چکیده

حکمرانی مهدوی، در قالب حکمرانی اسلامی معنا و مفهوم پیدا می کند و حکمرانی اسلامی به اقسامی نظیر: حکمرانی نبوی، حکمرانی علوی و حکمرانی مهدوی تقسیم می شود. حکمرانی مهدوی، به دو قسم حکمرانی متعالی مهدوی و حکمرانی مطلوب ولی فقیه تقسیم می شود؛ زیرا تنوع حکمرانی مهدوی براساس اعصار (عصر غیبت و ظهور ) منجر به تنوع در حکمرانی مهدوی به حکمرانی متعالی مهدوی با حاکمیت امام مهدوی# و حکمرانی ولی فقیه با حاکمیت جانشینان امام مهدی# می شود. هر دو حکمرانی یعنی حکمرانی متعالی مهدوی و حکمرانی مطلوب ولی فقیه دارای خاستگاه واحدی به نام اندیشه مهدویت هستند که براین اساس به هر دو لقب حکمرانی مهدوی داده می شود. این دو حکمرانی علاوه بر اشتراک در خاستگاه (اندیشه مهدویت) دارای رابطه و نسبت دوسویه هستند و در تکامل و تعالی یکدیگر نقش مهمی دارند که لازم و ضروری است با بیان این رابطه و نسبت دو سویه، زمینه تعالی و معرفت افزایی نسبت به آنها در میان مردم و جامعه فراهم شود. در این نوشتار جمع آوری داده ها با روش کیفی و به صورت کتابخانه ای و اسنادی، و پردازش داده ها به صورت توصیفی و تحلیلی انجام شده است. نتایج این پژوهش دستاوردهایی نظیر: نقش آفرینی حکمرانی متعالی مهدوی در قالب سه مؤلفه مشروعیت سازی، مقبولیت سازی و هدف نمائی نسبت به حکمرانی ولی فقیه، و نقش آفرینی حکمرانی ولی فقیه در قالب مؤلفه های سه گانه تمهیدگری، ترویج گری و الگوسازی نسبت به حکمرانی متعالی مهدوی می باشد .

The Relationship between the Transcendental Mahdavi Governance and the Ideal Governance of Wilayat Faqih

Mahdavi governance finds meaning and concept in the form of Islamic governance, and Islamic governance is divided into types such as Prophetic governance, Alavi governance and Mahdavi governance. Mahdavi governance is divided into two types including transcendental Mahdavi governance and ideal Wilayat Faqih governance because the diversity of the Mahdavi governance based on the ages (age of occultation and reappearance of Imam Mahdi) leads to the diversity of the Mahdavi governance to the transcendental Mahdavi governance governed by Imam Mahdi, and the governance of the Wali Faqih governed by the successors of Imam Mahdi. Both governances, i.e. transcendental Mahdavi governance and ideal Wali Fiqh governance, have a single origin called Mahdavi thought, on the basis of which both of them are given the title of Mahdavi governance. In addition to sharing the origin (Mahdiism thought), these two governances have a two-way relationship and play an important role in each other's evolution and excellence. It is necessary and essential to provide the context for excellence and knowledge increase among people and society by expressing this two-way relationship. In this article, data collection has been done with a qualitative method and in the form of library and documents, and data processing has been done in a descriptive and analytical method. The results of this study are achievements such as the role-creation of transcendental Mahdavi governance in the form of three components of legitimization, acceptability, and goal-setting in relation to the Wali Faqih governance, and the role-creation of the Wali Faqih governance in the form of the three components of preparation, promotion, and model-making in relation to the transcendental Mahdavi governance.

تبلیغات