رویکرد متأخرین در اعتبارسنجی روایات و پیدایش اقسام اربعه: صحیح، موثّق، حسن و ضعیف، بر اساس سه عنصر محوری: وثاقت، ضابطیّت و مذهب در راوی که از آن به مکتب «راوی محور» یاد می شود، دچار چالش های متعدّدی از جمله: مهمل و مجهول بودن بسیاری از روات در کتب رجالی، غیرکاربردی بودن بسیاری از توصیفات در جرح و تعدیل روات و عدم وجود بسیاری از روات موجود در اسناد در کتب رجالی گردید. برای پُر کردن خلأهای یادشده، چهار رویکرد عمده: «تحلیل فهرستی»، «نقد المتن»، «تجمیع القرائن» و «توثیقات عامّ»، در اعتبارسنجی روایات شکل گرفت. می توان این سه روش را جزو چشم اندازهای اعتبارسنجی در نظر گرفت؛ امّا باید دانست که در پیاده سازی سه رویکرد نخست، چالش هایی مانند: متحدیابی، عدم دسترسی به مآخذ کتب، تقطیع بسیاری از روایات و وجود بسیاری از موارد نقل به واسطه، وجود دارد. امّا با وجود حجم کارهای انجام شده در توثیقات عامّ، از جمله: منقّح بودن مبانی، عدم احتیاج جدی تطبیق مبانی در توثیقات عامّ بر زیرساخت هایی مانند: متحدیابی، تحلیل متن، راوی پایه بودن توثیقات عامّ و آماده بودن زیرساخت های پیاده سازی توثیقات عامّ در مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، توثیقات عامّ می تواند به عنوان یکی از بسترهای مناسب برای پُر کردن بخش مهمی از خلأهای مکتب راوی محوری قلمداد شود.