سید صدرالدین صدر، قله تواضع
آرشیو
چکیده
متن
سید صدرالدین صدر (1299-1373ه .ق) از عالمان برجسته و مراجع بزرگى است کهدر فقه، اصول، رجال، شعر و تفسیر دستى توانا داشت.
او براى انجام رسالت الهىاش رنج فراوان کشید. زمانى که رضاخان در پى متلاشىکردن حوزه علمیه بود، آیتالله صدر همراه یارانش آیتالله سیدمحمدتقىخوانسارىو آیتالله سید محمد حجت، تدریس و سرپرستى حوزه علمیه را بر عهده داشت.و در حفظ و توسعه حوزه کوشید.
با توجه به ناشناخته بودن مقام علمى و معنوى آیتالله سید صدرالدین صدر، حتىبراى بعضى از خواص، به مناسبت چهل و ششمین سالگرد رحلتش گزارش گوشههایى اززندگى پر بارش بایسته مىنماید.
پدر
پدر گرانقدرش آیتالله سید اسماعیل صدر بود. او در سال 1258ه .ق دراصفهان چشم به جهان گشود. علوم مقدماتى و بخشى از فقه را در اصفهان فراگرفت. در سال 1271ه .ق عازم نجف اشرف شد و از فقیهان بزرگى چون شیخ راضىبنمحمد آل خضر و شیخ مهدى بنعلى بنکاشف الغطا بهره برد.
پس از هجرت میرزاى شیرازى به سامرا، سید اسماعیل نیز راه سامرا پیش گرفت وتا سال 1314ه .ق در آنجا اقامت داشت. سپس به کربلا عزیمت کرد، تا پایان عمردر آن شهر به سر برد و به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى همت گماشت.
او از مراجع تقلید و زاهدان کم نظیر عصر خود بود و همین امر سبب ناشناختهماندن کمالات فراوانش، حتى براى خواص و نزدیکان، شد. آن بزرگوار چهار فرزندبه نامهاى سید محمدمهدى، سید جواد، سید صدرالدین و سید حیدر داشت که همگى درشمار دانشمندان جاى داشتند.
آن فقیه بزرگ سرانجام در دوازدهم جمادىالاول سال 1338 چشم از جهان فرو بست ودر کاظمین به خاک سپرده شد.
ولادت و دوران تحصیل
سید صدرالدین صدر در سال1299 ه .ق در کاظمین دیده بهجهان گشود. (1)
دوران کودکى را در سامرا گذراند و ادبیات و ریاضیات را از استادان آندیار فرا گرفت.
هنگامى که پدر بزرگوارش در سال 1314ه .ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به حریمامام حسین(ع) منتقل شد و به بهرهگیرى از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت.
سپس به سفارش پدر ارجمندش، براى تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و از بزرگانىچون آیتالله ملا محمدکاظم خراسانى دانش آموخت.
بهرهمندى از استادان بزرگ عصر از توفیقات اوست. نامهاى برخى از استادانش درسطوح مختلف چنین است:
دروس سطح: علامه شیخ محمدحسین نایینى، شیخ حسن کربلایى و آقا ضیاءالدین عراقى.
دروس خارج: سید اسماعیل صدر، ملا محمدکاظم خراسانى، سید محمدکاظم طباطبایىیزدى و میرزا فتحالله شریعت اصفهانى.
عزیمت به مشهد
سید در سال1339ه .ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جواربارگاه ملکوتى حضرت علىبن موسىالرضا(ع) به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوهبر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالى مصادفبود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآورى اعانه از علما و مردم نیکوکار،بسیارى از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتى،به نجف رفت و در درس میرزا محمدحسین نایینى شرکت کرد. سپس به ایران بازگشت ودر قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکى از سالها، هنگامى که براى زیارت بهمشهد مشرف شده بود، به خواهش مومنان آن دیار پاسخ مثبت داد، در آن شهر اقامتگزید و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهرشاد پرداخت.
عزیمت به قم
در آن زمان، موسس حوزه علمیه قم آیتالله حاج شیخ عبدالکریمحائرى دوران کهنسالى را مىگذراند و نگران آینده حوزه تازه تاسیس بود. او،به منظور تقویتحوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهى را به مشهد مقدسفرستاد تا از مرحوم صدر براى اقامت در قم دعوت کنند. آن بزرگوار دعوت موسسحوزه علمیه قم را اجابت کرد و رهسپار قم شد.
فقیه بزرگ حریم رضوى، مورد عنایتخاص حضرت آیتالله حائرى بود، علاوه بر تدریسسطوح عالى، از مشاوران وى شمرده مىشد و در امور حوزه نیز به یارىاش مىشتافت.
آیتالله حائرى صدر را وصى خود قرار داد و به پیشنهاد او آیتالله سید محمدحجت نیز به وصایت وى برگزیده شد.
تدریس
آیتالله صدر یکى از مدرسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیتکرد. او روزانه دو درس مىگفت و حدود 400 تن از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسششرکت مىکردند. نام برخى از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است:
آیات عظام سید محمدباقر سلطانى، سید موسى شبیرى زنجانى، على مشکینى، محمدصدوقى، امام موسى صدر، سید رضا صدر، مرتضى فقیهى، سید حسن مدرسى یزدى، سیدحسین موسوى کرمانى، رمضانى فردویى و ...
مرجعیت
پس از وفات موسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامتحوزه به آیات عظام حجت،خوانسارى و صدر رسید.
آن بزرگوار هرگز به مرجعیت و زعامتحوزه گرایش نداشت. هنگامى که آیتالله حاجآقا حسین بروجردى براى معالجه به تهران آمد، صدرنشین قله فقاهت که در آنزمان رهبر حوزه علمیه قم به شمار مىآمد، از وى خواستبه قم بیاید. پس ازورود ایشان، جایگاه نماز جماعتخود در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را بهآیتالله بروجردى واگذار کرد; از یاستحوزه فاصله گرفت و به پشتیبانى گستردهاز فقیه بروجردى بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، آیه شریفه زیر راتلاوت مىفرمود: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین.»(قصص، آیه 82)
کرامتى از کریمه اهل بیت در زمان مرجعیت
آیتالله رمضانى از شاگردان مرحوم صدر خاطره زیر را از زبان آنمرجع وارسته نقل مىکند:
پس از مرحوم آیتالله حائرى (قدس سره)، مدتى زمام حوزه به دست من بود وعهدهدار پرداختشهریه طلاب بودم.
یک ماه وجهى نرسید; قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید; باز قرضکردیم و شهریه را پرداخت کردیم.
ماه سوم هم نرسید. دیگر جرات نکردیم قرض کنیم. طلبهها براى شهریه در خانهما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شدهام. طلاب نگران و ناراحتشدند. آنها زیر لب مىگفتند: در مدرسه امنیت نداریم; نه راهى به وطنهایمانداریم; اینجا هم خرجى نداشته باشیم و ...
چنان سخن مىگفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریفببرید. انشاءالله تا فردا براى شهریه کارى خواهم کرد.
آنان رفتند; ولى تا شب هر چه فکر کردم، راهى به ذهنم نرسید. خوابم نمىبرد،سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نمازخواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جاى آوردن نماز صبح و تعقیبات، درحالى که منظره روز گذشته را به خاطر مىآوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم باناراحتى به حضرت گفتم:
عمهجان، رسم نیست که عدهاى از طلاب غریب در همسایگى شما از گرسنگى جان دهند.
اگر توان ندارى، به برادر بزرگوارت حضرت على بنموسى الرضا(ع) یا جدتامیرالمؤمنین(ع) متوسل شو، خداحافظ.
این را گفتم و با قهر و عصبانیتبه خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم.
منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم قرآن را برداشتم بخوانمتا قدرى آرامش یابم. [گویا فرمودند] به قدرى ناراحتبودم که نتوانستمبخوانم. هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در بازشد. کربلایى محمد، خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا، یک نفر با کلاه شاپو وچمدان پشت در است و مىگوید همین حال مىخواهم خدمت آقا مشرف شوم. وقت ندارمزمان دیگر بیایم. ترسیدم و گفتم نمىدانم آقا از حرم آمده یا نه. چهمىفرمایید: گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.
کربلایى محمد برگشت. طولى نکشید که مردى موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد.
سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهى کرد و گفت: ببخشید بىموقع شرفیاب شدم. چندلحظهاى پیش، که ماشین ما بالاى گردنه رسید، نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س)افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است.
اگر اتفاقى بیفتد و بمیرم; مالم تلف شده، دین خدا و امام(ع) بر گردنم بماند،چه خواهم کرد؟ [ظاهرا همان زمانى که آیتالله صدر در حرم دعا کرد، این فکر بهخاطر مرد خطور کرده بود] وقتى به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکى توقفکند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمتشما برسم.
سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهى بدهکار شد. در چمدان را باز کردو به اندازهاى پرداخت که توانستم علاوه بر پرداخت قرضها و شهریه آنماه،[ظاهرا فرمود] تا یک سال از همان وجوه شهریه پرداخت کنم.
بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم; سپاسگزارى کردم و گفتم:
عمهجان! بحمدالله خوب عرضه دارى.
ویژگیهاى اخلاقى
آن بزرگوار از ویژگیهاى اخلاقى برجستهاى برخوردار بود که بخشىاز آن چنین است:
تواضع
وى بسیار متواضع بود و به نظرهاى طلاب جوان و نوجوان نیز توجه مىکرد.
حتى گاه، هنگام بحثبا دانشمندان از طلاب معمولى نیز مىخواست تا نظرهایشان رابیان کنند. همواره در سلام بر طلاب پیشى مىگرفت.
مرحوم آقابزرگ تهرانى در شرح حال او مىنگارد: «کان کثیر التواضع یجالسسوادالناس; بسیار متواضع بود و با مردم عادى مىنشست.»
پناه مستمندان
آیتالله صدر پیوسته به فکر محرومان بود. موسسهها و صندوقهایى سامان داد تابه این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازى که داشتبه خانه دیگران مىرفت وبراى نیازمندان کمکهایى گرد مىآورد. حتى وقتى دولتبه بهانههاى واهى ازتامین برق بعضى از خیابانها سرباز مىزند; آن استاد بزرگ هزینه برق رامىپرداخت و در محلههایى که نیاز به آب داشتند در حد توان چاه آب و آب انبارمىساخت.
رفع اختلاف
مرجع قم همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجادنشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتى میان علما پدید آمد. آن بزرگواربا تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.
شیفته اهل بیت
او عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بود. هنگامى که مرقد منور حضرترضا(ع) نیاز به تعمیر داشت، همچون کارگرى در بناى مرقدو زیر نظر معمارانشرکت جست و تلاش کرد.
محبت فوقالعاده او به اهل بیت، در سرودههایش نمایان است.
علت بیماریها
آن حضرت پیوسته مىفرمود: علتبیماریهاى من از زمان رضاخان است.
مبارزات آن روزگار بسیار او را آزرد.
روزى زنى از صحن مطهر خارج شد.
فرماندار دوید و چادر را چنان از سرش کشید که زن به زمین افتاد. سپس چادر رازیر پا پاره کرد. فقیه بزرگ قم با عصبانیت، فرماندار را نکوهش کرد و از همانزمان قلبش با درد آشنا شد.
مواظبت از زبان
هرگز سخن ناشایست از ایشان شنیده نشد. همواره دیگرانرامىستود و آنان را بر خود مقدم مىداشت.
باقیات صالحات
توجه به باقیات صالحات یکى از ویژگیهاى آن بزرگمرد است. بخشىاز یادگارهاى او چنین است:
ساختن حجرههاى فوقانى مدرسه دارالشفا; مرمت مسجد امام حسن عسکرى(ع)، ساختنآب انبار و چاه آب براى عموم، تامین هزینه انتقال برق به مسجد گوهرشاد،مرمت مدارس فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان، تاسیس صندوقهایى جهت کمک بهمحرومان و ...
آثار علمى
آیتالله صدر آثار ارزنده زیر را از خود با یادگارگذاشت:
1. المهدى در این کتاب روایات اهل سنت در باره بقیهالله الاعظم(عج)گردآورى شده است. پیش از آن، کتابى در این موضوع، با این نظم و ترتیب خاص،نگاشته نشده بود. کتاب المهدى عربى است و ترجمهاش نیز چاپ شده است.
2. خلاصه الفصول کتاب فصول تالیف مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانى ازمتون درسى حوزه علمیه بود; ولى به خاطر طولانى بودن، معمولا طلاب به خواندنبخشى از آن اکتفا کردند. مرحوم صدر آن را تلخیص کرد تا به جاى کتابهاىقوانین و فصول تدریس گردد.
3. الحقوق همان رساله حقوق حضرت سجاد(ع) است که با مقدمه کوتاه آن مرجعپاکدل مکرر چاپ شده است.
4. مختصر تاریخ اسلام
5. حاشیه عروه الوثقى
6. حاشیه وسیله النجاه
7. سفینهالنجاه
8. رساله در امر به معروف و نهى از منکر
9. رساله در تقیه
10. رسالهدر حکم غساله
11. رساله در حج
12. رسالهاى در باره ازدواج
13. منظومه حج
14.منظومهاى در باره روزه
15. رساله در حقوق زن
16. حاشیه کفایه الاصول
17.رسالهاى در اصول دین
18. رسالهاى در اثبات عدم تحریف قرآن
19. رساله در ردشبهات وهابیان
20. لواء محمد (12 جلد)
21. مدینه العلم (6 جلد)
22. دیواناشعار
فرزندان
آیتالله صدر داراى سه پسر و پنج دختر بود.
نامهاى پسران آنبزرگمرد چنین است:
1 مرحوم آیتالله حاج سیدرضا صدر او از مدرسان حوزه علمیه بود و تالیفاتفراوان از خود به یادگار نهاد.
«حسد»، «دروغ»، «استقامت»، «پیشواى شهیدان» و «زیر درختان سدر»بخشى از آثار اوست.
2 آیتالله امام موسى صدر وى، پس از تکمیل تحصیلات در قم و نجف، در عنفوانجوانى رهسپار لبنان شد و به عنوان رهبر شیعیان لبنان، مردم آن دیار را ازخدمات ارزندهاش بهرهمند ساخت. (2)
3 آقاى حاج سید على صدر شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر و آیتالله سید محمدباقر سلطانى دامادهاى مرحوم صدر به شمارمىروند.
وفات
در تاریخ19 ربیعالاول1373ه .ق حوزه علمیه قم و جهان تشیع اینمجتهد بزرگ و مربى دلسوز را از دست داد. شهر قم یکپارچه عزا شد و گروههاىمختلف در تشییع جنازه آن مرجع بزرگ شرکت کردند. آیتالله حاجآقا حسین بروجردىبر وى نماز گزارد و پیکر پاکش، کنار قبر حاج شیخ عبدالکریم حائرى، در بارگاهمنور حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. در قم، نجف، پاکستان، سوریه، لبنان،افریقا و ... مجالس عزا و بزرگداشتبرپا گردید و از مقام مرجعیت و زعامت آنفقید سعید تجلیل به عمل آمد.
در رثاى او
در رثاى فوت آن فقیه پارسا، شاعران به زبانهاى فارسى و عربى شعرسرودند. جناب علىاکبر خوشدل چنین سرود:
صدر دیوان فضیلتبدر برج علم و دین اى دریغا رفت و زد آتش به جان مسلمین آیتالله معظم افتخار دین و شرع حجهالاسلام اعظم اعتبار شرع و دین بدر رخشان حقایق صدر دیوان شرف مهر تابان دقایق چرخ ایمان و یقین صدر دینزان رو پدر خواندش که در دوران عمر بود اندر محفل روحانیان صدرش مکین هیچ دانى از چه رو صدرش مکان گردید صدر زانکه اندر شرح صدرش کس نمىبودى، قرین صبحگاهان ناگهان قلبش ز کار افتاد و گشت خون قلوب مسلمین و زمامتش زار و حزین هیچ دانى از وفاتش عالم اسلام را از چه افتاد انقلاب سهمناکى این چنین قلب عالم (حجت عصر است) و قلب نایبش چون ز کار افتاده قلب عالم شدى اندوهگین قطب عالم چون که قلب اقدسش شد منقلب انقلابى شد عیان در آسمان و در زمین آنکه بودش با ادب علم و ادب در آستان وانکه بودش از شرف فضل و شرف در آستین عالمان از سفره علم و کمالش ریزهخوار سالکان از خرمن تقوا و قدسش خوشهچین راه دین را رهنما از ابتدا تا انتها اهل دین را مقتدا از اولین تا آخرین مذهب اسلام را شایسته بود آن پیشوا وآنچنان پیغمبرى فرزند باید این چنین من به نام آیتالله سرور و مخدوم خویش (حضرت کاشانى) آن والا زعیم بىقرین تسلیت گویم به جد وى نبى مصطفى هم چنین بر باب ایشان شهریار هفتمین زان سپس بر مرجع تقلید خاص شیعیان (آیتالله بروجردى) ملاذ المسلمین «خوشدلا» بر جمله روحانیان گو تسلیت همچنین بر مسلمین از مرگ صدرالمسلمین (3)
پىنوشتها:
1 برخى سال 1290 را تاریخ تولد مرحوم صدر دانستهاند; ولى آن بزرگوار خود،در شرح حالى که براى صاحب ریحانه الادب نگاشته، تاریخ تولد را1299 نوشتهاست. ریحانه الادب، ج 2، ص466.
2 امام موسى صدر در 22 ماه مبارک رمضان 1398ه .ق به دعوت رسمى دولت لیبى،همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (خبرنگار خبرگزارى لبنان) براى شرکتدر جشنهاى انقلاب وارد فرودگاه طرابلس شد.
پس از ورود امام موسى صدر به لیبى، رسانههاى گروهى هیچ اشارهاى به ورود واقامت او نکردند و حتى سفیر لبنان در طرابلس تا پیش از تلفن عباس بدرالدین،در تاریخ 25 رمضان 1398، از ورود او به طرابلس آگاهى نداشت.
چون توقف امام صدر و همراهان از لیبى به درازا کشید، مجلس اعلاى شیعه و رئیسجمهور لبنان، از کاردار سفارت لیبى توضیح خواستند. حدود یک هفته بعد کاردارسفارت لیبى این جواب را تسلیم رئیس جمهور لبنان کرد:
«امام صدر و همراهانش عصر روز 28 رمضان 1398 با هواپیماى خطوط هوایىایتالیا، پرواز 881، لیبى را به سوى ایتالیا ترک کردهاند.» در تاریخ16شوال 1398 بیانیهاى نیز از سوى دولت لیبى منتشر شد. در قسمتى از آن آمدهاست: «دولت جمهورى لیبى اهمیتبسیار براى این قضیه قایل است و با تماموسایل ممکن با نیروهاى مسلمان و ترقىخواه، براى شناسایى مسیر امام موسى صدرو نجات او و همراهانش، همکارى خواهد کرد.» اطلاعاتى که پلیس گمرک فرودگاه رمو سرنشینیان هواپیماى پرواز 881 در اختیار نمایندگان مجلس اعلاى شیعه،دستگاههاى امنیتى و قضایى ایتالیا و هیات تحقیق دولت لبنان گذاشتند نشانمىدهد که امام موسى صدر و همراهانش از مسافران هواپیما نبودهاند و واردفرودگاه رم نشدهاند. دادگاهى که در ایتالیا مامور رسیدگى به این قضیه بود،با صدور بیانیهاى، ورود امام موسى صدر و همراهانش را به رم تکذیب کرد.
3 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 334 332.
منابع
1. آثار الحجه، محمد شریف رازى.
2. اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانى.
3. تاریخ قم، ناصرالشریعه.
4. تاسیس الشیعه، سید حسن صدر.
5. ترجمه المهدى، سید صدرالدین صدر.
6. ریحانه الادب، چاپ اعلمى.
7. صراط النجاه، شیخ انصارى.
8. طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانى.
9. کرامات الصالحین، محمد شریف رازى.
10. گنجینه دانشمندان، محمدشریف رازى.
11. مجله نور علم، ش7.
12. مستدرکات اعیان الشیعه.
او براى انجام رسالت الهىاش رنج فراوان کشید. زمانى که رضاخان در پى متلاشىکردن حوزه علمیه بود، آیتالله صدر همراه یارانش آیتالله سیدمحمدتقىخوانسارىو آیتالله سید محمد حجت، تدریس و سرپرستى حوزه علمیه را بر عهده داشت.و در حفظ و توسعه حوزه کوشید.
با توجه به ناشناخته بودن مقام علمى و معنوى آیتالله سید صدرالدین صدر، حتىبراى بعضى از خواص، به مناسبت چهل و ششمین سالگرد رحلتش گزارش گوشههایى اززندگى پر بارش بایسته مىنماید.
پدر
پدر گرانقدرش آیتالله سید اسماعیل صدر بود. او در سال 1258ه .ق دراصفهان چشم به جهان گشود. علوم مقدماتى و بخشى از فقه را در اصفهان فراگرفت. در سال 1271ه .ق عازم نجف اشرف شد و از فقیهان بزرگى چون شیخ راضىبنمحمد آل خضر و شیخ مهدى بنعلى بنکاشف الغطا بهره برد.
پس از هجرت میرزاى شیرازى به سامرا، سید اسماعیل نیز راه سامرا پیش گرفت وتا سال 1314ه .ق در آنجا اقامت داشت. سپس به کربلا عزیمت کرد، تا پایان عمردر آن شهر به سر برد و به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى همت گماشت.
او از مراجع تقلید و زاهدان کم نظیر عصر خود بود و همین امر سبب ناشناختهماندن کمالات فراوانش، حتى براى خواص و نزدیکان، شد. آن بزرگوار چهار فرزندبه نامهاى سید محمدمهدى، سید جواد، سید صدرالدین و سید حیدر داشت که همگى درشمار دانشمندان جاى داشتند.
آن فقیه بزرگ سرانجام در دوازدهم جمادىالاول سال 1338 چشم از جهان فرو بست ودر کاظمین به خاک سپرده شد.
ولادت و دوران تحصیل
سید صدرالدین صدر در سال1299 ه .ق در کاظمین دیده بهجهان گشود. (1)
دوران کودکى را در سامرا گذراند و ادبیات و ریاضیات را از استادان آندیار فرا گرفت.
هنگامى که پدر بزرگوارش در سال 1314ه .ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به حریمامام حسین(ع) منتقل شد و به بهرهگیرى از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت.
سپس به سفارش پدر ارجمندش، براى تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و از بزرگانىچون آیتالله ملا محمدکاظم خراسانى دانش آموخت.
بهرهمندى از استادان بزرگ عصر از توفیقات اوست. نامهاى برخى از استادانش درسطوح مختلف چنین است:
دروس سطح: علامه شیخ محمدحسین نایینى، شیخ حسن کربلایى و آقا ضیاءالدین عراقى.
دروس خارج: سید اسماعیل صدر، ملا محمدکاظم خراسانى، سید محمدکاظم طباطبایىیزدى و میرزا فتحالله شریعت اصفهانى.
عزیمت به مشهد
سید در سال1339ه .ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جواربارگاه ملکوتى حضرت علىبن موسىالرضا(ع) به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوهبر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالى مصادفبود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآورى اعانه از علما و مردم نیکوکار،بسیارى از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتى،به نجف رفت و در درس میرزا محمدحسین نایینى شرکت کرد. سپس به ایران بازگشت ودر قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکى از سالها، هنگامى که براى زیارت بهمشهد مشرف شده بود، به خواهش مومنان آن دیار پاسخ مثبت داد، در آن شهر اقامتگزید و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهرشاد پرداخت.
عزیمت به قم
در آن زمان، موسس حوزه علمیه قم آیتالله حاج شیخ عبدالکریمحائرى دوران کهنسالى را مىگذراند و نگران آینده حوزه تازه تاسیس بود. او،به منظور تقویتحوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهى را به مشهد مقدسفرستاد تا از مرحوم صدر براى اقامت در قم دعوت کنند. آن بزرگوار دعوت موسسحوزه علمیه قم را اجابت کرد و رهسپار قم شد.
فقیه بزرگ حریم رضوى، مورد عنایتخاص حضرت آیتالله حائرى بود، علاوه بر تدریسسطوح عالى، از مشاوران وى شمرده مىشد و در امور حوزه نیز به یارىاش مىشتافت.
آیتالله حائرى صدر را وصى خود قرار داد و به پیشنهاد او آیتالله سید محمدحجت نیز به وصایت وى برگزیده شد.
تدریس
آیتالله صدر یکى از مدرسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیتکرد. او روزانه دو درس مىگفت و حدود 400 تن از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسششرکت مىکردند. نام برخى از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است:
آیات عظام سید محمدباقر سلطانى، سید موسى شبیرى زنجانى، على مشکینى، محمدصدوقى، امام موسى صدر، سید رضا صدر، مرتضى فقیهى، سید حسن مدرسى یزدى، سیدحسین موسوى کرمانى، رمضانى فردویى و ...
مرجعیت
پس از وفات موسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامتحوزه به آیات عظام حجت،خوانسارى و صدر رسید.
آن بزرگوار هرگز به مرجعیت و زعامتحوزه گرایش نداشت. هنگامى که آیتالله حاجآقا حسین بروجردى براى معالجه به تهران آمد، صدرنشین قله فقاهت که در آنزمان رهبر حوزه علمیه قم به شمار مىآمد، از وى خواستبه قم بیاید. پس ازورود ایشان، جایگاه نماز جماعتخود در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را بهآیتالله بروجردى واگذار کرد; از یاستحوزه فاصله گرفت و به پشتیبانى گستردهاز فقیه بروجردى بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، آیه شریفه زیر راتلاوت مىفرمود: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین.»(قصص، آیه 82)
کرامتى از کریمه اهل بیت در زمان مرجعیت
آیتالله رمضانى از شاگردان مرحوم صدر خاطره زیر را از زبان آنمرجع وارسته نقل مىکند:
پس از مرحوم آیتالله حائرى (قدس سره)، مدتى زمام حوزه به دست من بود وعهدهدار پرداختشهریه طلاب بودم.
یک ماه وجهى نرسید; قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید; باز قرضکردیم و شهریه را پرداخت کردیم.
ماه سوم هم نرسید. دیگر جرات نکردیم قرض کنیم. طلبهها براى شهریه در خانهما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شدهام. طلاب نگران و ناراحتشدند. آنها زیر لب مىگفتند: در مدرسه امنیت نداریم; نه راهى به وطنهایمانداریم; اینجا هم خرجى نداشته باشیم و ...
چنان سخن مىگفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریفببرید. انشاءالله تا فردا براى شهریه کارى خواهم کرد.
آنان رفتند; ولى تا شب هر چه فکر کردم، راهى به ذهنم نرسید. خوابم نمىبرد،سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نمازخواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جاى آوردن نماز صبح و تعقیبات، درحالى که منظره روز گذشته را به خاطر مىآوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم باناراحتى به حضرت گفتم:
عمهجان، رسم نیست که عدهاى از طلاب غریب در همسایگى شما از گرسنگى جان دهند.
اگر توان ندارى، به برادر بزرگوارت حضرت على بنموسى الرضا(ع) یا جدتامیرالمؤمنین(ع) متوسل شو، خداحافظ.
این را گفتم و با قهر و عصبانیتبه خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم.
منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم قرآن را برداشتم بخوانمتا قدرى آرامش یابم. [گویا فرمودند] به قدرى ناراحتبودم که نتوانستمبخوانم. هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در بازشد. کربلایى محمد، خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا، یک نفر با کلاه شاپو وچمدان پشت در است و مىگوید همین حال مىخواهم خدمت آقا مشرف شوم. وقت ندارمزمان دیگر بیایم. ترسیدم و گفتم نمىدانم آقا از حرم آمده یا نه. چهمىفرمایید: گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.
کربلایى محمد برگشت. طولى نکشید که مردى موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد.
سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهى کرد و گفت: ببخشید بىموقع شرفیاب شدم. چندلحظهاى پیش، که ماشین ما بالاى گردنه رسید، نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س)افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است.
اگر اتفاقى بیفتد و بمیرم; مالم تلف شده، دین خدا و امام(ع) بر گردنم بماند،چه خواهم کرد؟ [ظاهرا همان زمانى که آیتالله صدر در حرم دعا کرد، این فکر بهخاطر مرد خطور کرده بود] وقتى به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکى توقفکند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمتشما برسم.
سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهى بدهکار شد. در چمدان را باز کردو به اندازهاى پرداخت که توانستم علاوه بر پرداخت قرضها و شهریه آنماه،[ظاهرا فرمود] تا یک سال از همان وجوه شهریه پرداخت کنم.
بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم; سپاسگزارى کردم و گفتم:
عمهجان! بحمدالله خوب عرضه دارى.
ویژگیهاى اخلاقى
آن بزرگوار از ویژگیهاى اخلاقى برجستهاى برخوردار بود که بخشىاز آن چنین است:
تواضع
وى بسیار متواضع بود و به نظرهاى طلاب جوان و نوجوان نیز توجه مىکرد.
حتى گاه، هنگام بحثبا دانشمندان از طلاب معمولى نیز مىخواست تا نظرهایشان رابیان کنند. همواره در سلام بر طلاب پیشى مىگرفت.
مرحوم آقابزرگ تهرانى در شرح حال او مىنگارد: «کان کثیر التواضع یجالسسوادالناس; بسیار متواضع بود و با مردم عادى مىنشست.»
پناه مستمندان
آیتالله صدر پیوسته به فکر محرومان بود. موسسهها و صندوقهایى سامان داد تابه این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازى که داشتبه خانه دیگران مىرفت وبراى نیازمندان کمکهایى گرد مىآورد. حتى وقتى دولتبه بهانههاى واهى ازتامین برق بعضى از خیابانها سرباز مىزند; آن استاد بزرگ هزینه برق رامىپرداخت و در محلههایى که نیاز به آب داشتند در حد توان چاه آب و آب انبارمىساخت.
رفع اختلاف
مرجع قم همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجادنشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتى میان علما پدید آمد. آن بزرگواربا تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.
شیفته اهل بیت
او عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بود. هنگامى که مرقد منور حضرترضا(ع) نیاز به تعمیر داشت، همچون کارگرى در بناى مرقدو زیر نظر معمارانشرکت جست و تلاش کرد.
محبت فوقالعاده او به اهل بیت، در سرودههایش نمایان است.
علت بیماریها
آن حضرت پیوسته مىفرمود: علتبیماریهاى من از زمان رضاخان است.
مبارزات آن روزگار بسیار او را آزرد.
روزى زنى از صحن مطهر خارج شد.
فرماندار دوید و چادر را چنان از سرش کشید که زن به زمین افتاد. سپس چادر رازیر پا پاره کرد. فقیه بزرگ قم با عصبانیت، فرماندار را نکوهش کرد و از همانزمان قلبش با درد آشنا شد.
مواظبت از زبان
هرگز سخن ناشایست از ایشان شنیده نشد. همواره دیگرانرامىستود و آنان را بر خود مقدم مىداشت.
باقیات صالحات
توجه به باقیات صالحات یکى از ویژگیهاى آن بزرگمرد است. بخشىاز یادگارهاى او چنین است:
ساختن حجرههاى فوقانى مدرسه دارالشفا; مرمت مسجد امام حسن عسکرى(ع)، ساختنآب انبار و چاه آب براى عموم، تامین هزینه انتقال برق به مسجد گوهرشاد،مرمت مدارس فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان، تاسیس صندوقهایى جهت کمک بهمحرومان و ...
آثار علمى
آیتالله صدر آثار ارزنده زیر را از خود با یادگارگذاشت:
1. المهدى در این کتاب روایات اهل سنت در باره بقیهالله الاعظم(عج)گردآورى شده است. پیش از آن، کتابى در این موضوع، با این نظم و ترتیب خاص،نگاشته نشده بود. کتاب المهدى عربى است و ترجمهاش نیز چاپ شده است.
2. خلاصه الفصول کتاب فصول تالیف مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین اصفهانى ازمتون درسى حوزه علمیه بود; ولى به خاطر طولانى بودن، معمولا طلاب به خواندنبخشى از آن اکتفا کردند. مرحوم صدر آن را تلخیص کرد تا به جاى کتابهاىقوانین و فصول تدریس گردد.
3. الحقوق همان رساله حقوق حضرت سجاد(ع) است که با مقدمه کوتاه آن مرجعپاکدل مکرر چاپ شده است.
4. مختصر تاریخ اسلام
5. حاشیه عروه الوثقى
6. حاشیه وسیله النجاه
7. سفینهالنجاه
8. رساله در امر به معروف و نهى از منکر
9. رساله در تقیه
10. رسالهدر حکم غساله
11. رساله در حج
12. رسالهاى در باره ازدواج
13. منظومه حج
14.منظومهاى در باره روزه
15. رساله در حقوق زن
16. حاشیه کفایه الاصول
17.رسالهاى در اصول دین
18. رسالهاى در اثبات عدم تحریف قرآن
19. رساله در ردشبهات وهابیان
20. لواء محمد (12 جلد)
21. مدینه العلم (6 جلد)
22. دیواناشعار
فرزندان
آیتالله صدر داراى سه پسر و پنج دختر بود.
نامهاى پسران آنبزرگمرد چنین است:
1 مرحوم آیتالله حاج سیدرضا صدر او از مدرسان حوزه علمیه بود و تالیفاتفراوان از خود به یادگار نهاد.
«حسد»، «دروغ»، «استقامت»، «پیشواى شهیدان» و «زیر درختان سدر»بخشى از آثار اوست.
2 آیتالله امام موسى صدر وى، پس از تکمیل تحصیلات در قم و نجف، در عنفوانجوانى رهسپار لبنان شد و به عنوان رهبر شیعیان لبنان، مردم آن دیار را ازخدمات ارزندهاش بهرهمند ساخت. (2)
3 آقاى حاج سید على صدر شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر و آیتالله سید محمدباقر سلطانى دامادهاى مرحوم صدر به شمارمىروند.
وفات
در تاریخ19 ربیعالاول1373ه .ق حوزه علمیه قم و جهان تشیع اینمجتهد بزرگ و مربى دلسوز را از دست داد. شهر قم یکپارچه عزا شد و گروههاىمختلف در تشییع جنازه آن مرجع بزرگ شرکت کردند. آیتالله حاجآقا حسین بروجردىبر وى نماز گزارد و پیکر پاکش، کنار قبر حاج شیخ عبدالکریم حائرى، در بارگاهمنور حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. در قم، نجف، پاکستان، سوریه، لبنان،افریقا و ... مجالس عزا و بزرگداشتبرپا گردید و از مقام مرجعیت و زعامت آنفقید سعید تجلیل به عمل آمد.
در رثاى او
در رثاى فوت آن فقیه پارسا، شاعران به زبانهاى فارسى و عربى شعرسرودند. جناب علىاکبر خوشدل چنین سرود:
صدر دیوان فضیلتبدر برج علم و دین اى دریغا رفت و زد آتش به جان مسلمین آیتالله معظم افتخار دین و شرع حجهالاسلام اعظم اعتبار شرع و دین بدر رخشان حقایق صدر دیوان شرف مهر تابان دقایق چرخ ایمان و یقین صدر دینزان رو پدر خواندش که در دوران عمر بود اندر محفل روحانیان صدرش مکین هیچ دانى از چه رو صدرش مکان گردید صدر زانکه اندر شرح صدرش کس نمىبودى، قرین صبحگاهان ناگهان قلبش ز کار افتاد و گشت خون قلوب مسلمین و زمامتش زار و حزین هیچ دانى از وفاتش عالم اسلام را از چه افتاد انقلاب سهمناکى این چنین قلب عالم (حجت عصر است) و قلب نایبش چون ز کار افتاده قلب عالم شدى اندوهگین قطب عالم چون که قلب اقدسش شد منقلب انقلابى شد عیان در آسمان و در زمین آنکه بودش با ادب علم و ادب در آستان وانکه بودش از شرف فضل و شرف در آستین عالمان از سفره علم و کمالش ریزهخوار سالکان از خرمن تقوا و قدسش خوشهچین راه دین را رهنما از ابتدا تا انتها اهل دین را مقتدا از اولین تا آخرین مذهب اسلام را شایسته بود آن پیشوا وآنچنان پیغمبرى فرزند باید این چنین من به نام آیتالله سرور و مخدوم خویش (حضرت کاشانى) آن والا زعیم بىقرین تسلیت گویم به جد وى نبى مصطفى هم چنین بر باب ایشان شهریار هفتمین زان سپس بر مرجع تقلید خاص شیعیان (آیتالله بروجردى) ملاذ المسلمین «خوشدلا» بر جمله روحانیان گو تسلیت همچنین بر مسلمین از مرگ صدرالمسلمین (3)
پىنوشتها:
1 برخى سال 1290 را تاریخ تولد مرحوم صدر دانستهاند; ولى آن بزرگوار خود،در شرح حالى که براى صاحب ریحانه الادب نگاشته، تاریخ تولد را1299 نوشتهاست. ریحانه الادب، ج 2، ص466.
2 امام موسى صدر در 22 ماه مبارک رمضان 1398ه .ق به دعوت رسمى دولت لیبى،همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (خبرنگار خبرگزارى لبنان) براى شرکتدر جشنهاى انقلاب وارد فرودگاه طرابلس شد.
پس از ورود امام موسى صدر به لیبى، رسانههاى گروهى هیچ اشارهاى به ورود واقامت او نکردند و حتى سفیر لبنان در طرابلس تا پیش از تلفن عباس بدرالدین،در تاریخ 25 رمضان 1398، از ورود او به طرابلس آگاهى نداشت.
چون توقف امام صدر و همراهان از لیبى به درازا کشید، مجلس اعلاى شیعه و رئیسجمهور لبنان، از کاردار سفارت لیبى توضیح خواستند. حدود یک هفته بعد کاردارسفارت لیبى این جواب را تسلیم رئیس جمهور لبنان کرد:
«امام صدر و همراهانش عصر روز 28 رمضان 1398 با هواپیماى خطوط هوایىایتالیا، پرواز 881، لیبى را به سوى ایتالیا ترک کردهاند.» در تاریخ16شوال 1398 بیانیهاى نیز از سوى دولت لیبى منتشر شد. در قسمتى از آن آمدهاست: «دولت جمهورى لیبى اهمیتبسیار براى این قضیه قایل است و با تماموسایل ممکن با نیروهاى مسلمان و ترقىخواه، براى شناسایى مسیر امام موسى صدرو نجات او و همراهانش، همکارى خواهد کرد.» اطلاعاتى که پلیس گمرک فرودگاه رمو سرنشینیان هواپیماى پرواز 881 در اختیار نمایندگان مجلس اعلاى شیعه،دستگاههاى امنیتى و قضایى ایتالیا و هیات تحقیق دولت لبنان گذاشتند نشانمىدهد که امام موسى صدر و همراهانش از مسافران هواپیما نبودهاند و واردفرودگاه رم نشدهاند. دادگاهى که در ایتالیا مامور رسیدگى به این قضیه بود،با صدور بیانیهاى، ورود امام موسى صدر و همراهانش را به رم تکذیب کرد.
3 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 334 332.
منابع
1. آثار الحجه، محمد شریف رازى.
2. اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانى.
3. تاریخ قم، ناصرالشریعه.
4. تاسیس الشیعه، سید حسن صدر.
5. ترجمه المهدى، سید صدرالدین صدر.
6. ریحانه الادب، چاپ اعلمى.
7. صراط النجاه، شیخ انصارى.
8. طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانى.
9. کرامات الصالحین، محمد شریف رازى.
10. گنجینه دانشمندان، محمدشریف رازى.
11. مجله نور علم، ش7.
12. مستدرکات اعیان الشیعه.