان، سخن استاد خلیل احمد حامدى، یکى از رهبران گروههاى اسلامى پاکستان است . وى در باره جایگاه زن در این گروهها مىگوید:
«فعالیتبانوان مسلمان خلاصه مىشود در تنظیم دیدارهاى هفتگى; برگزارى درس و سخنرانى که زنان از نقاط مختلف براى آن گرد مىآیند; آموزش قرائت و تفسیر قرآن کریم براى دختران و بانوان; آموزش زبان عربى; سرپرستى مراکز نگهدارى دختران فقیر و کمک مالى به زوجهاى نیازمند; سرپرستى کودکان و تربیت اسلامى آنها; نیز چاپ دو مجله در هر ماه توسط زنان معلم: نشریه بتول، ویژه زنان و مجله نور، خاص کودکان . (21) »
در گروههاى اسلامى، اختلاف در مورد حد و مرز مسئولیتها و وظایف انقلابى، اجتماعى و سیاسى زنان وجود دارد . برخى معتقد به گستردگى مسئولیت زنان و بعضى، به محدود بودنش باور دارند . برخى راى و دلیل دسته اول را دستاویز قرار داده، بعضى، دلایل گروه دوم [محدود گرایان] را مىپذیرند . شیخ محمد غزالى اینان را به فقیهان و محدثان دستهبندى مىکند; چنان که شیوهها و گفتمانها گوناگون است .
اکنون نظر گروههاى اسلامى معاصر، رو به گستردگى و افزایش مسئولیتهاى زنان است . بسیارى از ناظران و کسانى که تجربه اسلامى ایران را پیگیرى مىکنند، شاهد افق گستردهاى از مشارکت زنان در زمینههاى گوناگون در زندگى اجتماعى بودهاند . در بیانیهاى که توسط 150 نفر از روشنفکران و متفکران مصرى، با عنوان «پیش به سوى گرایش جدید اسلامى» امضا شده، آمده است:
«مشارکت زنان، همگام با مردان در فعالیتهاى مختلف جامعه و در زمینههاى گوناگون زندگى، اداى وظیفه مهم و حیاتى زن است . اسلام مرد و زن را در تنگنا و سختى قرار نداده، به سبب مشارک اجتماعى، آنان را گناهکار نمىداند، بلکه با رعایت آداب و سنتهاى شرعى، فعالیتهاى اجتماعى انجام مىشود; چنان که در دیگر فعالیتهاى دستهجمعى رعایت مىشود .» (22)
پىنوشتها:
1 - الفکر الاسلامى المعاصر و التحدیات، ص 113 .
2 - همان .
3 - البلاغ (صنعا) ش 20، پنج اکتبر 1991 . از شمار سخنان گفته شده در کنفراس «وضع زن در دنیاى اسلام» ، قاهره، 19 - 20 اوت 1991 .
4 - اولویات الحرکة الاسلامیة فى المرحلة القادقه، یوسف القرضاوى، قاهره، مکتبة وهبة، ص 66، 1992 .
5 - الفکر الحرکى الاسلامى و سبل تجدیده، ص 304 .
6 - این هم اندیشى در واشنگتن، 19 - 21 1991 زیر نظر مؤسسه مطالعات و پژوهشها و با همکارى انجمن جهانى اندیشه اسلامى واشنگتن برگزار شد .
7 - الفکر الحرکى . . . ، ص 493 .
8 - الفکر الحرکى . . . ، ص 272 .
9 - مجله العالم، ش 63، ص 46، شنبه 27 آوریل 1985، لندن .
10 - الحرکة الاسلامیة فى ظل التحولات الدولیة و ازمة الخلیج، ص 88 .
11 - اولویات الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 64 .
12 - الحرکة الاسلامیة فى ظل . . . ، ص 96 .
13 - مجله العالم .
14 - الفکر الحرکى الاسلامى . . . ص 272 .
15 - الفکر الحرکى . . . ، ص 273; اولویات الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 66 .
16 - همان، ص 274 .
17 - مجله المستقبل العربى، ش 188، ص 118، سال هفده، اکتبر 1994 .
18 - الفکر الحرکى . . . ، ص 276 .
19 - الحرکة الاسلامیة . . . ، ص 91 .
20 - الفکر الحرکى . . . ، ص 272 .
21 - الجماعة اسلامیه فى باکستان، تهیه: خلیل احمد حامدى، ص 41، دارالعروبة للدعوة الاسلامیة، لاهور 1989 .
22 - رؤیة اسلامیة معاصرة - اعلان مبادى، با مقدمه دکتر احمد کمال ابولمجد، ص 62، 2، دارالشروق - قاهره، 1992 .