جرایم سازمان یافته; عوامل و زمینهها
آرشیو
چکیده
متن
پرده اول:
کلافه از خستگى راه و سفر، نیمه شب، خودش را در میان انبوه اتومبیلهایى مىبیند که رانندگان هر یک از آنها سرگرم کار خویشند . کمتر کسى بهفکر این است که در این نیمه شب کمکى کند به زنى خسته از سفر کولهبار سفره را به دست مىگیرد و به کنار خیابان مىآید ; به امید یافتن مرکبى براى رسیدن به مقصد . خودرویى با ظاهرى قدیمى و فرسوده مقابلش مىایستد و بعد از رد و بدل شدن چند جمله، مسافر را با خود مىبرد . . . این آخرین سفر آن مسافر تنها در نیمههاى شب در یک شهر بزرگ بود; چند روز بعد خانوادهاش جسد او را تحویل مىگیرند . او یک نفر از یازده نفرى است که به دام سیاه خفاش شب افتاده است . . . .
پرده دوم:
چند سال بعد در پنج نقطه شهر، دار مجازات آویخته شده است . از یک هفته پیش در همه گوشه و کنار شهر و در اخبار سراسرى، مدام از مجازات پنج جوانى سخن مىرود که کوچکترین جرمشان اخاذى بوده است . تصویر مات و محو زنانى که به دام کرکسهاى سیاه پایتخت افتادهاند، ترس را کمابیش در دل هر بیننده و شنوندهاى راه مىدهد . یک هفته بعد پنج جوانى که نام کرکس بر خود نهادهاند، در میان چشمان حیرتزده و نگاه مبهوت گروهى زن و مرد و پیر و جوان در روز روشن از طناب دار آویخته مىشوند . . . . و این آخرین پرده از سناریوى جنایتهاى انفرادى و سازمان یافته نیست .
در شهرهاى مدرن و ماشینى امروزى، هر روز انواع و اقسام گروههاى اجتماعى، بهویژه ناهنجارىهاى اخلاقى مشاهده مىشود ; اما در این میان آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، ریشهیابى چنین حوادث دهشتناک و اساسا شکلگیرى باندهایى چنین بىپروا و با رفتارهایى جنونآمیز است .
چند سالى است که صفحات حوادث نشریات پر است از اخبار جرم و جنایت و آدم ربایى و آدمکشى و کمتر روزى است که این صفحات تنها به حوادثى غیر از جنایت پرداخته باشند . نکته حائز اهمیت در اینجا این است که همگان افزایش تعداد دفعات وقوع این حوادث، عاملان بروز چنین وقایعى، از فرد به گروه تبدیل شدهاند و به این ترتیب این جنایات به صورت سازمان یافته بروز و ظهور مىیابند .
پس از مجازات اولین قاتل قتلهاى زنجیرهاى در خیابانهاى تهران که خفاش شب نام گرفت و محاکمه علنى او در حضور اولیاى دم مقتولان و نیز هزاران بیننده تلویزیونى، جامعه تا حدى در آرامش فرو رفت و بعد از مدتى کم کم سایه ترس و وحشت از میان گروههاى مختلف جامعه بهویژه زنان و دختران رختبر بست و این تصور ایجاد شد که این مجازات سنگین درس عبرتى خواهد شد براى دیگر شروران .
اما هنوز چند صباحى از این ماجرا نگذشته بود که گروههاى کوچک و بزرگ بزهکار در گوشه و کنار شهر با مجازاتهاى سبک و سنگین روبرو شدند که عمدتا این مجازاتها در ملا عام و در حضور سکنه محل و رهگذران انجام مىشد، اما در همان شرایط کسى به این پرسش پاسخگو نبود که اگر به گردن جوانى طناب بیندازند و در شهر بچرخانندش، او پس از اتمام دوره محکومیتش، چگونه در جامعه حضور پیدا خواهد کرد!؟
بسیارى از جامعهشناسان و صاحبنظران روانشناختى معتقدند که وجود بسترهاى پنهان ونیز ناهنجارىهاى موجود در جامعه و خانواده، عامل عمده و اصلى بروز این حوادث و نتیجتا شکلگیرى باندهایى این چنین است . وجود تبعیض در لایههاى مختلف اجتماعى، نبودن وسایل رفاه و آسایش به طور یکسان و نیز افزایش میزان نیازها و عدم امکان برآورده شدن همه آنها و محدودیتها و محرومیتهاى موجود در جامعه هم از دیگر عوامل مؤثر در شکلگیرى و بروز پدیده جنایت در جامعه است . از سوى دیگر با توجه به امکان وجود شکست در نقشههاى جنایتکارانه توسط یک فرد، بسیارى از افراد تبهکار ترجیح دادهاند تا به صورت گروهى و باندى وارد عمل شوند; زیرا به اعتقاد بسیارى از آنها، امکان لو رفتن نقشهها و دستگیرى همه اعضاى یک باند محدود است .
اینکه چرا با مجازات یک فرد یا باند تبهکار، ریشه چنین جنایاتى خشکیده نمىشود، بحثى است که بسیارى از جامعهشناسان و روانشناسان از زوایاى مختلف به آن پرداختهاند . نکته مشترک در این بررسىها و اظهارنظرها این است که در برخورد با بسیارى از این جرایم، فقط مجرم و نوع جرم در نظر گرفته شده است، نه علل و عوامل ایجاد جرم .
× × ×
در واقع در نگاه کالبدشکافانه به قضیه جرایم سازمانیافته، توجه به این نکته حائز اهمیت است که مجرم در واقع خود قربانى علل و عوامل وقوع جرم است . در حقیقتبروز رفتار نابهنجار و جنونآمیز از یک یا چند جوان، تنها مىتواند زاییده یک زندگى نابسامان و خالى از هر گونه اخلاقیات در درون یک فرد و یا تربیت نادرستخانوادگى و اجتماعى باشد .
البته این مسئله را نیز نباید از نظر دور داشت که برخى تبهکاران، در خانوادههایى اخلاقى و حتى تحصیلکرده رشد مىیابند، اما به دلیل حضور دائم در مجامع غیر اخلاقى و نیز داشتن زمینههاى پذیرش موارد ضد اخلاق و همچنین ضعف نفس، مرتکب جرم و جنایت مىشوند که در مراتب کلانتر جرایم آنها تبدیل به جرایم سازمانیافته و گروهى خواهد شد . بنابراین در برخورد با چنین باندهاى هماهنگى، باید به ریشه بروز جرم رسید و قطع کردن ساقه را تنها راه حل از بین بردن جرم ندانست .
کلافه از خستگى راه و سفر، نیمه شب، خودش را در میان انبوه اتومبیلهایى مىبیند که رانندگان هر یک از آنها سرگرم کار خویشند . کمتر کسى بهفکر این است که در این نیمه شب کمکى کند به زنى خسته از سفر کولهبار سفره را به دست مىگیرد و به کنار خیابان مىآید ; به امید یافتن مرکبى براى رسیدن به مقصد . خودرویى با ظاهرى قدیمى و فرسوده مقابلش مىایستد و بعد از رد و بدل شدن چند جمله، مسافر را با خود مىبرد . . . این آخرین سفر آن مسافر تنها در نیمههاى شب در یک شهر بزرگ بود; چند روز بعد خانوادهاش جسد او را تحویل مىگیرند . او یک نفر از یازده نفرى است که به دام سیاه خفاش شب افتاده است . . . .
پرده دوم:
چند سال بعد در پنج نقطه شهر، دار مجازات آویخته شده است . از یک هفته پیش در همه گوشه و کنار شهر و در اخبار سراسرى، مدام از مجازات پنج جوانى سخن مىرود که کوچکترین جرمشان اخاذى بوده است . تصویر مات و محو زنانى که به دام کرکسهاى سیاه پایتخت افتادهاند، ترس را کمابیش در دل هر بیننده و شنوندهاى راه مىدهد . یک هفته بعد پنج جوانى که نام کرکس بر خود نهادهاند، در میان چشمان حیرتزده و نگاه مبهوت گروهى زن و مرد و پیر و جوان در روز روشن از طناب دار آویخته مىشوند . . . . و این آخرین پرده از سناریوى جنایتهاى انفرادى و سازمان یافته نیست .
در شهرهاى مدرن و ماشینى امروزى، هر روز انواع و اقسام گروههاى اجتماعى، بهویژه ناهنجارىهاى اخلاقى مشاهده مىشود ; اما در این میان آنچه کمتر به آن پرداخته شده است، ریشهیابى چنین حوادث دهشتناک و اساسا شکلگیرى باندهایى چنین بىپروا و با رفتارهایى جنونآمیز است .
چند سالى است که صفحات حوادث نشریات پر است از اخبار جرم و جنایت و آدم ربایى و آدمکشى و کمتر روزى است که این صفحات تنها به حوادثى غیر از جنایت پرداخته باشند . نکته حائز اهمیت در اینجا این است که همگان افزایش تعداد دفعات وقوع این حوادث، عاملان بروز چنین وقایعى، از فرد به گروه تبدیل شدهاند و به این ترتیب این جنایات به صورت سازمان یافته بروز و ظهور مىیابند .
پس از مجازات اولین قاتل قتلهاى زنجیرهاى در خیابانهاى تهران که خفاش شب نام گرفت و محاکمه علنى او در حضور اولیاى دم مقتولان و نیز هزاران بیننده تلویزیونى، جامعه تا حدى در آرامش فرو رفت و بعد از مدتى کم کم سایه ترس و وحشت از میان گروههاى مختلف جامعه بهویژه زنان و دختران رختبر بست و این تصور ایجاد شد که این مجازات سنگین درس عبرتى خواهد شد براى دیگر شروران .
اما هنوز چند صباحى از این ماجرا نگذشته بود که گروههاى کوچک و بزرگ بزهکار در گوشه و کنار شهر با مجازاتهاى سبک و سنگین روبرو شدند که عمدتا این مجازاتها در ملا عام و در حضور سکنه محل و رهگذران انجام مىشد، اما در همان شرایط کسى به این پرسش پاسخگو نبود که اگر به گردن جوانى طناب بیندازند و در شهر بچرخانندش، او پس از اتمام دوره محکومیتش، چگونه در جامعه حضور پیدا خواهد کرد!؟
بسیارى از جامعهشناسان و صاحبنظران روانشناختى معتقدند که وجود بسترهاى پنهان ونیز ناهنجارىهاى موجود در جامعه و خانواده، عامل عمده و اصلى بروز این حوادث و نتیجتا شکلگیرى باندهایى این چنین است . وجود تبعیض در لایههاى مختلف اجتماعى، نبودن وسایل رفاه و آسایش به طور یکسان و نیز افزایش میزان نیازها و عدم امکان برآورده شدن همه آنها و محدودیتها و محرومیتهاى موجود در جامعه هم از دیگر عوامل مؤثر در شکلگیرى و بروز پدیده جنایت در جامعه است . از سوى دیگر با توجه به امکان وجود شکست در نقشههاى جنایتکارانه توسط یک فرد، بسیارى از افراد تبهکار ترجیح دادهاند تا به صورت گروهى و باندى وارد عمل شوند; زیرا به اعتقاد بسیارى از آنها، امکان لو رفتن نقشهها و دستگیرى همه اعضاى یک باند محدود است .
اینکه چرا با مجازات یک فرد یا باند تبهکار، ریشه چنین جنایاتى خشکیده نمىشود، بحثى است که بسیارى از جامعهشناسان و روانشناسان از زوایاى مختلف به آن پرداختهاند . نکته مشترک در این بررسىها و اظهارنظرها این است که در برخورد با بسیارى از این جرایم، فقط مجرم و نوع جرم در نظر گرفته شده است، نه علل و عوامل ایجاد جرم .
× × ×
در واقع در نگاه کالبدشکافانه به قضیه جرایم سازمانیافته، توجه به این نکته حائز اهمیت است که مجرم در واقع خود قربانى علل و عوامل وقوع جرم است . در حقیقتبروز رفتار نابهنجار و جنونآمیز از یک یا چند جوان، تنها مىتواند زاییده یک زندگى نابسامان و خالى از هر گونه اخلاقیات در درون یک فرد و یا تربیت نادرستخانوادگى و اجتماعى باشد .
البته این مسئله را نیز نباید از نظر دور داشت که برخى تبهکاران، در خانوادههایى اخلاقى و حتى تحصیلکرده رشد مىیابند، اما به دلیل حضور دائم در مجامع غیر اخلاقى و نیز داشتن زمینههاى پذیرش موارد ضد اخلاق و همچنین ضعف نفس، مرتکب جرم و جنایت مىشوند که در مراتب کلانتر جرایم آنها تبدیل به جرایم سازمانیافته و گروهى خواهد شد . بنابراین در برخورد با چنین باندهاى هماهنگى، باید به ریشه بروز جرم رسید و قطع کردن ساقه را تنها راه حل از بین بردن جرم ندانست .