آزادى از نگاه امام خمینى (ره)(3)
آرشیو
چکیده
متن
3- آزادى، توطئه و همسویى با دشمنان و زمینه سازى براى سلطهاجانب
از ابعاد دیگر توطئه، «همسویى با دشمنان» است. ارائهتحلیلهایى که توسط رادیوهاى بیگانه، ترویج مىشود یکى از قرائنو علائم چنین مطبوعاتى است. این سؤال به طور جدى مطرح است که بهکدام دلیل، باید در داخل به مطبوعاتى اجازه انتشار و یارانهداده شود که همان اندیشهها، تحلیلها و اخبار رادیوهاى دشمنانایران را تبلیغ و منعکس مىکند. در اندیشه امام خمینى(ره)همسویىبا بیگانگان، خود نوعى توطئه محسوب مىشود که با سوء استفاده ازفضاى آزاد سیاسى و مطبوعاتى انجام مىگیرد: «ما بعد... که به همه فرصت دادیم، توطئهگر را پیدا کردیم، قلمهایى کهتوطئهگر بودند و مىخواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلطکنند. آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمهببینند که آیا اینها چکاره هستند...؟ اینها از اسرائیل خیلىشانارتزاق مىکردند و بلندگوى اسرائیل بودند، بلندگوى امریکابودند، منتها با صورتهاى دیگر. یک ملتى حق دارد که کسى که...توطئه کند... از آن جلوگیرىکند.» (1)
عجیب آن که برخى مطبوعات نه تنها ایفاگر نقش بلندگوى آمریکاو اسرائیل مىباشند بلکه گاه با تحلیلهایى خواهان ارتباط بادشمنان درجه اول ایران مانند امریکا نیز هستند. همسویى بادشمنان لزوما به معنى تامین مالى این مطبوعات به وسیلهبیگانگان نمىباشد; گرچه در صورت اثبات این ادعا، جرم آنهامضاعف خواهد شد و اگر اثبات نشود، همچنان اتهام همسویى بابیگانگان متوجه این مطبوعات مىباشد و توطئهگر محسوب مىشوند.
الهام گرفتن برخى مطبوعات از بیگانگان، آن چنان است که گویىیک تحلیلگر رادیو اسرائیل درحال ارائه و تجزیه و تحلیل وقایعاست. این نوع عملکرد، صریحا توطئهاى است که هیچ نقش مفیدىنمىتواند براى انقلاب اسلامى ایفاء نماید. امام خمینى(ره)در پاسخبه این سؤال که علىرغم آزادى، چرا فلان روزنامه بسته شد؟ فرمودند: «توطئه بود در کار و با صهیونیستها روابط داشت. ازآن جا الهام مىگرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور مىنوشت و درتمام آن روزنامههایى که توطئه گر بودند... این روزنامههاجلوشان گرفته شد... این خلاف آزادى نیست، این جلوگیرى از توطئه است که همه دنیابوده است.» (2)
به یقین الهام گرفتن از دستگاههاى خبرى صهیونیست، نوعى رابطهو همسویى با آنان مىباشد.
حرکت مطبوعات در مسیر خبرسازى دشمن نیز از موارد همسویى بابیگانگان است; به این معنا که جوى ایجاد شود که مطلوبدستگاههاى خبر پراکنى دشمنان باشد. این نوع بازگذاشتن مطبوعاتبه اسم آزادى، قابل قبول نیست. «اگر یک روزنامهاى توطئه بر ضدمسیر ملت مىخواهد بکند.... اگر بخواهد توطئه بکنند و راهى برودکه دشمنهاى یک ملت آن راه را مىروند وترویجبکند، از کارهاىدشمنهاى یک ملتى بنویسد. چیزهایى که مربوط به دشمنهاى یک ملتاست. اگر این طور باشد، این طور آزادى را ملت، نمىتوانندبپذیرند.» (3)
بسیارى از این گونه مطبوعات تنها در صدد بیان اخبار و وقایعنیستند بلکه با قلمزنى در مسیرى که خوشایند غرب است، مقاصدىدیگر را دنبال مىکنند. «این قلمها تا وقتى در اختیارامریکا... باشد... قضیه غرض و عقدهاى است که دارند و مىخواهنداین عقده را صاف کنند.» (4)
برخى از مطبوعات خصوصا در وقایع اخیر، آن چنان در ارائهتحلیلها و اخبار کذب، هماهنگ با رسانههاى تحت نفوذ صهیونیست وآمریکا عمل مىنمایند که گویى قبلا تبانى کردهاند. آزاد گذاشتنمطبوعاتى که هماهنگ و همسو با دشمنان مىباشند، مردود است وقابل تحمل نمىباشد و جلوگیرى نکردن از این گونه مطبوعات، سؤالبرانگیز است.
ابعاد همسویى با دشمنان
دشمنان انقلاب اسلامى از بدو انقلاب تاکنون به وسیله رسانههاىخود در محورهاى زیر در صدد تضعیف، براندازى و ایجاد بدبینىبودهاند. طبعا هریک از جریانها و مطبوعاتى که در این محورهاگزارش، خبر و تحلیل ارائه نمایند، به عنوان «همسو» تلقىمىشوند:
تضعیف اشخاص و نهادهایى که اسلامیت نظام را تقویت مىنمایند،مانند ولایت فقیه و شوراى نگهبان.
مطرح نمودن افرادى که در رژیم طاغوت یا بعد از آن به عنوانعوامل فرهنگى ضد دینى فعالیت مىنمودهاند، مانند فرماسونرها،کانون نویسندگان و...
تضعیف نهاد و ارگانهایى که امام خمینى(ره)موسس و مبتکر آنبوده و یا براهمیت و نقش آنها تاکید فرمودهاند، مانند دادگاهویژه روحانیت، سپاه پاسداران، بسیج، دستگاه اطلاعاتى کشور و...
ارائه تحلیلهایى که با مصالح کشور، نظام و انقلاب تضاددارد.
ارتباط با آمریکا.
و هرگونه سوژهاى که توسط این رسانهها ارائه مىشود.
این موارد و دهها مورد دیگر، خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانهمىباشند که به طور مستمر از جانب رسانههاى مداخلهگر انجاممىگیرد و متاسفانه در داخل نیز دنبال مىشود.
4- آزادى، توطئه و افراد نفوذى
تمام نظامها با مشکل «نفوذىها» مواجه مىباشند و تنها نظامىتوانایى مقابله با دشمن خود را خواهد داشت که در شناسایى اینافراد موفق باشد. نفوذ در ارکان تاثیر گذار برقوانین و افکارعمومى، از اهداف عمده افراد نفوذى است. در این میان نقشدستگاههاى امنیت و اطلاعات و نیز دستگاههاى نظارتى، انکارناپذیرو ضرورى است.
امام خمینى(ره)نیز با توجه به اهمیت فوقالعاده این امر،بارها مسوولین را متوجه این افراد در تمام دستگاهها خصوصا درمجموعه رسانههاى نوشتارى و صدا و سیما نمودهاند. «باید آنهایىکه در راس مطبوعات هستند توجه داشته باشند که مبادا در بینآنها اشخاصى خودشان را جا بزنند... و مىخواهند خود را در هرچهو در هرجایى که پیدا بشود به یک صورتى داخل کنند... ولى بایدشما فکر بکنید که این شخص سابقهاش چه بوده و چکاره است... انتخاب افراد براى مطبوعات امر مهمى استخصوصا براى رادیوتلویزیون; چون اشخاص زیادى در رادیو تلویزیون و مطبوعات هستندکه مىخواهند وارد شوند... و راه را منحرف کنند.» (5)
گرچه هشدار امام مربوط به سالها قبل مىباشد اما نه توطئهدشمنان پایانپذیر است و نه ملاکهایى که از سخنان امام به دستمىآید غیر قابل شناخت است. ایشان نفوذىها را این گونه معرفىمىنمایند:
«اینک باز تفالههاى رژیم سابق درصددند که با کمک و همکارىگروهکهاى واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده و تجدید حیات کنندو با قلمهاى به ظاهر خلقى و زبانهاى فریبنده در داخل و خارج،جمهورى اسلامى را متزلزل کنند.» (6)
ملاحظه مىشود که دورویى و عدم موضعگیرى شفاف در قبال نظام،شعارهاى عوام پسندانه، همکارى با گروهکها و غرب و شرق زدگان درداخل و خارج، وابستگى به مجریان فرهنگى رژیم طاغوت، سوء سابقهو... از علائم شاخص «نفوذىها» است.
از سوى دیگر سوابق درخشان افراد، به هیچ عنوان نمىتواند مانعاز این باشد که برخى از انقلابیون جاهلانه یا عامدانه در دامتوطئه و همکارى با گروهکها و خودباختگان غربى داخلى و خارجىنیفتند.
برخى از خودىها آن چنان با گذشت زمان دچار تغییر عقاید وافکار نسبتبه آرمانها مىشوند که شاید حتى از گذشته خود بهخاطر نرسیدن به اهداف و توقعات فردى و یا حزبى، پشیمان شده ودر آینده نقش یک نفوذى را ایفاء نمایند. این گونه افراد برفرضىکه همچنان خودى محسوب شوند اما نباید رها از آرمانهاى اسلامىانقلاب باشند و حتى اگر مستوجب مجازات نباشند، جلوگیرى از آنهالازم است.
جیرهخواران و مزدوران نیز از فضاى آزاد سیاسى، در جهت اهدافدیکته شده بیگانگان قدم بر مىدارند. این گونه افراد و کسانى کهدر مسیر اینان گام برمىدارند نیز توطئهگرانى مىباشند که برخوردبا آنان اجتنابناپذیر است: «وقتى که دیدند آزادند، توطئههاشروع شد; توطئه قلمى که مىخواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند واینها همان اشخاصى بودند که جیره خوار شاه سابق یا جیره خوارامریکا و امثال امریکا بودند.» (7)
تغییر در آرمان هاى ملت، ملاک دیگر شناخت «نفوذىها» است. ازنظرگاه امام خمینى(ره)بررسى سوابق و احوال کسانى که بر ضد اسلامو روحانیت و برضد مسیر ملت عمل مىنمایند، لازم است. این گونهافراد مستقیم یا غیر مستقیم، عمال مخالفین نظام مىباشند کهنمىتوان با حسن نیتبه آنان نظر نمود: «اشخاصى که قلم دستمىگیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت قلمفرسایىمىکنند، بشناسید آنهارا. سوابق اینها را به دستبیاورند. مطالعه در احوال و سوابق اینها بکنند.» (8)
در ادامه امام خمینى(ره)تمام زحمات مردم در انقلاب اسلامى رابراى اسلام مىدانند و کسانى را که بر خلاف آن حرکت مىکنند راعمال اجانب معرفى مىنمایند: «ما احتیاج به وحدت کلمه داریم. زحمت ملتما براى اسلام بود... آنهایى که عمالشان را وادار کردندبر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند و قلمفرسایى کنند... » (9)
در ادامه با خطاب به همه اقشار، برشناخت این افراد که دشمناسلام مىباشند، تاکید مىفرمایند: «علماى اعلام! خطباى عظام! دانشگاهى! بازارى! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و دشمنهاىخودتان را بشناسید، دشمنهاى اسلام را بشناسید.» (10)
ضدیتبا اسلام و تحریف آن و زیر سؤال بردن احکام دینى، ازنشانههاى بارز مطبوعاتى است که نفوذىها در آن اعمال نظرمىنمایند: «وقتى ما دیدیم که در یک روزنامهاى از یک اشخاصىمطالب نوشته مىشود که اینها عمال اجانب هستند و مىخواهند مملکتما را باز به خرابى بکشانند. از آن طرف مقالاتى و مطالبى کهراجع به... مسائل اسلام استیا تحریف مىشود یا نوشته نمىشود،این طور مطبوعات را ما نمىتوانیم احترام قایلبشویم.» (11)
آنان که در مسیر توهین به مقدسات و ضدیتبا اسلام مىنویسند بابررسىهاى موشکافانه مىتوان به ارتباطشان با خارج و یا تحریکغیر مستقیم توسط اجانب پى برد. امام خمینى(ره)در تمام اینموارد برخورد قاطع با اینان رالازم مىدانند: «مطبوعات و مجلات وروزنامهها منتشر شد و هیچ کس جلوگیرى نکرد; در عین حالى که بههمه مقدسات ما توهین گردید... تا آن فتنه را دیدیم و فهمیدیمشما فتنهگر هستید، شما منافقینى هستید که مىخواهید فتنهکنید... توطئه کردید بر ضد اسلام، بر ضد کشور اسلام... شمااشخاصى هستید که با سرحدات و خارج روابط دارید... دیگرنمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هرکارى مىخواهید بکنید، شماراسرکوب خواهیم کرد.» (12)
نقش مخرب «افراد نفوذى در مطبوعات» آن چنان است که امامخمینى(ره)بارها تاکید برشناخت و جلوگیرى از ورود اینگونهافراد را در مطبوعات مىکنند: «چند نفرى را که یقین داریدآدمهاى مستقیم هستند، در مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى بههیچ جا ندارند، مطالعه و درست در آن دقت کنند و بعد از دقت، درروزنامه یا مجله نوشته شود.» (13)
دستگاههاى فرهنگى کشور در جلوگیرى و شناسایى و جلوگیرى ازورود افرادى که انحرافات فکرى در گذشته داشتهاند، وظیفهاىانکارناپذیر دارند. از منظر امامخمینى(ره)به کسانى که سوابقسوء داشتهاند، نمىتوان اعتماد کرد و نمىتوان مطبوعات را عرصهتاخت و تاز آنان قرار داد. «اگر کسى افکارش منحرف بود و حالابیاید ادعا بکند که من برگشتهام، ما باید قبول کنیم، اما نبایداو را مجله نویس کنیم... بسیارى از اشخاصى هستند که مىآیند ومىگویند توبه کردیم، البته توبه آنها قبول است لکن نمىشود آنهارا سرکارى گذاشت که آن کار اهمیت دارد; براى اینکه ما نمىدانیماین شخص به حسب واقع توبه کرده استیا مىخواهد با کلمه توبه،ما را بازى دهد.» (14)
اصل «برائت افراد» در عرصه مطبوعات وخوش باورى در مسائلسیاسى، از نظر امام خمینى(ره)مردود است; بدین جهتامامخمینى(ره)در ادامه مىفرمایند: «نباید رادیو تلویزیون رابه دست او بدهیم... و یا مجلهاى که براى تربیت افراد و براىترویج مسیر اسلامى ملت است، به دست او بدهیم و یانوشتههایش رابه دست او بسپاریم. ما نباید خوش باور باشیم.» (15)
و باز هم امام خمینى(ره)تاکید بر بررسى سوابق افراد در تمامعرصهها و خصوصا در مطبوعات مىنمایند: «اشخاصى که اداره مىکنندیک جایى را باید از اول ارزیابى شود که این اشخاص چکارهبودهاند; سوابقشان چیست و تحصیلاتشان در کجا بوده، چه رویهاى درتحصیلات داشتهاند.» (16)
خطر فوق العاده نفوذى در مطبوعات، چنان است که ممکن استانقلاب را در جهت مخالف اهداف خود سوق دهد و باز این نقش حساسدر انتخاب درست افراد گوشزد مىشود: «این از مسائل مهم کسانىاست که بخواهند خدمتى بکنند، مجلهاى بیرون بدهند یا روزنامهاىبنویسند. اولین مساله آنها... انتخاب افراد است. چون افراداگر چنانچه اشخاصى منحرف باشند... یک وقت متوجه مىشوید کهانحراف پیدا شده است; چون اشخاصىاند که مىتوانند انسان را بهدامان امریکا... بکشانند. ملتى که براى این که از زیر اینسلطهها خارج شود آن قدر مجاهده کرده است، آن قدر جوان دادهاست.. . یک وقت مىبینید راه مجله، راه مطبوعات، راه رادیوتلویزیون... به واسطه ورود اشخاصى... منحرف شده... این ازمسائل مهمى است که... اغماض از آن جایز نیست.» (17)
با ملاحظه سخنان امام خمینى(ره)در مورد مطبوعات،به این نکتهپى مىبریم که روش «تساهل و تسامح در عرصه مطبوعات» کاملا ازدیدگاه امام خمینى(ره)مردود است. انقلاب اسلامى ایران شجرهطیبهاى است که هنوز سالها باید از آن مانند گوهرى محافظتشود.
توطئهها همچنان ادامه دارد. دشمنان اکنون روزنهاى براى ورودو رخنه در پیکره این نظام مقدس پیدا کردهاند و آن «عنوانآزادى» است. آنان که سالها قبل حتى با اسم اسلام مخالف بودند وآنان که داراى دیدگاههایى کاملا منحرف از شعارهاى اصیل انقلاباسلامى داشتهاند، اکنون مرموزانه و موذیانه وارد میدان مطبوعاتشدهاند. امام خمینى(ره) معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامى است وکلام او چراغى است فرا راه ما که او را پیشواى خود مىدانیم. حالجاى این پرسش است که به راستى در این موقعیتخطیر، فرزندانامام خمینى(ره)دردولت، مجلس و قوه قضائیه چه تدبیرىاندیشیدهاند؟
پىنوشتها:
1- صحیفه نور، ج 10، ص 229.
2- همان، ج 9، ص 85.
3- همان، ج 7، ص 18.
4- همان، ج 13، ص 253.
5- همان، ص 248.
6- همان، ج 14، ص 263.
7- همان، ج 10، ص 229.
8- همان، ج 7، ص 29.
9- همان، ج 7، ص 29.
10- همان، ج 7، ص 29.
11- همان، ج 6، ص 191.
12- همان، ج 8، ص 264.
13- همان، ج 13، ص 249.
14- همان، ج 13، ص 249.
15- همان، ج 13، ص 249.
16- همان، ج 13، ص 249.
17- همان، ص 248 و 249.
از ابعاد دیگر توطئه، «همسویى با دشمنان» است. ارائهتحلیلهایى که توسط رادیوهاى بیگانه، ترویج مىشود یکى از قرائنو علائم چنین مطبوعاتى است. این سؤال به طور جدى مطرح است که بهکدام دلیل، باید در داخل به مطبوعاتى اجازه انتشار و یارانهداده شود که همان اندیشهها، تحلیلها و اخبار رادیوهاى دشمنانایران را تبلیغ و منعکس مىکند. در اندیشه امام خمینى(ره)همسویىبا بیگانگان، خود نوعى توطئه محسوب مىشود که با سوء استفاده ازفضاى آزاد سیاسى و مطبوعاتى انجام مىگیرد: «ما بعد... که به همه فرصت دادیم، توطئهگر را پیدا کردیم، قلمهایى کهتوطئهگر بودند و مىخواستند باز سلطه اجانب را بر مملکت ما مسلطکنند. آنها را گفتیم که نباید این کار را بکنند و باید محکمهببینند که آیا اینها چکاره هستند...؟ اینها از اسرائیل خیلىشانارتزاق مىکردند و بلندگوى اسرائیل بودند، بلندگوى امریکابودند، منتها با صورتهاى دیگر. یک ملتى حق دارد که کسى که...توطئه کند... از آن جلوگیرىکند.» (1)
عجیب آن که برخى مطبوعات نه تنها ایفاگر نقش بلندگوى آمریکاو اسرائیل مىباشند بلکه گاه با تحلیلهایى خواهان ارتباط بادشمنان درجه اول ایران مانند امریکا نیز هستند. همسویى بادشمنان لزوما به معنى تامین مالى این مطبوعات به وسیلهبیگانگان نمىباشد; گرچه در صورت اثبات این ادعا، جرم آنهامضاعف خواهد شد و اگر اثبات نشود، همچنان اتهام همسویى بابیگانگان متوجه این مطبوعات مىباشد و توطئهگر محسوب مىشوند.
الهام گرفتن برخى مطبوعات از بیگانگان، آن چنان است که گویىیک تحلیلگر رادیو اسرائیل درحال ارائه و تجزیه و تحلیل وقایعاست. این نوع عملکرد، صریحا توطئهاى است که هیچ نقش مفیدىنمىتواند براى انقلاب اسلامى ایفاء نماید. امام خمینى(ره)در پاسخبه این سؤال که علىرغم آزادى، چرا فلان روزنامه بسته شد؟ فرمودند: «توطئه بود در کار و با صهیونیستها روابط داشت. ازآن جا الهام مىگرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور مىنوشت و درتمام آن روزنامههایى که توطئه گر بودند... این روزنامههاجلوشان گرفته شد... این خلاف آزادى نیست، این جلوگیرى از توطئه است که همه دنیابوده است.» (2)
به یقین الهام گرفتن از دستگاههاى خبرى صهیونیست، نوعى رابطهو همسویى با آنان مىباشد.
حرکت مطبوعات در مسیر خبرسازى دشمن نیز از موارد همسویى بابیگانگان است; به این معنا که جوى ایجاد شود که مطلوبدستگاههاى خبر پراکنى دشمنان باشد. این نوع بازگذاشتن مطبوعاتبه اسم آزادى، قابل قبول نیست. «اگر یک روزنامهاى توطئه بر ضدمسیر ملت مىخواهد بکند.... اگر بخواهد توطئه بکنند و راهى برودکه دشمنهاى یک ملت آن راه را مىروند وترویجبکند، از کارهاىدشمنهاى یک ملتى بنویسد. چیزهایى که مربوط به دشمنهاى یک ملتاست. اگر این طور باشد، این طور آزادى را ملت، نمىتوانندبپذیرند.» (3)
بسیارى از این گونه مطبوعات تنها در صدد بیان اخبار و وقایعنیستند بلکه با قلمزنى در مسیرى که خوشایند غرب است، مقاصدىدیگر را دنبال مىکنند. «این قلمها تا وقتى در اختیارامریکا... باشد... قضیه غرض و عقدهاى است که دارند و مىخواهنداین عقده را صاف کنند.» (4)
برخى از مطبوعات خصوصا در وقایع اخیر، آن چنان در ارائهتحلیلها و اخبار کذب، هماهنگ با رسانههاى تحت نفوذ صهیونیست وآمریکا عمل مىنمایند که گویى قبلا تبانى کردهاند. آزاد گذاشتنمطبوعاتى که هماهنگ و همسو با دشمنان مىباشند، مردود است وقابل تحمل نمىباشد و جلوگیرى نکردن از این گونه مطبوعات، سؤالبرانگیز است.
ابعاد همسویى با دشمنان
دشمنان انقلاب اسلامى از بدو انقلاب تاکنون به وسیله رسانههاىخود در محورهاى زیر در صدد تضعیف، براندازى و ایجاد بدبینىبودهاند. طبعا هریک از جریانها و مطبوعاتى که در این محورهاگزارش، خبر و تحلیل ارائه نمایند، به عنوان «همسو» تلقىمىشوند:
تضعیف اشخاص و نهادهایى که اسلامیت نظام را تقویت مىنمایند،مانند ولایت فقیه و شوراى نگهبان.
مطرح نمودن افرادى که در رژیم طاغوت یا بعد از آن به عنوانعوامل فرهنگى ضد دینى فعالیت مىنمودهاند، مانند فرماسونرها،کانون نویسندگان و...
تضعیف نهاد و ارگانهایى که امام خمینى(ره)موسس و مبتکر آنبوده و یا براهمیت و نقش آنها تاکید فرمودهاند، مانند دادگاهویژه روحانیت، سپاه پاسداران، بسیج، دستگاه اطلاعاتى کشور و...
ارائه تحلیلهایى که با مصالح کشور، نظام و انقلاب تضاددارد.
ارتباط با آمریکا.
و هرگونه سوژهاى که توسط این رسانهها ارائه مىشود.
این موارد و دهها مورد دیگر، خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانهمىباشند که به طور مستمر از جانب رسانههاى مداخلهگر انجاممىگیرد و متاسفانه در داخل نیز دنبال مىشود.
4- آزادى، توطئه و افراد نفوذى
تمام نظامها با مشکل «نفوذىها» مواجه مىباشند و تنها نظامىتوانایى مقابله با دشمن خود را خواهد داشت که در شناسایى اینافراد موفق باشد. نفوذ در ارکان تاثیر گذار برقوانین و افکارعمومى، از اهداف عمده افراد نفوذى است. در این میان نقشدستگاههاى امنیت و اطلاعات و نیز دستگاههاى نظارتى، انکارناپذیرو ضرورى است.
امام خمینى(ره)نیز با توجه به اهمیت فوقالعاده این امر،بارها مسوولین را متوجه این افراد در تمام دستگاهها خصوصا درمجموعه رسانههاى نوشتارى و صدا و سیما نمودهاند. «باید آنهایىکه در راس مطبوعات هستند توجه داشته باشند که مبادا در بینآنها اشخاصى خودشان را جا بزنند... و مىخواهند خود را در هرچهو در هرجایى که پیدا بشود به یک صورتى داخل کنند... ولى بایدشما فکر بکنید که این شخص سابقهاش چه بوده و چکاره است... انتخاب افراد براى مطبوعات امر مهمى استخصوصا براى رادیوتلویزیون; چون اشخاص زیادى در رادیو تلویزیون و مطبوعات هستندکه مىخواهند وارد شوند... و راه را منحرف کنند.» (5)
گرچه هشدار امام مربوط به سالها قبل مىباشد اما نه توطئهدشمنان پایانپذیر است و نه ملاکهایى که از سخنان امام به دستمىآید غیر قابل شناخت است. ایشان نفوذىها را این گونه معرفىمىنمایند:
«اینک باز تفالههاى رژیم سابق درصددند که با کمک و همکارىگروهکهاى واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده و تجدید حیات کنندو با قلمهاى به ظاهر خلقى و زبانهاى فریبنده در داخل و خارج،جمهورى اسلامى را متزلزل کنند.» (6)
ملاحظه مىشود که دورویى و عدم موضعگیرى شفاف در قبال نظام،شعارهاى عوام پسندانه، همکارى با گروهکها و غرب و شرق زدگان درداخل و خارج، وابستگى به مجریان فرهنگى رژیم طاغوت، سوء سابقهو... از علائم شاخص «نفوذىها» است.
از سوى دیگر سوابق درخشان افراد، به هیچ عنوان نمىتواند مانعاز این باشد که برخى از انقلابیون جاهلانه یا عامدانه در دامتوطئه و همکارى با گروهکها و خودباختگان غربى داخلى و خارجىنیفتند.
برخى از خودىها آن چنان با گذشت زمان دچار تغییر عقاید وافکار نسبتبه آرمانها مىشوند که شاید حتى از گذشته خود بهخاطر نرسیدن به اهداف و توقعات فردى و یا حزبى، پشیمان شده ودر آینده نقش یک نفوذى را ایفاء نمایند. این گونه افراد برفرضىکه همچنان خودى محسوب شوند اما نباید رها از آرمانهاى اسلامىانقلاب باشند و حتى اگر مستوجب مجازات نباشند، جلوگیرى از آنهالازم است.
جیرهخواران و مزدوران نیز از فضاى آزاد سیاسى، در جهت اهدافدیکته شده بیگانگان قدم بر مىدارند. این گونه افراد و کسانى کهدر مسیر اینان گام برمىدارند نیز توطئهگرانى مىباشند که برخوردبا آنان اجتنابناپذیر است: «وقتى که دیدند آزادند، توطئههاشروع شد; توطئه قلمى که مىخواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند واینها همان اشخاصى بودند که جیره خوار شاه سابق یا جیره خوارامریکا و امثال امریکا بودند.» (7)
تغییر در آرمان هاى ملت، ملاک دیگر شناخت «نفوذىها» است. ازنظرگاه امام خمینى(ره)بررسى سوابق و احوال کسانى که بر ضد اسلامو روحانیت و برضد مسیر ملت عمل مىنمایند، لازم است. این گونهافراد مستقیم یا غیر مستقیم، عمال مخالفین نظام مىباشند کهنمىتوان با حسن نیتبه آنان نظر نمود: «اشخاصى که قلم دستمىگیرند بر ضد اسلام، بر ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملت قلمفرسایىمىکنند، بشناسید آنهارا. سوابق اینها را به دستبیاورند. مطالعه در احوال و سوابق اینها بکنند.» (8)
در ادامه امام خمینى(ره)تمام زحمات مردم در انقلاب اسلامى رابراى اسلام مىدانند و کسانى را که بر خلاف آن حرکت مىکنند راعمال اجانب معرفى مىنمایند: «ما احتیاج به وحدت کلمه داریم. زحمت ملتما براى اسلام بود... آنهایى که عمالشان را وادار کردندبر ضد اسلام، بر ضد روحانیت عمل کنند و قلمفرسایى کنند... » (9)
در ادامه با خطاب به همه اقشار، برشناخت این افراد که دشمناسلام مىباشند، تاکید مىفرمایند: «علماى اعلام! خطباى عظام! دانشگاهى! بازارى! کارگر! دهقان! همه بیدار باشید و دشمنهاىخودتان را بشناسید، دشمنهاى اسلام را بشناسید.» (10)
ضدیتبا اسلام و تحریف آن و زیر سؤال بردن احکام دینى، ازنشانههاى بارز مطبوعاتى است که نفوذىها در آن اعمال نظرمىنمایند: «وقتى ما دیدیم که در یک روزنامهاى از یک اشخاصىمطالب نوشته مىشود که اینها عمال اجانب هستند و مىخواهند مملکتما را باز به خرابى بکشانند. از آن طرف مقالاتى و مطالبى کهراجع به... مسائل اسلام استیا تحریف مىشود یا نوشته نمىشود،این طور مطبوعات را ما نمىتوانیم احترام قایلبشویم.» (11)
آنان که در مسیر توهین به مقدسات و ضدیتبا اسلام مىنویسند بابررسىهاى موشکافانه مىتوان به ارتباطشان با خارج و یا تحریکغیر مستقیم توسط اجانب پى برد. امام خمینى(ره)در تمام اینموارد برخورد قاطع با اینان رالازم مىدانند: «مطبوعات و مجلات وروزنامهها منتشر شد و هیچ کس جلوگیرى نکرد; در عین حالى که بههمه مقدسات ما توهین گردید... تا آن فتنه را دیدیم و فهمیدیمشما فتنهگر هستید، شما منافقینى هستید که مىخواهید فتنهکنید... توطئه کردید بر ضد اسلام، بر ضد کشور اسلام... شمااشخاصى هستید که با سرحدات و خارج روابط دارید... دیگرنمىتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هرکارى مىخواهید بکنید، شماراسرکوب خواهیم کرد.» (12)
نقش مخرب «افراد نفوذى در مطبوعات» آن چنان است که امامخمینى(ره)بارها تاکید برشناخت و جلوگیرى از ورود اینگونهافراد را در مطبوعات مىکنند: «چند نفرى را که یقین داریدآدمهاى مستقیم هستند، در مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى بههیچ جا ندارند، مطالعه و درست در آن دقت کنند و بعد از دقت، درروزنامه یا مجله نوشته شود.» (13)
دستگاههاى فرهنگى کشور در جلوگیرى و شناسایى و جلوگیرى ازورود افرادى که انحرافات فکرى در گذشته داشتهاند، وظیفهاىانکارناپذیر دارند. از منظر امامخمینى(ره)به کسانى که سوابقسوء داشتهاند، نمىتوان اعتماد کرد و نمىتوان مطبوعات را عرصهتاخت و تاز آنان قرار داد. «اگر کسى افکارش منحرف بود و حالابیاید ادعا بکند که من برگشتهام، ما باید قبول کنیم، اما نبایداو را مجله نویس کنیم... بسیارى از اشخاصى هستند که مىآیند ومىگویند توبه کردیم، البته توبه آنها قبول است لکن نمىشود آنهارا سرکارى گذاشت که آن کار اهمیت دارد; براى اینکه ما نمىدانیماین شخص به حسب واقع توبه کرده استیا مىخواهد با کلمه توبه،ما را بازى دهد.» (14)
اصل «برائت افراد» در عرصه مطبوعات وخوش باورى در مسائلسیاسى، از نظر امام خمینى(ره)مردود است; بدین جهتامامخمینى(ره)در ادامه مىفرمایند: «نباید رادیو تلویزیون رابه دست او بدهیم... و یا مجلهاى که براى تربیت افراد و براىترویج مسیر اسلامى ملت است، به دست او بدهیم و یانوشتههایش رابه دست او بسپاریم. ما نباید خوش باور باشیم.» (15)
و باز هم امام خمینى(ره)تاکید بر بررسى سوابق افراد در تمامعرصهها و خصوصا در مطبوعات مىنمایند: «اشخاصى که اداره مىکنندیک جایى را باید از اول ارزیابى شود که این اشخاص چکارهبودهاند; سوابقشان چیست و تحصیلاتشان در کجا بوده، چه رویهاى درتحصیلات داشتهاند.» (16)
خطر فوق العاده نفوذى در مطبوعات، چنان است که ممکن استانقلاب را در جهت مخالف اهداف خود سوق دهد و باز این نقش حساسدر انتخاب درست افراد گوشزد مىشود: «این از مسائل مهم کسانىاست که بخواهند خدمتى بکنند، مجلهاى بیرون بدهند یا روزنامهاىبنویسند. اولین مساله آنها... انتخاب افراد است. چون افراداگر چنانچه اشخاصى منحرف باشند... یک وقت متوجه مىشوید کهانحراف پیدا شده است; چون اشخاصىاند که مىتوانند انسان را بهدامان امریکا... بکشانند. ملتى که براى این که از زیر اینسلطهها خارج شود آن قدر مجاهده کرده است، آن قدر جوان دادهاست.. . یک وقت مىبینید راه مجله، راه مطبوعات، راه رادیوتلویزیون... به واسطه ورود اشخاصى... منحرف شده... این ازمسائل مهمى است که... اغماض از آن جایز نیست.» (17)
با ملاحظه سخنان امام خمینى(ره)در مورد مطبوعات،به این نکتهپى مىبریم که روش «تساهل و تسامح در عرصه مطبوعات» کاملا ازدیدگاه امام خمینى(ره)مردود است. انقلاب اسلامى ایران شجرهطیبهاى است که هنوز سالها باید از آن مانند گوهرى محافظتشود.
توطئهها همچنان ادامه دارد. دشمنان اکنون روزنهاى براى ورودو رخنه در پیکره این نظام مقدس پیدا کردهاند و آن «عنوانآزادى» است. آنان که سالها قبل حتى با اسم اسلام مخالف بودند وآنان که داراى دیدگاههایى کاملا منحرف از شعارهاى اصیل انقلاباسلامى داشتهاند، اکنون مرموزانه و موذیانه وارد میدان مطبوعاتشدهاند. امام خمینى(ره) معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامى است وکلام او چراغى است فرا راه ما که او را پیشواى خود مىدانیم. حالجاى این پرسش است که به راستى در این موقعیتخطیر، فرزندانامام خمینى(ره)دردولت، مجلس و قوه قضائیه چه تدبیرىاندیشیدهاند؟
پىنوشتها:
1- صحیفه نور، ج 10، ص 229.
2- همان، ج 9، ص 85.
3- همان، ج 7، ص 18.
4- همان، ج 13، ص 253.
5- همان، ص 248.
6- همان، ج 14، ص 263.
7- همان، ج 10، ص 229.
8- همان، ج 7، ص 29.
9- همان، ج 7، ص 29.
10- همان، ج 7، ص 29.
11- همان، ج 6، ص 191.
12- همان، ج 8، ص 264.
13- همان، ج 13، ص 249.
14- همان، ج 13، ص 249.
15- همان، ج 13، ص 249.
16- همان، ج 13، ص 249.
17- همان، ص 248 و 249.