طرح واره صدرایی برای علوم انسانی در زمینه و زمانه اسلامی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
علوم انسانی در خلأ شکل نمی گیرند، بلکه مشتمل بر پیش فرض ها و مبادی و مبانی خاصی است. این پیش فرض ها و مبانی در دنیای جدید هم در ساحت توصیف علوم انسانی حضور دارند و هم در قلمرو پاسخ به «چه باید باشدِ» آدم و عالَم. روش معرفت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی علوم انسانی در غرب با روش معرفت شناسی، انسان شناسی و هستی شناسی زمینه و زمانه اسلامی و دیگر بلاد متفاوت است. متغیرهای مرتبط با موضوع پژوهش عبارت اند از: زمینه های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و ارزش ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ و زمانه دین شناختی. در این نوشتار درباره رابطه میان این متغیرها و علوم انسانی پژوهش شده و پرسش اصلی این بوده است: که «چگونه با تحول در زمینه های پنج گانه پیش گفته، علوم انسانی متحول می شود؟» دستاوردهای این پژوهش عبارت بودند از: در زمینه و زمانه علوم انسانی و علوم اجتماعی کنونی، جهان به بخشی کوچک، یعنی دنیا فروکاسته و انسان با همه پیچیدگی اش به تن و روان تقلیل یافته است، اما بنا بر باور زمانه پیامبر خاتم (ص)، زمینه کنونی علوم باید مطابق این زمانه دگرگونی یابد و به جای غوطه ور شدن در برساخت ها و حبس در ذهن (زمینه معرفت شناسی کنونی) و به جای تقلیل انسان به آدمک ابژه شده (زمینه انسان شناسی کنونی) به نظم جدیدی اندیشیده شود که در آن، برساخت های اجتماعی نه شریعت را می بلعد و نه عدالت را زیر چرخ دنده هایش له می کند. نگارنده بر این باور است که شبکه معرفتی صدرایی با طرح، رهیافت، اهداف، روش و مسائلی که دارد می تواند بدون نادیده گرفتن تجربیات بشری، عرصه ای را فراهم کند تا هم نظریه های نوینی در علوم انسانی و علوم اجتماعی شکل گیرد و هم نظریه های شکل گرفته رایج پیشین در این زمینه، سیرتی بومی و الهی بیابند.Sadra's schema for humanities in Islamic context and time
Humanities are not formed in a vacuum, but contain certain presuppositions and principles. These presuppositions and foundations are present in the new world both in the field of description of human sciences and in the realm of twisting prescriptions for "what should be" of Adam and the world. The method, epistemology, anthropology, and ontology of the humanities in the West are different from the method, epistemology, anthropology, and ontology of the Islamic context and era and the context and eras of other countries. The variables related to the research subject are: ontological fields, anthropology, cognitive knowledge, and cognitive value and religious time. In this research, the relationship between these variables and humanities is researched, and the basic question of this research is: How will humanities change with the evolution of the above five fields? The achievements of this research include: the subjectivity of knowledge and reason (intellect sitting in the veil instead of the intellect discovering the veil), reducing the world to the world and the general desire for the world, reducing man to body and soul, organizing the context and time of humanities and current social sciences. and Islamic philosophy in general and Sadra'i philosophy in particular do not like this field and according to the time of the last prophet, he believes that: the current field of science should be transformed according to this time and instead of being immersed in constructions and being imprisoned in mind (the current field of epistemology) and instead of reducing human beings to objectified dummies (the current field of anthropology), one should think of a new order in which social structures neither swallow Sharia nor trample justice. He crushes her. The author believes that Sadra's epistemic network, with its design, approach, goals, method, and issues, can provide a basis for new theories in humanities and sciences without ignoring human experiences. Socially formed and the theories formed in common humanities and social sciences find a native and divine nature. Therefore, the author does not see a conflict between the two theories of refinement and the theory of the establishment of Islamic humanities.