سیمای رضاخان در کلام امام
آرشیو
چکیده
متن
تاریخنویسی دربارة دهها سال زندگی بزرگمردی که انقلابی به عظمت و عمق تأثیرگذاری و ثمردهی انقلاب اسلامی ایران را رهبری کرد و در پی آن، نظام بیبدیل جمهوری اسلامی را در این سرزمین که قرنها گرفتار استبداد بیحساب شاهان و سایة سیاه استثمارگران بود، استوار ساخت کاری است بسیار دشوار. مرور بر نقاط عطف و سرفصلهای زندگی آن بزرگوار نیز کاری نیست که در یک مقاله بگنجد. در این مقال به بررسی مختصری از «انتقادهای حضرت امام نسبت به سیاستهای رضاخانی» میپردازیم.
* * *
امام خمینی چهار سال پیش از مشروطه چشم به جهان گشودند (اول مهر 1281/ 20 جمادیالثانی 1320) در هنگام کودتای سوم اسفند 1299 هجده سال از عمر مبارکشان گذشته بود و در عنفوان جوانی به سر میبردند. امام، این دوران آشفتگی، ناامنی را از نزدیک شاهد و ناظر و در همین ایام با اسلحه و تفنگ و سنگر آشنا شد، چنانکه خود میفرمایند: در برابر خانهایی که منطقه را ناامن کرده بودند ایستادگی کرده است. 1
سال 1339 قمری سال مهاجرت امام به اراک (سلطان آباد) جهت ادامه تحصیل همزمان، با فشارهای رضاخان بر حوزه بوده است که باعث شد حضرت امام در آن سالها تجربیات مهمی کسب کند. در نیمه دوم حکومت رضاخان که همزمان با کشف حجاب و برداشتن لباس روحانیت بود امام در دوران جوانی به سر میبرد و تجربه بسیار تلخی را گذراند. با توجه به سخنرانیهای حضرت امام میتوان این دوران را دوران تکوین اندیشههای سیاسی ایشان عنوان کرد. در فضای سیاسی حاکم بر جامعه، تجربیات بسیاری اندوختند که در شکلگیری مؤلفههای اساسی تفکر تاریخی سیاسی و سپس مواضع ایشان در مقابل رژیم پهلوی تأثیر عمیق گذاشته است.
نخستین واکنش امام به دولت رضاخان، سه سال پس از سقوط این دولت یعنی در 15 اردیبهشت 1323 بوده است که در این زمینه اطلاعیهای انقلابی صادر نمودند و مردم و روحانیون را دعوت به قیام برای خدا و مبارزه با بدعتها و ظلمهای رضاخانی کردند. از جمله مبارزه با فحشا و فساد و اعتراض به از بین بردن مدارس دینی و موقوفات، ترویج کتابهای ضدشیعی کسروی و... 2
نگاه امام نسبت به شخص رضاخان اینگونه بوده است که ایشان از ابتدا رضاخان را مزدور انگلیسیها میدانست و معتقد بود که با ریاکاری مردم را فریفته است و پس از استحکام قدرت به مبارزه با دین و مذهب و حتی مظاهر آن خواهد پرداخت.
«ابتدا با ظاهری مقدس و علاقه به اسلام، علاقه به روضهخوانی حضرت سیدالشهدا، اینطور علاقه را به او نشان دادند و او هم خوب عمل کرد... ابتدا با این سلاح وارد شد در کشور ما، یعنی آوردندش در کشور با قلدری، آنها را که مراکز قدرت بودند کنار گذاشت و عشایر را و کسانی که قدرتی در ایران داشتند. آنها را با قلدری و نقشه شکست داد... نقشه دوم این بود که اسلام را هرچه میتواند از آن قیچی کند... روحانیون را منزوی کردند و از هر جا هم که یک صدایی از آنها بلند میشد و یک قیامی میکردند آن را خفه میکردند.» 3
کلاً موضعگیری حضرت امام در مورد حکومت رضاخان ذیل سه محور قابل بررسی است:
1ـ وابستگی رضاخان به بیگانگان
از جمله در این خصوص میفرمایند:
«از آن روزی که رضاشاه به امر انگلستان حمله کرد به ایران و کودتا کرد، اولش اشخاص به اطلاع میفهمیدند و بعد هم شروع کرد به اراذلی و اوباشی...» 4
و یا در جای دیگری میفرمایند:
«در این عصر که من درک کردم و گمان دارم هیچ یک از آقایان درک نکردهاید، ابتلای رضاخان است که انگلیسیها آن وقت رضا خان را آوردند و کودتا درست کردند و مسلّط کردند
£ رضاخان پس از کودتا، خود را بسیار مذهبی نشان میداد و در جلسات روضهخوانی شرکت میکرد اما پس از رسیدن به قدرت به مبارزه با مذهب پرداخت
رضاخان را بر ملّت. مأمور اجرای مقاصد اجانب بود... و خدا میداند چه مصیبتها در زمان آن پدر کشیدیم...» 5
2ـ عدم مشروعیت پهلوی به دلیل برقراری نظام کودتایی و سرنیزه
امام کودتای رضاخان را که به دلیل برخورد با مردم بر اساس قلدری و تکیه بر سرنیزه بنا شده بود نمیپذیرفت و به همین دلیل با حکومت پهلوی به مبارزه پرداخت.
در این باره میفرمایند:
یک مجلسی را درست کرد یک مجلس غیرقانونی، غیرملی، برخلاف قانون اساسی بود. آن مجلس برخلاف قانون اساسی آمد و رضاشاه را نصب کرد به سلطنت و [قاجاریه را] خلع کرد. یعنی مجلس مؤسسان درست کردند آن هم با سرنیزه، سلسله پهلوی را به سلطنت نصب کرد و خلع کرد سلطنت سابق را، این طرز آمدن سلسله پهلوی روی کار و اصل اساس سلطنت پهلوی.» 6
و در جای دیگر میفرمایند:
«ما شاهد قضیه بودیم که این موادی که [قانون اساسی] درست شد و اینها را به این سلطنت منحوسه رساند با سرنیزه بود، با سر نیزه رضاخان بود. نه اینکه مردم مجلسی درست کردند... مردم اختیاری نداشتند، [با] سرنیزه این کارها را درست کردند.» 7
3ـ انتقاد سخت از دینستیزی رضاخان
رضاخان برای استحکام حکومت خود پس از کودتا برای فریب مردم خود را بسیار مذهبی و متدین نشان میداد. با شرکت در جلسات روضهخوانی آن هم به صورت پابرهنه، تلاش میکرد تا حمایت تودههای مردم را به دست آورد اما پس از رسیدن به قدرت به مبارزه با فرهنگ و مذهب پرداخت که حضرت امام این حرکات ریاکارانه رضاخان را نوعی نفاق سیاسی عنوان کردند و در این باره میفرمایند:
«در محرم روضه داشت، در یک جا بود که روضهخوانی داشت، و خودش هم حاضر میشد. دستجات از ارتشیها راه میانداخت که من او را خودم دیدم و دستجات مختلفی از ارتشیها راه میانداخت و آن وقت معروف بود که خود او در ماه محرم تکیههایی که در تهران بود، میگفتند که می رود . بعضیها میگفتند که پیاده میرود. همه تکیهها را در این شبهای محرم... تا آن وقتی که قدرتش محکم شد، مأموریتش را شروع کرد و مهم مأموریتش یکی این بود که روحانیون را بکوبد.» 8
حضرت امام با مقایسه دوران قاجاریه با رضاخان معتقد بودند که دوره پهلوی به مراتب از دوره قاجاریه بدتر بوده است. در این دوره فحشا و منکر آزاد بود اما مردم آزادی واقعی نداشتند.
میفرمایند:
«... دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اینها، اینقدر اینها، این پدر و پسر، رکورد فساد را شکستند.» 9
ایشان ضمن مقایسه رضاخان با شاهان قجری معتقد بودند که شاهان قجر در این مملکت جنایت کردهاند ولیکن رضاخان به این مملکت خیانتهای زیادی کرد. ایشان میفرمایند:
«... ایران در این مدتی که خودمان یادمان هست... این است که از آن اولی که رضاخان آمد در ایران کودتا کرد تا حالایی که بحمدالله غلبه حاصل شده در طول این پنجاه سال که شاید سختترین ایام بود بر ملت ایران، اینها اگر جنایتکارتر از همة سلاطین سابق نبودند، خیانتکارتر بودند. ممکن است کسی بگوید آغامحمد قاجار هم مثل آنها جنایتکار بوده، اما آغامحمد قجر مثل اینها خیانتکار نبود، در تاریخ نیست که محمدخان قجر برای مملکت منابع مملکت خودش را داده باشد. جنایتکار بود اما خیانتکار نبود...» 10
اقدامات رضاخان در مبارزه با روحانیت و دین اسلام
از جمله اقدامات رضاخان در مبارزه با روحانیت، اعزام آنان به خدمت سربازی بود و برداشتن عمامهها. کلاً علت مقابله رضاخان با روحانیت به قرار ذیل میباشد:
1. مقاومت روحانیت در برابر مطامع رضاخان و افکار تجددخواهانه رضاخان.
2. توصیه و فشار خارجیها و قدرتهای بزرگ آن زمان در برخورد با روحانیت.
حضرت امام در این خصوص میفرمایند:
«... اجانب، قدرتهای بزرگ که مطالعات زیادی در این کشور دارند ملاحظه کردند که یکی از گروههایی که میتواند مردم را بسیج کند در مقابل قدرتهای خارجی، روحانیت است. ابتدا شروع کردند با اینها دست و پنجه نرم کردن، یعنی اینها را کوبیدن. اگر شما مطبوعات آن وقت را و رسانههای گروهی آن وقت را و نویسندگان و گویندگان آن وقت را در نظر بگیرید یا آن مقداری که از آنها باقی مانده است مطالعه کنید میبینید که تمام رسانههای گروهی و تمام مطبوعات کشور و رادیو و سینما و تئاتر و تمام اینهایی که در یک کشوری میتواند کار صحیحی بکند، همه آنها در خدمت اجانب در خدمت این رژیم فاسد، به ضدیت با روحانیت برخاستند...» 11
رضاخان با ترفندهای مختلف به قلع و قمع روحانیت پرداخت و در نتیجه روحانیت در موضع بسیار ضعیفی قرار گرفت. در جنگ جهانی و حضور نیروهای خارجی در کشور روحانیت به قدری ضعیف شده بود که حتی یک فتوا هم بر ضد حضور نیروهای خارجی در کشور صادر نشد.
3. امام یکی دیگر از دلایل برخورد رضاخان با روحانیت را مقابله روحانیت با استقرار تجدد میدانست. پایگاه اندیشههای روحانیت ریشه معنوی و سنتی داشته که جهت حفظ و نگهداری آن مانع غلبه متحدان غربگرا میشد. روحانیت در مقابل افراط و تفریطهایی که در آن زمان صورت میگرفت به مقابله برمیخاستند از جمله مقابل کشف حجاب.
حضرت امام در اینخصوص میفرمایند:
«... اول هدفی که رضاخان در نظر گرفت کوبیدن روحانیت بود به اسم اینکه میخواهم اصلاح بکنم تمام کارهایشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقی دادن کشور بود...» 12
چنانکه میدانیم اندیش «تجدد» رضاخان با فشار خارجیها بود، حرکتی که سالها قبل در عثمانی آغاز شده بود. لذا امام اعتقاد داشتند از رضاخان که سواد آنچنانی نداشت بعید بود چنین تفکری داشته باشد. امام معتقد بودند که این ایده از سوی اجانب به رضاخان تحمیل شد.
«... نمیتوانیم باور کنیم که این اساس از مغز خشک خود رضاخان بود زیرا که این یک شالوده متفکرانه بود که بی دستور مدبرانه دیگران انجام نمیگرفت و اکنون هم پیروی از آن نقشه کمک به خرابی مملکت است...» 13
حضرت امام خود از رهبران اندیشه اصلاحات بودند و با جدا کردن روحانیت از بدنة تجدد به شدت مخالفت میکردند. ایشان معتقد بودند که جدایی روحانیت از تجدد، ضربه اساسی به جامعه وارد میکند. رضاخان اندیشه «تجددخواهی» را از برخی میراثخواران مشروطه به عاریت گرفت که پس از تحولات بوجود آمده در ترکیه سعی کرد تا الگویی از فعالیتهای کمال آتاتورک را انتخاب و در ایران پیاده کند چنانکه حضرت امام در این خصوص میفرمایند:
«... این مرد بیصلاحیت وقتی که به ترکیه رفت، آنجا دید که آتاتورک یک همچو کارها و همچو غلطهایی کرده است، از همانجا از قراری که آن وقت میگفتند تلگراف کرده است به عُمال خودش که مردم را متحدالشکل کنید... بهانه دوم او به تقلید از آتاتورک قضیه «کشف حجاب» بود با آن فضاحت. خدا میداند که به این ملت چه گذشت.» 14
£ امام خمینی معتقد بودند که جدایی روحانیت از تجدد، ضربه اساسی به جامعه وارد میکند
£ امام خمینی، کشف حجاب را ظلمی نابخشودنی به جامعه دانستهاند
امام قبلاً نیز در کتاب کشفالاسرار که در ایام جوانی نگاشتهاند نسبت به سیاستهای رضاخان و استعمارگران مطالبی نوشتند. ایشان میفرمایند:
«مردم را با تبلیغات و کاریکاتورهای روزنامهها و از طرفی با فشار سخت به روحانیین و خفه کردن آنها در تمام کشور و از طرفی با شایع کردن اسباب عشرت و ساز و نواز و سرگرم کردن مردم به کشف حجاب و کلاه لگنی و مجالس سینما و تأتر و بال و آن چیزها که میدانید و گول زدن آنها را به اینکه این گونه بازیها تمدن و تعالی کشور است و دینداران مانع از آن هستند. پس آنها [مانع] ترقیات کشور و اساس زندگی هستند. با این حیلهها و صدها مانند مانند آن، آن توده را از روحانی دلسرد... کردند و علاقه به دین دنبال آن از بین رفت. کارمندان دولت هم که عضو مؤثر کشورند، یک دستة کمی از آنها که تا اندازهای ملتفت قضایا بودند و به واسطة گرفتن پُستهای حساس، دست پیمان به اجانب داده، بر علیه مصالح کشور قیام و اقدام کردند و یک دستة زیاد گول آنها را خورده و با سادهلوحی ترقیات کشور را به این بازیچهها پنداشتند و هرچه اسم تجدد روی آن آمد، بدون سنجش پذیرفتند و از کلمة ارتجاع به طوری آنان را ترسانیدند که هر قدر مفاسد یک موضوعی را دیدند، برای آنکه به آنها نگویند کهنهپرست یا فناتیک، چشم از مصالح کشور پوشیدند و ننگ خیالی و این کلمة موهوم را به خود نخریدند.» 15
امام بارها در سخنرانیها و خاطرات خود برخوردهای توهینآمیز عاملین رضاخان با روحانیت را با شیوههای مختلف به تفصیل بیان نمودند. 16 به اعتقاد ایشان تبلیغات رضاخان طوری بود که بر ملت نیز تأثیرگذار بود (البته نه همه مردم) و در تحلیلهای افراد فریبخورده ریشه عقبماندگی ایران از آمدن و نفوذ اسلام به ایران دانسته میشد و روحانیت به عنوان ابزار نشر اسلام مورد تحقیر عدهای متجددنما از هر نوع قشری قرار میگرفت. شعرای عصر پهلوی سرودههای بسیاری را در قالب شعر، طنز، داستان و لطیفه... در این خصوص سروده یا نگاشتهاند که اگر جمعآوری گردد کتاب پرحجمی خواهد شد.
حضرت امام میفرمایند:
«[رضاخان] روحانیون را آنطور کوبید. تبلیغات راه انداختند، شعرا بر ضد روحانیون، دستگاه تجهیز شدند بر ضد روحانیون، به طوری که قشرهای ناآگاه هم برگشتند از روحانی.» 17
یکی از اساسیترین اقدامات رضاخان در ممنوعیت برگزاری مجالس روضهخوانی بوده است که حضرت امام بارها آن را نکوهش کرده است. ایشان در این خصوص میفرماید:
«یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضهخوانی و خطابه، به هر عنوان در تمام ایران [بوده] شاید گاهی اتفاق میافتاد که عاشورا یک مجلس نداشت. بعضی از اشخاصی که یک قدری مثلاً جرأت داشتند نصف شب، آخر شب، سحر، مجلس داشتند که اول اذان مثلاً تمام بشود.» 18
در کنار تعطیلی مجالس روضهخوانی، تعطیلی مدارس دینی و تبدیل شدن آن به کاروانسرا و انبار از دیگر اقدامات رضاخان بوده است.
«تبلیغات روحانی در آن بیست سال که ممکن بود انجام بگیرد، مجالس تبلیغ آنها، حکم تریاک قاچاق یا بدتر از آن پیدا کرده بود. مدارس علمی را که سرچشمه این منظور بود در تمام کشور از آنها گرفته یا بستند و یا مرکز فحشای مشتی جوان تازهرس قرار دادند، مدرسة مروی را که از آن هزاران عالم روحانی بیرون آمده بود، جایگاه مشتی ارامنه کردند، مدرسة سپهسالار را به مشتی جوانها که با نام مدرسه، موقوفات آن برای پشت میز نشستن تربیت میشد واگذار کردند و امروز یعنی پس از رضاخان هم به همان حال باقی است. گویندگانی به نام وعظ و خطابه، از پیش خود انتخاب نمودند که بعضی از آنها به جای دعوت به دین، دعوت به مقاصد رضاخان که مقاصد اجانب بود میکردند.» 19
از دیگر اقدامات اقدامات رضاخان در تخریب چهره دینی و روحانیون، آزادی عمل دادن به کمونیستها بود. دین در مرام کمونیستها افیون تودهها محسوب میشود و روحانیون از هر جهت عامل تخدیر و عنوان «گروه ارتجاع» معرفی میشوند و روحانیون را مانع انقلاب تودهها معرفی میکردند. امام در مقابل این گروه و سیاستهای تبلیغی آنها میفرمایند:
£ یکی از اقدامات پهلوی اول (رضاشاه) کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباسهای عموم مردم بود
«[کمونیست معتقد بودند] روحانیت با وعدة بهشت و با وعدة این طور چیزها مردم را آرام میکنند لالایی میگویند برای مردم، مردم را بیهوش میکنند و قدرتمندها مردم را میچابند، در صورتی که اگر هر منصفی به تاریخ مراجعه کند، میبیند که انبیاء بودند که تودهها را بیدار میکردند بر ضد دولتها.» 20
از دیگر اقدامات رضاخان، بدنام کردن روحانیت بود با برچسب «انگلیسی» بودن که در میان مردم ننگی محسوب میشد. رضاخان سعی کرد روحانیت را ساخته و پرداخته انگلیسیها معرفی کند لذا ذهنیت مردم (عامی) نسبت به روحانیت کاملاً عوض شد. در این خصوص امام میفرمایند:
«... اینها میگفتند: «اینها عمّال انگلیسیها هستند» این را من خودم با گوشم، در یک اتومبیلی که در تهران یک وقت نشسته بودم، دیدم که یکی به آن یکی میگوید. ما سه نفر بودیم که معمّم بودیم. گفت من مدتهاست این، این هیکلها را ندیدهام. اینها را انگلیسیها درست کردند در نجف و قم برای اینکه ملت ما را چه بکنند.» 21
کشف حجاب و عکسالعمل امام
یکی از اقدامات پهلوی اول (رضاشاه) کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباسهای عموم مردم بود. نخستین موردی که حضرت امام روی آن حساسیت نشان دادند تقلید رضاخان از آتاتورک بود که کوشید لباسهای سنتی و محلی را برچیند و با فرض بر اینکه لباسهای سنتی مانع تجدد است و باید از بین برود، طرح متحدالشکل کردن لباسها را داد و به زور سعی در انجام این طرح داشت. کشف حجاب در ذهنیت تاریخی امام بسیار منفی است و آن را به عنوان یک اقدام ضددینی مورد سرزنش قرار داده و ظلمی نابخشودنی به جامعه دانستهاند:
«در طول این مدت هم گرفتاریهای همة جانب ملت ما را چه مردها و چه زنها همه میدانید. شاید بسیاریش را یادتان نباشد که من یادم است که اینها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شکل، به اسم کشف حجاب، چه کارها کردهاند، چه پردهها دریدند از این مملکت، چه زورگوییها کردند و چه بچهها سقط شد در اثر حملههایی که اینها میکردند به زنها که چادر را از سرشان بکشند.» 22
ترویج «اصلاحگری دینی» از دیگر سیاستهای رضاخان و پسرش محمدرضا بود که از سوی تعدادی از غربزدگان و آخوندهای روشنفکرمأب تبلیغ و ترویج میشد. حضرت امام در کشفالاسرار میفرمایند:
«در این میان چند تن آخوند... که از علم و تقوا دست کم تقوا عاری بودند به نام روحانیت ترویج کردند و با نام اصلاحات، برخلاف دین، آنها را به نوشتن و گفتن وادار کردند و کتابهای آنها را با اجازه اداره مطبوعات با خرج خود یا کسانی که گول خوردهاند به طبع میرساندند و اگر کتابی بر ضد آن نوشته میشد طبع آن را اجازه نمیدادند چنانکه کتاب «اسلام و رجعت» که نوشته شد، یکی از روحانیون قم کتاب «ایمان و رجعت» را نوشت و دروغپردازی و خیانتکاری شریعت سنگلجی،23 را آفتابی کرد و نگذاشتند چاپ بشود.» 24
حضرت امام بارها در کتاب کشفالاسرار در مقابل سیاستهای به اصطلاح «اصلاح دینی» حساسیتهای تندی نشان دادند. از دیگر سیاستهای دوران رضاخان گسترش «ملیگرایی و باستانگرایی» بوده است که یکی از اهداف این سیاست ضربه زدن به دین مبین اسلام بود. حضرت امام در مقابل این سیاست میفرمایند:
«یک مجلسی درست کردند در همان زمان آن شخص، شاید حالا اواخر زمان که در آن مجلس، نمایش غلبة اسلام بر ایران بود، که لشکر عرب آمد و غلبه کرد و... ایران را گرفت؛ آن وقت عربستان هم جزو اینجا بود، آنجا دستمالها را درآوردند و به گریه، گریه [برای] اینکه اسلام آمد و ایران را اسلامیش کرد، گریه کردند در یک مجلس عمومی... برای این بود که مردم را از اسلام همچو بترسانند که اسلام آمد و اوضاع کلی را به هم زد.» 25
و در جای دیگر میفرمایند:
«اساس این بود که اسلام را از بین ببرد. تاریخ اسلام را به اسم اینکه ما خودمان یک کذایی هستیم، تاریخ اسلام را میخواست از بین ببرد. موفق نشد. همه چیز را اینها میخواستند از بین ببرند. اسلام را ضعیفش کنند و مردم را از آنهایی که کار برای اسلام میکردند، یا کارشناس اسلام بودند جدا کنند، به اسم اینکه اینها مرتجع هستند.» 26
£ رضاخان، پشتوانة مردمی را کلاً از دست داد و در دوران بحران نه تنها کسی از او حمایتی نکرد بلکه مردم از رفتن او شادیها کردند
به دلیل سیاستهای ضددینی و ضدروحانیت رضاخان بود که علما را به مخالفت با خود واداشت. و در قیامهای مختلف از جمله قیام تبریز، قیام اصفهان، قیام خراسان رهبری را بر عهده داشتند که حضرت امام نیز همواره در اینخصوص اشاراتی داشتند. امام همچنانکه در قیام مشروطه بر تأثیر شیخ فضلالله نوری تأکید میکرد، در دورة رضاخان نیز از اهمیت و تأثیر سیدحسن مدرس سخن میگفت چنانکه بارها در فرمایشات ایشان جملات فراوانی در تکریم مدرس نقل شده است. در جایی میفرمایند:
«رضا شاه از مدرس میترسید، آن قدری که از مدرس میترسید از دزدهای سرگردنه نمیترسید، از تفنگدارها نمیترسید، از مدرس میترسید که مدرس مانع بود از اینکه یک کارهای زشتی را انجام دهد.» 27
علاقه امام به مدرس چنان بود که در چاپ اولین اسکناس جمهوری اسلامی، طی حکمی در 7 آذرماه 1364 دستور فرمودند:
«سزاوار است که اولین اسکناس که در ایران به طبع میرسد عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوی [روی آن] چاپ شود.» 28
با این سیاستهای غلط که رضاخان در مبارزه با مظاهر دینی و پیش گرفتن روشهای استبدادی و از بین بردن قدرت ملت داشت، پشتوانة مردمی را کلاً از دست داد و در دوران بحران نه تنها کسی از او حمایتی نکرد بلکه مردم از رفتن او شادیها کردند.
پینوشتها:
1. صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ج 10، ص 430 و ج 11، ص 12.
2. جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به صحیفه امام، ج 1، ص 23 ـ 21 و همان، ص 298 ـ 293.
3. همان، ج 5، ص 208.
4. همان، ج 3، ص 384.
5. همان، ج 3، ص 409، جهت اطلاع بیشتر در اینخصوص رجوع کنید به صحیفه امام، ج 4، ص 482، ج 3، ص 298، ج 3، ص 332، ج 15، ص 208.
6. صحیفه امام، ج 5، ص 63.
7. همان، ج 3، ص 418 ـ 417، برای آگاهی بیشتر رجوع شود همان، ج 4، ص 139، ج 5، ص 7.
8. همان، ج 11، ص 395.
9. همان، ج 10، ص 187.
10. همان، ج 7، ص 390.
11. همان، ج 16، ص 177.
12. همان، جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به همان منبع، ج 12، ص 326 ـ 329.
13. کشفالاسرار، ص 189.
14. صحیفه امام، ج 3، ص 299.
15. کشفالاسرار، ص 330 ـ 331.
16. جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به صحیفه امام، ج 10، ص 120و ج 9، ص 509 و ج 4، ص 22 و ج 5، ص 38 و ج 7، ص 33 و ج 9، ص 395.
17. صحیفه امام، ج 11، ص 395.
18. صحیفه امام، ج 3، ص 300.
19. کشفالاسرار، ص 332.
20. صحیفه امام، ج 7، ص 44.
21. همان، ج 12، ص 467، برای اطلاع بیشتر رجوع شود به ج7، ص 44.
22. صحیفه امام، ج10، ص 490 ـ 489، جهت اطلاع بیشتر رجوع شود همان منبع، ج 3، ص 299.
23. از آخوندهای روشنفکرمأب و البته و مبلغ اصلاحات دینی (1269 ـ 1322).
24. کشفالاسرار، ص 333.
25. صحیفه امام، ج 9، ص 395.
26. همان، ج 12، ص 24.
27. همان.
28. همان، ج 19، ص 431.