آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

 پیشتر درباره جایگاه زن سخن گفتیم. در این مقاله، به حقوق زن در عصر نبوی می‌پردازیم و از دو منظر به این امر توجه می‌کنیم: حقوق مادی، حقوق معنوی.
الف) حقوق مادی
1. مهریه
در دین مبین اسلام طلاق بسیار مبغوض است،[1] ولی با این حال صبغه و رنگ ذلت زن را ندارد. از همین رو، پیامبر از همان ابتدای بعثت خود، به پشتوانه قرآن، به تحریم تمامی طلاق‌های ظالمانه‌ای پرداخت که در عهد جاهلیت رواج داشت؛ طلاق‌هایی چون: ظهار،[2] ایلا[3] و لعان.[4] آن حضرت قوانین جدیدی درباره طلاق ارائه کرد. بدین منظور، ابتدا به راه‌های جلوگیری از وقوع این امر مبغوض پرداخت. امر به معاشرت صحیح در میان زن و همسر:)عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ([5] ، تشکیل دادگاه خانوادگی،[6] وجود شرایطی در اجرای صیغه طلاق و ...، همه برای جلوگیری از طلاق بود.[7]
آیین اسلام سعی می‌کند تا به هر طریقی از فروپاشی کانون خانواده جلوگیری شود، اما اگر چاره‌ای جز طلاق نباشد، قوانین طلاق به گونه‌ای تنظیم شده تا از هر گونه اجحاف به زن جلوگیری شود. در اسلام طلاق به دو صورت رجعی و بائن قرار داده شده است. در طلاق رجعی، امکان رجوع شوهر به زن در ایام عدّه وجود دارد؛ ولی در طلاق بائن که طلاقی بدون عدّه است، امکان رجوع مرد به زن در ایام عِدّه ممکن نیست.[8]
طلاق بائن خود به انواعی چون طلاق خلع، طلاق مبارات، سه طلاقه و ... تقسیم می‌شود که از میان این طلاق‌ها، طلاق خلع یکی از ابتکارات و امتیازات مثبت اسلام برای زنان است؛ چرا که در این طلاق، اختیار طلاق، با زن است. این طلاق اولین بار در عصر نبوی بین جمیله دختر سلول و ثابت پسر قیس واقع شد.
طلاق مبارات، یکی دیگر از انواع طلاق بائن است که به سبب بی‌میلی طرفین به ادامه زندگی زناشویی واقع می‌شود.[9]
همچنین شیوه سه طلاقه نیز که طلاق‌های بی‌حد و حصر عرب جاهلی را محدود می‌کرد، از انواع طلاق است.[10]
همانطور که بیان شد، اسلام با راهکارهای گوناگون سعی در جلوگیری از فروپاشی کانون خانواده دارد. آخرین راهکار، مقرر کردن مدت زمانی به نام عِدّه است که در قرآن با لفظ «تَربُّص» از آن یاد شده است.[11] عده، مدتی است که زن آزاد پس از جدایی از شوهرش در حالت انتظار است و در این مدت، مرد حق رجوع به زن را دارد.[12] البته زن پس از مرگ شوهر نیز باید مدتی را در عده به سر ببرد که عده زن مطلقه با عده زن متوفا، اندکی تفاوت دارد. عادلانه بودن قانون عده در اسلام زمانی روشن می‌شود که به عادات عرب پیش از طلوع اسلام در مسئله عدّه نظری بیفکنیم.
تا به حال نقش و جایگاه دختر و همسر را در خانواده عصر نبوی بیان کردیم، اما نقش آخری که زن در خانواده بر عهده دارد، مادری است. مادر در خانواده عصر نبوی از اهمیت بسیاری برخوردار بود و از همان ابتدای بارداری، به عنوان مؤثرترین نقش در تربیت طفل معرفی شده است. از همین رو، در تعالیم اسلامی عصر نبی اکرم، زنان باردار در حکم دائم الصلوة، دائم الصوم و دائم الجهاد معرفی شده‌اند :[13] «هنگامی که زن باردار شد، همانند روزه‌داری است که به عبادتی قیام کرده و با مال و جان در راه خدا به جهاد پرداخته است».[14]
به دلیل اهمیت و نقش عمده مادر در شکل‌گیری شخصیت فرزند، پیامبر اکرم(ص) در تعالیم خود درباره دقت در انتخاب همسر توصیه‌های فراوانی فرموده است و مردان به انتخاب همسری با عفت، با تقوا و با ایمان توصیه و از زنانی که همانند سبزه مزبله‌اند، پرهیز داده شده‌اند. حمایت‌های اسلام از مادران، شامل جنبه‌های دنیوی و اخروی می‌شود و پاداش‌های دنیوی و اخروی فراوانی برای مادر ذکر شده است. لزوم احترام و توجه به مادر بارها مورد تأکید بوده است. خداوند می‌فرماید: ( وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا)[15]؛ «و خداوند را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید».
در روایت است که معاویة بن جاهمه خدمت پیامبر رسید و گفت: می‌خواهم با شما در راه خدا جهاد کنم؟ حضرت فرمودند: آیا مادرت زنده است؟ معاویه گفت: آری. حضرت فرمودند: «برگرد و به او نیکی کن که بهشت زیر پاهای اوست».[16]
یکی از جلوه‌های حمایت مادی از مادران، مسئله مهریه است. قرآن کریم در این عصر ابتدا تمامی رسوم جاهلیت را درباره مهر منسوخ اعلام کرد، سپس با آیاتی چون آیه 4 و 19 سوره نساء، مهریه را حق مسلم زنان شمرد. پیامبر(ص) نیز تأکید بسیاری بر پرداخت مهریه به زنان داشت و بهترین دارایی زن را مهریه با برکت می‌دانست.[17] در تاریخ آمده است که زنی خدمت پیامبر(ص) رفت و در حضور جمع گفت: یا رسول الله! مرا شوهر بده. پیامبر اکرم(ص) فرمود: چه کسی او را می‌خواهد؟ مردی برخاست و گفت: من. پیامبر(ص) فرمود: به او چه می‌دهی؟ مرد گفت: چیزی ندارم. پیامبر سکوت کرد. سپس دوباره پیشنهاد خود را مطرح ساخت و باز آن مرد برخاست. وقتی پیامبر برای بار سوم پیشنهاد خود را مطرح کرد و مرد برخاست، حضرت به او فرمود: آیا چیزی از قرآن می‌دانی؟ گفت: می‌دانم. پیامبر(ص) فرمود: او را به تو تزویج کردم با مهریه یاد دادن آنچه از قرآن می‌دانی.[18] این چنین پیامبر(ص) با رفتاری زیبا، لزوم پرداخت مهریه را بیان می‌کرد. سیره آن حضرت در مورد مهریه همسرانش، نمونه دیگری از تأکیدهای او بر این مسئله است.[19] احادیث بسیاری نیز از نبی اکرم در دست است که در آنها مجازات سنگینی برای عدم پرداخت مهر زن ذکر شده است؛ از جمله اینکه فرمود: هر که زنی بگیرد و در نظر داشته باشد که مهر او را نپردازد، هنگام مرگ چون زناکاران بمیرد.[20]
2. نفقه
دومین حق مادی برای زنان، نفقه است. نفقه در آیات و روایات اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است و خداوند در آیه 233 سوره بقره به این امر اشاره کرده و اهمیت آن به حدی است که در صورت عدم پرداخت نفقه از سوی مرد، زن می‌تواند نفقه مورد نیاز خود را از دارایی مرد بردارد. برخورد پیامبر(ص) با هند، همسر ابوسفیان در روز فتح مکه مبنی بر برداشتن نفقه (به اندازه متعارف) از دارایی ابوسفیان، (به علت عدم پرداخت نفقه)، نشانه اهمیت این حق است.[21] آن حضرت در خطبه‌های حجة الوداع نیز به لزوم پرداخت این حق به زنان اشاره کرد[22] و هنگام وصیت نیز نفقه همسران خود را بعد از مرگ، اولویت اصلی قرار داد.[23]
3. ارث
ارث، حق دیگری است که با بعثت پیامبر و نزول آیات قرآنی برای زنان مسجّل گردید. بر این اساس، خداوند در قرآن، آیاتی از سوره نساء را به این مسئله اختصاص داده است. اولین آیه در این زمینه، آیه هفتم سوره نساء بود که در آن بهره‌ای از ارث برای زنان قرار داده شد، اما به علت نامعلوم بودن این بهره، خداوند در آیه 12 همین سوره به بیان میزان دقیق ارث زنان پرداخته است. شأن نزول هر یک از این آیات، برخی از احجاف‌های اعراب درباره ارث زنان بود که با نزول آیات ارث، این حق از سوی پیامبر به زنان بازگردانده شد. همچنین سیره پیامبر به گونه‌ای بود که بعد از نزول این آیات از ظلم به زنان در مسئله ارث جلوگیری می‌کرد و سهم ارث زنان را مهم‌تر از هر چیزی حتی انفاق و صدقه مال می‌دانست.[24]
ب) حقوق اجتماعی
حقوقی که بیان شد، همه جزء حقوق مادی زن در درون خانواده است. اما اسلام در اجتماع نیز برای زنان حقوقی را قائل است. برخورداری از درآمد، یکی از این حقوق اجتماعی است. بر این اساس زنان در عصر نبوی، علاوه بر اینکه حق اشتغال در مشاغل گوناگون را داشتند، درآمد حاصل از کار و تلاش خود را هم مالک بودند و هیچکس حتی شوهر حق تصرف در این حق زنان را نداشت: (لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا اکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا اکْتَسَبْنَ)[25]؛ «مردان را از آنچه کسب می‌کنند و به دست می‌آورند، بهره‌ای است و زنان را از آنچه کسب می‌کنند و به دست می‌آورند، بهره‌ای است».
از این رو، ما شاهدیم که زنان عصر نبوت در حرفه‌های گوناگون چون: نخ ریسی، صنعتگری، طبابت، تجارت، فروشندگی، کارهای بازار، ساربانی و شترداری، خیاطی، نجاری، دباغی، دایگی، شیرینی پزی، آرایشگری با حفظ عفاف و حجاب اشتغال داشتند و در چگونگی مصرف درآمد خود مختار بودند؛ چنانکه زینب درآمد حاصل از صنعتگری خود را صدقه می‌داد.[26] رائطه صنعتگر در مورد نحوه خرج کردن درآمدش از پیامبر(ص) پرسش کرد و آن حضرت نیز او را به انفاق به خانواده توصیه فرمود.[27]
دیه، یکی دیگر از حقوق اجتماعی زنان است که در صدر اسلام برای زنان قرار داده شد و آیات (ص)2 سوره نساء و 178 سوره بقره به آن اشاره دارند. همچنین برخی از احادیث نبوی بیانگر اعطای این حق به زنان عصر نبوی است؛ از جمله اینکه در حدیثی آمده است: مردی نزد رسول خدا(ص) آمد که زنش را با عمودی زده و او را به قتل رسانده بود. رسول خدا(ص) اولیای زن را مخیر کرد بین اینکه پنج هزار درهم دیه بگیرند و یا اینکه نصف دیه را بدهند و شوهرش را قصاص کنند.[28]
در عصر نبوی در جنگ‌ها غنایم جنگی فراوانی به دست مسلمانان می‌آمد که سهمی از آن به زنان اختصاص داده می‌شد. در غزوه خیبر پیامبر به زنان شرکت کننده در جنگ سهمی از غنایم را اعطا کردند[29] و علاوه بر این، پیامبر(ص) بخشی از کتیبه را که خمس رسول خدا(ص) بود، به زنان بخشید.[30] در ضمن فدک را که بدون جنگ به دست مسلمانان افتاده بود، به حضرت فاطمه(س) داد.[31]
ج) حقوق سیاسی
زنان در این عصر، در امور سیاسی هم به صورت علنی و غیر علنی، حضور داشتند و در مورد حضور علنی زنان می‌توان به بیعت، هجرت، امان دادن و حضور در جهاد و حج اشاره کرد.
1. بیعت
بیعت، نخستین عرصه سیاسی صدر اسلام بود که اولین بار در ذی الحجه سال دوازدهم بعثت به وقوع پیوست.[32] در این بیعت چند مرد حضور داشتند و بنا به نقل برخی کتب، زنی به نام عفراء دختر ثعلبه نیز در این بیعت حضور یافت.[33] بعد از این بیعت ، دو زن به نام‌های نسیبه دختر کعب (ام عماره)، و اسماء دختر عمرو بن عدی (ام منیع) حضور داشتند.[34]
بیعت دیگر در تاریخ صدر اسلام، در صلح حدیبیه رخ داد. این بیعت در شرایط حساسی بسته شد؛ زیرا هنگامی که پیامبر و مسلمانان به قصد انجام حج عازم مکه بودند، متوجه شدند قریشیان قصد حمله به مسلمانان را دارند. از این رو، در زیر درختی جمع شدند و با پیامبر بیعت کردند تا از اوامرش ذره‌ای تخلف نکنند.[35] منابع تاریخی، نام سه زن شرکت کننده در این بیعت را ذکر کرده‌اند که عبارت‌اند از: ربیع دختر معوذ، ام هشام انصاریه و نسیبه دختر حارث.[36]
بیعت دیگر بعد از فتح مکه بود. پیامبر پس از فتح مکه (سال هشتم هجرت) از جانب خداوند مأمور شد تا بر اساس مفاد آیه 12 سوره ممتحنه با زنان بیعت کند. مفاد آیه چنین بود: «ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آمدند تا در مورد اینکه به خدا شرک نورزند و دزدی نکنند و زنا ندهند و فرزندان خود را نکشند و بهتان نزنند و در کار پسندیده از فرمان تو سرپیچی نکنند، با تو بیعت کنند، با آنان بیعت کن و برای آنها استغفار کن. همانا خداوند آمرزنده و بردبار است».
نحوه بیعت پیامبر با زنان این گونه بود که آن حضرت دستور داد تا ظرف آبی آوردند، سپس حضرت دست خود را در میان آن ظرف گذاشت و مواد پیمان را متذکر شد، آن گاه دست خود را بیرون آورد و پس از آن زنان به عنوان اقرار و ایمان به خدا و تصدیق رسول خدا، دست خویش را در همان آب فرو بردند.[37]
آخرین بیعت که بسیاری از بانوان مسلمان در آن شرکت کردند، در حجة الوداع و جریان غدیر خم بود.
2. هجرت
دومین حرکت سیاسی صدر اسلام، هجرت بود که به دلیل سختی‌های خاص خود اهمیت بسیاری داشت. بر این اساس، در 21 آیه از قرآن مجید، از هجرت با عبارات تجلیل آمیزی یاد شده است[38] و احادیث زیادی نیز بیان کننده فضیلت این فریضه است. هجرت به حبشه نخستین هجرت عصر نبی اکرم بود که به دلیل آزار و اذیت شدید قریشیان صورت گرفت. هجرت اول به حبشه در سال پنجم بعثت صورت گرفت و یازده مرد و چهار زن در آن شرکت داشتند.[39]
مدتی پس از هجرت نخستین مسلمانان، خبری به آنان رسید مبنی بر اینکه اهل مکه مسلمان شده‌اند. پس از شنیدن این خبر تعدادی از مسلمانان مهاجر به مکه بازگشتند، ولی با نادرست بودن خبر مواجه شدند. در نتیجه هیچ یک از این افراد، وارد مکه نشد، مگر اینکه خود را در پناه کسی قرار داد. مشرکان پس از این هجرت آزار و شکنجه مسلمانان را افزایش دادند. مسلمانان اندکی پس از هجرت نخستین، هجرتی دیگر به حبشه انجام دادند و هجرت کنندگان 83 مرد و یازده زن بودند.[40] از زنان می‌توان به افرادی چون: اسماء همسر جعفر، فاطمه دختر صفوان، امینه دختر خلف بن اسعد خزاعی و ... اشاره کرد.[41]
با بالا گرفتن فشارها و شکنجه‌ها از سوی مشرکان، مسلمانان به دستور پیامبر هجرت دیگری انجام دادند که پر خطرتر از دو هجرت قبل بود؛ چرا که مسلمانان در این هجرت، خانه و کاشانه خود را برای همیشه در مسیری به مسافت 480 کیلومتر به مقصد مدینه ترک می‌کردند؛ ولی با وجود این، ما در این هجرت شاهد حضور گسترده زنان هستیم؛ زنانی که خالصانه، با وجود لطافت وجودی شان، سختی‌های راه را به جان خریدند تا اسلام خویش را حفظ کنند.
امّ سلمه، یکی از زنان است که در راه هجرت به مدینه متحمل سختی‌های فراوان شد و مسیر هجرت را به تنهایی طی کرد.[42]
هجرت فواطم، هجرت دیگری است که همراه با سختی بود؛ چرا که قریشیان پس از اطلاع از هجرت حضرت علی(ع) همراه فواطم و گروهی از زنان و مردان مسلمان، نیروی گشتی را به دنبال آنان فرستادند. این گروه در میانه راه به مسلمانان رسیدند، ولی با رشادت حضرت علی(ع) مجبور به بازگشت شدند.[43]
امّ هشام انصاری، بانوی دیگری است که در راه رسیدن به مدینه سختی‌های فراوانی را تحمل کرد، ولی با کرامتی که در بین راه از جانب خداوند به او عطا شد، خود را به مدینه رساند.[44]
علاوه بر هجرت‌هایی که در ابتدای هجرت پیامبر(ص) به مدینه صورت گرفت، هجرت‌های دیگری هم از سوی زنان پس از صلح حدیبیه انجام شد که به دلیل مفاد صلح حدیبیه (مبنی بر بازگرداندن مهاجران مشرکان به خودشان) در جای خود حائز اهمیت بسیاری است. از زنانی که خطر این هجرت را به جان خریدند، می‌توان به ام کلثوم دختر عقبه بن ابی معیط، و سبیعه اشاره کرد.[45] پیامبر(ص) پس از هجرت این زنان، مفاد صلح نامه را مربوط به مردان دانست و از بازگرداندن زنان به مشرکان خودداری کرد.[46] البته این مسئله منوط به این بود که این اقدام سیاسی زنان، خالصانه و به دور از ملاحظات فردی باشد.[47]
3. امان دادن
یکی دیگر از حقوقی که پیامبر برای زنان قائل شد، مسئله امان دادن بود. در عصر نبی اکرم در موارد متعددی زنان به برخی از بستگان خود امان دادند؛ مانند: امان دادن زینب به همسرش ابوالعاص،[48] امان دادن امّ هانی در روز فتح مکه به دو تن از بستگانش،[49] و امان دادن ام حکیم به همسرش.[50]
4. حج
حج نیز یکی دیگر از عرصه‌‌های عبادی، سیاسی و اجتماعی بود که زنان صدر اسلام در آن حضور یافتند و این حضور با توجه به فضیلت حج در آیات و روایات اهمیت بسیاری داشت. در سفر اول پیامبر(ص) به خانه خدا که در ذی القعده سال ششم هجرت بود، چهار زن به نام‌های امّ سلمه، امّ عماره، امّ منیع و امّ عامر اشهلی حضور داشتند.[51] در این سفر مسلمانان موفق به زیارت خانه خدا نشدند، ولی صلح‌نامه‌ای تنظیم کردند که به موجب آن در سال آینده می‌توانستند به زیارت خانه خدا مشرف شوند.[52] پس از آن در سال هفتم هجرت، سفر عمرة القضاء صورت گرفت که در این سفر نیز حضور زنانی چون عایشه را شاهد هستیم.[53] آخرین سفر حج پیامبر(ص) نیز در بیست و ششم ذی القعده سال دهم هجرت بود.[54] آن حضرت در این سفر تمامی زنان خود را به زیارت خانه خدا برد.[55] علاوه بر همسران حضرت، زنانی چون: حضرت فاطمه، اسماء بنت عمیس،[56] خواهر عقبة بن عامر، ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب و زنان بسیار دیگری همراه مسلمانان بودند.[57]
مواردی که بیان شد، بیانگر حضور علنی زنان در امور سیاسی بود، اما زنان صدر اسلام به صورت غیر علنی نیز در بسیاری از مسائل سیاسی حاضر بودند که یک مورد آن مشورت پیامبر با امّ‌‌سلمه در سفر عمرة القضاء است. آن حضرت در این سفر پس از سرپیچی مسلمانان از دستور آن حضرت در مورد نحر و حلق کردن، ناراحت به خیمه‌ همسرش امّ سلمه رفت و علت ناراحتی خود را بیان کرد. امّ سلمه پیشنهاد کرد که پیامبر خود برخیزد و نحر و حلق کند. با این اقدام رسول خدا، تمامی مسلمانان به نحر و حلق کردن پرداختند.[58] پس از شکستن مواد صلح حدیبیه نیز ابوسفیان نزد برخی بانوان و ام حبیبه رفت تا آنان نظر پیامبر را تغییر دهند. البته موارد دیگری از این دست وجود دارد که افراد برای تغییر نظر پیامبر(ص) از زنان درخواست کمک می‌کردند.[59]
5. جهاد
جهاد، عرصه سیاسی و اجتماعی دیگری است که نه تنها زنان در این عرصه حضور می‌یافتند، بلکه رشادت‌های بسیاری از شیر زنان صدر اسلام در این زمینه به ثبت رسیده است. فعالیت‌های زنان در جبهه‌های جهاد، در سه صحنه بود: قبل از جهاد، در صحنه نبرد و پس از جهاد. در حیطه اول شاهد کمک‌های نقدی زنان مسلمان به جبهه و رزمندگان هستیم که نمونه آن جمع‌آوری کمک‌های زنان در جنگ تبوک است.[60] فعالیت‌های زنان در صحنه نبرد، یا در پشت جبهه بود و یا در میدان مبارزه. در پشت جبهه نیز عهده‌دار مسئولیت‌هایی چون: تدارکات و پشتیبانی، تشویق مردان به قتال و رسیدگی به مجروحان بودند؛ چرا که وجود سازمان قوی و منظم برای تأمین نیازهای رزمندگان بسیار ضروری است و هنگامی که مردان مشغول رزم‌اند، زنان می‌توانند بدین مهم اقدام ورزند.[61] از این رو، زنان در عصر پیامبر(ص) در جنگ‌های مختلف به کارهای تدارکات و پشتیبانی می‌پرداختند. در جنگ خیبر شاهد حضور چهارده زن هستیم که از مدینه خوراکی آورده بودند و به جستجوی آب می‌رفتند.[62] در جنگ خندق آشپزی حضرت فاطمه(س) برای پیامبر را می‌بینیم.[63] همچنین ام عطیه، در هفت جنگ همراه رسول خدا(ص) حضور داشت و یکی از وظایفش تهیه غذا برای رزمندگان اسلام بود.[64] در جنگ خیبر، ام سنان اسلمی مسئولیت دیده‌بانی از بارها را برعهده گرفت.[65] زنان کارهای دیگری از قبیل: تهیه دارو، رساندن مهمات به رزمندگان، تعمیر تجهیزات آسیب دیده و انتقال پیکر شهدا را نیز انجام می‌دادند که در هر کدام از این اقدامات، نام زنانی چون: امّ سنان اسلمیه، امّ ابیه، امّ سلیط، هند دختر عمرو بن خزام و ... به چشم می‌خورد.
از دیگر فعالیت‌های زنان در پشت جبهه، رسیدگی به مجروحان بود. حضور سیزده زن در جبهه احد برای مداوای مجروحان، شاهدی بر این مدعاست که با زخم بندی حمنه،[66] امّ سلیم و امّ عماره[67] مصداق علنی پیدا کرد. همچنین برخی از زنان به دلیل تبحری که در امر معالجه بیماران داشتند، خیمه‌ای مخصوص این کار برپا کرده بودند که از آن جمله می‌توان به خیمه رفیده در جنگ خندق اشاره کرد.[68]
تشویق مردان به قتال، از دیگر فعالیت‌های زنان در پشت جبهه‌های جهاد عصر نبوی است. آنان چه قبل از جنگ و چه در حین جنگ، به تشویق رزمندگان می‌پرداختند و با سخنان خود نیرویی دوباره به آنان می‌بخشیدند. یک نمونه آن ام عماره است که پسرش را در نبرد احد، پس از زخم‌بندی او، به ادامه جهاد ترغیب و تشویق می‌کرد.[69] زنان در هنگام فرار برخی از رزمندگان سست عنصر از میدان نبرد، با سخنان آتشین خود آنان را به مبارزه فرا می‌خواندند و باعث حیرت و تحسین همگان حتی رسول خدا می‌شدند. برخورد امّ حارث و امّ عماره با پسرش عبدالله پس از فرار او در احد،[70] برخورد امّ ایمن و صفیه با فراریان احد[71] و برخورد امّ حارث و امّ عماره با فراریان جنگ حنین،[72] همه موارد اندکی از این گونه رشادت‌های زنان است.
آنچه بیان شد، فعالیت‌های مربوط به پشت جبهه بود، ولی زنان صدر اسلام گاه در خود میدان نبرد نیز شرکت می‌جستند و رشادت‌های بی‌نظیری از خود نشان می‌دادند؛ از آن جمله می‌توان به رشادت‌های امّ عماره در جنگ‌ها اشاره کرد. این شیرزن صدر اسلام، نه تنها در جنگ‌ها حضور می‌یافت، بلکه در موقعیت‌های حساس جنگ‌هایی چون: احد، خیبر و حنین به جنگاوری و دفاع از پیامبر پرداخت. داستان دلیری‌های این بانوی فداکار در جبهه احد به حدی شگفت‌آور بود که پیامبر در حق او فرمود: «مقام نسیبه (امّ عماره) از مقام فلان و فلان برتر است».[73] امّ سلیم بانوی دیگری است که در نبرد حنین خنجری برای محافظت از خود به کمر بسته بود.[74] از زنان دیگری که نامش در نبرد حنین به چشم می‌خورد، امّ حارث است که پس از فرار جنگجویان، پیش روی پیامبر قرار گرفت و سپر ایشان شد.[75] داستان رشادت صفیه در غزوه خندق و کشتن مرد یهودی به وسیله او، نمونه دیگری از رشادت این زنان است.[76]
پس از جهاد و جنگ نیز زنان نقش سازنده‌ای بر عهده داشتند. آنان چنان دارای روحیه قوی و نیرومندی بودند که نه تنها کوچک‌ترین ضعفی در برابر شهادت عزیزانشان ابراز نمی‌کردند، بلکه با استقامت خود، دشمنان اسلام را مأیوس می‌کردند و مسلمانان را برای دفاع و جنگ آماده می‌ساختند.[77] نمونه این برخورد زیبا را می‌توان در رفتار امّ حارث پس از مطلع شدن از خبر شهادت پسرش جستجو کرد. این بانوی صبور پس از اطلاع از شهادت فرزندش، منتظر پیامبر شد و چون از جایگاه پسرش در بهشت اطمینان یافت، گفت: «هرگز بر او گریه نخواهم کرد».[78]
سمیرا، هند و کبشه، زنان دیگری هستند که هر کدام در جبهه احد، شاهد شهادت چند تن از عزیزانشان بودند، ولی پس از اطلاع از سلامتی پیامبر، هر مصیبتی را در قبال آن اندک شمردند.[79] صبر صفیه پس از اطلاع از مثله شدن حمزه (برادرش)، نمونه دیگری از نقش سازنده زنان عصر نبوی است.[80]
البته لازم است ذکر شود که در کنار صبر و استقامت این بزرگ زنان عصر نبوی، برخورد پیامبر(ص) نیز باعث دلگرمی بیشتر آنان می‌شد. بر این اساس، آن حضرت پس از اتمام جنگ به دیدار خانواده‌های شهدا می‌رفت و آنان را دلداری می‌داد و از جایگاه رفیع شهیدان در بهشت برای آنان سخن می‌گفت. برخورد پیامبر با کبشه مادر سعد بن معاذ،[81] آگاه کردن مادر و خواهر حارثة بن سراقه از مقام شهیدشان،[82] دعا برای حمنه که سه تن از عزیزانش را در نبرد احد از دست داده بود،[83] برخورد مهربان آن حضرت با بازماندگان جعفر[84] و ده‌ها نمونه دیگر، مواردی از این رفتار زیبای پیامبر(ص) است که تأثیر شگرفی در روحیه زنان داشت.
آنچه بیان شد، اشاره مختصری به مقام و منزلت زن در عصر نبی اکرم بود. امید است که همه بانوان مسلمان با بازنگری در موقعیت زن در عصر نبی اکرم، به شأن و منزلت والای خود پی‌ببرند و نقش آفرین تمام صحنه‌های سازندگی و بالندگی جهان اسلام باشند.
پی‌نوشت‌ها
1 . وافی، فیض کاشانی، ج23، ص996، اصفهان، مکتبه الامام امیرالمؤمنین علی(ع)، 1365ش.
2 . مجادله / 1 و2.
3 . بقره / 226 و 227.
4 . نور / 4.
5 . نساء / 19.
6 . همان / 35
7 . طلاق یا فاجعه انحلال خانواده، حسین حقانی زنجانی، ص62، چاپ دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1366ش.
8 . همان، 79.
9 . تشکیل خانواده در اسلام، علی قائمی، ص281.
10 . بقره / 229.
11 . همان / 228.
12 . نقش دین در خانواده، صادق احسانبخش، ج2، ص392، بی‌جا، مؤلف، بهار74.
13 . نظام حیات خانواده در اسلام، علی قائمی، ص137.
14 . وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج21، ص451؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج101، ص106؛ مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی، ج2، ص425، قم، مؤسسة النشر الاسلامی بجماعة المدرسین بقم المشرفه، بی‌تا.
15 . نساء / 36.
16 . میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ج14، ص7096؛ کنزالعمال، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین هندی برهان، ج5، ص862؛ جامع الاصول من احادیث الرسول، ابن اثیر جزری، ج1، ص339، چاپ چهارم، بیروت، لبنان، دار احیاء التراث العربی،1404ق.
17 . معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص292، انتشارات اسلامی، 1361ش.، بی‌جا؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج3، ص468، بیروت، دارصادر، بی‌تا؛ الخلاف، شیخ طوسی، ج6، ص175، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1417ق.
18 . وسائل الشیعه، ج21، ص242.
19 . نهایة الارب فی فنون الادب، شهاب الدین احمد نویری، ج3، ص184.
20 . رهنمای انسانیت، مرتضی فرید تنکابنی، ح1031، ص349، تهران ـ قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1384ش.
21 . تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ج3، ص1190؛ مغازی، محمد بن عمر واقدی، ج2، ص650.
22 . تاریخ طبری، ج3، ص1190.
23 . طبقات الکبیر، محمد ابن سعد، ج2، ص37.
24 . مغازی، ج3، ص853.
25 . نساء / 33.
26 . طبقات الکبیر فی النساء، ج8، ص76، طهران منشورات مؤسسة النصر، بی‌تا.
27 . اسدالغابه، عزالدین ابی حسن علی بن محمد بن عبدالکریم جزیری، ج5، ص451.
28 . وسائل الشیعه، ج29، ص205.
29 . مغازی، ج2، ص524؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، ج4، ص205، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.
30 . طبقات الکبیر، محمد بن جریر طبری، ج2، ص133؛ تاریخ طبری، ج3، ص1154؛ تاریخ کامل، عز الدین ابن اثیر، ج3، ص74؛ البدایه و النهایه، ج4، ص203.
31 . تاریخ حبیب السیر، خواند میر، ج1، ص381، چاپ سوم، بی‌تا، انتشارات کتابفروشی خیام، 1362ش.
32 . تاریخ پیامبر اسلام، محمد ابراهیم آیتی، ص144، تهران، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ،1378ش.
33 . اسدالغابه، ج5، ص506.
34 . نهایه الارب فی فنون الادب، ج1، ص304؛ بحارالانوار، ج19، ص24؛ دلائل النبوه، ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، ج2، ص140.
35 . گستره مشارکت زنان در تاریخ اسلام، محمد علی احمدیان، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان، ش2، ص51.
36 . اعلام النساء المؤمنات، محمد حسون ـ امّ علی مشکور، ص264 ، 403 و 733، چاپ دوم، ایران، دارالاسوه للطباعه و النشر، 1421ق.
37 .. سفینة البحار، شیخ عباسی قمی، ج1، ص437، بی‌جا، دارالاسوة للطباعة و النشر، 1414؛ وسائل الشیعه، ج20، ص211.
38 . جایگاه بانوان در اسلام، حسین نوری همدانی، ص195، بی‌جا، انتشارات مهدی موعود، 1382ش.
39 . نهایة الارب فی فنون الادب، ج1، ص222؛ تاریخ طبری، ج3، ص873؛ تاریخ حبیب السیر، ج1، ص311.
40 . نهایة الارب فی فنون الادب، ج1، ص232؛ طبقات، ج1، ص204.
41 . نهایة الارب فی فنون الادب، ج1، ص232 و 234.
42 . تاریخ اسلام عرصه دگراندیشی و گفتگو، عبدالمجید معادیخواه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص142؛ سیره آموزی، امام محمد غزالی، علی اصغر احمدی، ص181، دفتر نشر اسلامی، 1378ش.
43 . موسوعه تاریخ اسلامی، محمد هادی غروی، ج1، ص748.
44 . اعلام النساء المؤمنات، ص262.
45 . طبقات، ج3، ص37؛ تفسیرالمیزان، ج16، ص488؛ بحارالانوار، ج20، ص339.
46 . مغازی، ج2، ص479؛ سیرت رسول الله، ابن هشام، ج2، ص819.
47 . زن، دین، سیاست، زهرا آیت اللهی، ص32.
48 . تاریخ کامل، ج3، ص966؛ تاریخ طبری، ج3، ص987؛ طبقات، ج2، ص107؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص433؛ مغازی، ج2، ص418.
49 . طبقات، ج2، ص178؛ تاریخ کامل، ج3، ص419؛ خاتم پیامبران، محمد ابوزهره، ج3، ص291.
50 . تاریخ طبری، ج3، ص1188؛ تاریخ کامل، ج3، ص1103.
51 . مغازی، ج2، ص435.
52 . تاریخ اسلام، جعفر سبحانی، ص 250 ـ 245، چاپ چهارم، امام عصر، 1380ش.
53 . اخبار مکه، ابوالولید ازرقی، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، ج2، ص469، نشر بنیاد، 1368ش.
54 . تاریخ اسلام، ص330.
55 . التنبیه و الاشراف، ابوالحسن علی بن الحسین مسعودی، ص254؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص502؛ تاریخ حبیب السیر، ج1، ص409؛ طبقات، ج2، ص212؛ مغازی، ج3، ص835.
56 . تاریخ حبیب السیر، ج1، ص409؛ التنبیه و الاشراف، ص254.
57 . همگام با پیامبر در حجة الوداع، حسین واثقی، ص124، قم، نشر دانش حوزه، 1383ش.
58 . بحارالانوار، ج20، ص353؛ مغازی، ج2، ص466؛ تاریخ طبری، ج3، ص1125؛ نهایه الارب فی فنون الادب، ج2، ص207؛ خاتم پیامبران، ج3، ص29؛ شرف النبی، نجم الدین محمود راوندی خرگوشی، ص366، انتشارات بابک، 1361ش.
59 . مغازی، ج2، ص606.
60 . همان، ج3، ص755.
61 . داستان زنان قهرمان، گروه تاریخ اسلام، ص10، چاپ چهارم، انتشارات پیام آزادی، 1373ش.
62 . شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید، ج6، ص272.
63 . بحارالانوار، ج20، ص245.
64 . الطبقات الکبیر فی النساء، ج8، ص334.
65 . ریاحین الشریعه، شیخ ذبیح الله محلاتی، ج3، ص410.
66 . شرح نهج البلاغه، ج6، ص272.
67 . تاریخ اسلام، عرصه دگراندیشی و گفتگو، ص216 و 217.
68 . تاریخ طبری، ج3، ص1078.
69 . طبقات، ج8، ص414.
70 . بحارالانوار، ج20، ص53.
71 . مغازی، ج1، ص200.
72 . همان، ج3، ص689 و 690.
73 . بحارالانوار، ج20 ، ص53؛ مغازی، ج1، ص196.
74 . مغازی، ج3 ، ص690؛ تاریخ طبری، ج3، ص1203؛ نهایه الارب فی فنون الادب، ج2، ص294.
75 . ریاحین الشریعه، ج3، ص360.
76 . سیرت رسول الله، ج2، ص742؛ تاریخ طبری، ج2، ص1078؛ تاریخ کامل، ج3، ص1021؛ خاتم پیامبران، ج2، ص650؛ مغازی، ج1، ص207؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص407.
77 . داستان زنان قهرمان، ص81.
78 . مغازی، ج1، ص70.
79 . مغازی، ج1، ص 192، 211 و 227؛ شرح نهج‌البلاغه، ج1، ص225 و 273.
80 . البدایه و النهایه، ج4، ص42؛ سیرت رسول الله، ج2، ص683؛ تاریخ طبری، ج3، ص1037؛ تاریخ کامل، ج3، ص996؛ منهاج الدموع، علی قرنی گلپایگانی، ص64، چاپ سوم، انتشارات دارالفکر، 1369ش.
81 . مغازی، ج2، ص400.
82 . شرح نهج البلاغه، ج6، ص118.
83 . مغازی، ج1، ص210؛ تاریخ کامل، ج3، ص998.
84 . مغازی، ج1، ص210.

تبلیغات