آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۰

چکیده

متن

سید صدرالدین صدر (1299-1373ه .ق) از عالمان برجسته و مراجع بزرگى است که‏در فقه، اصول، رجال، شعر و تفسیر دستى توانا داشت.
او براى انجام رسالت الهى‏اش رنج فراوان کشید. زمانى که رضاخان در پى متلاشى‏کردن حوزه علمیه بود، آیت‏الله صدر همراه یارانش آیت‏الله سیدمحمدتقى‏خوانسارى‏و آیت‏الله سید محمد حجت، تدریس و سرپرستى حوزه علمیه را بر عهده داشت.و در حفظ و توسعه حوزه کوشید.
با توجه به ناشناخته بودن مقام علمى و معنوى آیت‏الله سید صدرالدین صدر، حتى‏براى بعضى از خواص، به مناسبت چهل و ششمین سالگرد رحلتش گزارش گوشه‏هایى اززندگى پر بارش بایسته مى‏نماید.
پدر
پدر گرانقدرش آیت‏الله سید اسماعیل صدر بود. او در سال 1258ه .ق دراصفهان چشم به جهان گشود. علوم مقدماتى و بخشى از فقه را در اصفهان فراگرفت. در سال 1271ه .ق عازم نجف اشرف شد و از فقیهان بزرگى چون شیخ راضى‏بن‏محمد آل خضر و شیخ مهدى بن‏على بن‏کاشف الغطا بهره برد.
پس از هجرت میرزاى شیرازى به سامرا، سید اسماعیل نیز راه سامرا پیش گرفت وتا سال 1314ه .ق در آنجا اقامت داشت. سپس به کربلا عزیمت کرد، تا پایان عمردر آن شهر به سر برد و به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى همت گماشت.
او از مراجع تقلید و زاهدان کم نظیر عصر خود بود و همین امر سبب ناشناخته‏ماندن کمالات فراوانش، حتى براى خواص و نزدیکان، شد. آن بزرگوار چهار فرزندبه نامهاى سید محمدمهدى، سید جواد، سید صدرالدین و سید حیدر داشت که همگى درشمار دانشمندان جاى داشتند.
آن فقیه بزرگ سرانجام در دوازدهم جمادى‏الاول سال 1338 چشم از جهان فرو بست ودر کاظمین به خاک سپرده شد.
ولادت و دوران تحصیل
سید صدرالدین صدر در سال‏1299 ه .ق در کاظمین دیده به‏جهان گشود. (1)
دوران کودکى را در سامرا گذراند و ادبیات و ریاضیات را از استادان آن‏دیار فرا گرفت.
هنگامى که پدر بزرگوارش در سال 1314ه .ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به حریم‏امام حسین(ع) منتقل شد و به بهره‏گیرى از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت.
سپس به سفارش پدر ارجمندش، براى تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و از بزرگانى‏چون آیت‏الله ملا محمدکاظم خراسانى دانش آموخت.
بهره‏مندى از استادان بزرگ عصر از توفیقات اوست. نامهاى برخى از استادانش درسطوح مختلف چنین است:
دروس سطح: علامه شیخ محمدحسین نایینى، شیخ حسن کربلایى و آقا ضیاءالدین عراقى.
دروس خارج: سید اسماعیل صدر، ملا محمدکاظم خراسانى، سید محمدکاظم طباطبایى‏یزدى و میرزا فتح‏الله شریعت اصفهانى.
عزیمت ‏به مشهد
سید در سال‏1339ه .ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جواربارگاه ملکوتى حضرت على‏بن موسى‏الرضا(ع) به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه‏بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالى مصادف‏بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآورى اعانه از علما و مردم نیکوکار،بسیارى از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتى،به نجف رفت و در درس میرزا محمدحسین نایینى شرکت کرد. سپس به ایران بازگشت ودر قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکى از سالها، هنگامى که براى زیارت به‏مشهد مشرف شده بود، به خواهش مومنان آن دیار پاسخ مثبت داد، در آن شهر اقامت‏گزید و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهرشاد پرداخت.
عزیمت ‏به قم
در آن زمان، موسس حوزه علمیه قم آیت‏الله حاج شیخ عبدالکریم‏حائرى دوران کهنسالى را مى‏گذراند و نگران آینده حوزه تازه تاسیس بود. او،به منظور تقویت‏حوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهى را به مشهد مقدس‏فرستاد تا از مرحوم صدر براى اقامت در قم دعوت کنند. آن بزرگوار دعوت موسس‏حوزه علمیه قم را اجابت کرد و رهسپار قم شد.
فقیه بزرگ حریم رضوى، مورد عنایت‏خاص حضرت آیت‏الله حائرى بود، علاوه بر تدریس‏سطوح عالى، از مشاوران وى شمرده مى‏شد و در امور حوزه نیز به یارى‏اش مى‏شتافت.
آیت‏الله حائرى صدر را وصى خود قرار داد و به پیشنهاد او آیت‏الله سید محمدحجت نیز به وصایت وى برگزیده شد.
تدریس
آیت‏الله صدر یکى از مدرسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیت‏کرد. او روزانه دو درس مى‏گفت و حدود 400 تن از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسش‏شرکت مى‏کردند. نام برخى از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است:
آیات عظام سید محمدباقر سلطانى، سید موسى شبیرى زنجانى، على مشکینى، محمدصدوقى، امام موسى صدر، سید رضا صدر، مرتضى فقیهى، سید حسن مدرسى یزدى، سیدحسین موسوى کرمانى، رمضانى فردویى و ...
مرجعیت
پس از وفات موسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامت‏حوزه به آیات عظام حجت،خوانسارى و صدر رسید.
آن بزرگوار هرگز به مرجعیت و زعامت‏حوزه گرایش نداشت. هنگامى که آیت‏الله حاج‏آقا حسین بروجردى براى معالجه به تهران آمد، صدرنشین قله فقاهت که در آن‏زمان رهبر حوزه علمیه قم به شمار مى‏آمد، از وى خواست‏به قم بیاید. پس ازورود ایشان، جایگاه نماز جماعت‏خود در حرم مطهر حضرت معصومه(س) را به‏آیت‏الله بروجردى واگذار کرد; از یاست‏حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانى گسترده‏از فقیه بروجردى بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، آیه شریفه زیر راتلاوت مى‏فرمود: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین.»(قصص، آیه 82)
کرامتى از کریمه اهل بیت در زمان مرجعیت
آیت‏الله رمضانى از شاگردان مرحوم صدر خاطره زیر را از زبان آن‏مرجع وارسته نقل مى‏کند:
پس از مرحوم آیت‏الله حائرى (قدس سره)، مدتى زمام حوزه به دست من بود وعهده‏دار پرداخت‏شهریه طلاب بودم.
یک ماه وجهى نرسید; قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید; باز قرض‏کردیم و شهریه را پرداخت کردیم.
ماه سوم هم نرسید. دیگر جرات نکردیم قرض کنیم. طلبه‏ها براى شهریه در خانه‏ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شده‏ام. طلاب نگران و ناراحت‏شدند. آنها زیر لب مى‏گفتند: در مدرسه امنیت نداریم; نه راهى به وطنهایمان‏داریم; اینجا هم خرجى نداشته باشیم و ...
چنان سخن مى‏گفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریف‏ببرید. ان‏شاءالله تا فردا براى شهریه کارى خواهم کرد.
آنان رفتند; ولى تا شب هر چه فکر کردم، راهى به ذهنم نرسید. خوابم نمى‏برد،سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نمازخواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جاى آوردن نماز صبح و تعقیبات، درحالى که منظره روز گذشته را به خاطر مى‏آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم باناراحتى به حضرت گفتم:
عمه‏جان، رسم نیست که عده‏اى از طلاب غریب در همسایگى شما از گرسنگى جان دهند.
اگر توان ندارى، به برادر بزرگوارت حضرت على بن‏موسى الرضا(ع) یا جدت‏امیرالمؤمنین(ع) متوسل شو، خداحافظ.
این را گفتم و با قهر و عصبانیت‏به خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم.
منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم قرآن را برداشتم بخوانم‏تا قدرى آرامش یابم. [گویا فرمودند] به قدرى ناراحت‏بودم که نتوانستم‏بخوانم. هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در بازشد. کربلایى محمد، خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا، یک نفر با کلاه شاپو وچمدان پشت در است و مى‏گوید همین حال مى‏خواهم خدمت آقا مشرف شوم. وقت ندارم‏زمان دیگر بیایم. ترسیدم و گفتم نمى‏دانم آقا از حرم آمده یا نه. چه‏مى‏فرمایید: گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.
کربلایى محمد برگشت. طولى نکشید که مردى موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد.
سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهى کرد و گفت: ببخشید بى‏موقع شرفیاب شدم. چندلحظه‏اى پیش، که ماشین ما بالاى گردنه رسید، نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س)افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است.
اگر اتفاقى بیفتد و بمیرم; مالم تلف شده، دین خدا و امام(ع) بر گردنم بماند،چه خواهم کرد؟ [ظاهرا همان زمانى که آیت‏الله صدر در حرم دعا کرد، این فکر به‏خاطر مرد خطور کرده بود] وقتى به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکى توقف‏کند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمت‏شما برسم.
سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهى بدهکار شد. در چمدان را باز کردو به اندازه‏اى پرداخت که توانستم علاوه بر پرداخت قرضها و شهریه آن‏ماه،[ظاهرا فرمود] تا یک سال از همان وجوه شهریه پرداخت کنم.
بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم; سپاسگزارى کردم و گفتم:
عمه‏جان! بحمدالله خوب عرضه دارى.
ویژگیهاى اخلاقى
آن بزرگوار از ویژگیهاى اخلاقى برجسته‏اى برخوردار بود که بخشى‏از آن چنین است:
تواضع
وى بسیار متواضع بود و به نظرهاى طلاب جوان و نوجوان نیز توجه مى‏کرد.
حتى گاه، هنگام بحث‏با دانشمندان از طلاب معمولى نیز مى‏خواست تا نظرهایشان رابیان کنند. همواره در سلام بر طلاب پیشى مى‏گرفت.
مرحوم آقابزرگ تهرانى در شرح حال او مى‏نگارد: «کان کثیر التواضع یجالس‏سوادالناس; بسیار متواضع بود و با مردم عادى مى‏نشست.»
پناه مستمندان
آیت‏الله صدر پیوسته به فکر محرومان بود. موسسه‏ها و صندوقهایى سامان داد تابه این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازى که داشت‏به خانه دیگران مى‏رفت وبراى نیازمندان کمکهایى گرد مى‏آورد. حتى وقتى دولت‏به بهانه‏هاى واهى ازتامین برق بعضى از خیابانها سرباز مى‏زند; آن استاد بزرگ هزینه برق رامى‏پرداخت و در محله‏هایى که نیاز به آب داشتند در حد توان چاه آب و آب انبارمى‏ساخت.
رفع اختلاف
مرجع قم همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجادنشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتى میان علما پدید آمد. آن بزرگواربا تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.
شیفته اهل بیت
او عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بود. هنگامى که مرقد منور حضرت‏رضا(ع) نیاز به تعمیر داشت، همچون کارگرى در بناى مرقدو زیر نظر معماران‏شرکت جست و تلاش کرد.
محبت فوق‏العاده او به اهل بیت، در سروده‏هایش نمایان است.
علت ‏بیماریها
آن حضرت پیوسته مى‏فرمود: علت‏بیماریهاى من از زمان رضاخان است.
مبارزات آن روزگار بسیار او را آزرد.
روزى زنى از صحن مطهر خارج شد.
فرماندار دوید و چادر را چنان از سرش کشید که زن به زمین افتاد. سپس چادر رازیر پا پاره کرد. فقیه بزرگ قم با عصبانیت، فرماندار را نکوهش کرد و از همان‏زمان قلبش با درد آشنا شد.
مواظبت از زبان
هرگز سخن ناشایست از ایشان شنیده نشد. همواره دیگران‏رامى‏ستود و آنان را بر خود مقدم مى‏داشت.
باقیات صالحات
توجه به باقیات صالحات یکى از ویژگیهاى آن بزرگمرد است. بخشى‏از یادگارهاى او چنین است:
ساختن حجره‏هاى فوقانى مدرسه دارالشفا; مرمت مسجد امام حسن عسکرى(ع)، ساختن‏آب انبار و چاه آب براى عموم، تامین هزینه انتقال برق به مسجد گوهرشاد،مرمت مدارس فیضیه، دارالشفا و مدرسه خان، تاسیس صندوقهایى جهت کمک به‏محرومان و ...
آثار علمى
آیت‏الله صدر آثار ارزنده زیر را از خود با یادگارگذاشت:
1. المهدى در این کتاب روایات اهل سنت در باره بقیه‏الله الاعظم(عج)گردآورى شده است. پیش از آن، کتابى در این موضوع، با این نظم و ترتیب خاص،نگاشته نشده بود. کتاب المهدى عربى است و ترجمه‏اش نیز چاپ شده است.
2. خلاصه الفصول کتاب فصول تالیف مرحوم آیت‏الله شیخ محمدحسین اصفهانى ازمتون درسى حوزه علمیه بود; ولى به خاطر طولانى بودن، معمولا طلاب به خواندن‏بخشى از آن اکتفا کردند. مرحوم صدر آن را تلخیص کرد تا به جاى کتابهاى‏قوانین و فصول تدریس گردد.
3. الحقوق همان رساله حقوق حضرت سجاد(ع) است که با مقدمه کوتاه آن مرجع‏پاکدل مکرر چاپ شده است.
4. مختصر تاریخ اسلام
5. حاشیه عروه الوثقى
6. حاشیه وسیله النجاه
7. سفینه‏النجاه
8. رساله در امر به معروف و نهى از منکر
9. رساله در تقیه
10. رساله‏در حکم غساله
11. رساله در حج
12. رساله‏اى در باره ازدواج
13. منظومه حج
14.منظومه‏اى در باره روزه
15. رساله در حقوق زن
16. حاشیه کفایه الاصول
17.رساله‏اى در اصول دین
18. رساله‏اى در اثبات عدم تحریف قرآن
19. رساله در ردشبهات وهابیان
20. لواء محمد (12 جلد)
21. مدینه العلم (6 جلد)
22. دیوان‏اشعار
فرزندان
آیت‏الله صدر داراى سه پسر و پنج دختر بود.
نامهاى پسران آن‏بزرگمرد چنین است:
1 مرحوم آیت‏الله حاج سیدرضا صدر او از مدرسان حوزه علمیه بود و تالیفات‏فراوان از خود به یادگار نهاد.
«حسد»، «دروغ‏»، «استقامت‏»، «پیشواى شهیدان‏» و «زیر درختان سدر»بخشى از آثار اوست.
2 آیت‏الله امام موسى صدر وى، پس از تکمیل تحصیلات در قم و نجف، در عنفوان‏جوانى رهسپار لبنان شد و به عنوان رهبر شیعیان لبنان، مردم آن دیار را ازخدمات ارزنده‏اش بهره‏مند ساخت. (2)
3 آقاى حاج سید على صدر شهید آیت‏الله سیدمحمدباقر صدر و آیت‏الله سید محمدباقر سلطانى دامادهاى مرحوم صدر به شمارمى‏روند.
وفات
در تاریخ‏19 ربیع‏الاول‏1373ه .ق حوزه علمیه قم و جهان تشیع این‏مجتهد بزرگ و مربى دلسوز را از دست داد. شهر قم یکپارچه عزا شد و گروههاى‏مختلف در تشییع جنازه آن مرجع بزرگ شرکت کردند. آیت‏الله حاج‏آقا حسین بروجردى‏بر وى نماز گزارد و پیکر پاکش، کنار قبر حاج شیخ عبدالکریم حائرى، در بارگاه‏منور حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. در قم، نجف، پاکستان، سوریه، لبنان،افریقا و ... مجالس عزا و بزرگداشت‏برپا گردید و از مقام مرجعیت و زعامت آن‏فقید سعید تجلیل به عمل آمد.
در رثاى او
در رثاى فوت آن فقیه پارسا، شاعران به زبانهاى فارسى و عربى شعرسرودند. جناب على‏اکبر خوشدل چنین سرود:
صدر دیوان فضیلت‏بدر برج علم و دین اى دریغا رفت و زد آتش به جان مسلمین آیت‏الله معظم افتخار دین و شرع حجه‏الاسلام اعظم اعتبار شرع و دین بدر رخشان حقایق صدر دیوان شرف مهر تابان دقایق چرخ ایمان و یقین صدر دین‏زان رو پدر خواندش که در دوران عمر بود اندر محفل روحانیان صدرش مکین هیچ دانى از چه رو صدرش مکان گردید صدر زانکه اندر شرح صدرش کس نمى‏بودى، قرین صبحگاهان ناگهان قلبش ز کار افتاد و گشت خون قلوب مسلمین و زمامتش زار و حزین هیچ دانى از وفاتش عالم اسلام را از چه افتاد انقلاب سهمناکى این چنین قلب عالم (حجت عصر است) و قلب نایبش چون ز کار افتاده قلب عالم شدى اندوهگین قطب عالم چون که قلب اقدسش شد منقلب انقلابى شد عیان در آسمان و در زمین آنکه بودش با ادب علم و ادب در آستان وانکه بودش از شرف فضل و شرف در آستین عالمان از سفره علم و کمالش ریزه‏خوار سالکان از خرمن تقوا و قدسش خوشه‏چین راه دین را رهنما از ابتدا تا انتها اهل دین را مقتدا از اولین تا آخرین مذهب اسلام را شایسته بود آن پیشوا وآنچنان پیغمبرى فرزند باید این چنین من به نام آیت‏الله سرور و مخدوم خویش (حضرت کاشانى) آن والا زعیم بى‏قرین تسلیت گویم به جد وى نبى مصطفى هم چنین بر باب ایشان شهریار هفتمین زان سپس بر مرجع تقلید خاص شیعیان (آیت‏الله بروجردى) ملاذ المسلمین «خوشدلا» بر جمله روحانیان گو تسلیت همچنین بر مسلمین از مرگ صدرالمسلمین (3)
پى‏نوشت‏ها:
1 برخى سال 1290 را تاریخ تولد مرحوم صدر دانسته‏اند; ولى آن بزرگوار خود،در شرح حالى که براى صاحب ریحانه الادب نگاشته، تاریخ تولد را1299 نوشته‏است. ریحانه الادب، ج 2، ص‏466.
2 امام موسى صدر در 22 ماه مبارک رمضان 1398ه .ق به دعوت رسمى دولت لیبى،همراه شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین (خبرنگار خبرگزارى لبنان) براى شرکت‏در جشنهاى انقلاب وارد فرودگاه طرابلس شد.
پس از ورود امام موسى صدر به لیبى، رسانه‏هاى گروهى هیچ اشاره‏اى به ورود واقامت او نکردند و حتى سفیر لبنان در طرابلس تا پیش از تلفن عباس بدرالدین،در تاریخ 25 رمضان 1398، از ورود او به طرابلس آگاهى نداشت.
چون توقف امام صدر و همراهان از لیبى به درازا کشید، مجلس اعلاى شیعه و رئیس‏جمهور لبنان، از کاردار سفارت لیبى توضیح خواستند. حدود یک هفته بعد کاردارسفارت لیبى این جواب را تسلیم رئیس جمهور لبنان کرد:
«امام صدر و همراهانش عصر روز 28 رمضان 1398 با هواپیماى خطوط هوایى‏ایتالیا، پرواز 881، لیبى را به سوى ایتالیا ترک کرده‏اند.» در تاریخ‏16شوال 1398 بیانیه‏اى نیز از سوى دولت لیبى منتشر شد. در قسمتى از آن آمده‏است: «دولت جمهورى لیبى اهمیت‏بسیار براى این قضیه قایل است و با تمام‏وسایل ممکن با نیروهاى مسلمان و ترقى‏خواه، براى شناسایى مسیر امام موسى صدرو نجات او و همراهانش، همکارى خواهد کرد.» اطلاعاتى که پلیس گمرک فرودگاه رم‏و سرنشینیان هواپیماى پرواز 881 در اختیار نمایندگان مجلس اعلاى شیعه،دستگاههاى امنیتى و قضایى ایتالیا و هیات تحقیق دولت لبنان گذاشتند نشان‏مى‏دهد که امام موسى صدر و همراهانش از مسافران هواپیما نبوده‏اند و واردفرودگاه رم نشده‏اند. دادگاهى که در ایتالیا مامور رسیدگى به این قضیه بود،با صدور بیانیه‏اى، ورود امام موسى صدر و همراهانش را به رم تکذیب کرد.
3 گنجینه دانشمندان، ج 1، ص 334 332.
منابع
1. آثار الحجه، محمد شریف رازى.
2. اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانى.
3. تاریخ قم، ناصرالشریعه.
4. تاسیس الشیعه، سید حسن صدر.
5. ترجمه المهدى، سید صدرالدین صدر.
6. ریحانه الادب، چاپ اعلمى.
7. صراط النجاه، شیخ انصارى.
8. طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقابزرگ تهرانى.
9. کرامات الصالحین، محمد شریف رازى.
10. گنجینه دانشمندان، محمدشریف رازى.
11. مجله نور علم، ش‏7.
12. مستدرکات اعیان الشیعه.
 

تبلیغات