چکیده

زمینه: علیرغم تفاوت های دیدگاهی در خصوص سن مناسب برای ازدواج، گرایش به کودک همسری در برخی از مناطق کشور شایع بوده و در حال افزایش است. هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی کودک همسری بر اساس روش بنیادبخشی نظریه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر به روش بنیاد بخشی نظریه انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 18 نفر از کودک همسران شهرستان شبستر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری نیز جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل داده های پژوهش، نهایتاً مقوله های آشکار شده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی، با روابطی که بین آن ها وجود دارد به شرح ذیل استخراج گردید؛ شرایط علّی (دانش نظری، ویژگی های رفتاری والدین، خانواده، اجتماع)، مقوله محوری (توانمندسازی کودک همسران)، راهبردها (راهبرد های اقتصادی، توسعه مهارت های اجتماعی، توسعه مهارت های علمی و مشاوره ای، راهبردهای دینی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، عدم بلوغ، عدم استقلال)، شرایط مداخله گر (تجربیات قبلی، تمایل به گذشته، فرهنگ حاکم، شرایط موجود همسر) و پیامد (پیامدهای جسمی، پیامدهای خانوادگی و اجتماعی، پیامدهای روحی و روان شناختی، پیامدهای فردی) و همچنین 61 مقوله فرعی نیز کشف شد. نتیجه گیری: توانمند سازی کودک همسران و آموزش مهارت های لازم برای آنها، می تواند بسیاری از چالش های اساسی که کودک همسران با آن مواجه هستند را برطرف کرده و رضایت زناشوئی کودک همسران را افزایش دهد.

A Model for Empowering Child Wives: A Grounded Theory Study

Background: Despite different views on the appropriate age for marriage, the tendency for child marriage is common in some parts of the country, and it is increasing. Aim: The purpose of this study is to design a model for empowerment of child wives based on grounded theory. Methods: The research desig was qulatative research with grounded theory apporch. The sample included 18 child wives in Shabestar, selected via purposive and criterion sampling.The data collection instruments were semi-structured interviews and library resources. Results: The categories were revealed in the form of the six dimensions of a paradigmatic model, with inter-relations between them. The dimensions were causal conditions (theoretical knowledge; behavior of parents, family, and society), central category (empowerment of child wives), strategies (economic strategies, development of social skills, development of scientific and counselling skills, and religious strategies), contextual conditions (demographic and geographical conditions, socio-economic conditions, cultural conditions, lack of maturity, lack of independence), intervening conditions (past experience, desire for the past, dominant culture, and conditions of the wife) and consequences (physical, family, social, mental, psychological, and personal consequences); furthermore, 61 sub-categories were also identified. Conclusions: Empowering child wives and teaching them necessary skills can solve many of the basic challenges they face and increase the marital satisfaction in child marriage.

تبلیغات