فقه رسانه
آرشیو
چکیده
متن
رسانه به معنای هر وسیلهای است که مطلب یا خبری را به اطلاع مردم برساند؛ مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه[1] و اینترنت که هر کدام از آنها دارای احکام خاصی است که میتوان بر اساس اصول اسلامی به تبیین آن پرداخت. در آغاز، احکام خبر و خبر رسانی را با نگاهی فقهی ذکر میکنیم.
لزوم تحقیق در درستی اخبار
قرآن کریم میفرماید:
(یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْمًا بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ)؛[2]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما آورد، درباره آن تحقیق کنید؛ مبادا در صورت عمل کردن بدون تحقیق، به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید».
برخی مفسران شأن نزول آیه را، ولید بن عقبه دانستهاند که پیامبر(ص) او را برای جمع آوری زکات از قبیله بنی المصطلق اعزام داشت، اما او بدون تحقیق به پیامبر(ص) گزارش داد که آنها از پرداخت زکات خودداری کردهاند. در آن زمان امتناع از پرداخت زکات، یک نوع قیام بر ضدّ حاکمیت اسلام به شمار میآمد. پیامبر(ص) تصمیم گرفت با آنها مبارزه کند. اما این آیه نازل شد[3] که بیانگر تأکید بیشتر این حکم در مورد رهبران جامعه در مواجهه با خبر است.
آیه شریفه به صراحت، فلسفه حکم را، جلوگیری از آسیبرساندن به دیگران و در نتیجه پشیمانی از اقدام نابجا بیان میکند.
امام علی(ع) در پیام خود به مالک اشتر میفرماید:
«ولا تعجلن الی تصدیق ساع فان الساعی غاش و ان تشبه بالناصحین؛ و در تصدیق و باور داشتن خبر آورنده و سخن چین شتاب منما؛ زیرا سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است؛ هر چند وانمود کند که پند دهنده است».[4]
حرمت شایعه پراکنی
پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه و استقرار حکومت قرآنی، منافقان و بیمار دلان همواره اقدام به نشر اخباری میکردند که دلهرهزا و اضطراب آفرین بود. قرآن کریم حکم آنان را که ادامه سنت الهی در مورد تمام منافقان و مخالفان انبیاست، بیان کرد و فرمود:
(لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنّکَ بِهِمْ ثُمّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاّ قَلیلاً مَلْعُونینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً سُنّةَ اللّهِ فِی الّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنّةِ اللّهِ تَبْدیلاً)؛[5]
«اگر منافقان و بیمار دلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه منتشر میکنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم. سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند و از همه جا طرد میشوند و هر جا یافته شوند، دستگیر خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید...».
در برخی تفاسیر آمده است:
«ارجاف، به معنای ترویج باطل با هدف اندوهگین ساختن است که معنای اصلی آن، اضطراب است و مقصود از «مرجفون» منافقانی بودند که در مدینه خبرهایی را منتشر میکردند که موجب تضعیف روحیه مسلمین میشدند؛ مثلاً شایعه میکردند که مشرکان برای جنگیدن با مسلمین آماده شدهاند یا لشکرهای اعزامی از سوی پیامبر(ص) کشته و یا فراری شدهاند. قرآن کریم ضمن بیان حکم قتل و لعنت آنها، آن را حکمی ثابت در تمام شرایع پیشین اعلام داشت».[6]
در همین زمینه، کلام دیگر الهی میفرماید: (وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اْلأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدّوهُ إِلَى الرّسُولِ وَ إِلى أُولِی اْلأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتّبَعْتُمُ الشّیْطانَ إِلاّ قَلیلاً)؛[7]
«و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق) آن را شایع میسازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان که قدرت تشخیص کافی دارند، بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمی همگی از شیطان پیروی میکردید».
مرحوم شیخ طبرسی مینویسد:
«اذاعه، افشا، اظهار و اعلان، در معنا نظیر یکدیگرند، و استنباط به معنای استخراج است؛ به گونهای که در معرض دیدن قرار گیرد و یا به وسیله قلب، معرفت و شناخت آن میسر شود و معنای (لَعَلِمَهُ الّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ) آن است که آنها که به دنبال تحقیق از واقعیات و حقیقت هستند، (پس از مراجعه) حقیقت را خواهند یافت».[8]
حرمت نشر اکاذیب
گروهی متشکل و منسجم، توطئهای را با هدف ضربه زدن به پیامبر(ص) تدارک دیدند که در قرآن از آن به نام «اِفک» یاد شده است. قرآن کریم از توطئهگران با تعبیر «عصبه» یاد میکند. به نظر راغب، عصبه به گروهی میگویند که یک سخن بگویند و پشتیبان یکدیگر باشند[9] و تعداد آنان بین ده تا چهل نفر باشد.[10] آنها به رهبری عبدالله بن سلول، شایعهای را منتشر ساختند که بر اساس کلام الهی اگر فضل و رحمت خدا نبود، مجازات سنگینی دامن آنها را میگرفت.[11]
این در حالی بود که برخی از مسلمانان سادهلوح، فریب آنان را خورده و خود عاملی برای نشر آن گردیده بودند. قرآن آنها را سرزنش و ملامت کرد و با شدیدترین تعبیرات به نکوهش کار آنها پرداخت و فرمود:
(لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ... إِذْ تَلَقّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَ هُوَ عِنْدَ اللّهِ عَظیمٌ وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ. یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)؛[12]
«به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر میگرفتید ... و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن یقین نداشتید و آن را کوچک میپنداشتید؛ در حالی که نزد خدا بزرگ است. چرا هنگامی که آن را شنیدید، نگفتید: ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم؟ خداوندا! منزهی تو. این بهتان بزرگی است. خداوند، شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید، اگر ایمان دارید».
جواز افشای ستمگر
اگر چه در اسلام غیبت و بدگویی از مؤمنان حرام شمرده شده است، اما فرد ظالم و ستمگر از این قاعده مستثناست و میتوان در همان زمینهای که قصد ستمگری داشته، او را افشا کرد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
(لا یُحِبّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللّهُ سَمیعًا عَلیمًا)[13]؛
«خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد. خدواند شنوا و داناست».
نکوهش تملق و چاپلوسی
یکی از آسیبهای مطبوعاتی، تملق و چاپلوسی است که رواج آن در جامعه آثار زیان باری دارد. از امیرمؤمنان امام علی(ع) روایت شده است که فرمود:
«الثناء بأکثر من الإستحقاق ملق و التقصیر عن الإستحقاق عیّ أو حسد؛ ستودن دیگری بیش از آنچه شایسته آن است، چاپلوسی است و کمتر از آنچه سزاوار است، ناتوانی یا حسد ورزیدن است»[14]
و در نامه به مالک اشتر میفرماید:
«ثم رُضهم علی ان لایُطروکَ و لا یُبجّحوک بباطل لم تفعله فان کثرة الاطراء تُحدث الزهو و تُدنی من العزة؛ و آنان را وادار و بیاموز که بسیار تو را نستایند و از اینکه باطلی را به جا نیاوردهای، تو را شاد نگردانند (تا تو را به خود متوجه سازند)؛ زیرا ستایش بسیار، انسان را خودپسند ساخته و سرکشی به بار میآورد».[15]
بر این اساس، تملق و ستودن بیش از استحقاق فرد، علاوه بر اینکه دروغ به شمار میرود، دارای آثار تخریبی در شخصیت انسان است؛ چنان که در بیان امیرمؤمنان(ع) آمده است.
مرحوم شیخ انصاری یکی از محرمات را مدح و ستایش افرادی میداند که یا قابل ستایش نیستند و یا اینکه استحقاق مذمت دارند و دلیل آن را علاوه بر قبح عقلی، آیه شریفه (وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسّکُمُ النّارُ) ذکر میکند.[16]
انعکاس مشکلات مؤمنان
یکی از رسالتهای مهمّ مطبوعات و نظام رسانهای، انعکاس مشکلات مسلمین برای اطلاع دستاندرکاران و رفع آن است. چه بسیار رسانههای متعهد بودهاند که بدین وسیله توانستهاند مشکلات و ناملایمات بزرگ کشور یا منطقه را رفع کنند. حتی اگر مسئولان و افراد ذیربط در صدد گرهگشایی برنیایند، باز کار آنان اهمیت و جایگاه ویژه خود را از جهت معنوی خواهد داشت.
کتابهای حدیث از آن جمله وسایل الشیعه در این زمینه فصلهای متعددی را گشوده است؛ همانند «باب استحباب السعی فی قضاء حوائج المؤمن قضیت أولم تقض؛ مستحب بودن تلاش برای برآوردن نیازهای مؤمن، چه انجام بپذیرد، چه انجام نپذیرد».[17] و «باب استحباب تفریج کرب المؤمن؛ مستحب بودن رفع مشکلات مؤمنان» که در هر باب، یازده حدیث را ذکر کردهاست. در یکی از احادیث آمده است که پیامبر(ص) فرمود:
«من اغاث اخاه المسلم حتی یخرجه من همّ و کربه و ورطه کتب الله له عشر حسنات و رفع له عشر درجات و اعطاه ثواب عشر نسمات و دفع عنه عشر نقمات و اعدّ له یوم القیامة عشر شفاعات؛ هر کس برادر مسلمان خویش را فریاد رسی کند تا او را از غم و اندوه و سختی نجات دهد، خداوند برای او ده حسنه مینویسد و او را ده درجه بالا میبرد و به او ثواب آزاد کردن ده بنده میدهد و از او ده سختی و بلا رفع میکند و برای او در روز قیامت ده شفاعت فراهم میسازد».[18]
در حدیثی دیگر از امام علی(ع) نقل میکند که فرمود:
«من کفّارات الذّنوب العظام اغاثه الملهوف و التنفیس عن المکروب؛ از کفاره گناهان بزرگ، فریادرسی برای انسانهای اندوهگین و غمزده و رفع مشکل از کسانی است که در سختی قرار گرفتهاند».[19]
امروزه برای همه روشن است که گام اول برای پاسخگویی به ندای مظلومیت افراد گرفتار، انعکاس صحیح و درست مشکلات آنان درمطبوعات است. اگر ظلمی که در فلسطین بر مسلمین روا شده، از سوی رسانهها به صورت درست در معرض دید جهانیان قرار گیرد، دیگر دشمن این همه گستاخی نمیکند.
حرمت تمسخر و استهزا
خبررسانی گاه به این انگیزه است که دیگران آن را بشنوند یا بخوانند تا فردی را که موضوع خبر قرار گرفته است، به تمسخر بگیرند. که در قرآن کریم این کار، حرام شمرده شده است و میفرماید:
(یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَکُنّ خَیْرًا مِنْهُنّ)[20]؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند».
پینوشتها
1 . فرهنگ عمید، ج2، ص1042.
2 . حجرات /6.
3 . مجمع البیان، ج5، ص132 (منشورات مکتبة آیت الله نجفی).
4 . نهجالبلاغه، فیض الاسلام، ص998، نامه 53.
5 . احزاب/ 60 ـ 62.
6 . مجمع البیان، ج4، ص371؛ المیزان، ج16، ص361.
7 . نساء / 83.
8 . مجمع البیان، ج2، ص81.
9 . مفردات راغب (عصب).
10 . المیزان، ج15، ص97.
11 . نور / 20.
12 . نور / 15 ـ 17.
13 . نساء / 84.
14 . نهجالبلاغه، حکمت 339.
15 . همان، ص999، نامه 53.
16 . مکاسب، ص84.
17 . وسایل الشیعه، ج11، ص582، باب 27 من ابواب فعل المعروف.
18 . همان، ص588، باب29 ، حدیث8.
19 . همان، حدیث 10.
20 . حجرات / 11.
لزوم تحقیق در درستی اخبار
قرآن کریم میفرماید:
(یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْمًا بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ)؛[2]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما آورد، درباره آن تحقیق کنید؛ مبادا در صورت عمل کردن بدون تحقیق، به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید».
برخی مفسران شأن نزول آیه را، ولید بن عقبه دانستهاند که پیامبر(ص) او را برای جمع آوری زکات از قبیله بنی المصطلق اعزام داشت، اما او بدون تحقیق به پیامبر(ص) گزارش داد که آنها از پرداخت زکات خودداری کردهاند. در آن زمان امتناع از پرداخت زکات، یک نوع قیام بر ضدّ حاکمیت اسلام به شمار میآمد. پیامبر(ص) تصمیم گرفت با آنها مبارزه کند. اما این آیه نازل شد[3] که بیانگر تأکید بیشتر این حکم در مورد رهبران جامعه در مواجهه با خبر است.
آیه شریفه به صراحت، فلسفه حکم را، جلوگیری از آسیبرساندن به دیگران و در نتیجه پشیمانی از اقدام نابجا بیان میکند.
امام علی(ع) در پیام خود به مالک اشتر میفرماید:
«ولا تعجلن الی تصدیق ساع فان الساعی غاش و ان تشبه بالناصحین؛ و در تصدیق و باور داشتن خبر آورنده و سخن چین شتاب منما؛ زیرا سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است؛ هر چند وانمود کند که پند دهنده است».[4]
حرمت شایعه پراکنی
پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه و استقرار حکومت قرآنی، منافقان و بیمار دلان همواره اقدام به نشر اخباری میکردند که دلهرهزا و اضطراب آفرین بود. قرآن کریم حکم آنان را که ادامه سنت الهی در مورد تمام منافقان و مخالفان انبیاست، بیان کرد و فرمود:
(لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنّکَ بِهِمْ ثُمّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاّ قَلیلاً مَلْعُونینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتیلاً سُنّةَ اللّهِ فِی الّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنّةِ اللّهِ تَبْدیلاً)؛[5]
«اگر منافقان و بیمار دلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه منتشر میکنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم. سپس جز مدت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند و از همه جا طرد میشوند و هر جا یافته شوند، دستگیر خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید...».
در برخی تفاسیر آمده است:
«ارجاف، به معنای ترویج باطل با هدف اندوهگین ساختن است که معنای اصلی آن، اضطراب است و مقصود از «مرجفون» منافقانی بودند که در مدینه خبرهایی را منتشر میکردند که موجب تضعیف روحیه مسلمین میشدند؛ مثلاً شایعه میکردند که مشرکان برای جنگیدن با مسلمین آماده شدهاند یا لشکرهای اعزامی از سوی پیامبر(ص) کشته و یا فراری شدهاند. قرآن کریم ضمن بیان حکم قتل و لعنت آنها، آن را حکمی ثابت در تمام شرایع پیشین اعلام داشت».[6]
در همین زمینه، کلام دیگر الهی میفرماید: (وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اْلأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدّوهُ إِلَى الرّسُولِ وَ إِلى أُولِی اْلأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتّبَعْتُمُ الشّیْطانَ إِلاّ قَلیلاً)؛[7]
«و هنگامی که خبری از پیروزی یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق) آن را شایع میسازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان که قدرت تشخیص کافی دارند، بازگردانند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمی همگی از شیطان پیروی میکردید».
مرحوم شیخ طبرسی مینویسد:
«اذاعه، افشا، اظهار و اعلان، در معنا نظیر یکدیگرند، و استنباط به معنای استخراج است؛ به گونهای که در معرض دیدن قرار گیرد و یا به وسیله قلب، معرفت و شناخت آن میسر شود و معنای (لَعَلِمَهُ الّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ) آن است که آنها که به دنبال تحقیق از واقعیات و حقیقت هستند، (پس از مراجعه) حقیقت را خواهند یافت».[8]
حرمت نشر اکاذیب
گروهی متشکل و منسجم، توطئهای را با هدف ضربه زدن به پیامبر(ص) تدارک دیدند که در قرآن از آن به نام «اِفک» یاد شده است. قرآن کریم از توطئهگران با تعبیر «عصبه» یاد میکند. به نظر راغب، عصبه به گروهی میگویند که یک سخن بگویند و پشتیبان یکدیگر باشند[9] و تعداد آنان بین ده تا چهل نفر باشد.[10] آنها به رهبری عبدالله بن سلول، شایعهای را منتشر ساختند که بر اساس کلام الهی اگر فضل و رحمت خدا نبود، مجازات سنگینی دامن آنها را میگرفت.[11]
این در حالی بود که برخی از مسلمانان سادهلوح، فریب آنان را خورده و خود عاملی برای نشر آن گردیده بودند. قرآن آنها را سرزنش و ملامت کرد و با شدیدترین تعبیرات به نکوهش کار آنها پرداخت و فرمود:
(لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ... إِذْ تَلَقّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّنًا وَ هُوَ عِنْدَ اللّهِ عَظیمٌ وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ. یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ)؛[12]
«به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر میگرفتید ... و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن یقین نداشتید و آن را کوچک میپنداشتید؛ در حالی که نزد خدا بزرگ است. چرا هنگامی که آن را شنیدید، نگفتید: ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم؟ خداوندا! منزهی تو. این بهتان بزرگی است. خداوند، شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید، اگر ایمان دارید».
جواز افشای ستمگر
اگر چه در اسلام غیبت و بدگویی از مؤمنان حرام شمرده شده است، اما فرد ظالم و ستمگر از این قاعده مستثناست و میتوان در همان زمینهای که قصد ستمگری داشته، او را افشا کرد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
(لا یُحِبّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللّهُ سَمیعًا عَلیمًا)[13]؛
«خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدیها را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد ستم واقع شده باشد. خدواند شنوا و داناست».
نکوهش تملق و چاپلوسی
یکی از آسیبهای مطبوعاتی، تملق و چاپلوسی است که رواج آن در جامعه آثار زیان باری دارد. از امیرمؤمنان امام علی(ع) روایت شده است که فرمود:
«الثناء بأکثر من الإستحقاق ملق و التقصیر عن الإستحقاق عیّ أو حسد؛ ستودن دیگری بیش از آنچه شایسته آن است، چاپلوسی است و کمتر از آنچه سزاوار است، ناتوانی یا حسد ورزیدن است»[14]
و در نامه به مالک اشتر میفرماید:
«ثم رُضهم علی ان لایُطروکَ و لا یُبجّحوک بباطل لم تفعله فان کثرة الاطراء تُحدث الزهو و تُدنی من العزة؛ و آنان را وادار و بیاموز که بسیار تو را نستایند و از اینکه باطلی را به جا نیاوردهای، تو را شاد نگردانند (تا تو را به خود متوجه سازند)؛ زیرا ستایش بسیار، انسان را خودپسند ساخته و سرکشی به بار میآورد».[15]
بر این اساس، تملق و ستودن بیش از استحقاق فرد، علاوه بر اینکه دروغ به شمار میرود، دارای آثار تخریبی در شخصیت انسان است؛ چنان که در بیان امیرمؤمنان(ع) آمده است.
مرحوم شیخ انصاری یکی از محرمات را مدح و ستایش افرادی میداند که یا قابل ستایش نیستند و یا اینکه استحقاق مذمت دارند و دلیل آن را علاوه بر قبح عقلی، آیه شریفه (وَلا تَرْکَنُوا إِلَى الّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسّکُمُ النّارُ) ذکر میکند.[16]
انعکاس مشکلات مؤمنان
یکی از رسالتهای مهمّ مطبوعات و نظام رسانهای، انعکاس مشکلات مسلمین برای اطلاع دستاندرکاران و رفع آن است. چه بسیار رسانههای متعهد بودهاند که بدین وسیله توانستهاند مشکلات و ناملایمات بزرگ کشور یا منطقه را رفع کنند. حتی اگر مسئولان و افراد ذیربط در صدد گرهگشایی برنیایند، باز کار آنان اهمیت و جایگاه ویژه خود را از جهت معنوی خواهد داشت.
کتابهای حدیث از آن جمله وسایل الشیعه در این زمینه فصلهای متعددی را گشوده است؛ همانند «باب استحباب السعی فی قضاء حوائج المؤمن قضیت أولم تقض؛ مستحب بودن تلاش برای برآوردن نیازهای مؤمن، چه انجام بپذیرد، چه انجام نپذیرد».[17] و «باب استحباب تفریج کرب المؤمن؛ مستحب بودن رفع مشکلات مؤمنان» که در هر باب، یازده حدیث را ذکر کردهاست. در یکی از احادیث آمده است که پیامبر(ص) فرمود:
«من اغاث اخاه المسلم حتی یخرجه من همّ و کربه و ورطه کتب الله له عشر حسنات و رفع له عشر درجات و اعطاه ثواب عشر نسمات و دفع عنه عشر نقمات و اعدّ له یوم القیامة عشر شفاعات؛ هر کس برادر مسلمان خویش را فریاد رسی کند تا او را از غم و اندوه و سختی نجات دهد، خداوند برای او ده حسنه مینویسد و او را ده درجه بالا میبرد و به او ثواب آزاد کردن ده بنده میدهد و از او ده سختی و بلا رفع میکند و برای او در روز قیامت ده شفاعت فراهم میسازد».[18]
در حدیثی دیگر از امام علی(ع) نقل میکند که فرمود:
«من کفّارات الذّنوب العظام اغاثه الملهوف و التنفیس عن المکروب؛ از کفاره گناهان بزرگ، فریادرسی برای انسانهای اندوهگین و غمزده و رفع مشکل از کسانی است که در سختی قرار گرفتهاند».[19]
امروزه برای همه روشن است که گام اول برای پاسخگویی به ندای مظلومیت افراد گرفتار، انعکاس صحیح و درست مشکلات آنان درمطبوعات است. اگر ظلمی که در فلسطین بر مسلمین روا شده، از سوی رسانهها به صورت درست در معرض دید جهانیان قرار گیرد، دیگر دشمن این همه گستاخی نمیکند.
حرمت تمسخر و استهزا
خبررسانی گاه به این انگیزه است که دیگران آن را بشنوند یا بخوانند تا فردی را که موضوع خبر قرار گرفته است، به تمسخر بگیرند. که در قرآن کریم این کار، حرام شمرده شده است و میفرماید:
(یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ یَکُنّ خَیْرًا مِنْهُنّ)[20]؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند».
پینوشتها
1 . فرهنگ عمید، ج2، ص1042.
2 . حجرات /6.
3 . مجمع البیان، ج5، ص132 (منشورات مکتبة آیت الله نجفی).
4 . نهجالبلاغه، فیض الاسلام، ص998، نامه 53.
5 . احزاب/ 60 ـ 62.
6 . مجمع البیان، ج4، ص371؛ المیزان، ج16، ص361.
7 . نساء / 83.
8 . مجمع البیان، ج2، ص81.
9 . مفردات راغب (عصب).
10 . المیزان، ج15، ص97.
11 . نور / 20.
12 . نور / 15 ـ 17.
13 . نساء / 84.
14 . نهجالبلاغه، حکمت 339.
15 . همان، ص999، نامه 53.
16 . مکاسب، ص84.
17 . وسایل الشیعه، ج11، ص582، باب 27 من ابواب فعل المعروف.
18 . همان، ص588، باب29 ، حدیث8.
19 . همان، حدیث 10.
20 . حجرات / 11.