چکیده

رجالیان نخستین، عبارات تخلیط و اختلاط و دیگر مشتقات آن را بدون تبیین معنایی که می تواند داشته باشد، به کار برده اند. ابهام موجود در معنای تخلیط، در باور دانشمندان اسلامی در اعتبارسنجی راویان و کتاب هایشان تأثیرگذار است. تحقیق پیش رو پس از بررسی معنای این ساختار، به سه معنای اصلی در ادبیات رجالیان از کاربست تخلیط/اختلاط می رسد: 1) فساد عقیده صاحب کتاب (غیر امامی بودن). 2) نداشتن دقت کافیِ صاحب کتاب، در نقل احادیث. 3) مباحث پیرامون غلو. با بررسی ادله و شواهد، می توان گفت دیدگاه اخیر درست است؛ زیرا در نود درصد موارد، کابرد واژه تخلیط و اختلاط به همان معنای غلو و مباحث پیرامون آن است. این معنا تنها در شش مورد، به روشنی قابل برداشت نیست. در این موارد با آوردن قراینی تلاش شده است مراد مؤلف از تخلیط/اختلاط فهم شود. در نهایت می توان این را نیز افزود که انتساب تخلیط توسط رجالیان، موجب خدشه در اعتبار راوی یا کتاب نمی گ ردد؛ زیرا به سبب اینکه مبنای این انتساب، قراین متن شناسانه است، این شهادت حدسی، نامعتبر است.

تدقیق فی معنى التّخلیط عند الرّجالیّین الأوائل

لقد استخدم الرّجالیّون الأوائل مصطلحات التّخلیط والاختلاط وغیرهما من المشتقّات دون تفسیر معانىها. والإبهام فی معنى التّخلیط مؤثّر عند العلماء فی توثیق واعتبار الرّواه وکتبهم. فی هذه المقاله، وبعد دراسه معنى هذا الاصطلاح، ننتهی إلى ثلاثه معانٍ رئیسیّه لاستخدام التّخلیط/ الاختلاط فی الأدب الرّجالی: 1) فساد عقیده المؤلّف (کونه غیر إمامی). 2) عدم نقله للرّوایات بدقّه وافیه. 3) مناقشات حول الغلوّ. وبتحلیل  الأدلّه والشواهد یمکن القول بأنّ الرّأی الأخیر هو الصّحیح؛ لأنّه فی تسعین بالمائه من الحالات تستخدم کلمه التّخلیط والاختلاط بمعنی الغلوّ والمسائل المحیطه به. ولا یمکن فهم هذا المعنى بوضوح فی ستّ حالات فقط. وقد حاولنا بالاستناد إلی شواهد، تبیین مراد المؤلّف من التّخلیط والاختلاط فیها. وأخیراً، یجدر أیضاً أن نضیف أنّ نسبه التّخلیط من قِبل الرّجالیین لایقدح فی وثاقه واعتبار الرّاوی أو الکتاب؛ لأنّه بما أنّ أساس هذه النّسبه هو الشّواهد النّصیه فلاتعتبر هذه الشّهاده الحدسیّه.

تبلیغات