مصحف حضرت على(ع)
آرشیو
چکیده
متن
در روایات فراوانى آمده است که پیامبر(ص) در ایام حیات خویش, پیوسته در ساعاتى از شبانه روز, آیات نازل شده و تإویل آن را به على(ع) مىآموخت.
ابوالفتاح از امام صادق(ع) نقل مى کند که ایشان فرمود: خداوند تنزیل و تإویل را به پیامبرش آموخت و فرستاده خدا(ص) آن را به على(ع) یاد داد.(1)
اصبغ بن نباته مى گوید: وقتى على(ع) برمسند خلافت نشست و مردم با او بیعت کردند, فرمود: به خدا! من از هر مدعى دانشى, به قرآن و تإویلش داناترم... سوگند به آن که دانه را شکافت و جاندار را پدیدآورد! اگر از هر آیه اى بپرسید, به شما گزارش کنم که چه زمانى نازل شد و در باره چه چیزى نزول یافت و به شما ناسخ و منسوخ, خاص و عام, محکم و متشابه و مکى و مدنى بودن آن را خبردهم.(2)
نیز حضرت على(ع) فرمود: من ناسخ ومنسوخ, محکم و متشابه, فصل و وصل وحروف و معانى قرآن را نیز مى دانم. به خدا! هیچ حرفى برمحمد(ص) نازل نشد مگر آن که من مى دانم که درباره چه کسى ودر چه روزى و چه جایى نزول یافت. به خدا! (ان هذا لفى الصحف الاولى صحف ابراهیم و موسى);(3) پیش من است. من آن ها را از فرستاده خدا(ص) به ارث برده ام.(4)
نیز فرمود: آنچه را غایب بودم, (پیامبراکرم(ص)) حفظ مى کرد و زمانى که بر او وارد مى شدم, به من مى فرمود: اى على! پس از تو, خدا فلان آیه را نازل کرد. پیامبر(ص) آن آیه را براى من مى خواند و تإویلش را نیز به من مىآموخت.(5)
عبدالله بن حسن بن حسن بن على8 از پدرش, از جدش چنین نقل مى کند: پیامبر(ص) هرگاه در روز بر او وحى نازل مى شد, آن روز به شب نمى رسید مگر آن که آن را به على(ع) گزارش مى کرد و هرگاه در شب بر او نازل مى شد, آن شب به روز نمى رسید مگر آن که آن را به على(ع) خبر مى داد.(6)
حضرت على(ع) اولین جمع کننده قرآن
ابن ابى الحدید معتزلى مى گوید: همه اتفاق دارند که على(ع) قرآن را در زمان رسول خدا(ص) حفظ مى کرد و غیر از او کسى قرآن را حفظ نمى کرد و او اول کسى است که قرآن را جمعآورى کرد.(7)
بیش تر محققان و تاریخ نویسان برآنند که جمع و ترتیب سوره ها بعد از وفات پیامبر(ص) به دست امیرمومنان حضرت على(ع), سپس زید بن ثابت و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت.(8)
ابن فارس از عبد خیرنقل مى کند که پس از رحلت رسول خدا(ص), على(ع) نخستین کسى بود که قرآن را گرد آورد.(9)
بنابرنظر علماى شیعه و اهل سنت , حضرت على(ع) آغازگر تدوین قرآن ـ بنابر وصیت پیغمبراکرم(ص) ـ پس از رحلت آن حضرت بود. علماى اهل سنت نام چهار نفر را به عنوان نخستین جامع و مدون قرآن نام مى برند که حضرت على(ع) در رإس آن ها قرار دارد. این چهار نفر عبارتند از: على(ع), ابوبکر, عمر و سالم مولى حذیفه.(10)
حضرت على(ع) مى فرماید: ((لما قبض رسول الله(ص) اقسمت الا اضع ردائى عن ظهرى حتى اجمع مابین اللوحین فما وضعت ردائى حتى جمعت القرآن))(11)
وقتى رسول خدا(ص) رحلت کرد, قسم یاد کردم که ردا بردوش نگیرم تا وقتى که قرآن را جمعآورى کنم و ردا برنگرفتم تا قرآن را جمع آورى نمودم.
ابن ابى الحدید مى نویسد: ((لما قبض النبى(ص) جلس على فالفه کما انزل الله و کان به عالما))(12)
وقتى رسول خدا(ص) رحلت نمود, على(ع) قرآن را آن گونه که نازل شده بود, تنظیم نمود و به نزول آن آگاه و دانا بود.
سلیم بن قیس از سلمان نقل مى کند, على(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) ملازم خانه شد و قرآن را تإلیف نمود و از خانه بیرون نیامد تا این که قرآن را از ورقه هاى کاغذ, چوب ها, چرم ها و قطعات دیگر, در یک جا جمع کرد و در پارچه اى گذاشت و مهر نمود. ابن شهرآشوب مى نویسد: پیغمبراسلام(ص) به على(ع) فرمود: یاعلى! این کتاب خداست, با خودبردار. پس على(ع) آن را در پارچه اى نهاد و به منزل برد و پس از رحلت پیغمبر(ص) آن را بر طبق نزول تإلیف نمود و به آن آگاه و عالم بود.(13)
محمدبن سیرین گوید: چون آغاز خلافت ابوبکر شد, على بن ابى طالب(ع) در خانه خود نشست. به ابوبکر گفتند که او از بیعت با تو کراهت دارد. این بود که ابوبکر او را ملاقات کرد و گفت: آیا از بیعت با من کراهت دارى؟
على(ع) گفت: با خود پیمان بسته ام که جز روز جمعه ردا به دوش نگیرم, تا کتاب خدا را در مصحفى گردآورم. پس آن را انجام داد.(14)
ابن ندیم مى نویسد: زمان وفات پیامبر(ص), حضرت على(ع) احساس کرد مردم فال هاى بدى مى زنند. از این دوقسم یاد کرد که عبا به دوش نگیرد تا قرآن را جمع کند. پس سه روز در خانه نشست تا قرآن را جمع آورى کرد و آن اولین مصحفى بود که همه قرآن در آن جمع شده بود.(15)
گرچه ((ابن حجر)) خبر جمع آورى حضرت على(ع) را ضعیف مى شمارد و مى گوید: برفرض صحت; مراد از جمع, حفظ تمام آن بوده است. و مستشرقین هم دل به این سخن داده اند اما باید گفت: نه تنها على(ع) نخستین گردآورنده قرآن نزد شیعیان است, بلکه اهل تسنن نیز روایات فراوانى دراین باره ذکر کرده اند.(16) توجیه این که على(ع) قرآن را در سینه خود جمع کرده بود, باروایاتى که با صراحت مى گویند: تمام قرآن در کتابى جمع آورى گردید, سازگارى ندارد.(17)
به گفته سیدحسن صدر, روایاتى که از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده که على(ع) اولین جامع قرآن است, از حد احصإ و شماره خارج است.(18)
ترتیب سوره هاى مصحف حضرت على(ع)
ترتیب دقیق آیات و سوره ها طبق نزول آن ها دراین مصحف رعایت شده بود و کاملا مراحل و سیر نزول آیات در آن روشن بود و بدین وسیله سیرتشریح و احکام, مخصوصا مسإله ناسخ و منسوخ در قرآن فهمیده مى شد.(19)
جمع آورى قرآن توسط حضرت على(ع) به ترتیب نزول و تقدیم منسوخ برناسخ بود.(20) شیخ مفید مى گوید: على(ع) در مصحف خود منسوخ را برناسخ مقدم فرمود.(21) ابورافع مى گوید: آن را چنان که خدا نازل کرد, فراهم آورد و بدان آگاه بود.(22) سالم بن ابى سلمه مى گوید: امام صادق(ع) فرمود: على(ع) پس از آن که آن را نوشت, به میان مردم آورد و فرمود: این کتاب خداست; چنان که خدا آن را بر محمد(ص) نازل کرد. (23)
جابرمى گوید: من از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: هیچ یک از مردم نیست که بگوید: قرآن را چنان که خدا نازل کرد, گردآورده است; مگر آن که دروغ مى گوید. و جز على بن ابى طالب و امامان پس از او آن را چنان که خدا نازل کرد, کسى گرد نیاورد و حفظ نکرد.(24)
محمدبن سیرین مى گوید: آن را بر (وفق ترتیب) تنزیلش نوشت و ناسخ را در پى منسوخ نوشت و از حضرت على(ع) نقل مى کند که فرمود: من سوگند یاد کرده ام که پس از وفات پیامبر(ص) عبا بردوش نگیرم تاآن که قرآن را چنان چه نازل شد, گردآورم. مسعودى نیز نقل مى کند که على(ع) فرمود: این کتاب خداست. من آن را چنان که رسول خدا(ص) فرمان داد و وصیت کرد, به همان گونه که نازل شد, فراهم آوردم.
ویژگى هاى مصحف حضرت على(ع)
در مصحف حضرت على(ع) قرائت آیات طبق قرائت پیامبراکرم(ص) که اصلى ترین قرائت بود, ثبت شده بود و هرگز براى اختلاف قرائت درآن راهى نبود. بدین ترتیب راه براى فهم محتوا و تفسیر صحیح آیه هموار بود.
خصوصیت دیگر مصحف حضرت على(ع) این بود که مشتمل بر تنزیل و تإویل بود, البته در حاشیه مصحف. این حواشى بهترین وسیله براى فهم معانى قرآن و دفع بسیارى از مبهمات بود.(25) ابن اشته در مصاحف خود از ابن سیرین نقل مى کند که على(ع) در مصحفش ناسخ و منسوخ را نیز نوشت.(26) شیخ طبرسى نیز از سلمان فارسى نقل مى کند که آن حضرت قرآن را مشتمل برتنزیل و ناسخ و منسوخ نوشت.(27) شیخ مفید در کتاب ((الارشاد)) نقل مى کند که حضرت على(ع) تإویل بعضى آیات و تفسیر آن ها را به تفصیل درآن مى نوشت.(28) سلیم بن قیس از على(ع) نقل مى کند که فرمود: هرآیه اى که بر رسول خدا(ص) نازل مى شد, خواندن آن را به من مىآموخت و به من دیکته مى کرد تا آن را به خط خود بنویسم و تفسیر, تإویل, ناسخ ومنسوخ, محکم و متشابهات آیات قرآن را به من تعلیم مى داد. سپس از خدا مى خواست تا توفیق فهمیدن قرآن و حفظ کردن آن را به من عطا فرماید. هر آیه و مطلبى را که پیامبر(ص) به من آموخته و دیکته کرده بود, نوشتم و هیچ آیه اى را فراموش نکردم.(29)
مرحوم بلاغى در مقدمه تفسیر ((آلإالرحمن))(30) مى نویسد: مصحف حضرت على(ع) مشتمل برجوانب عمومى آیات بود, به طورى که اختصاص به زمان و مکان و شخص معینى نداشت و مانند خورشید و ماه جریان داشت. این است مقصود على(ع) از تإویل در کلامش: ((من کتاب را به آن ها عرضه کردم, در حالى که داراى تنزیل و تإویل بود. ))
در احتجاج طبرسى(31) آمده است که حضرت على(ع) خطاب به طلحه فرمود: هرآیه اى که خداوند برپیامبر(ص) نازل نمود, نزد من است, براملإ ایشان و خط من و تإویل همه آیات و حلال و حرام و حدود و احکام یا هرچیزى که امت تا روز قیامت بدان احتیاج داشته باشند, حتى دیه خراشى که بر بدن وارد آید, با املإ پیامبر(ص) و خط من نوشته شده است.
بنابراین مصحف حضرت على(ع) به ترتیب نزول, طبق قرائت پیامبراکرم(ص), مشتمل بر تنزیل و تإویل و تفسیر و جوانب عمومى آیات, همراه با بیان شإن نزول, محکم و متشابه, عام و خاص و ناسخ و منسوخ بود و طبق گفته امام باقر(ع) جز على بن ابى طالب(ع), دروغ گفته است کسى که بگوید قرآن را چنان که نازل شد, جمع کردم و به گفته محمدبن سیرین, اگر جن و انس جمع گردند که این گونه قرآن را بنویسند, نمى توانند.
آیا مصحف حضرت على(ع) غیر از این قرآن است؟
آقاى حجتى در تاریخ قرآن مى نویسد: ((مسلما متن ومحتواى قرآن حضرت على(ع) ـ منهاى ترتیب سور آن ـ هیچ تفاوتى با قرآن موجود ندارد.))(32)
دکتر رامیار نیز مى نویسد: ((دراین که مصحف على(ع) ازنظر ترتیب سوره ها با قرآن موجود مغایر و متفاوت بوده, گفتگویى نیست, و در این که اضافاتى هم در مصحف على(ع) بوده, حرفى نیست. اما مى دانیم که این اضافات جزء قرآن نبوده است. چرا که خود حضرت خطاب به طلحه فرمودند: اى طلحه! اگر به آنچه در قرآن است عمل کنید, از آتش جهنم رهایى خواهید یافت و اهل بهشت خواهید بود که حجت ما و بیان حق ما و وجوب طاعت ما درآن است.(33)
بنابراین باید گفت که فرقى بین دو مصحف نبوده است. چرا که على(ع) حریص بر سلامت دین بود و اگر کوچک ترین تحریف یانقصان یا زیاده یاتغییرى در مصحف عثمان مى دید, سکوت نمى کرد و هیچ گاه از امام(ع) شنیده نشد که به صراحت یا اشاره ایجاد شک یاعدم اطمینان نسبت به مصحف عثمان کنند. و به همین خاطر خود حضرت و بقیه ائمه(علیهم السلام) مردم را به همین قرآن ارجاع مى دادند و به اعتقاد ((شیخ صدوق)) قرآنى که در دست مردم است, همانى است که خدا بر پیغمبرش(ص) نازل کرد. و اختلاف آن این است که مصحف حضرت على(ع) به ترتیب نزول و تقدم منسوخ بر ناسخ و تفسیر و تإویل آیات است و این که گفته اند قرآن تام و تمام نزد على(ع) و بعد ائمه طاهرین(علیهم السلام) و الان نزد حضرت ولى عصر(ع) مى باشد. از این جهات است که ذکر شد و الا درخود قرآن ابدا کم و زیادى نشده است.
آقاى کورانى در کتاب تدوین القرآن(34) مى نویسد: ((ادعاى عثمان این بود که لجنه (گروه جمع آورى قرآن) مصحف مادر را از روى مصحفى نوشتند که به املاى پیامبراکرم(ص) بود و آن چه در اخبار آمده, آن مصحف حضرت على(ع) بوده است و عثمان چون مى خواست مردم حساس نشوند, نسبت به عائشه داد. هیچ کس قبل از وفات پیامبر(ص) غیر از حضرت على(ع) نسخه اش را برایشان عرضه نکرد. اگر براى عائشه مصحفى بود, به آن احتجاج مى کرد و از ابن یونس درخواست نوشتن مصحف نمى کرد و طبق روایت ابن ابى شیبه, قرائتى که در سال آخر عمر پیامبر(ص) خوانده شد, طبق همین قرائتى است که مردم امروزه قرآن را مى خوانند. پس همان طور که قبلا اشاره شد, قرائت ما نیز مطابق با قرائت مصحف حضرت على(ع) است.))
اضافه براین, قرآن فعلى ما به قرائت حفص از عاصم ازابى عبدالرحمن است و او مى گوید: هیچ اختلافى با على(ع) در قرائتش ندارم و حضرت نسبت به قرائت عاصم مى گوید: ((افصح القرائات قرإه عاصم)); فصیح ترین قرائت ها, قرائت عاصم است.
مدت تدوین مصحف حضرت على(ع)
ابن ندیم مى نویسد: حضرت على(ع) درخانه نشست و تا سه روز به جمع آورى قرآن سرگرم بود. دکتر رامیار مى نویسد: درباره مدت این گردآورى, روایات مختلف است. پاره اى مى گویند: حدود شش ماه پس از وفات پیامبر(ص) بود که على(ع) براى گردآورى قرآن نشست. اما دیگران مى گویند: قرآن را ظرف سه روز از روى حافظه به ترتیبى که بر وى مکشوف شده بود, نگاشت.(35)
ابن عباس نقل مى کند: خدا قرآن را در قلب على(ع) جمع کرد و بعد از مرگ پیامبر(ص) در شش ماه جمع آورى کرد.(36) بنابر روایات, على(ع) مدت شمش ماه در منزل نشست و این کار را به انجام رسانید.(37)
براساس نقل سیوطى و سجستانى, پس از رحلت پیامبراکرم(ص), على(ع) به انزوا پرداخت و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود که ازنوشتن مصحف فراغت یافت.
چرا مصحف حضرت على(ع) پذیرفته نشد؟
وقتى غاصبان و کوردلان فهمیدند که در مصحف حضرت مطالب تفسیرى نیز هست و آل محمد(ص) به شجره طیبه و بنى امیه به شجره خبیثه, ومنافقان در آن معرفى شده اند و شرط لیاقت خلافت و فتوا در آن معلوم شده و مختصات حکومت اسلامى روشن شده است و دیگر راه براى طرح هاى پیش ساخته معطل خواهد ماند, اجراى اغراض شخصى و قومى و سیاسى مانع از قبول مصحف شد و متإسفانه آن را ترک کردند و نه تنها مصحف حضرت را ترک کردند بلکه مصاحف دیگرى, چون مصحف هاى ابن عباس, ابن مسعود و ابى بن کعب را که مشتمل بر تفسیر و تإویل مإثور بود, به نابودى کشاندند. آنچه رد شد, متن مصحف نبود, چون بین متن مصحف حضرت على(ع) و مصحف هاى موجود هیچ تفاوتى نبود, بلکه تفسیرهاى موجود در مصحف ایشان بود.(38)
سرانجام مصحف حضرت على(ع)
على(ع) پس از اتمام گردآورى قرآن, آن را بارشتر کرد و به مسجد آورد, در حالى که مردم پیرامون ابوبکر گرد آمده بودند. حضرت به آنان فرمود: بعد از مرگ پیامبر(ص) تاکنون به جمع آورى قرآن مشغول بودم و در این پارچه آن را فراهم کرده ام و تمام آنچه بر پیغمبر(ص) نازل شده است, را جمع کرده ام. مبادا فردا بگویید از آن غافل بوده ایم!
آن گاه یکى از سران گروه به پا خاست و با دیدن آنچه على(ع) در نوشته ها فراهم کرده بود, گفت: به آن چه آورده اى, نیازى نیست و آنچه نزدماست, ما را کفایت مى کند.
على(ع) فرمود: دیگر هرگز آن را نخواهید دید. آنگاه داخل خانه خود شد و کسى مصحف را پس از آن زمان ندید. برمن لازم بود پس از فراهم آوردن مصحف, شما را آگاه سازم تا آن را بخوانید و روزقیامت نگویید: من شما را به یارى خود فرا نخواندم و حقم را به شما یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا فرانخواندم. عمر به او گفت: آیا قرآنى که باماست, از آنچه تو ما را به آن فرا مى خوانى, بى نیاز نمى سازد؟!
ابوذر مى گوید: وقتى عمر خلیفه شد, گفت: اى ابوالحسن! کاش قرآنى را که نزد ابوبکر آوردى, مىآوردى تا برآن گرد آییم. على(ع) فرمود: هیهات! بدان راه نیست. من آن را تنها نزد ابوبکر آوردم تا حجت بر شما تمام شود و روز رستاخیز مگویید که ما ازاین بى خبر بودیم.
در دوران عثمان, طلحه بن عبدالله به امیرمومنان(ع) عرض کرد: به یاددارى آن روزى را که مصحف خود را بر مردم عرضه داشتى و مردم آن را نپذیرفتند؟ چه مى شود امروز آن را ارائه دهى تا شاید رفع اختلاف گردد؟
حضرت فرمود: آیا این قرآنى که امروز دردست مردم است, تمامى آن قرآن است یا آن که چیزى غیر از قرآن به آن اضافه شده است؟ طلحه گفت: البته تمام آن قرآن است. حضرت فرمود: اکنون که چنین است, چنان چه به آن اخذکنید و عمل نمایید, به رستگارى رسیده اید, قرآنى که من جمع نموده ام, طبق امر رسول خدا(ص) باید به برترین مردم بعد از خودم وجانشینم که فرزندم, حسن است تحویل دهم. او هم باید به فرزندم, حسین تحویل دهد. سپس درنزد فرزندان حسین, یکى پس از دیگرى قرار گیرد تا آخرین ایشان به رسول الله(ص) برگرداند.
طبق روایات معتبر و به روایت امام صادق(ع) که فرمود: هنگامى که قائم ـ عجل الله تعالى فرجه ـ قیام کند, کتاب خدا را درحدواقعى آن خواهد خواند و مصحفى را که على(ع) نوشته بود, ارائه خواهد داد; مصحف على(ع) به عنوان سپرده امامت به فرزندش, امام حسن مجتبى(ع) رسید و به عنوان میراث امامت, از امامى به امام دیگر منتقل گشت که سرانجام در اختیار آخرین و دوازدهمین امام شیعه قرار خواهد گرفت که پس از ظهور خود, آن را به مردم ارائه خواهد نمود و وقتى ایشان قیام کند, آن مصحف به مردم آموخته مى شود.
نکته اى در مورد مصحف حضرت على(ع)
دونسخه از قرآن نزد حضرت على(ع) بود: نسخه اى که در زمان پیامبر(ص) به املاى خود ایشان بود و الان نزد امام زمان(عج) است و نسخه دیگر بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) توسط حضرت على(ع) نوشته شد, که مانند قرآن فعلى ماست. اسلوب تإلیف و عرضه قرآن برمهاجرین و انصار به توصیه پیامبراکرم(ص) بود. فرق بین دو نسخه فقط در ترتیب است.(39)
پى نوشتها:
1 ـ بحارالانوار, ج 89, ص 97.
2 ـ همان, ج 40, ص 144 و ج 10, ص 117.
3 ـ سوره اعلى, آیه 18 و 19.
4 ـ بحارالانوار, ج 40, ص 138.
5 ـ همان, ص 187 و ج 89, ص 125.
6 ـ همان, ج 40, ص 135 و 151.
7 ـ شرح نهج البلاغه, ابن ابى الحدید, ج 1, ص 27.
8 ـ تاریخ قرآن, آیه الله معرفت, ص 85.
9 ـ ر.ک: تاریخ قرآن, دکتر رامیار.
10 ـ تاریخ قرآن کریم, محمدباقر حجتى, ص 385.
11 و 12 ـ بحارالانوار, ج 89, ص 52.
13 ـ تاریخ وعلوم قرآن, میرمحمدى زرندى, ص 144.
14 ـ مصاحف, سجستانى, ص ;10 سیوطى مى نویسد: رإیت کتاب الله یزادفیه. (ر.ک: الاتقان, ج 1, ص 204 به نقل از تاریخ قرآن, دکتر رامیار, ص 367.)
15 ـ الفهرست, ابن ندیم, ص ;30 تفسیر ابن کثیر, ج 4, ص ;28 به نقل از افسانه تحریف, رسول جعفریان, ص 113.
16 ـ تاریخ قرآن, محمودرامیار, ص 368.
17 ـ روح المعانى, آلوسى, ج 1, ص 22.
18 ـ تإسیس الشیعه لعلوم الاسلام, سیدحسن صدر, ص 317.
19 ـ تاریخ قرآن, معرفت, ص 86.
20 ـ الفهرست, ابن ندیم, به نقل از لمحات من تاریخ القرآن, محمدعلى الاشیقر, ص 173.
21 ـ اوائل المقالات, ص 94.
22 ـ بحارالانوار, ج 89, ص 51 و ج 40, ص 155.
23 ـ بصائرالدرجات, محمدبن حسن صفار, ص 93.
24 ـ بحارالانوار, ج 92, ص88.
35 ـ تاریخ قرآن, معرفت, ص 86.
36 ـ الاتقان, ج 1, ص 100.
37 ـ رجإالغفران فى مهمات القرآن, به نقل از تاریخ قرآن, دکتر رامیار.
38 ـ بحارالانوار, ج 92, ص 88.
39 ـ همان, ص 40.
30 ـ تفسیرآلإالرحمن, محمدجواد بلاغى, ص 27.
31 ـ احتجاج, طبرسى, ج 1, ص 223.
32 ـ تاریخ قرآن کریم, محمد باقر حجتى, ص 413.
33 ـ تاریخ قرآن, محمود رامیار, ص 379.
34 ـ تدوین القرآن, على کورانى, ص 338.
35 ـ تاریخ قرآن, محمود رامیار, ص 368.
36 ـ ر.ک: تدوین القرآن.
37 ـ تاریخ قرآن, معرفت, ص 85.
38 ـ پژوهشى پیرامون آخرین کتاب الهى, رجبعلى مظلومى, ص 88.
39 ـ تدوین القرآن, ص 351.
ابوالفتاح از امام صادق(ع) نقل مى کند که ایشان فرمود: خداوند تنزیل و تإویل را به پیامبرش آموخت و فرستاده خدا(ص) آن را به على(ع) یاد داد.(1)
اصبغ بن نباته مى گوید: وقتى على(ع) برمسند خلافت نشست و مردم با او بیعت کردند, فرمود: به خدا! من از هر مدعى دانشى, به قرآن و تإویلش داناترم... سوگند به آن که دانه را شکافت و جاندار را پدیدآورد! اگر از هر آیه اى بپرسید, به شما گزارش کنم که چه زمانى نازل شد و در باره چه چیزى نزول یافت و به شما ناسخ و منسوخ, خاص و عام, محکم و متشابه و مکى و مدنى بودن آن را خبردهم.(2)
نیز حضرت على(ع) فرمود: من ناسخ ومنسوخ, محکم و متشابه, فصل و وصل وحروف و معانى قرآن را نیز مى دانم. به خدا! هیچ حرفى برمحمد(ص) نازل نشد مگر آن که من مى دانم که درباره چه کسى ودر چه روزى و چه جایى نزول یافت. به خدا! (ان هذا لفى الصحف الاولى صحف ابراهیم و موسى);(3) پیش من است. من آن ها را از فرستاده خدا(ص) به ارث برده ام.(4)
نیز فرمود: آنچه را غایب بودم, (پیامبراکرم(ص)) حفظ مى کرد و زمانى که بر او وارد مى شدم, به من مى فرمود: اى على! پس از تو, خدا فلان آیه را نازل کرد. پیامبر(ص) آن آیه را براى من مى خواند و تإویلش را نیز به من مىآموخت.(5)
عبدالله بن حسن بن حسن بن على8 از پدرش, از جدش چنین نقل مى کند: پیامبر(ص) هرگاه در روز بر او وحى نازل مى شد, آن روز به شب نمى رسید مگر آن که آن را به على(ع) گزارش مى کرد و هرگاه در شب بر او نازل مى شد, آن شب به روز نمى رسید مگر آن که آن را به على(ع) خبر مى داد.(6)
حضرت على(ع) اولین جمع کننده قرآن
ابن ابى الحدید معتزلى مى گوید: همه اتفاق دارند که على(ع) قرآن را در زمان رسول خدا(ص) حفظ مى کرد و غیر از او کسى قرآن را حفظ نمى کرد و او اول کسى است که قرآن را جمعآورى کرد.(7)
بیش تر محققان و تاریخ نویسان برآنند که جمع و ترتیب سوره ها بعد از وفات پیامبر(ص) به دست امیرمومنان حضرت على(ع), سپس زید بن ثابت و دیگر صحابه بزرگوار انجام گرفت.(8)
ابن فارس از عبد خیرنقل مى کند که پس از رحلت رسول خدا(ص), على(ع) نخستین کسى بود که قرآن را گرد آورد.(9)
بنابرنظر علماى شیعه و اهل سنت , حضرت على(ع) آغازگر تدوین قرآن ـ بنابر وصیت پیغمبراکرم(ص) ـ پس از رحلت آن حضرت بود. علماى اهل سنت نام چهار نفر را به عنوان نخستین جامع و مدون قرآن نام مى برند که حضرت على(ع) در رإس آن ها قرار دارد. این چهار نفر عبارتند از: على(ع), ابوبکر, عمر و سالم مولى حذیفه.(10)
حضرت على(ع) مى فرماید: ((لما قبض رسول الله(ص) اقسمت الا اضع ردائى عن ظهرى حتى اجمع مابین اللوحین فما وضعت ردائى حتى جمعت القرآن))(11)
وقتى رسول خدا(ص) رحلت کرد, قسم یاد کردم که ردا بردوش نگیرم تا وقتى که قرآن را جمعآورى کنم و ردا برنگرفتم تا قرآن را جمع آورى نمودم.
ابن ابى الحدید مى نویسد: ((لما قبض النبى(ص) جلس على فالفه کما انزل الله و کان به عالما))(12)
وقتى رسول خدا(ص) رحلت نمود, على(ع) قرآن را آن گونه که نازل شده بود, تنظیم نمود و به نزول آن آگاه و دانا بود.
سلیم بن قیس از سلمان نقل مى کند, على(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) ملازم خانه شد و قرآن را تإلیف نمود و از خانه بیرون نیامد تا این که قرآن را از ورقه هاى کاغذ, چوب ها, چرم ها و قطعات دیگر, در یک جا جمع کرد و در پارچه اى گذاشت و مهر نمود. ابن شهرآشوب مى نویسد: پیغمبراسلام(ص) به على(ع) فرمود: یاعلى! این کتاب خداست, با خودبردار. پس على(ع) آن را در پارچه اى نهاد و به منزل برد و پس از رحلت پیغمبر(ص) آن را بر طبق نزول تإلیف نمود و به آن آگاه و عالم بود.(13)
محمدبن سیرین گوید: چون آغاز خلافت ابوبکر شد, على بن ابى طالب(ع) در خانه خود نشست. به ابوبکر گفتند که او از بیعت با تو کراهت دارد. این بود که ابوبکر او را ملاقات کرد و گفت: آیا از بیعت با من کراهت دارى؟
على(ع) گفت: با خود پیمان بسته ام که جز روز جمعه ردا به دوش نگیرم, تا کتاب خدا را در مصحفى گردآورم. پس آن را انجام داد.(14)
ابن ندیم مى نویسد: زمان وفات پیامبر(ص), حضرت على(ع) احساس کرد مردم فال هاى بدى مى زنند. از این دوقسم یاد کرد که عبا به دوش نگیرد تا قرآن را جمع کند. پس سه روز در خانه نشست تا قرآن را جمع آورى کرد و آن اولین مصحفى بود که همه قرآن در آن جمع شده بود.(15)
گرچه ((ابن حجر)) خبر جمع آورى حضرت على(ع) را ضعیف مى شمارد و مى گوید: برفرض صحت; مراد از جمع, حفظ تمام آن بوده است. و مستشرقین هم دل به این سخن داده اند اما باید گفت: نه تنها على(ع) نخستین گردآورنده قرآن نزد شیعیان است, بلکه اهل تسنن نیز روایات فراوانى دراین باره ذکر کرده اند.(16) توجیه این که على(ع) قرآن را در سینه خود جمع کرده بود, باروایاتى که با صراحت مى گویند: تمام قرآن در کتابى جمع آورى گردید, سازگارى ندارد.(17)
به گفته سیدحسن صدر, روایاتى که از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده که على(ع) اولین جامع قرآن است, از حد احصإ و شماره خارج است.(18)
ترتیب سوره هاى مصحف حضرت على(ع)
ترتیب دقیق آیات و سوره ها طبق نزول آن ها دراین مصحف رعایت شده بود و کاملا مراحل و سیر نزول آیات در آن روشن بود و بدین وسیله سیرتشریح و احکام, مخصوصا مسإله ناسخ و منسوخ در قرآن فهمیده مى شد.(19)
جمع آورى قرآن توسط حضرت على(ع) به ترتیب نزول و تقدیم منسوخ برناسخ بود.(20) شیخ مفید مى گوید: على(ع) در مصحف خود منسوخ را برناسخ مقدم فرمود.(21) ابورافع مى گوید: آن را چنان که خدا نازل کرد, فراهم آورد و بدان آگاه بود.(22) سالم بن ابى سلمه مى گوید: امام صادق(ع) فرمود: على(ع) پس از آن که آن را نوشت, به میان مردم آورد و فرمود: این کتاب خداست; چنان که خدا آن را بر محمد(ص) نازل کرد. (23)
جابرمى گوید: من از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: هیچ یک از مردم نیست که بگوید: قرآن را چنان که خدا نازل کرد, گردآورده است; مگر آن که دروغ مى گوید. و جز على بن ابى طالب و امامان پس از او آن را چنان که خدا نازل کرد, کسى گرد نیاورد و حفظ نکرد.(24)
محمدبن سیرین مى گوید: آن را بر (وفق ترتیب) تنزیلش نوشت و ناسخ را در پى منسوخ نوشت و از حضرت على(ع) نقل مى کند که فرمود: من سوگند یاد کرده ام که پس از وفات پیامبر(ص) عبا بردوش نگیرم تاآن که قرآن را چنان چه نازل شد, گردآورم. مسعودى نیز نقل مى کند که على(ع) فرمود: این کتاب خداست. من آن را چنان که رسول خدا(ص) فرمان داد و وصیت کرد, به همان گونه که نازل شد, فراهم آوردم.
ویژگى هاى مصحف حضرت على(ع)
در مصحف حضرت على(ع) قرائت آیات طبق قرائت پیامبراکرم(ص) که اصلى ترین قرائت بود, ثبت شده بود و هرگز براى اختلاف قرائت درآن راهى نبود. بدین ترتیب راه براى فهم محتوا و تفسیر صحیح آیه هموار بود.
خصوصیت دیگر مصحف حضرت على(ع) این بود که مشتمل بر تنزیل و تإویل بود, البته در حاشیه مصحف. این حواشى بهترین وسیله براى فهم معانى قرآن و دفع بسیارى از مبهمات بود.(25) ابن اشته در مصاحف خود از ابن سیرین نقل مى کند که على(ع) در مصحفش ناسخ و منسوخ را نیز نوشت.(26) شیخ طبرسى نیز از سلمان فارسى نقل مى کند که آن حضرت قرآن را مشتمل برتنزیل و ناسخ و منسوخ نوشت.(27) شیخ مفید در کتاب ((الارشاد)) نقل مى کند که حضرت على(ع) تإویل بعضى آیات و تفسیر آن ها را به تفصیل درآن مى نوشت.(28) سلیم بن قیس از على(ع) نقل مى کند که فرمود: هرآیه اى که بر رسول خدا(ص) نازل مى شد, خواندن آن را به من مىآموخت و به من دیکته مى کرد تا آن را به خط خود بنویسم و تفسیر, تإویل, ناسخ ومنسوخ, محکم و متشابهات آیات قرآن را به من تعلیم مى داد. سپس از خدا مى خواست تا توفیق فهمیدن قرآن و حفظ کردن آن را به من عطا فرماید. هر آیه و مطلبى را که پیامبر(ص) به من آموخته و دیکته کرده بود, نوشتم و هیچ آیه اى را فراموش نکردم.(29)
مرحوم بلاغى در مقدمه تفسیر ((آلإالرحمن))(30) مى نویسد: مصحف حضرت على(ع) مشتمل برجوانب عمومى آیات بود, به طورى که اختصاص به زمان و مکان و شخص معینى نداشت و مانند خورشید و ماه جریان داشت. این است مقصود على(ع) از تإویل در کلامش: ((من کتاب را به آن ها عرضه کردم, در حالى که داراى تنزیل و تإویل بود. ))
در احتجاج طبرسى(31) آمده است که حضرت على(ع) خطاب به طلحه فرمود: هرآیه اى که خداوند برپیامبر(ص) نازل نمود, نزد من است, براملإ ایشان و خط من و تإویل همه آیات و حلال و حرام و حدود و احکام یا هرچیزى که امت تا روز قیامت بدان احتیاج داشته باشند, حتى دیه خراشى که بر بدن وارد آید, با املإ پیامبر(ص) و خط من نوشته شده است.
بنابراین مصحف حضرت على(ع) به ترتیب نزول, طبق قرائت پیامبراکرم(ص), مشتمل بر تنزیل و تإویل و تفسیر و جوانب عمومى آیات, همراه با بیان شإن نزول, محکم و متشابه, عام و خاص و ناسخ و منسوخ بود و طبق گفته امام باقر(ع) جز على بن ابى طالب(ع), دروغ گفته است کسى که بگوید قرآن را چنان که نازل شد, جمع کردم و به گفته محمدبن سیرین, اگر جن و انس جمع گردند که این گونه قرآن را بنویسند, نمى توانند.
آیا مصحف حضرت على(ع) غیر از این قرآن است؟
آقاى حجتى در تاریخ قرآن مى نویسد: ((مسلما متن ومحتواى قرآن حضرت على(ع) ـ منهاى ترتیب سور آن ـ هیچ تفاوتى با قرآن موجود ندارد.))(32)
دکتر رامیار نیز مى نویسد: ((دراین که مصحف على(ع) ازنظر ترتیب سوره ها با قرآن موجود مغایر و متفاوت بوده, گفتگویى نیست, و در این که اضافاتى هم در مصحف على(ع) بوده, حرفى نیست. اما مى دانیم که این اضافات جزء قرآن نبوده است. چرا که خود حضرت خطاب به طلحه فرمودند: اى طلحه! اگر به آنچه در قرآن است عمل کنید, از آتش جهنم رهایى خواهید یافت و اهل بهشت خواهید بود که حجت ما و بیان حق ما و وجوب طاعت ما درآن است.(33)
بنابراین باید گفت که فرقى بین دو مصحف نبوده است. چرا که على(ع) حریص بر سلامت دین بود و اگر کوچک ترین تحریف یانقصان یا زیاده یاتغییرى در مصحف عثمان مى دید, سکوت نمى کرد و هیچ گاه از امام(ع) شنیده نشد که به صراحت یا اشاره ایجاد شک یاعدم اطمینان نسبت به مصحف عثمان کنند. و به همین خاطر خود حضرت و بقیه ائمه(علیهم السلام) مردم را به همین قرآن ارجاع مى دادند و به اعتقاد ((شیخ صدوق)) قرآنى که در دست مردم است, همانى است که خدا بر پیغمبرش(ص) نازل کرد. و اختلاف آن این است که مصحف حضرت على(ع) به ترتیب نزول و تقدم منسوخ بر ناسخ و تفسیر و تإویل آیات است و این که گفته اند قرآن تام و تمام نزد على(ع) و بعد ائمه طاهرین(علیهم السلام) و الان نزد حضرت ولى عصر(ع) مى باشد. از این جهات است که ذکر شد و الا درخود قرآن ابدا کم و زیادى نشده است.
آقاى کورانى در کتاب تدوین القرآن(34) مى نویسد: ((ادعاى عثمان این بود که لجنه (گروه جمع آورى قرآن) مصحف مادر را از روى مصحفى نوشتند که به املاى پیامبراکرم(ص) بود و آن چه در اخبار آمده, آن مصحف حضرت على(ع) بوده است و عثمان چون مى خواست مردم حساس نشوند, نسبت به عائشه داد. هیچ کس قبل از وفات پیامبر(ص) غیر از حضرت على(ع) نسخه اش را برایشان عرضه نکرد. اگر براى عائشه مصحفى بود, به آن احتجاج مى کرد و از ابن یونس درخواست نوشتن مصحف نمى کرد و طبق روایت ابن ابى شیبه, قرائتى که در سال آخر عمر پیامبر(ص) خوانده شد, طبق همین قرائتى است که مردم امروزه قرآن را مى خوانند. پس همان طور که قبلا اشاره شد, قرائت ما نیز مطابق با قرائت مصحف حضرت على(ع) است.))
اضافه براین, قرآن فعلى ما به قرائت حفص از عاصم ازابى عبدالرحمن است و او مى گوید: هیچ اختلافى با على(ع) در قرائتش ندارم و حضرت نسبت به قرائت عاصم مى گوید: ((افصح القرائات قرإه عاصم)); فصیح ترین قرائت ها, قرائت عاصم است.
مدت تدوین مصحف حضرت على(ع)
ابن ندیم مى نویسد: حضرت على(ع) درخانه نشست و تا سه روز به جمع آورى قرآن سرگرم بود. دکتر رامیار مى نویسد: درباره مدت این گردآورى, روایات مختلف است. پاره اى مى گویند: حدود شش ماه پس از وفات پیامبر(ص) بود که على(ع) براى گردآورى قرآن نشست. اما دیگران مى گویند: قرآن را ظرف سه روز از روى حافظه به ترتیبى که بر وى مکشوف شده بود, نگاشت.(35)
ابن عباس نقل مى کند: خدا قرآن را در قلب على(ع) جمع کرد و بعد از مرگ پیامبر(ص) در شش ماه جمع آورى کرد.(36) بنابر روایات, على(ع) مدت شمش ماه در منزل نشست و این کار را به انجام رسانید.(37)
براساس نقل سیوطى و سجستانى, پس از رحلت پیامبراکرم(ص), على(ع) به انزوا پرداخت و هنوز شش ماه از رحلت نگذشته بود که ازنوشتن مصحف فراغت یافت.
چرا مصحف حضرت على(ع) پذیرفته نشد؟
وقتى غاصبان و کوردلان فهمیدند که در مصحف حضرت مطالب تفسیرى نیز هست و آل محمد(ص) به شجره طیبه و بنى امیه به شجره خبیثه, ومنافقان در آن معرفى شده اند و شرط لیاقت خلافت و فتوا در آن معلوم شده و مختصات حکومت اسلامى روشن شده است و دیگر راه براى طرح هاى پیش ساخته معطل خواهد ماند, اجراى اغراض شخصى و قومى و سیاسى مانع از قبول مصحف شد و متإسفانه آن را ترک کردند و نه تنها مصحف حضرت را ترک کردند بلکه مصاحف دیگرى, چون مصحف هاى ابن عباس, ابن مسعود و ابى بن کعب را که مشتمل بر تفسیر و تإویل مإثور بود, به نابودى کشاندند. آنچه رد شد, متن مصحف نبود, چون بین متن مصحف حضرت على(ع) و مصحف هاى موجود هیچ تفاوتى نبود, بلکه تفسیرهاى موجود در مصحف ایشان بود.(38)
سرانجام مصحف حضرت على(ع)
على(ع) پس از اتمام گردآورى قرآن, آن را بارشتر کرد و به مسجد آورد, در حالى که مردم پیرامون ابوبکر گرد آمده بودند. حضرت به آنان فرمود: بعد از مرگ پیامبر(ص) تاکنون به جمع آورى قرآن مشغول بودم و در این پارچه آن را فراهم کرده ام و تمام آنچه بر پیغمبر(ص) نازل شده است, را جمع کرده ام. مبادا فردا بگویید از آن غافل بوده ایم!
آن گاه یکى از سران گروه به پا خاست و با دیدن آنچه على(ع) در نوشته ها فراهم کرده بود, گفت: به آن چه آورده اى, نیازى نیست و آنچه نزدماست, ما را کفایت مى کند.
على(ع) فرمود: دیگر هرگز آن را نخواهید دید. آنگاه داخل خانه خود شد و کسى مصحف را پس از آن زمان ندید. برمن لازم بود پس از فراهم آوردن مصحف, شما را آگاه سازم تا آن را بخوانید و روزقیامت نگویید: من شما را به یارى خود فرا نخواندم و حقم را به شما یادآور نشدم و شما را به کتاب خدا فرانخواندم. عمر به او گفت: آیا قرآنى که باماست, از آنچه تو ما را به آن فرا مى خوانى, بى نیاز نمى سازد؟!
ابوذر مى گوید: وقتى عمر خلیفه شد, گفت: اى ابوالحسن! کاش قرآنى را که نزد ابوبکر آوردى, مىآوردى تا برآن گرد آییم. على(ع) فرمود: هیهات! بدان راه نیست. من آن را تنها نزد ابوبکر آوردم تا حجت بر شما تمام شود و روز رستاخیز مگویید که ما ازاین بى خبر بودیم.
در دوران عثمان, طلحه بن عبدالله به امیرمومنان(ع) عرض کرد: به یاددارى آن روزى را که مصحف خود را بر مردم عرضه داشتى و مردم آن را نپذیرفتند؟ چه مى شود امروز آن را ارائه دهى تا شاید رفع اختلاف گردد؟
حضرت فرمود: آیا این قرآنى که امروز دردست مردم است, تمامى آن قرآن است یا آن که چیزى غیر از قرآن به آن اضافه شده است؟ طلحه گفت: البته تمام آن قرآن است. حضرت فرمود: اکنون که چنین است, چنان چه به آن اخذکنید و عمل نمایید, به رستگارى رسیده اید, قرآنى که من جمع نموده ام, طبق امر رسول خدا(ص) باید به برترین مردم بعد از خودم وجانشینم که فرزندم, حسن است تحویل دهم. او هم باید به فرزندم, حسین تحویل دهد. سپس درنزد فرزندان حسین, یکى پس از دیگرى قرار گیرد تا آخرین ایشان به رسول الله(ص) برگرداند.
طبق روایات معتبر و به روایت امام صادق(ع) که فرمود: هنگامى که قائم ـ عجل الله تعالى فرجه ـ قیام کند, کتاب خدا را درحدواقعى آن خواهد خواند و مصحفى را که على(ع) نوشته بود, ارائه خواهد داد; مصحف على(ع) به عنوان سپرده امامت به فرزندش, امام حسن مجتبى(ع) رسید و به عنوان میراث امامت, از امامى به امام دیگر منتقل گشت که سرانجام در اختیار آخرین و دوازدهمین امام شیعه قرار خواهد گرفت که پس از ظهور خود, آن را به مردم ارائه خواهد نمود و وقتى ایشان قیام کند, آن مصحف به مردم آموخته مى شود.
نکته اى در مورد مصحف حضرت على(ع)
دونسخه از قرآن نزد حضرت على(ع) بود: نسخه اى که در زمان پیامبر(ص) به املاى خود ایشان بود و الان نزد امام زمان(عج) است و نسخه دیگر بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) توسط حضرت على(ع) نوشته شد, که مانند قرآن فعلى ماست. اسلوب تإلیف و عرضه قرآن برمهاجرین و انصار به توصیه پیامبراکرم(ص) بود. فرق بین دو نسخه فقط در ترتیب است.(39)
پى نوشتها:
1 ـ بحارالانوار, ج 89, ص 97.
2 ـ همان, ج 40, ص 144 و ج 10, ص 117.
3 ـ سوره اعلى, آیه 18 و 19.
4 ـ بحارالانوار, ج 40, ص 138.
5 ـ همان, ص 187 و ج 89, ص 125.
6 ـ همان, ج 40, ص 135 و 151.
7 ـ شرح نهج البلاغه, ابن ابى الحدید, ج 1, ص 27.
8 ـ تاریخ قرآن, آیه الله معرفت, ص 85.
9 ـ ر.ک: تاریخ قرآن, دکتر رامیار.
10 ـ تاریخ قرآن کریم, محمدباقر حجتى, ص 385.
11 و 12 ـ بحارالانوار, ج 89, ص 52.
13 ـ تاریخ وعلوم قرآن, میرمحمدى زرندى, ص 144.
14 ـ مصاحف, سجستانى, ص ;10 سیوطى مى نویسد: رإیت کتاب الله یزادفیه. (ر.ک: الاتقان, ج 1, ص 204 به نقل از تاریخ قرآن, دکتر رامیار, ص 367.)
15 ـ الفهرست, ابن ندیم, ص ;30 تفسیر ابن کثیر, ج 4, ص ;28 به نقل از افسانه تحریف, رسول جعفریان, ص 113.
16 ـ تاریخ قرآن, محمودرامیار, ص 368.
17 ـ روح المعانى, آلوسى, ج 1, ص 22.
18 ـ تإسیس الشیعه لعلوم الاسلام, سیدحسن صدر, ص 317.
19 ـ تاریخ قرآن, معرفت, ص 86.
20 ـ الفهرست, ابن ندیم, به نقل از لمحات من تاریخ القرآن, محمدعلى الاشیقر, ص 173.
21 ـ اوائل المقالات, ص 94.
22 ـ بحارالانوار, ج 89, ص 51 و ج 40, ص 155.
23 ـ بصائرالدرجات, محمدبن حسن صفار, ص 93.
24 ـ بحارالانوار, ج 92, ص88.
35 ـ تاریخ قرآن, معرفت, ص 86.
36 ـ الاتقان, ج 1, ص 100.
37 ـ رجإالغفران فى مهمات القرآن, به نقل از تاریخ قرآن, دکتر رامیار.
38 ـ بحارالانوار, ج 92, ص 88.
39 ـ همان, ص 40.
30 ـ تفسیرآلإالرحمن, محمدجواد بلاغى, ص 27.
31 ـ احتجاج, طبرسى, ج 1, ص 223.
32 ـ تاریخ قرآن کریم, محمد باقر حجتى, ص 413.
33 ـ تاریخ قرآن, محمود رامیار, ص 379.
34 ـ تدوین القرآن, على کورانى, ص 338.
35 ـ تاریخ قرآن, محمود رامیار, ص 368.
36 ـ ر.ک: تدوین القرآن.
37 ـ تاریخ قرآن, معرفت, ص 85.
38 ـ پژوهشى پیرامون آخرین کتاب الهى, رجبعلى مظلومى, ص 88.
39 ـ تدوین القرآن, ص 351.