معنویتگرایی در نهضت امام خمینی
آرشیو
چکیده
متن
یکی از ویژگیهای اساسی و بنیادین نهضت امام خمینی نسبت به سایر انقلابهای جهان معنویتگرایی آن است.
از بررسیهای اجمالی در زمینه تحولات تاریخی مهمی چون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب سوسیالیستی کارگری در روسیه، انقلاب فرهنگی هند و سایر انقلابهایی که در سده های اخیر در جهان اتفاق افتاده است و مقایسه آن با نهضت امام خمینی در ایران این وجه تمایز به خوبی روشن می شود. بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران با الهام گرفتن از راه و روش پیامآوران الهی و هادیان پیشرو با توجه به بحران معنویت و گسترش فساد و ضرورت های زمان، با تلفیق معنویت و سیاست در راه مبارزه و ایجاد انقلاب، راهی تو فرا روی انسانهای وامانده در راه و سرخورده از مکتبهای مادی و الحادی قرار داده و با برهم زدن معادلات سیاسی ـ نظامی و با دستی خالی و بدون اتکاء به قدرتهای مادّی، تحولی عظیم و شگرف در جهان به وجود می آورد و با پیروزی بر دشمن تا دندان مسلح و برخوردار از حمایتهای قدرتهای بزرگ، نظامی بر اساس ارزشهای والای معنوی به وجود آورده و راهی نو فراروی آزادیخواهان و عدالتجویان جهان قرار می دهد.
این نوشتار در صدد است موضوع مورد نظر را در پنج محور دنبال کند:
1. مفهوم معنویت
2. زیرساختهای نظری معنویت گرایی
3. معنویتگرایی درشکل گیری و پیروزی انقلاب
4. نقش معنویت در ساختار نظام
5. معنویت در تداوم راه
1. مفهوم معنویت
معنویت، از فضایل و ارزشهای عالی و والای انسانی به شمار می رود، مانند عاطفه، محبّت، فدارکای، ایثار و گذشت، همدردی، دلجویی، نوع دوستی، صداقت، حمایت از حق، پاکدامنی، عدالت، آزادی و آزادگی و نبرد با ستمکاران و سایر خصلتهای نیک که زمینه اصلاح برون و گسترش ارزشهای انسانی در محیط زندگی و جوامع بشری را فراهم می سازد.
اموری از این دست هر چند محسوس نیستند و نمی شود آنها را به وسیله حواس ادراک کرد و یا مانند کالا مبادله نمود و با ابزارهای علمی اندازه گیری کرد امّا از چنان قداست و ارزشی برخوردارند که هر انسانی (به جز آنها که در مادیات غوطه ورند) حاضر است و شایسته می داند زندگی فردی و شخصی خود را فدای آنها کند و در راستای تحقق این امور، انواع بلاها و سختی ها را با آغوش باز پذیرا گردد. این ارزشها که به حسب ظاهر، نفع آن به جامعه و بشریت عاید است معنویات نام دارد.
2. زیر ساختهای نظری معنویت گرایی
الف. گرایشهای و نیازها
انسان به عنوان اشرف مخلوقات و گل سر سبد آفرینش موجودی است با تمایلات و خواستهای گوناگون و متمایزها می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد.
1. تمایلات و خواستهای مادی و جسمانی
2. تمایلات و خواستهای عالی و روحانی
هر تمایل و خواستی که به نوعی با جسم انسان و معاش و تولید و روابط بین آنها در ارتباط باشد مادی و جسمانی است و هر آنچه با جهات عالی و هدفهای والای انسانی، که تجلیگاه انسانیت انسان است در ارتباط باشد، معنوی نامیده می شود. بر همین اساس نیازهای او نیز به دو دسته تقسیم می شود:
1. نیازهای مادّی از قبیل: نان، آب، مسکن، جامه، دارو و امثال آن.
2. نیازهای معنوی مانند: علم و دانش، هنر، ایمان، نیایش، اخلاق و غیر آن.
ویلیام جیمز، نویسنده کتاب«دین و روان» که مردی است الهی، فیلسوف و روانشناس و از دانشمندان بزرگ جهان به شمار می رود نتیجه حدود چهل سال آزمایش در روان انسان از نظر گرایشهای معنوی را اینگونه بیان می کند:
«در وجود انسان همچنان که یک سلسله گرایشها به طبیعت و مادّه وجود دارد و
اینها را با طبیعت پیوند می زنند و ملاک پیوند و ارتباط انسان با طبیعتند، یک سلسله گرایشهای دیگر وجود دارد که با حساب های مربوط به پیوند انسان با طبیعت است، زیرا پیوند انسان با طبیعت برای این است که انسان از طبیعت و خارج وجود خودش بهره کشی بکند و نفع ببرد ولی این گرایشها با این حرفها جور درنمی اید. اینها دلیل است بر اینکه عالمی دیگر وجود دارد و این احساسها ما را به عالم دیگر پیوند می دهد.
«الهام های معنوی و خدایی، خداجویی ها، نیکیجویها، خیرجویی ها و معنویتجویی ها همیشه در بشر وجود داشته و دارد و قابل مبارزه و جایگزینی نیست».[1]
ب: توازن بین میلها و نیازها
یکی از ویژگیهای انسان نسبت به سایر موجودات، جهات عالی اوست. او با توجه به ابعاد وجودی خود علاوه بر برخورداری از استعداهای طبیعی و توانمندی های مادی که او را در ادامه حیات یاری می رسانند، از یک سلسله استعدادهای و توانمندیهای متعالی نیز برخوردار می باشد که انسانیت و کرامت و برتری او را تضمین می کند و او را از مرز حیوانیت فراتر می برد. امام خمینی در تبیین این ویژگی می فرماید:
«انسان دو جنبه دارد: جنبه معنوی و جنبه ظاهری. جنبه ظاهری همین دنیاست که می بینید و همین مادیات است که مشهود است و جنبه معنوی جنبه دیگری است که ماورای این عالم است».
«انسان تا سرحد حیوانیت با حیوانات شریک است، چنانچه تا سرحدّ نبات با نباتات شریک است، یک موجودی است که
هم نبات است و هم حیوان و تا سرحد حیوانیت با همه حیوانات شرکت دارد و از آنجا راهش جلوتر می رود. حیوانات با انسان شرکت دارند در همین امور مادی، همان خوردن و خوابیدن و تولید مثل کردن. همه حیوانات همینند. انسان هم اگر هیمن باشد، حیوانی است مثل سایر حیوانات ولو این که خوراکش با او فرق داشته باشد. حیوانات هم بعضی شان با بعضی خوراکشان فرق دارد… اگر انسان تربیت و تعلیم نداشته باشد توأم با هم، در همین حدّ حیوانیت باقی می ماند و انسان از سایر حیوانات اگر آن تربیت و تعلیم نباشد بدتر است.[2]
قرآن در توصیف افرادی از این دست می فرماید: «اولئک کالانعام بل هم اضلّ،[3] اینان همانند چارپایانند و حتی گمراه تر از آنها هستند.»
انسان نه فرشته است و بینیاز از مادیات و نه حیوان مستغنی از معنویات و هنگامی در جایگاه رفیع خود در نظام آفرینش قرار می گیرد که به همه نیازها و حوایجی که از عمق ذات او نشأت گرفته است به طور هماهنگ پاسخ دهد و بین ابعاد وجودی خود توازن ایجاد کند.
تقویت بعد مادی و بی توجهی به معنویات حیوانیت است و تقویت بعد معنوی و بی توجهی به مادیات به فراموشی سپردن نیمی از پیکره انسان به شمار می رود.
آنان که سعادت و خوشبختی را در کمالات روحانی بدون توجه به غرایز و نیازهای جسم جست و جو می کند و نیز کسانی که خوشبختی را منحصراً در تأمین نیازهای مادی بدون توجه به معنویات می دانند و با این طرز تفکر اعمال و رفتار
خود را تنظیم می کنند. به بی راهه می روند و خود و جامعه را به هلاکت و بدبختی روبرو می سازند.
ج. خطرسازی نگرشهای غیر اصولی
خطر بی توجهی به نیازهای فراگیر انسان و عدم ایجاد تعادل بین ابعاد وجودی او برکسی پوشیده نیست.
هرگاه معنویت که بخشی مهم از ضرورتها به شما می رود، شعاع حیاتآفرین خود را از موجودیت فرد و اجتماع برگیرد و نور انسانیت رو به خاموشی گردید، زنجیر اسارت مادیت بیعاطفه و بیاحساس جای پای خود را در این عرصه خالی باز خواهد کرد و مصائب سنگین و عوارض خطرناکی را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد. در چنین فضایی هر چند دانشمندان و مخترعان در پرتو علوم تجربی و کشفیات جدید زندگی مردم را بهبود می بخشند و موجبات آسایش و راحتی آنان را از این جهت فراهم می سازند اما برای سلامت جان و روح و معنویات انسان ها چارهجویی نمی شود و جامعه بشری همپای رشد علمی و مادی از نظر خلق و خوی انسانی حرکتی معکوس خواهد داشت. و اصول و معیارهای اخلاقی هم چون آزادی، انسان دوستی، احسان، عدالت، مساوات، رعایت حقوق بشر و غیر آن بیش از پیش در پای پول و مادیات قربانی خواهد شد.
حضرت علی(ع) می فرماید: اذا اغلبت علیکم اهوائکم اوردتکم موارد الهلکة، هنگامی که هوای نفس بر وجود شما حاکم و غالب گردد، شما را به پرتگاه تباهی کشانده و هلاک خواهد کرد».[4]
هم چنین اگر مادیت و بعد مادی انسان قربانی معنویت شود و رودروی آن قرار گیرد خسارتهای جبرانناپذیری دامنگیر بشر خواهد شد.
حرکت برخلاف مقتضای خلقت و فشار نامعقول برجسم و سرکوب خواسته های آن جز فقر و ناداری، اضطراب، یأس، دلمردگی، عقب ماندن از دیگران در صحنه های مختلف زندگی و در معرض خطر قرار گرفتن ایمان و استقلال و آزادگی ثمری نخواهد داشت.
از این رو خدای بزرگ هرگز اجازه نمی دهد بندگان او در فقر و مسکنت زندگی کند و با رنج و تعب ناشی از آن دست به گریبان باشند، بلکه برعکس نعمت های خود را یادآور شده و از آن به طیبات یاد می کند از مردم می خواهد که از آن بهره گرفته و بی جهت آن را برخود تحریم نکنند. قرآن کریم می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما اَحَلّ الله لکم، ای مؤمنین روزی های پاکیزه ای که خداوند برای شما حلال قرار داده برخود حرام نکنید.[5]
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: اللهم بارک لنا فی الخبز ولا تفرق بیننا و بینه فلولا للخبز ما صلینا و لا صمنا و لا ادّینا فرائض ربنا، بار خدایا در نان ما برکت ده و میان ما و آن جدایی میفکن که اگر نان نبود نه نماز خوانده، نه روزه گرفته و نه دیگر واجبات را انجام می دادیم.[6]
امیرمؤمنان علی(ع) به فرزندش محمد حنیفه می فرماید: یا بنی انی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فان الفقر منقضه للذین مدهشة للعقل داعیة للمقت، فرزندم! من از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر، فقر مایه نقصان دین، سرگردانی عقل و دلزدگی است».[7]
3. معنویتگرایی در شکلگیری و پیروزی انقلاب
الف. خلا و بحران معنویت در دهه پنجاه
با نگاهی گذرا بر حوادث تلخ و ناگوار دهه پنجاه یعنی دوران تکوین و اوجگیری مبارزات ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی آنچه بیش از هر چیز رخ می نمایاند، خلأ معنویت و کم رنگ شدن ارزشهای انسانی در جوامع بشری است.
در این برهه از تاریخ بر اثر تبلیغات پر دامنه قدرتهای استعماری در راستای تضعیف باورهای مذهبی و گرایشهای معنوی که می توانست به عنوان سدّی آهنین در برابر آنان ایستادگی کند و تحمیل فرهنگ مبتنی بر اقتصاد و مصرفگرایی و آزادی های جنسی و بی بند و باری بر جوامع بشری از یک سو، و تاخت و تاز اندیشه های ملحدانه و مادی جاهلیت جدید در قالب تئوری های مادی صرف، توسط کارل مارکس و لنین علیه مذهب و «تریاک و افیون» معرفی کردن آن از دیگر سو، هم چنین خرافات و افسانه های ساختگی موجود در کتابهای مقدس ادیان آسمانی هم چون مسیحیت و یهودیت و نیز بی اعتبار کردن دین و بی محتوا و وارونه نشان دادن آن از راه تفسیرهای غلط و ناروا از مفاهیم و ارزشهای دینی موجود در مکتب اسلام و غیر آن، همگی دست به دست هم داد و با فراری دادن انسان ها از دین و معنویت زمینه را برای حاکمیت مادیت و شهوت و هوس و لبیک گویان آوازه شیطان فراهم ساخت.
در این دوران سخت، فرهنگی بر بشریت عرضه شد لجام گسیخته که چیزی به جز
انحطاط اخلاقی و افزایش آمار جنایت و بزهکاری و خشونت به دنبال نداشت. و این مسأله ای خلاف انتظار نبود چرا که وقتی پیشرفتهای علمی و صنعتی با پیشرفتهای اخلاقی و معنوی هماهنگ نشوند و با بی توجهی به ابعاد وجودی انسان، انسانیت جای خالی خود را به مادیت بدهد تمام هم و غم بشر را پول و مادیت در انحصار خود می گیرد و همه چیز بر مبنای آن سنجیده می شود، دیگر چیزی نیست که مانع فعالیتهای گستاخانه و سرکشی هوای نفس انسان گردد و یا حد و مرزی برای او تعیین نماید و در نتیجه تمام ارزشهای متعالی انسان در پی بت مادیت قربانی می شوند و شخصیت والای او این گل سرسبد آفرینش و این تنها موجود شایسته تاج «و لقد کرمنا بنی آدم» این سزاوارترین آفریده «و نفخت فیه من روحی» و بالاخره این جانشین خدا در زمین سقوط می کند و به موجودی بی اراده مبدل می شود و در این وضعیت، موفقیتهای عظیم علمی و صنعتی نه تنها از بروز حوادث ناگوار و تکان دهنده و مفسدهانگیز جلوگیری نمی کند بلکه مطابق معمول «چو دزدی با چراغ اید گزیده تر برد کالا» وسیله ای می شود برای دامن زدن به اختلافات قومی و نژادی و منطقه ای و حربه ای سیاسی در دست دولتهای قوی برای هموار کردن راه استعمار و چپاول ملتهای ضعیف و بی هویت کردن آنان.
ب. راهکار برون رفت از خلأ معنویت
امام خمینی با درک عمیق از شرایط زمان و واقعیتها و براساس رسالت سنگین آزاد مردان آگاه و مصلحان دینباور با مشعلی فروزان به کالبدشکافی حوادث و رویدادهای این برهه از زمان می پردازد و چنین نتیجه می گیرد که ریشه همه گرفتاری ها و بیبند و باریها در نگرشها و فرضیههای یک سویه و راهکارهای غیر منطبق با زوایای وجودی انسان است.
می فرماید: «مادیت که معنی آن در تحصیل قدرت مادی به هر وسیله و از هر راه خلاصه می شود کار بشریت را با بن بست مواجه ساخته است».[8]
و چنین نتیجه می گیرد که:
«مبدأ همه خطرها برای انسان خود آدم است و مبدأ اصلاح هم از خود آدم باید شروع شود».[9]
و در جایی دیگر اعلام می دارد: از معنویت نباید غافل بود که کلید دردها است».[10]
آن چه امام به آن رسیده بود در سالهای بعد نیز از سوی پاپ ژان پل دوم، رهبر
کاتولیکهای جهان در گفت و گو بایک روزنامهنگار و سیاستمدار ایتالیایی، با کمی تردید اعلام گردید. وقتی از او پرسیدند: پس پدر مقدس، برای نجات بشریت چه داریم؟ صادقانه جواب داد: نمیدانم … اما شاید فرامین کلیسا بتواند نجات دهنده باشد، فکر می کنم راه سوّمی نداشته باشیم. راه سوم غیر از اتوپیا [خیال پدرازی] نیست، ثمره کمونیسم بسیار تلخ و عذابآور بود، کاپیتالیسم هم همه چیز را فقط از دیدگاه اقتصادی و مادی ارزیابی می کند. وی در ادامه می گوید: البته می دانم که مسئولیت کلیسا و پاپ در مورد احیای ارزشهای فراموش شده بسیار سنگین است اما این را هم بدانید که همه برای شنیدن حقایق آماده نیستند.»[11]
ج. اتکا به خدا و دین
امام خمینی بر خلاف نظریه پردازان مادّی و آنان که برای درمان معضلات و گرفتاری های بشر بر اقتصاد و برخورداری از قدرت و امکانات مادی تکیه می کردند، با کشاندن معنویت به صحنه معادلات سیاسی- اجتماعی، راه برون رفت از گرفتاری ها و معضلات جوامع بشری و رسیدن به فلاح و رستگاری را در تکیه بر نیروی لایزال الهی و
پیروی از دستورات حیاتبخش اسلام و تأمین کننده نیازهای مادی و معنوی اسلام دانسته و می فرماید:
«راه مستقیم الهی است که می تواند انسان را از نقص او به کمال ببرد».[12]
«قدرت خدا فوق همه قدرتها است، ما وقتی با خدا باشیم، از هیچ چیز نمی ترسیم».[13]
«دنیا اگر بخواهد از زیر بار هزاران مشکلی که امروز با آن دست به گریبان است نجات پیدا کند و انسانی زندگی کند باید به اسلام روی بیاورد».[14]
به طور کلی انسانی که در زندگی خود از تکیه گاهی معنوی برخوردار نیست با تنظیم برنامه های خود بر اساس تمایلات نفسانی برای ارضای خواسته های نفس به هر سو کشیده می شود و به دلیل حرص و افزونطلبی و قانع نبودن به آن چه به دست می آورد، همواره ناآرام و آشفته خاطر است و آرزوهای شکست خورده از درون، او را اذیت و آزار می رسانند. هر گاه در مسیر زندگی با مانعی روبرو شد و یا تمایلات او سرکوب گردید، خواب و آرامش را از دست داده و هر جنایتی را مرتکب می شود. به فرموده قرآن کریم: و من اعرض عن ذکری، فان له معیشه صنکاً، هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی تنگی خواهد داشت.»[15]
اعتقاد به قدرت بی منتها و مهربان الهی موجب دلگرمی است، انسان در پرتو آن هیچ گاه گرفتار نومیدی نمی شود، هر چند راههای چاره را بر روی خود بسته ببیند، از حوادث خطرناک و مایوس کننده نمی هراسد، از بند غرایز و هواهای نفس آزاد است و اسیر حرص و طمع و برده شهوت و غصب نیست، و در حوادث سهمگین خود را نمی بازد، و بر بزرگترین مشکلات زندگی و در سخت ترین شرایط فایق خواهد آمد.
از این رو سر لوحه برنامه های همه پیامبران این بوده که مردم را به سوی معبود واقعی و استعانت از خدای بزرگ سوق دهند.
در بسیاری از سوره های قرآن ازجمله مائده/72، اعراف /58/73/85، هود/ 50، نمل/ 25، عنکبوت / 15 و غیر آن از زبان پیامبرانی هم چون عیسی، نوح، صالح، شعیب، هود،سلیمان، ابراهیم و غیر آن نقل شده که به قوم خود می گفتند: اعبدوالله مالکم من اله غیره، ای قوم خدا را پرستش کنید، شما را خدایی جز او نیست».
پیامبر گرامی اسلام از سوی خدا مأمور شد که چنین اعلام کند: «قل هذه سبیلی ادعوا الیالله علی بصیرةٍ انا ومن اتبعنی[16]، ای پیامبر ما، بگو این راه من است، من و
پیروانم، همگان را با بصیرت و آگاهی به سوی خدا می خوانم».
امام خمینی با تأسی بر پیامبران الهی و با اعتقاد بر محوریت ذات خداوند در همه امور عالم، به هواداران خود توصیه می کند که در جهت رشد و شکوفایی و رسیدن به کمالات معنوی تنها به او تکیه کنند و خود را از وابستگی های مادی و الحادی دور نگه دارند.
هم چنین بر این نکته مهم تأکید می ورزد که تنها راه برای حاکمیت ارزشهای انسانی در جوامع بشری تبعیت از احکام نورانی اسلام است، چرا که این مکتب با دیدی همهجانبه به انسان، و با جهت دادن به مجموع اعمال و رفتار او مادیات را در پناه معنویات تعدیل ساخته و به آن رنگی الهی می بخشد.
می فرماید:
«مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، یک مکتبی مادی معنوی است، مادیت را در پناه معنویت قبول دارد.»[17]
«اسلام مکتب تحرک است و قرآن کریم کتاب تحرک، تحرک از طبیعت به غیب، تحرک از مادیت به معنویت»[18]
«اسلام همان طوری که به معنویات نظر دارد و همان طوری که به روحیات نظر دارد و تربیت دینی می کند، همان طور به مادیات
نظر دارد و مردم را تربیت می کند که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات، اسلام مادیات را همچو تعدیل می کند که به الهیات منجر می شود. اسلام در مادیات به نظر الهیات نظر می کند و در الهیات به نظر مادیات، اسلام جامع مابین همه جهات است.»[19]
انسان تربیت شده در پناه اسلام علاوه بر تحکیم مبانی اخلاقی و جنبه های معنوی فرد، با غنیمت دانستن فرصت، از گذرگاه خویش (دنیا) برای قرارگاه خود (آخرت) توشه برداشته و ضمن آن تحت تأثیر امور فریبنده دنیا و مال و منال آن قرار نمی گیرد و به آن دل نمی بندد، با تبعیت از دستوراتی هم چون:
«ولا تنس نصیبک من الدنیا،[20] و بهرهات را از دنیا فراموش مکن»
و «قال من حرّم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق،[21] بگو: چه کسی زینتها و روزی های پاک خدا را که برای بندگان بیرون آورده حرام کرده است!؟».
هیچ گاه از کار و تلاش دست نمی کشد و با فعالیت خستگیناپذیر هم از طیبات دنیوی برخوردار می گردد و هم از لذتهای معنوی و بندگی خداوند بهره مند می شود.
امام خمینی درباره روح معنوی دستورات اسلام و فراگیری آن می فرماید:
«هرکسی اسلام را مطالعه کرده باشد، قرآن کریم را مطالعه کرده باشد، کافی است که بفهمد اسلام و قرآن کریم تربیت می کند جامعه را در همه چیز. فرق مابین اسلام و سایر قوانین که در دنیا هست… با آن چیزهایی که به دست بشر درست شده است، این است که آن چه بشر درست کرده است یک جنبه ضعیف را ملاحظه کرده است… قوانینی وضع کرده اند که مال همین معاشرت دنیاست و کیفیت سیاست دنیوی، ابعاد دیگری که بشر دارد هیچ مورد توجه او نیست. شما وقتی اسلام را ملاحظه می کنید به حسب ابعاد انسانیت او طرح دارد».[22]
توجه در آن چه گذشت این نکته را به خوبی روشن می سازد که آن چه امام خمینی به طور مشخص برای نجات انسانها از معضلات اجتماعی در ابعاد مختلف و رسیدن به فلاح و رستگاری پیشنهاد میکند، اتکا به خدا و تبعیت از احکام و دستورات الهی است و این چیزی است که نهضت امام خمینی را از سایر انقلابهای جهان ممتاز ساخته و بسیاری از صاحبنظران را به اعجاب وا داشته است. آقای احمد هوبر، اهل سوئیس در بررسیهای خود درباره انقلاب ایران می نویسد:
«هدف این انقلاب نیز یک پدیده منحصر به فرد است، چرا که تمام انقلابها نظیر انقلاب فرانسه، انقلاب آمریکا، انقلاب انگلیسی ها در قرن هفتم میلادی می خواستند یک جامعه بهتر از نظر مادی، برای انسان بسازند، جامعه ای که توسط انسان سازمان داده شده و در آن ثروت بیشتر تولید گردد و این ثروت دوباره در میان جامعه توزیع شود، اما انقلاب اسلامی در ایران پیگیر مقصدی کاملاً متفات است، چرا که این انقلاب می خواهد دوباره خدا را در محور حیات انسان قرار داده و بشر را به طرف خدا راهنمایی کند و دوباره قانون و نظام الهی را بر روی زمین برقرار سازد و این چیز کاملاً متفاوت است، تمام انقلابهای دیگر می خواستند یک نظام انسانی را در زمین استقرار دهند، یعنی نظام ژان ژاک روسو، یا نظام کارل مارکس، لنین و یا آدولف هیتلر را در صورتی که شما می خواهید نظام خدا را نظام الله را در زمین مستقر کنید.»[23]
د. مقبولیت عامه اندیشه سیاسی- معنوی امام
پس از طرح تئوری معنویتگرایی از سوی امام، برای برون رفت از بحران، مردم ایران بیش از سایر ملتها از آن استقبال کرده و آن را پذیرا گشتند. چرا که آنان مردمی بودند مسلمان که سالیان سال بدون برخورداری از حقوق اساسی و آزادی های مشروع، تحت فشارهای شدید سیاسی – اقتصادی و فرهنگی و ظلم و ستم شاهان و غارت غارتگران زندگی می کردند و آثار زیانبار معنویتزدایی و بی هویتی دینی و فرو رفتن در لجنزار فساد و تباهی را از نزدیک دیده بودند و طعم تلخ فرو ریختن پایه های ایمان و بی توجهی به ارزشهای انسانی و متلاشی شدن کانون های گرم خانواده و به فساد کشیده شدن اجتماعات و مراکز فرهنگی و به ابتذال کشیده شدن جوانان و دختران و پسران این مرز و بوم چشیده بودند.
از طرفی در تاریخ خوانده بودند:
«روزی که شاید در همه اروپا 12 تن یافت نمی شدند که نوشتن و خواندن بدانند، در نیشابور/12000 (دوازده هزار) قلمدان مرصع بیرون می آمد تا یک حدیث را از زبان فرزند پیامبر بنویسند.»[24]
«مسلمین در صنعت کارهایی انجام داد ند که بعدها در دست غربی ها کامل تر شد.
انواع ساعتهای آبی لااقل از عهد هارونالرشید نزد مسلمین رواج داشت و تکمیل شد و دستگاه آب کشی «شادوف» را مسلمین تکمیل کردند و صلیبی ها آن را به اروپا بردند،
آسیای بادی قرنها پیش از آن که اروپا بوجود اید در ممالک شرق اسلامی معمول بود... در قرن سیزدهم ترجمه کتب اسلامی و شروح آن در مدارس عالی آکسفورد، با شوق و علاقه دنبال می شد.»[25]
به قول امام خمینی
«بعضی دانشمندان و نویسندگان غیر مسلمان با شواهد زنده ثابت نموده اند که تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بوده اند».[26]
ولتر می گوید:
در دوران توحش و نادانی ، پس از سقوط امپراطوری روم مسیحیان همه چیز را مانند: هیئت، شیمی، طب، ریاضیات و غیره از مسلمانان آموختند و از همان قرون اولیه هجری ناگزیر شدند برای گرفتن علوم متداوله آن روزگار به سوی آنان روی آورند».[27]
آری آنان این اخبار اعجاب برانگیز تاریخی در زمینه مهارتها و تمدن مسلمانان در گذشته نه چندان دور را خوانده بودند و شرق بازگشت به آن مجد و عظمت آنان را بی تاب کرده بود.
به طور کلی فطرت پاک و ریشه های عمیق خدا باوری و دین در قلوب ملت ایران و ملموس بودن زیانهای خلأ معنویت برای آنان و شوق بازگشت به عظمت تاریخی گذشته دست در دست هم انداخت و ملت مسلمان ایران را به میدان آورد و هنگامی که پیام رهاییبخش و عظمتآفرین رهبری که از بین آنان برخاسته بود به گوش آنان رسید، از درون جان با فریادی رسا اعلام کردند:
از تو به یک اشارت، از ما به سر دویدن
4. نقش معنویت در ساختار نظام
با فروپاشی نظام شاهنشاهی و به ثمر رسیدن ایثارها، جانفشانی ها و تلاشهای خستگیناپذیر ملت مسلمان ایران و فرا رسیدن مرحله تثبیت انقلاب و شکلگیری نظام جدید، تحرکات وسیع و دامنه دار عوامل گوناگون آغاز گردید، بازماندگان رژیم منحوس پهلوی و حامیان خارجی آنان و باندهای سیاسی مدعی حمایت از خلق، و لیبرالهای و آزادیخواهان تربیت شده مکتبهای
مادی و التقاطی از یک طرف و مقدسمآبهای بی دردی که با پرداختهای ناصحیح از اسلام، انقلاب و تشکیل نظام مبتنی بر اساس مبانی اسلام را با روح این مکتب سازگار نمی دانستند از طرف دیگر، هر یک به نحوی به ترویج افکار و ایده ها و راهکارهای خود برای ایجاد تشکیلات جدید پرداختند، برخی درصدد احیای دوباره رژیم طاغوت برآمده و نظام سلطنتی را مطرح ساختند. و برخی ضمن مخالفت با دخالت دادن دین در ساختار نظام جدید، حکومت جمهوری و یا جمهوری دمکراتیک را ارائه دادند، و عده ای دیگر انزوا گزینی و رهبانیت را پیشه خود ساخته و با اصل تشکیل حکومت به وسیله مسلمانان به ستیز برخاستند.
امام خمینی درگیر و دار بحثهای داغ و اظهار نظرهای گوناگون نوع حکومت جایگزین یا رد دیدگاههای غیر واقعبینانه و نامتعادل و غیر منطبق بر شرایط و خواست عمومی مردم بر اساس تئوری خود نوعی خاص از حکومت را ارائه داده و به تبیین زوایای آن پرداخت.
ابتدا در پیام تاریخی خود به ملت مسلمان ایران به عامل مهم تأثیرگذار در پیروزی اشاره کرده و فرمود:
«آفرین بر این قدرت ایمان و قدرت بازوی عزیزان و صدها آفرین بر امتی که خود را و جوانان خود را از لجنزار و کانون فساد و تیرهروزی که رژیم ستم شاهی برای آنان فراهم کرده بودند رها ساخته و به اوج عظمت و معنویت رساندند.»[28]
و در جایی دیگر بر این نکته تأکید ورزید که:
«ایمان به خدا، ایمان به مبادی اسلامی بود که شما را پیروز کرد. عزیزان من ایمان خودتان را قوی کنید، گمان نکنید که قدرت مادی این کار را کرد، روی حساب قدرت مادی ، قدرتهای آنها میلیونها برابر شما بود، روی حساب دنیایی نباید شما غلبه کنید، آنها باید بایک یورش شما را از بین ببرند لکن همه حسابهایی که حسابگرها می کنند باطل شد و خودشان هم تصدیق کردند که این نهضت موافق با هیچ حسابی نبود، پیروزی موافق با هیچ حسابی نبود، آنها حسابهای
مادی را دارند حسابهای دنیایی را می کنند و البته روی حساب مادی و روی حساب دنیایی یک جمعیت فاقد همه چیز، یک جمعیتی که نه ارتش دارد و نه اسلحه دارد، نه نظام دارد، هیچ یک از اینها را ندارد بر یک ارتشی که همه چیز داشت، بر یک ابرقدرتهایی که همه چیز داشتند غلبه کرد، این حساب معنوی است و نه حساب مادی،... قدرت امان، پشتیبانی خدای تبارک و تعالی و اتکال به ولی عصر سلامالله علیه شما را پیروز کرد، برادران من از یاد نبرید این رمز پیروزی را»[29]. «ملت ما جریان تاریخ را عوض کرد، آنها هم حساب همه چیز را میکردند الا یک حساب و آن حساب معنویت [است]».[30]
و آنگاه با اعلام عدم امکان بازگشت رژیم سلطنتی و این که «شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش».[31]
و با تبیین زیانها و خسارتهای لیبرالیسم و مقدسمآبی که هر دو بر جدایی دین از سیاست تأکید دارند، ضمن اشاره به موج اسلامخواهی ملتهای مسلمان در خاورمیانه و بسیاری از کشورهای آسیایی مخصوصاً ملت مسلمان ایران جهتگیری و نوع حکومت مورد نظر را آشکار ساخت و فرمود:
«این پدیده جهانی است، در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدایی مادیت از معنویت پایان می دهد، در همه جا مادیت جای خود را در اعتلای معنوی انسان دارد باز می یابد. مادیت که معنی آن در تحصیل قدرت مادی به هر وسیله و از هر راه خلاصه می شد کار بشریت را مواجه به بن بست ساخته است، اینک زمان آن است که فعالیت مادی آمادگی برای اعتلای معنوی انسان تلقی شود و همین تلقی است که بشریت امروز و فردا را به مذهب باز می گرداند. اسلام دینی است که با تنظیم فعالیتهای مادی راه را به اعتلای معنوی انسان می گشاید.»[32]
ایشان پس از اتمام حجت با گروه ها و باندهایی که اهدافی غیر از هدف مقدس مردم ایران را دنبال می کنند هشدار داد که:
بدبختی ما آن است که ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند...
ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم، استقلال در پناه اسلام می خواهیم، اساس مطلب اسلام است... اینها می خواهند یک مملکت غربی برای شما درست کنند که آزاد و مستقل باشید اما نه خدایی درکار باشد و نه پیغمبری و نه امام زمانی و نه قرآنی و نه احکام خدا... شما قرآن را می خواهید. شما برای اسلام قیام کردید. این همه رنج و
زحمت که روحانیت بدر و می برد برای اسلام است. هر جایی که گفتند جمهوری بدانید و توطئه درکار است. اسم اسلام رانیآوردند، هر جا گفتند جمهوری دمکراتیک بدانید توطئه در کار است. بدانید منهای اسلام است، آزادی منهای اسلام است، استقلال منهای اسلام است».[33]
«آنها می خو اهند ملت را منحرف کند از مسیر خود، مسیر شما مسیر اسلام است، مسیر شما دین است که جمهوری اسلامی را به پا کنید، من رای به جمهوری اسلامی می دهم و از شما تقاضا دارم که رای به جمهوری اسلامی بدهید نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، جمهوری اسلامی. آنها که در نوشته هایشان از جمهوری دم می زنند، جمهوری فقط یعنی اسلام نه آنهایی که جمهوری دموکراتیک می گویند، یعنی جمهوری غربی، جمهوری اسلامی نه آنها که امروز به خیال خودشان می خواهند سر سفره آماده بنشینند، در این نهضت به هیچ وجه دخالت نداشتند. این نهضت را شماها، این نهضت را طبقه محصل، طبقه کارگر، دهقان، بازاری، این نهضت را اینها به بار آوردند و اینها حق دارند... آنها که قلمهای مسموم را گرفته اند و برخلاف اسلام چیز می نویسند و ملی و دموکراتیک و این حرفهای را به میان می آورند، از آنها نپذیرید. ما اسلامی می خواهیم، ملت ما اسلام را می خواهد... ملت در طول این یک سال و چند ماه اخیر در خیابانها ریخت و فریاد کرد: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».[34]
آشنایی عمیق امام نسبت به مبانی و اصول ارزشی – معنوی اسلام ناب محمدی و شناخت کافی و دقیق نسبت به حیله ها و دسیسه های گروهها و باندهای منحرف که با تفسیرها و تبلیغات مسموم خود در صدد بودند مردم ایران را از مکتب حیاتبخش اسلام دور سازند، ایشان را بر آن داشت تا با دخالت دادن اسلام و معنویت در بافت نظام بر اسلامیت حکومت موردنظر و معیارها و اصول ارزشی آن بیش از هر چیز پافشاری کرده و بار دیگر اسلام را به عنوان دینی زنده، و پویا و نجات دهنده انسانهای اسلامخواه و خوار شده به دست قدرتهای استعماری، به صحنه اجتماع و زندگی بازگردانده و با تکیه بر معنویت و اتکال به خدا حکومت دلخواه مردم را که سالیان سال در انتظارش بودند تأسیس نماید.
5. معنویت در تداوم راه
پس از رسمیت یافتن جمهوری اسلامی با رای مثبت اکثر قریب به اتفاق مردم ایران،
امام خمینی در پیامی پس از تبریک این روز بزرگ، مردم را به پاسداری و مراقبت از نظام اسلامی فراخوانده و می فرماید:
«هان ای ملّت عزیز که با خون خود حق خود را به دست آوردید، این حق را عزیز بشمارید و از آن پاسداری کنید و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرا نمایید، من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را می گذرانم».
و با بیان این نکته که هدف نهایی انقلاب، تحول درونی و انقلاب معنوی است و نه تغییر نام حکومت از رژیم سلطنتی به جمهوری اسلامی می فرماید:
«ایا... هر کدام باید برویم سراغ کارهایمان یا خیر، آسوده نیستیم، باز هم بین راه هستیم الان ما باز محتوای اسلام را، واقعیت اسلام را در ایران پیاده نکرده ایم، همه ما رای دادیم به جمهوری اسلامی، صحیح، با رای تنها اسلام نمی اید. به حسب رسمیت، مملکت ایران الان جمهوری اسلامی است به حسب رای همه مردم اما محتوای اسلام باید در این جمهوری اسلامی تحقق پیدا بکند، فقط ما بگوییم جمهوری اسلامی و همه جهاتش غیر اسلامی باشد این اسلام نمی شود. آن هم که سابق میگفت اسلام، معاویه هم داد می کرد اسلام، نماز جماعت هم می خواند، امام جماعت هم بود... آن روزی ما به آخر مقصد رسیدیم که همه چیزمان اسلامی باشد.»[35]
«ما اسلام را قبول کردیم، رژیممان حالا رِژیم اسلامی است، از طاغوت مستقل شدیم به الله، از حکومت شیطان بیرون آمدیم تحت حکومت رحمان رفتیم... کارها را باید عوض کرد، باید تحول پیدا کرد... باید انقلاب باطنی بکنیم، باید نفوسمان هم منقلب بشود. اگر تا حالا تحت سلطه شیطان و طاغوت بوده است، متحول بشویم و بیرون برویم از این پوشش شیطانی به پوشش رحمانی».[36]
ایشان یکی از وظایف مهم مسئولمان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت و فرهنگ جامعه از قبیل حوزههای علمیه، دانشگاه ها و مدارس را در راه رسیدن به هدف نهایی، تلاش در راه ایجاد تغییرات اساسی و بنیادین روحی و معنوی دانسته و می فرماید:
«بیشتر صدماتی که به بشر وارد می شود از طریق آموزش بی پرورش است... هرگز یک مملکتی از دست آن که آموزش و پرورش دارد صدمه نمی بیند، صدمه هایی که وارد می شود بر مملکت غالباً از این متفکرین بی پرورش، آموزشهای بی پرورش واقع می شود، علم را تحصیل می کنند، لکن تقوا ندارند، لکن پرورش باطنی ندارند.»
«رمز پیروزی امروز ما این است که اتکا به خدای تبارک و تعالی داشتیم، رمز پیروزی ما این است که جنبه فقط سیاسی نبود. فقط برای نفت و امثال اینها نبود، جنبه، جنبه معنوی بود. توجه داشته باشید که نهضتهای سابق نهضتهایی بود که یا سیاسی بود یا نیمه اسلامی، نهضت امروز، تمام اسلامی است، نهضت امروز برای خداست... این رمزی است که ما را پیروز کرد و شما هم این رمز را حفظ کنید.»[37]
«این تحول روحی که برای شما ملت حاصل شده است، حفظ کنید، استقامت کنید. نگه دارید این تحول انسانی که بالاتر از تحول های فعال خارجی است».[38] و بالاخره با جمله ای کوتاه بر نقش اساسی معنویتگرایی در تداوم راه تأکید کرده و می فرماید: «این قیام الله را حفظ کنید تا قیام شما برای خداست پیروز هستید».[39]
برایند بحث
امام خمینی با دید فراگیر و بینش خاص خود نسبت به انسان و ابعاد وجودی و نیازهای او و شناخت کامل نسبت به درد بشریت در عصر خویش، همانند طبیبی حاذق به میدان آمد و با ایجاد انقلاب و حرکت اصلاحطلبانه خود به درمان آفتها و بیماری ها پرداخت. او با این که دید در جهان قدرتی برتر از آن چه هست وجود دارد به نام خدا که همه قدرتها و توانمندی ها و هر چه هست تحت سلطه او است و نیز با اعتقاد به اینکه اسلام دین انسانسازی است که می توان در پناه آن به ارزشهای انسانی و فضایل رحمانی نایل آمد، خدا و دین را به صحنه معادلات سیاسی- اجتماعی جهان کشید و ناکارآمدی سرمایه های جاسوسی، دستگاه های مخوف اطلاعاتی و غیر آن را به اثبات رساند و به همه آزادیخواهان جهان و به ویژه مسلمانان راه برون رفت از بحران ها و ناهنجاری ها را نشان داد و به آنان آموخت که با تکیه بر خدا و معنویت و عزم استوار می توان بر کاخهای ظلم وستم پیروز گشت و به موفقیتهای بزرگ نایل آمد.
او با بهره گیری از این قدرت معنوی از آغاز انقلاب تا پیروزی و شکل گیری جمهوری اسلامی در ایران قدرت و توان معنویت را در سامان بخشیدن به زندگی انسانها در مرای و منظر جهانیان قرار داد و برای همگان روشن ساخت که قدرت نه در دست سرمایه های عظیم غرب است و نه در دست سلاح های عظیم شرق، بلکه قدرت در ایمان به خدا و معنویت نهفته است و «ان العزّة لله جمیعاً».