خانواده به عنوان مهم ترین نهاد تاریخ اجتماعی بشر، در دوران اخیر درگیر مسائل جدی شده است. در این بین طلاق، پدیده ای است که در پنج آسیب کلان و دارای اولویت کشور جای گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه مردان و زنان از طلاق در شهر خرم آباد بود که با روش شناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور، سی مرد و زن طلاق گرفته شهر خرم آباد با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری باز، کد محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته و از این فرایند، داده های زیر استخراج شد: طلاق عقلانی جاه طلبانه، طلاق عقلانی فاعلانه، طلاق عقلانی توافقی، طلاق عقلانی منفعلانه، طلاق غیر عقلانی شتاب زده و اجباری، پیامدهای پس از طلاق، شکست و سقوط مالی، نداشتن شغل هنگام طلاق، برچسب اجتماعی، انزوا و طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژه جنسی قرار گرفتن، تغییر جايگاه، نیازهای عاطفی و جنسی، بازيابی خود، مديريت ارتقای اجتماعی، معاشرت های همگون، عدم بیان طلاق، تحلیل و تفسیر آن، آخرين راه چاره واقعیت پدیدارشده بیانگر سنخ های متنوع برآمده از ساختار و عاملیت توأمان برای افراد مطلقه است. سنخ های بررسی شده از طلاق، بیش از هر چیزی طلاق را به مسئله ای پیچیده و چندبعدی بدل کرده است.
Etiology of Divorce Based on the Lived Experience of Divorced Couples (Case Study: Khorramabad City)