فلسفه حجاب
آرشیو
چکیده
متن
لزوم پوشیدگى زن در مقابل مرد، یکى از مسایل مهم اسلامى است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانى و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها براى آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشتههاى دور نظرات مختلفى پیرامون مساله حجاب داشتهاند. گروهى زن را به شدت محصور کرده و بعضى نیز، حجاب را مایه اسارتش دانستهاند. کتاب تاریخ تمدن در اینباره مىگوید: «اگر زنى با هر گروه از مردان سخن مىگفت و درددلمىکرد; یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه سخن مىگفت همسایگان مىشنیدند; شوهرش حق داشتبدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبتبه پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کردهاند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کردهاند؟ نظر دوم منطقىتر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف مىدیدند; اما جمال و زنانگى، قوت و قدرت دیگرى به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که مىتوانند از چنگال ایشان رهایى یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتى به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانى مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:
1 - آرامش روانى: وقتى بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزهاى که در طرفین است افزایش مىیابد. غریزه جنسى بهگونهاى است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکشتر مىشود و هر چه بر روى آن مهر زده شود مهار مىگردد; به همین علت مردانى که زنان متعدد مىگیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمىشود; بلکه شعلهورتر شده و آماده ازدواجهاى مجدد مىشوند. اگر به تاریخ نظرى بیفکنیم; پادشاهانى را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوى به دست آوردن زنان جدید بودند.
2 - پایدارى خانواده: اگر حجاب با کیفیتخاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسى نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبتخود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
3 - استوارى جامعه: اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامى آنان است عمل کنند. یعنى زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام مىدهند. مردان هم به کارها و فعالیتهاى اجتماعى خود ادامه مىدهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهاى نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروى مردان کم شده و به جاى کار و فعالیت، نیروى شهوانى در وجود ایشان فعال مىشود. زنان هم به جاى کار در اجتماع مشغول خودنمایى و هوسبازى مىشوند. در این جاست که مىبینیم کار اجتماعى پیشرفت نکرده و رو به تنزل مىگذارد. به عنوان مثال منشى یک پزشک را در نظر مىگیریم. اگر وى زنى پاکدامن و داراى حجاب اسلامى باشد; مراجعان بدون چشمچرانى و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه مىکنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامى و داراى ادا و اطوارهاى زنانه باشد; مردانى که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمى هیکل او را برانداز کرده و سعى مىکنند سر صحبت را با وى باز کنند.
4 - حفظ ارزش و مقام زن: چون مردان خود را نسبتبه زنان نیازمند مىبینند; اگر زن خود را از نظرهاى شهوانى آنان دور نگه دارد موجب ارزش او مىشود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وى را به چشم مروارید گرانبهایى مىبینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانى نمىتوان به آن دستیافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیفتر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمىماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتى گرفته شده است. یکى از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادى زن است. مغرضانى که این اشکال را طرح کردهاند عقیده دارند، آزادى حقى است که هر انسانى باید از آن بهرهمند شود و حجاب مخالف اصل آزادى زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضاى بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقى تمام بدن خود را در معابر مىپوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقى، در خانه و اجتماعى آزادى خود را از دست دادهاند؟ باید از رسانههاى تبلیغاتى و جنجالى غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهاى شما، مردان با لباسهاى زیر از خانه بیرون بیایند مجازات مىشوند ولى حضور زنان برهنه در معابر عمومى منعى ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها براى رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبى را مطرح مىکنند و قصد دارند از آب گلآلود ماهى بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانهها زندانى کرده یا از ایشان خواسته وقتى بیرون مىروند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، براى حفظ موقعیتخود و اجتماع برخوردى مناسب داشته باشند؟ چنین زنانى از میان گروه زیادى از مردان هم عبور کنند; کسى به آنها توجه نمىکند. آیا این اسارت استیا عین آزادى؟ و آیا زنى که با رعایتحجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادى سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانى و زن بىحجاب را آزاد مىدانید؟ آیا غیر از این است که مىخواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهى غرق کنید؟ زن محجبه خیلى بهتر از یک زن بىحجاب مىتواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفى والاقدم در صحنه اجتماعى مىگذارد و بدون توجه به هوسبازیهاى مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیتخود را ادامه مىدهد. ممکن است گفته شود خیلى از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانى خوب انجام مىشود که با آرامش فکرى همراه باشد. آنها که مىگویند حجاب نوعى محروم ماندن زنان از فعالیتهاى اجتماعى است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهى کارشان را نیز بالا بردند.
گروهى از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحى دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان مىشوند. برتراند راسل یکى از مادىگرایان در این زمینه مىگوید: «اگر عکسهاى منافى عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتى نگاه کردن به این عکسها از آنها زده مىشوند. زنان نیز اگر مدتى در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبتبه آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانى به گونهاى است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیفتر مىشود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعلهورتر مىشود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بىتوجه شود; دوباره به عکس دیگرى علاقهمند مىشود. اگر از معاشقه کردن با زنى زده شود با زن دیگرى ارتباط برقرار مىکند. به همین علت است که مىبینیم بىبند و بارى در غرب ادامه پیدا مىکند و زنان و دختران، به صورتى زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر مىشوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن مىپردازیم. خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلى 2- استقلالى. نگاه آلى آن نگاهى است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه مىکنیم. اما نگاه استقلالى یعنى مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالى آن است. «و یحفظوا فروجهم»، منظور وجوب ستر عورت و خوددارى از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضى دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهاى خود مطرح کردهاند. «ذلک ازکى لهم»، این حفظ براى ایشان پاکیزهتر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه مىکنند آگاه است».
خداوند در ادامه مىفرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه مىبینیم فرقى بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط براى زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل مىبینیم مردان پوششى کاملتر از بعضى زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایى که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفى (در تفسیر مجمعالبیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامههاى رو و زینت مخفى مثل گوشواره و دستبند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن على جیوبهن، باید مقنعههایشان را بر سینههایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینتخود را آشکار نکنند مگر براى شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدى ندارند که محاسن و زیبایى زن مسلمان را براى شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود براى مردان خوددارى کنند. «او التابعین غیر اولى الاربة»، طفیلیانى که کارى با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانى که از امور جنسى بىخبرند یا توانایى زناشویى ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهى است که داراى شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنى زنان به منظور آشکار ساختن زینتهاى پنهان خود، پاى بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا مىکردند.)توبو الى الله... اى مردم توبه کنید به سوى پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزى صد بار توبه مىکنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوى پروردگار است.
در ایران باستان، زنان نسبتبه پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کردهاند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کردهاند؟ نظر دوم منطقىتر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف مىدیدند; اما جمال و زنانگى، قوت و قدرت دیگرى به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که مىتوانند از چنگال ایشان رهایى یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتى به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانى مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:
1 - آرامش روانى: وقتى بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزهاى که در طرفین است افزایش مىیابد. غریزه جنسى بهگونهاى است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکشتر مىشود و هر چه بر روى آن مهر زده شود مهار مىگردد; به همین علت مردانى که زنان متعدد مىگیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمىشود; بلکه شعلهورتر شده و آماده ازدواجهاى مجدد مىشوند. اگر به تاریخ نظرى بیفکنیم; پادشاهانى را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوى به دست آوردن زنان جدید بودند.
2 - پایدارى خانواده: اگر حجاب با کیفیتخاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسى نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبتخود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
3 - استوارى جامعه: اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامى آنان است عمل کنند. یعنى زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام مىدهند. مردان هم به کارها و فعالیتهاى اجتماعى خود ادامه مىدهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهاى نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروى مردان کم شده و به جاى کار و فعالیت، نیروى شهوانى در وجود ایشان فعال مىشود. زنان هم به جاى کار در اجتماع مشغول خودنمایى و هوسبازى مىشوند. در این جاست که مىبینیم کار اجتماعى پیشرفت نکرده و رو به تنزل مىگذارد. به عنوان مثال منشى یک پزشک را در نظر مىگیریم. اگر وى زنى پاکدامن و داراى حجاب اسلامى باشد; مراجعان بدون چشمچرانى و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه مىکنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامى و داراى ادا و اطوارهاى زنانه باشد; مردانى که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمى هیکل او را برانداز کرده و سعى مىکنند سر صحبت را با وى باز کنند.
4 - حفظ ارزش و مقام زن: چون مردان خود را نسبتبه زنان نیازمند مىبینند; اگر زن خود را از نظرهاى شهوانى آنان دور نگه دارد موجب ارزش او مىشود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وى را به چشم مروارید گرانبهایى مىبینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانى نمىتوان به آن دستیافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیفتر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمىماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتى گرفته شده است. یکى از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادى زن است. مغرضانى که این اشکال را طرح کردهاند عقیده دارند، آزادى حقى است که هر انسانى باید از آن بهرهمند شود و حجاب مخالف اصل آزادى زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضاى بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقى تمام بدن خود را در معابر مىپوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقى، در خانه و اجتماعى آزادى خود را از دست دادهاند؟ باید از رسانههاى تبلیغاتى و جنجالى غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهاى شما، مردان با لباسهاى زیر از خانه بیرون بیایند مجازات مىشوند ولى حضور زنان برهنه در معابر عمومى منعى ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها براى رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبى را مطرح مىکنند و قصد دارند از آب گلآلود ماهى بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانهها زندانى کرده یا از ایشان خواسته وقتى بیرون مىروند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، براى حفظ موقعیتخود و اجتماع برخوردى مناسب داشته باشند؟ چنین زنانى از میان گروه زیادى از مردان هم عبور کنند; کسى به آنها توجه نمىکند. آیا این اسارت استیا عین آزادى؟ و آیا زنى که با رعایتحجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادى سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانى و زن بىحجاب را آزاد مىدانید؟ آیا غیر از این است که مىخواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهى غرق کنید؟ زن محجبه خیلى بهتر از یک زن بىحجاب مىتواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفى والاقدم در صحنه اجتماعى مىگذارد و بدون توجه به هوسبازیهاى مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیتخود را ادامه مىدهد. ممکن است گفته شود خیلى از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانى خوب انجام مىشود که با آرامش فکرى همراه باشد. آنها که مىگویند حجاب نوعى محروم ماندن زنان از فعالیتهاى اجتماعى است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهى کارشان را نیز بالا بردند.
گروهى از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحى دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان مىشوند. برتراند راسل یکى از مادىگرایان در این زمینه مىگوید: «اگر عکسهاى منافى عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتى نگاه کردن به این عکسها از آنها زده مىشوند. زنان نیز اگر مدتى در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبتبه آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانى به گونهاى است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیفتر مىشود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعلهورتر مىشود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بىتوجه شود; دوباره به عکس دیگرى علاقهمند مىشود. اگر از معاشقه کردن با زنى زده شود با زن دیگرى ارتباط برقرار مىکند. به همین علت است که مىبینیم بىبند و بارى در غرب ادامه پیدا مىکند و زنان و دختران، به صورتى زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر مىشوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن مىپردازیم. خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلى 2- استقلالى. نگاه آلى آن نگاهى است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه مىکنیم. اما نگاه استقلالى یعنى مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالى آن است. «و یحفظوا فروجهم»، منظور وجوب ستر عورت و خوددارى از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضى دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهاى خود مطرح کردهاند. «ذلک ازکى لهم»، این حفظ براى ایشان پاکیزهتر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر ... خدا به آنچه مىکنند آگاه است».
خداوند در ادامه مىفرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه مىبینیم فرقى بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط براى زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل مىبینیم مردان پوششى کاملتر از بعضى زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایى که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفى (در تفسیر مجمعالبیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامههاى رو و زینت مخفى مثل گوشواره و دستبند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن على جیوبهن، باید مقنعههایشان را بر سینههایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملکت ایمانهن، زینتخود را آشکار نکنند مگر براى شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدى ندارند که محاسن و زیبایى زن مسلمان را براى شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود براى مردان خوددارى کنند. «او التابعین غیر اولى الاربة»، طفیلیانى که کارى با زن ندارند. او الطفل الذین... کودکانى که از امور جنسى بىخبرند یا توانایى زناشویى ندارند. او ما ملکت ... دو احتمال است: 1 - مخصوص کنیزان است 2 - مطلق مملوک منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهى است که داراى شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنى زنان به منظور آشکار ساختن زینتهاى پنهان خود، پاى بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا مىکردند.)توبو الى الله... اى مردم توبه کنید به سوى پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزى صد بار توبه مىکنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوى پروردگار است.