نشانه های «کنش عاطفیِ ترس» در داستان های بیژن نجدی با تأکید بر سه مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند، داستان های ناتمام و دوباره از همان خیابان ها
آرشیو
چکیده
کنش عاطفی کنشی غیربیانی ست که احساسات و فعل های عاطفی گوینده را بیان می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی «نشانه های ترس» را در مجموعه داستان های بیژن نجدی بررسی می کند و هدف آن خوانش متن با استفاده از عناصر موجود در آن برای دستیابی به معناهای آشکار و پنهان «احساس ترس» نزد شخصیت های روایتی در سه مجموعه داستان برگزیده است. از این رو از کوچک ترین عناصر موجود در متن تا بزرگ ترین آن ها شامل «آوا، واژه، گروه، جمله، بند و در نهایت متن» بهره گرفته شده است. بررسی نشانه های احساس ترس نزد شخصیت های روایتی مجموعه داستان های نجدی در سه مقوله «روایت»، «زبان» و «تصویر» قابل مطالعه است. در بخش نشانه های روایی، «شخصیت ها»، «فضاسازی» و «زاویه دید» خواستگاه های اصلی برگزیده شده به وسیله نجدی در ساختار روایات داستانی هستند. در بخش زبانی نیز ساختار نحوی جملات، ساختار افعال کنشی و اصوات ابزارهای بیانی احساس ترس هستند. در زمینه تصویر نیز «تشبیه» یکی از ابزار های بیانی است که در جهت بیان این هدف به کار رفته است. در میان انواع ترس، ترس های «منطقی و نابهنجار» بیشترین بسامد را دارند که در ارتباط با هر شخصیتی به شیوه ای متفاوت مطرح شده اند. «جنسیت، سن و طبقه اجتماعی شخصیت ها» مؤلفه های تعیین کننده در بسامد انواع ترس هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد که فضای عمومی داستان با زبان متن همراه است و سازوکارهای زبانی در جهت القای معنای مورد نظر عمل می کنند.Signs of Emotional Action of Fear in the Stories of Bijan Najdi with Special Focus on the Selected Stories of the Leopards Who Have Run with Me, Unfinished Stories, and Once Again the Same Streets
Emotional action is a non-verbal action that expresses the narrator’s emotions and emotional behavior. This research examines the signs of fear in three volumes of selected stories of Bijan Najdi using a descriptive-analytical method. Its objective is to read the text to uncover the explicit and implicit meanings of “the feeling of fear” exhibited by narrative characters through the use of verbal elements in those stories. These elements range from the smallest ones to the largest ones, such as “sound, word, phrase, sentence, paragraph, and ultimately the text itself”. The signs of fear exhibited by the narrative characters in Najdi’s stories can be studied from three perspectives: narrative, language, and imagery. From the narrative perspective, the main sources of Najdi’s narrative structure are character, setting, and point of view. From the linguistic perspective, the grammatical structure of sentences, the structure of action verbs, and sounds are the expressive devices to convey the feeling of fear. From the imagery perspective, simile is one of the expressive devices used to achieve this goal. Among the various types of fear, logical and abnormal fears have the most prevalent, and they are presented differently in connection with each character. Sex, age, and social class of the characters are determining factors in the frequency of different types of fear. The research findings indicate that the story’s general atmosphere corresponds with the type of language used in the text, and linguistic mechanisms work towards inducing the intended meaning.