قرآن در فقه(1)
آرشیو
چکیده
متن
1- آویختن قرآن به گردن
آویزان کردن قرآن به گردن براى شخص بىوضو و جنب و مانند آنمکروه است.
2- آموزش دادن قرآن به کودکان
آموزش دادن قرآن به کودکان مستحب است. در روایت آمده، خداوندعذاب حتمى را به واسطه دو چیز از اهل زمین برمىدارد:
1- گام برداشتن پیران به طرف نماز.
2- آموختن قرآن به کودکان.
امیرمومنان(ع)فرمود: حق فرزند بر پدر این است که او را نیکوادب کند و به او قرآن بیاموزد.
(میزان الحکمه، ج 8، ص 76)
3- اجرت گرفتن در برابر تعلیم قرآن
اجرت گرفتن جهت تعلیم قرآن اشکال ندارد. اگرچه طبق عقیدهمشهور فقیهان، مکروه است، ولى مزد گرفتن براى تعلیم سورههایىاز قرآن مثل حمد و سوره که از اجزاء واجب نماز است، جایز نیست.
4- اجرت گرفتن در برابر قرائت قرآن
مزد گرفتن در برابر تلاوت قرآن اشکال ندارد. یعنى جایز استشخص در برابر تلاوت قرآن مزد بستاند و ثواب آن را نثار دیگرىکند.(خواه زنده و خواه مرده)هرچند ترک این کار بهتر است.
اجیرکردن جنب و زن حائض براى قرائتسورههاى سجده جایز نیست واجاره آن فاسد است.
5- ادا کردن حروف از مخارج
ادا کردن حروف از مخارج در قرائت قرآن روا است. معیار درصحیح بودن قرائت، عرف زبان عربى است و رعایت دقتهاى عالمانتجوید، ضرورتى ندارد.
6- از روخواندن قرآن
نگاه کردن به آیات قرآن باعث روشنى چشم و تمرکز فکر مىشود وقرائت نمودن آیات از روى قرآن نزد فقیهان مذاهب اسلامى افضل،بلکه مستحب است.
در روایتى اسحاق بن عمار از امام صادق(ع)مىپرسد: فدایتشوم،من قرآن را در دلم حفظ مىکنم. آیا آن را از حفظ بخوانم بهتراستیا به قرآن نگاه کنم؟ امام صادق(ع)در جواب مىفرماید: آن رابخوان و در کتاب(قرآن)بنگر که آن بهتر است. نگاه کردن در مصحفعبادت است.
در عین حال، نگاه کردن به خط قرآن در حال نماز و یا خواندننماز در برابر قرآن باز مکروه است.
7- با وضو بودن
وضو گرفتن هنگام نوشتن قرآن یا خواندن آن و یا دست کشیدن بهحاشیههاى قرآن مستحب است. صاحب کشف الغطا مىنویسد: در روایتىبراى قارى با وضو در غیر نماز بیست و پنجحسنه و قارى بدون وضوده حسنه نوشته مىشود.
8- بوسیدن قرآن
بوسیدن قرآن از مصادیق تعظیم واحترام به قرآن نزد عرف تلقىمىشود و از شعائر مذهبى و عملى شایسته است. گرچه تنها برخى ازمذاهب همچون حنبلى و شافعىتصریح به استحباب کردهاند ولى اینکار در عمل میان مسلمانان رواج دارد.
9- پاره کردن قرآن
کارهایى که باعثبىاحترامى و سبک شمردن آشکار کلام خداوند شودو از روى عمد باشد، مانند پاره کردن و یا انداختن قرآن درمحلهاى نجس وکثیف، کفر است. صاحب جواهر مىنویسد: پاره کردنقرآن کفراست. شافعى و حنبلى نیز به آن تصریح کردهاند.
ولى دور ریختن آیههاى قرآن پس از تغییردادن هیئت آنها مثل خطکشیدن و پاره پاره کردن به جورى که قرآن برآن صدق نکند، اشکالندارد.
10- پناه بردن به خداوند
پناه بردن به خدا از شر شیطان هنگام قرائت قرآن، در کلام الهىمورد تاکید قرار گرفته است:
(فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم)
فقیهان نیز بر استحباب پناهندگى به خداوند قبل از قرائتقرآن، اتفاق نظر دارند.
نزد مشهور فقیهان صورت استعاذه(پناهندگى به خدا)جمله «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» است، ولى صاحب جواهر عبارت: «اعوذبالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم» را به نقل از «فقهالرضا» آورده است و آن را ترجیح داده است و مىنویسد: حمیرىدر «قرب الاسناد» آن را از امام زمان(ع)روایت کرده است.
11- ترتیل قرآن
ترتیل در تلاوت قرآن مستحب است و منظور از آن روان خواندنهمراه با نظم و برجسته نمودن حروف در قرائت است و این که آهنگآیه با محتواى آن سازگار باشد; یعنى اگر آیه در باره عذاب الهىاست، با آهنگ ویژه عذاب و تهدید همراه باشد و اگر آیه دربارهعظمت و بزرگى است، با آهنگ تعظیم قرائتشود. از امام صادق(ع)درباره(و رتل القرآن ترتیلا)در کلام خدا، سوال شد. امام در جوابفرمود: على(ع) فرموده است: آیههاى قرآن را واضح بیان کن و باسرعت قرائت مکن. آن چنان که در شعر مىخوانى و همچون ریگهاى جدااز هم و پراکنده مخوان بلکه جورى قرآن را بخوانید که در قلبهاىسختشما تاثیر کند و مبادا به فکر رسیدن به انتهاى سورهباشید.
12- تطهیر نمودن قرآن
به عقیده همه فقیهان از بین بردن نجاست روى ورق قرآن واجباست. بلکه برخى تطهیر نمودن جلد قرآن وغلاف آن را(بدون قید)نیزواجب دانستهاند. و در صورتى که تطهیر قرآن امکان نداشته باشد،باید آن را از بین برد.
13- حفظ کردن قرآن
از دیرباز تلاوت آیات قرآن از حفظ، میان عالمان و علاقهمندانبا اشتیاق تمام رواج داشته و آن سنتحسنهاى است که باعث افزایشحافظه و از بین بردن فراموشى و نسیان مىشود; گرچه ممکن استفقیهان کمتر به آن پرداخته باشند.
امیرمومنان على(ع)فرمود: «اقروا القرآن و استظهروه فان اللهتعالى لایعذب قلبا وعى القرآن»
قرآن بخوانید و آن را حفظ کنید، خداوند قلبى را که حافظ قرآنباشد، عذاب نمىکند.
14- چرخاندن صدا درگلو(تغنى)
برگرداندن صدا با کیفیتخاصى که طرب انگیز و مناسب با مجالسلهو است، حرام است و فرقى نیست که آن در سخنان حق مانند قرائتقرآن یا غیر آن مانند شعر یا نثر باشد; بلکه اگر آن را در چیزىکه خداوند به آن اطاعت مىشود به کار بگیرند، عقابش دو برابراست.
15- دست کشیدن بر قرآن
دست کشیدن یا رساندن جایى از بدن به قرآن درکتابهاى فقهىداراى مواردى است:
1- دست کشیدن بىوضو، جنب، زن حائض یا داراى نفاس و مستحاضهبر روى خطوط قرآن حرام است. اما دست کشیدن این افراد برجلدقرآن و حواشى بین خطوط مکروه است.
2- دست کشیدن یا رساندن بدن، بر بدنى که روى آن قرآن نوشتهشده باشد، برجنب و بىوضو حرام است. و اگر قرآن بر دست و صورتنوشته شده باشد، ابتدا باید آن را از بین ببرد و سپس وضو بگیردو یا وضوى ارتماسى بگیرد.
3 نمىتوان با تیممى که به خاطر تنگى وقت نماز گرفته شدهاست، بر خط قرآن دست کشید ولى اگر به خاطر عذر دیگرى مانندنبودن آب یا ضرر داشتن آن تیمم نموده است، مىتواند بر خط قرآندستبکشد.
4- دست کشیدن بىوضو، جنب و غیر آن روى اثر برجاى مانده ازنوشتههاى قرآن، حرام است. بلکه دست کشیدن بر آیههاى قرآن که بامواد ناپیدا مانند آب پیاز نوشته شده است(و مىتوان آن را باحرارت آشکار نمود.)نیز حرام است چرا که نوشته موجود است وحرارت تنها باعث آشکار شدن آن مىشود.
5- دست کشیدن بر خط قرآن از پشتشیشه یا در آینه براى بىوضوو جنب و غیر آن اشکال ندارد.
6- خوردن نان که آیه برآن نوشته شده است، بر بىوضو و جنب(درصورتى که باعث رسیدن جایى از بدن جنب یا بىوضو برآن باشد.)حراماست و چنانچه لقمه جورى از هم جدا شده باشد که به آن قرآننگویند، خوردن آن جایزاست.
16- دادن قرآن به کافر
بخشیدن قرآن کریم به کافر روا نیست.صاحب عروه مىنویسد: ازدادن قرآن به کافر بنا به احتیاط واجب خوددارى شود و اگر قرآندر دست اوست، در صورت امکان از او بستانند.
امام خمینى(ره)در حاشیه بر عروه حرمت دادن قرآن به دست کافررا محل اشکال مىداند. ولى عاریه دادن آن را به کافر صحیحنمىداند.
17- ریا در قرائت
ریا از گناهان کبیره است. اگر عبادت به قصد ریا انجام شود،باطل است زیرا شرک به خداوند است. در میزانالحکمه روایتى استکه پیامبر(ص)فرمود: کسى که از روى ریا و یا جلب توجه مردم قرآنبخواند، روز قیامت در حالى خداوند را دیدار مىکند که صورتشاستخوانى است و برآن هیچ گوشتى نیست و قرآن گریبان او رامىگیرد تا داخل آتش نماید و او به همراه کسانى که در آتش سقوطکردهاند، در آتش داخل مىشود.
آویزان کردن قرآن به گردن براى شخص بىوضو و جنب و مانند آنمکروه است.
2- آموزش دادن قرآن به کودکان
آموزش دادن قرآن به کودکان مستحب است. در روایت آمده، خداوندعذاب حتمى را به واسطه دو چیز از اهل زمین برمىدارد:
1- گام برداشتن پیران به طرف نماز.
2- آموختن قرآن به کودکان.
امیرمومنان(ع)فرمود: حق فرزند بر پدر این است که او را نیکوادب کند و به او قرآن بیاموزد.
(میزان الحکمه، ج 8، ص 76)
3- اجرت گرفتن در برابر تعلیم قرآن
اجرت گرفتن جهت تعلیم قرآن اشکال ندارد. اگرچه طبق عقیدهمشهور فقیهان، مکروه است، ولى مزد گرفتن براى تعلیم سورههایىاز قرآن مثل حمد و سوره که از اجزاء واجب نماز است، جایز نیست.
4- اجرت گرفتن در برابر قرائت قرآن
مزد گرفتن در برابر تلاوت قرآن اشکال ندارد. یعنى جایز استشخص در برابر تلاوت قرآن مزد بستاند و ثواب آن را نثار دیگرىکند.(خواه زنده و خواه مرده)هرچند ترک این کار بهتر است.
اجیرکردن جنب و زن حائض براى قرائتسورههاى سجده جایز نیست واجاره آن فاسد است.
5- ادا کردن حروف از مخارج
ادا کردن حروف از مخارج در قرائت قرآن روا است. معیار درصحیح بودن قرائت، عرف زبان عربى است و رعایت دقتهاى عالمانتجوید، ضرورتى ندارد.
6- از روخواندن قرآن
نگاه کردن به آیات قرآن باعث روشنى چشم و تمرکز فکر مىشود وقرائت نمودن آیات از روى قرآن نزد فقیهان مذاهب اسلامى افضل،بلکه مستحب است.
در روایتى اسحاق بن عمار از امام صادق(ع)مىپرسد: فدایتشوم،من قرآن را در دلم حفظ مىکنم. آیا آن را از حفظ بخوانم بهتراستیا به قرآن نگاه کنم؟ امام صادق(ع)در جواب مىفرماید: آن رابخوان و در کتاب(قرآن)بنگر که آن بهتر است. نگاه کردن در مصحفعبادت است.
در عین حال، نگاه کردن به خط قرآن در حال نماز و یا خواندننماز در برابر قرآن باز مکروه است.
7- با وضو بودن
وضو گرفتن هنگام نوشتن قرآن یا خواندن آن و یا دست کشیدن بهحاشیههاى قرآن مستحب است. صاحب کشف الغطا مىنویسد: در روایتىبراى قارى با وضو در غیر نماز بیست و پنجحسنه و قارى بدون وضوده حسنه نوشته مىشود.
8- بوسیدن قرآن
بوسیدن قرآن از مصادیق تعظیم واحترام به قرآن نزد عرف تلقىمىشود و از شعائر مذهبى و عملى شایسته است. گرچه تنها برخى ازمذاهب همچون حنبلى و شافعىتصریح به استحباب کردهاند ولى اینکار در عمل میان مسلمانان رواج دارد.
9- پاره کردن قرآن
کارهایى که باعثبىاحترامى و سبک شمردن آشکار کلام خداوند شودو از روى عمد باشد، مانند پاره کردن و یا انداختن قرآن درمحلهاى نجس وکثیف، کفر است. صاحب جواهر مىنویسد: پاره کردنقرآن کفراست. شافعى و حنبلى نیز به آن تصریح کردهاند.
ولى دور ریختن آیههاى قرآن پس از تغییردادن هیئت آنها مثل خطکشیدن و پاره پاره کردن به جورى که قرآن برآن صدق نکند، اشکالندارد.
10- پناه بردن به خداوند
پناه بردن به خدا از شر شیطان هنگام قرائت قرآن، در کلام الهىمورد تاکید قرار گرفته است:
(فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم)
فقیهان نیز بر استحباب پناهندگى به خداوند قبل از قرائتقرآن، اتفاق نظر دارند.
نزد مشهور فقیهان صورت استعاذه(پناهندگى به خدا)جمله «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» است، ولى صاحب جواهر عبارت: «اعوذبالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم» را به نقل از «فقهالرضا» آورده است و آن را ترجیح داده است و مىنویسد: حمیرىدر «قرب الاسناد» آن را از امام زمان(ع)روایت کرده است.
11- ترتیل قرآن
ترتیل در تلاوت قرآن مستحب است و منظور از آن روان خواندنهمراه با نظم و برجسته نمودن حروف در قرائت است و این که آهنگآیه با محتواى آن سازگار باشد; یعنى اگر آیه در باره عذاب الهىاست، با آهنگ ویژه عذاب و تهدید همراه باشد و اگر آیه دربارهعظمت و بزرگى است، با آهنگ تعظیم قرائتشود. از امام صادق(ع)درباره(و رتل القرآن ترتیلا)در کلام خدا، سوال شد. امام در جوابفرمود: على(ع) فرموده است: آیههاى قرآن را واضح بیان کن و باسرعت قرائت مکن. آن چنان که در شعر مىخوانى و همچون ریگهاى جدااز هم و پراکنده مخوان بلکه جورى قرآن را بخوانید که در قلبهاىسختشما تاثیر کند و مبادا به فکر رسیدن به انتهاى سورهباشید.
12- تطهیر نمودن قرآن
به عقیده همه فقیهان از بین بردن نجاست روى ورق قرآن واجباست. بلکه برخى تطهیر نمودن جلد قرآن وغلاف آن را(بدون قید)نیزواجب دانستهاند. و در صورتى که تطهیر قرآن امکان نداشته باشد،باید آن را از بین برد.
13- حفظ کردن قرآن
از دیرباز تلاوت آیات قرآن از حفظ، میان عالمان و علاقهمندانبا اشتیاق تمام رواج داشته و آن سنتحسنهاى است که باعث افزایشحافظه و از بین بردن فراموشى و نسیان مىشود; گرچه ممکن استفقیهان کمتر به آن پرداخته باشند.
امیرمومنان على(ع)فرمود: «اقروا القرآن و استظهروه فان اللهتعالى لایعذب قلبا وعى القرآن»
قرآن بخوانید و آن را حفظ کنید، خداوند قلبى را که حافظ قرآنباشد، عذاب نمىکند.
14- چرخاندن صدا درگلو(تغنى)
برگرداندن صدا با کیفیتخاصى که طرب انگیز و مناسب با مجالسلهو است، حرام است و فرقى نیست که آن در سخنان حق مانند قرائتقرآن یا غیر آن مانند شعر یا نثر باشد; بلکه اگر آن را در چیزىکه خداوند به آن اطاعت مىشود به کار بگیرند، عقابش دو برابراست.
15- دست کشیدن بر قرآن
دست کشیدن یا رساندن جایى از بدن به قرآن درکتابهاى فقهىداراى مواردى است:
1- دست کشیدن بىوضو، جنب، زن حائض یا داراى نفاس و مستحاضهبر روى خطوط قرآن حرام است. اما دست کشیدن این افراد برجلدقرآن و حواشى بین خطوط مکروه است.
2- دست کشیدن یا رساندن بدن، بر بدنى که روى آن قرآن نوشتهشده باشد، برجنب و بىوضو حرام است. و اگر قرآن بر دست و صورتنوشته شده باشد، ابتدا باید آن را از بین ببرد و سپس وضو بگیردو یا وضوى ارتماسى بگیرد.
3 نمىتوان با تیممى که به خاطر تنگى وقت نماز گرفته شدهاست، بر خط قرآن دست کشید ولى اگر به خاطر عذر دیگرى مانندنبودن آب یا ضرر داشتن آن تیمم نموده است، مىتواند بر خط قرآندستبکشد.
4- دست کشیدن بىوضو، جنب و غیر آن روى اثر برجاى مانده ازنوشتههاى قرآن، حرام است. بلکه دست کشیدن بر آیههاى قرآن که بامواد ناپیدا مانند آب پیاز نوشته شده است(و مىتوان آن را باحرارت آشکار نمود.)نیز حرام است چرا که نوشته موجود است وحرارت تنها باعث آشکار شدن آن مىشود.
5- دست کشیدن بر خط قرآن از پشتشیشه یا در آینه براى بىوضوو جنب و غیر آن اشکال ندارد.
6- خوردن نان که آیه برآن نوشته شده است، بر بىوضو و جنب(درصورتى که باعث رسیدن جایى از بدن جنب یا بىوضو برآن باشد.)حراماست و چنانچه لقمه جورى از هم جدا شده باشد که به آن قرآننگویند، خوردن آن جایزاست.
16- دادن قرآن به کافر
بخشیدن قرآن کریم به کافر روا نیست.صاحب عروه مىنویسد: ازدادن قرآن به کافر بنا به احتیاط واجب خوددارى شود و اگر قرآندر دست اوست، در صورت امکان از او بستانند.
امام خمینى(ره)در حاشیه بر عروه حرمت دادن قرآن به دست کافررا محل اشکال مىداند. ولى عاریه دادن آن را به کافر صحیحنمىداند.
17- ریا در قرائت
ریا از گناهان کبیره است. اگر عبادت به قصد ریا انجام شود،باطل است زیرا شرک به خداوند است. در میزانالحکمه روایتى استکه پیامبر(ص)فرمود: کسى که از روى ریا و یا جلب توجه مردم قرآنبخواند، روز قیامت در حالى خداوند را دیدار مىکند که صورتشاستخوانى است و برآن هیچ گوشتى نیست و قرآن گریبان او رامىگیرد تا داخل آتش نماید و او به همراه کسانى که در آتش سقوطکردهاند، در آتش داخل مىشود.