آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

هدف این مقاله بررسی جنبه های نمادین و نشانه ای موجود در نمایشنامه ی «پنجره ای بر بادها» نوشته فرهاد ناظرزاده کرمانی با رویکرد انسان شناسی تفسیری است. یافته ها نشان می دهد که درام نوشتِ «پنجره ای بر بادها»، از عنوان تا پایانه با آمیزشِ فرهنگِ دو شخصیتِ صنوبر و مظفر در طبیعتِ موهومِ خودساخته ی بادآباد، به تشکیل مثلثِ انسان شناسی تفسیری مبتنی بر نظریه ی کلیفورد گیرتز به روابط متقابل «انسان»، «فرهنگ» و «طبیعت» بپردازد و آن را در طبقه ی درام نوشت های معناگرای بوم شناخت قرار دهد. مظفر پس از هشت ماه دوری به دیار خود بادآبادِ کرمان، برگشته و تحت تاثیر گزارش های لوطی انتر به دست، نسبت به همسر حامله ی خود صنوبر، بدبین می شود. بنابراین، برای حفظ آبروی خود تصمیم به مجازات صنوبر می گیرد و او را با طنابی در دست و فانوسی در دستی دیگر شبانه به بالای تپه ای در بیابان می برد و او را به سنگی که به شکل سر خر در آمده (خرسنگ)، می بندد که مجازات کند و خود با صدای کفتارگونه ی هموندان از آنجا دور می شود با این پیش فرض که اگر صنوبر بی گناه است، توسط مطربان شبگرد نجات می یابد و اگر گناه کار است طعمه حیوانات وحشی می شود. نشانه ها و معناها در این نمایش نامه بیانگرِ دو وجهه ی مهم انسان شناسی تفسیری و دیداری است. نویسنده توانسته نمادهایی جدید و مناسب منطقه بسازد. در این نمایشنامه حدود بیست و هفت نماد بومی، قبیله ای، ذهنی، دینی و خیالی وچود دارد که آن را در ردیف نمایشنامه های نمادگرای مردمشناسانه قرار می دهد. هر دو شخصیت این نمایشنامه با زبان هم صحبت می کنند اما زبان ذهن آنها تفاوت دارد. این پژوهش بر اساس روش مطالعات توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای- اسنادی تهیه شده و به روش تحلیل محتوای کیفی، نیز تجزیه تحلیل گردیده است.

Morphology of native Symbols in the play "Window on the Winds" With an interpretive anthropology approach.

The aim this article is to investigate the symbolic and symbolic aspects in the play "Window Window" written by Farhad Nazerzadeh Kermani with an interpretive anthropological approach. In the statement of interpretive anthropology, Clifford Geerts considers two important processes of emic-etic researches as the fundamental elements of the interpretation of works of art. A window on the winds has been able to put the anthropological texture of the drama in a connection between culture, man and nature, and by creating tribal music, it has mixed the archetypes of the people of Kerman. The findings show that the play "Window on the Winds", from the title to the end, with the mixing of the culture of the two characters of Sobar and Mozaffar in the self-made imaginary nature of Badabad, forms an anthropological triangle of interpretation based on the theory of Clifford Geertz to the interrelationships of "man", "culture". and "nature" and place it in the category of ecological semantic dramas. After eight months of being away, Muzafar returned to his hometown of Badabad, Kerman, and under the influence of Loti's reports, he became pessimistic towards his pregnant wife Sanobar. Therefore, in order to protect his reputation, he decides to punish the spruce and takes him to the top of a hill in the desert at night with a rope in one hand and a lantern in the other hand, and ties him to a stone shaped like a donkey's head (Khorsang) to punish him. And he walks away from there with the hyena-like voice of Hamodan, with the assumption that if the fir tree is innocent, it will be saved by the nocturnal singers, and if it is guilty, it will become the prey of wild animals. Signs and meanings in this play express two important aspects of interpretive and visual anthropology. The findings show that the author was able to create new and suitable symbols for the region. In this play, there are about twenty-seven indigenous, tribal, mental, religious and imaginary symbols, which places it in the ranks of anthropological symbolist plays. Both characters in this play speak the same language, but the language of their minds is different. This research was prepared based on the method of descriptive analytical and library-documentary studies and it was also analyzed using the qualitative content analysis method.

تبلیغات