مناط حجیّت بنائات عقلایی معاصر در اندیشه اصولی امام خمینی (ره) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
ظهور نهاد های نوپیدا و مستحدثه به شکل گیری بناءات عقلائی جدیدی می انجامد که بررسی مناط حجیّت آنها در راستای حلّ مسائل نوظهور ضروری به نظر می رسد. مسأله مطرح این است که مناط حجیّت این طیف از بنائات چیست؟ فرض بر این است که بنائات عقلائی معاصر، حجیّت ذاتی دارند. مشهور دانشمندان اصول، قائل به حجیّت غیر ذاتی بنای عقلاء هستند؛ به همین رو در مواجهه با بنائات مستحدثه و کشف موافقت شارع با محذورات و دشواری هایی روبرو می شوند. نتیجه پژوهش پیش رو مثبت نظریه غیر مشهور یعنی حجیّت ذاتی بنائات عقلائی به ویژه بنائات عقلائی معاصر است. با دقّت در آثار اصولی امام خمینی(ره) این نتیجه به دست می آید که دیدگاه معظمٌ له متفاوت از دانشمندان اصولی است. بدین شرح که نسبت به بناءات غیر مستحدثه ضمن پذیرش حجیّت اعتباری، نظریه عدم ردع را اختیار نمودند. اما در خصوص بناءات عقلایی معاصر می توان گفت که قائل به حجیّت ذاتی می باشد؛ چراکه عقلاء (به ما هم عقلاء) به آن عمل کرده و عدم تمسّک به آنها موجبات عسر و حرج و اختلال نظام را در پیش دارد. قاعده ملازمه، لطف و عنصر مصلحت این دیدگاه را تقویت می کند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی- توصیفی به این مهمّ پرداخته است.The validity of contemporary rational structures in the principled thought of Imam Khomeini
The emergence of newly created institutions leads to the formation of new rational structures, which it seems necessary to examine their validity in order to solve emerging issues. The issue is, what is the validity of this range of buildings? It is assumed that contemporary intellectual structures have intrinsic validity. Famous scholars believe in the non-intrinsic validity of rational constructions, so they face restrictions and difficulties in confronting invented constructions and discovering the consensus of the Shariah. The positive result of the upcoming research is the unpopular theory, that is, the inherent validity of rational structures, especially contemporary rational structures. By looking carefully at the Usuli works of Imam Khomeini (RA), the conclusion is reached that the view of His Holiness is different from the Usuli scholars. In this way, they adopted the theory of non-deterrence in relation to non-invented constructions while accepting the validity of credit. But regarding the contemporary rational constructions, it can be said that it believes in the inherent validity, because it is rationally (to us also rationally) acted on it, and failure to adhere to them leads to difficulties and embarrassment and disruption of the system. The rule of attachment, grace and expediency element strengthen this view. The upcoming research has addressed this issue with an analytical and descriptive method.