آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

در دهه 1970 میلادی، جنبشی در ایالات متحده و سپس در سایر نواحی جهان شکل گرفت که به موجب آن، مدیران شرکت تجاری نه تنها باید در جهت کسب حداکثر سود و آورده برای صاحبان آورده ها بکوشند بلکه منافع سایر عناصر درگیر در روند فعالیت شرکت (از قبیل تولیدکنندگان و ... ) را نیز باید ملحوظ نظر قرار دهند. دیری نپایید که مشخص شد چنین دیدگاه ذی نفع محورانه ای غیر عملی بوده و هزینه های نمایندگی را بیش از حد بالا می برد. چنانچه وظیفه رکن اداره کننده را محدود به افزایش آورده سهامداران بدانیم این پرسش سزاوار طرح است که آیا در صورت عدم تحقق این هدف از سوی رکن اداره کننده، دادگاه می تواند در حیطه مدیریت شرکت مداخله نماید و تصمیم مدیران را در جهت رعایت هرچه بیشتر غبطه سهامداران تصحیح کند؟ و اگر پاسخ مثبت است حدود و ثغور این مداخله چه خواهد بود؟ همچنین در خصوص این که آیا این مداخله با مبنا و هدف حقوق شرکت ها سازگاری دارد یا خیر ملاحظاتی به تقریر در خواهد آمد.

"Wealth Maximization" Theory as the Pricnipal Base of Company Law and Scope of Judicial Officials Intervention for it`s Realization

In 1970s, a movement was shaped in the United States and later in the other parts of the world according to which board of directors of companies not only try to maximize the interests of shareholders, but also to take into account the interests of the others involving in the activities of the company (including manufacturers…). Soon, it was realized that such a stakeholder - oriented theory would not be practical and also enhances something known as "proxy costs". If we limit the activity of the board to increase the capital of shareholders, then this question needs to be raised whether, in the case of non-realization of this purpose by the board, the court may intervene and modify their decision for the interest of the shareholders. If the answer is yes, what is the scope of this intervention? The article also debate if this intervention is compatible with foundation and aims of the law of company.

تبلیغات