رویکرد تطبیقی کیفیت محیط شهری با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان شهر تهران (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مقدمه: امروزه به دلیل افزایش جمعیت، مهاجرت های بی رویه و توسعه افقی شهر و نیاز شدید شهروندان به افزایش ساخت و ساز واحدهای مسکونی، موجب بی توجهی به بعد کیفی مسکن شده است. مهم ترین مسئله ای که در مناطق مختلف شهر تهران دیده می شود، طوری که برخی مناطق محل سکونت طبقات بالای اجتماعی- اقتصادی و برخی دیگر محل سکونت قشر فقیر و کم درآمد شده است. هدف پژوهش ارزیابی زیست پذیری شهری با توجه به وضعیت متفاوت محلات، از دید شهروندان در شهر تهران است. در این راستا کیفیت زندگی و زیست پذیری شهری یکی از حوزه های مهم مطالعات شهری در کشورهای مختلف به شمار می رود که مؤلفه های چندگانه اجتماعی، محیطی و اقتصادی دارد. توجه به این شاخص ها در شهرها به دلیل نقش آن به عنوان ابزاری کارآمد در مدیریت و برنامه ریزی شهری و به طور کلی تعیین میزان قابل زیست بودن شهرها فزونی یافته است. محیط سکونت با کیفیت، پشتیبان انواع فعالیت های انسانی است. رشد سریع شهرنشینی در چند دهه اخیر موجب افول ارزش های این محیط ها در بافت های قدیمی درون شهرها شده است و این فضاها دیگر تأمین کننده نیازهای انسان و بستر مناسب برای فعالیت های او نیستند، برخی از نواحی شهری با چالش های مهمی در زمینه های تخریب فیزیکی و محیطی، محرومیت اجتماعی، ناامنی، بیکاری، نابرابری اقتصادی، کمبود مسکن و ترافیک روبه رو هستند که این مشکلات کیفیت زندگی شهری را به شدت کاهش می دهد. با این وجود سیاست گذاران و برنامه ریزان در سطوح بین المللی و ملی بر قابلیت شهرها برای بهبود کیفیت زندگی انسان ها تأکید دارند.مواد و روش هاپژوهش حاضر کاربردی و از نوع توصیفی- تحلیلی است. بخش مبانی نظری پژوهش از طریق اطلاعات آمارهای موجود در کتابخانه و اسناد تدوین شده است؛ که شاخص ها و گویه های مؤثر بر کیفیت محیط سکونت در پژوهش حاضر با توجه به مطالعه مبانی و ادبیات پژوهش در جدول 3 ارائه شده و بخش دیگر جمع آوری داده ها از طریق مطالعات میدانی و ابزار پرسشنامه به دست آمده که بر اساس شاخص های پژوهش گویه های مربوط به هر شاخص طراحی شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS.22 آمار توصیفی (فراوانی ها) و آمار استنباطی (آزمون تفاوت میانگین ها شامل: T-test و F، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر) استفاده شده که از تی تک نمونه ای و F برای بررسی تفاوت ها و از تحلیل مسیر برای تعیین تأثیر عوامل مؤثر بر کیفیت محیط مسکونی از دید شهروندان در سطح محلات (تجریش، نارمک شمالی و سلسبیل جنوبی) در شهر تهران استفاده شده و در پایان برای تحلیل فضایی، درون یابی و پهنه بندی محلات از نرم افزار ArcGIS10.3 استفاده شده است.یافته هایافته های پژوهش نشان داد رابطه میان سن ساکنان و میزان رضایت آن ها مثبت و مستقیم است، به گونه ای که هر چه میزان سن آن ها بالاتر برود، سطح رضایتمندی آن ها از سکونت در محله افزایش می یابد. میان جنسیت و سطح رضایت کیفیت محیط مسکونی رابطه معناداری وجود دارد. تحلیل مسیر عوامل مؤثر بر کیفیت محیط مسکونی از دید شهروندان در سطح محلات (تجریش، نارمک شمالی و سلسبیل جنوبی) در شهر تهران، را نشان می دهد شاخص های اجتماعی، اقتصادی، دسترسی به خدمات و تسهیلات شهری، کیفیت تردد حمل و نقل عمومی، کیفیت کالبدی محلات و کیفیت بهداشت محیط به ترتیب در رتبه های اول تا ششم تأثیرگذاری قرار دارند که بیشترین تأثیر 0/43 (شاخص اجتماعی) و کمترین تأثیر را (0/06) شاخص کیفیت بهداشت محیط داشته است. با توجه به نتایج حاصل از توزیع پرسشنامه ها میان ساکنان محلات سه گانه، نتایج آمار توصیفی مربوط به پاسخ گویان به این شرح بوده که از میان سؤال جنسیت پاسخ دهندگان به سؤال ها، 41/9 درصد از جامعه آماری زنان و 58/1 درصد مردان بوده اند. در بررسی وضعیت تأهل، 23/7 درصد از پاسخ گویان مجرد و 73/3 درصد متأهل هستند. در بررسی سن پاسخ گویان 6/6 درصد از پاسخ گویان به پرسشنامه کمتر از 20 سال، 73/4 درصد 21 تا 40 سال، 14/9 درصد 41 تا 60 و 5 درصد از آن ها در گروه سنی 61 تا 80 درصد قرار دارند. در بررسی وضعیت تحصیلات پاسخ گویان، 1/2 درصد دارای سواد خواندن و نوشتن، 10/8 درصد ابتدایی، 31/9 درصد دیپلم- پیش دانشگاهی، 26/1 درصد فوق دیپلم و 27/8 درصد از پاسخ گویان دارای تحصیلات کارشناسی به بالا بوده اند. از نظر نوع شغل، 31/5 درصد از پاسخ گویان دارای شغل دولتی و 68/5 درصد دارای شغل آزاد هستند. براساس نتایج حاصل از پرسشنامه، 6/24 درصد افراد مورد پرسش قرار داده شده کمتر از 3 میلیون تومان در ماه درآمد دارند. 28/33 درصد افراد بین 3 تا 6 میلیون تومان در ماه درآمد دارند. 31/12 درصد از افراد مورد پرسش قرار داده شده، بین 6 تا 10 میلیون تومان، 16/46 درصد بین 10 تا 13 میلیون تومان، 10/95 درصد بین 13 تا 16 میلیون تومان و 6/90 درصد از افراد بالای 13 میلیون در ماه درآمد دارند. از نظر مدت زمان اقامت در محله مسکونی، 18 درصد کمتر از 10 سال، 24 درصد بین 10-15 سال و بقیه بیش از 15 سال سابقه اقامت در محله مسکونی را داشته اند.از نظر شاخص اقتصادی، بیشترین میزان میانگین مربوط به قیمت زمین و کمترین میانگین مربوط به درآمد محلات است.در شاخص اجتماعی بیشترین میانگین مربوط به مشارکت اجتماعی و کمترین میانگین مربوط به امنیت اجتماعی است.در میان متغیرهای مربوط به شاخص کیفیت کالبدی محلات، متغیر کیفیت ابنیه دارای بیشترین میانگین و کیفیت واحد مسکونی دارای کمترین میزان میانگین است.در شاخص دسترسی به خدمات و تسهیلات شهری، بیشترین میانگین مربوط به متغیر دسترسی به خدمات و کمترین میزان میانگین مربوط به میزان دسترسی به امکانات رفاهی است.در کیفیت تردد و حمل و نقل عمومی در سطح محلات، متغیر دسترسی به حمل و نقل عمومی بالاترین میانگین و متغیر کیفیت خیابان ها و کوچه ها دارای کمترین میانگین است.در شاخص کیفیت بهداشت محیط، میزان رضایتمندی از جمع آوری زباله بالاترین میانگین و چگونگی دفع فاضلاب دارای کمترین میزان میانگین را داشته است.نتیجه گیریافزایش جمعیت و مهاجرت های وسیع به شهرها موجب توسعه نگرش کمیت گرا به مسکن شده است، لذا این امر در نهایت باعث کاهش توجه به کیفیت محیط مسکونی شده است. این امر در کشور ما زمینه ساز ایجاد مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بسیاری شده است. بنابراین این پژوهش با تعریف شاخص های مؤثر در محیط مسکونی (محیطی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و مدیریتی) در تلاش است تا بعد ذهنی شهروندان را از طریق پیمایش مورد سنجش قرار دهد. بررسی سنجش کیفیت محیط مسکونی از ابعاد مختلف نشان می دهد در برخی موارد میان آنچه ساکنان محیط مسکونی از محل زندگی خود درک می کنند، با آنچه که از نتایج سنجش عینی محیط به دست می آید، تفاوت هایی وجود دارد. معیارهای ارزیابی محیط مسکونی بر اساس شاخص های مورد استفاده در برنامه ریزی شهری تا حدود زیادی گویای ذهنیت شهروندان از فضا نیز است. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد میزان رضایت زنان از محلات مسکونی شان بیش از مردان است. میان مدت اقامت در محله مسکونی و سطح رضایت از کیفیت محله رابطه معناری وجود دارد. هر چه مدت اقامت افراد در محلات افزایش یابد، سطح رضایت از محله سکونتی افزوده می شود. تنها معیارهای کالبدی و فیزیکی تعیین کننده کیفیت محیط مسکونی نیستند، بلکه توجه به ایجاد بناهای پایدار و نوساز مطابق با ویژگی های اجتماعی، بومی، جوی و اقتصادی می تواند در بالا بردن سطح رضایت شهروندان از کیفیت محیط مسکونی شان بسیار مؤثر باشد. در نهایت انطباق کیفیت ذهنی و عینی محیط مسکونی در راستای یکدیگر راه حل کلیدی جهت ارتقای کیفیت کل محیط مسکونی مطرح می شود.The Comparative Approach of Urban Environment Quality with Emphasis on the Mental Image of Citizens of Tehran
IntroductionNowadays, due to population growth, uncontrolled migration, horizontal urban development, and the intense demand for increased construction of residential units, there has been a disregard for the qualitative aspect of housing. The most significant issue observed in various areas of Tehran is that some neighborhoods have become the residence of high socioeconomic classes, while others are inhabited by the poor and low-income segments of society. The research aims to evaluate urban livability based on the different conditions of neighborhoods from the perspective of the residents in Tehran. In this regard, the quality of life and urban livability are considered one of the most important areas of urban studies in different countries, encompassing various social, environmental, and economic factors. Attention to these indicators in cities has gained significance as an effective tool for urban management and planning, ultimately determining the level of livability in cities. A quality living environment supports various human activities. The rapid growth of urbanization in recent decades has led to the decline of the values of these living environments in the old inner city areas, rendering them no longer capable of meeting human needs or providing suitable platforms for their activities. Some urban areas face significant challenges in terms of physical and environmental degradation, social deprivation, insecurity, unemployment, economic inequality, housing shortages, and traffic congestion, all of which severely reduce the quality of urban life. Nevertheless, policymakers and planners at international and national levels emphasize the capacity of cities to improve the quality of human life.Materials and MethodsThe present research is practical and falls under the descriptive-analytical type. The theoretical framework section of the study has been developed through information from existing statistics and documents in the library. The indicators and variables affecting the quality of the living environment in the current research, based on the study of foundations and research literature, are presented in Table 3. On the other hand, the data collection was conducted through field studies and the use of a questionnaire tool, which was designed based on the research indicators and variables. For data analysis, the SPSS 22 software was used. Descriptive statistics (frequencies) and inferential statistics (t-tests, analysis of variance, Pearson correlation coefficient, multiple regression analysis, and path analysis) were employed. The t-test and F-test were used to examine differences and path analysis was used to determine the impact of factors influencing the quality of the residential environment from the perspective of residents at the neighborhood level (Tajrish, North Narmak, and South Salsabil) in Tehran. Lastly, for spatial analysis, interpolation, and neighborhood classification, the ArcGIS 10.3 software was utilized.FindingsResearch findings have shown that there is a positive and direct relationship between the age of residents and their level of satisfaction. As their age increases, their satisfaction with living in the neighborhood also increases. There is a significant relationship between gender and the quality of the residential environment. Path analysis of factors influencing the quality of the residential environment from the perspective of citizens in three neighborhoods (Tajrish, Northern Narmak, and Southern Salsabil) in Tehran city reveals that social, economic, access to urban services and facilities, quality of public transportation, physical quality of neighborhoods, and environmental hygiene have the most influential effects, with the highest impact being 0.43 (social index) and the lowest impact being 0.06 (environmental hygiene index). Based on the results of the questionnaire distribution among residents of the three neighborhoods, the descriptive statistics of respondents are as follows: 41.9% of the sample population were women and 58.1% were men in response to gender questions. In terms of marital status, 23.7% of respondents were single and 73.3% were married. In terms of age, 6.6% of respondents were under 20 years old, 73.4% were between 21 and 40 years old, 14.9% were between 41 and 60 years old, and 5% were in the age group of 61 to 80 years old. Regarding education level, 1.2% were literate, 10.8% had elementary education, 31.9% had a diploma or pre-university education, 26.1% had post-secondary education, and 27.8% had a bachelor’s degree or higher education. In terms of occupation, 31.5% had government jobs and 68.5% were self-employment. According to the questionnaire results, 6.24% of the respondents had a monthly income of less than 3 million Tomans, 28.33% had an income between 3 and 6 million Tomans, 31.12% had an income between 6 and 10 million Tomans, 16.46% had an income between 10 and 13 million Tomans, and 10.95% had an income between 13 and 16 million Tomans, while 6.90% had an income above 13 million Tomans per month. In terms of duration of residence in the residential neighborhood, 18% had less than 10 years, 24% had between 10-15 years, and the rest had more than 15 years of residence history in the neighborhood. In terms of the economic index, the highest average is related to land prices, and the lowest average is related to neighborhood income. In the social index, the highest average is related to social participation, and the lowest average is related to social security. Among the variables related to the quality index of neighborhoods, the variable of building quality has the highest average and the variable of residential unit quality has the lowest average. In terms of access to urban services and facilities, the variable of access to services has the highest average and the variable of access to recreational facilities has the lowest average. In terms of quality of traffic and public transportation at the neighborhood level, the variable of access to public transportation has the highest average and the variable of street and alley quality has the lowest average. In the environmental hygiene index, satisfaction with waste collection has the highest average and sewage disposal has the lowest average.ConclusionThe increase in population and extensive migration to cities has led to a quantitative approach to housing, ultimately resulting in a decline in attention to the quality of the residential environment. This has created various social, economic, and political issues in our country. Therefore, this research aims to define the effective indicators in the residential environment (environmental, economic, social-cultural, physical, and managerial) to assess the mental dimension of citizens through a survey. The assessment of the quality of the residential environment from different dimensions shows that in some cases, there are differences between what residents perceive about their living environment and the results obtained from objective measurements of the environment. The evaluation criteria for the residential environment largely reflect the citizens’ perception of space based on the indicators used in urban planning. In general, the research findings show that women are more satisfied with their residential neighborhoods than men. There is a significant relationship between the duration of residence in the neighborhood and the level of satisfaction with the neighborhood’s quality. As the duration of residence increases, the level of satisfaction with the neighborhood also increases. The determinants of the quality of the residential environment are not only physical and architectural criteria but also includes creating sustainable and innovative structures that align with social, cultural, environmental, and economic characteristics that can significantly improve residents’ satisfaction with the quality of their residential environment. Ultimately, aligning the mental and objective quality of the residential environment is a key solution to improving the overall quality of the residential environment.