آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

تولد
آیت الله محمدباقر ملکى در سال 1324 ه.ق، (برابر با 1285ه.ش)همزمان با مرگ مظفر الدین شاه قاجار و اوج‏گیرى نهضت مشروطه درمیان مردم شجاع آذربایجان، در یکى از قصبه‏هاى این خطه به نام‏«ترک‏» مرکز بخش کندوان (گرمرود) یکى از بخشهاى مهم شهرستان‏میانه است دیده به جهان گشود. پدرش، مرحوم «حاج عبد العظیم‏»که از ریش‏سفیدان و شخصیتهاى پرنفوذ و متدین منطقه به شمارمى‏آمد، فرزندش را محمدباقر نام نهاد. او دوران شیرخوارگى ونونهالى را در دامن پر مهر مادر و با عاطفه و نوازش بى‏همتاى وى‏پشت‏سر گذاشت و ایام کودکى و نوجوانیش مصادف با دوران ضعف وزبونى و انقراض پادشاهان قاجار سپرى شد. در آن زمان بر اثرغلبه اشرار و حمله خوانین به شهرها و روستاهاى اطراف، غارت‏اموال و احشام و آزار و اذیت مردم، توسط ایادى و عوامل مزدورو از خدا بى‏خبر آنان به اوج نهایى خود رسیده بود. این فقیه‏بزرگ در سن دوازده‏سالگى از نزدیک شاهد و ناظر خشکسالى و قحطى‏هولناک سال 1336 ق بود که هر روز مردم دسته دسته از گرسنگى درهر کوى و برزن تلف مى‏شدند. او سختى جانکاه و تلخى طاقت‏فرساى‏آن روزها را به جان و دل خرید و طعم تلخ بى‏وفایى و بى‏اعتبارى‏ظواهر فریبنده دنیا را با تمام وجود لمس و تجربه کرد. همه اینها اگرچه در ظاهر براى وى بسیار ملال‏آور و شکننده بودولى از سوى دیگر مشکلات و فراز و نشیبهاى زندگى از وى یک‏شخصیتى قوى و باصلابت و با اراده آهنین ساخت و او را در برابردشواریها و ناملایمات، همواره مقاوم و استوار نگاهش داشت و به‏این ترتیب هرگز از تلاش و کوشش شبانه‏روزى احساس خستگى و دلتنگى‏نکرد و مبارزه با انواع مشکلات روزمره زندگى را جزو برنامه‏روزانه خود قرار داد و از همان اوان نوجوانى در کنار پدرگرانقدرش به کار دشوار کشاورزى و تامین مخارج اقتصادى خانواده‏همت گمارد.
تحصیلات
حضور علماى بزرگ در منطقه و ارتباط تنگاتنگ پدر با آنان، فضاى‏مذهبى و فرهنگى مناسبى را در محیط خانواده به وجود آورده بود;از این رو آیت الله ملکى میانجى از دوران نوجوانى علائق مذهبى ودینى و ویژه‏اى یافت و به این صفت در میان مردم و همسالانش‏ممتاز و معروف شد و از طرفى هم بر اثر عنایت و تشویق پدر،علاقه وافرى به تحصیل علم از خود نشان داد و در کنار فعالیتهاى‏کشاورزى، آموزش مقدمات علوم اسلامى و زبان ادبیات فارسى را درزادگاه خود آغاز کرد. نخست‏خواندن و نوشتن را از کتب رایج آن‏زمان، نزد اساتید فن آموخت و خط «مبین الملک گرمرودى‏» حاکم‏فارس را به عنوان سرمشق براى خود انتخاب کرد و داراى خطى‏بسیار زیبا شد. بعد در همان روستا از محضر مرحوم آیت الله‏«سید واسع کاظمى ترکى‏» متوفاى; 1353 ه. ق که از شاگردان‏برجسته و اعضاى جلسه استفتاى مرحوم آخوند خراسانى صاحب‏کفایه الاصول بود، ادبیات عرب، منطق، اصول و فقه (قوانین وریاض) را فراگرفت. سپس براى تکمیل آموخته‏ها و سیر در اعماق‏معارف و حقایق تشیع، در سال 1349 ق به مشهد مقدس مشرف شد. ودر جوار آستان قدس رضوى براى خود مسکن گزید. آنگاه سطوح عالى‏را در نزد آیت الله «شیخ هاشم قزوینى‏»(متوفاى; 1380 ق)فراگرفت، و فلسفه و مباحث اعتقادى را نزد «آیت الله شیخ مجتبى‏قزوینى‏»(متوفاى 1386 ق) فراگرفت. بخشى از علم هیئت را نیز درکرسى درس مرحوم «آیت الله شیخ حسنعلى اصفهانى نخودکى‏» (م.1361 ق) آموخت و همچنین در درس خارج فقه مرحوم آیت الله‏«میرزا محمد آقازاده خراسانى‏» (متوفاى; 1356 ق) شرکت جست ودر نهایت‏بخشى از مباحث فقه، یک دوره اصول فقه و یک دوره کامل‏علوم و مباحث معارفى خراسان را از محضر استاد بزرگوارش مرحوم‏علامه آیت الله العظمى «میرزا مهدى غروى اصفهانى‏» (متوفاى;1365 ق) آموخت و در حدود سال 1361 ه. ق از محضر ایشان به‏دریافت اجازه اجتهاد، فتوا و نقل حدیث مفتخر گشت که این‏اجازه‏نامه بعدها توسط مرحوم حضرت آیت الله العظمى «سید محمد حجت‏کوه‏کمرى تبریزى‏» (متوفاى; 1372 ه. ق) مورد تایید و تاکیدقرار گرفت. در بخشى از این اجازه‏نامه چنین آمده است: «...ایشان به مرتبه فقیهان رهشناس و مجتهدان دقیق النظر نایل‏آمدند. باید خداى سبحان را بر این نعمت و کرامت‏شکر کنند،زیرا که طالبان بسیارند، ولى واصلان اندک. و من به ایشان اجازه‏دادم که از من روایت کنند هرچه را من اجازه روایت و نقل آنهارا دارم...»(1)
خاطره‏اى از دوران تحصیل
هنگام تحصیل این‏عالم فرزانه در مشهد مقدس، علاوه بر فقر شدید مالى و گرسنگى‏مستمر، با بحرانهاى هولناک سیاسى، اجتماعى از قبیل: توطئه کشف‏حجاب، متحد الشکل کردن لباس مردم، و خلع لباس از روحانیت مواجه‏بود. این جنایات تاریخى از سوى رضاخان تا آنجا در سرتاسر کشوربر مردم ایران تحمیل مى‏شد تا این که منجر به وقوع قیام مردم‏مشهد و به وقوع پیوستن واقعه مسجد گوهرشاد (یکشنبه 12ربیع الثانى 1354) گردید. به طورى که اکثر طلاب مشهد در اثرفشارهاى مزدوران رضاخانى پراکنده شدند، و برخى هم، کسوت مقدس‏روحانیت را براى همیشه کنار گذاشته و به کارهاى دیگر روى‏آوردند.در این بین تنها عده‏اى اندک که از ایمان قوى و اراده پولادین‏برخوردار بودند، به گونه مظلومانه در این راه استقامت کرده واز حریم دین و مذهب تشیع دفاع نمودند. مرحوم آیت الله ملکى‏میانجى هم جزو این راست‏قامتان همیشه سرافراز بود که در برابرتندبادهاى برخاسته از سوى سلطه استعمار خارجى و استبدادرضاخانى سر خم نکرد. در آن ایام به مدت طولانى همه دروس بر اثرشدت فشار و خفقان رژیم تعطیل گشته بود; ولى این عالم تلاشگرهمچنان با امید، نشاط و پشتکار قوى به مطالعه و تحقیق خودادامه داد و خلاء تعطیلى دروس را بدین وسیله جبران و پر مى‏کرد. معظم له در ضمن خاطراتش نقل مى‏کرد:«در همان ایام اختناق روزى مرحوم استاد (آیت الله میرزا مهدى‏غروى اصفهانى) به بنده فرمود: البشاره! البشاره! رفقا را خبرکن مى‏خواهم درس شروع کنم. در این هنگام من بلافاصله به دوستان‏که حدود هفت‏یا هشت نفر بودیم، از جمله: مرحوم آیت الله حاج‏میرزا جوادآقا تهرانى و آیت الله مروارید اطلاع دادم، از همان‏روزها مدتى شبانه، به صورت مخفیانه و با احتیاط کامل و توام‏با ترس و اضطراب در درس استاد حضور پیدا مى‏کردیم. روزى یکى ازدوستان به هنگام آمدن درس گرفتار پلیس شد. مرحوم استاد ناراحت‏شد و دست‏به دعا و توسل زد و براى رهایى وى دعا نمود والحمد لله ایشان آزاد شد. در آن زمان مزاحمت و سختگیرى براى‏طلاب و علما به اوج خود رسیده بود. بسیارى از دوستان دیگر واینجانب گرفتار آزار و اذیت و توهین پلیس شدیم و خاطره‏هایى دراین مورد داریم. »
بازگشت‏به منطقه
وى پس از حدود سیزده سال تلاش شبانه‏روزى در حوزه علمیه مشهد وتحقیق و تفحص در فروع، اصول و معارف اسلامى و تشیع و الهام ازبارگاه على بن موسى الرضا(ع) و نیل به مراتب والاى از علم ومعرفت و اخذ درجه اجتهاد، سرانجام به وطن خود «ترک‏» باز گشت.و در راه تشکیل خانواده با یکى از خاندان محترم سادات حسینى‏آن دیار، عقد وصلت‏بست. سپس با استقرار کامل در وطن به تبلیغ‏دین و ارشاد مردم توفیق یافت. او در مدت اندکى به طور طبیعى‏رهبرى مذهبى و سیاسى بیش از صد پارچه آبادى و روستاهاى اطراف‏را در منطقه شمال و شمال‏شرق شهرستان میانه بر عهده گرفت;البته بخشى از این ایام مصادف با جنگ جهانى دوم (1359 ق) بودکه حضور فعال این فقیه فرزانه، در منطقه، مایه نشاط و دلگرمى‏براى توده مردم و منزل ساده و بى‏آلایش وى همواره پناهگاه‏مظلومان و محل امن و آسایش براى ستمدیدگان به شمار مى‏رفت. او در طول اقامت‏خود در منطقه هر از چند گاهى نیز با استادبزرگوارش، مرحوم آیت الله حاج شیخ مهدى غروى اصفهانى، ارتباطمکاتبه‏اى برقرار مى‏کرد و بدین ترتیب از راهنماییهاى استادبهره‏هاى وافر مى‏برد. یک مورد در سال 1364 ه. ق مرحوم آیت الله‏غروى اصفهانى نامه‏اى به شاگردش مى‏نویسد و در آن ضمن تکریم وتجلیل از مقام علمى و تاکید بر فقاهت و اجتهاد آیت الله ملکى‏میانجى، یک سرى دستورالعملهایى علمى، اخلاقى و... را به وى‏توصیه مى‏کند. از آن جمله تاکید مى‏نماید: «با توجه به مقام‏علمى، هرگز خود را به منطقه کوچک محصور نکرده و بلکه براى‏ابلاغ سالت‏خطیر و انجام وظایف مهم دینى و نشر فرهنگ اهل بیت(ع)حتما در شهرهاى بزرگى مانند تبریز سکونت کن. سپس این مهم رابه آرامش اوضاع سیاسى کشور و پایان یافتن جنگ جهانى دوم موکول‏مى‏کند.
ایفاى نقش ماندگار
آیت الله ملکى میانجى تصمیم داشت در فرصت مناسب، به توصیه‏استادش جامه عمل بپوشاند; ولى حوادث ناگوارى سرنوشت او را رقم‏دیگر زد. پایان جنگ جهانى دوم، منتهى به اشغال سرزمین‏آذربایجان; توسط حزب دمکرات و حزب توده (ایادى ارتش سرخ شوروى‏در ایران) شد و در این هنگام وى هرگز حاضر نشد سنگر خویش راخالى و رها کند; بلکه به خاطر دفاع از دین و ناموس مردم و حفظحراست از تمامیت ارضى کشور، علم مبارزه بر ضد عوامل حکومت‏کمونیستى شوروى را بر دوش گرفت. و همچنان این پرچم مقدس‏کفرستیزى را در منطقه برافراشته و استوار نگاه داشت و پرده ازچهره خائنان کنار زد. در این غائله اغلب عناصر مذهبى با جبهه مشترک (متشکل ازمالکین، خوانین، سلطنت‏طلبان، دولتمردان و...) بر ضد دمکراتهاو توده‏اى‏ها فعالیت مى‏کردند از جمله در این راه تشکیلاتى هم به نام‏جمعیت‏خیریه را بنا نهادند ولى آیت الله ملکى به این گروه ودیگر دسته‏ها نپیوست و به عنوان یک روحانى آزاداندیش و رهبرمذهبى، از موضعى مستقل و کاملا اسلامى و بر علیه دشمنان دین واستقلال کشور شورید. و در طول این غائله تاریخى همچون پدرى‏دردمند در حفظ جان، مال، ناموس و دین مردم و حتى هدایت کسانى‏که در دام این فتنه گرفتار شده بودند، با سعه صدر وبزرگوارانه کوشید. پس از فرار کمونیستها و ختم غائله نیز درادامه وظایف دینى، نسبت‏به جلوگیرى از منکرات و ترویج فضائل‏اخلاقى، رسیدگى به وضع مستمندان، دفاع از حقوق عامه مردم بویژه‏ستمدیدگان و زنان و اجراى احکام و شعایر اسلامى، حساسیت ویژه‏اى‏از خود نشان داد. از این رو حضور وى در منطقه براى برخى از مالکین و خوانین‏ستمگر سخت گران آمد و لذا تصمیم به اذیت و آزار و اهانت نسبت‏به وى گرفتند. آنان در یک ترفندى از پیش طراحى‏شده، دوستداران‏این عالم مجاهد را بازداشت، شکنجه و زندانى کردند، فضاى رعب ووحشت عجیبى را ایجاد نمودند تا جایى که وى در 1378 ه. ق پس‏از 16 سال سکونت در وطن به قم مهاجرت کرد.
هجرت به قم
ایشان در سال 1378 ه. ق هنگام ورود به شهر مقدس قم با تکریم‏و احترام رئیس حوزه و مرجع تقلید جهان تشیع، حضرت‏آیت الله العظمى بروجردى و دیگر مراجع و علماى اعلام قرار گرفت،و در جوار کریمه اهل بیت(ع) به تحقیق و تدریس خارج اصول، تفسیرکلام و معارف تشیع پرداخت و شاگردانى فاضل، دانا و کوشا تربیت‏نمود. آیت الله ملکى به نظم در امور و پژوهش در موضوعات علمى‏علاقه‏اى شدید داشت و آن را به همه چیز ترجیح مى‏داد. او تا سال‏1371 ش با این که 88 سال سن داشت، روزى دوازده ساعت کار وتحقیق علمى مى‏کرد.
مبانى علمى
طریق تحقیقى و شیوه استنباطى آیت الله ملکى، همان سیره و اسلوب‏فقهاى اصولى شیعه در طول تاریخ بود. او در رشته‏هاى; فقه،تفسیر و کلام تبحر و تخصصى ویژه داشت، در هر کدام به همان شیوه‏فقاهتى و اجتهادى که از کتاب، سنت و عقل سرچشمه گرفته بود،عمل مى‏کرد; یعنى علاوه بر فقه و اصول، در معارف، کلام و اصول‏دین نیز به اجتهاد و تفقه، مبتنى بر این سه اصل، اعتقاد راسخ‏داشت و آن را «فقه اکبر» و بخش مهمى از فقاهت مى‏دانست.«مکتب معارفى‏» که مرحوم آیت الله ملکى میانجى در پرتو آن بردفاع از آرمانهاى اعتقادى اسلام و تشیع همت گماشت، تنها از راه‏صحیح (قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، دیگر کلام معصومین وعقل) اسلام را ترسیم مى‏کند و به نظر این عالم اندیشمند، مکتب‏تشیع، یک مکتب غنى است و در ارائه آرمانهاى اعتقادى اسلام و...وام‏دار مکاتب دیگر نمى‏باشد، وى اگرچه نسبت‏به علم و عقل‏جایگاه ویژه‏اى در نظر داشت و حتى برخى اوقات به «علم‏» سوگندیاد مى‏کرد; ولى هرگز «این همانى‏» بحث‏هاى عقلانى با فلسفه راقبول نداشت و ترویج دیدگاههاى فلسفى و عرفانى متاثر ازاندیشه‏هاى دانشمندان بیگانه یونانى و... را که به هر حال‏ساخته و پرداخته بشر بوده یک نوع حرکت انفعالى، تضعیف اسلام وانحراف از صراط مستقیم تلقى مى‏کرد. او مى‏گفت: با توجه به «ان‏الدین عند الله الاسلام‏»، مکتب راستین‏اسلام برتر و بالاتر از آن است که در ارایه اصیل‏ترین باورهاى‏اعتقادى خود عاجز شده، دست تکدى به سوى سایر مکاتب و تمدنهادراز بکند; بلکه دین اسلام داراى محتواى جدید و پویا بوده وهمواره در مقابل اندیشه‏هاى کهن یونانى و ما قبل آن قرار داشته‏است و اسلام ارزش عقل را چه از بعد حقیقت آن که داراى عصمت‏ذاتى و پیامبر باطن قلمداد شده و چه در قلمرو اصول و احکام‏عقلى، بیش از دیگران مورد تاکید قرار داده است. همچنین او براین باور بود که علاوه بر معارف دینى، مسلمانان در علوم و فنون‏دیگر مانند: تاریخ، جغرافیا، ریاضیات، علوم تجربى و... باتمام گستردگى‏اش که محصول مشترک تمدن بشرى به شمار مى‏آید، بایدبه گونه‏اى ابتکار، نوآورى و رشد از خود نشان بدهند که هیچ وقت‏نیازمند بیگانگان نباشند. آیت الله ملکى در دفاع از تفکر خود اگر چه با مسلک برخى ازشخصیتهاى فلسفى و عرفانى مخالف بود و آراء آنها را زمینه‏«مسخ‏» قرآن و عقاید دینى مى‏پنداشت; اما هیچ وقت گستاخى به‏ساحت‏بزرگان را نمى‏پسندید و خود را نیز از تقابل و خودنمایى‏به دور مى‏داشت. همواره نسبت‏به شخص آنها احترام قایل بود ودیگران را نیز به حفظ حریم و تکریم آنان توصیه مى‏نمود و هنگام‏نقد و یا رد افکارشان به گونه غیر مستقیم و با کنایه از ایشان‏نام مى‏برد.(2) از این رو وقتى کسى در بین مردم و در حضور این‏عالم بزرگوار به یکى از بزرگان معاصر که مخالف مسلک علمى‏ایشان بود، اسائه ادب کرد، آیت الله ملکى به اظهارات وى اعتراض‏نمود و از آن پس رابطه خود را با او قطع کرد.
مناظرات و مباحثات علمى
آیت الله ملکى، علاوه بر تبحر در فقاهت و تفسیر، به عنوان یکى‏از اساتید «مکتب معارفى خراسان‏»(3) در حوزه علمیه قم به‏تدریس و تالیف اشتغال داشت، افزون بر این، بخشى از حیات علمى‏این عالم تلاشگر را مناظره و مباحثه‏هاى علمى تشکیل مى‏داد. اوبارها با علماى فرق و مذاهب اسلامى غیر شیعى به مناظره نشسته‏بود. اما بیشترین مباحثات او در حوزه اندیشه‏هاى جهان تشیع‏قرار داشت. گفتمانهاى علمى متعدد وى با بسیارى از اهل فکر بااندیشه‏هاى مختلف، مدتهاى مدیدى ادامه پیدا کرد و برخى ازچهره‏هاى طرف گفتگو هم اکنون از اندیشمندان و شخصیتهاى بزرگ‏معاصر محسوب مى‏شوند. بیشتر بحثهاى وى پیرامون موضوعات معارفى و کلامى دور مى‏زد; ولى‏او در بعد «فروع دین‏» هم مناظرات قابل توجهى با اشخاص داشت‏از جمله در سالهاى پیش، که یکى از اخباریهاى مقدس و بسیار قوى(از پیروان تفکر مرحوم محمد امین استرآبادى) ساکن جنوب غرب‏استان اردبیل، به روستاهاى پیرامون بخش «گرمرود» نفوذ کرده‏و دست‏به فعالیت علیه مسلک تفقه و اجتهاد زده بود، یک بار هم‏براى مناظره با آیت الله ملکى به مرکز بخش گرمرود (ترک) آمده‏بود; اما در مباحثه با ایشان شکست‏سختى خورد و فورا باناراحتى منطقه را ترک گفته بود.
تربیت‏شاگردان فاضل
این فقیه پرتلاش افزون بر فعالیهاى تحقیقى، تفسیرى و معارفى،به تربیت‏شاگردانى چند همت گماشت. از آن جمله: حضرات آیات وحجج اسلام: 1- شیخ محمد على حقى(ره)2- شیخ اسد الله ربانى سرابى(ره)3- شیخ حسین ربانى(ره)4- محمد عبایى خراسانى‏5- میرزا ابراهیم علیزاده اروموى‏6- میرزا احمد ارجمند مشکینى‏7- سید على اکبر تقوى قزوینى‏8- میرزا ایوب گرمرودى‏9- سید هادى عظیمى ترکى‏10- سید بهلول سجادى مرندى‏11- سید بهاء الدین علوى هشترودى‏12- سید محمد على جلیلى‏13- شیخ حسن احمد ترکى‏14- میرزا عین الله حسنى‏15- رضا برنجکار16- محمد بیابانى اسکویى‏17- سید رضا حسینى مرندى‏18- محمد هادى ابراهیم‏نژاد قوچانى‏19- محمد مهدى ابراهیم‏نژاد قوچانى‏20- میرزا رفعت الله حامدى‏21- على ملکى میانجى و...
ویژگیهاى اخلاقى
1- رعایت‏حال مردم
وى احترام خاصى براى عامه مردم قائل بود و رعایت‏حال آنها رابر خود لازم مى‏دانست. خیلى حساس و مقید بود که صداى بلندگوى‏مساجد جز در اوقات اذان بلند نباشد، اصلا اجازه نمى‏داد صداى‏سخنرانى وى به بیرون از مسجد پخش شود و آن را موجب مزاحمت‏براى مردم و سبک شمردن شعائر مذهبى مى‏شمرد.
2- مبارزه با عوام‏زدگى
احترام به عامه مردم غیر از عوام‏زدگى است، این تمایز در وجودآیت الله ملکى ظهور چشمگیر داشت. از نقل روایات مجعول و وقایع‏تاریخى مشکوک در محافل و مجالس که اغلب افراد به خاطر خوشایندمردم در منابر و محافل ذکر مى‏کردند، شدیدا مخالفت و جلوگیرى‏مى‏کرد. یک وقت (قبل از سال 1340) شخص ناشناسى با ریشى بلند که‏به منطقه رفت و آمد داشت، ادعا کرد در هشت کیلومترى مرکز بخش‏در روستائى به نام «دیزج‏» امامزاده‏اى کشف کرده است، سپس‏اظهار کرد: امامزاده در خواب از وى خواسته تا آیت الله ملکى هم‏قبر او را آشکار و بازسازى نماید. او با این ترفند خواست این‏عالم تیزبین را هم در کار خود شریک کرده و از وجودش‏بهره‏بردارى کند; ولى آیت الله ملکى چون ظن قوى به خلاف آن داشت‏تن به این کار نداد و دستور داد او را تنبیه کنند. و از منطقه‏خارج نمایند. اما مردم هم بدون توجه به واقعیت امر، تحت تاثیرقرار گرفته، دسته دسته از روستاهاى اطراف به زیارت امامزاده‏تازه کشف شده مى‏آمدند و گاو و گوسفند نذر و قربانى مى‏کردند،حتى در همین ایام صاعقه‏اى به منزل یکى از بستگان آیت الله ملکى‏اصابت کرد.بلافاصله شایعه شد که امام‏زاده غضب کرده است. و برخى از ایشان‏خواهش کردند تا دست از مخالفت‏بردارد، اما آیت الله ملکى طبق‏وظیفه شرعى خود هرگز اعتنایى به این شایعات و تبلیغات نداشت وبدون هیچ ترسى به مخالفت‏خود ادامه داد. سرانجام بعد از مدتى‏معلوم شد آن شخص مى‏خواست دخترى را بدون عقد شرعى تصاحب کند واصلا مسلمان نبود; بلکه ظاهرا فردى یهودى بوده است و براى‏استخراج اشیاء عتیقه به منطقه مى‏آید و برخى آثار باستانى‏گرانقیمت را هم که نورافشانى مى‏کرده استخراج نموده و از منطقه‏خارج کرده است. و از آن به بعد دیگر به منطقه باز نگشت.
3- ظلم‏ستیزى
او نسبت‏به توده مردم، خیلى متواضع بود، ولى در برابر افرادثروت‏اندوز، خوانین و دولتمردان رژیم ستمشاهى کاملا از موضع‏قدرت و تکبر برخورد مى‏کرد. روزى در یکى از روستاهاى بخش شخصى‏فوت کرده بود که وارث ذکور نداشت. خان مامور خود را مى‏فرستدتا اموال میت را به نفع خود مصادره کند. بیش از ورود مامورآیت الله ملکى طى طریق راه طولانى با عجله خود را به آن روستارسانده و اموال را میان وارثان آن مرحوم تقسیم مى‏کند. وقتى‏مامور خان از راه مى‏رسد، خود را در مقابل عمل انجام شده،مى‏بیند. لذا کارى نمى‏تواند بکند. ولى زیر لب، اعتراضهایى رازمزمه مى‏کند. در این هنگام آیت الله ملکى استکان چاى را ازجلوى وى برداشته به بیرون از اتاق پرت مى‏کند. آنگاه یک سیلى‏محکمى هم به بیخ گوشش مى‏نوازد. خبر آن مانند انفجار بمب درسرتاسر منطقه طنین انداخت. چنانکه یک وقت رسم بر این شده بود که وقتى کسى که از دنیامى‏رفت و وارث ذکور نداشت، اموالش به نفع خوانین و مالکین‏مصادره مى‏شد; ولى آیت الله ملکى در چند مورد با شجاعت و صلابت‏ستودنى جلوى خانهاى منطقه ایستاد و مانع از اجراى این سنت‏شیطانى شد، به طورى که وى خود قبل از این که ایادى خانها برسند،در منزل میت‏حاضر مى‏شد و اموال را میان وارثان تقسیم وبراى هر کدام سند و قباله تنظیم مى‏کرد. همچنین در سالهاى قبل از اجراى قانون طاغوتى «اصلاحات ارضى‏رژیم شاه‏»، اراضى مسکونى مرکز بخش (ترک) محل سکونت هزارخانواده (شش هزار جمعیت)، به یک مالک تبریزى تعلق داشت، برخى‏از ملاکین ستمگر ناحیه در سر مى‏پروراندند تا زمینهاى او را باحیله و فریب به چنگ بیاورند ولى قبل از اقدام آنان با درایت وتدبیر آیت الله ملکى این اراضى توسط مالک قانونى آن به مردم‏ساکن منطقه بخشیده شد و به این وسیله دست تجاوز ظالمان از آن‏قطع گردید و آنان در راه نیل به اهداف پلیدشان ناکام ماندند. آیت الله ملکى محمدرضا شاه را نیز همانند پدرش رضاخان قلدر،ظالم و غاصب مى‏دانست و از طرق مختلف این احساس و اعتقاد را ازخود بروز مى‏داد.وقتى محمدرضا در اوائل سلطنت‏خود به آذربایجان و شهر میانه‏آمد، وى هرگز به استقبال از او حاضر نشد و در جمله معروفى شاه‏را به «مار خفته در زمستان‏» تشبیه کرد و گفت: «فردا اگرتابستان فرا رسد و هوا گرم شود، هیچ کس از نیش زهرآلود وکشنده او در امان نخواهد بود.»
4- ساده‏زیستى
زندگى ساده و بى‏آلایش و در عین حال پر تلاش و جنب و جوش او موردتوجه و زبانزد همگان بود. خانه گلى‏اش در آذربایجان با این که‏محل آمد و شد بود، از چند گلیم پوشیده شده بود. بعد از مهاجرت به‏قم هم با توسل به حضرت معصومه(ع) که خود داستانى دارد توانست‏خانه‏اى معمولى براى خود تهیه کند و با اینکه چندین‏بار از سوى‏افراد نیکوکار به وى پیشنهاد شد خانه مجللى برایش تهیه کنندولى عزت نفس وى اجازه نداد که این پیشنهاد را بپذیرد.
5- اهتمام به دعا و عبادت
به نماز اول وقت‏سخت مقید بود. از دوران جوانى به واسطه نذر،نمازهاى مستحبى روزانه «نوافل یومیه‏» را به خود واجب کرده‏بود و تا آخر عمر آن را به جا مى‏آورد. ادعیه و مناجات و قرائت‏قرآن همراه با تامل و حال معنوى به ویژه سحرگاهان از کارهاى‏روزانه‏اش به شمار مى‏رفت و این عمل را به صورت دستور العمل‏اخلاقى به دیگران نیز توصیه مى‏کرد. آن را دستور العمل استادش‏مرحوم آیت الله شیخ مجتبى قزوینى به دیگران هم مى‏دانست.
خدمات مذهبى، فرهنگى و عمرانى
آیت الله ملکى در طول اقامت در منطقه; علاوه بر فعالیتهاى معمول‏و ترویج‏شعایر دینى، اقامه نماز جماعت، تشکیل جلسات سخنرانى‏در مناسبتهاى گوناگون مانند: (ماه مبارک رمضان، ماه محرم، دهه‏آخر صفر، عید فطر، قربان و غدیر) و نشر فرهنگ تشیع در منطقه،به یک سرى فعالیتهاى عمرانى و فرهنگى دیگر نیز اقدام کرد که‏به نوبه خود تاثیر به سزایى در عمران و آبادى و رشد شعور آگاهى‏مردم گذاشت. در اینجا به مواردى از آن اشاره مى‏شود:
1- رسیدگى به فقرا و محرومان
بخش عمده‏اى از اوقات خود را صرف خدمت و رسیدگى به وضع فقرا ومستمندان منطقه مى‏کرد. در سال 1327 ش که خشکسالى و قحطى مى‏رفت‏تا مردم منطقه را از پاى درآورد این فقیه دردآشنا، تدبیرى‏اتخاذ کرد و با جیره‏بندى آرد و نان مردم آن دیار را ازپیامدهاى ناگوار این پدیده خطرناک در امان نگاه داشت. وى جمعى‏متشکل از افراد نیکوکار در منطقه تعیین کرده بود که اینهاشناسایى خانواده‏هاى نیازمند را به عهده داشتند و پس ازشناسایى به صورت مخفیانه و آبرومندانه به آنها کمک مى‏شد.
2- احیا چند رشته قنات و چشمه
که هر کدام در تامین آب آشامیدنى و کشاورزى مردم بخش نقش‏حیاتى داشته و دارد.
3- تعمیر اساسى مسجد ترک
این مسجد که یکى از آثار ارزشمند اسلامى و باستانى کشور به‏شمار مى‏آید، چندین مرحله توسط آیت الله ملکى به تعمیرات آن‏اقدام شده است.
4- تاسیس کتابخانه
این مرکز تحت عنوان «کتابخانه امام جعفر صادق-ع-) در سال‏1356 ش به همت آیت الله ملکى تاسیس گردید و زیر نظر فرزندایشان شروع به فعالیت کرد. این کتابخانه مهم اکنون در روستاى‏ترک قرار دارد و کتابهاى آن به صورت امانت در اختیار علاقمندان‏و جوانان روستا و حومه قرار مى‏گیرد، و در زمستانها کلاسهاى‏تعلیم قرآن در محل کتابخانه برقرار است.
5- احداث دانش‏سرا
این مرکز آموزش در پى تلاشهاى بى‏دریغ معظم‏له، اخیرا در زادگاه‏ایشان به مساحت 65000 متر مربع تاسیس شده که در رشد وشکوفایى استعدادهاى سرشار جوانان و نوجوانان منطقه بسیارنقش‏آفرین بوده است.
6- کمک و اقدام به تمامى کارهاى خیر و عام المنفعه
همانند: برق‏کشى، لوله‏کشى، جاده‏سازى و تاسیس مراکز و دوایرادارى که هم اکنون در خدمت مردم قرار دارد.
تالیفات و آثار علمى
آیت الله ملکى در کنار فعالیت‏هاى اجتماعى و عبادى، کار پژوهش وتدریس را ادامه داد و کتب ذیل یادگار تحقیقات علمى اوست:
1- بدائع الکلام فى تفسیر آیات الاحکام این کتاب در تفسیر آیات مربوط به طهارت و نماز بوده و در آن‏پیرامون تفسیر آیات مربوط به موضوع «شفاعت‏» بحث مى‏کند. باراول سال 1400 ه. ق در قم و در دومین بار در سال 1402 ه. ق‏در بیروت به چاپ رسیده است.
2- تفسیر فاتحه الکتاب کتاب فوق پیرامون تفسیر سوره مبارکه حمد است که از سوى‏انتشارات «دار القرآن الکریم‏» قم در سال 1413 ه. ق چاپ شده‏است.
3- توحید الامامیه در این کتاب ارزشمند موضوعات مهمى مانند: اهمیت و جایگاه علم‏و عقل، شناخت‏خداوند متعال و توحید، علم و قدرت، معناى عرش،کرسى، مشیت، اراده، قضاء و قدر، جبر، اختیار، حدوث عالم، بداءو... از دیدگاه «مکتب معارفى خراسان‏» مورد بحث و بررسى قرارگرفته است. این کتاب از سوى انتشارات «وزارت فرهنگ و ارشاداسلامى‏» در سال 1415 به چاپ رسیده است.
4- تفسیر مناهج البیان، (6 جلد) شامل جزءهاى 1 و 2 و 3 و 4 و 29 و 30 از قرآن کریم است که هرکدام از اجزاء در یک مجلد قرار گرفته است. مسئولیت چاپ این‏تفسیر گرانسنگ را انتشارات «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى‏» برعهده گرفته و به طرز مطلوبى آن را به چاپ رسانده است.
5- نگاهى به علوم قرآنى این کتاب نیز یکى دیگر از آثار آیت الله ملکى میانجى است که‏توسط آقاى على نقى خدایارى به فارسى ترجمه شده و به اهتمام‏آقاى على ملکى میانجى، توسط نشر «خرم‏»، بهار 1377 در قم به‏چاپ رسیده است.
6- الرشاد فى المعاد; مخطوط
7- تقریرات کامل درس اصول آیت الله میرزا مهدى غروى اصفهانى;مخطوط
8- رساله‏اى در حبط و تکفیر; مخطوط
9- رساله‏اى در خمس; مخطوط
10- رساله‏اى در احکام میت; مخطوط
11- نوشتارى در احکام صلاه، نکاح، طلاق، مواریث و ابحاثى‏پیرامون مسائل متفرقه تفسیر و معارف که در حال حاضر مراحل‏تنظیم، تصحیح، تنقیح را طى مى‏کند تا در آینده نزدیک آماده چاپ‏شود.
رحلت
این فقیه، مفسر و متکلم تلاشگر، پس از 95 سال زندگى افتخارآمیزهمراه با تلاش و کوشش بى‏وقفه، سرانجام در شب جمعه پانزدهم‏خرداد 1377 ه. ش (برابر با دهم صفر 1419 ه. ق) دعوت حق رالبیک گفت و به سراى باقى شتافت و علاقمندان خود را به سوگ وماتم نشاند. پیکر پاک این فقیه بزرگ با شکوه خاص و با شرکت‏آیات عظام و علماى اعلام و جمع کثیرى از طلاب و فضلاى حوزه علمیه‏قم، در این شهر تشییع و در قبرستان شیخان در جوار حرم حضرت‏معصومه(س)، به خاک سپرده شد.
عاش سعیدا و مات سعیدا
این مقاله با همکارى فرزند فاضل معظم‏له جناب آقاى «على ملکى میانجى‏»،که حدود بیست‏سال شبانه روز ملازم با پدر بزرگوارش بود و اشراف‏کامل به شرح حال و مبانى فقهى، تفسیرى و کلامى ایشان داشته ودر واقع یکى از شاگردان و پیروان مکتب آن مرحوم به شمارمى‏آید، تالیف و تنظیم شده است لذا بدین وسیله از ایشان تشکرو قدردانى مى‏شود. و السلام على من اتبع الهدى
پى‏نوشتها:
1- ترجمه از استاد محمدرضا حکیمى، مکتب تفکیک، ص 311. 2- مناهج البیان، محمد باقر ملکى، جزء 1، 2، 3، 4، 29 و 30. 3- در باره سیر تکوین و تاریخ شخصیتهاى مکتب معارفى خراسان،توسط فرزند برومند معظم له جناب آقاى على ملکى میانجى،تحقیقات جامعى انجام گرفته است که در فرصت مناسب در اختیارمحققان و علاقمندان قرار خواهد گرفت.
 

تبلیغات