ضرورت آخرت گرایى کارگزاران از منظر امام على (ع)
آرشیو
چکیده
متن
در ساختار حکومت علوى دولتمردان باید داراى ویژگیهایى باشندکه یکى از آنها آخرت گرایى است. البته معاد باورى بهدولتمردان اختصاص ندارد و همه مردم باید قیامت گرا باشند;زیرا قیامتباورى در جلوگیرى از ناهنجاریهاى اجتماعى نقشىبنیادین دارد و سبب خود سازى است. از اینرو، قرآن ومعصومان(ع) مردم را به آخرت گرایى دعوت کردهاند. (1)
امام على(ع) مىفرماید:
اینک توصیهام به شما این است که مرگ رافراباد آورید و از میزان غفلتتان بکاهید. آخر چگونه از چیزىغفلت مىکنید که هرگز از شما غافل نمىشود و کسى را امید داریدکه هیچ مهلتتان نمىدهد؟
اندرزگویانتان همین مردگان بس که بى آنکه سوار شوند، بردوشدیگران به سوى گورها برده مىشوند و بى آنکه آهنگ فرود آمدنداشته باشند، در گورها فرود مىآیند. چنانکه گویى هرگز از آبادکنندگان دنیا نبودهاند و آخرت پیوسته سرایشان بوده است. (2)
معاد باورى در جلوگیرى از ریاستطلبى و انحرافات مالى و ادارىنقشى بنیادین دارد. از اینرو آخرت گرایى براى دولتمردان ازاهمیت و یژهاى برخور دار است; زیرا دولتمردان با اموال عمومىو جان مردم ارتباط دارند; و هریک به گونهاى بر مسند قدرت قراردارند و قدرت معمولا انسانها را در معرض لغزشها قرار مىدهد.
برخى از دولتمردان از حکومتسوء استفاده کرده، به رقابت وجناح بندىهاى سیاسى مىپردازند. واقعیت این است که خیلى ازرقابتها و جناح بندىهاى سیاسى براى کسب قدرت صورت مىگیرد ویکى از آفات نظامها به شمار مىآید. امروزه در جهان جنایاتگستردهاى از سوى صاحبان قدرت به وقوع مىپیوندد بى تردید، اگرآنان لحظهاى به یاد یامتبودند، دستخود را به خون هزارانانسان بىگناه آغشته نمىساختند.
امام على(ع)، در خصوص کیفر رهبران ستمگر، از رسول خدا(ص) چنیننقل مىکند: «انى سمعت رسولالله یقول: یوتى یوم القیامهبالامام الجائر و لیس معه نصیر و لا عاذر، فیلقى فى نار جهنمفیدور فیها کما تدور الرحى، ثم یرتبط فى قعرها.» (3)
از پیامبر شنیدم که فرمود:
«در روز قیامت، پیشواى ستم پیشه را در حالى که هیچ یاور ومدافعى ندارد، مىآورند; پس به دوزخش مىافکنند و چنان سنگ آسیامىگردد تا در قعر دوزخ به زنجیر کشیده شود.»
امام على(ع)، بهعنوان رهبرى آخرت گرا، براى ایجاد جامعهاى مکتبى و ضابطهمند،همه مدیران خویش را به آخرت گرایى فرا مىخواند تا ازناهنجاریهاى اجتماعى، مالى و ریاستطلبى در حکومت اسلامىجلوگیرى شود. آن بزرگوار، پیش از آنکه دولتمردان خود را بهقیامت گرایى سفارش کند، خود آخرت گرا بود و در گفتار و کردارآخرت گرایىاش را نمایان مىساخت تا براى همه رهبران دیگر الگوباشد. او فرمود:
«به خدا سوگند که اگر شبها را بر بستر خارهاى پرگزند سعدانبه صبح آرم و دست و پایم به غل و زنجیر کشیده شود، بسىدلپذیرتر از آن است که در قیامتخدا و رسولش را ملاقات کنم درحالى که به بندهاى از بندگانش ستم روا داشته باشم و یا ازحطام دنیا چیزى به ناحق گرفته باشم. آخر براى این تن خاکىکه بند بند آن به پوسیدگى مىشتابد و دوران بس دراز در زیرتودههاى خاک مىماند چگونه به ستم بر احدى دستیازم؟» (4)
امام على(ع) اصحاب و مدیران خود را مخاطب قرار داده فرمود:
«اسباب سفر آماده کنید خدایتان بیامرزد که نداى کوچهمواره طنین افکن است. دوران ماندگارى در دنیا را ناچیزبشمارید و با شایستهترین توشهاى که در اختیار دارید به آخرتروى آرید... و بدانید که مرگ چنان چشم در چشم شما دوخته کهگویا هم اکنون چنگالهایش را در پوستتان فرو برده است... پسوابستگیهاى دنیا را ببرید و به توشه تقوا تکیه کنید.» (5)
یکىاز آفات مهمى که همه مردم، مخصوصا مدیران حکومتى، را تهدیدمىکند، دنیاگرایى است. در فرهنگ امام على وابستگى به دنیامورد نکوهش واقع شده است. (6)
امام على(ع) دولتمردان خود را بهزهد و پرهیز از دنیاگرایى سفارش کرد تا آفات دنیاگرایى آنانرا تهدید نکند و همیشه به یاد قیامتباشند. نامه امام به شریحبن حارث، قاضى آن حضرت که خانهاى را به هشتاد دینار خریدهبود، در بردارنده نکات مهمى است که اشاره به بخشى از آن ضرورىمىنماید:
«...به من گزارش دادهاند که به هشتاد دینار خانهاى خریدهاى،برایش سندى تنظیم کردهاى و شاهدانى گرفتهاى... اى شریح، بدانکه در آیندهاى بس نزدیک کسى به سراغت مىآید که به سندتنمىنگرد و از دلیل و شاهدانت نمىپرسد; تو را بهتزده از آنخانه بیرون مىکشد و تنها به خانه گور مىسپارد. پس اى شریح،نیک بنگر، مبادا که این خانه را جز به مال خود خریده باشى ویا جز از راه مشروع بهایش پرداخته باشى که در این صورت خانهدنیا و خانه آخرت را یکجا باختهاى!
اى شریح، اگر هنگام خریدآن خانه به من مراجعه مىکردى، بر اساس این نسخه، برایتسندىتنظیم مىکردم که در خریدش حتى به بهاى درهمى رغبت نمىکردىچه رسد به بهاى افزونتر، و آن نسخه چنین است: خریدار: بندهخوار. فروشنده: بندهاى در آستانه کوچ.مورد معامله: خانهاى از خانههاى فریب آباد در منطقه نیستان وخطه تباهان.
این خانه از چهار سو به چهار حد محدود مىشود: اولین حد بهزمینه انواع آفات; دومین حد به کانون انگیزههاى مصیبت; سومینحد به هوسهاى سقوط آفرین و چهارمین حد به شیطان اغواگر; و دراین حد است که در این خانه گشوده مىشود...» (7)
فراخوانى امامعلى(ع) به آخرتگرایى به معناى ترک دنیا و رفع مسئولیتهاىسیاسى و اجتماعى نیست.
از منظر على، دنیا و آخرت مکمل یکدیگرند و سرنوشت انسانها دردنیا شکل مىگیرد. از اینرو، حضرت دنیا را پل آخرت مىداند. (8)
برهمین اساس، على محمد بن ابى بکر را به بهرهگیرى از دنیا وآخرت فرا خواند و فرمود: «"فانه" لابدلک نصیب من الدنیا و انتالى نصیبک من الاخره احوج.» (9) على(ع) به مدیرانش سفارش کردکه از قیامت غافل نباشند. زیرا آخرتگرایى نقش اساسى در میزانموفقیت آنان دارد. او به نعمان زرقى، فرماندار بحرین، نوشت:
«...و لا تکن منالغافلین عن امر معادک...» (10) همچنین حضرتخطاب به مالک اشتر فرمود:
بر نفس خود حاکم نخواهى بود، مگر آنکه همه هدفت روز قیامت وبازگشتبه خدا باشد...» (11) نکوهش دنیا از سوى امام على(ع)بدان معنا نیست که دنیا ارزش ندارد. اگر دنیا ارزش نداشت،خداوند دنیا را نمىآفرید. آنچه مورد نکوهش قرار گرفته،دلبستگى به دنیاست. چنانکه على نیز به آن تصریح کرده است. (12)
استاد شهید مطهرى، در این خصوص، مىنویسد:
«در نهج البلاغه... آمده است که شخصى خدمت امیرالمومنان(ع)آمد و شروع کرد به مذمت از دنیا که دنیا چه قدر بد است؟ اینمرد شنیده بود که بزرگان دنیا را مذمت مىکنند، خیال کرده بودکه مقصود از مذمت دنیا واقعیت این جهان است... نمىدانست کهآنچه بد است دنیا پرستى است... این بود که على(ع) به اوفرمود: تو فریب دنیا مىخورى، دنیا تو را فریب نمىدهد...، تاآنجا که فرمود: دنیا با کسى که با صداقت رفتار کند، صدیق استو براى کسى که آن را درک کند، مایه عافیت است. دنیا معبددوستان خدا، مصلاى فرشتگان خدا، فرودگاه وحى خدا، تجارتخانهاولیاى خدا است...»
رهبران و دولتمردان موفق بدون جذب شدن بهدنیا خدمات بزرگى را براى بشریت انجام دادند. خدمات امام راحلگواه درستى این سخن است.
حاکمان ستمگر براى مدیران خود، (13) آنان را به قیامتگرایىسفارش مىفرمود تا آنها از حکومتسوء استفاده نکرده از خونریزىبپرهیزند. او به مالک فرمود: «...بپرهیز از خونها و ریختن آنبه ناروا... (که) نخستین داورى خداوند سبحان در روز رستاخیزدرباره خونهایى است که ریختهاند. پس حکومتخود را با خونریزىناروا نیرومند مکن که خونریزى ناروا قدرت را به ناتوانى وسستى مىکشاند; بلکه دولت را از صاحب آن به دیگرىبگرداند.» (14) بى تردید اگر رهبران و دولتمردان ستمگر به یادقیامتبودند و این کلمات پیامبراسلام را به خاطر مىسپردند، ستمنمىکردند.
رسولالله(ص) فرمودند:
«هرکس بعد از من منصبى را بپذیرد، روز قیامت او را کنار صراطنگاه مىدارند و فرشتگان نامه اعمالش را مىگشایند; اگر عادلبود، خدا او را به برکت عدالتش نجات مىدهد، اگر ستمگر بود،صراط چنان بر او فشار مىآورد که تمام مفاصلش از هم جدا مىشودو سپس در آتش سرنگون مىگردد.» (15)
یکى از لغزشهاى دولتمردان،سوء استفاده از بیت المال است. متاسفانه برخى از دولتمردان،در استفاده از اموال عمومى، قیامت را فراموش کرده، به ثروتاندوزى مىپردازند.
امام على(ع) مدیران خود را به معاد باورى فرا مىخواند تاناهنجاریهاى مالى در جامعه اسلامى به وجود نیاید.
حضرت خطاب به دو تن از دولتمردان خود که در بهرهگیرى از اموالعمومى عدالت را رعایت نکرده بودند، نوشت:
«...به من خبر دادهاند که تو کشت زمین را برداشته; آنچه پایتبدان رسیده، براى خود نگاه داشتهاى و آنچه که در ستتبودهخوردهاى. حساب خود را به من باز پس بده و بدان که حسابرسى خدااز حسابرسى مردمان بزرگتر است. (16) ... چون مجال بیشتر درخیانتبه امتبه دستت افتاد، شتابان حمله کردى و آنچه توانستىاز مالى که براى بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند، ربودى...پناه بر خدا، آیا به رستاخیز ایمان ندارى و از حساب و پرسشبیم ندارى؟» (17)
بى تردید اگر دولتمردان سفارشهاى على راهمواره مورد توجه قرار دهند و با کردار نیک روزگار بگذرانند،خدا به آنان پاداش مىدهد. چنانکه على(ع) به یکى از مدیران خودفرمود:
«اعلم ان الدنیا فانیه و الاخره آتیه و اعمل صالحا تجز خیرافان عمل ابن آدم محفوظه علیه و انه مجزى به; فعل الله بنا وبک خیرا.» (18)
این نوشتار را با کلماتى از مولا على(ع) بهپایان مىبریم. آن پیشواى معصوم خطاب به همگان فرمودند: «دراین دنیا از کسانى پندگیرید که مىگفتند: چه کسى از مانیرومندتر است؟ اما همانها را به سوى قبرهایشان حمل کردند، درحالى که از خود اختیارى نداشتند و در قبرها وارد شدند در حالىکه میهمانان ناخوانده بودند...» (19)
پىنوشتها:
1 بقره، آیه 28; آل عمران، آیه9; مائده، آیه96; یونس، آیه4; شرح نهجالبلاغه بحرانى، ج 1، ص127 128.
2 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4562.
3 همان، ج9، ص 4642.
4 همان، ص 4651.
5 همان، ج 5، ص 2528.
6 همان، ج 5، ص 2520 به بعد.
7 همان، ج 5، ص 2530; شرح جعفر شهیدى، ص 273272; شرح ابنابى الحدید، ج 14، ص237236.
8 شرح شهیدى، ص 238; سیرى در نهج البلاغه، ص267; فرهنگآفتاب، ج 5، ص 2564.
9 الغارات، ج 1، ص229.
10 انساب الاشراف، ج 2، ص387 388.
11 نهج البلاغه، نامه53، شرح ابن ابى الحدید، ج 18، ص 80;شرح شهیدى، ص339.
12 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص4566; سیرى در نهج البلاغه، ص267.
13 عدل الهى، ص157، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص4566.
14 انساب الاشراف; ج 2، ص 388; شرح شهیدى، ص 274.
15 شرح ابن ابى الحدید، ج16، ص 95 و313.
16 فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2530; و ج 4، ص 2144; و ج7، ص 3590.
17 شرح شهیدى، ص339; فرهنگ آفتاب، ج9، ص 4648.
18 مدیریت و فرماندهى در اسلام، آیت الله مکارم شیرازى، ص177-178. انساب الاشراف، ج 2، ص393.
19 شرح شهیدى، ص313; شرح ابن ابى الحدید، ج16، ص313.
امام على(ع) مىفرماید:
اینک توصیهام به شما این است که مرگ رافراباد آورید و از میزان غفلتتان بکاهید. آخر چگونه از چیزىغفلت مىکنید که هرگز از شما غافل نمىشود و کسى را امید داریدکه هیچ مهلتتان نمىدهد؟
اندرزگویانتان همین مردگان بس که بى آنکه سوار شوند، بردوشدیگران به سوى گورها برده مىشوند و بى آنکه آهنگ فرود آمدنداشته باشند، در گورها فرود مىآیند. چنانکه گویى هرگز از آبادکنندگان دنیا نبودهاند و آخرت پیوسته سرایشان بوده است. (2)
معاد باورى در جلوگیرى از ریاستطلبى و انحرافات مالى و ادارىنقشى بنیادین دارد. از اینرو آخرت گرایى براى دولتمردان ازاهمیت و یژهاى برخور دار است; زیرا دولتمردان با اموال عمومىو جان مردم ارتباط دارند; و هریک به گونهاى بر مسند قدرت قراردارند و قدرت معمولا انسانها را در معرض لغزشها قرار مىدهد.
برخى از دولتمردان از حکومتسوء استفاده کرده، به رقابت وجناح بندىهاى سیاسى مىپردازند. واقعیت این است که خیلى ازرقابتها و جناح بندىهاى سیاسى براى کسب قدرت صورت مىگیرد ویکى از آفات نظامها به شمار مىآید. امروزه در جهان جنایاتگستردهاى از سوى صاحبان قدرت به وقوع مىپیوندد بى تردید، اگرآنان لحظهاى به یاد یامتبودند، دستخود را به خون هزارانانسان بىگناه آغشته نمىساختند.
امام على(ع)، در خصوص کیفر رهبران ستمگر، از رسول خدا(ص) چنیننقل مىکند: «انى سمعت رسولالله یقول: یوتى یوم القیامهبالامام الجائر و لیس معه نصیر و لا عاذر، فیلقى فى نار جهنمفیدور فیها کما تدور الرحى، ثم یرتبط فى قعرها.» (3)
از پیامبر شنیدم که فرمود:
«در روز قیامت، پیشواى ستم پیشه را در حالى که هیچ یاور ومدافعى ندارد، مىآورند; پس به دوزخش مىافکنند و چنان سنگ آسیامىگردد تا در قعر دوزخ به زنجیر کشیده شود.»
امام على(ع)، بهعنوان رهبرى آخرت گرا، براى ایجاد جامعهاى مکتبى و ضابطهمند،همه مدیران خویش را به آخرت گرایى فرا مىخواند تا ازناهنجاریهاى اجتماعى، مالى و ریاستطلبى در حکومت اسلامىجلوگیرى شود. آن بزرگوار، پیش از آنکه دولتمردان خود را بهقیامت گرایى سفارش کند، خود آخرت گرا بود و در گفتار و کردارآخرت گرایىاش را نمایان مىساخت تا براى همه رهبران دیگر الگوباشد. او فرمود:
«به خدا سوگند که اگر شبها را بر بستر خارهاى پرگزند سعدانبه صبح آرم و دست و پایم به غل و زنجیر کشیده شود، بسىدلپذیرتر از آن است که در قیامتخدا و رسولش را ملاقات کنم درحالى که به بندهاى از بندگانش ستم روا داشته باشم و یا ازحطام دنیا چیزى به ناحق گرفته باشم. آخر براى این تن خاکىکه بند بند آن به پوسیدگى مىشتابد و دوران بس دراز در زیرتودههاى خاک مىماند چگونه به ستم بر احدى دستیازم؟» (4)
امام على(ع) اصحاب و مدیران خود را مخاطب قرار داده فرمود:
«اسباب سفر آماده کنید خدایتان بیامرزد که نداى کوچهمواره طنین افکن است. دوران ماندگارى در دنیا را ناچیزبشمارید و با شایستهترین توشهاى که در اختیار دارید به آخرتروى آرید... و بدانید که مرگ چنان چشم در چشم شما دوخته کهگویا هم اکنون چنگالهایش را در پوستتان فرو برده است... پسوابستگیهاى دنیا را ببرید و به توشه تقوا تکیه کنید.» (5)
یکىاز آفات مهمى که همه مردم، مخصوصا مدیران حکومتى، را تهدیدمىکند، دنیاگرایى است. در فرهنگ امام على وابستگى به دنیامورد نکوهش واقع شده است. (6)
امام على(ع) دولتمردان خود را بهزهد و پرهیز از دنیاگرایى سفارش کرد تا آفات دنیاگرایى آنانرا تهدید نکند و همیشه به یاد قیامتباشند. نامه امام به شریحبن حارث، قاضى آن حضرت که خانهاى را به هشتاد دینار خریدهبود، در بردارنده نکات مهمى است که اشاره به بخشى از آن ضرورىمىنماید:
«...به من گزارش دادهاند که به هشتاد دینار خانهاى خریدهاى،برایش سندى تنظیم کردهاى و شاهدانى گرفتهاى... اى شریح، بدانکه در آیندهاى بس نزدیک کسى به سراغت مىآید که به سندتنمىنگرد و از دلیل و شاهدانت نمىپرسد; تو را بهتزده از آنخانه بیرون مىکشد و تنها به خانه گور مىسپارد. پس اى شریح،نیک بنگر، مبادا که این خانه را جز به مال خود خریده باشى ویا جز از راه مشروع بهایش پرداخته باشى که در این صورت خانهدنیا و خانه آخرت را یکجا باختهاى!
اى شریح، اگر هنگام خریدآن خانه به من مراجعه مىکردى، بر اساس این نسخه، برایتسندىتنظیم مىکردم که در خریدش حتى به بهاى درهمى رغبت نمىکردىچه رسد به بهاى افزونتر، و آن نسخه چنین است: خریدار: بندهخوار. فروشنده: بندهاى در آستانه کوچ.مورد معامله: خانهاى از خانههاى فریب آباد در منطقه نیستان وخطه تباهان.
این خانه از چهار سو به چهار حد محدود مىشود: اولین حد بهزمینه انواع آفات; دومین حد به کانون انگیزههاى مصیبت; سومینحد به هوسهاى سقوط آفرین و چهارمین حد به شیطان اغواگر; و دراین حد است که در این خانه گشوده مىشود...» (7)
فراخوانى امامعلى(ع) به آخرتگرایى به معناى ترک دنیا و رفع مسئولیتهاىسیاسى و اجتماعى نیست.
از منظر على، دنیا و آخرت مکمل یکدیگرند و سرنوشت انسانها دردنیا شکل مىگیرد. از اینرو، حضرت دنیا را پل آخرت مىداند. (8)
برهمین اساس، على محمد بن ابى بکر را به بهرهگیرى از دنیا وآخرت فرا خواند و فرمود: «"فانه" لابدلک نصیب من الدنیا و انتالى نصیبک من الاخره احوج.» (9) على(ع) به مدیرانش سفارش کردکه از قیامت غافل نباشند. زیرا آخرتگرایى نقش اساسى در میزانموفقیت آنان دارد. او به نعمان زرقى، فرماندار بحرین، نوشت:
«...و لا تکن منالغافلین عن امر معادک...» (10) همچنین حضرتخطاب به مالک اشتر فرمود:
بر نفس خود حاکم نخواهى بود، مگر آنکه همه هدفت روز قیامت وبازگشتبه خدا باشد...» (11) نکوهش دنیا از سوى امام على(ع)بدان معنا نیست که دنیا ارزش ندارد. اگر دنیا ارزش نداشت،خداوند دنیا را نمىآفرید. آنچه مورد نکوهش قرار گرفته،دلبستگى به دنیاست. چنانکه على نیز به آن تصریح کرده است. (12)
استاد شهید مطهرى، در این خصوص، مىنویسد:
«در نهج البلاغه... آمده است که شخصى خدمت امیرالمومنان(ع)آمد و شروع کرد به مذمت از دنیا که دنیا چه قدر بد است؟ اینمرد شنیده بود که بزرگان دنیا را مذمت مىکنند، خیال کرده بودکه مقصود از مذمت دنیا واقعیت این جهان است... نمىدانست کهآنچه بد است دنیا پرستى است... این بود که على(ع) به اوفرمود: تو فریب دنیا مىخورى، دنیا تو را فریب نمىدهد...، تاآنجا که فرمود: دنیا با کسى که با صداقت رفتار کند، صدیق استو براى کسى که آن را درک کند، مایه عافیت است. دنیا معبددوستان خدا، مصلاى فرشتگان خدا، فرودگاه وحى خدا، تجارتخانهاولیاى خدا است...»
رهبران و دولتمردان موفق بدون جذب شدن بهدنیا خدمات بزرگى را براى بشریت انجام دادند. خدمات امام راحلگواه درستى این سخن است.
حاکمان ستمگر براى مدیران خود، (13) آنان را به قیامتگرایىسفارش مىفرمود تا آنها از حکومتسوء استفاده نکرده از خونریزىبپرهیزند. او به مالک فرمود: «...بپرهیز از خونها و ریختن آنبه ناروا... (که) نخستین داورى خداوند سبحان در روز رستاخیزدرباره خونهایى است که ریختهاند. پس حکومتخود را با خونریزىناروا نیرومند مکن که خونریزى ناروا قدرت را به ناتوانى وسستى مىکشاند; بلکه دولت را از صاحب آن به دیگرىبگرداند.» (14) بى تردید اگر رهبران و دولتمردان ستمگر به یادقیامتبودند و این کلمات پیامبراسلام را به خاطر مىسپردند، ستمنمىکردند.
رسولالله(ص) فرمودند:
«هرکس بعد از من منصبى را بپذیرد، روز قیامت او را کنار صراطنگاه مىدارند و فرشتگان نامه اعمالش را مىگشایند; اگر عادلبود، خدا او را به برکت عدالتش نجات مىدهد، اگر ستمگر بود،صراط چنان بر او فشار مىآورد که تمام مفاصلش از هم جدا مىشودو سپس در آتش سرنگون مىگردد.» (15)
یکى از لغزشهاى دولتمردان،سوء استفاده از بیت المال است. متاسفانه برخى از دولتمردان،در استفاده از اموال عمومى، قیامت را فراموش کرده، به ثروتاندوزى مىپردازند.
امام على(ع) مدیران خود را به معاد باورى فرا مىخواند تاناهنجاریهاى مالى در جامعه اسلامى به وجود نیاید.
حضرت خطاب به دو تن از دولتمردان خود که در بهرهگیرى از اموالعمومى عدالت را رعایت نکرده بودند، نوشت:
«...به من خبر دادهاند که تو کشت زمین را برداشته; آنچه پایتبدان رسیده، براى خود نگاه داشتهاى و آنچه که در ستتبودهخوردهاى. حساب خود را به من باز پس بده و بدان که حسابرسى خدااز حسابرسى مردمان بزرگتر است. (16) ... چون مجال بیشتر درخیانتبه امتبه دستت افتاد، شتابان حمله کردى و آنچه توانستىاز مالى که براى بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند، ربودى...پناه بر خدا، آیا به رستاخیز ایمان ندارى و از حساب و پرسشبیم ندارى؟» (17)
بى تردید اگر دولتمردان سفارشهاى على راهمواره مورد توجه قرار دهند و با کردار نیک روزگار بگذرانند،خدا به آنان پاداش مىدهد. چنانکه على(ع) به یکى از مدیران خودفرمود:
«اعلم ان الدنیا فانیه و الاخره آتیه و اعمل صالحا تجز خیرافان عمل ابن آدم محفوظه علیه و انه مجزى به; فعل الله بنا وبک خیرا.» (18)
این نوشتار را با کلماتى از مولا على(ع) بهپایان مىبریم. آن پیشواى معصوم خطاب به همگان فرمودند: «دراین دنیا از کسانى پندگیرید که مىگفتند: چه کسى از مانیرومندتر است؟ اما همانها را به سوى قبرهایشان حمل کردند، درحالى که از خود اختیارى نداشتند و در قبرها وارد شدند در حالىکه میهمانان ناخوانده بودند...» (19)
پىنوشتها:
1 بقره، آیه 28; آل عمران، آیه9; مائده، آیه96; یونس، آیه4; شرح نهجالبلاغه بحرانى، ج 1، ص127 128.
2 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4562.
3 همان، ج9، ص 4642.
4 همان، ص 4651.
5 همان، ج 5، ص 2528.
6 همان، ج 5، ص 2520 به بعد.
7 همان، ج 5، ص 2530; شرح جعفر شهیدى، ص 273272; شرح ابنابى الحدید، ج 14، ص237236.
8 شرح شهیدى، ص 238; سیرى در نهج البلاغه، ص267; فرهنگآفتاب، ج 5، ص 2564.
9 الغارات، ج 1، ص229.
10 انساب الاشراف، ج 2، ص387 388.
11 نهج البلاغه، نامه53، شرح ابن ابى الحدید، ج 18، ص 80;شرح شهیدى، ص339.
12 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص4566; سیرى در نهج البلاغه، ص267.
13 عدل الهى، ص157، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص4566.
14 انساب الاشراف; ج 2، ص 388; شرح شهیدى، ص 274.
15 شرح ابن ابى الحدید، ج16، ص 95 و313.
16 فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2530; و ج 4، ص 2144; و ج7، ص 3590.
17 شرح شهیدى، ص339; فرهنگ آفتاب، ج9، ص 4648.
18 مدیریت و فرماندهى در اسلام، آیت الله مکارم شیرازى، ص177-178. انساب الاشراف، ج 2، ص393.
19 شرح شهیدى، ص313; شرح ابن ابى الحدید، ج16، ص313.