آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

نابرابرى ارث زن و مرد
عدم تبیین برخى از احکام و حدود الهى‏درباره زنان و تبدیل آنان به شبهه، موجب‏پندارى شده است که در نظام آفرینش، به زن‏ستم شده است.
وجود برخى از آیات و روایات براى بسیارى‏از بانوان پرسش‏انگیز است; از جمله این که:
«چرا ارث زنان نصف ارث مردان است؟»
موضوع این نوشته، بررسى مساله ارث زن‏است که بر طبق آیه 11 سوره نساء «للذکرمثل حظ‏الانثیین‏»; سهم مذکر دو برابرسهم مؤنث است.
در تبیین این موضوع ناچار از ذکر سه‏مساله هستیم:
1 - یکى از عوامل مهم در ایجاد شبهه، کم‏اطلاعى و گاه بى‏اطلاعى از احکام و مسایل‏حقوقى است. موضوع ارث از آن نمونه‏مسایلى است که حقیقت آن باچیزى که زنان‏مى‏پندارند کاملا متفاوت است. بر پایه آنچه‏ما در این گفتار دنبال مى‏کنیم، ارث زن بیش‏از مرد یا مساوى با مرد است. حال آن که درنگاه سطحى، تصور مى‏شود که ارث زن نصف‏ارث مرد است.
2 - این مساله هم از امور روشن اجتماعى‏و حقوقى است که انتظار «تساوى حقوق زن ومرد» درهمه چیز، انتظارى بیهوده است. زن ومرد دو موجود با ویژگى‏هاى مخصوص به‏خود و داراى دو نوع طبیعت و امکانات‏هستندو هیچ یک از آن دو نمى‏تواند خود راشایسته حقوق مخصوص آن دیگرى بداند.آنچه میان آن دو نباید وجود داشته باشد،تبعیض است نه تفاوت. تبعیض در جایى‏است که بین دو شى‏ء با امکانات کاملامساوى، فرق گذاشته شود. قرآن چنین‏تبعیضى را نه درحق مرد قائل است و نه درحق زن. در آن جا که از بهره زن و مرد سخن‏مى‏گوید، مى‏فرماید: براى هریک از زن و مردحاصل دسترنج‏شان باید داده شود.«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساءنصیب ممااکتسبن‏»(نساء آیه 32)
در ثواب اخروى آنان نیز مى‏فرماید: هریک‏از زن و مرد مؤمن که کارى شایسته کرده‏باشند، به طور کامل پاداش خود را دریافت‏خواهند کرد.
اما از طرفى این حقیقت از امور پذیرفته‏علمى و تجربى است که توان بدنى مرد بیشتراز زن و نیروى عاطفى زن به مراتب بیش‏تر ازمرد است. باردارى و شیردهى ویژه زن است‏و مرد راهى براى دستیابى بدان ندارد و به‏طور طبیعى نمى‏تواند امتیازات این دوره اززندگى زن را دارا شود.
3 - حقیقت این است که در عصر نزول‏آیات ارث بر مسلمانان، هیچ زمینه‏اى براى‏طرح حقوق زن وجود نداشت. مسلمانانى که‏در انتظار نزول آیات الهى پیرامون مسایل‏زندگى بودند، برخى همان کسانى بودند که تازمانى پیش زن را جزو دارایى مرد برمى‏شمردند و هیچ گاه تصور نمى‏کردند که‏اسلام براى زن سهمى از ارث قرار دهد.
رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله که آگاه‏ترین فرد به‏رویدادها و افکار زمان خود بود، خوب‏مى‏دانست که طرح مسایل حقوقى زنان درآن دوره، باواکنش رو به رو خواهدشد.ازدیدگاه مردمان آن روزگار، زن موجودى‏ضعیف است که حتى اگر بخواهد از مزیتى‏برخوردار شود باید امتیازش ازمرد کمترباشد. تصور این که زن در یکى از حقوق‏خانوادگى یا اجتماعى هم تراز مرد شود واقعافاجعه آفرین بود. از این رو بایست هر حکمى‏به نفع زن به تصویب مى‏رسد، به گونه‏اى‏زیرکانه بیان شود که نه زن از چیزى محروم‏ماند، نه مرد در مقابل آن به واکنش و ستیزواداشته شود.
موضوع ارث از آن نمونه احکام بود که‏بسیار دقیق و زیرکانه مطرح شد و شاید بتوان‏چنین استنباط کرد که در آن عصر به آسانى‏کسى از مردان انحصار طلب به ژرفاى آن - که‏به نفع زن طرح‏ریزى شده بود.- پى‏نبرد تا درمقابلش جبهه‏گیرى کند. مساله ارث زن درحالى مطرح گردید که درمیان مردم عرب‏هرگاه مردى مى‏مرد، فرزندان، زن پدر خود رابه ارث دراختیار مى‏گرفتند و با وى ازدواج‏مى‏کردند یا او را به عقد دیگرى در مى‏آوردندو مهریه او را مانند دیگر اموال، میان خودقسمت مى‏کردند. این پدیده زشت‏سبب شدکه آیه‏اى از قرآن (سوره نساء، آیه 22) آنان رااز این کار بازدارد و رفته رفته بدان‏ها تفهیم‏شود که زن همانند مرد داراى حقوقى است‏که باید محترم شمرده شود.
با نزول آیه ارث «فللذکر مثل حظ‏الانثیین‏» (نساء، آیه 176) گفتگوها بالا گرفت.چون برطبق آن آیه، زن نیز از ارث بهره‏مى‏برد، اگرچه به مقدار نصف مرد. لطافت آیه‏ارث یکى درآن بود که در ابتدا از حق مردسخن مى‏گفت ولى در اصل نخست اعتراف به‏حق زن داشت. آیه نمى فرمود: «اى زنان،ارث شما نصف ارث مردان است.» بلکه‏فرموده است: «اى مردان! ارث وبهره شما دوبرابر بهره زنان است.» این تعبیر در حقیقت‏میزان در ارث را حق زن قرار مى‏دهد. زیرابراى تعیین مقدار ارث مرد، وى باید نخست‏به حق زن اعتراف کند و آنگاه به همراه دوبرابر آن براى خود طلب نماید. بر طبق مفادآیه، نخست‏باید «بهره زن‏» مشخص وپرداخته شود و آنگاه نصیب مرد خود به خودمعلوم مى‏شود.این موضوع مانند آن است که‏بخواهند دوازده سیب را میان یک دختر ویک پسر تقسیم کنند. به پسر مى‏گویند:سیب‏ها باید طورى تقسیم شود که شما دوبرابر سهمیه دختر بردارى. پس وى نخست‏باید سیب‏ها را به سه قسمت مساوى تقسیم‏کند و پس از اعتراف به حق دختر و تقدیم‏یک سهم آن به وى، دو برابر آن را براى خودبردارد.
تا همین جا مرد دلخوش از دو برابر بودن‏سهمیه خود است و چندان اعتراضى به حکم‏ندارد و زن محروم گذشته نیز از این که بااحترام، بخشى ازارث به وى تعلق گرفته‏خرسند است. با این تقسیم - به طور مثال -ازدوازده میلیون تومان پول که از پدرى به‏تنها دختر و پسرش ارث برسد، چهار میلیون‏سهم دختر مى‏شود و هشت میلیون سهم‏پسر. این به ظاهر پایان تقسیم ارث میان‏پسر و دختر (مرد و زن) است ولى در حقیقت‏کار به پایان نرسیده است.
زن در هنگام تقسیم ارث، نصف بهره مردرا به دست آورده است ولى از طرفى از سوى‏خداوند میان زن و مرد احکامى مقرر شده‏است که این کاستى براى زن جبران مى‏شودو چه بسا سهمیه او بیشتر از مرد مى‏گردد.زیرا با طرح چند وظیفه بر مرد، او موظف به‏پرداخت مخارجى است که زن عهده دار آن‏نیست. برخى از آن‏ها بدین قرار است:
1 - پرداخت مخارج خانواده (همسر،فرزندان و پدر و مادر).
زن در این مرحله وظیفه‏اى ندارد و مردعهده دار تامین مخارج است و در صورت‏نیاز، مرد است که باید نیاز آنان را برآورد.
2 - پرداخت دیه.
هرگاه فرزندان (دختر یا پسر) به سبب‏انجام کارى به پرداخت دیه محکوم شوند، درحقیقت مرد است که باید این دیه را بپردازدنه زن. هرگاه فامیل هم ناچار به پرداخت دیه‏شوند، مردان فامیل عهده دار پرداخت آن‏جریمه‏اند نه زنان.
3 - پرداخت مهریه.
در هنگام خواستگارى و ازدواج، مرد است‏که به زن مهریه مى‏دهد نه به عکس.
4 - مخارج کار خانه و شیردادن به بچه‏ها.
مرد وظیفه دارد که در صورت تقاضاى زن،نسبت‏به انجام کار خانه و شیردادن به اطفال،به وى مزد دهد و حال آن که در انجام کارهاى‏مرد، لازم نیست زن چیزى به مرد بپردازد.
5 - و غیره.
با توجه به احکام نامبرده، آنچه مرد درارث به دست آورده در حقیقت‏بیشتر به‏مصرف زن مى‏رسد و گاه بهره واقعى او ازنصف ارث هم کمتر مى‏شود. بنابراین بایدسهمیه زن و مرد در این موضوع را به حقوق‏و در آمد تعبیر کنیم. زن حقوق کمترى از مرددارد ولى در واقع در آمد وى مساوى با او یا بیشتراز وى است.
افزون بر همه اینها، زن ناچارنیست‏حاصل‏دسترنج‏خود در بیرون خانه را به مصرف‏خانه برساند. آنچه او کسب مى‏کند - در خانه‏باشد یا بیرون - به خود او تعلق دارد; در حالى‏که مرد حاصل کار خود را - به دلیل حقوقى که‏بر عهده اوست - به خانه مى‏آورد و به مصرف‏خانواده‏اش مى‏رساند.

تبلیغات