آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

در ساختار حکومت علوى دولتمردان باید داراى ویژگیهایى باشندکه یکى از آنها آخرت گرایى است. البته معاد باورى به‏دولتمردان اختصاص ندارد و همه مردم باید قیامت گرا باشند;زیرا قیامت‏باورى در جلوگیرى از ناهنجاریهاى اجتماعى نقشى‏بنیادین دارد و سبب خود سازى است. از اینرو، قرآن ومعصومان(ع) مردم را به آخرت گرایى دعوت کرده‏اند. (1)
امام على(ع) مى‏فرماید:
اینک توصیه‏ام به شما این است که مرگ رافراباد آورید و از میزان غفلت‏تان بکاهید. آخر چگونه از چیزى‏غفلت مى‏کنید که هرگز از شما غافل نمى‏شود و کسى را امید داریدکه هیچ مهلت‏تان نمى‏دهد؟
اندرزگویانتان همین مردگان بس که بى آنکه سوار شوند، بردوش‏دیگران به سوى گورها برده مى‏شوند و بى آنکه آهنگ فرود آمدن‏داشته باشند، در گورها فرود مى‏آیند. چنانکه گویى هرگز از آبادکنندگان دنیا نبوده‏اند و آخرت پیوسته سرایشان بوده است. (2)
معاد باورى در جلوگیرى از ریاست‏طلبى و انحرافات مالى و ادارى‏نقشى بنیادین دارد. از اینرو آخرت گرایى براى دولتمردان ازاهمیت و یژه‏اى برخور دار است; زیرا دولتمردان با اموال عمومى‏و جان مردم ارتباط دارند; و هریک به گونه‏اى بر مسند قدرت قراردارند و قدرت معمولا انسانها را در معرض لغزش‏ها قرار مى‏دهد.
برخى از دولتمردان از حکومت‏سوء استفاده کرده، به رقابت وجناح بندى‏هاى سیاسى مى‏پردازند. واقعیت این است که خیلى ازرقابتها و جناح بندى‏هاى سیاسى براى کسب قدرت صورت مى‏گیرد ویکى از آفات نظامها به شمار مى‏آید. امروزه در جهان جنایات‏گسترده‏اى از سوى صاحبان قدرت به وقوع مى‏پیوندد بى تردید، اگرآنان لحظه‏اى به یاد یامت‏بودند، دست‏خود را به خون هزاران‏انسان بى‏گناه آغشته نمى‏ساختند.
امام على(ع)، در خصوص کیفر رهبران ستمگر، از رسول خدا(ص) چنین‏نقل مى‏کند: «انى سمعت رسول‏الله یقول: یوتى یوم القیامه‏بالامام الجائر و لیس معه نصیر و لا عاذر، فیلقى فى نار جهنم‏فیدور فیها کما تدور الرحى، ثم یرتبط فى قعرها.» (3)
از پیامبر شنیدم که فرمود:
«در روز قیامت، پیشواى ستم پیشه را در حالى که هیچ یاور ومدافعى ندارد، مى‏آورند; پس به دوزخش مى‏افکنند و چنان سنگ آسیامى‏گردد تا در قعر دوزخ به زنجیر کشیده شود.»
امام على(ع)، به‏عنوان رهبرى آخرت گرا، براى ایجاد جامعه‏اى مکتبى و ضابطه‏مند،همه مدیران خویش را به آخرت گرایى فرا مى‏خواند تا ازناهنجاریهاى اجتماعى، مالى و ریاست‏طلبى در حکومت اسلامى‏جلوگیرى شود. آن بزرگوار، پیش از آنکه دولتمردان خود را به‏قیامت گرایى سفارش کند، خود آخرت گرا بود و در گفتار و کردارآخرت گرایى‏اش را نمایان مى‏ساخت تا براى همه رهبران دیگر الگوباشد. او فرمود:
«به خدا سوگند که اگر شبها را بر بستر خارهاى پرگزند سعدان‏به صبح آرم و دست و پایم به غل و زنجیر کشیده شود، بسى‏دلپذیرتر از آن است که در قیامت‏خدا و رسولش را ملاقات کنم درحالى که به بنده‏اى از بندگانش ستم روا داشته باشم و یا ازحطام دنیا چیزى به ناحق گرفته باشم. آخر براى این تن خاکى‏که بند بند آن به پوسیدگى مى‏شتابد و دوران بس دراز در زیرتوده‏هاى خاک مى‏ماند چگونه به ستم بر احدى دست‏یازم؟» (4)
امام على(ع) اصحاب و مدیران خود را مخاطب قرار داده فرمود:
«اسباب سفر آماده کنید خدایتان بیامرزد که نداى کوچ‏همواره طنین افکن است. دوران ماندگارى در دنیا را ناچیزبشمارید و با شایسته‏ترین توشه‏اى که در اختیار دارید به آخرت‏روى آرید... و بدانید که مرگ چنان چشم در چشم شما دوخته که‏گویا هم اکنون چنگالهایش را در پوستتان فرو برده است... پس‏وابستگیهاى دنیا را ببرید و به توشه تقوا تکیه کنید.» (5)
یکى‏از آفات مهمى که همه مردم، مخصوصا مدیران حکومتى، را تهدیدمى‏کند، دنیاگرایى است. در فرهنگ امام على وابستگى به دنیامورد نکوهش واقع شده است. (6)
امام على(ع) دولتمردان خود را به‏زهد و پرهیز از دنیاگرایى سفارش کرد تا آفات دنیاگرایى آنان‏را تهدید نکند و همیشه به یاد قیامت‏باشند. نامه امام به شریح‏بن حارث، قاضى آن حضرت که خانه‏اى را به هشتاد دینار خریده‏بود، در بردارنده نکات مهمى است که اشاره به بخشى از آن ضرورى‏مى‏نماید:
«...به من گزارش داده‏اند که به هشتاد دینار خانه‏اى خریده‏اى،برایش سندى تنظیم کرده‏اى و شاهدانى گرفته‏اى... اى شریح، بدان‏که در آینده‏اى بس نزدیک کسى به سراغت مى‏آید که به سندت‏نمى‏نگرد و از دلیل و شاهدانت نمى‏پرسد; تو را بهت‏زده از آن‏خانه بیرون مى‏کشد و تنها به خانه گور مى‏سپارد. پس اى شریح،نیک بنگر، مبادا که این خانه را جز به مال خود خریده باشى ویا جز از راه مشروع بهایش پرداخته باشى که در این صورت خانه‏دنیا و خانه آخرت را یکجا باخته‏اى!
اى شریح، اگر هنگام خریدآن خانه به من مراجعه مى‏کردى، بر اساس این نسخه، برایت‏سندى‏تنظیم مى‏کردم که در خریدش حتى به بهاى درهمى رغبت نمى‏کردى‏چه رسد به بهاى افزون‏تر، و آن نسخه چنین است: خریدار: بنده‏خوار. فروشنده: بنده‏اى در آستانه کوچ.مورد معامله: خانه‏اى از خانه‏هاى فریب آباد در منطقه نیستان وخطه تباهان.
این خانه از چهار سو به چهار حد محدود مى‏شود: اولین حد به‏زمینه انواع آفات; دومین حد به کانون انگیزه‏هاى مصیبت; سومین‏حد به هوسهاى سقوط آفرین و چهارمین حد به شیطان اغواگر; و دراین حد است که در این خانه گشوده مى‏شود...» (7)
فراخوانى امام‏على(ع) به آخرت‏گرایى به معناى ترک دنیا و رفع مسئولیتهاى‏سیاسى و اجتماعى نیست.
از منظر على، دنیا و آخرت مکمل یکدیگرند و سرنوشت انسانها دردنیا شکل مى‏گیرد. از اینرو، حضرت دنیا را پل آخرت مى‏داند. (8)
برهمین اساس، على محمد بن ابى بکر را به بهره‏گیرى از دنیا وآخرت فرا خواند و فرمود: «"فانه" لابدلک نصیب من الدنیا و انت‏الى نصیبک من الاخره احوج.» (9) على(ع) به مدیرانش سفارش کردکه از قیامت غافل نباشند. زیرا آخرت‏گرایى نقش اساسى در میزان‏موفقیت آنان دارد. او به نعمان زرقى، فرماندار بحرین، نوشت:
«...و لا تکن من‏الغافلین عن امر معادک...» (10) همچنین حضرت‏خطاب به مالک اشتر فرمود:
بر نفس خود حاکم نخواهى بود، مگر آنکه همه هدفت روز قیامت وبازگشت‏به خدا باشد...» (11) نکوهش دنیا از سوى امام على(ع)بدان معنا نیست که دنیا ارزش ندارد. اگر دنیا ارزش نداشت،خداوند دنیا را نمى‏آفرید. آنچه مورد نکوهش قرار گرفته،دلبستگى به دنیاست. چنانکه على نیز به آن تصریح کرده است. (12)
استاد شهید مطهرى، در این خصوص، مى‏نویسد:
«در نهج البلاغه... آمده است که شخصى خدمت امیرالمومنان(ع)آمد و شروع کرد به مذمت از دنیا که دنیا چه قدر بد است؟ این‏مرد شنیده بود که بزرگان دنیا را مذمت مى‏کنند، خیال کرده بودکه مقصود از مذمت دنیا واقعیت این جهان است... نمى‏دانست که‏آن‏چه بد است دنیا پرستى است... این بود که على(ع) به اوفرمود: تو فریب دنیا مى‏خورى، دنیا تو را فریب نمى‏دهد...، تاآنجا که فرمود: دنیا با کسى که با صداقت رفتار کند، صدیق است‏و براى کسى که آن را درک کند، مایه عافیت است. دنیا معبددوستان خدا، مصلاى فرشتگان خدا، فرودگاه وحى خدا، تجارتخانه‏اولیاى خدا است...»
رهبران و دولتمردان موفق بدون جذب شدن به‏دنیا خدمات بزرگى را براى بشریت انجام دادند. خدمات امام راحل‏گواه درستى این سخن است.
حاکمان ستمگر براى مدیران خود، (13) آنان را به قیامت‏گرایى‏سفارش مى‏فرمود تا آنها از حکومت‏سوء استفاده نکرده از خونریزى‏بپرهیزند. او به مالک فرمود: «...بپرهیز از خونها و ریختن آن‏به ناروا... (که) نخستین داورى خداوند سبحان در روز رستاخیزدرباره خونهایى است که ریخته‏اند. پس حکومت‏خود را با خونریزى‏ناروا نیرومند مکن که خونریزى ناروا قدرت را به ناتوانى وسستى مى‏کشاند; بلکه دولت را از صاحب آن به دیگرى‏بگرداند.» (14) بى تردید اگر رهبران و دولتمردان ستمگر به یادقیامت‏بودند و این کلمات پیامبراسلام را به خاطر مى‏سپردند، ستم‏نمى‏کردند.
رسول‏الله(ص) فرمودند:
«هرکس بعد از من منصبى را بپذیرد، روز قیامت او را کنار صراطنگاه مى‏دارند و فرشتگان نامه اعمالش را مى‏گشایند; اگر عادل‏بود، خدا او را به برکت عدالتش نجات مى‏دهد، اگر ستمگر بود،صراط چنان بر او فشار مى‏آورد که تمام مفاصلش از هم جدا مى‏شودو سپس در آتش سرنگون مى‏گردد.» (15)
یکى از لغزشهاى دولتمردان،سوء استفاده از بیت المال است. متاسفانه برخى از دولتمردان،در استفاده از اموال عمومى، قیامت را فراموش کرده، به ثروت‏اندوزى مى‏پردازند.
امام على(ع) مدیران خود را به معاد باورى فرا مى‏خواند تاناهنجاریهاى مالى در جامعه اسلامى به وجود نیاید.
حضرت خطاب به دو تن از دولتمردان خود که در بهره‏گیرى از اموال‏عمومى عدالت را رعایت نکرده بودند، نوشت:
«...به من خبر داده‏اند که تو کشت زمین را برداشته; آنچه پایت‏بدان رسیده، براى خود نگاه داشته‏اى و آنچه که در ستت‏بوده‏خورده‏اى. حساب خود را به من باز پس بده و بدان که حسابرسى خدااز حسابرسى مردمان بزرگتر است. (16) ... چون مجال بیشتر درخیانت‏به امت‏به دستت افتاد، شتابان حمله کردى و آنچه توانستى‏از مالى که براى بیوه زنان و یتیمان نهاده بودند، ربودى...پناه بر خدا، آیا به رستاخیز ایمان ندارى و از حساب و پرسش‏بیم ندارى؟» (17)
بى تردید اگر دولتمردان سفارشهاى على راهمواره مورد توجه قرار دهند و با کردار نیک روزگار بگذرانند،خدا به آنان پاداش مى‏دهد. چنانکه على(ع) به یکى از مدیران خودفرمود:
«اعلم ان الدنیا فانیه و الاخره آتیه و اعمل صالحا تجز خیرافان عمل ابن آدم محفوظه علیه و انه مجزى به; فعل الله بنا وبک خیرا.» (18)
این نوشتار را با کلماتى از مولا على(ع) به‏پایان مى‏بریم. آن پیشواى معصوم خطاب به همگان فرمودند: «دراین دنیا از کسانى پندگیرید که مى‏گفتند: چه کسى از مانیرومندتر است؟ اما همانها را به سوى قبرهایشان حمل کردند، درحالى که از خود اختیارى نداشتند و در قبرها وارد شدند در حالى‏که میهمانان ناخوانده بودند...» (19)
پى‏نوشت‏ها:
1 بقره، آیه 28; آل عمران، آیه‏9; مائده، آیه‏96; یونس، آیه‏4; شرح نهج‏البلاغه بحرانى، ج 1، ص‏127 128.
2 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص 4562.
3 همان، ج‏9، ص 4642.
4 همان، ص 4651.
5 همان، ج 5، ص 2528.
6 همان، ج 5، ص 2520 به بعد.
7 همان، ج 5، ص 2530; شرح جعفر شهیدى، ص 273272; شرح ابن‏ابى الحدید، ج 14، ص‏237236.
8 شرح شهیدى، ص 238; سیرى در نهج البلاغه، ص‏267; فرهنگ‏آفتاب، ج 5، ص 2564.
9 الغارات، ج 1، ص‏229.
10 انساب الاشراف، ج 2، ص‏387 388.
11 نهج البلاغه، نامه‏53، شرح ابن ابى الحدید، ج 18، ص 80;شرح شهیدى، ص‏339.
12 فرهنگ آفتاب، ج 8، ص‏4566; سیرى در نهج البلاغه، ص‏267.
13 عدل الهى، ص‏157، فرهنگ آفتاب، ج 8، ص‏4566.
14 انساب الاشراف; ج 2، ص 388; شرح شهیدى، ص 274.
15 شرح ابن ابى الحدید، ج‏16، ص 95 و313.
16 فرهنگ آفتاب، ج 5، ص 2530; و ج 4، ص 2144; و ج‏7، ص 3590.
17 شرح شهیدى، ص‏339; فرهنگ آفتاب، ج‏9، ص 4648.
18 مدیریت و فرماندهى در اسلام، آیت الله مکارم شیرازى، ص‏177-178. انساب الاشراف، ج 2، ص‏393.
19 شرح شهیدى، ص‏313; شرح ابن ابى الحدید، ج‏16، ص‏313.

تبلیغات