چکیده

Ibn Ṭufayl and Kierkegaard share existentialist elements around nature. Ibn Ṭufayl believes in nature as the best teacher of philosophy and philosophical reasoning. For Kierkegaard, being human means being dependent on and embedded in nature. This makes Kierkegaard a highly relevant interlocutor for contemporary Eco philosophy and ecocriticism. Ibn Ṭufayl’s opinion on the subject is discernible in his novel called Ḥayy Ibn Yaqẓān. Pursuing the truth of life, Ḥayy, the main personage of Ibn Ṭufayl’s novel, finds his way through four travels of mind. Nature is the context of his travels, so determined to protect nature, Ḥayy takes considerable care of fauna and flora as he steps into the highest levels in his ascent. In the first travel, Ḥayy begins from nature from which is created and in which is raised by a roe mother. In the second travel, he figures out all of natural affairs insofar as becoming a leading scientist. In the third travel resulted in the former travel, Ḥayy becomes successful in philosophical analysis. In the fourth travel, Ḥayy goes forward with philosophical analysis and reaches mystical level. The mystical experiences go on so that through all natural beings and events Ḥayy conveys to God. In this last pace, Ḥayy returns to nature and becomes a nature protectionist. At the end of story, Ḥayy faces a religious stranger showed up from another island. Ḥayy finds his beliefs thoroughly in accordance with his own opinions.

اگزیستانسیالیزم در مسیحیت و اسلام: موردپژوهی ابن طفیل و کی یر که گار

ابن طفیل و کی یر که گار در برخی عناصر اگزیستانسیالیزم پیرامون طبیعت دارای وجوه اشتراکی هستند.ابن طفیل طبیعت را به مثابه برترین آموزگار فلسفه و نیل به استدلال فلسفی می انگارد. از نگاه کی یرکه گار، انسان بودن اساسا وابسته به طبیعت و ملحوظ در طبیعت است. این باور کی یرکه گار، وی را عمیقا به عنوان چهره ای مرتبط و درگیر در فلسفه معاصر و اکونقادی مطرح ساخته است. آرای ابن طفیل در خصوص مساله مورد بحث، در رمان حی بن یقظان قابل دسترسی است. حی، قهرمان رمان ابن طفیل، در جستجوی حقیقت راهش را در چهار سفر ذهنی و نفسانی پیدا می کند. طبیعت بستر اصلی سفرهای چهارگانه حی است و لذا حی در عالی ترین مرحله اسفار خویش، اهتمام قابل توجهی به حفاظت از گیاهان و حیوانات نشان می دهد. در سفر اول، حی که از طبیعت خلق شده در دامن غزالی بزرگ می شود. در سفر دوم حی همه امور طبیعی را در می یابد و به یک دانشمند طبیعیدان تبدیل می شود. در سفر سوم حی در تحلیل فلسفی موفق می شود و در سفر چهارم به اوج عرفانی خود می رسد. در این مرحله وی از همه موجودات طبیعت و از همه حوادث طبیعی به خدا منتقل می شود. حی در آخرین سفر خود مجددا به طبیعت بازگشت می کند و به حمایت و حفاظت از آن می پردازد. از دیگر سو کی یرکه گار که چهره برجسته اگزیستانسیالیزم مسیحی در قرن نوزدهم به شمار می آید، همانند ابن طفیل در قالب آثار ادبی به جایگاه طبیعت در کمال انسان توجه نشان می دهد. وی در سوسن دشت و پرنده آسمان، به این می پردازد که چگونه به طبیعت بپردازیم و چگونه درباره طبیعت بنویسیم. آنگاه طبیعت را به مثابه آموزگار می انگارد و می گوید هرچند نه یکباره اما به تدریج باید از سوسن و پرنده آموخت.    

تبلیغات