آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

L’article étudie le processus de retour en mémoire de certaines étapes importantes de l’enfance dans Du côté de chez Swann de Marcel Proust. La particularité de cette recherche est d’appréhender l’envie de revivre des moments que la mémoire involontaire a pu faire rejaillir de manière insoupçonnée à partir des objets, des scènes, etc. Il s’est agi de déceler des formes du kitsch dans la narration de Marcel, un personnage qui s’efforce de vivre en double un même état affectif. Cette volonté de se réapproprier un moment déjà évanoui plonge le texte dans l’expressivité émotionnelle. Ces émotions extériorisent un discours actualisé dans le kitsch textuel marqué par l’artifice et la mélancolie. Cette notion intéressante du « kitsch » donne alors l’idée que les images du passé reviennent, d’une part, de manière inopinée ; et d’autre part, de manière consciente avec la finalité de pouvoir s’émouvoir comme la deuxième larme kundérienne qui donne une réalité idéalisée. Il a été question de voir comment le kitsch transparait dans l’écriture mémorielle proustienne.

حافظه، کیچ و انزوا در طرف خانه سوان اثر مارسل پروست

 این مقاله روند بازگشت به خاطره برخی از مراحل مهم دوران کودکی را در "در سمت سوان" اثر مارسل پروست بررسی می کند. ویژگی این تحقیق درک میل به زنده کردن لحظاتی است که حافظه غیرارادی ممکن است به شیوه ای نامعلوم از اشیاء، صحنه ها و غیره روشن شود. هدف این بود که اشکال کیچ را در روایت مارسل، شخصیتی که تلاش می کند دو بار همان حالت عاطفی را تجربه کند، کشف کند. این تمایل به تخصیص مجدد لحظه ای که قبلاً ناپدید شده است، متن را در بیان احساسی فرو می برد. این احساسات یک گفتمان به روز شده در کیچ متنی را بیرونی می کند که با ساختگی و مالیخولیا مشخص شده است. این مفهوم جالب «کیچ» این ایده را به وجود می آورد که از یک سو، تصاویر گذشته به طور غیرمنتظره ای بازمی گردند. و از سوی دیگر، آگاهانه با این هدف که بتواند مانند اشک دوم کوندری به حرکت درآید که واقعیتی ایده آل می دهد. این سوال بود که ببینیم کیچ چگونه در یادبودهای پروستی می درخشد.
حافظه اختیاری، کودکی، کیچ، تصنع، خواننده- تماشاگر

تبلیغات