چکیده

One of the remarkable aspects of the holy Qur’an is the use of diverse linguistic methods to convey a particular idea. This study aims to evaluate the commissive act in the Qur’an using Searle's speech act theory, a theory useful in comprehending deeper semantic levels of holy scriptures. The study used a descriptive-analytical method, and the data were analyzed through a qualitative analysis of statistical results to answer the following questions: What linguistic forms does the Qur’an use to represent commissive speech acts? And what themes or topics are included in these commissive speech acts' utterances? First, employing a desk research approach, the Qur’anic verses containing the commissive speech acts were selected based on syntactic, lexical, and semantic criteria. The distinguishing characteristics of each case were then identified, including the discursive structure of the act, the committed person, and the theme of the commitment. Finally, the relationship between the linguistic form and the theme of the speech acts was examined. The findings reveal that the Qur’an expresses commissive speech acts through four linguistic structures: oath, promise (al-wa‘d), threat (al-wa‘īd), and pledge; each includes divine and non-divine conceptions, and each has a unique characteristic. The quantitative comparison of these four shows that “promise” is the most commonly cited sub-speech act, distinguishing it from other linguistic forms. “Threat”, “oath”, and “pledge” are the other most frequently cited sub-speech acts. Moreover, the evaluation of the speech agents and their status as aspects of the situational context reveals that the speech participants are not equal in terms of position and power, which is a decisive factor in the selection of linguistic forms. In all of these cases, the language structures and their intricacies, particularly modality (modal marking), illustrate the relationship between the linguistics style and power dynamics between the participants. The focus of the themes, domain, and frequency differ throughout the four categories mentioned above, with some overlap in certain instances.

کاربرد کنش گفتار تعهدی در گفتمان قرآن

یکی از برجستگی های زبانی قرآن، استفاده از شیوه های بیانی مختلف به منظور نشان دادن مفهومی خاص است. جستار حاضر تلاش دارد تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر اساس تحلیل کیفی یافته های آماری، با تکیه بر نظریه کارگفت سِرل (1969) که جایگاه ویژه ای در فهم و دستیابی به لایه های عمیق تر معنایی متون مقدس ایفامی کند، به واکاوی کاربست کارگفت تعهّدی در قرآن بپردازد و به این پرسش ها پاسخ دهد که کارگفت های تعهدی در قرآن در چه قالب های بیانی ای ارائه شده اند؟ و پاره-گفتارهای حاوی این کنش های تعّهدی چه مضامین و موضوعاتی را دربرمی گیرند؟ به منظور انجام این پژوهش، ابتدا با درنظرگرفتن معیارهای نحوی، واژگانی و معنایی، آیات شامل کنش تعهّدی به روش کتابخانه ای استخراج و سپس برای هر مورد، ویژگی های مختلفی از جمله قالب گفتمانی کنش، فرد متعهّد شونده و مضمون تعهّد تعیین شد. در نهایت رابطه بین قالب بیانی و مضمون مورد بررسی قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که در گفتمان قرآن، کارگفت تعهدی در چهار قالب سوگند، وعد، وعید و عهد ارائه شده است که هر یک خود شامل صورت های الهی و غیرالهی با ویژگی های خاص خود می-شود. مقایسه کمّی این چهارگروه نشان می دهد که وعیدها با اختلاف معناداری جایگاه نخست را به خود اختصاص می دهند و اشکال دیگر این کنش نظیر وعد، سوگند و عهد در مراتب بعدی قرارمی گیرند. علاوه براین، بررسی شخصیت محوری عاملان سخن و جایگاه آن ها به مثابه بافت موقعیتی کلام نشان می دهد که توازن قدرت و جایگاه، میان طرفین گفتگو وجودندارد که این امر خود عاملی تعیین کننده در انتخاب چنین قالب های بیانی ای محسوب می شود.در تمامی این موارد ساخت های زبانی و ظرافت های موجود در آن ها به ویژه امکانات حوزه وجه نمایی، ارتباط بین نحوه بیان و توازن قدرت میان طرفین گفتگو را به نمایش می گذارد. محور اصلی موضوعات، دامنه و تعدد آن ها نیز در چهارگونه مورد بحث متفاوت است ولی در برخی موارد همپوشانی مشاهده می شود.
تحلیل گفتمان ،نظریه کنش گفتاری سرل ،کارگفت تعهدی ،وجه نمایی ،قرآن،

تبلیغات