چکیده

در این مقاله، چرایی مسئله نشدن شهر، به خصوص شهر تهران، از منظر جامعه شناسی بررسی شده است. مسئله شدن شهر برای جامعه شناسی ایرانی، امری بدیهی قلمداد می شود و تحقق نیافتن آن، نیازمند بررسی و تحلیل است. بنابراین، به دنبال بررسی این مسئله هستیم که چرا شهر تهران برای اصحاب علوم اجتماعی و جامعه شناسی مسئله نشده است. شواهد نشان از این دارد که شهر تهران به عنوان مسئله ای بوروکراتیک برای سیاست مداران و به عنوان مسئله ای سیاسی برای روشنفکران مطرح بوده است و همین نگاه سبب شده -است تا جامعه شناسان به شهر به عنوان امری تابعی از حوزه سیاست و آسیب-شناسانه نگاه کنند. در دست یابی به نتایج، از مطالعه اسنادی و کتابخانه ای با رویکرد تاریخی بهره برده ایم. نتایجی که پس از بررسی و انجام مطالعات تاریخی به آن دست یافتیم، نشان می دهد که تهران در دوره های مختلف تاریخی، به لحاظ فنی و بوروکراتیک، مسئله حکومت ها و به لحاظ سیاسی مسئله روشنفکران بوده است. شهر تهران به طور خاص، محل استقرار و افول حکومت ها بوده است اما در هریک از این دوره ها، سامان اجتماعی شهر تهران و حیات اجتماعی شهر، جایگاهی نداشته است. مسئله شهر در تفکرات و اندیشه-های روشنفکری هم جایگاهی نداشته است؛ چرا که دغدغه روشنفکران- چه چپ گراها و چه راست گراها، چه شعرا و ادیبان و چه فیلسوفان- فرهنگ، تمدن و حکومت بوده است و شهری مثل تهران به عنوان مسئله ای مستقل برای جامعه شناسان مؤسس تجلی نکرده است که بخواهند بحثی در ارتباط با حیات اجتماعی شهر و زندگی شهری داشته باشند. بنابراین اگر علوم اجتماعی و جامعه شناسی را هم ادامه جریان روشنفکری بدانیم، شهر تهران مسئله این گروه نبوده و پژوهش های اجتماعی انجام شده در حوزه شهر، بیشتر با رویکرد آسیب-شناسانه و معطوف به کالبد شهر بوده است تا مقتضیات زندگی شهری و حیات اجتماعی شهر و عوامل مؤثر بر آن.

Tehran City, A Sociological Issue

In this study, the issue of urban in particular Tehran city has been investigated from a sociological aspect. The problem of the city for the Iranian sociology, is taken for granted and its non-realization needs review and analysis. Therefore, the present article tries to understand why Tehran city is not an issue for social scientists and sociologists. Evidence indicates that Tehran city has been raised as a bureaucratic issue for politicians and as a political issue for intellectuals, and this view has led sociologists to look at the city as a function of politics and pathology. The study is documentary-library one with a historical approach. The results from investigating and conducting the historical studies show that during several historical periods, as the techniquecal and bureaucratic point of view, Tehran has been an issue for the governments and as a political approach has been an issue for intellectuals. The city has been the setting and moaning place of the governments; but, during each era, the social well-being of Tehran city and her social endure bore no significance. Neither, the issue of the city had a culprit in the thoughts and ideas of the intellectuals, whether left-wing or right-wing, whether poets and people of literature or philosophers. Their concerns were for the culture, the civilization and the government. Therefore, a city, like Tehran, suffers from the issue of the ignorance by the social scientist that might want to have a discussion on the relationship between the urban social living and the urban living. Hence, if we also consider the social sciences and the sociology along the intellectual movement, Tehran City has not been their issue so that most of the conducted social studies on the realm of urbanism used a pathologic approach and were dedicated to the city body rather than to the requirements of the urban life and the urban social living and their respective influential factors.

تبلیغات